⭕️ چرا رسانه های افسادطلب..بجای اینهمه دانشمند خوشنام ایرانی، یک جنایتکار وحشی آلمانی را با آب و تاب فراوان ایرانی معرفی میکنند؟!
🔺لقب او آرواره است، خلبان ارتش آمریکا بوده و رکوردش ۱۵۰ عملیات در افغانستان و کشتن هزاران افغان است!
👈کاسه لیسی برای جنایتکار آلمانی آمریکایی واقعا برازنده اصلاح طلبانیست ک جزء فتنه و آشوب و کشتن ایرانیان چیزی مثبتی در پرونده ندارند..اما اینکه بخواهند یک جنایتکار جنگی را ب ایرانیان بچسبانند و غربی ها را مبرا ازین جنایت.کور خواندید.
☝️«یاسمین مقبلی» به عنوان فرمانده ماموریت فضایی ناسا انتخاب شد. اسم و فامیل فارسی او باعث شده رسانه اصلاحطلب «انتخاب» و" رکنا" باذوق زدگی به این اتفاق واکنش نشان دهند؛ بیتوجه با آن که.. کارنامه این زن پر است از قتل و جنایت!
▪️یاسمین مقبلی متولد آلمان است اما به نوشته سایت رسمی ناسا، او خود را نیویورکی میداند. هیچ اسمی از ایران در بین ملیتهای او نیست و حتی او تابعیت آلمان را هم دریافت نکرده است.
▪️پیش از عضویت در ناسا، مقبلی تفنگدار نیروی دریایی ایالات متحدهی آمریکا بوده است. وی با بیش از ۲۵ پرندهی مختلف (عمدتا هلیکوپترهای تهاجمی)، بیش از ۱۵۰ ماموریت جنگی و ۲۰۰۰ ساعت پرواز را درکارنامه خود جمع آوری کرده است.
♨️اکثر فعالیتهای یاسمین مقبلی در عملیاتهای تروریستی آمریکا در کشور افغانستان و مشارکت در قتل مردم بیگناه بوده است.
🚨حال این غربگدایان» چرا با ذوقزدگی انتصاب یک قاتل را پوشش میدهد و این شخصیت منفور را به عنوان الگوی زن ایرانی ارائه میدهد شک برانگیز است!
#روشنگری
🎋〰☘
@Alachiigh
💢 #خبر_خوب | ایران جایگاه نخست تولید رادیوداروهای درمانی را در منطقه دارد
🔻معاون نظارت راهبردی سازمان انرژی اتمی:
🔹در تولید رادیوداروها توانستهایم به جایگاه بسیار چشمگیری در سطح منطقه دست یابیم و اکنون از نظر تولید رادیوداروهای درمانی، مقام اول منطقه قرار داریم. در زمینه صادرات رادیوداروهای تشخیصی و درمانی نیز از جایگاه خوبی برخورداریم.
🔺در حال تحقیق و پژوهش برای تولید رادیوداروهایی هستیم که در سطح جهانی همزمان توسط کشورهای بزرگ، تولید میشود و از این منظر پا به پای مراکز درمانی و کشورهای پیشرفته؛ تولید رادیوداروهای درمانی در سازمان انرژی اتمی ایران در دست اقدام است.
🎋〰☘
@Alachiigh
🇮🇷
❌ تحلیل کوتاه از آخرین راهبردهای رسانهای اصلاحطلبان
1⃣ سعید حجاریان در جلسات خصوصی و مطالب علنی خود از اصلاح طلبان خواسته پیکان تیز حملات رسانهای خود را متوجه رهبری کنند.
2⃣ حجاریان از اصلاح طلبان خواسته رویه تاجزاده را در پیش گرفته و مستقیما رهبرمعظم انقلاب را مسئول مشکلات کشور معرفی کنند.
3⃣ به نظر می رسد اصلاح طلبان در آستانه #انتخابات مجلس با تهدید به نقد رسانهای رهبر معظم انقلاب درصدد فشار برای آزادی زندانیانی مانند تاجزاده هستند.
4⃣ همچنین این ارزیابی وجود دارد که اصلاح طلبان در حال آماده سازی تیم رسانه ای خود برای آشوبهای احتمالی در آینده هستند.
🎋〰☘
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۷۷ بهار دیگه برفی برای آدم برفی نمونده بود ... اما نیم ساعت، بعد ا
#رمان_واقعی_نسل_سوخته
قسمت #۷۸
کفش های بزرگ تر
خبری از ابالفضل نبود ...
وارد ساختمان که شدم ... چند نفر زودتر از موعد توی سالن، به انتظار نشسته بودن ...
رفتم سمت منشی و سلام کردم ... پسر جوانی بود بزرگ تر از خودم ...
- زود اومدید ... مصاحبه از 9 شروع میشه ... اسم تون... و اینکه چه ساعتی رو پای تلفن بهتون اعلام کرده بودن؟ ...
- مهران فضلی ... گفتن قبل از 8:30 اینجا باشم ...
شروع کرد توی لیست دنبال اسمم گشتن ...
- اسمتون توی لیست شماره 1 نیست ... در مورد زمان مصاحبه مطمئنید؟
تازه حواسم جمع شد ... من رو اشتباه گرفته ... ناخودآگاه خندیدم ...
- من برای مصاحبه شدن اینجا نیستم ... قرار جزء مصاحبه کننده ها باشم ...
تا این جمله رو گفتم ... سرش رو از روی برگه ها آورد بالا و با تعجب بهم خیره شد ... گوشی رو برداشت و داخلی رو گرفت ...
-آقای فضلی اینجان ...
گوشی رو گذاشت و با همون نگاه متحیر، چرخید سمت من ...
- پله ها رو تشریف ببرید بالا ... سمت چپ .. اتاق کنفرانس...
تشکر کردم و ازش دور شدم ... حس می کردم هنوز داره با تعجب بهم نگاه می کنه ...
حس تعجبی که طبقه بالا ... توی چهره اون چهار نفر دیگه عمیق تر بود ... هر چند خیلی سریع کنترلش کردن ...
من در برابر اونها بچه محسوب می شدم ... و انصافا از نشستن کنارشون خجالت کشیدم ... برای اولین بار توی عمرم ... حس بچه ای رو داشتم که پاش رو توی کفش بزرگ ترش کرده ...
آقای علیمرادی، من و اون سه نفر دیگه رو بهم معرفی کرد... و یه دورنمای کلی از برنامه شون ... و اشخاصی که بهشون نیاز داشتن رو بهم گفت ...
به شدت معذب شده بودم ... نمی دونستم این حالتم به خاطر این همه سال تحقیر پدرم و اطرافیانه که ...
- ادای بزرگ ترها رو در نیار ... باز آدم شده واسه ما و .
و حالا که در کنار چنین افرادی نشستم . خودم هم، چنین حالتی پیدا کردم . یا اینکه .
این چهل و پنج دقیقه، به نظرم یه عمر گذشت ... و این حالت زمانی شدت گرفت که ... یکی شون چرخید سمت من ...
- آقای فضلی ... عذرمی خوام می پرسم ... قصد اهانت ندارم ... شما چند سالتونه؟ ..
چهارمین نفر
نفسم بند اومد ...
همون حسی رو که تا اون لحظه داشتم... و تمام معذب بودنم شدت گرفت ...
- 21 سال
نگاهش با حالت خاصی چرخید سمت علیمرادی . و من نگاهم رو از روی هر دوشون چرخوندم ...
می ترسیدم نگاه و چهره پدرم رو توی چهره شون ببینم .
اولین نفر وارد اتاق شد .
محکم تر از اون ... من توی قلبم بسم الله گفتم و #توکل کردم ... حس می کردم اگر الان اون طرف میز نشسته بودم ... کمتر خورد می شدم و روم #فشار می اومد
یکی پس از دیگری وارد می شدن . هر نفر بین 20 تا 30 دقیقه .
و من، تمام مدت ساکت بودم . دقیق گوش می دادم و نگاه می کردم ..بدون اینکه از روشون چشم بردارم..
می دونستم برای چی ازم خواستن برم ... هر چند، بعید می دونستم بودنم به درد بخوره اما با همه وجود روی کار متمرکز شدم .
در ازای وقتی که اونجا گذاشته بودم، #مسئول بودم
این روند تا اذان ظهر ادامه داشت ... از اذان، حدود یه ساعت وقت استراحت داشتیم
بعد از نماز، ده دقیقه ای بیشتر توی سالن و فضای بیرون اتاق کنفرانس موندم
وقتی برگشتم داشتن در مورد افراد... شخصیت ها، نقاط و قوت و ضعف ... و خصوصیات شون حرف می زدن ..
نفر سوم بودن که من وارد شدم
آقای علیمرادی برگشت سمت من ...
- نظر شما چیه آقای فضلی؟ ... تمام مدت مصاحبه هم ساکت بودید .
- فکر می کنم در برابر اساتید و افراد خبره ای مثل شما ... حرف من مثل کوبیدن روی طبل خالی باشه ... جز صدای بلندش چیز دیگه ای برای عرضه نداره .
کسی که کنار علیمرادی نشسته بود، خندید .
- اشکال نداره .حداقلش اینه که قدرت و تواناییت رو می سنجی .اگر اشکالی داشته باشی متوجه می شی . و می تونی از نقاط قوتت تفکیک شون کنی .
حرفش خیلی عاقلانه بود ... هر چند حس یه طبل تو خالی رو داشتم که قرار بود صداش توی فضا بپیچه ...
برگه ها رو برداشتم و شروع کردم ... تمام مواردی رو که از اون افراد به دست آورده بودم .
از شخصیت تا هر چیز دیگه ای که به نظرم می رسید
زیر چشمی بهشون نگاه می کردم تا هر وقت حس کردم
دیگه واقعا جا داره هیچی نگم ... همون جا ساکت بشم اما اونها خیلی دقیق گوش می کردن
تا اینکه به نفر چهارم رسید
تمام خصوصیات رو یکی پس از دیگری شمردم. ولی نظرم برای پذیرشش منفی بود .تا این جمله از دهنم خارج شد ... آقای افخم همون کسی که سنم رو پرسیده بود .
با حالت جدی ای بهم نگاه کرد
- شما برای این شخص، خصوصیات و نقاط مثبت زیادی رو مطرح کردید به درست یا غلط تشخیص تون کاری ندارم .ولی چرا علی رغم تمام این خصوصیات، پیشنهاد رد کردنشرو می دید؟
نگاهش به شدت، محکم و بی پروا بود . نگاهی که حتی یک لحظه هم اون رو از روی من برنمی داشت
¹1صڵواٺ بہ نیٺ ِ تعجیݪ دࢪ فࢪج
-نويسنده: #شهیدسيدطاهاايمانی
#داستان_شب
#رمان
@Alachiigh
🔴 چطوری وقتی فشارمون می افته و تنهاییم مانع از بیهوش شدن بشیم ...
کافیه همون لحظه چند تا انجیر بخورید‼️
قند انجیر یکباره جذب روده کوچیک میشه و مانع از حال رفتن شما میشه...
#افت_فشار
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰☘
@Alachiigh
#جانفَدادَررَهِجانانهیعِشقیمهَنوز🌹
❤﷽❤
کانال شهدایی حاج قاسم سلیمانی عزیزمون 😍
اینجا منتظر ظهور آقامون #امامزمان(عج) هستیم ☺️
هدفمون : 😎✌️❗️هدفمون این است که اسم حاج قاسم رو همیشه زنده نگه داریم ، در بالاترین نقطه برسانیم و همیشه در راه حاجی حرکت کنیم ،،،، برای رسیدن به این هدف والا به شما عزیزان💗 لازم داریم
به کوری چشم دشمنان راه حاج قاسم سلیمانی عزیز رو زنده نگه میداریم😎💎
پس بسم الله 🇮🇷 اینجا همه مذهبی و سرباز آقا سید علی هستیم☺️
《 https://eitaa.com/joinchat/2471166246C0c4f136859 》
《 https://eitaa.com/joinchat/2471166246C0c4f136859 》
جهت تبادل ↙️
🆔@battalion_118
🤞منتظرتون هستیم😉📿#جانفدا❤️
🌹شهید عباس بابایی🌹
مسئولین اصرار کرده بودند که عباس به حج برود.
گفت امنیت خلیج فارس و کشتیهای ایران فعلا برای من واجبتر است.
به همسرش قول داده بود با آخرین پرواز به حج برسد،
به قولش عمل کرد،
اذان ظهر عید قربان لبیک گویان،
در کابین هواپیما گلویش اسماعیل وار ذبح شده به ملاقات خدا رفت.
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰☘
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۷۸ کفش های بزرگ تر خبری از ابالفضل نبود ... وارد ساختمان که شدم
⚜ #رمان_واقعی_نسل_سوخته
قسمت# ۷۹
سنجش یا چالش ...
آقای علیمرادی خودش رو جلو کشید ... طوری که دید من و آقای افخم روی هم کمتر شد ...
- چقدر سخت می گیری به این جوون ... تا اینجا که تشخیصش قابل تامل بوده ...
افخم با همون حالت، نگاهش رو از من گرفت و چرخید سمت علیمرادی ...
- تصمیم گرفتن در مورد رد یا پذیرش افراد، کار راحتی نیست... که خیلی راحت، افراد بی تجربه واردش بشن ... قصد اهانت به ایشون یا شخص معرف و پذیرنده رو ندارم ... اما می خوام بدونم چی تو چنته داره ...
پام رو به پایه میز کنفرانس تکیه دادم و صندلی رو چرخوندم... تا دیدم نسبت به آقای افخم واضح تر بشه ...
- نفر چهارم شدید حالت عصبی داره ... سعی می کنه خودش رو کنترل کنه ... و این حالت رو پشت خنده هاش و ظاهر شوخ طبعش مخفی می کنه ... علی رغم اینکه قدرت برقراری ارتباطش خوبه ... اما شخصیه که به راحتی کنترلش رو از دست میده ... شما گفتید توی پذیرش به افرادی با دقت نظر بالا نیاز دارید ... افرادی که کنترل درونی و موقعیتی داشته باشن ... افراد عصبی، نه تنها نمی تونن همیشه با دقت بالا کار کنن ... و در مواقع فشار و بحران هم دچار مشکل میشن ... بلکه رفتار آشفته شون، روی شرایط و رفتار بقیه هم تاثیر می گذاره ... و افراد زیر دست شون رو هم عصبی می کنن ...
لبخند عمیقی چهره علیمرادی رو پر کرد ... و سرش چرخید سمت افخم ...
آقای افخم چند لحظه صبر کرد ... حالت نگاهش عوض شد...
- از کجا فهمیدی عصبی بودنش موقعیتی نیست؟ ... طبیعتا برای مصاحبه اومده ... و یکی از مصاحبه گرها هم از خودش کوچک تره ... فکر نمی کنی قرار گرفتن در چنین حالتی هر کسی رو عصبی می کنه؟ ... و واکنش خندیدن توی این حالت می تونه طبیعی باشه؟ ...
نمی دونستم، سوالش حقیقیه؟ ... قصد سنجیدن من رو داره یا ... فقط می خواد من رو به چالش بکشه؟ ...
حالتش تهاجمی بود و فشار زیادی رو روم وارد می کرد ...
از طرفی چهره اش طوری بود که نمی شد فهمید واقعا به چی داره فکر می کنه ...
توی اون لحظات کوتاه ... مغزم داشت شرایط رو بالا و پایین می کرد ... و به جواب های مختلف ...
متناسب با دریافت های مختلفی که داشتم فکر می کرد ...
که یکی از اون افراد، سکوت کوتاه بین ما رو شکست ...
- حق با این جوانه ... من، نفر چهارم رو از قبل می شناسم... باهاش برخورد داشتم ... ایشون نه تنها عصبیه ... که از گفتن هیچ حرف زشتی در قالب کلمات شیک ... هیچ ابایی نداره ... ولی چیزی که برام جالبه یه چیز دیگه است ...
چرخید سمت من ...
- چطور تونستی اینقدر دقیق همه چیز رو در موردش بفهمی؟ ...
نمی دونستم چی بگم ... شاید مطالعه زیاد داشتم ... اما علم من، از خودم نبود ... به چهره آدم ها که نگاه می کردم... انگار، چیزی برای مخفی کردن نداشتند ...
چند دقیقه بعد، سری بعدی مصاحبه ها شروع شد ...
⚜جھتِ مطالعہے هر قسمٺ؛،،
¹1صڵواٺ بہ نیٺ ِ تعجیݪ دࢪ فࢪج الزامیست
-ادامه دارد...
-نويسنده: #شهیدسيدطاهاايمانی
#داستان_شب
#رمان
@Alachiigh
🔴 برای درمان کم خونی از كنجد به عنوان منبع آهن استفاده کنید...
یکی از مغذی ترین و پر انرژی ترین دانه های روغنی
🌞برای صبحانه
👈🏻 یک نان تست
👈🏻 یک دوم موز
👈🏻 مقداری کنجد بخورید
#کمخونی
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰☘
@Alachiigh
✨💐✨💐✨
قدردان داشته هاتون باشید
نمی تونید باور کنید
چه بسیار آدم هایی
به داشتن آنها آرزومندند
✨💐✨💐✨
#مثبت_اندیشی
#آرامشی
🎋〰☘
@Alachiigh
آخرین نفری که از عملیات برمیگشت خودش بود. یک کلاه خود سرش بود، افتاد ته دره.
حالا آن طرف دموکراتها بودند و آتششان هم سنگین. تا نرفت کلاه خود رو برداره، برنگشت!
گفتیم: اگه شهید میشدی…؟
گفت: این بیت المال بود!
#حاج_احمد_متوسلیان
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰☘
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥دقیقاً به این دلایل نمیخواهند که «جشن غدیر» پُررنگ شود…
آنها که از چنین تحولات و تغییراتی واهمه دارند، طبیعی است برای کمرنگکردن مراسمات پُرشوری نظیر «جشن ۱۰کیلومتری غدیر» تلاش کنند و دستوپا بزنند…
گاهی ترافیک را بهانه میکنند؛ گاهی از فقرا مایه میگذارند و کمکهای مردمی و خیرین را، بیتالمال، جا میزنند…
آنها مأمور شدهاند که نگذارند این تغییرات دیده شود؛ اما نور خدا هرگز خاموش نمیشود…
✍️شیخ فرهاد فتحی
#مهمونی_ده_کیلومتری
🎋〰☘
@Alachiigh
❌❌مظلوميت رهبري رو مي بينيد ؟
يه مشت ريشوي بي ريشه بهشون تهمت مي زنند ، صدايي از مسئولي در نمياد ، باشه فهميديم در #جمهوری_اسلامی آزادي بيان وجود دارد👌
✍️این مهدی نصیری از اون افراطی های خشک مقدس دهه شصت و هفتاد بود که حالا جوری به ورطه تفریط افتاده که صدای آمریکا براش تیتر درشت میزنه تا هر دو عقده ها و آرزوهای چهل ساله شون رو برای سرنگونی جمهوری اسلامی فریاد بزنن! زهی خیال باطل هم تو و هم ارباب آمریکایی ات این آرزو رو به گور خواهید برد...
#لبیک_یا_خامنه_ای
#عموفیدل
🎋〰☘
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ مارادونا را ول کنید، غضنفر را بچسبید!
⭕️وضعیت فرهنگی حاکم بر پیامرسان روبیکا به درجه افتضاح رسیده. آیا با این سیاست زرد و درست کردن یک اینستاگرام داخلی، میتوان با ولنگاری اینستاگرام مقابله کرد!
صفر تا صد روبیکا که قابل رصد کردن است از گرداندگان پیج های تبلیغاتی تا مانکن ها و طراحان لباس. بعد از برداشتن شال و روسری در گام بعدی شلوارها کنار گذاشته شده!
ایا مدیران روبیکا را نباید به خاطر ترویج کشف حجاب و برهنگی تحت تعقیب قرار داد؟! شرکت همراه اول و دیگر مالکان و سهامداران روبیکا نباید پاسخگو باشند؟ وزیر محترم کشور که دیروز اینطور قاطعانه سخن گفتید، آیا نباید به وزیر ارتباطات برای ترک فعل و نکشیدن گوش مدیران این مجموعه تذکر داد؟!
👈 حمید رسایی
#روبیکا
🎋〰☘
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜ #رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت# ۷۹ سنجش یا چالش ... آقای علیمرادی خودش رو جلو کشید ... طوری که د
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته
قسمت#۸۰
چند مرده حلاجی
حدود ساعت 8 شب، بررسی افراد مصاحبه شده تمام شد...
دو روز دیگه هم به همین منوال بود ...
اصلا فکر نمی کردم بین اون افراد، جایی برای من باشه ... علی الخصوص که آقای افخم اونطور با من برخورد کرده بود ...
هر چند علی رغم رفتارش با من، دقت نظر و علمش به شدت من رو تحت تاثیر قرار داد ...
شیوه سوال کردن هاش و برخورد آرام و دقیق با مصاحبه شونده ها ...
از جمع خداحافظی کردم، برگردم ... که آقای افخم، من رو کشید کنار ...
- امیدوارم از من ناراحت نشده باشی ... قضاوت در مورد آدم ها اصلا کار ساده ای نیست ... و با سنی که داری ... نمی دونستم به خاطر توانایی اینجا بودی یا ...
بقیه حرفش رو خورد ...
- به هر حال می بخشی اگر خیلی تند برخورد کردم ... باید می فهمیدم چند مرده حلاجی ...
خندیدم ...
- حالا قبول شدم یا رد؟ ...
با خنده زد روی شونه ام ...
- فردا ببینمت ان شاء الله ...
از افخم دور شدم ...
در حالی که خدا رو #شکر می کردم ... خدا رو شکر می کردم که توی اون شرایط، در موردش #قضاوت نکرده بودم ...
آدم محترمی که وقتی پای حق و ناحق وسط می اومد ... دوست و رفیق و احدی رو نمی شناخت ... محکم می ایستاد ...
روز آخر ...
اون دو نفر دیگه رفتن ... من مونده بودم و آقای علیمرادی ... توی مجتمع خودشون بهم پیشنهاد کار داد ... پیشنهادش خیلی عالی بود ...
- هر چند هنوز مدرک نگرفتی ولی باهات لیسانس رو حساب می کنیم ... حیفه نیرویی مثل تو روی زمین بی کار بمونه ...
یه نگاه به چهره افخم کردم ... آرام بود اما مشخص بود چیزهایی توی سرش می گذره ... که حتما باید بفهمم ...
نگاهم برگشت روی علیمرادی ... با احترام و لبخند گفتم ...
- همین الان جواب بدم یا فرصت فکر کردن هم دارم؟ ...
به افخم نگاهی کرد و خندید ...
- اگه در جا و بدون فکر قبول می کردی که تشخیص من جای شک داشت ...
از اونجا که خارج می شدیم ... آقای افخم اومد سمتم ...
- برسونمت مهران ...
_نه متشکرم ... مزاحم شما نمیشم ...هوا که خوبه ... پا هم تا جوانه باید ازش استفاده کرد ...
خندید ...
- سوار شو کارت دارم ...
حدسم درست بود ... اون لحظات، به چیزی فکر می کرد که حسم می گفت ...
حتما باید ازش خبر دار بشی ...
سوار شدم ... چند دقیقه بعد، موضوع پیشنهاد آقای علیمرادی رو کشید وسط ...
- نظرت در مورد پیشنهاد مرتضی چیه؟ ... قبول می کنی؟...
- هنوز نظری ندارم ... باید روش فکر کنم و جوانب رو بسنجم... نظر شما چیه؟ ... باید قبول کنم؟ ... یا نه؟ ...
⚜جھتِ مطالعہے هر قسمٺ؛،،
¹1صڵواٺ بہ نیٺ ِ تعجیݪ دࢪ فࢪج الزامیست
-ادامه دارد...
-نويسنده: #شهیدسيدطاهاايمانی
#داستان_شب
#رمان
@Alachiigh
🔴 زمان مناسب برای خوردن خوراکی ها ...
موز🍌
ناهار؛ تقویت سیستم ایمنی و مفید برای پوست
شام؛ تشکیل مخاط و اختلال در هضم
سیب🍎
صبحانه؛ کاهش قند خون و کلسترول
شام؛ دشواری در هضم و افزایش اسید معده
پرتقال🍊
عصرانه؛ کمک به هضم و افزایش متابولیسم
صبحانه؛ سوزش و تورم معده
سیب زمینی🍟
صبحانه؛ کاهش کلسترول و افزایش مواد معدنی
شام؛ افزایش وزن
شکلات تلخ🍫
صبحانه؛ تولید آنتی اکسیدان، کاهش ریسک ابتلا به بیماری قلبی و جوان سازی
شام؛ افزایش وزن
برنج🍚
ناهار؛ افزایش متابولیسم
شام؛ افزایش وزن
شیر🥛
صبحانه؛ هضم سخت (در صورت فعالیت زیاد مشکلی ندارد)
شام؛ آرامش بدن و خواب راحت
انجیر و زردآلو🔸
صبحانه؛ افزایش متابولیسم و هضم غذا
شام؛ اختلال در هاضمه
مغزها🥜
ناهار؛ کاهش ریسک فشار خون
شام؛ افزایش وزن
گوجه فرنگی🍅
صبحانه؛ کمک به هضم و افزایش متابولیسم
شام؛ تورم معده
#تغذیه
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰☘
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ♥️🤚
میزنه قلبم
داره میاد دوباره باز؛
بوی محرم...
🎙«کربلایی علیپورکاوه»
خیلی التماس دعا 🙏🙏🥺
#استوری
#هیئت_مجازی
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
🎋〰☘
@Alachiigh
🌹شهید_هادی_ذوالفقاری🌹
هادی گفت بچه ها بریم زیارت شاه عبد العظیم علیه السلام؟
گفتیم باشه..هادی گفت :من میرم ماشین بابام رو بیارم..
هادی رفت و ما منتظر شدیم تا با ماشین برگردد بعضی از بچه ها که هادی را نمی شناختند فکر میکردند یک ماشین مدل بالا...
چند دقیقه بعد با یک پیکان استیشن درب داغون جلوی مسجد ایستاد..فکر کنم تنهای جای سالم ماشین موتورش بود که کار میکرد نه بدنه داشت.. نه صندلی درست حسابی و...
و لامپ های ماشین کار نمی کرد..
رفقا با دیدن ماشین خیلی خندیدند
بچه ها چند چراغ قوه آورده بودند
ما در طی مسیر از نور چراغ قوه استفاده کردیم وقتی هم میخواستیم راهنما بزنیم چراغ قوه را بیرون میگرفتیم و راهنما میزدیم..
خلاصه آن شب خیلی خندیدیم بچه ها می گفتند میخواهیم برای شب عروسی ماشین هادی را بگیریم..😁
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰☘
@Alachiigh