حج های نیابتی«نازقلچی»
همسر خانم فرماندار خاطرات دیگری هم از حضور نازقلیچی در حج دارد. او که قبل رفتنش به حج با مخالفت استاندار روبهرو شده بود افراد زیادی را برای راضی کردن وی واسطه کرده بود. یکی از آن افراد آقای میرباقری مدیرکل سیاسی استانداری بود. شهرام کر میگوید: آقای میرباقری قول داده بود استاندار را راضی کند ولی در عوض خواسته بود که اگر همسرم به حج رفت در «حجر اسماعیل» برای او نماز بخواند. روزی از مکه تماس گرفت و گفت که به آقای میرباقری بگویید من به قولم عمل کردم و برای ایشان نماز خواندم.
در کنار وسایلی که از خانم فرماندار پس از فاجعه منا به کشور بازگشت دفترچه یادداشتی بود که برنامههای روزانهاش را در آن مینوشت. دریکی از صفحات این برگه نوشتهشده بود خواندن نماز برای بچهدار شدن برادر همسرش.
کُر در اینباره میگوید: برادر من مدتها پیش ازدواجکرده بود ولی بچهدار نمیشد. در دفترچه کارهای خانم فرماندار که از مکه به دست ما رسید نوشته بود خواندن دعا برای برادر من. آن زمان چیزی به من نگفته بود و من هم چیزی دراینباره به برادرم نگفتم. تا اینکه ۶ ماه بعد وقتی به برادر توضیح دادم که در دفترچه این موضوع را نوشته تأیید کرد که بعد از دعا به آنها گفته است. اما نکته جالب اینجاست وقتی ۱۴ تیرماه نهمین ماه از درگذشت او را گرامی داشتیم همسر برادرم بچهدار شد و یک پسر به دنیا آورد. همسرم هم یک لباس پسرانه کوچک بهعنوان هدیه برای آنها خریده بود و در وسایل گذاشته بود که به دستشان رسید.
ماجرای گواهی حج نیابتی مقام معظم رهبری
همسر شهیده نازقلچی توضیح میدهد که روزی خانم فرماندار از حج تماس میگیرد و نام پدر استاندار گلستان را میپرسد تا به نیابت از او حج کند. در دفترچه یادداشت او همین مسئله را در ۲۵ شهریور نوشته است. شهرام کر ادامه میدهد: نام پدر استاندار را پیدا کردم و به او گفتم. اما گواهی بدون امضا حج نیابتی او در حالی به دست ما رسید که خانم نازقلیچی بهپیش ما برنگشته است.
در سال ۹۲ به نیابت از مقام معظم رهبری به حج رفت و گواهی آن حج هم در دست ما است. دنبال فرصت مناسبی هستم تا هر دو را تحویل بدهم. برایش شیعه و سنی فرقی نمیکرد و معتقد بود باید در کنار بزرگان کشور برای نیازمندان هم حج برود زیرا آنها کسی را ندارند.
ماجرای سیلی که در حج راه افتاد
«شهرام کر» توضیح میدهد که دو روز قبل از فاجعه منا مرجان نازقلچی تماس گرفته و او را از خوابی که باعث نگرانیاش شده مطلع ساخته است و ادامه می دهد: همسرم خوابدیده بود که سیلی در حج راه افتاده و همه را با خود برده است. این خواب را برای همسفران خود هم تعریف کرده بود اما آنها جدی نگرفته بودند.
«کر» در ادامه خاطراتش بهروز عید قربان میرسد. آن روز مشغول فراهم کردن مراسم عید بود زیرا عید قربان در بین اهل سنت و ترکمنها بسیار گرامی است. میگوید با او تماس گرفتند که حجاج در عرفه گمشدهاند اما این مسئله را جدی نگرفت. شب وقتی تلویزیون را میبیند به اهمیت مسئله پی میبرد. تماسهای مکرر او با مکه نتیجه نمیدهد. تنها خبری که دارد این است که پیکر نیمهجان همسرش را سوار آمبولانس کردهاند. لحظههای تلخی را پشت سر میگذارد و ثانیه به ثانیه بر نگرانیهای خانواده افزوده میشود.
گرچه امیدوار بود همسرش زنده باشد اما رفتار سعودیها و مدیریت ضعیف آنها در امدادرسانی نگرانیها را بیشتر کرده بود. نام مرجان نازقلیچی ابتدا در لیست مفقودان قرار میگیرد. اما چند روز بعد در لیست شهدا نوشته میشود تا همهچیز برای خانواده او به پایان برسد.
بانوی شهیدی که «مرجانی» در مکه شد
دوباره در لیست مفقودان نام او را میخوانند و این باعث میشود دوباره خانواده او امیدوار شوند. اما ناگهان در آخرین لیست اعلام میکنند که پیکر او در بین شهدا در مکه دفن شده است. چند بار آزمایش DNA آنها را امیدوار کرده بود که حداقل بتوانند در کشور خود بر مزارش حضور یابند ولی بازهم کارشکنیهای عربستان مانع این امر شد.
مرجان قبل از اعزام به حج به خواهرش وصیت کرده بود که در عربستان درگذشت جنازهاش را همانجا دفن کنیم و او را به کشور برنگردانند.
«شهرام کر» هم میگوید: روزی خواهر کوچکتر مرجان بهشدت گریه میکرد و مادرش میگفت که او چیزی را پنهان کرده است. وقتی با او صحبت کردم توضیح داد که مرجان قبل از اعزام به حج به ملیحه گفته بود اگر در عربستان درگذشت جنازهاش را همانجا دفن کنیم و او را به کشور برنگردانیم. به ملیحه گفته بود چون مادرم لجباز هست به تو میگویم و تو هم پیگیر این باش. وقتی ملیحه از او پرسیده بود تو که فرزند کوچک داری چگونه از مرگ حرف میزنی جواب داده بود به دلیل شرایط کاری من بچهها به پدرشان عادت کردهاند و نگران آنها نیستم.
دوم مهرماه سال 1394، روزی بود که دفتر پر افتخار فعالیت های بانوی فرماندار، معینه حج، بانوی بسیجی فعال استان گلستان در دنیا بسته شد و سازمان بسیج مستضعفین بانوی شاخص شهید بسیج جامعه زنان در سال 1396 را به نام این بانوی فعال انقلابی اختصاص داد تا فرصت خوبی برای شناسایی و الگوگیری از خط مشی و فعالیت های این شهیده ایجاد شود، به امید آن که راه شهدا و خط مشی انقلابی آنان سرمشق تمام زنان و مردان ایران اسلامی باشد.
🌺 صلوات فاطمی امروزمان را
به #نیابت از
همه شهدای صدر اسلام تاکنون
به ویژه
بانوی شهید
❣مرجان نازقلچی❣
هدیه می کنیم محضر نورانی
☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ
فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ
حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ
الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا
وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا
وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي
وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ
وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا
صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا
وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
شهادت را همه دوست دارند
اما زحمت کشیدن برای شهادت را چه؟
شهید شدن
یک اتفاق نیست.
گلی است که برای شکوفا شدن
باید خون دل بخوری...
به بی دردها
به بی غصه ها
به عافیت طلب ها
شهادت نمیدهند.
به آنکه یک شب بی خوابی برای اسلام نکشیده.
یک روز وقتش را برای تبلیغ دین نگذاشته،
به آنهایی که به اصول و تحکیم خانواده ی مذهبی اهمیت ندادند
و اسیر هوای نفسانی شدند
بله به اینها شهادت طلب نمیگویند.
و این را بدان اگر دغدغه ی هیأت داری
دغدغه ی بسیج داری
دغدغه ی کار جهادی داری
دغدغه ی دست این و آن را گذاشتن توی دست شهدا داری
دغدغه ی ترک گناه داری
دغدغه ی آدم شدن داری
دغدغه ی شهادت داری
بدان که همه ی اینها به حرف نیست
بلکه به رفتار و عملت است
و در اینجاست که شهادت قلبت را بو میکند و اگر دید بوی دنیا میدهد
رهایت می کند...
و اگر عاشق شهادتی
اول باید سرباز خوبی برای امام زمانت باشی و خوب مبارزه کنی
خصوصا مبارزه با نفست
و در این راه مجروح میشوی
اما دوباره ادامه می دهی...
و اخلاص و پیوندت با امام عصر روز به روز بیشتر از قبل می شود
درست مثل یاران عاشورایی حسین بن علی ¤شهادت را به تماشاچی ها نمی دهند😔
#شهید_ابراهیم_هادی
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
شهادت را همه دوست دارند اما زحمت کشیدن برای شهادت را چه؟ شهید شدن یک اتفاق نیست. گلی است که برای شکو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
yeknet.ir_-shabe_4_muharram97_1.mp3
5.71M
🎵 #صوت_شهدایی
خوش اومدی مسافر من💐
🎤🎤 #حسین #طاهری
👈تقدیم به #شهید_علیرضا_بریری 🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ماجرای مواجهه رهبر انقلاب با دختری که حاضر نبود #حجاب سر کند.
سردار حسین #نجات فرمانده سابق سپاه خاطره جالبی از مواجهه رهبر انقلاب با دختر #مسیحی که حاضر نبود حجاب سر کند، تعریف کرد.
«شهید زهره بنیانیان» در یک خانوادۀ مذهبی در شهر اصفهان به دنیا آمد. وی اوّلین فرزند خانواده بود. تا سن هفت سالگی در دامان مادری با تقوا و دیندار پرورش یافت. تحصیلات ابتدایی را در دبستان منیژه گذراند. سال اول متوسطه را، در دبیرستان شاهدخت آذر و سال سوم را به اصرار خودش به دبیرستان بهشت آیین که یکی از بهترین مدارس وقت بود. رفت و در واقع آشنایی با الفبای مذهب را از همین دوران دبیرستان آغازکرد. در آغاز راه بود که برای حفظ حجاب اسلامی به مدت دو هفته از رفتن به کلاس محروم ماند و بعد با تعهد والدین اجازۀ ورود به کلاس را پیدا کرد. در عصری که بی بند و باری برای هر دختری امتیاز بود. وی حجاب را برگزید و آشنایی با کُتب شهید مطهری و شریعتی را از همین دوران آغازکرد. در جلسات مذهبی شرکت و از آنجا به سوی سیاست کشیده شد. تا این که تغییرات عمیق رفتاری او خانواده را نگران ساخت. بعضی از اعضای نزدیک فامیل که این رفتار برایشان قابل قبول نبود. کم کم به او مُهر جنون زدند. وقتی شکاف عمیقی را بین خود و خانواده احساس کرد. با سرعت از آنها فاصله گرفت. ابتدا در قالب حجاب و پوشش اسلامی و بعد با رعایت موازین شرعی و به جا آوردن عبادات از جمله نماز شب که خیلی ها با آن بیگانه بودند انس و الفت گرفت و مطالعۀ قرآن که گاهی آن قدر وقت او را می گرفت که اطرافیان، حتی مادر را به تعجب وا می داشت.
از آنجایی که در مسیر انقلاب زندگی و آزمایش های الهی قدم بر می داشت. تقدیر برایش آزمایش سختی را در نظرگرفت و با یک ازدواج ناخواسته و نا به هنگام در کورۀ امتحان الهی قرار گرفت. اواخر سال تحصیلی 54 ـ 55 با این که سال تحصیلی را به پایان نبرده بود. عازم کشور آلمان شد. در حالی که در فرودگاه اشک می ریخت و تقاضای ماندن داشت؛ ولی این تصمیمی بود که خانواده برایش گرفته بودند و شاید مسیر سرنوشت اینطور برایش رقم خورده بود. چرا که خداوند در قرآن می فرماید: «و چه بسا شما از چیزی کراهت دارید. در حالی که خیری در آن برای شما است.» بنا براین ناخواسته عازم سرزمینی شد که با او و هویت مذهبی اش بیگانه بود. در ایران خواهران و برادران کوچکش را از دیدن تلویزیون منع می کرد. و لی اکنون به جایی می رود که با فکر و ذهن و افکار مبارزه طلبانۀ او بسیار تضاد دارد. با این که می داند. این آرزوی بسیاری از دختران است. سفر به غرب، با همۀ امکانات زندگی رفاهی، آسایش، همسری ثروتمند. اما روح ناآرام او در پی این واژه ها نبود و اصلاً اقناع نمی شد. زیرا به چشمه حقیقتی متصل شده بود که آسایش را در پرتو مبارزه، فقر و ... لقاء الله می دید. نه چیز دیگر! هر دو هفته یک بار نامه هایش از آلمان برای مادر می رسید که حاکی از فشارهای روحی زیاد، ناهمگونی فرهنگ، ازدواجی ناموفق و اشک و آه و ناله بود. هر بار تقاضای کمک می کرد. تا اینکه تصمیم به یک حرکت نوین، یک آغازو یک انقلاب درونی گرفت. هنوز چند ماهی نگذشته بود که با دوستانش تماس گرفت وگفت: «از آنجا که راضی به این ازدواج نبودم. فتوای فسخ ازدواج توسط یکی از علماء صادر شد. پس از آن از طرف دوستان پیکی برایش فرستاده شد. پیک به او دستورالعمل رفتن به لبنان و پیوستن به مبارزین فلسطینی را داد و او اجرا کرد. سپس بعد از فلسطین عازم لبنان شد. در لبنان یک دوره آموزش نظامی دید و سپس در سال 1356 به ایران برگشت و دیگر نزد خانواده اش نرفت. در یکی از خانه هایی که پایگاهی برای عوامل انقلابی محسوب می شد. مستقر شد و در آنجا فعالیّت های خود را آغاز کرد. شرکت در جلسات مذهبی، سخنرانی، توزیع نوارها و کتب و اطلاعیه های امام در شهرهای اصفهان، قم، تهران و تشکیل کلاس های رزمی(تکواندو)از جمله فعالیت های مبارزاتی او بود
سرانجام روزی همراه تنی چند از خواهران مبارز، توسط ساواک دستگیر شد. ولی با زیرکی خاصی، قبل از دستگیری تمام اطلاعیه ها را رد کرد و چون هیچ گونه مدرکی نداشتند. بعد از گذاشتن وثیقه آزاد شد. پس از آن با یکی از همرزمانش ازدواج کرد. مردی که همرنگ خودش بود و به خوبی او را درک می کرد. برای شروع یک زندگی جدید به خانه ای قدم گذاشت که با خانه پدری اختلاف اقتصادی و معیشتی فراوان داشت و همه زندگی جدید او یک اتاق قدیمی، یک چمدان کوچک لباس، یک فرش و چند پتو خلاصه می شد که در خانه پدرشوهرش بود. اما در عوض احساس آرامش می کرد و آن چیزی بود که مدت ها به دنبالش بود. مهرالسنۀ حضرت زهرا (سلام الله علیها) مَهریه اش بود و، وجه خرید عقد یک حلقه ساده بود. خطبه عقد که توسط یکی از آیات عظام وقت خوانده شد. حال با این اوصاف خوشبختی برای او به حد تمام روکرد. زیرا دنیایی که با تمام زر و زیورش به او رو آورده بود را کنار زده و خدا را با همۀ سادگی انتخاب کرده است.
👇👇👇
خانم غازی استاد اخلاق و از شاگردان بارز و نمونه بانو امین درباره شخصیت او میگوید : زهره بنیانیان از ده ، دوازده سالگی به کلاسهای ما می آمد . حرف های معمولی او را خسته میکرد ولی درباره اصول عقاید بخصوص توحید و معاد باعث شادیش بود . در نیمه شب ها که با با خدا راز و نیاز میکرد مشاهداتی عرفانی داشت که آن را برای ما بازگو میکرد و به سفارش ما همه آنها را در یک دفتر چه یادداشت می نمود . وقتی خصوصیات اخلاقی او را به خانم امین (اولین بانوی مجتهده ) گفتم سفارش کردند که حتماً با او به طور خصوصی کار شود چون روحی بزرگ داشت . او حقیقتاً یک روحیه ملکوتی داشت . )
عروج ملکوتی
«شهید زهره بنیانیان همچنان به مبارزات خودبرای پیش برد انقلاب ادامه می داد تا این که اردیبهشت 1358 از راه رسید و او در یک عملیات نظامی علیه گروهک های ضد انقلاب حضور پیدا کرد و در درگیری به شهادت رسید و این گونه بودکه پرونده پر تلاطم زندگی اش بسته شد.»
🌺 صلوات فاطمی امروزمان را
به #نیابت از
همه شهدای صدر اسلام تاکنون
به ویژه
بانوی شهید
❣زهره بنیانیان❣
هدیه می کنیم محضر نورانی
☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ
فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ
حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ
الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا
وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا
وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي
وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ
وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا
صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا
وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حیای شهدا جلوی دیگران
۱۲ دیماه سالگرد شهادت
شهید شیخ نمر باقر النمر
روحانی برجسته شیعه عربستانی که بهسبب حمایت از حقوق مشروع و پایمال شده شیعیان با حکم مقامات سعودی اعدام شد .
روزنامه الدیار نوشت:
پس از آنکه زندانبانان به شیخ نمر النمر اعلام کردند چند دقیقه دیگر اعدام خواهد شد، او از جایش بلند شد تا نماز بخواند و گفت: «لا اله الا الله.»
زندانبانان سعودی، که میخواستند حکم اعدام را به سرعت اجرا کنند، به شیخ النمر اجازه ندادند نمازش را تمام کند و او را با خود به محل اجرای حکم بردند.
آیت الله النمر پیش از اجرای حکم اعدام، در آخرین جمله خود فریاد زد:
«لبیک یا حسین (ع).»
شادی روح عالم مجاهد شهید شیخ نمر باقر النمر
صلوات محمدی
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
✨﷽✨
🌼 سه اثر مهم در #حجاب است 🌼
❶ اثر #فردی است و آن آرامش است. یک بانویی که محجبه است آرامش روحی دارد. می داند مال خودش است؛ می داند نگاه دیگران دنبالش نیست و گناه اجتماعی نمی کند. می داند دیگران را تحریک نمی کند.
خواهری که بدحجاب بیرون می آیی مصداق این آیه ایی شما دارید معاونت برگناه می کنید. جوان به شما نگاه می کند و تحریک می شود و زن هم ندارد و می افتد بر حرام. گناه می کنید شما.
وقتی دست در دست شوهرت در کوچه می آیی و شوخی و مزاح می کنی. این باید اصلاح شود.
❷ اثر #خانوادگی دارد. بچه، دختر، شوهر شما یک مسافرت برود و نباشد خیالاتش راحت است که این زن مال این است. زیبایی هایش را تقسیم نکرده. وقتی محجبه بود این زن مال اوست. نه دیگران بهره ببرند. این ارزش خانوادگی اش است. ثبات خانواده ها در حجاب بیشتر است و از هم پاشیدگی کمتر است. وقتی بدحجابی شد این آقایی که با خانمش می آید و نگاهش می افتد به زن فلانی و می گوید لباس و قیافه زن فلانی را دیدی؟ دیدی آرایش کرده بود؟ یاد بگیر. خب باهم دعواشون میشه و اختلاف میشه. هوس می کنند. زن های همدیگر را نگاه کردند خب طبیعیه یکی زیباتره، یکی زشت تره. قیافه ها فرق می کند. این باعث می شود مردها تحریک شوند. این اتفاقاتی که در جامعه می دانیم و می دانید و جاش هم روی منبر نیست.
❸ سومین اثر آن اثر #اجتماعی است. جامعه سالم می ماند. فساد، زنا، فحشا در جامعه کم می شود.
🔷 حجاب هم اثر فردی دارد آرامش.
🔷 هم اثر خانوادگی دارد استحکام.
🔷 هم اثر اجتماعی دارد سلامت.
فرد باحجاب اگر بود خود آرام است. خانواده مستحکم است و جامعه سالم است.