@Maddahionlinمداحی_آنلاین_سه_عمل_محبوب_حضرت_زهرا.mp3
زمان:
حجم:
616K
♨️سه عمل محبوب حضرت زهرا(س)
#سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙 #حجت_الاسلام_حسینی_قمی
بانو مجتهده امین یکی از سالکان الی الله بود که حدود ۴۰ سال قبل از دنیا رفت .اویک زن روحانی مطابق قرآن بود.
ایشان تالیفات و شاگردان بسیاری از خانم ها داشت.
او می گفت: هیچ ریاضت نفسی برای زن مانند خانه داری نیست .لذا بهترین خانه داری ها را می کرد.
دائماً می گفت: زن از خانه شوهر به بهشت می رود یا از خانه شوهر به جهنم می رود.
بانو امین چشم برزخی داشتند ، خیلی از اولیای خدا از جمله آیت الله ناصری این را گواهی دادند.
حکایت معروفی است که ایشان را در خواب در بهشت دیدند و پرسیدند:
آنجا چه چیز بیشتر به درد می خورد؟
ایشان در پاسخ گفتند:
اگر می دانستم صلوات چه گنجی ست که تمام عمر صلوات می فرستادم.
📗 پاورقی کتاب بابا سعید - گروه فرهنگی ابراهیم هادی- صفحه ۹۰
#اهمیت_کار_در_منزل
2.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اللهم الحقناباالصالحین..🤲🤲🌾🌾
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم 🤲🌾
یکی از قشنگترین دعاهایی
که خوندم این بوده :
« يا الله ...
أحلامنا بين يديك فحققها »
خدایا ...
آرزوهای ما در دستان توست پس آنها را برآورده کن ♥️
شبتون منور ب نور الهی
36.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 ما علی (ع) فروش نیستیم
اینجا سرزمین امیرالمومنین (ع) است
ما بچههای خیبریم
🔺حرفهای شنیدنی حاج مهدی رسولی
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شعبان
جواد علی حسناوی (با نام نظامی «جواد جهانی»)، فرزندِ مادری لرستانی (اهل خرم آباد) و پدری عراقی بود. وی در زمستان سال 93 نقش موثری در آزادسازی شهر بلد (که بخشی از استان «صلاح الدین» به شمار می رود) داشت.
جواد علی حسناوی از فرماندهان عملیاتی یگان های مدافع حرم، موسوم به «سرایا الخراسانی»، روز جمعه، 14 فروردین 1394 شمسی، به دست عوامل نفوذی «داعش» در روستای «عزیز بلد» از توابع شهر «بلد» واقع در استان آزاد شدهی «صلاح الدین» عراق ترور شد و بال در بال ملائک گشودند.
جواد علی حسناوی 12 خردادماه سال 66 در خرم آباد به دنیا آمد و روز جمعه، 14 فروردین 1394 شمسی، در دفاع از حرمین شریفین به شهادت رسید.
شهیدی که در کودکی آروزی شهادت در فلسطین را داشت؛
مادر شهید می گوید : 👇 👇
کودکی جواد خیلی آرام بود و زمانی که کوچک بود باباش او را بالای دیوار حیاط مان می گذاشت اذان می گفت و با اینکه کوچک بود ولی هی می گفت که من بزرگ بشوم می روم فلسطین. جواد در مدرسه شاگرد مودب و مرتبی بود بچه درس خوان و همیشه معتقد به دستورات دینی بود فرزندم آقا جواد فارغ تحصیل دانشگاه در رشته مدیریت اقتصاد است.
یک خلق و خوی خوب آقا جواد این بود که عصبانی نمی شد و خیلی آرام بود و وقتی قدمی خیری بر می داشت مدام می گفت که من کل کارم برای رضای خدا است و کار باید فی سبیل الله باشد جواد سه ماه شعبان رجب و رمضان مرتب روزه می گرفت و نماز ش به موقع می خواند ولی در سوریه نمازش را به خاطر مجروحیتی که داشت نشسته می خواند.
وی گفت: جواد برای اولین بار با سپاه بدر به سوریه اعزام شد و برای دوم با سرایای خراسانی رفت و مجروح شد.
زمانی که داعش به سوربه حمله کرد آقا جواد در همه جنگ های سوریه شرکت کرد لذا جواد از زمانی که خواست برای اولین بار به سوریه برود به من گفت که می خوام برم ایران برای ادامه تحصیل چون می دانست که من ناراحت می شوم چیزی از رفتن به سوریه بهم نگفت و یک روز یکی بهم زنگ زد دیدم شماره سوریه روی گوشی من هست و جواد بود گفت: که مادر من الان در سوریه هستم و من بهش خیلی اصرار کردم که مادر برگردد ولی جواد گفته نه من بر نمی گردم.