🔸 تفاوت #کتاب، #اصل و #مصنّف
💠 یکی از اصطلاحاتی که در کتب سابق خیلی به کار برده می شده است، #اصطلاح اصل و مصنّف است. کتاب مفهومی اعمّ از اصل و مصنّف دارد و مقسم برای این دو می باشد.
🔹اصل، مصادر اصلی و دسته اول معتبری است که مشتمل بر مطالبی می باشد که شخص بی واسطه یا با واسطه از پیغمبر صلی الله علیه و آله و یا امام علیه السلام اخذ نموده است، و این گونه نیست که از کتاب دیگری آن مطالب را منتقل کرده باشد.
تعداد این اصول معدود است که شانزده عدد از آنها به دستور [آیت الله] آقای بروجردی چاپ شد.
🔹مصنّف کتابی است که نویسنده آن مطالب، کتاب یا کتاب هایی که در سابق نوشته شده است را به کتابش با ترتیب و شکل دیگری منتقل می کند. مثلاً قبل از کافی، کتبی مانند محاسن #برقی و نوادر الحکمة [اشعری] وجود داشته است، و مرحوم #کلینی مطالبی از آنها را به کتابش منتقل کرده است و بعد از کافی نیز، وسائل و بحار نوشته شده و مطالب کافی را منتقل کرده است.
[شیخ #طوسی می فرماید:] « فإذا أحالهم على كتاب معروف، أو أصل مشهور و كان راويه ثقة لا ينكر حديثه، سكتوا و سلموا الأمر فی ذلك و قبلوا قوله »1️⃣
مراد کتابی است که ثابت شده است که برای فلان مؤلفِ ثقه است. عطف اصل بر کتاب در این عبارت عطف خاص بر عام است.
[در ادامه می فرماید:] « و هذه عادتهم و سجيتهم من عهد النبي صلى الله عليه و آله و سلم و من بعده من الأئمة عليهم السلام »2️⃣
تعبیر « من بعده » را می توان به دو صورت « مِن بَعدِه » و « مَن بَعدَه » بخوانیم که مراد ائمه علیهم السلام است.
اصل این که اشخاصی اعمّ از امامیه و غیر ایشان در آن عهد پیامبر صلی الله علیه و آله اقدام به جمع آوری احادیث در ضمن جزوه و جزواتی کنند طبیعی است، و افرادی این کار را کرده بودند، منتها ابتدا به وسیله #ابوبکر نقل حدیث ممنوع شد و از ناحیه #عمر تشدید پیدا کرد، و این امر مانع از رسیدن آن جزوات به ما شد.
به نظر می رسد مرحوم شیخ #طوسی از طریقی به دست آورده اند که حتی در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و بعد از آن، نیز عادت و سیره بر این بوده که اگر دو مجتهد در یک مسئله بحث نموده و یکی روایتی را که از #پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده به عنوان دلیل ارائه می نمود، طرف مقابل قبول می کرد و تسلیم می شد و بحث خاتمه پیدا می کرد. اما این که ایشان از چه طریق از این روش اطلاع پیدا کرده اند، از طریق قرائن، با واسطه و ... مشخص نیست.
1️⃣ العدّة فی اصول الفقه، شیخ طوسی، ج1، ص126.
2️⃣ همان، ج1، ص126-127.
🔺درس خارج آیت الله شبیری #زنجانی، بهمن 95
(نقل از کانال زبدة الفوائد)
📌آیا کلام #ابن_غضائری در #جرح و #تعدیل روات حدیث قابل اعتماد است؟
آیتالله شبیری #زنجانی:
💠برخی معتقدند اینکه معمولاً کلام دیگران بر تضعیف ابن غضائری مقدم میشود به این دلیل است که ایشان از حالت #متعارف خارج است و به دلیل سوء ظن، بسیار جرّاح بودهاند.
🔹برخی دیگر همچون #آقا_بزرگ و آقای #خویی که تابع ایشان شدهاند، قائل به این هستند که ثابت نیست که این کتاب موجود متعلق به ابن غضایری باشد؛ زیرا چنان که مرحوم شیخ #طوسی نقل کرده است، کتابهای ایشان را تلف کرده بودند اما اینکه ایشان جرّاح باشند ثابت نیست.
✅لکن به نظر میرسد این کلام آقا بزرگ مبنی بر عدم ثبوت کتاب صحیح نیست. اما این مسئله قابل مناقشه است که ابن غضائری، مولف این کتاب (طبق نقل #مجمع_الرجال) عمدتا #متن_شناسی میکند؛ یعنی ایشان بیشتر در صدد این امر هستند که آیا حدیث مذکور مطابق اصول است یا مجعول است؟ چنین نیست که ایشان از #مشایخ خود #ثقه بودن یا ثقه نبودن راوی را سوال کرده باشد؛ بلکه ایشان با شمّ #حدیث_شناسی خود در صدد این امر بر آمدهاند که آیا این حدیث ممکن است از امام معصوم(ع) صادر شده باشد یا روایت جعل است و در نتیجه مؤلف آن هم اعتبار ندارد؟
🔹در باب شهادات گفتهاند شهادت باید عن #حسّ یا قریب به حسّ باشد اما این گونه متن شناسی ایشان بعید از حسّ است. از این رو کلام ابن غضائری ره اعتبار ندارد.
👈لکن باید به این نکته توجه داشت که صاحب این کتاب در امور دیگری، همچون تعیین #لقب اشخاص، #نسبت اشخاص با افراد دیگر، تعیین #زمان_راویان و... بسیار دقیق النظر و #خبره این فنّ بودهاند و از این جهت مقدم بر #نجاشی هستند. بنابراین حتی اگر ما ندانیم که مولف این کتاب ابن غضائری است، اما این نکات روشن میسازد که نویسنده آن بسیار خبره بوده است و باید به کلام او اخذ شود.
▪️خارج اصول، جلسه ۱۵۲، تاریخ ۹۷٫۱۰٫۲۸
@rejal_shobeiri