eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
884 دنبال‌کننده
114 عکس
142 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مخاطبه با قرآن، روز اول.mp3
1.6M
🌙 مخاطبه با قرآن (۱) «لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۱) «لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَ
🌙 مخاطبه با قرآن (۱) «لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» قرآن نزول تمام اسماء، صفات و وجود خداوند بر تمام كائنات است. نزول به معناى ظهور حقيقتِ نامتناهى، همه‌ی كائنات و هستىِ خداوند، بر موجودى است كه در برابرش قد علم كرده است. اين حقيقت بر هر چه نازل شود، هستى‌اش را در برابر هستىِ اين جهان بی‌كران نابود مى‌كند. انسان نيز اگر در محضر اين حقيقتِ نامتناهىِ نازل شده قرار گيرد، به فنا مى‌رسد؛ اين فنا در مقابل جهان بی‌كران و هستى‌ِ بی‌نهايتى است كه مظهر و لُبّ اين جهان است. چگونه است كه ما با وجود نزول قرآن، از مستى و غرور و فريب خوديت‌مان نجات پيدا نمى‌كنيم، با اينكه خواستارش هستيم؟ خدا به انسان اين قدرت را داده كه با تمركز بر حقيقتْ بتواند به عمق نامتناهى‌اش دست يابد. به بركت اين ماه، و در اين ضيافت، به شرط حضور حقيقى و تمركز واقعى در محضر اين هستى نازل شده(قرآن)، با اندكى توجه، مى‌توانيم از اين امواج درياى بی‌كران استفاده كنيم و هستی‌مان را نابود كنيم تا به هستِ حقيقى برسيم. در معرض آتشى قرار بگيريم كه اين آتش اگر به كوه اصابت كند، آن را تكه تكه و نابود مى‌كند. در اين ضيافت مى‌توانيم در محضر قرآن به جايى برسيم كه متناسب با مقام و موقعيت و گرفتاری‌مان نيست؛ چون فقيرى كه به مهمانى كريمى مى‌رود و در آنجا چيزى بدست مى‌آورد كه برايش مقدور نيست، جزو اموالش نيست و دسترسى به آن ندارد. در اين مهمانى نيز به شرط اندكى تمركز واقعى در محضر قرآن، و عدم گرفتارى در دانش‌ها و علوم‌ فریب‌زده، و زندگى روزمره كه چون چرخ آسياب ما را مى‌چرخاند و به انتهايش نمى‌رسيم... می‌توانیم رایحه‌ای از این آيه استشمام كنيم! 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز دوم.mp3
1.86M
🌙 مخاطبه با قرآن (۲) «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا» 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۲) «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا
🌙 مخاطبه با قرآن (۲) «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا» نشانه‌ها و كراماتى كه به نظر انسان عجيب مى‌رسد، در عالم تكوين عجيب و نادر نيست؛ جهان پر از كرامت و نشانه است. اصولا در نظام خلقت غير از نشانه و آيه چيزى موجود نيست؛ اما ما پيوسته دنبال چيزهاى متفاوت مى‌گرديم و از اين طريق، حركت انسانى و درونى خودمان را عقب‌تر و عقب‌تر مى‌اندازيم. جهان براى حركت ما ساخته شده است؛ كسى كه چشمش باز شده باشد، چنان اين امر را مى‌بيند كه فكر مى‌كند در جهان كسى غير از او موجود نيست! انسانِ غافل، غفلت از اين دارد كه كائنات براى كمك او بسيج شده‌اند، و انسان غافل‌ترْ جهان را بر ضد خود و در حال مانع‌تراشى براى خود مى‌بيند. اما همان‌طور كه در داستان اصحاب كهف مى‌بينيم، يك حركتِ كوچك، يك برخواستن، يك نجواى كوچك بين دو نفر يا درون انسان، باعث مي‌شود جهان براى كمك كردن به او بسيج شود. نجواى اصحاب كهف اين بود كه اين جهان دليلى دارد، و ديگران كه جهان را به گونه‌اى ديگر مى‌بينند، در مسير ضلالت هستند. اين نجواى كوچك، چنان بر جهان تأثير مى‌گذارد كه جهان براى كمك به انسان بسيج مى‌شود. اين شگفتى نيست، چيز عجيبى نيست! ما از سنت‌هاى جهانِ خلقت و مهندسى كائنات غافليم؛ براى همين برای ما بصورت شگفتی نمايان مى‌شود. اما به محض كوچك‌ترين حركت، و كوچك‌ترين نجواى حقيقى در درون ما، كائنات ما را در حِصن حصين، و غارِ محافظِ خودش حفاظت مى‌كند؛ طورى كه دقيانوس‌هاى جهان هيچ آسيبى به ما نمی‌رسانند. دورِ آفرينش هم كمك مى‌كند، هم‌چون دور خورشيد، و همان‌طور كه خورشيد به اصحاب كهف كمك كرد، و آنها در پناه و آرامش و محيط وسيعى(فجوه) بودند كه از گرما و سرما، تنها اعتدالش به آنها مى‌رسيد. براى حفاظت از آنها در مقابل افرادى كه كوچك‌ترين نجواى حق، آنها را به خروش مى‌آورد؛ سگان پاسبان، سنت‌هاى خلقت و مهندسى كائنات چنان بسيج مى‌شوند كه هر كس نزديك‌شان شود، ترس تمام وجودش را مى‌گيرد. اين خاص اصحاب كهف نيست! ما غافليم كه فكر مى‌كنيم داستان اصحاب كهف شگفت بوده است. سرتاسر كائنات در انتظار است كه درون ما به حقيقت، نجوایی كوچك، گفتگویی كوتاه، خلوت و بازگشتی به خويشتن، فرار از زندگى روزمره و سجودی صورت بگيرد؛ و به شرط حقيقى بودن، نجات خواهيم يافت. در اين مورد تفاوتى بين انسانِ خوب و بد نيست؛ حقيقتِ انسان يك لحظه نجوا نياز دارد و او را نجات خواهد داد؛ حتى اگر در تمام عمر يك‌بار بيشتر نباشد! 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز سوم.mp3
1.88M
🌙 مخاطبه با قرآن (۳) «كُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَ مَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا» 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
🌙 مخاطبه با قرآن (۳) «كُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَ مَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا» كائنات هيچ اكراه و فشارى براى انسان ايجاد نمى‌کنند، مگر در جهت هدف، زندگى و جهانى كه خودش انتخاب كرده است. در هر مسيرى كه باشيم و هر هدفى انتخاب كنيم، كمك و عطاء خداوندى، و تمام تدبير و مهندسى كائنات با انتخاب‌هایمان هم‌راستا است. عالم ذر زمانى قبل از اين زمان نيست؛ بلكه كُنه و عمق وجود انسان و كائنات است! همين الان و هر لحظه، انسان در حال انتخاب است. در اين جهان انتخاب بنيادين در وجود انسان شكل مى‌گيرد، و انتخاب‌هاى متوالى بعدى رخ می‌دهد. اين زندگى روزمره است كه گاهى در مقابل انتخاب‌هاى انسان قرار مى‌گيرد؛ درحاليكه جهان و كائنات و عالم هستى در اين تدبير هستند كه انتخاب بنيادين انسان به ظهور برسد. اين انتخاب بنيادين هميشه مثبت است، مگر در افراد خاصى كه به شقاوت مى‌رسند. انتخاب‌هاى اهل بيت علیهم‌السلام هم بی‌نظير است؛ اما بقيه انسان‌ها در اين جهان، بين انتخاب‌هاى مثبت بنيادينى كه كرده‌اند و زندگى روزمره، و بى‌ارادگى و بى‌همتى و بى‌تصميمى گرفتارند. اينجا جهان به امداد انسان مى‌آيد؛ هم‌چون گروه امدادى كه به كمك غريق مى‌آيد. ما غرق در دنياى روزمره‌ايم، و جهان امدادگرى است كه كمك مى‌كند تا آنجايى كه ممكن است امدادجو را نجات بدهد؛ در حاليكه امدادجو به دنبال اين است كه اين كمك را نپذيرد، و خود را فريب دهد. كافى ست با اين سيرِ جهانْ اندكى همراه باشيم! نيازى نيست زندگى عادى و لذت‌ها را متوقف كنيم؛ كافى است در كنار اين دور زندگى روزمره، اندكى خودمان را با اين رودخانه هماهنگ كنيم؛ مانند كسى كه در آب خروشانى قرار گرفته و اين رود زلال هم او را مى‌نوشاند و سيراب مى‌كند، و هم به سمت سرمنزل مقصود مى‌برد. اگر ما اندكى با اين رود خروشان همراه شويم، و طورى دست و پا نزنيم كه در آن (زندگى روزمره) فرو رويم؛ اين رود خروشان ما را حتما به سرمنزل مقصود، به سمت درياى توحيد، خواهد رساند. گرچه به سمت قله‌هاى كمالى كه اوليا و انبيا رفتند، نمى برد؛ اما چندان هم از آن دور نيست. پس اگر چنان دست و پا زدى كه آب اسباب فرو رفتن شد، مقصر فقط خودت هستى! 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز چهارم.mp3
1.75M
🌙 مخاطبه با قرآن (۴) «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا»
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۴) «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُه
🌙 مخاطبه با قرآن (۴) «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا» در اين جهان كسى بيش از همه ضرر مى‌كند، كه اعمالش و سعی‌اش در همين جهان (نه، تلاشى كه براى آخرت و معنويت مى‌كند) به انحراف مى‌رود. اين در حالى است كه خودش فكر مى‌كند، چقدر عالى كار مى‌كند. آنهايى بيشترين ضرر را مى‌كنند كه در اين زندگى دنيايى، برنامه‌ريزى مى‌كنند و فكر مى‌كنند چقدر موفق هستند، اما در واقع و در حقيقت امر هيچ چيزى از اين دنيا بدست نمى‌آورند! در همين زندگى معمولى، در خورد و خوراك، اشتغال، سياست، اقتصاد و در اين بُعد و محدوده كوتاه، به راه اشتباه مى‌روند. اگر انسان در همين زندگى عادى درست حركت كند، خسارت نخواهد ديد؛ اگر معنويت، توحيد و خدا پرستی‌اش بهم مى‌خورد، به دليل اين است كه زندگى روزمره‌اش را درست انجام نمى‌دهد. اين افرادِ پر خسارت، بخاطر دنيايى بودن، از لقاء پروردگار دور نيفتاده‌اند؛ بلكه لقاء پروردگار، همين درست زندگى کردن است! خورد و خوراك، شغل، وظايف اين جهانى... اگر اينها را درست انجام داد، آيات در جوهره‌ى همين زندگى نهفته است؛ دنيايى بودن و كفر به آيات، همين درست زندگى نکردن است. اگر توجه نكند و اين زندگى را غلط طى كند و به دنبال چيزهاى فرعى برود و نگاهش به زندگى عادى اشتباه باشد، همه چيزش بهم مى‌ريزد و ثمرى نمى‌گيرد؛ در همين زندگى دنيا هم تلاشش بى‌نتيجه مى شود. دنيا و آخرت يك حقيقت هستند؛ زندگى روزمره را درست انجام دادن؛ ارتباطات، صداقت، دوستى ... را درست انجام دادن؛ جوهره‌ى همين زندگى روزمره، آيه است و لقاء خداوند است. ما فكر مى‌كنيم كه دنيا يعنى همين روزمره، و آخرت چيزى در مقابل آن است؛ اما حقيقت امر اين است كه غير از جوهره‌ى درونى، اين جهان چيزى نيست؛ معنويت و آيات الهى همينجاست. بزرگان گفتند سلوك همين زندگى را درست انجام دادن است و خداوند در همين نزديكى است، و در همين زندگى از رگ گردن به انسان نزديك‌تر است. خدايى در آسمان و كنار از موجودات كه بايد از زندگى فاصله بگيريم تا ببينيمش، وجود ندارد! 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز پنجم.mp3
2.03M
🌙 مخاطبه با قرآن (۵) «فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَٰكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۵) «فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَٰكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ
🌙 مخاطبه با قرآن (۵) «فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَٰكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» تضرع يعنى توجه انسان و درخواستش براى حقايقى كه در محدوده‌ى بسته‌ى زندگى روزمره نيست؛ وقتى که دور زندگى روزمره، از ظرف انسان محدودتر می‌شود، و انسان به سختى و ناراحتى مى‌افتد! تضرع يعنى وراى اين چرخ تنگ و تاريك و سخت و ناراحت‌كننده‌ى روزمره، حقيقتى وجود دارد كه بيرون از انسان و وراى حقيقت نامتناهى‌اش نيست؛ بلكه ظرف انسان است كه فراتر رفته است. در دور روزمره، ترس و ناراحتى و اضطراب و سختى و حيرت و سراء و ضراء براى انسان پيش مى‌آيد، و انسان را به تسليم شدن مى‌خواند؛ اين حكايت از ظرف نامتناهى انسان دارد. بلند كردن پرچم انسانيت، در مقابل اين محدوديت است. همه‌ى اين بن‌بست‌ها و سختى و اضطراب‌ها اگر به درستى و با نگاهى حقيقى ايجاد شده باشد؛ نه تنها چيز بدى نيست، بلكه نشان از نامتناهی‌گرى انسان است، و اينكه انسان تسليم اين فضاى محدود نشده و دچار قساوت نشده است. كسانی كه دچار قساوت شدند، (زَيَّنَ لَهُمُ الشَيْطَان) شيطان زندگى روزمره‌شان را چنان برايشان زيبا جلوه داده و زينت كرده است، كه ظرفشان را محدود كردند و اين زندان را نهايتِ وجودشان دانسته‌اند. هنگامی كه اين قساوت حاصل مى‌شود، ديگر ترس و اضطراب و تضرعى براى انسان نمى‌ماند. تضرع، بهترين حالتى است كه وقتى فرد در اين محدوديت قرار مى‌گيرد، حقيقتِ فراترِ ظرف وجودی‌اش را مى‌بيند. ترس علامت اين است كه انسان به اين روزمره خو نكرده است؛ اضطراب يعنى شنيدن رایحه و شمّه‌اى از ظرف برتر؛ تضرع يعنى كامل شدن اين توجه، و حيرت يعنى رودِ وجودِ انسان كه هرگز به محدوديت خو نمى‌كند، به جريان مى افتد! چيزهايى كه انسان را به بن‌بست مى‌رساند، براى انسان واهمه‌اى ندارد؛ مگر واهمه‌ى حقيقى كه براى جارى شدن و بزرگ شدن ظرفش، و برای كمك به انسان است. ناراحتى‌ها و مشكلاتى كه براى انسان واقع می‌شود، ناشى از گرفتارى انسان در اين محدوده كوچك است. ترس اگر حقيقى باشد، براى زمانى است كه به اين دور عادت نكرده است و نترسيدن هميشه علامت خوبى نيست. در مقابلْ تضرع، ترس، اضطراب و راضى نشدن به این مرحله انتقالى است. اين حقيقتى است كه در زندگى روزمره با آن سر و كار داريم، و نبايد از آن ناراحت باشيم؛ بلكه بايد بسمتش برويم تا به حيرت برسيم. حيرت ما را به فناى در وجود نامتناهى خودمان می‌رساند؛ به محو شدن در نامتناهی‌گرى كه در وجود ما نهفته است، و به بازگشت به خويشتن منجر مى‌شود. بازگشت به خويشتن زمانى رخ می‌دهد كه انسان به اين دور روزمره عادت نكند، و از اضطراب‌هايى كه كندن از زندگى روزمره را موجب می‌شود، فرار نكند؛ بلكه بسمتش هجوم بیاورد و داوطلب مشكلات باشد! 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز ششم.mp3
1.44M
🌙 مخاطبه با قرآن (۶) «يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ»
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۶) «يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي
🌙 مخاطبه با قرآن (۶) «يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ» برخلاف آنچه كه ما در مقام حرف و ذهن ادعا مى‌كنيم، بيش از هر چيزى ما به كائنات و نظام آن نگاه منفى داريم! هر قدر حساب و كتاب و برنامه‌ريزى و درخواست‌ها و طلب‌هاى خود را درست، منطقى و دقيق مى‌دانيم؛ نسبت به آنچه كه جهان با ما عمل مى‌كند، آن را متهم به ظلم و اشتباه در مورد خودمان مى‌دانيم يا لااقل در موردش سوءظن و ترديد داريم؛ و پيوسته در اين مورد سؤال داريم، در حاليكه در مورد خودمان يقين داریم! وقتى صحبت از نظامِ جهان و تقديراتى كه براى ما رقم خوردهْ مى‌شود، و تدبيرى كه براى آينده‌مان دارد و آنچه كه مى‌تواند به ما بدهد و از ما بگيرد؛ با ترديد و سوءظن با آن مواجه می‌شويم، و فكر مى‌كنيم كه آيا براى آنها دليل روشنى وجود دارد؟! در حالیكه وقتى به برنامه‌ها، كارها، اهداف و هر چه در مورد خودمان در نظر داريمْ مى‌رسيم، يقين داريم و آنها را مشخص و دقيق و بدون ترديد مى‌شمريم؛ آنقدر كه در موردشان سؤالى هم نمى‌كنيم! اما در مورد جهان كه مى‌انديشيم، تمام نيروی‌مان بر اين است كه شايد بتوانيم آنچه جهان در مقابل‌مان انجام می‌دهد را با حساب و کتاب خود منطبق كنيم، و منّتى هم بر كائنات می‌گذاريم! هنگامى كه صحبت از اكتشاف علمى و علوم تجربى مى‌شود، چنان به اين جهان ايمان داريم كه اگر ذره‌اى در گوشه‌اى از كائنات تغيير كند، در نظرمان نظم و برنامه‌اى دارد كه سال‌ها، قرن‌ها و ميلياردها هزينه مى‌كنيم، و انسان‌هاى زيادى عمر و زندگى‌شان را مى‌گذارند كه دليل و فرمول اين ذره در كائنات را كشف كنند! اما وقتى كائنات با همه‌ى هستى و طول و عرضش، براى ما تدبير و تقديری رقم مى‌زند، پيوسته به آن سوءظن داريم، و حتى متهم‌اش مى‌كنيم، و در بهترين حالت كشف مى‌كنيم، اين كائنات در يك جايى با حساب و كتاب ما لطفى كرده، و اين را لطف خود بر كائنات مى‌دانيم كه يك چيزى را كشف كرديم! اين مشكل همه‌ى ماست بدون استثنا، مگر افراد خاص! اين تناقضِ عظيم در فكر و انديشه و عمل ما، همه‌ى زندگى‌مان را به تباهى مى‌كشاند و آرامش و انديشه‌مان را به آتش مى‌كشد، و چيزى از اطمينان و طمأنينه برای‌مان باقى نمى‌گذارد. اگر بتوانيم لحظه‌اى از خودمان سؤال كنيم كه چگونه چنين چيزى ممكن است؟ و متوجه بشويم كه اين جهان بر یک حسابى استوار است؛ همان‌طور كه در همه‌ى ابعادش به اين حساب ايمان داريم؛ براساس‌اش زندگى مى‌كنيم. تمام زندگى ما بر جزئياتى استوار است كه در مقام علم تجربى از اين جهان كشف كرديم، و براى لحظه‌اى در اين حساب ترديد نمى‌كنيم. اما وقتى كه حساب سرنوشت و تقديرمان مى‌شود، برعكس است؛ به سختى به ذره‌اى از اين حساب و كتابْ ايمان مى‌آوريم، و اين بلايى است كه زندگى همه‌ى ما را نابود مى‌كند! 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات