eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
868 دنبال‌کننده
95 عکس
138 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
برای انسان، رفتار مردمانی که زمان نزول رسالت بودند و عذاب را دروغ می‌دانستند و پیوسته به پیامبران می‌گفتند اگر راست می‌گویید عذاب را نازل کنید و به افکار خود مطمئن بودند عجیب است. اما این رویه‌ی همیشگی انسان است، از جمله خود ما! ما که با عجله و تمرکز به سوی سیئات، امور منفی، افکار نادرست و ناامیدی‌ها می‌رویم و به مغفرت، رحمت، هدایت، امید و همه‌ی چیزهای مثبتی که جلوی رویمان روشن و آشکار و نقد هست بی‌توجه هستیم. بعد دچار این‌همه اضطراب، تشویش، ناراحتی و یأس می‌شویم و نمی‌‌دانیم چه‌کار کنیم. این ما هستیم که با این افکار منفی با عجله پیش می‌رویم: يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ(۶) 🔸در اطراف ما حسنات پیوسته فراوان و نقد و در دسترس و کنار گوشمان و جلوی چشممان و جلوی پایمان روشن و واضح و آشکار است. اما ما افکار شیطانی و منفی پشت سرهم، تردیدها، این در و آن در زدن‌ها، توهمات و ناامیدی‌ها را می‌بینیم! این روحیه‌ی ماست که عجله می‌کنیم و به سمت سیئات و ناامیدی‌ها و افکار منفی می‌رویم و همه‌ی عبرت‌ها و حوادثی که در زندگی برای ما پیدا شده و می‌تواند ما را راهنمایی کند که جهان این‌قدر منفی نیست، زندگی این‌قدر ناامید نیست و مسیر این‌قدر سخت نیست را نمی‌بینیم! 🔸️وقتی خداوند به نوعی این (مَثُلاتُ) را به ما یادآوری می‌کند، آن چیزهایی که گذشته، آن عبرت‌ها و همه‌ی آن اموری که بر خود ما جاری شده و وقتی بعد از این یادآوری، ما لحظه‌ای توجه می‌کنیم و هوشیار می‌شویم، آن‌گاه به سمت مسیر صحیح می‌رویم ولی دو قدم و دو روز و دو هفته‌ و دو مرحله‌ی دیگر دوباره استعجال به سیئات می‌کنیم! اما با این حال: إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ(۶) خداوند پیوسته به این استعجال ما بی‌توجهی می‌کند؛ ما از او منفی‌ها را می‌خواهیم، اما او به ما مثبت‌ها را می‌دهد. اما اگر کسی بازهم خودداری نکرد و به سمت عِقاب خدایی رفت، عِقابی که ناشى از خودش است و به دلیل بی‌توجهی به این‌همه راه صحیح است، دیگر تقصیر کسی نیست. این انسان است که مسیرهای صحیح را نسیه می‌پندارد و مسیرهای منفی را نقد. 🔸️وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ(۷) وقتی که صحبت مسیر است، مسیر هدایتی است که جلوی روی انسان است، همه‌ی اموری که او را هدایت می‌کند، اما او همه‌ی این‌ها را مبهم و غبار آلود و مجهول تصور می‌کند و بعد دنبال نشانه‌های دیگری است! چیزی که آشکار و روشن است و جلوی چشم‌هایش هست را نمی‌بیند و چشمانش را می‌بندد و به منفی‌ها نگاه می‌کند و بعد می‌گوید حالا نشانه به من نشان دهید.
🔸️إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ (۷) نیازی به این آیات نیست و همه چیز روشن است و پیامبر و رسولان درونی و بیرونی برای این می‌آیند که این هدایت را به انسان دوباره یادآوری کنند و برای هر انسانی و هر گروهی هدایت کننده‌ای است و بدون هدایت کننده امکان ندارد. اللَّـهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى‏ وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ (۸) خداوند همه چیز را می‌داند، اختیار جهان بی‌نهایت است اما كُلُّ شَيْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ(۸) این مسیر باید از راه خودش برود تا انسان به کمال برسد. انسان خودش پذیرفته به این جهان برگردد تا به این مراحل برسد. این‌همه داد و بیداد و فغان از انتخابی که خودش کرده؟! انسان به عالمی آمده که با مقدار است با تقدیر و حساب و کتاب است و از راهش باید رفت. 🔸️عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ(۹) این خداوند نیست که چیزی را از ما دریغ می‌کند او عالمِ غیب و شهادة و بزرگ و بلندمرتبه است. 🔸️لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ (۱۴) او ما را به مسیری دعوت می‌کند که حق مطلق است. همه‌ی این نگاه‌های باطل ما در آن جواب داده می‌شود و راه صحیح است، راهی است که خیر دنیا و آخرت و همه‌ی آرزوها و رویاها و درخواست‌های انسان به حق و حقیقت در آن جواب داده می‌شود. خداوند این دعوت را دارد، دعوتی حق و کامل و تمام عیار است و ذره‌ای باطل و شائبه در آن نیست. اما وقتی انسان توجه‌اش را از این دعوت برمی‌گرداند الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْ‏ءٍ (۱۴) هیچ چیزی برای آن‌ها در این بازگشتشان نیست. إِلاَّ كَباسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْماءِ لِيَبْلُغَ فاهُ (۱۴) همچون انسانی که از دریای خروشان، از اقیانوس آب زلال، از این‌همه اموری که در دسترس انسان است، به کف آبی اکتفا می‌کند و سعی می‌کند با این کف آب ذره‌ای آب بنوشد و این آب را به دهانش برساند. وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ (۱۴) اما همان یک ذره هم به او نمی‌رسد. 🔸️وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلالٍ (۱۴) انسانی که از این‌همه حق و حقیقتی که در مقابلش هست روی برمی‌گرداند و به امور باطل و ناامیدی‌ها و توهمات توجه می‌کند، به تخیلات و به چیزهایی که ثمره و فایده‌ای ندارد، به اموری که هزاران بار آن‌ها را تجربه کرده، به بازگشت به اموری که می‌داند ثمره و فایده‌ای ندارد اما در جواب وجدان خودش مدام انتظار نشانه‌ی جدیدی دارد، نشانه پس از نشانه! اما کسی که این‌گونه رفتار می‌کند هیچ نتیجه‌ای نمی‌گیرد ولی هر موقع که بازگردد، همین لحظه، بلافاصله نتیجه برای او واضح و آشکار می‌شود. 🔸️لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ (۱۴) این حق و حقیقت، کُنه حقیقتی است که پیش انسان حاضر و ظاهر و آشکار و آماده است. هر لحظه که برگردد جواب می‌گیرد و نیاز به هیچ چیز دیگری نیست.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولادت حضرت زینب کبری(س) و روز پرستار بر شما مبارک باد🕊️🤍
🔸️إِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ (یونس:۷) این چهار خصلتی که خداوند در کنار هم آورده و عبارات به هم عطف شده در ظاهر بدون ارتباط می‌آیند اما در این‌جا ابعاد مختلف یک واقعیت را به ما نشان می‌دهند.
🔸️إِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا(یونس:۷) انسان در زندگی سلوکی و حرکتش و در زندگی روزمره‌ای که دارد از رسیدن به مراتب بلند ناامید می‌شود. عدم رجاءِ لقاء خداوند و توجه نکردن به آن، برای انسان‌های متوسط به گونه‌ای است و برای اشقیا و بَدان عالم به گونه‌ای دیگر است. آن‌هایی که به شقاوت رسیده‌اند به این موضوع توجه ندارند و با تمام وجود در این دنیا و در غضب و شهوات خودشان غرق هستند. اما این عبارت بیشتر با انسان‌های متوسطی همچون ما سازگاری دارد. امید به لقاء خداوند، رسیدن به مرتبه‌ای است که توجه آن‌ها به بی‌نهایت به مرتبه‌ی کاملی برسد. 🔸️ عدم توجه و امید نداشتن و یا این‌که انسان آن توجه‌اش به اندازه کافی نیست که امیدوار بشود و با قدرت حرکت کند و گرفتاری‌هایی که از این نوع برای انسان به وجود می‌آید. این گرفتاری‌ها، بازهم برای انسان‌های متوسط به وجود می‌آید و براى برخى به گونه‌ای است که توجه به آن ندارند و امید رسمی ندارند، اما برای اکثر ما به گونه‌ای است که در عین اینکه از حیث نظری می‌دانیم و تصدیق می‌کنیم و اطلاع داریم و اعتراف می‌کنیم که این مسیر به نتیجه می‌رسد، اما اثر عملی در وجود ما ندارد و وقتی به خودمان نگاه می‌کنیم تعجب می‌کنیم از اینکه چرا انقدر گرفتار و منجمد و رسوب زده و زمین‌گیریم؟! 🔸️وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا(یونس:۷) انسان به همین چیزی که دارد رضایت دارد. چه بسا انسان فکر می‌کند اینکه در این مرحله زمین‌گیر و گرفتار شده به دلیل این است که توجه و امید و احتمال رسیدن به مراتب بالاتر در وجودش ضعیف شده اما گویا این آیه نشان می‌دهد رابطه عِلّی و معلولی در اینجا معکوس است. اینکه انسان در این دور روزمره گرفتار شده و اینجا مدام در حال دویدن است و به این دویدن راضی است، در حقیقت این است که نتیجه‌اش می‌شود: لا يَرْجُونَ لِقاءَنا. توجه بیش از حد به این اوضاع روزمره و به چیزهایی که دارد، به موانع و مشکلات، به لذت‌ها، به غضب و شهوت. رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا، هر چیزی که در این جا هست. اگرچه انسان در زبان عدم رضایت را اعلام می‌کند و دنبال چیزهای بالاتر است اما در حقیقت با این امور به رضایت رسیده و اگر نارضایتی‌ای هست نه برای رسیدن به مراتب بلند بلکه برای این است که در همین مرتبه و زندگی روزمره از چیزهایی که به آن‌ها رسیده ناراضی است و بیشتر و بیشتر می‌خواهد و می‌خواهد با سَر در این حیات دنیا فرو‌رود! این عدم رضایت به سمت نزول است نه به سمت صعود. نتیجه این می‌شود که امید به لقاء خداوند از دلش برداشته می‌شود. 🔸️ اطْمَأَنُّوا بِها (یونس:۷) اطمینانی که انسان به دور روزمره پیدا می‌کند باعث می‌شود که انسان بخواهد هر چه عدم اطمینان است از طریق فرو رفتن بیشتر در دنیا برطرف کند و به اطمینان برسد. مسیری که هرگز به نتیجه نمی‌رسد و هر چه می‌دَوَد این عدم اطمینان بیشتر می‌شود اما در عین حال او مطمئن است راه همین است، راه به سوی این جهان و به سوی فرو رفتن و نزول کردن و غافل شدن بیشتر از خود و ندیدن بی‌نهایت‌هایی که در وجود خودش هست! 🔸️الَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ نشانه‌های فراوانی که جهان پیش پای انسان می‌گذارد و لقاء خداوند و رسیدن به آن بی‌نهایت‌ها را به او نشان می‌دهد پیوسته انسان از آن‌ها غفلت می‌کند؛ نه این‌که آن‌ها را نمی‌بیند و جاهل است، نه! آن‌ها را می‌بیند ولی غفلت می‌کند و فراموش می‌کند. این مسیر زندگی همه‌ی ماست و هیچ‌کدام از امثال ما از این امر (از این چهار خصلت) خالی نیستیم. اما همه‌ی ما معکوس این فکر می‌کنیم. پیوسته دنبال نشانه‌ی جدید و راه جدید و هدایتی هستیم که بدانیم باید چه کاری انجام دهیم، مدام سوال می‌کنیم اما این سوال در حالی است که جواب‌ها اطراف ما با تمام قوا همچون شعله‌های آتش فروزان هستند اما ما غفلت از آن داریم. و بر‌عکس پیوسته به این چیزی که هست، به نگاه نکردن به این نشانه‌ها رضایت پیدا کرده‌ایم و اطمینان به آن داریم و در نتیجه این مسیر به سوی بی‌نهایت را نمی‌بینیم. 🔸️أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (یونس:۸) آتش و سختی‌هایی که در زندگی برای ما هست، آتش حرکت کردن نیست بلکه آتش حرکت نکردن است. روح و وجود و همه هستی ما می‌خواهد حرکت کند اما ما به امور ساده و بدیهی و ابتدایی در این جهان گرفتار شده‌ایم و به آن رضایت داده‌ایم و در این آتش می‌سوزیم. اما کافی است که انسان یک لحظه‌ این جهان و همه‌ی این‌ها را ببیند. به محض توجه، آن هم توجهی که با روحش انجام می‌دهد و بعد به این توجه نظر می‌کند، به علم خودش چیزی که دارد را می‌بیند و این می‌شود "ایمان". ایمان غیر این نیست. 🔸️إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (یونس:۹) اگر انسان ایمان بیاورد و به این ایمانِ
به بی‌نهایت‌های در زندگی‌اش که نشانه‌های آن همه جا وجود دارد، اندکی ملتزم باشد [التزام عملی به این ایمان] نتیجه‌اش عمل الصالحات می‌شود. آن‌وقت، يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ این هدایت‌هایی که از سمت بی‌نهایت می‌آید همچون جریان رودی که خس و خاشاک را پیش می‌برد به سوی دریای بی‌کران هستی پیش می‌برد. تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ. 🔸️دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّـهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ (یونس:۱۰) پیوسته این نیایش و توجه به بی‌نهایت و دیدن این جهان بی‌نهایت در این‌که از عیب و نقص منزه است و تحیت سلامی که با هر موجودی و با هر انسانی و هر حقیقتی، با تمام هستی در راه سلامت است و سلام می‌کند و سلام می‌شنود. 🔸️وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (یونس:۱۰) و آخرین حرف و آخرین کلام و انتهای این زندگی در هر لحظه این است که همه چیز در حال ستایش است و در حال حمد است و همه چیز در جای خودش است. حتی اگر در نهایت سختی و مصیبت باشد. بدترین مصیبت که مصیبت عاشوراست و کسی که بیش از همه این مصیبت بر او نازل شده، زینب کبری سلام الله علیهاست که او در اوج سختی‌ها بعد از همه شهادت‌ها و در حالی که در اسارت است در آن لحظه می‌فرماید: ما رأيت الا جمیلا . این معنای " آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعالَمِينَ" است. .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌ديگه چه قيمتى داريد، اگه دعا نكنيد؟ خداى تبارك و تعالى مى فرمايد اگر مى خواهيد سير كنيد و از لجن به گُل تبديل شويد، از پايين ترين مراتب اعتباريات، به بالاترين مراتب كمال راه پيدا كنيد، جز به دعا به اين خواسته نخواهيد رسيد؛ «قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ»؛ ديگه چه قيمتى داريد اگر دعا كننده نباشيد؟ تصور اشتباهی كه در ميان مومنين است، این است كه دعا فقط لفظ است! در حالی‌كه دعا حقيقت است، خواستن، چشيدن، تغذيه شدن و كسب كمال است. اگر خواستن زبان، با خواستن وجود، فاصله داشته باشه، این حقیقتاً خواستن نیست. نكته مهم در مورد «قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ» اين است كه تلقين و دادن دعا و ایجاد حاجت هم از خودش است؛ «یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوائِجَ السَّائِلِینَ». وقتی که فرد خواسته و حاجتش را ابراز کرد، بذر رسیدن به آن حقیقت در وجودش ریخته و به ودیعه گذاشته می شود. اگر كسى طالب كمال هست، درخواست كمال را خدا به او داده است، انسان فقط کافیست رد نكند... چنانچه طبق آیه قرآن، حضرت نوح عرض می‌کند «انى دعوت قومى ليلا و نهارا فلم يزيدهم دعائى الا فرارا...»؛ من شب و روز برای قومم دعا کردم ولی دائماً باعث فرار آن ها شد؛ من درخواست فیض کردم، درخواست حیات کردم، درخواست عفو کردم، ولی مردم پس زدند... ما اگر قیمت دعا رو بفهمیم، بدانیم که ایجاد دعا از جانب خدای تبارک و تعالی ست، اگر وجود ما حقیقتا خواهنده باشد و به زبان جاری کردن حقیقی باشد، عالم تغییر می‌کند...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستيابى به حقيقت دعا و استجابت، با رهايى از نار ⁉️چرا دعا می‌کنم، اما نتیجه نمی‌گیرم؟! ✅ باید آن موقعی که دعا می‌کنیم، بفهمیم که آن خواهشی که داریم را خدا به ما داده و آن دعا را بر زبانمان جاری کرده. ⁉️ولی چرا مرحمت کرده و چرا ما به زبان جاری می‌کنیم ولی نتیجه نمی‌گیریم؟ ✅ چون حقیقتا خواهنده نیستيم و طلب نداریم، چون وجود ما با زبان ما سازگار نیست... ⁉️پس چه باید کرد؟ ✅ اگر بخواهیم به این حقیقت، راه پیدا کنیم، هیچ ذکری بالاتر از استغفار و صلوات بر محمد و آل محمد نیست؛ «اللهم صل علی محمد و آل محمد». علتش این است که تكرار استغفار و گفتن «خدایا ببخش»، موانعی را که ایجاد کردیم، کنار می‌زند. «فك رقبتى من النار»؛ این نار، ولایت دشمنان اهل بیت(ع) است که بر گُرده خود سوار کردیم. عرض می‌کنیم، این گردن من را از زنجیر تبعیت از آنها بیرون بیاور؛ «خلصنا من النار یا رب». فکر بکنیم به دعایی که می‌کنیم، دعا لفظ نيست. از خدای سمیع و علیم بخواهیم که حقیقت دعا را به ما بفهماند، حقیقت استغفار را به ما بفهماند و حقیقت مغفرت را به ما بچشاند... .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️به گرامى داشت چهل و سومين سالروز درگذشت علامه محمد حسين طباطبايى(ره) رَحِمَ اللهُ مَن یَقرَأُ الفاتحة مَعَ الصَلَوات .
🏴 سالروز شهادت مظلومانۀ أمّ‌أبیها، بنت رسول‌ٱللّٰه، زوجة ولیّ‌ٱللّٰه، أمّ‌ٱلأئمّة، حضرت سیّدةٱلنّساء فاطمة‌ٱلزّهراء صلوات‌ٱللّٰه علیها را به حضرت ولیّ‌عصر عجّل‌ٱللّٰه‌تعالیٰ‌فرجهُ‌، شیعیان و موالیان حضرتش تسلیت و تعزیت عرض می‌کنیم. .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قَالَ الباقر(ع): «اَلشَّجَرَةُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَسَبُهُ ثَابِتٌ فِي بَنِي هَاشِمٍ وَ فَرْعُ اَلشَّجَرَةِ عَلِيٌّ وَ عُنْصُرُ اَلشَّجَرَةِ فَاطِمَةُ وَ أَغْصَانُهَا اَلْأَئِمَّةُ وَ وَرَقُهَا اَلشِّيعَةُ...» (بصائرالدرجات فى فضائل آل محمد، ج.١، ص٥٩) تا جاييكه در خاطر دارم، از فرمایش مرحوم سعادت‌پرور(ره) هست كه، «عنصر» را معنا کرده بودند به وصل‌کننده همه اجزا؛ مثل مفصل‌ها كه قسمت پایین و بالای دست و پا را به هم وصل می‌کنند. کأنّه پیغمبر اکرم(ص) به منزله‌ی ریشه، امیرالمؤمنین(ع) به منزله تنه‌ی درخت ولایت، و اهل‌بیت(ع) به منزله شاخه‌ها هستند، و شیعیان به منزله‌ی برگ‌هایی هستند که می‌آیند و می‌روند، و عوض می‌شوند؛ ولی پیکره درخت سالم می‌ماند. حضرت زهرا(س) «عنصر»، یعنی آن حلقه اتصالِ همه این‌ها به يكدیگر است. برگی که به شاخه‌ای می‌چسبد، واسطه‌ای می‌خواهد، یک وصلی می‌خواهد، وصلش حضرت زهرا(س) است. آن شاخه‌ها که به تنه درخت متصل می‌شوند، وصل كننده مى خواهند. وصل‌کننده همه‌ی این اجزاء حضرت زهرا علیها السلام است...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عالم همه اش زنده است. هر ذره در هستى از زمين و زمان؛ هر لحظه، هر روز هرنگاه، لباس انسان، فرش زير پا... زنده و داراى شعور است؛ "وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ" (اِسرا/٤٤) و شاهد است بر اعمال ما؛ "يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ" (نور/٢٤) این صدایی که بر زبان‌ها جاری می‌شود هم، طبق آیه قرآن؛ "خَشَعَتِ الْأَصْواتُ" (طه/۱۰۸) درک دارد، خشوع دارد! بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌اخلاص؛ تنها وظيفه انسان «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ...(بينه/۵)» تمام آنچه كه خداوند متعال، به عنوان وظيفه از انسان می‌خواهد و آن راهی که انسان را به هدف می‌رساند، اخلاص در مسير نامتناهى است. انسان در سير به سوى كمال، بصورت مداوم زندان محدوديت ها را بشكند و نگاه و حركتش به سوى نامتناهی‌ باشد؛ اخلاص همين است! حتى اگر اين نگاه و حركت، از دندانى تنگ تر به سوى زندانى بزرگتر باشد. در اين مسیر، نبايد چيزى را با فراتر رفتن، مخلوط كرد. موانع و مشكلات زمانى برای انسان پيش می‌آيد و زندگى دنيا و آخرتش بر هم می‌زنند كه از اخلاص رد شده و تسليم تشتت‌ها(اهداف پراكنده واگرا) و گرفتاري‌هاى زندگى روزمره می‌شود. راه برگشتن از اين تشتت، گرفتارى و غفلت‌ها و اينكه نيروهايش را از پراكندگى و ضايع شدن بيرون آورد و در مسير حق، كه منفعت دنيا و آخرتش هست، قرار دهد، اخلاص و تمركز در مسير حركت بسوى نامتناهى است.
"میقات خداوند" یعنی رسیدن انسان به مرحله‌ای که در آن، این حقیقت الهی را که از رگ گردن به او نزدیک‌تر است، ببیند. این وصول و این میقات و این توجه انسان به خویشتن و توجه او به حقیقتی که از همه چیز به او نزدیک‌تر است، همان حقیقتی است که او روز و شب می‌بیند، اما غفلت ناشی از زندگی روزمره باعث فراموشی و بی‌توجهی او می‌شود.
🔸️این وعده؛ "وَ واعَدْنا"، وعده‌ اى دوطرفه است که خداوند برای انسان قرار می‌دهد و انسان نیز آن را می‌پذیرد و در تمام مراحل، در همه زمان‌ها و در شکل‌های مختلف، برای هر کسی به همین گونه که توصیف شده می‌باشد. 🔸️وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثِينَ لَيْلَةً (اعراف:۱۴۲) ابتدا، این وعده، به صورت قراری است که یک زمان با ابتدا و انتهاى مشخص دارد و انسان در این قرار به دنبال آن است که در انتها به نتیجه‌ای برسد. اما وقتی به انتهايش می‌رسد، یک متمم به آن اضافه مى گردد؛ "أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ". اين وقتی است که انسان به خویشتن بازمی‌گردد و تمام تلاشی که می‌کند به یک نتیجه می‌رسد؛ اما این نتیجه ناقص است و این نقص تنها با یک حرکت دیگر، حرکتی که تمام کننده است به انتها می‌رسد. اگر کسی این را فراموش کند و ترک کند، "استمرار حرکت" از بین می‌رود، حرکت او ناتمام می‌ماند و به میقات نمی‌رسد. 🔸️فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً (اعراف:۱۴۲) این چهله‌ و دوره‌ی تمام‌کننده‌، حقیقتی است که در این پایان به نتیجه می‌رسد. انسان برای رسیدن به این میقات باید زندگی روزمره‌اش را با جانشینان و برنامه‌هایی همراه کند که به او امکان دهد این دوره‌ی روحی را به اتمام برساند. با این برنامه‌های روزانه، او باید به خود کمک کند و بکوشد تمرکز و خلوتش را با همان برنامه‌ی میقاتی به اتمام برساند. 🔸️وَ قالَ مُوسى‏ لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ (اعراف:۱۴۲) این خلافت در زندگی انسان به این معناست که زندگی روزمره‌اش را به‌درستی بچیند تا خلوتش و آن حرکت میقاتی‌اش ممکن شود. اما کار به همین‌جا هم ختم نمی‌شود. وقتی که همه‌ی این موارد را انجام داد و دوره را به پایان رساند و خلافت زندگی روزمره‌اش را نیز به درستی انجام داد، تازه وقتی به میقات می‌رسد و کلام خداوند را می‌شنود، به دنبال مظاهری از همان عادات و ملکات قبلی و زندگی پیشین و همان نگاه سخیف و کوتاهی است که به معارف بلند دارد. این حرف نادرستی که انسان می‌خواهد بر خداوند تحمیل کند که به تناسب آن ملکاتش، چیزی شبیه به آن‌ها را می‌خواهد. 🔸️قالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَرانِي(اعراف: ۱۴۳) این "لن ترانی" او با حرکتی برهانی از ناحیه‌ی خدا به او نشان داده می‌شود و براى او روشن مى كنند که جلوه‌ی الهی جایی بروز پیدا مى کند كه ظرفش را داشته باشد؛ "فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا" (اعراف: ۱۴۳) وگرنه نابود و تکه‌تکه می‌شود(کوه). 🔸️خَرَّ مُوسى‏ صَعِقاً(اعراف: ۱۴۳) انسان جلوی این جلوه‌ی الهی به تواضع می‌افتد. 🔸️فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ(اعراف: ۱۴۳) خداوند این جلوه را نشان می‌دهد و انسان در مقابل این جلوه‌ی الهی ظرفش را از دست می‌دهد و می‌بیند که چقدر این جلوه از ظرفش بزرگ‌تر است و وقتی به حالت عادی برمی‌گردد، به توبه و پشیمانی می‌افتد و اعلام ایمان می‌کند: "أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ" 🔸️خداوند به او نشان می‌دهد که اگر محرومیت داری و آن را به کوه نشان می‌دهیم ولی به تو نشان نمی‌دهیم، اگر رسیدن و میقات تو پیوسته عقب می‌افتد، اگر علائم را به تو دیرتر نشان می‌دهیم و منتظری تا حرکتی انجام شود به خاطر این است که تو را برگزیدیم برای مرحله‌ای بالاتر؛ 🔸️قالَ يا مُوسى‏ إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسالاتِي وَ بِكَلامِي(اعراف:۱۴۴) به تو رسالت و تکلیم را داده‌ایم، چیزی به تو دادیم که به دیگران نداده‌ایم. این بهای برگزیده شدن توست، (فَخُذْ ما آتَيْتُكَ). چیزی که خودت انتخاب کردی و ما هم به تو عطا کردیم و به بهترین شکل درخواست تو را اجابت کردیم. "كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ"؛ این را بگیر و شاکر باش و استفاده کن.
. 🔸وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلاً (اعراف:۱۴۵) در آن الواح و در آن معارفی که به تو به صورت استثنائی و به دلیل برگزیده شدنت اعطا کردیم، هم معجزه هست و هم تفصیل. همه‌ی چیزهایی که برای دیگران با ابهام است برای تو به تفصیل روشن است. (فَخُذْها بِقُوَّةٍ) این را با قدرت بگیر و سستی نکن. اما تنها صرف اعلام انسان به اینکه من پذیرفتم و شاکر هستم و این مسیر را می‌روم، کافی نیست. چیزی که در درونش هست بدون ابتلا به نتیجه نمی‌رسد، بنابراین باید به ابتلا بیفتد. 🔸️سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ (اعراف:۱۴۶) گرفتار ابتلائات، شرایط، آدم‌ها، جامعه و مشکلاتی می‌شوی که از توان تو خارج است! "يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ" کسانی که در این زمین تکبر می‌کنند، "وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها" در مقابل کسانی قرار می‌گیرى که هر نشانه‌ای از خداوند ببیند به او ایمان نمی‌آورند. وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً؛ راه درست را هم نمی‌پذیرند و راه غی و اشتباه را محکم می‌گیرند و این‌ها کسانی هستند که: كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ(اعراف:۱۴۶). 🔸️ابتلای تو به این مسیر است، این ابتلا به دلیل رشد توست و برای اینکه به نتیجه برسی. اگرچه تو پذیرفتی و این شرایط را فهمیدی، کوه را دیدی که ظرفیت ندارد، اما بدون این ابتلا به نتیجه‌ی نهایی نمی‌رسى! چون وجود انسان در مراتب عمیقش گرفتار است و این گرفتاری و وضعیتی که در اعماق وجود انسان است بدون چنین ابتلائاتی به نتیجه نمی‌رسد. 🔸️وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى‏ إِلى‏ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ(اعراف:۱۵۰) قبل از اینکه از میقات بازگردد در همان میقات، در سرخوشی و لذت میقات و اینکه تکلیم انجام شده از موسی می‌پرسند قومت چگونه است؟ موسی هم با اطمینان می‌گوید: آن‌ها بر مسیر من هستند. خداوند هم به او خبر می‌دهد که این قوم پس از تو گمراه شدند و این باعث شد موسی پس از آن میقات با تاسف و عصبانیت بازگردد در حالی‌که با قومش درشتی می‌کند. 🔸️و أَلْقَى الْأَلْواحَ موسی نبی، الواحی که در آن رحمت و هدایت است پرتاب می‌کند. 🔸️وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ به برادری که همراهش بوده تندی می‌کند. این شرایط ابتلاى اوست و بدون ابتلا نمی‌شود و زمانی این ابتلا به نتیجه می‌رسد که فرد آگاه باشد. 🔸️قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِأَخِي وَ أَدْخِلْنا فِي رَحْمَتِكَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ(اعراف:۱۵۱) به این مرتبه برسد که اول خودش را مقصر بداند و بعد دیگران.(وَ أَدْخِلْنا فِي رَحْمَتِكَ) و همه‌ی ما را به رحمت خودت وارد کن و تو بهترین رحمت کننده هستی. وقتی شرایط این‌گونه می‌شود، پیروزی درونی و بیرونی حاصل می‌شود. 🔸️إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ( اعراف:۱۵۲) وقتی این ابتلای موسی به نتیجه می‌رسد، آن وقت غضب الهی و ذلت در این حیات بر دشمنان بیرونی و مشکلات حاکم می‌شود. کسانی که توبه کردند و راهی برای اصلاح دارند راهشان باز می‌شود. 🔸️وَ الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِها وَ آمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ(اعراف:۱۵۳) کسی که توبه کرد، حتی اگر اشتباه کرده و مسیر غلط را طی کرده باشد به محض اینکه متوجه شود در هر زمانی و هر موقعیتی و تا وقتی این نَفَس هست، توبه و بازگشت انجام شود و ایمان بیاورد و به راه درست برگردد، بلافاصله بعد از آن خداوند غفور و رحیم است. بسیار آمرزند و مهربان كه همه چیز را درست می‌کند. 🔸️وَ لَمَّا سَكَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْواحَ وَ فِي نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ(اعراف:۱۵۴) این الواح به نتیجه می‌رسد و در آن هدایت و رحمت است. و این مسیر همیشگی ماست. مسیری که ما پیوسته در زندگی داریم. هرلحظه، هر زمان، هر گردنه، هر مرتبه، هر گذرگاهی که داریم عبور می‌کنیم، هر منزلی که ترک می‌کنیم و به منزل دیگری می‌رویم، این گرفتاری‌های ماست که راهی غیر از این ندارد و اگر خداوند این ابتلائات را می‌دهد، اگر وعده اولی به نتیجه نمی‌رسد، این چیزی است که حافظ فرموده: دلم رمیده لولی‌وشیست شورانگیز دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز من با کسی روبه‌رو شدم که قتال وضع و دروغ وعده است، این دروغ وعدگی ناشی از خود ماست نه از او؛ ما تا این مسیر را طی نکنیم، مراتب درونی مان به نتیجه نمی‌رسد.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱سلوك، با توجه به حال خوبمان در طبيعت! از معصوم پرسيدند خدا چيست؟ فرمود: در زمان گير افتادن در دريا و بيابان، آن هنگام كه همه اميدها قطع مى شود، براى مدتى در عمق وجودت متوجه مبداى مى شوى كه آن خداست. اين شكل كامل توجه به خداست. شكل ناقصش در زندگى همه ما مدام اتفاق مى افتد؛ ما در هر لحظه كه قدرى از اين زندگى روزمره، كنده شويم؛ با يك قدم، يك قطره اشك، ولو در مصيبتى دنيايى، يك شوق، يك حال خوب در تماشاى طبيعت، در حين خواندن شعرى و ... يك درجه بالاتر مى رويم و متوجه مى شويم كه چيزى فراتر و بالاتر در اين عالم هست! اين، توجهى درونى است كه مثل يك چشمه از وجود انسان مى جوشد و او رو از جايى كه هست، يك مرتبه بالاتر مى برد. عبادات ما نيز، براى ايجاد همين نوع جوشش درونى است. اگر از اين جوشش هاى درونى در همين زندگى عادى مراقبت كنيم و بتدريج و مستمر پيش رويم، سلوك حاصل مى شود...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شناخت خداوند متعال، از طريق حضرت زهرا(س) خدايى بيرون از ما وجود ندارد! عبادت اين خداى بيرونى هيچ تقربى به ما نمى دهد. همين است كه سجده ما نتيجه نمى دهد؛ چون راه و جهت را اشتباه مى رويم. بجاى رفتن به سمت كعبه، با سرعت تمام به سمت تركستان مى رويم! راه شناخت خدا، شناخت خودمان است؛ «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّه». اما ما در مورد خود، متوجه اين مرتبه نيستيم و مجبوريم از مصداقى بيرونى، يعنى ائمه اطهار(ع) كمك بگيريم. چون براى ايشان اين تجلى نور الهى، حاصل و كامل شده است. توجه ما به مرتبه معصومين(ع)، توجه به مرتبه اى از وجود خودمان است. خداوند متعال همانند خورشيدى است كه مى تابد و من آنقدر گرفتارم كه نه آينه اى دارم كه نورانى بودن خود را ببينم و نه خورشيد را مى بينم، لذا بعنوان مثال به من مى گويند: حضرت فاطمه(س) را ببين كه چقدر روشن است. لذا به اين مرتبه ايشان توجه مى كنم، براى اينكه به سمت خدا بروم و به او برسم...
🔸️وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِي إِسْرائِيلَ أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلاً(اسراء:۲) کتاب، همان دستورات هدایت بخشی است که برای همه‌ی انسان‌ها به وسیله‌ای از درون یا بیرون یا هر دو و به تکثر برای همه‌ی آن‌ها صادر می‌شود. این کتاب و هدایت فقط توسط یک نبی همچون موسی و دیگر انبیاء نیست بلکه انسان و انسان‌ها پیوسته در معرض این هدایت‌ها و دستورات و راهنمایی‌هایی هستند که سمبل آن‌ها کتاب آسمانی است.
🔸️کتاب آسمانی دستورات جامعی است که برای انسان‌ها صادر می‌شود، اما منحصر به آن نیست. برای هر کسی در مسیر خودش انواع و اقسام این دستورات، به طرق، نشانه‌ها و راه‌های مختلف صادر می‌شود، اگر گوش شنوایی باشد. همه‌ی این کتاب برای هدایت انسان است و هدایت انسان برای این است که به یک کلمه توجه کند: أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلاً(اسراء:۲) 🔸️کار انسان به جز یقین و "توجه به بی‌نهایت" درست نمی‌شود. تنها راه همین است که انسان بتواند این توجه را به بی‌نهایت داشته باشد و بزرگترین ابزارش هم "یقین" است. یقین تنها برای اولیاء الهی نیست، برای ما در هر مرتبه‌ای و برای هر کسی و در هر مقامی است. در هر کاری یقین، راهی است که می‌توانیم به سمت آن برویم. یقین یعنی رها کردن بهانه‌های مختلف تردیدها، گرفتاری‌ها، هواهای نفسانی و هر چیزی که ما را در حالتی غیر از اعتدال قرار می‌دهد. وقتی که در حالتی غیر از اعتدال قرار گرفتیم، این یقین به بی‌نهایت، یقین به مسیر، یقین به حرکت، یقین به نتیجه سست می‌شود و دچار تردید می‌شویم و وقتی که دچار تردید بشویم حرکت ما نابود می‌شود و در این شرایط همه‌ی نتایج از دست می‌رود. فقط نتایج نامتناهی نیست که از بین می‌رود، زندگی روزمره و همه‌ی نتایج در همه‌ی زمینه‌ها از قبیل درس خواندن، توجه کردن، مطالعه کردن، روابط اجتماعی، ارتباطات، مسائل خانوادگی و هر چیزی که انسان در دنیا و آخرتش نیاز دارد، همه‌ی این‌ها را از دست می‌دهد. 🔸️وقتی‌که توجه انسان به بی‌نهایت در اثر تردید از بین رفته و وقتی‌که دچار محرومیت از این ارزش‌ها و از این نتایج و از این زندگی متعادل شود و دچار گرفتاری‌هایی شود، سعی می‌کند با روش‌های انحرافی مثل نزاع کردن، با برقراری ارتباطات بیشتر یا کم کردن ارتباطاتش و یا با گرفتن یقه‌ی دیگران آن‌ها را درست کند و یا با انواع کلاس‌ها و درس‌ها و رفتن پای سخنرانی‌ها و خواندن کتاب‌ها و هر چیز دیگری سعی می‌کند که این ضعف خودش را جبران کند. اما راهی ندارد و به نتیجه نمی‌رسد چون خانه از پای بست ویران است. آن پای‌بستش این است که انسان در اثر بی‌توجهی، در اثر انتخاب غلط و در اثر چیزهایی که به خودش مربوط است و در انتخاب اوست و به دیگران و چیزهای فرعی مربوط نیست، آن اصل که "توجه به نامتناهی" است را از دست داده. وقتی که آن توجه را از دست می‌دهد، این وکالت، آن کسی که باید کارش را درست کند، آن نامتناهی، آن قدرتِ ظرفیتِ بی‌نهایتِ انسان که همه چیز را در جای خودش قرار می‌دهد را از دست می‌دهد و وقتی که آن را از دست بدهد مانند این است که کارش را به شرایط، عوامل و دستوراتی سپرده که انحرافی است و ظرفیت آن را ندارند و نمی‌توانند کار او را درست کنند و دنیا و آخرت و تحصیل و شغل و خانواده و اجتماع و سیاست و اقتصاد و همه چیزش دچار اختلال می‌شود. 🔸️کتاب‌های آسمانی و انبیاء و همه‌ی حجت‌های درونی و بیرونی برای این هدایت آمده‌اند. شما وقتی که وکالت بی‌نهایت را رها می‌کنید و کارتان را به امور محدود و به زندان‌ها و زندان‌بان‌ها می‌سپارید، دچار اختلال می‌شوید و این اختلال با روش‌هایی که خودشان مختل هستند درست نمی‌شوند. باید بازگشت پیدا کنید به آن دستور اصلی که هدایت است و برای همه انبیاء و اولیاء و برای همه‌ی امم صادر شده. أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلاً(اسراء:۲) 🔹مدرسه معارف علامه طباطبایى را دنبال کنید: تلگرام | اینستاگرام | ایتا | بله | آپارات
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴زيارت حضرت فاطمه(س) يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَک اللَّهُ‏ الَّذى‏ خَلَقَک قَبْلَ اَنْ يخْلُقَک، فَوَجَدَک لِمَا امْتَحَنَک‏ صابِرَةً، وَزَعَمْنا اَنَّا لَک اَوْلِيآءُ وَمُصَدِّقُونَ، وَصابِرُونَ لِکلِّ ما اَتانا بِهِ اَبُوک، صَلَّى اللَّهُ‏ عَلَيهِ وَ الِهِ وَاَتى‏ بِهِ وَصِيهُ، فَاِنَّا نَسْئَلُک اِنْ کنَّا صَدَّقْناک اِلاَّ اَلْحَقْتِنا بِتَصْديقِنا لَهُما لِنُبَشِّرَ اَنْفُسَنا بِاَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوَلايتِک.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى‏ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ(انبیا: ۸۳) برای بسیاری از مراحل و مراتب و گردنه‌هایی که انسان در آن گرفتار می‌شود و باید از آن گذر کند، عبور از آن گردنه بدون "مَسّ ضُر" امکان ندارد. این "حالتی" که سختی و ناراحتی و مشکلات به انسان هجوم می‌آورند تا انسان آن را از نزدیک احساس کند. اما برای اولیاء الهی این مرتبه از ضُر، مرتبه‌ی شدیدی است که نمونه‌ی آن در امم گذشته، جناب ایوب و سختی‌ها و مشکلاتی که در تمام زندگی‌اش منجر به بن‌بست می‌شود و همه‌ی دارایی‌اش را از دست می‌دهد و در این حالت است که راهش برای کمالِ بالاتر و عظیم‌تر و رسیدن به مرتبه بلندتر باز می‌شود.
🔸نمونه‌ای از "مَس ضُر" در امم بعدی و در امت اسلام قضیه عاشوراست؛ حسین بن علی علیه‌السلام و خاندانش از طریق این مصیبت [كه آن قدر عظیم است که شادی از آسمان و زمین بر داشته مى شود] به مرتبه‌ی خاصی می‌رسند و تنها مخصوص اوست و دیگری در آن شراکتی ندارد. اما این حالت تناقضی که بر انسان پیدا می‌شود، این "مَس ضُر" و این گرفتاری و مشکلات و این بن‌بست‌های سختی که وجود دارد به انسان کمک می‌کند تا بتواند به آن مرتبه‌ی بالاتر برسد. برای ما بیشتر این مشکلات درونی یا ناشی از حالات و مسائل روحی و روانی است. ما فکر می‌کنیم که در حال حرکت و در حالت بت‌ شکستن و در حال خودسازی هستیم، اما حقیقت این است که این‌ها توهمات است که بر ما هجوم می‌آورند. بدون این مشکلات و مس این ضُر و حس کردن این مشکلات و گرفتاری‌ها امکان نجات ما از این گردنه و از این گردونه‌ای که توهم و پندار و مسائل روانی در ما ایجاد کرده، وجود ندارد و گاهی هم که مسائل روانی نیست، گرفتاری‌های روحی و آن حالتی است که انسان مبتلا به غفلت زندگی روزمره است. این زندگی روزمره‌ای که حتی بدون گرفتاری‌های روانی انسان و گرفتاری‌های خصلتی، پیوسته او را در غفلت قرار می‌دهد و یک گردونه در انسان ایجاد می‌کند که امکان بیرون آمدن از این گردونه را ندارد. 🔸️ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُون(انبیا:۲) پیوسته این پند و اندرز، ذکر، یادآوری، هشدار در زندگی روزمره برای انسان، مُحدَث است، نو به نو می‌شود و پیوسته می‌آید. بیشتر این ذکر "مَس ضُر" است که انسان در زندگی روزمره گرفتارش می‌شود و هر باری که او می‌شنود (إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُون) او در حال بازی است، بازی با این گردونه‌ی زندگی روزمره. این گردونه در حال چرخیدن است، مدام و پیوسته. این ذکر و هشدار آن را بیشتر فرو می‌برد برای نجاتش دوباره به سمت زندگی روزمره می‌رود و به سوی گردونه، به سوی لعب و بازی و گردش. پیوسته او را با مشکل مواجه می‌کنند، این جهانی که او آماده شده تا انسان را از این زندگی روزمره بیرون بکشد و به سمت بالاتری ببرد. وقتی که دچار مشکل می‌شود، مشکلات را زیادتر می‌کند تا انسان متوجه و متذکر شود و این ذکر برای او حاصل می‌شود تا بفهمد که این گردونه راه نجات او نیست. باید از آن بیرون بیاید. اما این انسان پیوسته بیشتر و بیشتر فرو‌می‌رود و این فرو‌رفتن برای این است که: 🔸️لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ (انبیاء:۳) این قلب به لهو و لعب و به خوشی و لذت مشغول است و این لذت را دوست دارد و این لذت هم فقط لذت مادی نیست. لذت اکل و شرب نیست بیشتر از آن لذت‌های معنوی است! این لذت‌های معنوی که انسان را به خودش جذب می‌کند و انسان آن‌ها را به جای معنویت می‌گیرد. این‌که من موفقیتی پیدا کنم تا نماز خوبی بخوانم، دعای خوبی بخوانم و رشد داشته باشم و این رشد من را خوشحال کند. اما مسیر الهی به این است که انسان از این‌ها بگذرد. مسیر انسان به سوی بی‌نهایت است. همه‌ی این‌ها را باید هیچ بگیرد، این لذت‌ها و این پیشرفت‌ها ارزشی در پیشگاه خداوند ندارد. 🔸️ آن چیزی که ارزش دارد، توجه انسان به نامتناهی و مرتب کردن زندگی‌اش در آن سمت و بیشتر رفتن و بالاتر را دیدن، بدون توجه به این امور کوچک است؛ یعنی یک نماز خوبی خوانده یا نماز شبی خوانده یا سحری بیداری داشته؛ اگرچه همه‌ی این‌ها وظیفه هست و باید انجام داد اما نه برای لذتش و نه برای موفقیتِ زود گذرش و نه برای اینکه این‌ها در پیشگاه حقیقت ارزشی دارند بلکه برای اینکه متوجه شود که این جهان بی‌ارزش است و انسان پیوسته به دلیل لهو قلبش، به دلیل اینکه قلب انسان و وجود انسان و درون انسان به سمت این خوشی‌هاست، خوشی‌های مادی و معنوی و به هر چیزی که به او لذتی می‌دهد، از کوتاه‌ترین و مادی‌ترین آن‌ها، از خانواده و همسر و فرزند، از نماز و نماز شب و زیارت و هر چیز دیگر. قلب انسان به سوی آن‌ها می‌رود و خداوند می‌خواهد که انسان به این حقیقت انسانی خودش، حقیقت الهی خودش که به بی‌نهایت نزدیک است [بی‌نهایت از رگ گردن به اون نزدیک‌تر است] توجه کند.
هر چیزی در این راه برای او مانع است. خداوند این ضُر و ناراحتی و این سختی و مشکلات و این جهان را درست کرده برای تذکر، هشدار، دیدن و فهمیدن و برای بالاتر رفتن. اما انسان این لهو و لعب و این غفلت و این ظلم به خودش را پیوسته درون خودش نگه‌می‌دارد، نه آشکار می‌کند و نه به‌درستی آن را مداوا می‌کند؛ 🔸️وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا (انبیاء:۳) این انسانی که به خودش ظلم می‌کند، به جای اینکه اشکالات و سوالات و گرفتاری‌های خودش را آشکار بکند و با زبان شجاعت و با حقیقت به مقابله‌ی روشنی بپردازد تا مسئله حل شود، پیوسته این را در درون خودش پنهان می‌کند و این دوگانگی هرگز نمی‌گذارد که او رشد کند و مسائلش حل شود. این دوگانگی و پنهان کردن برای این است که در حقیقت گرفتار لهو و لعب است. اما از طرفی دیگر جهان پیوسته به شکل‌های مختلف به انسان راهنمایی می‌کند. 🔸️قالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(انبیاء:۴) شما چیزی را در خودتان پنهان می‌کنید ولی خداوند و کائنات همه چیز را متوجه می‌شود، او سمیع و علیم است. وقتی‌که آن‌ها رازشان آشکار می‌شود، مقاومت می‌کنند. 🔸️بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْيَأْتِنا بِآيَةٍ كَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ(انبیاء:۵) با بهانه‌های مختلف به درون خودشان و به ضلالت خودشان پناه می‌برند و به آن‌ها رجوع می‌کنند. اما باز هم این جهان جواب‌هایی از طریق هشدارهای درونی و بیرونی به انسان می‌دهد و سعی می‌کند که او را آگاه کند. 🔸️لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ(انبیاء:۱۰) لحظه‌ای تفکر نمی‌کنید؟ اما این مسیر انسان است. 🔸️وَ كَمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْيَةٍ كانَتْ ظالِمَةً وَ أَنْشَأْنا بَعْدَها قَوْماً آخَرِينَ(انبیاء:۱۱) چه بسیار دیگران! قریه‌ها شهرها و گروه‌ها و انسان‌هایی که درهم شکستیم به این دلیل که آن‌ها از این ظلم دست برنداشتند. وقتی‌که آثار این مشکلات آشکار می‌شد و می‌دیدند آن‌وقت: فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها يَرْكُضُونَ(انبیاء:۱۲) وقتی که آثار این عذاب و سختی و درهم شکستن را می‌دیدند و احساس می‌کردند و بوی آن را می‌شنیدند، از آن فرار می‌کردند، به آن‌ها خطاب می‌شد: لا تَرْكُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلى‏ ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَ مَساكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ(انبیاء:۱۳) برگردید خودتان را ببینید! برگردید به آن جایی که در آن زندگی مرفه و امکانات قرار داشتید و آن مساکنی که در آن‌جا به آرامش و اطمینان رسیده بودید، بلکه از خودتان سوال کنید و بفهمید که چه چیزی هست اما آن‌ها بعد از اینکه درک می‌کردند و می گفتند که: قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ(انبیاء:۱۴) و این پشیمانی برای آن‌ها آشکار می‌شد و ظلم بر خودشان را می‌دیدند، باز هم نتیجه‌ای نداشت! 🔸️فَما زالَتْ تِلْكَ دَعْواهُمْ حَتَّى جَعَلْناهُمْ حَصِيداً خامِدِينَ(انبیاء:۱۵) این مسیر را به قدری ادامه دادند تا آن‌ها را ریشه‌کن کردیم و آن‌ها را در این جهان و نشئه خاموش کردیم. چرا که: وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ(انبیاء:۱۶) خداوند این آسمان و زمین را بدون دلیل همچون یک بازی بی‌هدف و بی‌برنامه و بی‌حساب (آن‌طور که انسان‌ها فکر می‌کنند) درست نکرده است. این تهمت به خداوند که جهان را بدون دلیل و بدون حساب آفریده در میان کفار و دیگران آشکار بوده ولی همین مطلب در ما پنهان است. ما نگاهی که به این عالم داریم این‌گونه است و فکر می‌کنیم که خودمان بر‌حق هستیم و پیوسته زحمت می‌کشیم اما نتیجه حاصل نمی‌شود. پیوسته از او درخواست می‌کنیم اما اوست که باید از ما بپرسد که چرا حرکتی نمی‌کنیم؟! 🔸️بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ(انبیاء:۱۸) وای بر شما از این نگاهی که به عالم دارید. این حقیقتی است که ما گرفتار آن هستیم و غیر از آگاه شدن راهی نیست. هنگامی که به این نهایت مشکلات می‌رسیم، آن زمان همان زمانی است که انسان خداوند را ارحم الراحمین ببیند و به سمت بی‌نهایت توجه کند. انسان باید تمایلش به گذر از این مشکلات نباشد، بلکه استفاده از آن‌ها باشد. بیش از مشکلات مادی، مشکلات معنوی و بیش از مشکلات بیرونی، مشکلات درونی است که می‌تواند این حالت را به انسان بدهد. اما... انسان پیوسته در حال لهو و لعب است و قلبش به خوش‌گذرانی‌های متنوع تمایل دارد.