eitaa logo
AmirIzadiHamedani14
436 دنبال‌کننده
72 عکس
322 ویدیو
6 فایل
نشر آثار و اطلاع رسانی جلسات امیر ایزدی همدانی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم به و سلام الله علیهما 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم چیست و چرا در زندگی حضرت سلام الله علیها تا این حد پررنگ است؟؟ 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیهاالسلام 🔸 🔹 خلق، چون ذاتِ تورا خالق یکتا می‌کرد در وجودِ تو، صفاتش متجلّا می‌کرد لیله القدری و قَدرَت زهمه پنهان است کوثر اَستی که خدا هدیه به (طه) می‌کرد تویی آن خیرِکثیری که خداوندکریم به محمد ز رهِ مرحمت، اعطا می‌کرد پدرت لحظه‌ی گلبوسه زدن بر دستت اَلفِ قامتِ خود، دال صفت، تا می‌کرد خانه‌ی کوچکِ تو، قبله‌ی پیغمبر بود وای بر هرکه خبر داشت و حاشا می‌کرد موقعِ نافله، رو بر درِ این خانه، به شوق نیمه شب آمده، سجّاده‌ی خود، وا می‌کرد می‌گذشت از درِآن بیت و به آوای جلی غنچه‌ی لب، به سلامِ تو، شکوفا می‌کرد مقصد از لولو و مرجان، دو جگرگوشه‌ی توست که خداوند، عیان‌شان، ز دو دریا می‌کرد (هَل اتی) قصه‌‌ای از بخششِ بی منّت‌تان وصفِ ایثارِ شما، ایزد دانا می‌کرد بی وجودت نَبُد از احمد و حیدر، نامی به طفیلِ تو، خدا خلقتِ دنیا می‌کرد زیر دینِ تو بُوَد گردنِ گردون، زهرا مِهر، وام از رخِ ماهِ تو، تمنّا می‌کرد مهرِ چهرِ تو، سه نوبت همه جارا به سه رنگ غرق، در روشنی از شرق مُصلّا می‌کرد بود این نور، همان نورکه در وادیِ طور حق برآن کاو (اَرنی)گفت، هویدا می‌کرد با عروجِ تو، ز محراب به هنگام نماز فخر بر خیلِ ملک، حیّ تعالی می‌کرد حکم می‌کرد همه خلوتِ زهرا نگرید کز سرِ صدق و یقین داشت خدایا می‌کرد چه رکوعیّ و خشوعیّ و خضوعی داری؟! که خدا منتظرش بود و تماشا می‌کرد بود سجّاده‌ی تو،گلشن و هر سجده،گلی رنگ و بویش، همه جنّات، مُصفّا می‌کرد ازبهشت، آب برایش به بیابان بردند فضه‌ات چون طلبِ آب گوارا می‌کرد شیعیانِ تو، بریده شده‌اند از آتش نامِ نیکوی تو، این مساله افشا می‌کرد عقل کل گفت:کسی پی به مقامت نَبَرد واژه‌ی (فاطمه) بر خلق، چو معنی می‌کرد باقرت چونکه ز تب، جسمِ شریفش می‌سوخت ذکرِ یا فاطمه‌اش درد، مداوا می‌کرد جزئی از مهریه‌ات، کلّ زمین می‌باشد خالقِ ارض و سما، این سند، امضا می‌کرد حیدر و تو،که دو کُفوید، گرانمایه به هم وصلتان کور، همی دیده‌ی اعدا می‌کرد گر چه بودید دو تن، روحِ شما بود یکی باید این فاصله‌ها خاتمه پیدا می‌کرد نور با نور، درآمیخت ز تزویج شما برزخِ بین، تلاقیّ دو دریا می‌کرد خطبه‌ی عقد چو می‌خواند در آن‌دم، راحیل زیرلب، شکرخدا، سید اسرا می‌کرد درّ و یاقوت و زبرجد به نثارت افشاند شادی از وصلِ شما،شاخه‌ی طوبی می‌کرد دخترِ خواجه‌ی لولاک و به تن، رختِ عروس ذوقی و شوقی از این منظره، بابا می‌کرد لحظه‌ای رَختِ عروسی، چو به پایت پیچید پدرت باخت ز رخ، رنگ و خدایا می‌کرد گفت: یا رب! به زمین، فاطمه هرگز نخورد نکند یاد ازآن کوچه و غوغا می‌کرد پدرت داد امانت،همه هستش به علی بس سفارش که بدان عاشق شیدا می‌کرد رویِ نیکویِ تورا داد به داماد، نشان شویِ تو، رویِ تو، بی عیب، تماشا می‌کرد نی پدر، مادرِ حیدر بُد و نه مادرِ تو نه عجب، گر که غمی، در دلتان جا می‌کرد عوضِ آن سه، نبی گشت شما را همراه یکتنه، حکمِ خداوند، چو اجرا می‌کرد زد به همراهِ شما گام در آن خانه‌ی بخت رازها بر دو جگرگوشه‌اش افشا می‌کرد اشک از چشمِ خدا بینِ پیمبر می‌ریخت یاد از مادرت آن لحظه که اسما می کرد فاطمه! ای همه‌ی هستی پیغمبرها پدرت وصفِ تو، با امّ ابیها می‌کرد شوهرت دست خدا بود، ولی از کارش دستِ پُر مهرِ تو، پیوسته گره وا می‌کرد بلکه آن چشم خدا، وجه خدا را می‌دید تا به لبخندِ تو، یک لحظه تماشا می‌کرد تلخیِ گردشِ ایّام ز یادش می‌رفت باز چون سفره‌ی دل، در برِ زهرا می‌کرد زهره‌ی نُه فلکی، مایه‌ی فخر ملکی فخر از خلقِ تو، خلاقِ توانا می‌کرد حجت الله، تویی بر همه حجت‌هایش محسنت بود اگر، کار مسیحا می‌کرد نی غلط گفتم! اگر کشته نمی‌شد محسن فخر از خادمی‌اش، حضرت عیسی می‌کرد بشکند پای کسی که لگدش او را کُشت دودِ این شعله، سیه، عرشِ مُعلّا می‌کرد کشته شد محسن و آنکس که چنین فرمان داد سندِ تیر به اصغر زدن امضا می‌کرد آنکه این شعله برافروخت به کاشانه‌ی وحی رهبری، بر همه نمرود صفت‌ها می‌کرد با خبر بود که این شعله ز بیت زهرا رخنه در خیمه‌گهِ زینب کبری می‌کرد تیرِ سمّی که عدو، صبح دوشنبه انداخت عصرِ جمعه به هدف خورده و جا وا می‌کرد تشنه لب کشته شد از کین، پسرِ مادرِ آب عترتش نوحه‌گری، در دلِ صحرا می‌کرد یکی از پیکرِ او، پیرهنِ کهنه کشید یکی عمّامه‌ی او را ز سرش وا می‌کرد ساربان، دیده بر آن حلقه‌ی انگشتر داشت دیگری بهر سرش نیزه مهیّا می‌کرد استخوان‌های تنش زیر سُمِ اسب شکست نعلِ تازه، اثرِ نیزه به اعضا می‌کرد زینبش در برِ او آمد و گویی نشناخت با تعجّب، نگهی جانب مولا می‌کرد گفت: آیا تو حسین منی؟ ای راحت جان! کاش می‌بود کسی، حلّ معمّا می‌کرد این مصائب که دلِ فاطمه را سوزانده ( ایزدی ) بادل بشکسته چو انشا می‌کرد زیر لب،لعن به اصحاب سقیفه می‌گفت خاطرغمزده اینگونه تسلامی‌کرد
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیهاالسلام 🔸 🔹 امشب دل من یاد از صدیقه ی اطهر کرد پرواز، سوی یثرب، مانند کبوتر کرد عرض ادب و اخلاص، بر شخص پیمبر کرد آنگه به بقیع آمد، صد شور و نوا، سر کرد والله! چنان زهرا، مظلومه به عالم نیست بر تربت پاک او، یک سنگِ نشان هم نیست ای شیعه! بدان زهرا دریای نبوت بود هم صاحب عزّت بود، هم کان کرامت بود تصویر نجابت بود، تفسیر ولایت بود بر خیلِ حجج، از حق، او اُسوه و حجت بود ما حجت حق خوانیم، صدّیقه ی کبری را برتر ز ملک دانیم، انسیّه ی حورا را زهرا که ز مریم هم در رتبه، فضیلت داشت دو خوبتر از عیسی، در بیت ولایت داشت در خانه، ملائک را مشغول به خدمت داشت سه نور، عیان از رخ، هنگام عبادت داشت وقتی که عبادت در محرابِ دعا می کرد نوری ز رُخَش می تافت گه سرخ و سپید و زرد پیغامبرِ اکرم، آن خسروِ فرّخ فال چون فاطمه را می دید، می رفت به استقبال می کرد به تعظیمش، آن قدّ الف را دال گلبوسه ز دست او می چید به صد اجلال بودش همه جا بر لب، تجلیل و ثنای او می گفت که جان من، بادا به فدای او زهرا به یمِ خلقت، بُُد گوهرِ پیغمبر واندر فلک عصمت، بُد اخترِ پیغمبر نسلِ نبی از او ماند،شد کوثرِ پیغمبر هم دختر پیغمبر، هم مادرِ پیغمبر فرمایشِ پیغمبر، بشنو که بسی نیکوست فرمود: خدا راضی است، بر آنچه رضای اوست صد شکر که ما الفت با فاطمه را داریم غم نیست ز بیش و کم، تا فاطمه را داریم در موج بلا ذکرِ یا فاطمه را داریم هر کس به کسی نازد، ما فاطمه را داریم او رحمتِ سرمد بود، او بضعه ی احمد بود این نفسِ علی بود و آن نفس محمد بود جز قول نبی نَبوَد، این حرف که می گویم فرمود که عطرِ خلد، در سینه ی او جویم یاد آیدم آن گلشن، این گل ز وفا بویم زهراست ز حق، روحِ مابینِ دو پهلویم هم روشنیِ چشم و هم قلبِ رسول است این آرامِ دلِ حیدر، زهرای بتول است این آنگه که اجل، جان را سازد ز تنِ ما دور رخساره ی مان آید، بر خاکِ سیاهِ گور ما راست نه زر، نه زور، در لانه ی مار و مور در وحشت و در ظلمت آیند دو تا مأمور گویند که ( مَن ربّک ؟)، پرسند: امامت کیست؟ دینت چه؟ پیمبر، که؟ کو قبله؟ کتابت چیست؟ با اذنِ خدا گویم بر دو ملکِ خوش خو ( الله ) بُوَد ربّم، ذکر لبِ من ( یا هو ) پیغمبرِ من احمد، بر کعبه نمودم رو در محضرِ قرآنش، یک عمر زدم زانو با عهد غدیر خم، پابست ولی هستم از آن سه نفر، بیزار، من یار علی هستم من عمر خودم را صرف در خوف و رجا کردم مداحیِ پیغمبر، با شیر خدا کردم یک عمر، عزاداری، بر خیرِ نسا کردم گریه به حسینِ او، هر صبح و مسا کردم از گریه ی عاشورا، ره توشه گرفتم من گلبوسه، مکرّر از شش گوشه گرفتم من از بیع و شرایم در بازارچه ی دنیا سودی به کف آوردم که نیست زیان، آن را سرمایه ی من این است، حبّ علیِ اعلا بغضِ همه دشمن ها، با دوستیِ زهرا پیوسته دلم بوده با فاطمة الزهرا باشد طپشِ قلبم یا فاطمة الزهرا زهرا که دلی سوزان، از غربتِ حیدر داشت از غاصبِ حقّ او، شکوه به پیمبر داشت آثارِ جفای خصم، بر صورت و پیکر داشت از بعدِ نمازش لعن، بر آن دو ستمگر داشت باید که برائت را از فاطمه آموزیم تا مشعلِ تقوا را، در دهر، بر افروزیم تا چند نهان سازیم، از خلق، حقایق را؟ باید همه بشناسند دو شیخِ منافق را دو قاتلِ محسن را، دو غاصبِ فاسق را تشخیص دهند از هم، نالایق و لایق را سوگند به ذاتی که در حشر بُوَد قاضی یک دم نشده زهرا از آن دو نفر، راضی از بهر فریب خلق، دو دشمنِ خون آشام که تیغ زدند از کین، بر شاهرگِ اسلام دادند ز بیشرمی، بر شیر خدا پیغام اکنون که بُوَد زهرا، در موجِ غم و آلام دو رکنِ حکومت را، رخصت به عیادت ده فرصت، پیِ دلجویی، از بانوی جنّت ده حیدر که بُوَد مظهر، خلاقِ توانا را چون حلقه به انگشتش دارد همه دنیا را ز این قصّه، خبر آورد چون اُمّ ابیها را رخصت طلبید از او، تا ره دهد آنها را پس فاطمه فرمودش: این خانه، سرای توست من خادمه ات هستم، جانم به فدای توست بوبکر و عمر را که بودند سراپا شر رخصت به عیادت داد، در خانه ی خود، حیدر این کار، نشان باشد از غربتِ آن سرور دادند سلام آنها بر دخترِ پیغمبر بشنید سلام، امّا گرداند از ایشان، رخ یعنی که به کافرها زهرا ندهد پاسخ زهرا که دلی خون داشت، از آن دو نفر، گمراه از دیده فشاند اشک و از سینه برآورد آه فرمود کلامی را تا خلق شوند آگاه از سیره و کردارِ ناموسِ رسول الله گفتا که به قلبی زار، در راز و نیازِ خویش لعنت به شما گویم، از بعدِ نمازِ خویش ای ( ایزدی ) از زهرا، آن اسوه ی قرآنی کز همّتِ او باقی است، آثار مسلمانی برگیر همین درس و این ایده ی نورانی شیخین نما لعنت، مادام که بتوانی آماده جانبازی، در راه ولایت باش تا آن نفسِ آخر، از اهل برائت باش 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیهاالسلام 🔸 🔹 با نام آن کاو بی پناهان را پناه است در دادگاه حشر، قاضیّ و گواه است آن کس که از ظالم ستاند حقّ مظلوم از لطف بی پایان او، کس نیست محروم آن کس که قرآن بر محمد کرد نازل فرمود: دین، جز با ولایت نیست کامل شکر خدا من هستم از اهل ولایت وز دشمنان فاطمه جویم برائت بغض ابوبکر و عمر در سینه دارم وز آلِ بوسفیان، دلی پُر کینه داردم بشنو، اگر هستی تو جویای حقایق از جعفر صادق، همان قرآن ناطق بعد از پیمبر، حُرمت عترت شکستند جای علی، بر منبرِ احمد نشستند بوبکرِ دون را جای حیدر، نصب کردند از زهره ی زهرا فدک را غصب کردند هر چند می دانست آن ناپاک زاده یاءسین، فدک را بهر کوثر، هدیه داده وقتی که شد ابلاغ از فرمان سرمد حکمِ صریحِ ( آتِ ذُی القربی ) به احمد بر دخترش ملک فدک را با سند داد با دستخطّ و مُهر، متنی مستند داد زهرا مُصمّم شد، فدک را پس بگیرد پس، ملک حاصلخیزش از ناکس بگیرد بُرد آن سند را فاطمه با سوزِ سینه در پیشِ چشم مردم شهر مدینه چون بر ابوبکر و عمر، دادی نشانش کردند هتکِ حرمت از او دشمنانش آن کس که نسبت داده بودندش به خطّاب از مادری، بَدنام و شُهره بین اعراب کرد آشکارا، کینه و بغض نهانش افکند بر آن دستخط، آب دهانش بی حرمتیّ دیگری کرد از دوباره کردی سند را پیشِ مردم، پاره پاره آن پاره ها از عداوت بر زمین ریخت با بودنِ اصحابِ ختم المرسلین ریخت آری، ابوبکر و عمر، از حق جدایند کبر و ریا دارند، خصم کبریایند این باطلان، با حق، همی در جنگ هستند بر دامنِ دین، لکه های ننگ هستند عهد پیمبر، عهد حیدر را شکستند بی پرده گویم: قاتلِ صدّیقه هستند در دادگاهی که خداوند است قاضی از این دو تن، زهرای اطهر نیست راضی ای ( ایزدی ) مولا علی، دین قویم است راه علی، اصل صراط المستقیم است بیزار باید بود از اهل سقیفه بیش از همه، از آن سه غاصب، سه خلیفه سیلی زدند این ناکسان، بر روی زهرا نیلی شد از شلّاقشان، بازوی زهرا اینان امیر المومنین را دست بستند در پیشِ چشمش پهلوی زهرا شکستند بر سینه ی زهرا که از نیکوسرشتی بخشیده عطری خوش به گلهای بهشتی زخمی عمیق از میخِ داغِ در نهادند داغش به قلبِ قلبِ پیغمبر نهادند دیدند صابر، بر بلا شیر خدا را واندر غلاف، آسوده شمشیر خدا را دانست دشمن، دوست مأمورِ سکوت است ( عجّل وفاتی ) ذکر زهرا در قنوت است تا کر دو گوشِ مردم و دو دیده، کور است هر چند قلبِ زخمی اش لبریز شور است باید علی گوید سلام و بر رخِ او کس ننگرد، یا کس نگوید پاسخ او خورشیدِ دین، از غربتش با ماه گوید درد دلش را شب به گوشِ چاه گوید در آن میان، هان! روبهان چون شیر گشتند آری، فراری؟ نه! پیِ شمشیر گشتند قنفذ به فرمان عمر، بیداد می کرد از کشتگانِ کفر پیشه، یاد می کرد آنقدر زد بر فاطمه، تیغ و غلافش کز مالیات، عمری، عمر کردی مُعافش بر تن، تمامی، جامه ی تلبیس کردند خوش خدمتی، در محضرِ ابلیس کردند حمله به قدر و کوثرِ قرآن نمودند الطافِ ( طه ) را عجب جبران نمودند! با یک لگد، شش ماهه محسن را عمر کُشت یک سوّم سادات را در پشتِ در کُشت صدّیقه زد فریاد: یا فضّه خُذینی شش ماهه شد کشته، بیا فضّه خُذینی چیدند از کین، غنچه های پرپرش را آن روز، محسن، روز دیگر، اصغرش را 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ الحاد یعنی ایستادن در برابر فاطمه زهرا سلام الله علیها... ⚠️روضه نخوان! پیراهن مشکی نپوش! ■ مخارج فاطمیه را صرف فقرا کنید.. 🎙آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی دام ظله 🗒 فاطمیه ۱۴۴۳ هـ.ق { @AyatollahBahrololom }
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم آیا کسی از اهل سنت، به را نقل کرده؟ آیا فاطمیه و بحث شهادت جدید است؟ فرزند حضرت چطور از دنیا رفت؟ 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ بسم الله الرحمن الرحیم بیان علیهاالسلام 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم یا ⁉️ ما ابداً به مقدّسات اهل سنّت اهانت نمی‌کنیم. 👈🏻 اما تا جان در بدن داریم، باید گزارشات و را بیان کنیم.... 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم و غوغایی در 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 🔹 حضرت اُمُّ البنین (س) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ای وجودت غرق در انوار یا اُمُّ البنین سرّ حق را مَحرَم اَسرار یا اُمُّ البنین فاطمه ! ای سرفراز از تو کلابیّه همه بانوان را اُسوۀ ایثار یا اُمُّ البنین ای عفیفه دختر شایستۀ قومی شجاع کز شرافت داشتی آثار یا اُمُّ البنین در سپهر مِهر، رخشان اختر فرزانگی معرفت را قُلزُم ذخّار یا اُمُّ البنین ای پسندیده همه پندار و خوش گفتار تو پاک دامان نکو کردار یا اُمُّ البنین خواستگاری کرد با صد احترام از تو عقیل از برای حیدر کرّار یا اُمُّ البنین او که آگه بود از انساب اقوام عرب دید باشد خیر تو بسیار یا اُمُّ البنین بهر حیدر، همسری می جُست بعد فاطمه یافتت شایستۀ این کار یا اُمُّ البنین در گلستانی که گلهایش بُوَد زنهای پاک یافتت چون غنچه ای بی خار یا اُمُّ البنین سرفراز این راز چون ابراز کردی با حزام قلب او از شوق شد سرشار یا اُمُّ البنین خواستگارت شد به ظاهر از پدر بهر علی خواستت در باطن از دادار یا اُمُّ البنین زد قدم در اندرونی، بود جویای جواب آن پدر از دُخت خوش گفتار یا اُمُّ البنین کُنج حُجره ایستاد و دوخت بر دختر نگاه خیر بهرت خواست از دادار یا اُمُّ البنین دید با مادر ز خواب خویش می گویی سخن داشت رؤیای تو بس اَسرار یا اُمُّ البنین گفتی اش: بر آسمان در خواب می کردم نگاه گفت: راز خویش کن اظهار یا اُمُّ البنین گفتی: آمد سه ستاره زآسمان بر دامنم گفت: تعبیرش خوش است این کار یا اُمُّ البنین باز گفتی: قرص ماه آمد به دامانم نشست مادرت شد حیرتش بسیار یا اُمُّ البنین گفت: مردی آسمانی، خواستگارت می شود طلعت او مطلع الانوار یا اُمُّ البنین سه پسر بخشد خداتان سه ستاره ی بی بَدَل نور حق دارند در رخسار یا اُمُّ البنین یک پسر سرمد شما را می دهد چون قرص ماه مهر و ماهش بندۀ دربار یا اُمُّ البنین قرص ماه و سه ستاره، سر بلندت می کنند در جزا در محضر جبّار یا اُمُّ البنین پس پدر گفتا به او خوابِ خوشت تعبیر شد داد بخت خوش تو را غفّار یا اُمُّ البنین هان ! عقیلت خواستگاری کرده بهر شیر حق پاسخ خود را نما اظهار یا اُمُّ البنین سر به زیر انداختی در پاسخ از حُجب و حیا ای حیا را نقطۀ پرگار یا اُمُّ البنین نو بهار عمر تو طی گشت با روح بهار خاطراتت بود بی تکرار یا اُمُّ البنین ای گلستان عفاف ای بوستان معرفت چار گل را دامنت گلزار یا اُمُّ البنین زابتدای ازدواجت با امیرالمؤمنین بودی اش در موج غم غمخوار یا اُمُّ البنین بر زبان آن لسان الله شد از یُمن تو باز نام فاطمه تکرار یا اُمُّ البنین چون به دنیا آمد عبّاست دلت مسرور شد سرفرازی با تو آمد یار یا اُمُّ البنین بوسه زد حیدر به چشم تر بدست کودکت داشت در دل غصّۀ بسیار یا اُمُّ البنین چون شنیدی علّت آن گریه از چشم خدا چشم تو گردید گوهربار یا اُمُّ البنین ادامه دارد... باتشکر فراوان از مداح اهل البیت علیهم السلام آقای علی وطنی بابت تایپ اشعار... 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باورش سخت است که این منظره فقط در طول یک سانتی‌متر قلم زنی شده است... انگشتری هنری و معنوی بین‌الحرمین که به سبک سه‌بعدی و توسط استاد علی جنگی قلم‌زنی شده است. در این انگشتر منظره‌ای از گنبد امام حسین و حضرت عباس علیهم‌السلام در طول یک سانتی‌متر حکاکی شده است.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 🔹 🟢 (بخش اول) بار دیگر طوطی طبعم، سخن پرداز شد بال بسته باز کرد و باز در پرواز شد رفت در صحن بقیع و سوز دل را ساز کرد مرثیه بر حضرت اُمُّ البنین آغاز کرد گفت: ای شیر خدا را همدم و همسر سلام ای ولیّ الله را در وقت غم یاور سلام ای که باشد دامنت عباس پرور السلام مادر عثمان و عون و فضل و جعفر السلام ای پسرهایت به میدان شهادت شیر حق ای بدست چار فرزندت همی شمشیر حق بر تو رو کردم که در غمها شوی غمخوار من بر تو رو کردم که بگشایی گره از کار من بین که جانم بر لب آمد دردهایم کن دوا مادر باب الحوائج حاجتم را کن روا می گدایی از گدایان اباالفضل توأم ریزه خوار خوان احسان اباالفضل توأم ای طواف آورده بر گِرد مزارت جبرئیل یاد آن روزی که آمد خواستگاریّت عقیل آن که بودش دل ز انوار ولایت منجلی خواستگاری کرد از تو بهر مولایم علی دیده بودی خواب زیبائی که شرحش گفتنی است باز گویم شمّه ای از آن که بس بشنفتنی است خواب دیدی چشم حق بین دوختی بر آسمان در تفکّر بودی از خلق مکان و لامکان بر ستاره های نورانی نظر انداختی هان ! مؤثّر را ز آثارش همی بشناختی سه ستاره ناگهان از آسمان آمد فرود روی دامانت نشست و نوربارانت نمود بودی از دیدار این صحنه بسی حیرت زده کز چه رو آن سه ستاره در حضورت آمده؟ ناگهان دیدی که قرص ماه هم آمد فرود بر روی دامان پاکت با ادب منزل نمود مادر وارسته ات خواب تو را تعبیر کرد آن نشان ها را که گفتی یک به یک تفسیر کرد گفت: مردی آسمانی خواستگارت می شود لطف حق پیوسته در هر کار یارت می شود سه پسر بخشد خدایت چون ستاره هرکدام صاحب قدر و جلالت، نیک خلق و نیکنام وآن یکی دارد جمالی خوبتر از قرص ماه هست بر پاکیّ ذاتش خالق اکبر گواه پس حزام از پرده بیرون گشت با عرض سلام دختر فرزانه اش را گفت با صد احترام فاطمه ! ای دخترم ! خوابت چه خوش تعبیر شد نور چشمم ! سرنوشتت بهترین تقدیر شد ای دلت بیت الولا سرمایه ات حُبّ ولی هان ! بدان که خواستگارتو بُوَد مولا علی هان ! بدان توفیق، با بختت رفیق راه شد خواستگارت حیدر صفدر، ولی الله شد فاطمه ای مایۀ فخر همه قوم کلاب انتخاب ناب بودی از برای بوتراب ای عروس بیت نور از لطف ربّ العالمین مَحرَم اَسرار گشتی بر امیرالمؤمنین از خزانۀ غیب دست حق تو را الماس داد خوبتر از قرص مه، دُردانه چون عبّاس داد چونکه در قنداقه بستی دستهای آن پسر بردی آن قنداقه را تقدیم کردی بر پدر دست حق آن دستِ در قنداقه بسته، باز کرد بوسه زد بر آن دو دست و گریه را آغاز کرد چون نظر کردی و دیدی اشک چشم بو تراب ناگهان در قلب شیدایت بپا شد انقلاب گفتی ای مولای من ای آگه از اسرار غیب از چه گریانی؟ مگر این دستها را هست عیب؟ گریه ات انداخت در جان و دل من، اضطراب علّتش را بازگو ای آگه از عِلم الکتاب گفت سرّالله، حق از سرّ اشکم عالِم است دستهای کودک دردانه ی تو سالم است او دهد آرامشی بر قلب پر احساس مان هیچ نقصانی ندارد پیکر عبّاس مان گریه های من برای روز عاشورا بُوَد بهر روزی که حسین فاطمه تنها بُوَد بهر روزی که نباشد هیچ روزی همچو آن بهر روزی که نبیند مثل آن چشم جهان بهر روزی که حسینم آن غریب ابن غریب می شود محصور در بین سپاهی نانجیب بهر آن روزی که فرزندان زهرا تشنه اند آبروی آب ها بین دو دریا تشنه اند می شود مأمور عباس تو تا آب آوَرَد کودکان را از شریعه هدیه ای ناب آوَرَد بهر مَشکی آب دو دستش شود از تن جدا می شود اعضای او از ظلم اهریمن جدا دستهای پاک او آن روز افتد روی خاک افکند افلاک را در شورش از ادرک اخاک گریم از امروز من بر غربت آن روزشان کس نمی گوید جواب نالۀ جانسوزشان چون شنیدی این مصائب را تو از مولا علی گریه کردی بهر عبّاس و حسینت، با علی تربیت کردی پسرهایت به صدها شور و شین بارها گفتی پسرهایم به قربان حسین چه شب و چه روزها قلبت پر از احساس بُوُد این سفارشها تو را پیوسته با عبّاس بُوُد کای فروغ دیدۀ اُمُّ البنین ! عبّاس من نذر گریه بر تو اشک چشم چون الماس من گرچه می باشی برادر با حسین ابن علی گرچه از خون علیّ مرتضی هستی ولی هان ! نخوان او را برادر هست او آقای تو سیّد و سرور بخوانش کاو بُوَد مولای تو خود ببین اُمُّ البنین هم نیست جز یک خادمه در سرای فاطمه بر نسل پاک فاطمه ادامه دارد... 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 🔹 🟢 (بخش آخر) ...... چه شب و چه روزها قلبت پر از احساس بُوُد این سفارشها تو را پیوسته با عبّاس بُوُد کای فروغ دیدۀ اُمُّ البنین ! عبّاس من نذر گریه بر تو اشک چشم چون الماس من گرچه می باشی برادر با حسین ابن علی گرچه از خون علیّ مرتضی هستی ولی هان ! نخوان او را برادر هست او آقای تو سیّد و سرور بخوانش کاو بُوَد مولای تو خود ببین اُمُّ البنین هم نیست جز یک خادمه در سرای فاطمه بر نسل پاک فاطمه عُمر عبّاس فَلَک فر شد بدین منوال طی چون بجز یا سیّدی نشنید ثاراللَّه ز وی سبط یاسین بُد به سینه حسرتی دیرینه اش داشت زنگار غمی بر قلب چون آئینه اش سالها در دل هوای لحظه ای حسّاس داشت هر نگاهش خواهشی دیرینه از عبّاس داشت آرزو می کرد یک نوبت برادر خوانَدَش آن خروشان قُلزُم غیرت، برادر خوانَدَش حضرت عبّاس آن سرتا قدم مِهر و وفا زادۀ اُمّ البنین آن اُسوۀ صدق و صفا نور چشم مصطفی را دید چشمش با امید خواست تا فرزند زهرا را نسازد نا امید لحظۀ آخر صدا زد «یا اخا ادرک اخاک» این بگفت و غوطه ور در خون خود شد روی خاک باغبان آمد ز راه و دید لاله پرپر است دست عباس علمدارش جدا از پیکر است دست حق با دیدن این منظره از پا نشست فاش می گویم که پشتیبان دین پشتش شکست گفت از این غم رشتۀ صبر حسینی پاره شد بی تو دیگر چاره ساز ماسِوا بیچاره شد آن حسینی کز طفیلش مُلک هستی یافت هست سوی خیمه بازگشت و بر کمر بگرفت دست تا عمود خیمۀ عبّاس را از جای کَند زلزله ز این کارِ خود در عالَم هستی فِکَند کودکان از داغ سقّا بر سر و سینه زنان این خبر بُردند در هر خیمه از بهر زنان بود خالی جای تو اُمُّ البنین در کربلا تا ببینی که چه کرد عبّاس در دشت بلا سه ستاره گشت یکباره غریق موج خون شد بلند از عرش و فرش «انا الیه راجعون» آسمان بهر حسین و لشگرش خون گریه کرد عقل شد مجنون و چون جیحون و سیهون گریه کرد شُکرللَّه ما هم از دلدادگان عترتیم تابع قرآن و اصل تابعین سُنَّتیم «ایزدی» زاوّل دلش با عبّاس بُوُد وقت سختی ذکر او : یا حضرت عبّاس بُوُد ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ اصفهان 06/دی ماه/1402 هـ ش 13 /جمادی الثّانی/ 1445 هـ ق سالروز علیهاالسلام باتشکر فراوان از علیهم السلام. 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیهاالسلام 🔹 علیه السلام 🔹 علیه السلام *( )* ای دُوُم بانوی سرای علی همدل و یار با وفای  علی افتخارِ همه  کلابیّه حضرت فاطمه کلابیّه چشمة نور و گلشن احساس مادر با فضیلت عبّاس بر تو ، ای بانوی بلند مقام از خداوند و خلق ، باد سلام ای سپهرِ سه اختر روشن قرصِ ماهت نشسته بر دامن آسمان ، بوسه چین ز خاک رهت قبلة حاجت است ، بارگهت از تو خاک ، آفتاب خواهد شد هر دعا مستجاب خواهد شد نورِ حق ، در سلاله داری تو داغ بر دل چو لاله داری تو مادرِ چار قهرمانِ عرب یمی از حجب و کهکشانِ ادب آیه آیه ، وجودِ تو اخلاص همة تار و پودِ تو اخلاص این شنیدم که گفته ای به علی کای پس از مصطفی به خلق ، ولی تو مخوان فاطمه مرا دیگر گرچه ز این نام نیست نیکوتر  چون بَری نام « فاطمه » بر لب یاد از مادرش کند ، زینب بیمِ آن باشَدَم ، شوند ملول پاره های دلِ رسول و بتول از همان دم ، علی امام مبین می نمودت خطاب « اُمّ بنین » تو پرستارِ آلِ فاطمه ای با خبر از جلالِ فاطمه ای آشنا با مرامِ اهل البیت مورد احترام اهل البیت صبر داری ، شکوه داری تو استقامت چو کوه داری تو پاسدار کتاب عاشورا وارث انقلاب عاشورا ناله های تو ، تیغِ عباسی خصم را هم نموده احساسی با چنان جایگاه و شان رفیع می نشستی به روی خاکِ بقیع می کشیدی چهار صورتِ قبر می فشاندی ز دیده اشک ، چو ابر سیل اشکِ تو کَنْد ریشة ظلم شعله گردید و سوخت بیشة ظلم بسکه جانسوز بود ، شیونِ تو ز این مصائب گریست دشمن تو گه ز عثمان و گاه عبدالله یاد می کرده ، می کشیدی آه گاه از جعفر ، آن گلِ یاست گاه با یاد دستِ عباست روز و شب داشتی عزاداری اشکِ غم بود بر رخت جاری بیشتر از چهار فرزندت پسرانِ عزیز و دلبندت داشتی حُزن ، در عزای حسین گریه می کردی ، از برای حسین گوش تاریخ آشناست هنوز با همان بیت شعرِ عالم سوز مردمِ روزگار ، بعد از این نکنیدم خطاب : اُمّ بنین هان ببینید نزد این مادر یک پسر نیست ، ز آن چهار پسر پسرانم شدند یار حسین همه گشتند جان نثار حسین دشمنان خدا ، ستم کردند دست عباسِ من ، قلم کردند پسرم خوب امتحان داده بوده سقا و تشنه جان داده ای بلند اختر ، ای خدا باور اُمّ غیرت ، شریکه الحیدر «  ایزدی » غرق شور و احساس است روضه خوانِ حسین و  عباس است از شما سوز سینه می خواهد کربلا و مدینه می خواهد 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 🔹 *( )* پاک دامن چو آب ،  ام  بنین همدم  بوتراب ، اُمّ بنین بعدِ زهرا به همسریّ علی گشته ای انتخاب ، اُمّ بنین تافت نورِ تو ، یافت شور دگر خانة آن جناب ، اُمّ بنین نامِ نیک تو ،  فاطمه باشد فخرِ قوم  کلاب  ، اُمّ بنین به یلانی شریف و پاک نژاد داشتی انتساب ، اُمّ بنین خواستی فاطمه نخوانندت کرد حیدر خطاب : اُمّ بنین ادبت را چنین نشان دادی همه کارت ثواب ، اُمّ بنین شوهرِ تو ، گل همیشه بهار پسرانت گلاب  ، اُمّ بنین جلوة چار نازدانة خویش دیده بودی به خواب  ، اُمّ بنین سه ستاره ز آسمان آمد سوی تو با شتاب ، اُمّ بنین ماه هم روی دامنت جا کرد بانوی آفتاب ، اُمّ بنین لنگر کشتیِ عفاف و شرف مظهر عشق ناب ، اُمّ بنین آیت صبر و اُسوة ایثار اوستاد حجاب ، اُمّ بنین باب حاجاتی ، آبروداری نزد مالک رقاب ، اُمّ بنین چون به لب نامت آورم ، گردد هر دعا مستجاب ، اُمّ بنین ز سرایت نمی رود هرگز سائلی بی جواب ، اُمّ بنین کیستی ؟ ای زلالِ جاریِ فیض در کویری ، سحاب اُمّ بنین خفته در خاک و فوق خورشیدی بر وجودم بتاب ، اُمّ بنین عکس قبرت به چارچوب دلم گشته بی شمع ، قاب اُمّ بنین هیزمِ دوزخ است آن کاو کرد مرقدت را خراب ، اُمّ بنین عبد عباسِ خود حسابم کن از کرم در حساب ، اُمّ بنین کیستی ؟ ای یگانة تاریخ دشمنت در عذاب ، اُمّ بنین شیونت نقشه های شومِ عدو کرد نقشِ بر آب ، اُمّ بنین با تو هنگام جنگ با طاغوت اشک شد همرکاب ، اُمّ بنین خانة ظلمِ زادة هنده شد ز آهت خراب ، اُمّ بنین سیل اشک تو در مدینه فکند موجی از انقلاب ، اُمّ بنین خانه ات بزمِ اشک و بانی تو ایستادی به باب ، اُمّ بنین آن طرف رمله رود رود سرود این طرف ذکرِ خواب ، اُمّ بنین هر کسی قصّه ای بیان می کرد داشت غم بی حساب ، اُمّ بنین دختری گفت : تشنه بود پدر آب می خواست آب  ، اُمّ بنین ای که تا وقت مرگ در دیده داشتی دُرّ ناب  ، اُمّ بنین بُد ز مرثیّه خوانی ات به بقیع خصم را اضطراب  ، اُمّ بنین می کشیدی چهار صورتِ قبر می فشاندی گلاب  ، اُمّ بنین می نمودی بیان به مردم شهر شد قلبش کباب  ، اُمّ بنین پسرانِ مرا ز کین کشتند مکنیدم خطاب :  اُمّ بنین داغ عثمان و داغ جعفر دید از دلش رفت تاب  ، اُمّ بنین دست  عباس من ، قلم کردند گشته چون شمع آب  ، اُمّ بنین بود از سنگ ، قلب والیِ شهر کرد آن را مذاب  ، اُمّ بنین اشک مروانِ پست را ز این غم دید با شیخ و شاب  ، اُمّ بنین «  ایزدی » شرح درد خویش بگو شنود باب باب  ، اُمّ بنین ز آنکه سائل از او شود نومید می کند اجتناب  ، اُمّ بنین 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بسم رب المهدی 💐 🔸 🔸 🔸 🔸 🔸 (ره) 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم علیهاالسلام طاب ثراه 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین☘ سومین جشنواره بین المللی شعر ، ادب و مدیحه سرایی حضرت علی اکبر (ع)- استان یزد المهرجان الدولی الثالث للشعر و مدح علی الاکبر (ع) The third International Festival of Poetry of Hazrat Ali Akbar از سری برنامه‌های چهارمین دوره جشنواره علمی، فرهنگی و هنری امامت و مهدویت ♦️با پنج زبان زنده دنیا : فارسی، عربی ، ترکی ، اردو ،انگلیسی 🔸محورها: 🌺 با الهام از معارف و مضامین عالیه زیارت جامعه کبیره ✔️ بیان فضیلتها و برجستگیهای حماسی و معنوی حضرت علی اکبر (ع) ✔️ بیان حقیقت ولایت و شناخت و حمایت از امام زمان خویش در سیره حضرت علی اکبر (ع) ✔️ مدح و منقبت و ذکر سجایای اخلاقی شخصیت حضرت علی اکبر (ع) ✔️ الگو برداری از شخصیت حضرت علی اکبر (ع) برای نسل جوان ✔️ نقش جوانان در اقتدار ایران اسلامی با بهرهمندی از شخصیت و سیره زندگی حضرت علی اکبر (ع) ✔️ شایستگی ها و ویژگی های جوان با الهام از شخصیت حضرت علی اکبر(ع) ✔️مرتبط با جوان 🔸نمادها: 🌺 جوان و : تلاش- حماسه- ادب- ولایت مداری- حسن خلق- شجاعت- شهادت- بصیرت- ایثار و فداکاری- غیرت دینی- اسوه حسنه- فضیلت و ... 🔸شرایط شرکت در جشنواره : ✔️ ارسال تعداد اثر محدودیت ندارد ✔️ تمام قالبهای شعری (کلاسیک- نو-نوحه، ترانه- محاوره) پذیرفته میشود. ✔️ اشعار آزاد با موضوع جوان پذیرفته می شود. 🔸بخش های جشنواره : ❇️ دانشگاهیان ❇️ دانش آموزی ❇️ عموم هنرمندان ☑️ در حوزه: * شعر آزاد * شعر آئینی 🔸هدایا و جوایز : * به 3 نفر اول تندیس ، لوح تقدیر به ترتیب 15 ، 12 و 8 میلیون تومان وجه نقد * به 15 نفر شایسته تقدیر به هرکدام تندیس ، لوح تقدیر و 5 میلیون تومان وجه نقد 🔸ثبت نام و ارسال آثار: Emamat.iau.ir 🔸آخرین مهلت دریافت آثار: 30 دی ماه 1403 / ۱۸ رجب ۱۴۴۶ / ۱۹ژانویه ۲۰۲۵ 🔸اختتامیه: ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ / ۷شعبان۱۴۴۶ / ۶فوریه ۲۰۲۵ ✅برای دریافت جزئیات https://yazd-aliakbar-festival.ir 📌گروه ایتا برای پرسش و پاسخ درباره جشنواره : https://eitaa.com/joinchat/3399746542C55c411f347 آدرس دبیرخانه : یزد – دانشگاه آزاد اسلامی – معاونت فرهنگی شماره تماس: 4831 153 0913 - 06 28 87 31 (035) https://yazd.iau.ir/fa
هدایت شده از Zaeran Alghame Hamedan
سلام ضمن تشکرازعزیزانی که بخاطر وفات مادربزرگم، مرحومه مغفوره خادمه الحسین علیه السلام خانم گودرزی، بنده رامورد لطف و محبت قراردادند. (امیرایزدی) الفاتحه مع الصلوات جلسه هفتگی هیئت زائران علقمه همدان نکوداشت ام البنین علیهاالسلام زمان: چهارشنبه ۲۸ آذر۱۴۰۳ ازساعت ۲۰ الی۲۲ مکان؛ شهرک مدنی روبروی کلانتری سابق کوچه سرو۳ کوچه شهید سیله‌کاران بیت الزهراء (علیهاالسلام) (جلسه خانوادگی است) لطفاً اطلاع رسانی کنید
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا