eitaa logo
کانال امیررضا رشیدی
224 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
3 فایل
به نام خدا * به یاد خدا * و برای خدا اشعار و نوشته ها #امیررضا_رشیدی #افتخارات #مرور_خاطرات #کلیپ_های_صوتی_و_تصویری #اطلاع_رسانی_برنامه_ها #دوربین_نامحسوس ارتباط: https://eitaa.com/ArR1387
مشاهده در ایتا
دانلود
قصد، قصد زیارت است اما مانده اول دلم کجا برود حال و روز مرا هرآنکس دید گفت باید به کربلا برود -نجف و کربلا- دلم لرزید -مشهد و کاظمین- خوب آمد یازده بار استخاره زد دل من تا بفهمد به سامرا برود ابتدای مسیر، الله است انتهایش بقیة الله است سامرا وعده‌گاه آخر ماست جاده باید به انتها برود همه یک روح و یک بدن هستید پس تمام شما حَسَن هستید دل من با تو سامرایی شد تا به دیدار مجتبی برود تو بقیع پر از مخاطره‌ای کربلایی و در محاصره‌ای یا که باید جگر به زهر دهی یا سرت روی نیزه‌ها برود دل به غم هرچه مبتلا می‌شد پیش تو سُرَ مَن رَءا می شد بعد تو بار غم گرفته به دوش دل که تا ساء من رءا برود... ✍
104.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موسی عصا زده‌است به دریا، بلند شو... صبرا! به پای خیز و شتیلا! بلند شو... ایران! غیور باش و فلسطین! صبور باش... طوفان شده‌است، مسجدالاقصی! بلند شو... تا قدس را ز پنجه‌ی صهیون درآوری مسجد! فرو مریز، کلیسا! بلند شو... ای غزّه‌! کوه باش که آتشفشان شوی گیرم که اوفتاده‌ای از پا، بلند شو... زانو مزن! که سرو سراپا مقاوم است ای ریشه‌ی مقاومت! از جا بلند شو... لبنان! غرور شیعه تویی، یا علی بگو... ای اقتدا نموده به زهرا! بلند شو... هل مِن معینِ کیست که ما را صدا زده‌است؟! لشگر کشیده شمر، عراقا! بلند شو آب این طرف محاصره، آن‌سوی کودکان فریاد می‌زنند که سقّا! بلند شو ایران! یمن! عراق! مهیّای وصل باش فصل ظهور آمده، دنیا! بلند شو...
مدح هرکس که مقرر شده بر لب باشد حق بده بر لب ما صحبت زینب باشد نیست شایسته‌ی هر کس که بَرَد نامش را نام او در خور لب‌های مؤدَب باشد هرکسی مذهب و آئینی و دینی دارد زینبی هرکه شود، صاحب مذهب باشد تیغ حیدر به زبان دارد اگر دم بزند شام گیرم که پر از خیبر و مَرحَب باشد قُرب، همسویی عشق است و جنون در مقصود هرکه با اوست از افراد مقرب باشد او نشان داد که عزت ز مَذلت دور است به اسیری برود، باز مُحَجَّب باشد...
كوثر جاري نوري و دو زمزم داری هرچه شايسته‌ی عشق است فراهم داری   احمدی روي و علی خوی، عجب زهرایی! آنچه خوبان همه دارند، تو با هم داری هاجري؟ آسيه‌اي؟ نه! تو فقط فاطمه‌ای كه به تعظيم، دوصد هاجر و مريم داری   غم حيدر غم زهراست، خدا می‌داند تو به اندازه‌ی غم‌های علی غم داري   چارده‌مرتبه در سوگ خدا روضه شدی چارده قرنِ تمام است محرّم داری   از غمت عالم و آدم پُرِ داغند و هنوز چقدر سينه‌زن و مرثيه‌خوان كم داری   چادر خاكي تو پرچم اين هيأت‌هاست به خودت فاطمه! سوگند تو پرچم‌داری 🥀
تقدیم به وقتی که در دنیا ستم مرسوم باشد وقتی عدالت گنگ و نامفهوم باشد وقتی ظهور از چشم‌ مردم دور مانده وقتی نفس آلوده و‌ مسموم باشد وقتی کسی چشم انتظاری را بلد نیست وقتی بشر از عاشقی محروم باشد حق می‌دهم در خانه‌ی تاریخ، یک زن آوازه‌اش پنهان و نامعلوم باشد حق می‌دهم چونانکه زهرا بود مظلوم میراث‌دار فاطمه، مظلوم باشد اما خدا می‌خواست از میراث مریم نام زنی در دفترش مرقوم باشد اما خدا می‌خواست از زن‌های تاریخ با نام نرجس، دفترش مختوم باشد زهرا عروسش را خودش بر می‌گزیند حتی اگر شهزاده‌ای از روم باشد باید به چشم حضرت زهرا بیاید در خانه‌ی حیدر چنین‌ مرسوم باشد تأثیر یُذهب، عنکمُ الرجس است و قطعاً نرجس زنی پاکیزه و معصوم باشد اوصاف او را در کُتب کمتر نوشتند تاریخ باید تا ابد محکوم باشد فرزند او - موعود - پنهان مانده، باید او نیز چون فرزند خود مکتوم باشد فرزند او یک روز می‌آید سرانجام روی لبش آن‌روز یا قیّوم باشد آن‌روز، آری دوستانش شادمانند آن‌روز، آری دشمنش مغموم باشد ✍ @Amirreza_Rashidi_87
11.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴در سینه دلی همیشه عاشق داریم 🏴با آل علی دلی موافق داریم 🏴پاینده تر از ما چه کسی دیده که ما 🏴اندازه ی دهر قالَ صادق داریم @Amirreza_Rashidi_87
تقدیم به مدح هرکس که مقرر شده بر لب باشد حق بده بر لب ما صحبت زینب باشد نیست شایسته‌ی هر کس که بَرَد نامش را نام او در خور لب‌های مؤدَب باشد هرکسی مذهب و آئینی و دینی دارد زینبی هرکه شود، صاحب مذهب باشد تیغ حیدر به زبان دارد اگر دم بزند شام گیرم که پر از خیبر و مَرحَب باشد قُرب، همسویی عشق است و جنون در مقصود هرکه با اوست از افراد مقرب باشد او نشان داد که عزت ز مَذلت دور است به اسیری برود، باز مُحَجَّب باشد... ✍
غروب بود و تنی چاک چاک در صحرا غروب بود و تنی روی خاک در صحرا غروب بود و روان خونِ پاک در صحرا غروب بود و شبی ترسناک در صحرا غروب بود و زمان هجوم و غارت بود غروب بود و شب اول اسارت بود بیا به روضه‌ی قبل از غروب برگردیم که زیر سُم نشده لاله کوب، برگردیم نبود روی تنش سنگ و چوب، برگردیم نداشت زخم و تنش بود خوب برگردیم نوشته‌اند مقاتل، دروغ باشد کاش بُرید خنجر قاتل، دروغ باشد کاش گمان کنیم که او هم زره به تن دارد گمان کنیم که یک کهنه پیرهن دارد که جای سالم و بی زخم در بدن دارد گمان کنیم که این کشته هم کفن دارد گمان کنیم که هرقدر غصه و غم هست کنار زینب کبری هنوز مَحرم هست چقدر روضه‌ی جانکاه کربلا دارد چقدر داغ جگرسوز نینوا دارد رسیده دشمن و چشمش مگر حیا دارد برای روضه‌ی زینب بمیر، جا دارد غروب بود و مقاتل که روضه خوان بودند محارم حرمش بین ناکسان بودند امام، ظهر به نی بود و آیه بر لب داشت امام عصر دهم بین خیمه‌ها تب داشت اگرچه دختر حیدر غمی معذّب داشت هوای معجر خود را همیشه زینب داشت تمام دخترکان را سوار محمل کرد برای رفتن خود گریه کرد و دل دل کرد نداشت محرمی و مثل شمع سوسو زد به نیزه‌ی سر عباس خواهری رو زد گمان کنیم که چون دست را به پهلو زد برای خواهر ارباب، ناقه زانو زد گذشت کرببلا، روضه‌ها نگشته تمام هنوز مانده مصیبت، امان، امان از شام ✍
قیام سرخی اگر هست از قیام فاطمه داریم که ما هرآنچه که داریم از مرام فاطمه داریم نَمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق، هان چه نشستید؟ مگر نه زندگی خویش از دوام فاطمه داریم؟! نه، انقلاب نکردیم تا درون کوفه بپوسیم که هست کرببلایی اگر، به نام فاطمه داریم به فکر خانه‌ی همسایه‌ایم؛ نان‌ و‌ مختصری عشق، اگر به سفره‌ی ما هست، از کلام فاطمه داریم یقین که صبح ازل ما سلام داده‌ایم به نورش که شام روز ابد چشم بر سلام فاطمه داریم غلام فاطمه در حشر غصّه‌ای به سینه ندارد که ما امید شفاعت هم از غلام فاطمه داریم ✍