eitaa logo
ماه در دست(فائزه امجدیان)
214 دنبال‌کننده
25 عکس
5 ویدیو
0 فایل
ماه در دست راه افتادی و به ما راه را نشان دادی نقشه را غرق نور کردی و بعد خاک پای تو نامش ایران شد 🌙یا امام رضا اگر نظری بود👇 @Amjad_yas2018
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁عصر پاییزی یک سال پیش، با بغضی که از تماشای اخبار کودکان غزه داشتم، نوشتم: کی گفته درختای زیتون تو با دستای شوم تبر خم شدن؟ مگه ریشه از خاک دل میکنه؟! اونم ریشه‌هایی که محکم شدن... 🌻شکر خالق، کلمات شعر شدند و نامشان شد ترانه‌ی «رجزخون» حالا بیش از یک سال می‌گذرد دوست دارم در روز پیروزی مقاومت و شبی که کودکان غزه در حال جشن گرفتن هستند دوباره آن کلمات را منتشر کنم و بگویم: بهار اومده، پاشو زیتون بکار🌱 🦋 @Amjadiyan_Faezeh
36.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 🇵🇸 داره این ورق برمی‌گرده دیگه آخرای نبرده.... شاعر: فائزه امجدیان خواننده: غلامرضا صنعتگر تولید مرکز موسیقی حوزه هنری 🦋 @Amjadiyan_Faezeh
🖤صلَی اللّٰهُ علیکَ یا موسَی ابنِ جَعفَر شب بود و هراس، راه را روشن کرد پلکی زد و هر نگاه را روشن کرد در قعر سیاهچال‌ها بود اما تابید و چراغ ماه را روشن کرد 🦋 @Amjadiyan_Faezeh
✨داستان ققنوس معمولا پست و توضیح و عکس گذاشتن از جشنواره‌ها و جایزه‌هام چندان جزء خصوصیاتم نیست. دوستانم می‌دونن و اصولاً هر پست بیخودی که وقت مخاطبم رو بگیره جایز نمی‌دونم. پس بدانید و آگاه باشید این نوشته‌ها قرار نیست چیز بیخودی باشن :) اتفاقی که در اختتامیه ققنوس افتاد، برای من تفسیر عملی دو آیه بود: ۱- و کان الانسانُ عجولا ۲- عسی أن تَکرهوا شیئا و هوَ خیر لکم در ادامه این داستان اخلاقی رو بخونید👇 😁 🦋 @Amjadiyan_Faezeh
داستان ققنوس قسمت اول) راهی دانشگاه تهران شدیم، از آنجا که فقط اسامی نامزدها را اعلام کرده بودند و معلوم نبود برگزیده شدیم یا نه، جو استرس اختتامیه آنقدر بالا بود که من حتی با اعلام اسامی رشته‌های دیگر هم به جای همه نامزدهایشان استرس می‌گرفتم😐 خلاصه نوبت به بخش شعر رسید، نفر سوم: من نبودم نفر دوم: نبودم نفر اول خانم.....: من نبودم هیچی دیگر، لبخند روی لبمان ماسید. یعنی اینهمه سر بالایی مترو تا خیابان ۱۶ آذر را الکی آمدم؟😕 البته واقعا از قم آمدن مسیر زیادی نبود ولی خب یک روز کاملم رفته بود دبیر بخش شعر آمد پشت تریبون و گفت: از بخش شعر به بخش ویژه جشنواره هم اثر راه پیدا کرده، دوستان منتظر آخر مراسم باشند. هیچی دیگر، حداقل یک جان باقی مانده بود. قرار بود برگزیده‌های تمام رشته‌ها اعلام شود و به صورت ویژه، آخر برنامه‌ها بخش ویژه‌ی جشنواره را معرفی کنند‌. (لازم به ذکر است تندیس ققنوس، فقط روی شانه نفرات اول، و برنده‌های بخش ویژه می‌رسید، ما هم که از همان آغاز برنامه بدجور چشممان گرفته بودش!) (مزیت دیگر نفرات اول، این بود که پشت تریبون می‌رفتند و مجری می‌پرسید جایزه را به کی تقدیم می‌کنید، تمام ذوقم این بود که این سوال را از من بپرسند و نام عزیزی را بیاورم که بردن نامش را فراموش کرده‌ایم. البته از وسط برنامه به بعد دیگر این سوال را از کسی نپرسید چون وقت نبود، بخشکی شانس! اگر هم اول بخش ویژه بشوم که نمی‌توانم این را بگویم) با خیال راحت سرگرم گوشی شدم، چون مجری داشت برگزیده‌های رشته‌های دیگر را می‌خواند. یکهو! وسط رشته پادکست اعلام کرد: خانم فائزه امجدیان بخش شعر😐 هاج و واج رفتم بالا، از دست داور بخش پادکست یک لوح تقدیر گرفتم و آمدم پایین😶 این اصلا چه بود؟ من برگزیده چه هستم؟ 🤔اگر بخش ویژه بودم چرا وسط پادکست اعلام کرد؟ چرا ققنوس نداد؟ اگر بخش کلاسیک بودم چرا با آنها اعلام نشدم؟ خلاصه فهمیدم که بعله، ما برگزیده بخش ویژه هستیم. منتهی فقط اسم من افتاده وسط بچه‌های پادکست. بدون توضیحی، بدون اینکه پشت تریبون بروم و جایزه‌ام را به محبوبم تقدیم کنم، بدون... مدام در دل خود داشتم به شانس و اقبالم حرف می‌زدم، از بین آن همه آدم چرا فقط سر من باید بیاید؟! چرا فقط لوح تقدیر من باید جابه‌جا شود؟ مگر نمی‌گویند بخش ویژه مهم‌ترین بخش است؟ خب چرا من؟ خدایا🙄 ادامه 👇 🦋 @Amjadiyan_Faezeh
قسمت دوم) دبیر محترم بخش شعر، وقتی متوجه اشتباه پشت صحنه شد، لوح تقدیر را پس گرفت که دوباره مرا در بخش ویژه صدا کنند. نوبت به بخش ویژه که رسید، گفتند از پنج تا رشته برگزیده بخش ویژه داشتیم. رشته اول، دوم، سوم، چهارم و... و تمام شد😂 دوباره مرا یادشان رفت‌. در حالی که داشتم به میزان بدشانسی خود فکر می‌کردم همان لحظه که اسمم را نگفتند، شاید از ته دلم گفتم: ولی من فقط میخواستم برم بالا اسم شما رو ببرم... دیگر جایزه و ققنوس مهم نبود، آنها بعدا هم می‌رسید دستم، اما یادآوری آن نام مبارک پشت تریبون، مهم‌تر از همه آن‌ها بود اما ناگهان وقتی متوجه اشتباه شدند و فهمیدند یک نفر جا مانده، اسم مرا صدا کردند حالا چون آخرین نفر بودم که روی سن می‌رفت، دیگر عجله‌ای نبود که صحبت نکنم رفتم پشت تریبون، حالا فرصت کافی داشتم جایزه را تقدیم به کسی کنم که همه ما مدیونش هستیم، اما آنقدر غریب است که جایی نامش نیست، تقدیم کردم به امام زمان و خدا شاهد بود که از آغاز برنامه برای اینکه نام امامم را پشت تریبون بگویم چقدر ذوق داشتم و چقدر کلمات را در ذهنم پس و پیش کرده بودم جایزه را که با دو بیت تقدیم امام زمان کردم، دبیر جشنواره خواستند به عنوان حسن ختام، شعری که برای فلسطین برگزیده شده بود را بخوانم. و آنجا بود که حکمت همه آن اتفاقاتی که فکر می‌کردم بدشانسی است و مرا آخرین نفر انداخته فهمیدم. قصد خدا این بود آخرین نفر باشم که فرصت کافی برای گفتن از امام زمان، و خواندن شعر برای مسجدالاقصای عزیز را داشته باشم. البته اینجا «من» نبودم که موضوعیت داشتم، که همه اینها دلیل بر متفاوت بودن من نیست و بیزارم که بخواهم چنین چیزی القا کنم. آن نام مبارک، باید در آن سالن طنین انداز میشد... و کان الانسانُ عجولا... آیه ۱۱ اسراء ف-امجدیان، بهمن ۱۴۰۳ 🦋 @Amjadiyan_Faezeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ چه دست‌های قنوتی، رسیده‌اند به ماه دعا بخوان که جهان با تو می‌شود همراه تویی نماز، تویی لحظه‌های راز و نیاز که هرکجا بروی می‌شود عبادتگاه تو راز خلقت سجاده‌های مهر به لب تو اشتیاق اذان، ظهر و عصر و شام و پگاه جماعتی به نماز تو اقتدا کردند نسیم، کوه، بیابان، درخت، رود، گیاه چه سر به مهر شده رازهای پیشانیت چه آتشی‌ست در این گریه‌های گاه به گاه... علی شدی که بجنگی ولی به تیغ سخن تویی ادامۀ اعجاز سرخ ثارالله دعا سلاح تو و واژه‌ها سپاه تواند امام عشق نمانده‌ست بی‌سلاح و سپاه قیامِ واژه تو بودی در آن سکوت عمیق تمام کوفه سکوت و تمام شام نگاه تو با زبان دعا با جهان سخن گفتی جهانِ با تو امید و جهانِ بی تو تباه بگیر دست مرا و به آسمان برسان که سقف عشق بلند است و قدّ من کوتاه بخوان صحیفه که ما در هجوم دلهره‌ها به دست‌های دعای تو می‌بریم پناه دعا بخوان که دعای تو مستجاب‌ شود در انتظار نشسته، جهانِ چشم به راه... 🦋 @Amjadiyan_Faezeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 الله اکبر ✌️🏼 چند ساله داریم با صدای الله اکبر حاج قاسم تو حیاط الله اکبر میگیم❤️چند ساله صدای قشنگ حاج قاسم تو محل ما می‌پیچه🥲 یعنی میشه شب ظهور هم باشیم و الله اکبر بگیم؟ 🦋 @Amjadiyan_Faezeh
هدایت شده از هنرنامه قم
48.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸به مناسبت شعرخوانی سرکار خانم فائزه امجدیان در برنامه زنده تلویزیونی جلوه خورشید وطن .. اگر بهای شکوفایی تو جان من است بگیر جان مرا می دهم بهایش را 🔹به همت: سازمان بسیج هنرمندان قم 🔹با همکاری : روابط عمومی سپاه قم 🔻هنرنامه قم با ما همراه باشید http://eitaa.com/honarnameqom