⏰ #لحظه_طلائی
لحظه تحویل سال، همه با هم یکصدا برای ظهور💞 (حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) نجات دهنده ی دنیا دعا میکنیم🍃💞
🌹امسال ما بهارترین سال است
نام «علی» محوّلِ احوال است🌹
✨سال نو را به شما تبریک و تهنیت عرض می کنیم
ان شاءالله سال ۹۸ سال ظهور منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر عج و سالی پر خیربرکت برای ایران اسلامی عزیزمان باشد.
❤️🍃💞
به امید پیروزی و سرافرازی ملت شریف ایران، زنده باد ایران و ایرانی🌹
@Antishobheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آتشسوزی مجتمع آپارتمانی در فرانسه رو نتونستن مهار کنن👆 اینجا که خارجه چرا آبپاش فضایی نداره💤 چرا ی ابر درست نکردن بالاسر آپارتمان که بارون بزنه 😕چرا بالگرداش نیستن!
بله خود تحقیری و خارق العاده فرض کردن کشور های دیگه سبب میشه بسیاری از حقیقت ها را نبینیم
#پالاسکو #آتشسوزی #خود_تحقیری
@Antishobheh
فرقی نمیکند زمان جنگ باشد یا زمان سیل ...👆👆
روز جوان مبارک❤️🍃
@Antishobheh
🌷 بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
میلاد منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) مبارک 🌹
🌷اللهم عجل لولیک الفرج
@Antishobheh
🔶🔶 شبهه: 🔶🔶
@Antishobheh
🔴 خرافات ترمز آگاهی
خرافات تفکرانسانها را غیرمحسوس تحت تاثیر خود قرار می دهند، انسانهای کم اندیش وسنتی غرق در خرافات هستند،
خرافات پایه علمی ندارند نمی توان آنها را رد یا اثبات کرد.
علمای اندیشه معتقدند که عامل تحریک وانگیزه جنگها درطول تاریخ خرافاتی بوده که بوسیله خانواده، اجتماع،سران قوم،روحانیون، کاهنان، بتدریج در فکر وذهن افراد نهادینه شده بود و پادشاهان و امپراتوران هرعصر برای تهییج وتحریک مردم ساده جهت حضور درجنگ ازآن استفاده می کردند.
برمبنای اصول اعتقادی که بخورد مردم داده بودند تخطی وسرپیچی از جنگ مخالفت با خدا وحضور دایم در جهنم بعداز مرگ است.
هرساله علاوه بر خرافات موجود خرافات جدیدی نیز ابداع می شود.
سردمداران خرافه علاوه بر حفظ ونگهداری خرافات آنها را هم بروزرسانی می کنند.
خرافه انسان را به زنجیر می کشد
هرچه تعداد خرافات بیشتر باشد، تعداد زنجیرهانیزبیشتراست. هرخرافه زنجیر مستحکمی است که پاره کردن ان زمانبر است.
انسان ها به دهها زنجیر بسته شده اند سالها طول می کشد تا بتواند همه زنجیرها را بگسلند.
خرافات جزیی از اعتقادات مذهبی شده اند وراز ماندگاری انان هم همین است.
خرافه ها چنان باحقیقت آمیخته شده اند که براحتی قابل تشخیص نیستند.
تقدس اماکن و اشخاص، باورها، ایده ها و... جزیی ازخرافات است.
راههای خروج از خرافات استدلال ومنطق و علل یابی است.
علت ومعلول تنها با علم ودانش وآگاهی صورت می گیرد.
خرافات سد محکمی در برابر تغییرات هستند.
انسانهای خرافی همیشه در برابر علم ونوآوری ازخود مقاومت نشان می دهند وبا تمام قدرت می ایستند وخواستار وضع موجودند...
(خلاصه شده)
🔆🔆 پاسخ: 🔆🔆
@Antishobheh
1⃣ خرافات ترمز آگاهی است. لذا ادیان الهی در اولین گام با خرافات مبارزه می کردند مانند:
الف) مبارزه با ترویج سحر، کهانت، جن گیری و به هم زدن آرامش محیط خانوادگی از این طریق و دعانویسی که خرافه های آن زمان محسوب می شدند و قرآن با آنها مبارزه می کند.
بقره (102) و سبأ (41)
ب) رد پرستیدن مقدسات و فرارفتن از محدوده ی توحید.
آل عمران (79)
ج) نفی ارباب گرفتن ملائکه و پیامبران و علمای ابرار به جای خداوند.
آل عمران (80)
2⃣ همیشه سودجویان از عقاید حق برای رسیدن به باطل خود، سعی می کردند با تحریف موضوعات دینی منافع خود را کسب کنند . مثلا در عصر بنی امیه برای جلوگیری از قیام مردم علیه دستگاه جور افکار جبریون اشاعه پیدا کرد.
3⃣ تاریخ تمدن اسلامی نشان می دهد هر جا به دین عمل شده نه تنها زنجیرهای خرافات از پای بشر باز شده بلکه به دلیل شکوفایی عقل به پیشرفت های علمی حیرت آوری رسیده اند تا جائی که دانشمندان غربی اعتراف می کنند:
« تمدن اسلام از سال ۸۱ ـ ۵۹۷ ق در اوج تعالى و پیشرفت و ترقى در زمینه انواع علوم و فنون قرار داشت. علوم تجربى اعم از پزشکى، شیمى، فیزیک، زمین شناسى، زیست شناسى و گیاه شناسى در اوج خود بود و بزرگترین دانشمندان و مُبدعان این علوم در گستره جهان اسلام به تدریس و تألیف و تحقیق در این علوم اشتغال داشتند … جهان غرب در این دوره ی درخشان اسلامى، گرفتار اندیشه های قرون وسطایى و توحش و جزم اندیشى کلیسا و کاملاً عارى از تعقل و تفنن بود. برعکس، در جهان اسلام دانشمندان کم نظیرى چون ابن سینا، خوارزمى، فارابى، محمد بن زکریاى رازى، ابوریحان بیرونى، حکیم عمر خیام، ابن خلدون و … بدون هیچ محدودیتى به ترویج دانش در جهان می پرداختند ... نفوذ اخلاقى مسلمانان، آن اقوام وحشى اروپا را که سلطنت روم را زیر و زبر نمودند، داخل در طریق آدمیت نمود و نیز نفوذ عقلانى آنان، دروازه ى علوم و فنون و فلسفه را که ما اروپاییها از آن به کلى بى خبر بودیم به روى ما باز کرد و تا ششصد سال، مسلمان ان، استاد ما بودند. »
(رنان کالین، تاریخ علم کمبریج، ص 317 و 326 _ ویل دورانت،تمدّن اسلام و عرب، چاپ چهارم، ص ۷۵۱.)
4⃣ با بررسی رتبه های جمهوری اسلامی در زمینه های علمی، فناوری، اقتصادی، کشاورزی، پزشکی، نظامی، صنایع و ... و نیز مقایسه با قبل از انقلاب، شکی به جا نمی ماند که نه تنها دین نسبتی با خرافات ندارد بلکه با تمام قدرت با آن مبارزه می کند.
5⃣ در قرن 21 عصر انفجار دانش، قرن اتم، قرن ماهواره و الکترونیک، قرن دیجیتال و قرن گسترش شبکه های اجتماعی، تنها مردم آسیا و آفریقا نیستند که در خرافات بسر می برند، بلکه غربی ها هم در این قافله هستند و خرافات غرب و شرق نمی شناسد. و جالب اینکه خرافی ترین چهره های مشهور در دنیا همه غربی هستند.
✍ #شاکر_درگاه
👈 انتقال مطالب با ذکر منبع، رعایت اخلاق و امانتداری است.
💠کانال: آنتی شبهه💠
🔸eitaa.com/Antishobheh
🔸sapp.ir/antishobhee
🔶🔶 شبهه: 🔶🔶
@Antishobheh
🔴 اسنادی از قرآن که ثابت میکند محمد دیوانه بوده است.
یکی از مسائل بسیار جالب قرآن که توجه آدمی را به خود جلب میکند، تلاش ساعیانه الله برای اثبات دیوانه و مجنون نبودن پیامبرش است. اعراب زمان محمد وقتی سخنان و رفتار محمد را می شنیدند و می دیدند فکر میکردند محمد دیوانه است. این واقعیت را میتوان از روی قرآن نیز دریافت. به ایات زیر توجه کنید :
آيه 29 الطور : پس تذكّر ده، كه به لطف پروردگارت تو كاهن و مجنون نيستى!
آيه 2 القلم : كه به نعمت پروردگارت تو مجنون نيستى
آيه 22 التكوير: و مصاحب شما [= پيامبر] ديوانه نيست!
آيه 6 الحجر: و گفتند: (اى كسى كه (ذكر) [= قرآن] بر او نازل شده، مسلماً تو ديوانه اى!
آيه 36 الصافات : و پيوسته مىگفتند: (آيا ما معبودان خود را بخاطر شاعرى ديوانه رها كنيم؟!)
آيه 70 المومنون : يا ميگويند او ديوانه است؟! ولى او حق را براى آنان آورده؛ امّا بيشترشان از حق كراهت دارند [و گريزانند].
محمد حتی برای اثبات اینکه دیوانه نیست پا را فراتر نیز میگذارد، او آیاتی می آورد تا نشان دهد که مردم در مورد پیامبران پیشین نیز همینگونه فکر میکردند و اصولاً همه پیامبر ها دیوانه و خل و چل به نظر میرسند و دیوانه وار رفتار کردن از صفتهای پیامبران خدا است.
آيه 52 الذاريات : اين گونه است كه هيچ پيامبرى قبل از اينها بسوى قومى فرستاده نشد مگر اينكه گفتند: (او ساحر است يا ديوانه!)
آيه 9 سوره القمر: پيش از آنها قوم نوح تكذيب كردند، [آرى] بنده ما [نوح] را تكذيب كرده و گفتند: (او ديوانه است!) و [با انواع آزارها از ادامه رسالتش] بازداشته شد.
کمتر مفهومی به این اندازه در قرآن تکرار میشود، خدای کائنات تمام کار خود را رها کرده و چندین بار این حرف را تکرار کرده که باباجان، این پیامبر ما دیوانه نیست! البته خوب در واقعیت خود محمد بوده که میگفته باباجان من دیوانه نیستم، این نیز چیزی طبیعی است، زیرا اکثر دیوانه ها نمیدانند که دیوانه هستند، معمولاً این دیگران هستند که به آنها میگویند شما دیوانه هستید. شما هیچ دیوانه ای را نمیتوانید پیدا کنید که اعتراف کند دیوانه است. البته باید متذکر شد که محمد بطور کلی دیوانه نبوده است بلکه از انحرافات روانی رنج می برده است. و اینرا معتبرترین و کهن ترین منابع تاریخی خود مسلمانان نیز تائید میکند. (برای مثال محمد بارها تصمییم خودکشی گرفته بود. و یا سخنانی میگفت که از هیچ ادم عاقلی سر نمیزد مانند سفر معراج و شکافته شدن سینه اش توسط جبرئیل و دیدارهایش با جبرئیل خیالی و غش کردن در هنگام دریافت وحی!! و سخن گفتن با اجنه و ایمان اوردن اجنه به اسلام و ….)
آیا کسی که قصد خودکشی داشته است و چندین بار تلاش برای خود کشی کرده است دچار مشکلات عمیق روحی روانی نیست؟ دیوانه به چه کسی گفته میشود؟ مگر غیر از این است که دیوانه را عوام در آن دوران به کسانی میگفتند که تعادل روانی نداشتند و چنین حرکت هایی از آنها سر میزده است؟ امروزه کسانی که قصد خودکشی دارند را تحت درمان و مراقبتهای ویژه پزشکی قرار میدهند. از این گذشته انصافاً اگر کسی پیش شما بیاید و بگوید دیشب با الاغ به اسمان رفتم و با خدا حرف زدم! و یا بگوید دیشب چند نفر امدند سینه ی مرا شکافتند گناه را از ان پاک کردند و بجاش عقل گذاشتند! شما غیر از اینکه فکر کنید طرف مقابل دیوانه است، آیا فکر دیگری نیز میکنید؟ امروزه در هرکجای جهان اگر به بیمارستانهای روانی مراجعه کنید با خیل عظیمی از بیماران روانی که ادعا میکنند پیامبر، امام زمان ، و یا خود خدا هستند مقابل خواهید شد. محمد نیز یکی از این گونه افراد بوده است اما تنها به این دلیل که در 1400 سال پیش یک بیمارستان روانی در عربستان وجود نداشته است ادعای محمد ماندگار شد.
🔆🔆 پاسخ: 🔆🔆
@Antishobheh
🔵 این شبهه همان طور که خود اعتراف دارد شبهه کافر هزاروچهارصد سال پیش است و بلکه قدمتی چندین هزار ساله دارد.
اساس این شبهه بر دو پایه ی اساسی بنا شده که بدون آن فرو خواهد ریخت و آن دو رکن یکی قرآن و دیگری روایات هستند که همین دو رکن شروع ارکان پاسخگویی ما هم خواهد بود که به ترتیب به آن می پردازیم.
👈اولاً باید گفت اگر این شبهه افکنانِ دین ستیز، مبنا و سندی که شبهه را بر آن استوار کرده اند پذیرفته باشند در تناقض با خود شبهه است که اساس این بنا را قبول ندارند. در واقع شاخه ای را درصدد شکستنش هستند که خود روی آن نشسته اند، یعنی خود قرآن و روایت. اگر هم طبق اساس شبهه که منطقا باید آیات و روایات را قبول داشته باشند، باز با خود قرآن و احادیث در تناقض هستند و اینجاست که روشن می شود این دین ستیزان هیچ شبهه ی علمی و قابل پاسخی جز ابراز عقده ها و کینه ها و بغض ها ندارند.
ما چندین پرسش داریم:
❓آیا طبق قرآن تهمت جنون را جز پیشوایان کافر و عنود، این مبغضین دین ستیز، کس دیگری هم مطرح کرده است؟؟؟
❓آیا تنها سند اینها فقط کفار و دشمنان پیامبران هستند؟؟؟ (به روباه گفتند شاهدت کیست گفت:دمم.)
❓آیا دشمنانی که تهمت زده اند باید دلیل میداشتند و بیان میکردند که اگر داشتند حتما بیان کرده بودند یا باید خود آن تهمت را اصل گرفت و مصادره به مطلوب کرد؟؟؟
❓چطور میشود شخصی مانند پیامبر اسلام که قبل از پیامبری، از جانب دوست و دشمن شهره به امانت داری و پاکدامنی و شخصیت والا بود، یک دفعه با ادعای پیامبری نسبت جنون به ایشان داده می شود؟؟؟
❓چطور می شود یک دیوانه بزرگترین انقلاب را بین عقب مانده ترین تمدن ها و جاهل ترین افراد بشر ایجاد میکند که بعد از هزار و اندی سال تحسین و اعجاب دانشمندان بزرگ جهان را بر می انگیزد؟؟؟
چند نمونه 👇👇👇
❗️تولستوی: نویسنده و فیلسوف اخلاق گرای معروف روسیه میگوید: شخص شخیص پیامبر اسلام سزاوار همه گونه احترام و اکرام میباشد. شریعت پیغمبر اسلام به علت توافق آن با عقل و حکمت در آینده عالمگیر خواهد شد.
❗️کارل مارکس: فیلسوف، سیاستمدار و انقلابی آلمانی الاصل چنین اظهار میدارد: محمد مردی بود که... از میان مردمی بت پرست با اراده آهنین برخاست و آنان را به یگانه پرستی دعوت کرد و در دلهای ایشان جاودانی روح و روان را بکاشت، بنابراین او را نه تنها باید در ردیف مردان بزرگ و برجسته تاریخ شمرد، بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و از دل و جان بگوییم که او پیامبر خدا بوده است.
❗️ولتر فرانسوی: حضرت محمد بیگمان مردی بسیار بزرگ بود. وی جهانگشایی توانا، قانونگذاری خردمند، سلطانی دادگر و پیامبری پرهیزگار بود. او بزرگترین نقشی را که ممکن بود در مقابل چشمان مردم عادی ایفا کند در روی زمین ایفا کرد.
❗️پیرسیمون لاپلاس، منجم و ریاضیدان معروف فرانسوی: گرچه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم، ولی آیین حضرت محمد و تعالیم او دو نمونه اجتماعی برای زندگی بشریت است. بنابراین اعتراف میکنیم که ظهور دین او و احکام خردمندانه اش بزرگ و با ارزش میباشد و به همین جهت از پذیرش تعالیم حضرت محمد بی نیاز نیستیم.
yon.ir/S67d
❓آیا تهمت جنون با نکاتی که در ادامه می آید، قابل درک و باور هستند؟؟؟
👈 در «بیعت رضوان» که انصار مدینه زیر درختی با پیامبر اکرم پیمان یاری بستند، آیا همه دیوانه بودند که معاذالله با یک دیوانه پیمانی چنین مهم بستند؟؟!!
👈 در موضوع «صلح حدیبیه»، آیا از دیوانه ای چنین صلحی با چنین بندهایی و چنان سرانجامی بر میآید؟؟!!
👈 در «فتح مکه» آیا معاذالله یک دیوانه رهبری چنین فتح بزرگ و دیگر غزوات را بر عهده داشته؟؟؟
👈 «سوالات مکرر از انفال و روح و محیض و...»
آیا عاقلین عالم از یک دیوانه سوالاتی چنین مهم را پرسش میکنند؟؟؟
👈«دشمنی با پیامبر»
آیا کفار این همه عده، هزینه و فعالیت برای مبارزه را فقط با یک دیوانه متحمل شده بودند؟؟
👈در ادامه چند جمله مهمل و هزیان (احتمالا به استناد برخی روایات) در مورد پیامبر بیان شده که باید به همان جواب اساسی نخست برگشت که اولا اینها روایات نیست بلکه همان عقده ها و پلیدی های کفار امروز است که اینگونه بیان شده ثانیاً اگر روایت را به عنوان شبهه کردن پذیرفته پس باید پرسید اگر خود خدا در قرآن این مسایل را بیان نمیکرد یا روایتی از معراج و چیزهای دیگر نداشتیم چگونه این اراجیف را بهم می بافتید!!!
👈 نکته ی آخر: واقعاً چه کسی دیوانه است!
احمق های درجه یک و دشمنان پیامبری که تنها راه سعادتشان را نشان داده و آنها به علت پستی و نداشتن هیچ حرف حسابی مقابل او چنین تهمت های ابلهانه ای به او میزنند یا آن پیامبری که هنوز هم انسان های با فطرت روشن را شیفته عظمت خود می
کند؟؟؟
✍ #رمضان_زاده
👈 انتقال مطالب با ذکر منبع، رعایت اخلاق و امانتداری است.
💠کانال: آنتی شبهه💠
🔸eitaa.com/Antishobheh
🔸sapp.ir/antishobhee
🔶🔶شبهه:🔶🔶
@Antishobheh
🔴 هرچه دربارهء دین بنویسیم، دینداران ناراحت میشوند که چرا به ارزشهای ما توهین میکنید!
این در حالی است که هر دینی نه فقط دین دیگر را قبول ندارد، بلکه برای از بین بردنِ آن آدم میکشد و غزوه راهاندازی میکند.
همدیگر را سر میبُرند.
اساس دین ترویجِ بدگویی، فرقهگرایی، دامن زدن به اختلافاتِ اجتماعی و ترویج و توجیه حذف و کثر است. این مشکل در بین ادیان ابراهیمی حادتر است.
یهودیت خود را آخرین دین میداند. مسحیت همین طور. اسلام هر دو را قبول ندارد و میگوید: یهود میگوید مسیحی چیزی نیست، مسیحی میگوید یهود چیزی نیست. ما میگوئیم این هر دو چیزی نیست.
در داخل ادیان نیز فرقهها همدیگر را گمراهِ مطلق میدانند. فرقههای اسلامی در این روزها خون همدیگر را میریزند. منطقِ ادیان توهم توسعهء ناچیزهاست.
ارزشِ_ناچیز.
مقدسِ_ناچیز.
خدای_ناچیز!
لطفاً اول بر سر حقیقی بودن یک چیز توافق کنید
و با هم کنار بیائید، بعد از ما بخواهید که به آن احترام بگذاریم.
شما خودتان همديگر را باطل اعلام کردهاید و برای خود ارزشی باقی نگذاشتهاید.
جمعِ جبری باورهایتان، بطلانِ تمام ادیان و ضربِ صفر کردنِ تمام ارزشهایِ دینی است.
وقتی شما هیچکدام همدیگر را قبول ندارید، توقع نداشته باشید که ما به ناچیز احترام بگذاریم.
ناچیز وجود ندارد تا موضوع احترام واقع گردد!
🔆🔆پاسخ:🔆🔆
@Antishobheh
🔵 از نظر تعالیم الهی، اساساً چیزی به عنوان "ادیان" وجود ندارد بلکه آنچه اصالت دارد فقط "دین" است، یعنی یک دین بیشتر نیست "اسلام":
ان الدین عندالله الاسلام
(سوره آل عمران آیه ۱۹)
یعنی: دین در نزد خدا، اسلام و تسلیم بودن در برابر حق است.
❗️با این تعریف، نام و روح همه آنچه که پیامبران الهی آورده اند ،"اسلام" بوده است و از هیچ کس جز اسلام، قابل پذیرش نیست:
و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه (سوره آل عمران آیه ۸۵)
یعنی: هر کس جز اسلام، آیینی برای خود انتخاب کند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد.
👈پس تعالیم انبیاء الهی در تعارض با هم نبوده و بین آنان هیچ اختلاف و تفرقه ای نیست:
قل ءامنا بالله و ما انزل علینا و ما انزل علی ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب والاسباط و ما اوتی موسی و عیسی والنبیون من ربهم لانفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون
(سوره آل عمران آیه 84)
یعنی: بگو "به خدا ایمان آوردیم و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (فرزندان و نوه های یعقوب) نازل گردید، و آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از طرف پروردگارشان داده شده است، و ما در میان هیچ یک از آنان فرقی نمی گذاریم و در برابر فرمان او تسلیم هستیم."
👈پس در مقابل دین الهی، ادیان غیر الهی قرار دارند که ساخته ی افکار بشر هستند. بر این اساس، نه در بین تعالیم انبیا، تعارض و تفرقه است و نه بین انبیاء الهی، بلکه اختلاف و تفرقه در بین پیروان است که در تعالیم دینی دست برده، بر آن زیادت یا از آن کاسته و تحریفش کرده اند و بنایی شده است برای تفرقه و تنازع بین آنان. با این توضیح، دین یک چیز است و دریافت ، چیز دیگر و در مقابل دین اصیل، دین های ساختگی با هم در تنازع اند.
اختلاف بین ابناء بشر نیز به اصل طبیعت انسان برمی گردد، نه به "دین" . مگر بین غیر دینداران جنگ و جدال نیست؟ بزرگترین جنگ ها بین غیر دینداران متمدن! اتفاق افتاده است. (دو جنگ جهانی اول و دوم با بیش از ۵۰ میلیون کشتار) و بسیاری از جنگ های درگیر در ملل مسلمان ، توسط دولت های غیر دین دار برافروخته شده است؛ نظیر جنگ افغانستان، جنگ عراق، جنگ سوریه، جنگ یمن، جنگ ایران و عراق و...
در تعالیم انبیاء سلف، هم آیین پیامبر قبلی تصدیق و هم با دادن نشانه ها، بر آمدن نبی بعدی بشارت داده شده است و هیچ دینی ، خود را آخرین دین ندانسته است جز دین آخرین پیامبر حضرت محمد (ص). از جمله آیه ۶ سوره صف می فرماید:
به یاد آورید هنگامی را که عیسی ابن مریم گفت :"ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیق کننده کتاب تورات که قبل از من فرستاده شده می باشم و بشارت دهنده به رسولی که بعد از من می آید و نام او احمد است."
❗️مخلص کلام این که ستیز با دین به عنوان قدیمی ترین و اصیل ترین نهاد بشری (اولین انسان = اولین پیامبر) اگر جواب می داد، هر دوره نسبت به دوره پیش شاهد رشد پیروان ادیان نمی بودیم.
🔺پ.ن: بر اساس گزارش گاردین، رشد دین اسلام در جهان سرعت خیره کننده ای دارد و پیش بینی می شود این دین تا 45 سال دیگر دین غالب مردم دنیا می شود.
🔗 yon.ir/KNkj3
✍ #ربیعی
👈 انتقال مطالب با ذکر منبع، رعایت اخلاق و امانتداری است.
💠کانال: آنتی شبهه💠
🔸eitaa.com/Antishobheh
🔸sapp.ir/antishobhee
🔶🔶 شبهه: 🔶🔶
@Antishobheh
🔴 پیامبر بهراحتی، بیهیچ تکلّف، و کاملاً عادی با زنان و جمعِ آنها به گفتگو مینشست (حتی اگر حجاب مورد پسندِ متشرّعان را رعایت نمیکردند): «استأذن عمربنالخطاب علی رسولالله(ص)، و عنده نسوةٌ من قریش یُکلّمنه و یستکثرنه، عالیة اصواتهنّ علی صوته، فلمّا استأذن عمربنالخطاب، قُمن فبادَرن الحجاب... : عمربنخطاب درخواستِ ورود از رسولالله کرد در حالیکه نزد رسولالله زنانی از قریش بودند که با حضرت صحبت میکردند. زنان، زیاد سخن میگفتند و طنین صدایشان نیز بلندتر از صدای رسولالله بود. چون عمر اذن دخول خواست، آنان اقدام به حجاب (و رفتن به پشتِ پرده) کردند. حضرت به عمر اجازۀ ورود داد در حالیکه مشغول خندیدن بود. پس عمر گفت: خدا شما را همیشه خندان کند. رسولخدا گفت: در شگفت هستم از این زنانی که نزد من بودند و هنگامی که صدای تو را شنیدند مبادرت به حجاب (و رفتن به پشتِ پرده) کردند. عمر گفت: ای رسولخدا، سزاوارتر این است که از تو بترسند. سپس عمر [خطاب به آن زنان] گفت: ای دشمنان خود! آیا از من میترسید ولی از رسولخدا ترس و حذر ندارید؟ زنان گفتند: بله [زیرا] تو از رسولخدا تُندخوتر و خشنتر هستی. رسولخدا خطاب به عمر گفت: (بس کن ای پسر خطاب! ...»
و گاه در خلوت، با تکنفرشان به مکالمه میپرداخت و سخنان محبتآمیز، در جوّی بیشبهه نثارشان میکرد: «جاءت امرأة من الانصار الی النبی(ص) فخلا بها، فقال: والله إنکنّ لأحب الناس إلیّ ...: زنی از انصار نزد پیامبر آمد و حضرت با او خلوت کرد و [در ضمنِ سخنانش به وی] گفت: شما زنان، دوست داشتنیترین مردم در نزد من هستید».
و بعضاً پیش میآمد در حالیکه سوار بر مَرکب، همراهِ یارانش در حرکت بود در اینحال چنانچه با بانوی آشنایی در بیرون از شهر روبرو میشد؛ حضرت از درِ نوعدوستی و خویشاوندی به آن بانو پیشنهاد میکرد که بر تَرک وی! سوار شود تا او را به خانهاش برساند: «حدیث اسماء بنت ابیبکر، قالت: ... فجئت یوماً و النوی علی رأسی، فلقیت رسولالله(ص) و معه نفر من الانصار فدعانی... لیَحمِلنی خَلفَه فاستحییت أنأسیرَ مع الرجال...» ...
زبیر مرا [اسماء دختر ابوبکر را] به همسری گرفت در حالیکه نه مال داشت و نه برده و نه چیز دیگری و فقط اسبی داشت و من بودم که اسب او را علف میدادم و زحمت مراقبت از آن را از دوش زبیر برمیداشتم، اسب را تیمار میکردم و دانههای خرماهای تازه را برای اسب میکوبیدم... من هستههای خرما را از زمین زبیر که پیامبر(ص) در اختیارش نهاده بودند جمع میکردم و سبد را بر سر مینهادم و از آن زمین که با مدینه دوسوم فرسنگ فاصله داشت پیاده به مدینه میآمدم، روزی در همان حال که سبد هستهها بر سرم بود و پیاده میآمدم با رسولخدا(ص) که سواره و همراه تنی چند از یارانش به مدینه میآمد برخوردم، آن حضرت نخست برای من دعا فرمود و سپس خواست شترش را بخواباند که مرا تَرک خود سوار کند من آزرم کردم که همراه آن مردان باشم وانگهی غیرت زبیر را به یاد آوردم که از غیرتمندتر مردم بود، و پیامبر(ص) احساس فرمودند که من آزرم کردم و به راه خود ادامه دادند و رفتند، من پیش زبیر آمدم و گفتم پیامبر(ص) مرا در حالیکه هستههای خرما بر سرم بود و تنی چند از همراهانش با ایشان بودند دیدند و شتر خود را خواباند که همراه وی سوار شوم من آزرم کردم و غیرت تو را به یاد آوردم. زبیر گفت به خدا سوگند دانهکشیدنِ تو بر من دشوارتر از سوار شدنِ تو همراه او است» (... فدعا لي ثم قال إخ إخ لیحملني خلفه فاستحییت أنأسیر مع الرجال و ذکرت الزبیر و غیرته و کان من اغیر الناس ... فأناخ لأرکب معه فاستحییت و عرفت غیرتک فقال والله لحملک النوی کان أشد علي من رکوبک معه).
(برگرفته از کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر نوشتۀ امیر ترکاشوند)
❗️پاسخ در:
💠کانال آنتی شبهه💠
🔸eitaa.com/Antishobheh
🔸sapp.ir/antishobhee
کانال آنتیشبهه
🔶🔶 شبهه: 🔶🔶 @Antishobheh 🔴 پیامبر بهراحتی، بیهیچ تکلّف، و کاملاً عادی با زنان و جمعِ آنها به گفتگو
🔆🔆 پاسخ: 🔆🔆
@Antishobheh
1⃣ "امیر ترکاشوند" که دانشنامه ی ویکی پدیا وی را پژوهشگر قرآن و متون دینی معرفی کرده است، نویسنده ی کتابی است به نام "حجاب شرعی در عصر پیامبر (ص)" که در آن تلاش کرده است آن تلقی را که ما از حجاب شرعی یک زن مسلمان در ذهن داریم، به چالش کشیده و در نهایت ثابت کند که اسلام اصرار چندانی به پوشش زن در برابر نامحرم ندارد![1]
این کتاب که دارای اشکالات فراوانی است، مورد نقد جدی برخی محققان قرار گرفته است.
1. استناد به روایات ضعیف و ساختگی
2. عدم استفاده از منابع دست اول
3. تعمیم های نادرست
4. ترجمه ی نادرست روایات و ...
را از جمله اشکالات این کتاب ذکر کرده اند؛ با این حال، مطالب آن، جزء به جزء در حکم شبهاتی بر علیه حجاب شرعی در فضای مجازی منتشر شده است.
2⃣ عجیب است که نویسنده برای رسیدن به مقصود خود، به سه روایت از منابع اهل سنت خصوصاً "صحیح بخاری" و "صحیح مسلم" استناد کرده است؛ در حالی که روایات مورد بحث، هم به دلیل نقل آنها از غیر معصوم و هم به سبب مغایرت با اصول فقه شیعه، اعتباری نزد ما ندارند.
3⃣ رعایت حجاب و عفاف، امری شرعی و مورد اتفاق شیعه و سنی است و این روایات به سبب تعارض با نصوص قرآنی شایسته ی اعتنا نیستند، کما اینکه هیج یک از علمای مطرح شیعه و سنی طبق آنها عمل نکرده و فتوایی نداده اند.
بله آنجایی که به زنان توصیه شده هنگام صحبت با نامحرم صدایشان را نازک نکنند، خلوت کردن و شوخی و یا بر ترک مرکب سوار کردن زن نامحرم، چه مقبولیتی می تواند داشته باشد؟!
💢 نقد روایات مورد استناد نویسنده ی کتاب:
⛔️ روایت نخست:
نویسنده ی کتاب که اعتقاد دارد شخصیت خلیفه ی دوم از تاثیرگذارترین علل در تشدید حجاب برای زنان بوده است، در این زمینه به نقل چندین روایت از جمله همین روایت با موضوع تندخویی عمر و ترس زنان از وی، پرداخته اما در عین حال اذعان کرده که تشخیص واقعی یا جعلی بودن این روایات دشوار است.[2]
در پایان این روایت عجیب، که البته در متن شبهه به صورت ابتر نقل شده، پیامبر اسلام (ص) خطاب به عمر می فرماید: قسم به آن كس كه جانم در دست او است هرگز شيطان تو را در راهى نمیبيند مگر آنكه از راه ديگرى میرود. [3]
✅ این روایت چند مشکل بزرگ دارد که پذیرفتن آن دشوار است:
1. گفته شده: زنان حاضر در نزد پیامبر، صدایشان بلند بود و در برخی نقل ها صدایشان "بلندتر از صدای پیامبر" بود،
این یعنی حکم آیه ی "لاترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی" نادیده گرفته می شد!
2. گفته شده: خلیفه ی دوم نسبت به پیامبر خشن تر و تندخوتر بود (انت افظ و اغلظ) یعنی اینکه پیامبر فردی خشن، تندخو و سختدل بود، اما عمر از وی بیشتر. یعنی سخنی خلاف فرموده ی قرآن که (... لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک) به برکت رحمت الهی با آنها نرمخو شدی و اگر بدخلق و سنگدل بودی، حتما از اطرافت پراکنده می شدند!
3. گفته شده: شیطان هر کجا عمر را می دید، راهش را کج کرده می گذشت! یعنی به نوعی قائل شدن مقام "عصمت" برای خلیفه ی دوم! در حالی که عمر خودش را مصون از خطا و اشتباه نمی دانست، چنانکه از قول وی نقل کرده اند که گفته است: به خدا قسم اگر زمین پر از طلا و متعلق به من بود، آن را پیش از مرگ برای نجات از عذاب فدا می دادم.[4]
4. گفته شده: رسول خدا (ص) با زنانی همنشین و هم کلام بوده که حجابی نداشتند.
❗️این اتهام بزرگی نسبت به پیامبر اسلام است و تمام کسانی که چنین روایاتی را نقل و به صحت آن پافشاری می کنند، خود باید پاسخگوی خدا و رسولش باشند!
جالب است که برخی علمای اهل سنت احتمال داده اند این ماجرا مربوط به پیش از "نزول آیات حجاب" است. اگر این احتمال را بپذیریم، پس کلا استدلال به آن باطل است. نکته ای که نویسنده ی کتاب توجهی به آن نداشته است!
⛔️ روایت دوم:
موضوع این روایت، خلوت کردن پیامبر با یک زن نامحرم است!
آقای ترکاشوند در اینجا برای صدور جواز خلوت کردن زن و مرد نامحرم به روایتی استناد کرده است که کمتر کسی در مذهب شیعه و حتی تسنن، آن را می پذیرد و این البته نگاه سطحی و تحقیق شتابزده ی وی را نشان می دهد.[5]
طبق این روایت، رسول خدا با زنی از انصار خلوت کرد و به او گفت: به خدا قسم شما زن ها محبوب ترین مردم نزد من می باشید.[6]
✅ ما چطور می توانیم این روایت دروغین را بپذیریم در حالی رسول خدا (ص) در جریان بیعت با زنان، از آنها پیمان گرفت که با مردان اجنبی، خلوت نکنند.[7]
و نیز فرموده اند: مرد نباید با زن نامحرم خلوت کند، زیرا در چنین حالی شیطان سومین نفر آنها خواهد بود (و آنان را مبتلا به گناه خواهد کرد.)[8]
و نیز در روایتی دیگری فرموده اند: هر کس با یک زن نامحرم شوخی کند، در مقابل هر کلمه ی حرامی که به او گفته است، هزار سال حبس خواهد شد.[9]
❗️خداوند متعال در آیه ی تطهیر (احزاب: 33) پیامبر بزرگوار اسلام(ص) را پاک و مطهر از هر رجس و پلیدی معرفی می نماید،
اما ناقلان چنین روایاتی، وجود مقدس رسول خدا (ص) را نستجیر بالله، شخصی هوسران معرفی می کنند![10]
👈بنابرین استناد و اعتماد به چنین روایاتی، از سوی کسی که خود را پژوهشگر قرآن و روایات می داند، عجیب و غیرقابل پذیرش است.
⛔️ روایت سوم:
نویسنده در روایت آخر برای اینکه اثبات کند پیامبر اسلام الزامی به رعایت حجاب و پرده نشینی همسران خود و سایر زنان نمی دید، این روایت را شاهد گرفته است.[11]
بر اساس این روایت، وقتی پیامبر اسلام (ص) اسماء، دختر ابوبکر و همسر زبیر را در راهی در حال حمل خرما می بیند، شتر خود را می خواباند و او را دعوت می کند تا با وی سوار شود اما اسماء به دلیل غیرت همسرش شرم و امتناع می کند و بالاخره رسول خدا راه خود را پیش گرفته می رود.[12]
✅ همه می دانیم حفظ "عفت عمومی" از ضروریات انکارناپذیر بوده و اسلام نسبت به حفظ حریم میان زن و مرد و رعایت پوشش، سفارشات موکد دارد تا از نگاه های آلوده و تماس های غیرشرعی جلوگیری شود.
با توجه به روایات وارده، شخصاً رسول خدا خود در مراسم و مجالس نسبت به جداسازی محیط زنان از مردان حساس بود و اقداماتی هم انجام می داد.
از ایشان روایت شده که فرموده اند: اگر سر یک مرد مسلمان را سوراخ کنند بهتر از این است که وی بدن یک زن نامحرم را لمس کند.[13]
بر همین اساس بوده که فقهای بزرگ با توجه به مفاد آیات و روایات، تماس بدنی با زن نامحرم را حرام اعلام کرده اند.
بنابرین سستی این روایت نیز آشکار و استناد به آن، بسی مشکل خواهد بود.
👈 نتیجه سخن اینکه: ترکاشوند در کتاب خود، در باب حجاب ره به خطا برده و اینجا برای توجیه خطای خود به روایات جعلی و سست استناد نموده است.
✍ #عزیزیان
📚 پی نوشت ها:
1. حسین سوزنچی، نقدی بر کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر، ص 27
2. ترکاشوند، حجاب شرعی در عصر پیامبر، ص 877 و 884
3. صحیح بخاری، صفه ابلیس و جنوده، ح 3051، مناقب عمر، ح 3407
صحیح مسلم، من فضائل عمر، ح 4410
4. الجامع الصحیح المختصر، ج 3، ص 1350
5. ترکاشوند، ص 219 و 220
6. صحیح بخاری، کتاب النکاح، باب 112، ح 5234، ج 3، ص 395. صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه، باب فضائل الانصار، باب 43، ج 4، ص 1949.
7. کافی، ج 5، ص 519
8. مستدرک الوسائل، ج 14، ص 266
9. وسائل الشیعه، ج 20، ص 198
10. عجایبی از صحاح: نقدی جامع بر صحاح سته اهل سنت، سیدمحسن طیب نیا، نشر قم، 1394، ص 17 و 87
11. ترکاشوند، ص 453 و 454
12. صحیح بخاری، کتاب النکاح، باب الغیره ح 4823، سنن النسائی الکبری، کتاب عشره النساء، باب خدمه المراءه، ح 9170
13. کنز العمال، ج 5، ص 328
👈 انتقال مطالب با ذکر منبع، رعایت اخلاق و امانتداری است.
💠کانال: آنتی شبهه💠
🔸eitaa.com/Antishobheh
🔸sapp.ir/antishobhee
🔶🔶 شبهه: 🔶🔶
@Antishobheh
🔴 در ایران، حاکمان اسلامی برای بدنام کردن و وحشتناک جلوه دادن واژه سکولاریزم و فریب افکار عمومی، در واقع از این واژه در جهت منافع دنیوی خود *مفهوم سازی* میکنند و تلاش می کنند به مردم بفهمانند که سکولاریزم یعنی بی دینی، بی خدایی، و جدا بودن دین از سیاست و ... در صورتی که سکولاریزم ربطی به بی دینی ندارد و انسان را به بی خدایی دعوت نمی کند.
سکولاریزم به مفهوم *جدا بودن دین در تمام امور دنیوی است* : جدا بودن دین از اقتصاد، هنر، زبان، علم، آموزش، فرهنگ، حریم خصوصی، و ...
مثلا وقتی اقتصاد در دست حاکمان دینی باشد آنرا در جهت منافع شخصی خود صرف ایدئولوژی، دین، مذهب، و جنگ می کند (که نتیجه کاملا منفی و معکوس برای مردم داشته است.) به جای اینکه صرف امور دنیوی مانند اشتغال، ازدواج، مسکن و... کند.
علی رغم این تلاشها مردم و حتی خود حاکمان دینی عملا به سکولاریزم گرایش پیدا کرده اند.
*چند نمونه مثال:*
۱. مثلا روحانیون ارشد که مردم را برای شفا گرفتن بیماران به دعا کردن و دراز کشیدن روی زمین و بستن اعضای خود به یک فلز مکعبی فرا می خوانند، خود برای معالجه بیماری به آلمان یا انگلیس میروند و روی بهترین تخت بیمارستان بستری می شوند و اعضای خود را به دستگاهای مدرن پزشکی وصل می کنند تا نجات پیدا کنند. در واقع عملا خودشان سکولاریزم را اجرا می کنند علی رغم عقاید شان. بین دعا و درمان جدایی قایلند. (جدایی دین از علم)
۲. مراجعی که مردم را را به قناعت دعوت میکنند و آنها را از حب دنیا برحذر می دارند خود به تجارت شکر مشغولند و از دنیا لذت جویی می کنند. مانند حاکمان کلیسا. (جدایی دین از اقتصاد)
۳. دعای باران در برابر بارور کردن ابرها. روحانیون مردم را به نماز باران فرا می خوانند در حالی که سپاه مدرن ترین دستگا ههای بارور کردن ابرها را از بلاد کفرخریداری می کند تا کشور را از خشکسالی نجات دهد. (جدا کردن دین از تکنولوژی)
۴. رعایت نکات ایمنی در رانندگی و هزینه کردن برای ایمن سازی خودروها و جاده ها، بجای قرآن گرفتن برای مسافر و قربانی کردن گوسفند. (جدایی دین از قوانین اجتماعی)
۵. تمایل مردم برای آموختن زبان انگلیسی در برابر زبان عربی که زبان قرآن و اسلام است. مردم ایران بیشترین هزینه شخصی برای آموختن زبان انگلیسی می کنند. در حالی کوچکترین تمایلی به زبان عربی ندارند، اگر تنفر نداشته باشند. (جدایی دین از آموزش)
۶. تمایل شدید به موسیقی هایی که به زعم مراجع تقلید، غنا محسوب میشود. (جدایی دین از هنر)
۷. مقاومت مردم در برابر حجاب اجباری و اسلامی. (جدایی دین از امور اجتماعی)
۸. رویگردانی مردم از نهاد روحانیت. (سکولاریزم مذهبی)
۹. بی توجهی یا کم توجهی به آموزه ای دینی و گرایش به سخنان و آموزه های بزرگان غیر دینی (سکولاریزم مذهبی)
۱۰. اسطوره زدایی از دین و زیر سوال بردن معجزات (سکولار فلسفی)
*اینها نشانهای گرایش مردم به سکولاریزم در ایران است.*
اینکه می گویند مردم در ایران پس از انقلاب بی دین تر شدند بدین معنا است که یک رنسانس و نوزایی فکری و روشنایی عقلانی در حال شکل گرفتن و گسترده شدن است و به این نتیجه رسیده اند که دین قادر نیست به نیازهای دنیوی و حتی *معنوی* آنها پاسخ دهد. بنظر جامعه شناسان ایران مستعد ترین کشور برای سکولار شدن در خاورمیانه است.
خلاصه علیرغم همه دینداریای که نظام ایران در کشور دیکته میکند، عوارض جانبی عملکردها و سبک اداره کشور، به طور ناخودآگاه گام بزرگی در سکولاریزهشدنِ ذهنیت و رفتار اجتماعی ایرانیان بوده است و به مطالبه بیشتری برای دولت سکولار منجر شده است. همچنین اسطورهزدایی از دین و تنزل تدریجی روحانیت در چشم مردم ایران، گواهی بر روند سکولاریزه شدن در این کشور است. *حالا یک فردی بیاد و از روی آگاهی یا ناآگاهی حرفی بزند که مبنای علمی و منطقی ندارد واین حرفا ملاک اداره کشورو مملکت داری بشود، نتیجه همان می شود که الان مملکت را به ورطه نابودی کشانده .حالا خود حدیث مفصل بخوان ازاین مجمل
🔆🔆 پاسخ: 🔆🔆
@Antishobheh
🔵 ما میخواهیم برای پاسخ گویی و اثبات بی پایه بودن ادعای مذکور تعریف خود مدعی را بپذیریم و ملاک قرار دهیم.
👈سکولاریسم یعنی جدا بودن دین در تمام امور دنیایی!!!
بسیار عالی، فقط اینجا چند سوال پیش می آید. 👇
❓آیا اگر دین از تمام عرصه های زندگی مادی حذف شود عملاً چیز دیگری می ماند که بخواهد دینی باشد؟
❓آیا دینی ذاتاً عرضه و توان ورود به عرصه ی مسائل زندگی را ندارد یا شما آن را کنار گذاشته اید؟
(اگر شما دین را کنار گذاشتید این عین بی دینی و کنار گذاشتن دین است. اگر هم آن را ناکارآمد می دانید باز عملا دین را نفی کرده و گفته اید دین هیچ خاصیتی ندارد. خوب با بی خاصیت و بی اعتبار کردن دین کاری جز بی دینی بشر کرده اید؟)
❓آیا به نظر شما جامعه ای که در تمام شئون زندگی
کاری و ربطی به دین ندارد، بی دین نیست؟؟؟
پس اگر به قول شما سکولاریسم مستقیماً به بی دینی دعوت نکرده که قطعاً کرده و می کند، عملا سکولاریسم یعنی بی دین باش.
نتیجه ی بی دینی هم به وضوح در جوامع سکولار قابل مشاهده است که کمترین آن سست شدن پایه های اخلاق انسانی است.
👈ریشه ی جدایی دین از سیاست هم کج روی و انحراف مسیحیت و کلیسا بود با فتواهای احمقانه و ضد عقل خود اما دیانتی که ما آن را عین سیاست خود میدانیم تبلورش همین انقلاب اسلامی است که از روز نخست کاخ مستکبران را به لرزه انداخته و امروز شاهد نفس های آخر مستکبران عالم هستیم.
وجود جمهوری اسلامی با این ترازها و شاخصه های بالای رشد در علم و فناوری و پیشرفت در تمام عرصه ها، دلیل واضح و عیان ما برای جدا نبودن دین از سیاست است.
❗️اما نمونه ها:
در نمونه ی اول با مغالطه گری و تزویر، استفاده از علوم تجربی را جدایی از دین معنا کرده و به ما نسبت داده.
👌دینداری هرگز مغایرت و تضادی با استفاده از علوم تجربی ندارد. جالب است که مسلمانان در اعصار گذشته سرآمد رشد علمی و منشأ اکثر علوم بوده اند.
❓حال کدام عالم دینی گفته به جای معالجه بروید دعا کنید!!!! اتفاقا شما که ادعای بی دین نکردن دارید دعا و معنویت را در کنار استفاده از علوم، جاهلانه می دانید و به تمسخر میگیرید.
❗️در مثال ها و در واقع دروغ های بعدی هم همین تزویر را به کار برده و خواسته بگوید دینی بودن به معنای قطع رابطه با تمام زندگی و امور دنیایی است.
👈اما قرآن کریم میفرماید:
💠«وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِين.
َ
🔰ﺩﺭ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺳﺮﺍﻯ ﺁﺧﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﺠﻮﻯ، ﻭ ﺳﻬﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﻜﻦ، ﻭ ﻧﻴﻜﻰ ﻛﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻴﻜﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﻓﺴﺎﺩ ﻣﺒﺎﺵ، ﺑﻰ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺧﺪﺍ ﻣﻔﺴﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ.(قصص:۷۷)»
با دقت در همین آیه که یکی از صدها آیه ی نشان دهنده ی عدم جدایی دین از امور دنیوی است، بسیار جالب است که مرز و نقطه ی تضاد و نتیجه جدایی دین و دنیا را بیان کرده که علم بدون دین منشأ فساد است که امروزه کاملاً شاهد آن هستیم.
👈امامان ما هم بسیار بر استفاده از ظرفیت ها تاکید داشتند و خود اهل کسب و کار، تجارت و بقیه ی مسائل دنیایی بوده اند.
❗️بقیه ی عقده گشایی ها هم بارها پاسخ داده شده و اساساً ربطی به بحث سکولاریسم ندارد.
فقط این نمونه ها که این دشمن دین بیان کرده اقراری است نسبت به دین ستیزی و عناد این جماعت سکولار و لیبرال و غرب پرستان داخلی که چقدر مبغض دین و امور دینی هستند و تمام مشکلات کشور هم ریشه در همین تفکر سکولاری دارد.
اما به کوری چشم دشمنان، شاخصه های دین داری به قدری نسبت به قبل انقلاب بالا رفته که همین دست و پا زدن های صدها شبکه ی ماهواره ای و هزاران شبکه ی مجازی برای مبارزه با این انقلاب و دینداری اش بهترین گواه آن است.👌
ما از نویسنده ی نادان می پرسیم اگر مردم این همه بی دین شده اند، به چه دلیلی روز به روز به عناد خود و دین ستیزی و بی دین کردن مردم افزوده اید و میلیاردها خرج میکنید؟
❓اگر دین واقعا کارایی ندارد چطور تمام مستکبران عالم از روز اول انقلاب تمام هست و نیستشان را برای مبارزه و به خیال جاهلانه ی خود ساقط کردن این انقلاب بکار بسته و هر روز هم این دشمنی را شدیدتر و عمیق تر کرده اند؟!! و البته هر روز هم سیلی محکم تری خورده اند و انقلاب پیشرفت بیشتری کرده.
👈حالا تو خود حدیث مفصل بخوان از این همه عناد و بغض و کینه که تنها به خاطر رشدِ قدرت و حرکت روز افزون انقلاب و ملت ایران و نزدیک تر شدن دشمنانش به نابودی و فروپاشی کامل و شنیده شدن صدای خرد شدن استخوان های پوسیده ی سکولاریسم و سرمایه داری و حکومت شیاطین است.
التماس تعقل....
✍ #رمضان_زاده
👈 انتقال مطالب با ذکر منبع، رعایت اخلاق و امانتداری است.
💠کانال: آنتی شبهه💠
🔸eitaa.com/Antishobheh
🔸sapp.ir/antishobhee
🔶🔶 شبهه: 🔶🔶
@Antishobheh
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻋﺮﺏ ! ﭼﻨﮓ ﻧﺰﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ
ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎ ﻫﺰﺍﺭ ﭘﺎﺭﻩ ﯼ ﺷﯿﺮﺍﻥ ﺭﺍ
حتی ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺗﻮ، ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﺨﺸﯿﺪ
ﺧﺎﮐﺴﺘﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ
ﻧﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﻣﻠﺦ ﺧﻮﺍﺭﭼﻨﯿﻦ ﺧﺶ ﺑﮑﺸﺪ
ﺧﺶ ﺭﻭﯼ ﻧﺠﺎﺑﺖ ﺳﯿﺎﻭﺵ ﺑﮑﺸﺪ
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺧﺸﺎﯾﺎﺭ شبی ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ
ﺗﺎ ﺧﺎﮎ ﺭﯾﺎﺽ ﺭﺍ ﺑﻪ آﺗﺶ ﺑﮑﺸﺪ
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ، ﺍﮔﺮ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺧﺮﺍﻓﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺑﻨﯿﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺍﯼ ﻫﻤﻮﻃﻨﻢ, ﮐﻌﺒﻪ ﯼ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺗﻮیی
ﺍﯾﻦ ﺭﻩ ﮐﻪ ﺗﻮﻣﯿﺮﻭﯼ ﺑﻪ ﺗﺮﮐﺴﺘﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺍﯼ ﻗﻮﻡ ﻋﺮﺏ ، ﺍجنبی ﻧﺎﺧﻮﺍﻧﺪﻩ
ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺮﺍ نحسی تو ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ
ﺭفتی ﺑﻪ ﺩﺭﮎ ! ولی ﭼﺮﺍ ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺗﻮ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﻦ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ؟
🔆🔆 پاسخ: 🔆🔆
@Antishobheh
🔵 شعر حاضر را نیازی به پاسخ نیست که از قدیم گفته اند: جواب ابلهان خاموشی است؛ اما نکاتی به ذهن می رسد که یادآوری آنها خالی از لطف نیست.
1⃣ شاعر هرکه بوده، شعری سست، سبک و بی محتوا با مایه های عرب ستیزی سروده و در آن با دستاویز قرار دادن وطن پرستی و ایران دوستی، تنفر خود را از اسلام و فرهنگ اسلامی ابراز داشته است.
اگرچه شاعر صراحتاً نامی از اسلام نبرده اما روشن است منظور وی از فرهنگی خرافی که تعلق به اعراب داشته، همان اسلام است. دینی که رشد، دوام و گسترش آن همیشه مایه ی ترس ستمگران زمانه و دشمنان کوردل بوده و اکنون نیز، مایه ی آزار مزدورانی است که حیاتشان را در گرو توهین، تخریب و تخطئه ی مقدسات اسلامی دانسته و از هیچ توطئه ای فروگذار نیستند.
2⃣ می دانیم که با وجود تمامی انگیزه های مادی و دنیوی که مشوق خلفا و اعراب صدر اسلام به فتح سرزمین های دور و نزدیک بوده، این امر، عاملی برای آشنایی تدریجی ایرانیان با آیین عدالت گستر اسلام و تسلیم خاضعانه ی ایشان در برابر آن بوده تا پس از قرن ها از بار ستم ها، نابرابری ها و نیز باورها و اعتقادات کهنه، خرافی و آزاردهنده ی دوران ساسانی رهایی یابند.
اینکه شاعر، اسلام را آیینی خرافه می خواند از آن روست که شاید اذهان و افکار بیدار را از یادآوری خدمات بزرگ و بی نظیری که اسلام به بشریت و پیش برد فرهنگ و تمدن انسانی کرده، منحرف کند، اما تلاش او بیهوده است.
اگر قرار باشد به بزرگان و فرهیختگان ایرانی مانند فردوسی، ابوریحان، ابن سینا، رازی و امثالهم افتخار کنیم باید بدانیم که آنها پرورش یافته ی همین مکتب ناب و معارف آسمانی آن بوده و در راه آن، کوشش بسیار کرده اند.
3⃣ دلیل ماندگاری فرهنگ اسلامی در جایی نظیر ایران را که مورد سوال شاعر بوده باید در عشق و علاقه ی قلبی مردم مسلمان این سرزمین به این آیین مقدس جست که در این راه سرها باخته اند و به قول متفکر بزرگ شهید مطهری، ایرانی پاسخ نیازهای خود را در اسلام و خاندان رسالت یافته است.
4⃣ دوست داشتن وطن و ایستادگی در برابر بدخواهان، از نشانه های خرد و ایمان است؛ اما قرار نیست این حس مبتنی بر عقل، جای خود را به نژادپرستی و تحقیر دیگر اقوام و ملل دهد. بماند که بخشی از همین اعراب، از هموطنان ایرانی ما هستند که سالیان دراز در راه میهن ایثار و جانفشانی کرده اند.
این نوع عرب ستیزی و نیز کوبیدن بیهوده ی فرهنگ اسلامی، یادآور ملی گرایی افراطی و شوونیسم دوران پهلوی است و ما ردپای این شعر و مانند آنها را جز در صفحات و پیج های مرتبط با سلطنت طلبان و باستان گرایان نمی بینیم؛ اما واقعیت این است که این کالای تاریخ گذشته دیگر خریداری ندارد.
5⃣ در پایان از این شاعر و افرادی مانند او که خود را از نژاد اصیل آریایی می پندارند باید پرسید: همین اواخر وقتی نیروهای امدادی عرب در حال کمک به هموطنان سیل زده ی شما در خوزستان بودند، یا کمک های مردمی کشورهای عرب منطقه، در حال ارسال به مناطق سیل زده ی ایران بود، شما به عنوان یک ایرانی وطن پرست و پرمدعا کجا تشریف داشتید؟
✍ #عزیزیان
👈 انتقال مطالب با ذکر منبع، رعایت اخلاق و امانتداری است.
💠کانال: آنتی شبهه💠
🔸eitaa.com/Antishobheh
🔸sapp.ir/antishobhee