eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
آدم‌ها دو دسته‌اند؛ غیرتی و قیمتی غیرتی‌ها با "خدا" معامله کردند و قیمتی‌ها با‌ "بنده خدا" _شهید برونسی🌱 https://eitaa.com/Arbabhosyn
امام زمان عج 🌷⚘ 🎼🎵مناجات اومدم دعا کنم تا که بیای هی خداخدا کنم تا که بیای بعداز این میخوام که همراه دعا دوری از خطا کنم تا که بیای اومدم بگم منو نگا کنی تو نمازشب برام دعا کنی اومدم که التماست بکنم نشه یک لحظه منو رها کنی اگه تو بیای آقا بهار میاد تو دل منتظرات قرار میاد یه روز عاشقات بهم خبر میدن آقامون داره با ذوالفقار میاد میای و لبارو خندون می کنی مهربونی رو فراوون می کنی شب انتظار دیگه تموم میشه میای و دردا رو درمون می کن میای و غم از تو سینه می بری میاری صفا و کینه می بری کاش که باشیم و اون روز ببینیم که میای مارو مدینه می بری میای و با چشمای تر میخونی میای از غربت حیدر میخونی چه قیامتی میشه وقتی آقا... برا ما روضه ی مادر میخونی کاشکی از باغ خزونت بخونی از عموی مهربونت بخونی ما چقد لطمه بصورت می زنیم وقتی که از عمه جونت بخونی یابن الحسن یابن الحسن 😭😭 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
با عرض سلام و تسلیت به خانواده های محترم جمشیدی و خجیر روح مادر عزیزتان این خادمه ی حضرت زهرا سلام الله علیها مهمان سفره ارباب بیکفن حضرت امام حسین علیه السلام و مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها .... کانال ذاکرین آل الله حاج غلامرضا سالار (دیوسالار ) https://eitaa.com/Arbabhosyn
این روزا توو خونه زحمت می کشی سخته این همه مصیبت می کشی لااقل پیشَمی سربه‌زیر نباش نکنه ازم خجالت می کشی اشکای چشم حسن فدا سرت زخم رو گونه ی من فدا سرت حاضرم پای تو جونمم بدم حالا یه سیلی زدن..،فدا سرت شهرمون مثل غروبه..،دلگیره دل تو به داغ غربت اسیره تا میبیننت راهو کج می کنن الهی فاطمه واست بمیره مگه میشه غصه ی تو رو نخورد مگه میشه پای گریه هات نمرد تو همین که حس نکردی..،بَسَّمه چه فشاری در به دنده هام آوُرد نفس آدم تووی دود میبُره ریه ام از دوده ی هیزما پُره من همون فاطمه ام..،پیر نشدم صورتی که می سوزه چین میخوره گره خورده سرنوشتمون به غم عُمر باهم بودنِ ما شده کم لحظه‌ای که میخ به پهلوهام گرفت داد زدم فضّه کجاااایی؟ محسِنم... دشمنت توو کوچه ها چه ها می کرد روی چادرم برو بیا می کرد قنفذ لعنتی تا کم میاورد جاشو با مغیره جابجا می کرد طاقت یه ذره گرما ندارم دوس دارم که راه برم..،پا ندارم موی زینبت پریشونه هنوز برا شونه کردنش نا ندارم گریه هام گریه ی پیوسته شدن راه آه و ناله هام بسته شدن دعا کن همین روزا..، زود بمیرم در و همسایه دیگه خسته شدن ای عزیزدلم ، ای همه کَسَم! دم آخری بُریده نفسم هوای حسینمونو داشته باش... برا خشکیِ لبش دلواپسم یه روزی میرسه تشنه میموونه بدنِ بی رمقش ناتوونه اِنقَدَر با نیزه ها میزننش روی پاش میخواد پا شه..،نمیتونه مُشتی بی حیا ولش نمی کنن پیرا با عصا ولش نمی کنن بدنش با خاک یکی میشه..،علی! نعل مرکبا ولش نمی کنن 🔻 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
تقدیم به شهدای مظلوم مقر انتظامی راسک🖤 وقتش رسید با تو قرارِ گلوله‌ها در جسمِ تو شکفت بهارِ گلوله‌ها از بس که چشم دیدن دریا نداشتند چشمانِ تو شدند شکارِ گلوله‌ها از بس برای غربت آن‌ها وطن شدی مشتاقِ تو شدند تبارِ گلوله‌ها دیدی پس از مهاجرتِ تیرها به تن دیگر تنت شده‌ست دیارِ گلوله‌ها مبدأ:خشاب و مقصد آن ایستگاهِ قلب از دورها رسید قطارِ گلوله‌ها خادم الشهدا
یابن الحسن! فدای مادر پهلو شکسته ی تو شوم که درد میکشد این روزها مدام آقا، آقا.... (بچه سیدا شما باید یه جوری گریه کنیداصلا تو جمعیت باید سیدا مشخص باشن از ناله اتون، باید بغل دستیت بفهمه تو بچه ی حضرت زهرایی ، بفهمه تو مادر داری از دست میدی..) چهل نفر که علی را نشانه میرفتن لگد زدند به صدیقه، هر کدام آقا خدا کند که کسی پشت میخ در نرود اگر که رفت نمی آورد دوام آقا،آقا گیرم آتش به جفا، در که نباید میسوخت آشیان سوخت کبوتر که نباید میسوخت آتش این بار گلستان نشد انگار ولی باغ و بستان پیمبر که نباید میسوخت کینه دارند اگر مردم شهر از پدرم وسط حادثه، مادر که نباید میسوخت *دعواتون با کیه ، اگه مردی باید با مرد دعوا کنی، هیچ مردی با زن دعوا نمیکنه..* «مادرم از غدیر میزد حرف مادرم سر به زیر میزد حرف مردک پست رذل سیلی زد بی هوا با دو دست... سیلی زد» آتش افتاد در این مزرعه،گندمها سوخت همه ی حاصل حیدر که نباید میسوخت *از مدینه بیایم بیرون بریم یجایی دیگه....* زیر خاکستر در، شعله گرفت آتش باز خیمه ها سوخت معجر که نباید میسوخت ظهر اگر سوخت برادر، وسط معرکه عصرچادر خاکی خواهر که نباید میسوخت از تنور آمده بابا، وسط تشت ولی اینقدر هم دلِ دختر که نباید میسوخت : محسن ناصحی
شیرین ترین نوای جهان ، نام فاطمه بر قلب شیعیان ، ضربان نام فاطمه ما را همیشه داده توان ، نام فاطمه تنها دلیل خلق زبان ، نام فاطمه ای دل غلام فضه ی او باش و شاه باش زهرا بگو و شامل لطف اله باش ای مهربان تر از همه ی مادران ، سلام ای سایه ی سر ِ همه پیغمبران  ، سلام ای حجت ِ تمام ِ خدا منظران ، سلام از ما نه ، از زمین و زمان بهتران ، سلام نازَد خدا همیشه به خود که خدای توست کوثر نه ، آیه آیه ی قرآن برای توست صد شکر ، لایق ِ سِمَت نوکری شدیم مدیون ِ خیل ِ مرحمت ِ چه دری شدیم نابرده رنج ، صاحب چه گوهری شدیم ما زیر سایه ی حسنت مادری شدیم مادر محبتت همه ی های و هوی ماست سرمایه ی گدایی تو ، آبروی ماست دین چیست جز ولای تو بانوی بی حرم هفت آسمان برای تو بانوی بی حرم شاهان همه ، گدای تو بانوی بی حرم هر چه حرم فدای تو ، بانوی بی حرم هر دل که با علی است ، همان دل مزار توست هر جا بنا شده حرمی یادگار توست ما در به در پی ِ حرمت گریه می کنیم با خط به خط شرح غمت گریه می کنیم از ماجرای قد خمت گریه می کنیم یک عمر ، یاد عمر کَمَت ، گریه می کنیم ای کاش روضه هات تماما دروغ بود تنهایی ات میان چهل تن ، دروغ بود بر هر چه گفته بود نبی ، پشت پا زدند زن را جلوی همسر و فرزندها زدند اوباش را به قصد جسارت صدا زدند ای خاک بر سرم که تو را بی هوا زدند آتش زدند بر همه ی حاصل علی ای وای ، قتلگاه تو شد منزل علی کس در محل نذاشت محلی به غربتت از یاد رفت آن همه لطف و محبتت ای وای من صحابه ، شکستند حرمتت یک شهر وا نکرد زبان در حمایتت یک جا فقط مدینه ، زبان دراز داشت آن هم به اشک صبح و شبت اعتراض داشت مادر تو را زدند و محرم شروع شد از پشت در ، مصیبت اعظم شروع شد غم های آبروی دو عالم شروع شد ذبح از قفا و غارت خاتم شروع شد هی سنگ پشت سنگ ، بر آیینه ای نشست مسمار شد سه شعبه و بر سینه ای نشست آذر ۱۴۰۲ ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.... *چه شبیه امشب برای امیرالمومنین و بچه هاش...امشب آدم می مونه از حال بچه ها بگه....از حال امیرالمومنین بگه...اگه یکی از زینب کبری بپرسه مادرتون مریضی خاصی داشت از این دنیا رفت؟سنی داشت از این دنیا رفت؟می فرمایند:نه به خدا...هجده سال بیشتر نداشت...مریضی خاصی هم نگرفت...اما این روزا هر چی نفس می کشید خون از سینه اش جاری می شد.... غربت وتنهایی یعنی این آدم تو شیش، هفت سالگی مادر از دست بده...دنبال اون آخرین خاطره، آخرین باهم بودنه ..مثل امام حسن و امام حسین که آخرین خاطره شون این باشه که مادر با بدن خونین ، وسط کوچه افتاد...مگه دیگه از یاد میره....* *حرفهای آخرِ مولا با حبیبه اش فاطمه زهرا سلام الله علیها...* ای بال و پر شکسته! مرا بال و پر مَبند بردار بارم از دل و بارِ سفر مَبند پای فراق را تو در این خانه وا مکن دستی که بسته بود، تو بار دگر مَبند ای قبله ی علی! ز چه رو، رو به قبله ای؟ راه امید را به منِ، محتضر مبند *خانم جان! اگر این جور مجروح بری،من یه عمر با شرمندگی چه کنم؟!جواب بابات رسول الله رو چی بدم....؟ هی تو حیاط خانه علی قدم میزد ...دست روی دست میزد...سرش رو پایین می انداخت...* این غم کجا بَرم که تو را مَردها زدند شرمنده ام که خانهٔ امنی نداشتم *قرار ما این نبود فاطمه‌جان منو ببخش.* یه خونه می سازم، دوباره برا تو که شاید ببینم بازم خنده هاتو یه خونه می سازم که توش غم نباشه یه خونه که قدّت دیگه خم نباشه یه خونه که تو اون برا غصه جا نیست یه خونه که روی درش، جای پا نیست یه خونه می سازم درش گُر نگیره که آتیشِ هیزم به چادر نگیره ببین زندگیمو سوزوندن یه روزه علی مُرده باشه که سینه ات بسوزه بسوزه همونی که هیزم آورده الهی بمیرم به پهلوت چی خورده تو اون دود و شعله چه زجری کشیدی از امروز تو دیگه یه مادر شهیدی یه خونه می سازم برات ای بهارم همون موقع از در میخ و در میارم بمون تا بسازم بازم زندگیمو یه خونه می سازم برات ای بهارم علی رو حلال کن، واسه زخم بازو علی رو حلال کن، واسه درد پهلو علی رو حلال کن واسه دست بسته اش نتونست که برداره اون در رو از روت *حالا فاطمه چی میگه...علی جانم !* دیگر کنار بستر من دیده تر نکن *هی نشین‌ کنار بستر فاطمه اشک بریز.من همه زندگیمو دادم تو گریه نکنی...سرت رو بالا بگیر...درسته من خواب ندارم شبا...یه طرف بازوم یه طرف پهلوم ...اما اگر پاش بیفته اون دستمم میدم تو گریه نکن علی جان...* دیگر کنار بستر من دیده تَر مکن درد دلِ غریب مرا بیشتر مکن وقتی که من به روی تو در باز می کنم این قدر بر زمین زِ خجالت نظر مکن هنگام غسل دادن و دفنم فقط علی یک تن ز دشمنانِ خودت را خبر مکن در کوچه ها مغیره به تو خنده می کند از کوچه ای که می گذرد او، گذر مکن با زینبم وصیت من شد که بعد از این از کوچه های تنگ مدینه گذر مکن کجا بودی شام؟! زینب و یه مشت حرامی. زینب و سنگای شامی تو بازار برده ها آوردن و شامیا خندیدن و رقصیدن و رفتن حسین.....* .
🥀 جنس عزای فـاطمیِّه جنس دیگریست قلبی که فاطمی شده وَالله حیدریست سـینه زن مـدینه ی غـم های مـادرم الگوی ناب سینه زدن یابن العسکریست
امان از تازیانه امان از دستِ سنگین * آنچنان زد که گوشواره رو زمین افتاد، آنچنان زد که گوشواره شکست، اینو تاریخ نوشته، گوشواره شکست، اینجا جان روضه است ، آنچنان دست سنگین بود که گوشواره شکست، حالا ببین این دست باصورت چه کرد ؟ نوشته اند چشم زهرا کبود شد، آی مادر مادر مادر ... دیگه دستمال به سرش می بست،"مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ"... ای کاش درداشو به کسی میگفت، ای کاش میگفت، علی سرم دردم میکنه ... ای کاش میگفت، علی بازوم وَرم داره ... درداشو به هیچ کسی نگفت ، میدونی کجا امیرالمومنین متوجه شد ؟ وقتی داشت بدن رو غسل میداد، وقتی دستش رسید به وَرمِ بازو، سرشو روی دیوار گذاشت، هی صدا میزد فاطمه، فاطمه، فاطمه ... در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین امان از تازیانه امان از دستِ سنگین
"س" ✨ زیرک‌ترین فرزندان حضرت زهرا "س"، شبیه‌ترین فرزندان به ایشان هستند! برای هر پدر و مادری، عزیزترین فرزندان؛ دغدغه‌مندترین‌شان در رفع اولویتها و نیازهای خانواده است! برای سبقت گرفتن از بقیه‌ی فرزندان، و نزدیک‌تر شدن به وجود مادر : ✦ اولین قدم، یکسان سازی دغدغه‌ها و اولویت‌های ما با ایشان است!
مَبر ز خانه یِ حیدر صدای گرمت را علی بگو شنوم آن نوای گرمت را ز چشم من، مَبری خنده های گرمت را بخوان دوباره نماز و دعای گرمت را قیام نیمه شبانت عجب تماشائیست در آسمان، زِ قنوت تو شور و غوغائیست بتاب در دلِ شبهای تارِ من زهرا بمان برای همیشه کنار من زهرا ببین به حالِ دل بیقرار من زهرا اَنیسِ بیکَسی ام غمگسارِ من زهرا به پای سفره یِ خالی زِ « نانِ » من ماندی در اوجِ غُصّه و غم همزبان من ماندی *یه روز امیرالمومنین آمد توو خانه، گفت : فاطمه جان، آیا غذایی هست من چیزی بخورم ؟ حضرت عرضه داشت یا علی، سه روزه توو خانه غذا نداریم، ... فاطمه جان چرا به علی نگفتی ؟ عرضه داشت یا علی ، گفتم اگه بگم، شاید نتونی غذا تهیه کنی ، خجالت بکشی ...* *امشب میخوام این چند بیت روضه رو از زبان امیرالمومنین برات بگم...* از آن زمانکه دو دستت زِ کار افتاده تمام خانه ی من از مِدار افتاده ؟ * الهی هر کسی توو خونه مریض میشه، مادر مریض نشه ، مخصوصا مادری که بچه ی خُردسال داره ، هرکسی توو خونه بیمار بشه ، مادر پرستاری میکنه ، اما اگر مادر بیمار بشه ، همه هم پرستار بشن ، باز هم کُمیتِ خانه لَنگه ، ... فدای اون بچه هایی که چند روزه مادرشون دیگه نمیتونه از بستر بلند بشه، دورِ مادر میگردند ... * حسن ز داغِ رُخت بیقرار افتاده غریب و خسته کنار تو ، زار افتاده فاطمه جان...! مگو که می روم و می سپارمت به خدا که تا به روز ابد دوست دارمت، به خدا *امشب نباید کسی آروم باشه ، کسی نباید ساکت باشه ، امشب شب بی مادریِ همَمونه ، امشب باید زیر لب بگی : مادر ، مادر ، مادر ... * مرا دوباره صدا کن اباالحسن، زهرا سخن زِ درد جدایی مزن به من،زهرا ( نگو علی خداحافظ ) مگو که دخترِ توآورَد کفن « زهرا » *یا فاطمه ... الهی اگه دختری بی مادر میشه ، دختر پنج ساله نباشه ، دختر چهار پنج ساله ، تازه نیاز به مادر داره ، دلش میخواد مادر بغلش بگیره ، مادر موهاشو شانه بزنه ... * مگو که دخترِ تو آورَد کفن زهرا به پیشِ چشمِ غریبم نفَس نزن زهرا
💥وصایای تامل برانگیز امام على عليه السلام 🌹 در وصيت به فرزند خود امام حسن عليه السلام ـ فرمود: ☘ تو چه توقّعى دارى از اين مردمى كه اگر عالم باشى به تو ايراد مى گيرند و اگر جاهل باشى راهنمايى ات نمى كنند اگر در طلب علم برآيى، مى گويند خود را به زحمت و زياده روى وا داشته است و اگر از طلب علم دست بكشى مى گويند ناتوان و كودن است. اگر در عبادت پروردگارت تأكيد و استوارى به خرج دهى، مى گويند خود نما و رياكار است و اگر سكوت اختيار كنى، مى گويند از سخن گفتن عاجز است و اگر سخن بگويى، مى گويند پر گوست. اگر انفاق كنى، مى گويند اسرافكار است و اگر صرفه جويى كنى، مى گويند خسيس است. اگر به آنچه آنها دارند نيازمند شوى، از تو مى بُرند و به بد گويى ات مى پردازند و اگر به آنان اعتنايى نكنى، تكفيرت مى كنند؟!
🌷 امام رضا (علیه‌السلام) : ☘ عَلَیْکُمْ بِالْقَصْدِ فِی اَلْغِنَی وَ اَلْفَقْرِ وَ اَلْبِرُّ مِنَ اَلْقَلِیلِ وَ اَلْکَثِیرِ فَإِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یُعْظِمُ شِقَّةَ اَلتَّمْرَةِ حَتَّی یَأْتِیَ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ کَجَبَلِ أُحُدٍ. ❇️ میانه‌روی را در فقر و ثروت از دست ندهید و نیکی را چه کم و زیاد فراموش ننمائید که خداوند تبارک و تعالی یک نصفه خرما را چنان بزرگ می‌نماید که روز قیامت مانند کوه احد می‌آید. 📚 بحارالأنوار ج ۷۵ ص ۲۹۵ ‌
حال تو مثل کبوترهای بی بال و پر است خنده هایت فاطمه! آرام جان حیدر است بون نان در خانه پیچیده ست، پس شکرخدا حال تو از روزهای قبل قدری بهتر است خانه را جارو زدی، از بسترت برخاستی از نگاهت می توان فهمید روزهای آخر است ای ستون خانه ی من، حرفی از رفتن مزن بی تو حالم مثل یک فرمانده ی بی لشکر است این نمک نشناس ها آتش مهیا کرده اند بی خبر از اینکه اینجا خانه ی پیغمبر است موی زینب مثل حال حیدرت آشفته است فاطمه! این حال و روز خانه ی بی مادر است از همان روزی که آتش بوسه از بالت گرفت جای بال زخمی و خاکی تو روی در است چند ماهی می شود، حیدر شده خانه نشین چند ماهی می شود زهرا میان بستر است دستهایی را که می بوسید پیغمبر، شکست راستی زینب چه حالی داشت وقتی در شکست دست در دست حسن می رفت زهرا، ناگهان روی خاک افتاد قرآن، سوره ی کوثر شکست دستهای بسته ی مولا گواهی می دهد بارها بعد از پیمبر حرمت حیدر شکست یک مَلَک ای کاش چشمان حسن را می گرفت لحظه ای که بی هوا بال و پر مادر شکست : 💔 بغض دارم مرو از پیش علی، زهرا جان تو نباشی چه کسی پاک کند اشکم را؟ سلام عليكم و رحمة الله روزتون معطر بنام ارباب بیکفن عجل_فرجهم
این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه من که از فضه شنیدم بهتری الحمدلله در زدم دیدم خودت پشت دری الحمدلله حلالم کن این همه دردو طاقت آوردی به خاطر علی زمین خوردی میبینمت بهم میریزم اگه زهرا عجل وفاتیٌ نمیخوندی اگه دو هفته دیگه میموندی نوزده سالت میشد عزیزم منه تنها منه مظلوم ازت میخوام نرو خانوم مردمی که عمری چشم دیدنه مارو ندارن برا خونشون میان از اینجا هیزم برمیدارن میدونستی بی حیای که تو رو از من گرفته نامه داده کشتنه خانوممو گردن گرفته توی نامش نوشته بین کوچه غوغا شد محکم زدم انقدر که در وا شد امیر زهرا پشت در بود توی نامش نوشته زهرا رو تا شناختم لگد زدم بچشو انداختم از کینه قلبم شعله ور بود نمیشم من دیگه آروم ازت میخوام بمون خانوم جای شکرش باقیِ همین که محسنو ندیدی از گلوی پسرت تیر سه شعبه نکشیدی نه سرش از تن جدا شد و نه روی نیزه ها رفت دوباره گریز روضه ها به سمت کربلا رفت دیگه دنیا بدون تو به ما نمیسازه هنوز میبینمت چشات بازه برا تو میخونم لالایی به اصرار عمه منم یه جرعه آب خوردم ببین برای تو هم آوردم ولی تو روی نیزه هایی من این پایین تو اون بالا علی بالام لالا لالا •🖤🖤🖤🖤🖤🖤
4_6037427951664894243.mp3
3.35M
🔳 🌴این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه 🌴التماست می‌کنم بیشتر بمون علی غریبه 🎙