eitaa logo
ذاکرین آل الله
272 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 امام رضا (علیه‌السلام) : ☘ عَلَیْکُمْ بِالْقَصْدِ فِی اَلْغِنَی وَ اَلْفَقْرِ وَ اَلْبِرُّ مِنَ اَلْقَلِیلِ وَ اَلْکَثِیرِ فَإِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یُعْظِمُ شِقَّةَ اَلتَّمْرَةِ حَتَّی یَأْتِیَ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ کَجَبَلِ أُحُدٍ. ❇️ میانه‌روی را در فقر و ثروت از دست ندهید و نیکی را چه کم و زیاد فراموش ننمائید که خداوند تبارک و تعالی یک نصفه خرما را چنان بزرگ می‌نماید که روز قیامت مانند کوه احد می‌آید. 📚 بحارالأنوار ج ۷۵ ص ۲۹۵ ‌
حال تو مثل کبوترهای بی بال و پر است خنده هایت فاطمه! آرام جان حیدر است بون نان در خانه پیچیده ست، پس شکرخدا حال تو از روزهای قبل قدری بهتر است خانه را جارو زدی، از بسترت برخاستی از نگاهت می توان فهمید روزهای آخر است ای ستون خانه ی من، حرفی از رفتن مزن بی تو حالم مثل یک فرمانده ی بی لشکر است این نمک نشناس ها آتش مهیا کرده اند بی خبر از اینکه اینجا خانه ی پیغمبر است موی زینب مثل حال حیدرت آشفته است فاطمه! این حال و روز خانه ی بی مادر است از همان روزی که آتش بوسه از بالت گرفت جای بال زخمی و خاکی تو روی در است چند ماهی می شود، حیدر شده خانه نشین چند ماهی می شود زهرا میان بستر است دستهایی را که می بوسید پیغمبر، شکست راستی زینب چه حالی داشت وقتی در شکست دست در دست حسن می رفت زهرا، ناگهان روی خاک افتاد قرآن، سوره ی کوثر شکست دستهای بسته ی مولا گواهی می دهد بارها بعد از پیمبر حرمت حیدر شکست یک مَلَک ای کاش چشمان حسن را می گرفت لحظه ای که بی هوا بال و پر مادر شکست : 💔 بغض دارم مرو از پیش علی، زهرا جان تو نباشی چه کسی پاک کند اشکم را؟ سلام عليكم و رحمة الله روزتون معطر بنام ارباب بیکفن عجل_فرجهم
این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه من که از فضه شنیدم بهتری الحمدلله در زدم دیدم خودت پشت دری الحمدلله حلالم کن این همه دردو طاقت آوردی به خاطر علی زمین خوردی میبینمت بهم میریزم اگه زهرا عجل وفاتیٌ نمیخوندی اگه دو هفته دیگه میموندی نوزده سالت میشد عزیزم منه تنها منه مظلوم ازت میخوام نرو خانوم مردمی که عمری چشم دیدنه مارو ندارن برا خونشون میان از اینجا هیزم برمیدارن میدونستی بی حیای که تو رو از من گرفته نامه داده کشتنه خانوممو گردن گرفته توی نامش نوشته بین کوچه غوغا شد محکم زدم انقدر که در وا شد امیر زهرا پشت در بود توی نامش نوشته زهرا رو تا شناختم لگد زدم بچشو انداختم از کینه قلبم شعله ور بود نمیشم من دیگه آروم ازت میخوام بمون خانوم جای شکرش باقیِ همین که محسنو ندیدی از گلوی پسرت تیر سه شعبه نکشیدی نه سرش از تن جدا شد و نه روی نیزه ها رفت دوباره گریز روضه ها به سمت کربلا رفت دیگه دنیا بدون تو به ما نمیسازه هنوز میبینمت چشات بازه برا تو میخونم لالایی به اصرار عمه منم یه جرعه آب خوردم ببین برای تو هم آوردم ولی تو روی نیزه هایی من این پایین تو اون بالا علی بالام لالا لالا •🖤🖤🖤🖤🖤🖤
4_6037427951664894243.mp3
3.35M
🔳 🌴این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه 🌴التماست می‌کنم بیشتر بمون علی غریبه 🎙
. ◾️امشب دل سنگ کوچه‌ها می‌گرید ◾️یک شهر خموش و بی‌صدا می‌گرید ◾️ تشییع جنازه غریب زهراست ◾️تابوت به حال مرتضی می‌گرید 🏴شهادت جانسوز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد .
Sh 1 Fatemieh Dovom 1402 Arzi [Mohjat_Net] (2).mp3
2.22M
شب 1 فاطمیه دوم 1402 از بازویت اینقدر نکش کار به سختی زحمت نده برای این تن بیمار به زخمی آتش بلایی چه بلایی به سر مادرام آورد چندیست نفس میکشی انگار به سختی من از پس زخم بدنت برنمیآیم افتاده پرستار تو بسیار سختی خونین شدن پیروهنت دردسر ماست باید عوضش کرد به ناچار به سختی تا پارچه ای بر روی پهلو بگذارم خود را کمی آرام نگهدار به سختی یادم که نرفته چقدر زجر کشیدی وقتی که سرت خورد به دیوار به سختی از سینه سپر کردن آن روز تو پیداست از دنده ی تو رد شده مسمار به سختی ما نذر شفایت همگی روزه گرفتیم نان طبخ نکن از سر اجبار به سختی گیسوی مرا شانه زدی شرم مرا کشت از بازویت اینقدر مکش کار به سختی یک توصیه کردی و مرا کشتی و باید بوسه بزنم بر گلوی یار به سختی انگار قرار است که از بعد حسینش زینب بشود قافله سالار به سختی شب 1 دوم 1402
4_6044184098430259248.mp3
26.48M
هزاران سال حتی بعد هم او را نمی‌فهمیم به غیر از نام، از اِنسِیّةُالحورا نمی‌فهمیم به غیر از "فا، الف، طا، میم، ها" از آیه‌ی اسمش از این نوری که لَیسَ فَوقِهِ نورا نمی‌فهمیم زمان مخفی، مکان مخفی، مقامش همچنان مخفی چرا این‌قدر این سرّ است مستورا؟ نمی‌فهمیم درون خانه بود و عرش اعلا را رصد می‌کرد نگاه نافذش تا آن فراسو را نمی‌فهمیم کسی که از نمازش نور می‌تابید بر عالم زدند آتش چرا کاشانه‌ی او را؟ نمی‌فهمیم چه صبری داشت حیدر، داغ روی داغ دید اما نشد با ذوالفقارش مانع شورا! نمی‌فهمیم هنوز آن خانه دارد در میان شعله می‌سوزد گناه ماست ای مردم اگر بو را نمی‌فهمیم اگر تنها برای زخم‌هایش روضه می‌گیریم دلیل درد پهلو، زخم بازو را نمی‌فهمیم اگر فرزند او در غیبت است امروز، یعنی ما به قدر کافی از اسرار عاشورا نمی‌فهمیم دلیل خلقت دنیاست زهرا، خوانده‌ایم این را و‌لی تا روز محشر قدر بانو را نمی‌فهمیم علی سلیمیان✍ توو خونه‌ی امیرالمومنین این روزا چه خبره؟! بچه‌ها هی میان دورِ بستر مادر؛ به این امید که یه روزی مادر از بستر بلند بشه... حسن از یه طرف برا مادرش داره دعا می‌کنه، ولی هی داره توو دلش میگه اون ضربه‌ای که مادر خورده بعیده بلند شه... آخه حسین که ندیده، زینبم ندیده. اونجوری که اونا مادرم و توو کوچه‌ها زدنش دیگه بعیده از جا بلند بشه... زنای مدینه هم اومدند عیادت خانم، وقتی از در می‌خواستند بیرون برن؛ این زنا وقتی اومدند زینب اومد تا دم در بدرقه‌شون کنه، دید اینا دارن در گوش همدیگه یه چیزایی میگن. هی دارن بهم میگن دیگه زهرایی که ما دیدیم از جا بلند نمیشه، این فاطمه دیگه فاطمه نمیشه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 مه دل پرِ خونه      مه داد برسین زهرا دره شونه       مه داد برسین وه خله جوونه       مه داد برسین مه دل بی قراره     مه داد برسین وه تابوت سواره    مه داد برسین اسا که فاطمه بَهییه کفن /علی غریبه مدینه نبونه دیگه مه وطن  //    // مدینه بَیته مه جان زهرا ره مه وَچونِ مار ومن جان پنا ره بی فاطمه چتی زنده بَمونِّم زهرا دعا هاکن دیگه نَمونِّم مه دل از داغ فاطمه سروشته مره یتیمونِ زاری بَکوشته دیگه جای نفس من کشمه آه مه ناله ی جا ناله زَنّه «مداح» 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
. يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَك مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش مدینه بود و غم و غصه های بسیارش مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا مدینه بود و سکوت و غروب غمبارش مدینه بود و پر از تیرگی کُفر و نفاق و غربتی که شده هر دلی گرفتارش مدینه بود ولی از تمام مردم آن کسی نکرد مراعات حال بیمارش مدینه بود و چهل تن هجوم آوردند به یک‌ نفر که نشد هیچکس طرفدارش مدینه بود و در خانه ای پر از هیزم دری‌ که سرخ شد از هرم شعله مسمارش نمیشود به زبان هم بیاورم؛ چه کنم؟ مصیبتی که خدا هم شده عزادارش دم غروب -در آن کوچه- آه از سیلی که آب شد دل سنگی سخت دیوارش میان کوچه چگونه؟چه شد؟ نمیگویم تو خود حدیث مفصل بخوان ز آثارش ✍ .
. به جان من ز خاک تیره سر بردار مادرجان بیا در خانه پا بر چشم من بگذار مادرجان مرا خشنود کن با آن تبسم‌های شیرینت غمی از دوش بابایم علی بردار مادرجان تو ذکر خواب می‌گفتی برایم در عوض من هم کنار تربتت بنشسته‌ام بیدار مادرجان از آن سوزم که بینم در کنار قبر پنهانت نباشد جز من و بابم علی زوار مادرجان پیمبر خواست قربانت شود اما پس از مرگش تو قربانی شدی بین در و دیوار مادرجان تو که در روز جان دادی چرا شب دفن گردیدی بگو آخر چه سرّی بود در این کار مادرجان به مزد آن که بودی یاور بابای مظلومم ز هر کس بر تو آمد محنت و آزار مادرجان برایت خانه داری می‌کنم برخیز و محسن را به دست خانه دار کوچکت بسپار مادرجان نمی‌دانم چرا هنگام دفنت باب مظلومم خجالت می‌کشید از احمد مختار مادرجان ترا می‌خواستم تا سیر بینم وقت جان دادن نمی‌دادی نشانم از چه رو رخسار مادرجان از این غم تا ابد خون می‌چکد از دیده زینب که گشته سینه‌ات مجروح از مسمار مادرجان منبع ودیعة الرسول ص 352 شاعر میثم .
. ولایت مداری شب آمد وفضای جهان در سکوت شد دیدم نماز نیمه شبت بی قنوت شد شمع وجود تو چقدر آب گشته است لبخند درلبان تو نایات گشته است با دیدنت زسینه ی خود آه می کشم تصویری از شکستگی ماه می کشم با پهلوی شکسته نفس سخت می کشی با این نفس زدن تو علی را که می کُشی کمتر میان غُربت حیدر عزا بگیر بهر دل علی تو بیا وشفا بگیر از دردهای جان ودلت با علی بگو برخیز روی پای خودت یا علی بگو دل را غمت به صحنه ی ماتم کشانده است درگوش من صدای غریب تو مانده است در موج حادثات برایم سپر شدی دادی شهید و زخمی دیوار و درشدی وقتی پیام می چکد از اشک جاری ات درحیرتم ز شور ولایت مداری ات بر هُرم روی پُر عرقت گریه می کنم از گریه های بی رمقت گریه می کنم درگوش من وداع تو زنگ خطر زده عجل وفاتی ات به دلم نیشتر زده دیدی غریب مانده ام ، ای مهربان مرو ای همسفر بدون علی زین جهان مرو بی تو اسیر پنجه ی صد آه می شوم خلوت نشین ماتم جانکاه می شوم بس کن «وفایی» وسخنت را تمام کن تنهانه گریه، پیروی از آن امام کن ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab3Fatemieh2-1402[05].mp3
11.64M
▪️یزیدی‌ها می‌میرند، حسینی‌ها می‌مانند (زمینه) 🎙بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 قصه قصه ی عزتُ قصه قصه ی غیرت است حرف مرد و مردانگی حرف ایثار و جرأت است تاریخ گواه است/ جنگ جنگ اراده هاست امروز همان دیروز است/ میدان نبرد کربلاست سبک بالانِ عاشق سرود عشق می‌خوانند یزیدی ها می‌میرند حسینی ها می‌مانند لک لبیک اباعبدالله... گرچه که پر از غصه ایم قطره قطره دریا شویم زیر خیمه ی کربلا در کنار هم ما شویم تاریخ گواه است/ جنگ جنگ اراده هاست امروز همان دیروز است/ میدان نبرد کربلاست در این دوران ها در دست علم حق می‌گیریم حسینی می مانیمُ ابالفضلی می‌میریم لک لبیک اباعبدالله... شاعر:
. مادر حسین مادر حسن توروخدا رومو زمين نزن يه بار ديگه بگو بخند صدات مي كنم چشمت و نبند نفس بكش-بگو بادرد پهلو مي سازي نفس بكش-علي رو از نفس مي ندازي ففط بمون-يه زندگي بهتر مي سازم فدا سرت-براي خونمون در مي سازم چه زندگي خوبى اى همسفر داشتيم اگه نمي سوخت در بازم پسر داشتيم .... خسته اى هنوز بعد مدتى تو از دست اون ميخ لعنتى نفس نذاشته واسه تو پُر از خون شده باز لباس تو دووم بيار-يه جوري بگذرون اين چند شب رو دووم بيار-تو شونه كن موهاى زينب رو نگا نكن-كه با لگد شكستن پهلوتو تو خوب مى شى-تورو خدا نزن حرف تابوتو شكسته مى شي و شكسته تر مى شم بگو كه مى موني نمي ري از پيشم ... معلومه كه درد می کشی هنوز با این بازو سخته دوخت و دوز يه روز ديگه عزيز من برا حسين مي دوزي پيرهن يه پيرهن-كه واسه دوختنش مي ري ازحال يه پيرهن- كه مي برن از داخل گودال به سر زنان-مي ياي كنار پيكر بي سر مي بيني كه-براش نذاشتن حتي انگشتر کنار اون پیکر بازم می ری از حال همونجا که اسبا می یان توی گودال
به نام خداي شهيدان قصد سفر كردي اي محرم رازم بعد تو با دردِ دوري چطور سازم يار جوون من اي هم زبون من تنهام نزار زهرا اي مهربون من سرو كمونم يار جوونم اي مو سپيدم زهرا س خانوم خونم آروم جونم ياس خميدم زهرا س __ بنگر به حال من بر طفل خردسالت زُل زده زينب بر چادر پا مالت بی حالی تو چشمات موج ميزنه غربت از بعد اون كوچه حسن گرفت لكنت اي نور عينم جان حسينم تنهام نزاري زهرا س بعد تو یارا من ميمونم با گريه و زاري زهرا س ___ پر درد و بیماری ای مرهم دردام از من نگیر روت و تاریک میشه دنیام بار سفر بستی میسوزم آتیشم چیشد پس اون قولت که میمونی پیشم ای نازنینم کاشکی نبینم نیستی یه روزی زهرا س از ضربه دستش، غلام پستش داری میسوزی زهرا س __ میخندی به سختی واسه دل حیدر لعنت به قلب سنگ لعنت به ميخ در دستات نداره جون پیرهن ببافی تو داغ دیده ی درب و ضرب غلافی تو باغ امیدم سوختی شنیدم تمومه کارت زهرا س با چکمه نامرد بد با لگد زد افتاده بارت زهرا س
. 🕯سبک یا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت زینب سلام الله علیها ایام فاطمیه ای همسرم،تاج سرم،یاس سپید پرپرم من حیدرم،من حیدرم،بنگر به حال مضطرم افتاده ای از پا گلم زخم تو باشد قاتلم جز با نگاهه خسته ات نمیشود حل مشکلم تویی صفای،کاشانه ی من برای ماندن،بهانه ی من بعد تو خانه،ویرانه ی من زهرا مرو،زهرا مرو ای مهربان،آرام جان،ای بر علی تاب و توان مرو بمان،مرو بمان،مشو خزان تازه جوان ماهه شب تارم مرو تنها طرفدارم مرو ای یادگار نبوی یاور بیمارم مرو تویی صفای،کاشانه ی من برای ماندن،بهانه ی من بعد تو خانه،ویرانه ی من زهرا مرو،زهرا مرو ای محرمم،ای همدمم،بنگر غریب عالمم با رفتنت،آتش مزن،بر قلب زار و پر غمم ای مونس و ای یار من ای بانوی تبدار من واللهِ بی تو فاطمه افتد گره بر کار من تویی صفای،کاشانه ی من برای ماندن،بهانه ی من بعد تو خانه،ویرانه ی من زهرا مرو،زهرا مرو ای مادرم،ای مادرم،ای مادر غم پرورم من زینبم،من زینبم،شانه بزن موی سرم از دختر خود دل مکن حرف کفن دیگر مزن دارد وصیت های تو جان میبرد از این بدن مرو ز خانه،ای نور عینم رحمی بکن بر،شیون و شینم نگو ندارد،کفن حسینم مادر مرو،مادر مرو
353.3K
کربلایی هادی صالحی
🌷حادثه خانه شعله تا آسمان سر کشیده شعله بر جسم مادر کشیده می رسد ناله های پریشان فاطمه فاطمه فاطمه جان گل پس در فغان بی عدد زد بس که گلچین بر آن در لگد زد کشته شد غنچه ی گل به دامان فاطمه فاطمه فاطمه جان مادر افتاده بود و نوا کرد ناگهان فضه اش را صدا کرد زخم پهلوی او شد گل افشان فاطمه فاطمه فاطمه جان دُرّ دردانه اش را شکستند پهلو و شانه اش را شکستند در بغل محسنش گشته قربان فاطمه فاطمه فاطمه جان 🌷ایام بستری غرق خون چشمه ی کوثری شد مادر لاله ها بستری شد سایه اش می رود از سرم وای مادرم مادرم مادرم وای نیمه شب ها به درد و سکوتش ذکر اجل وفاتی قنوتش پیش چشمان زار ترم وای مادرم مادرم مادرم وای قد طوبای طاها شکسته شد نمازش خمیده نشسته قد کمانی نشد باورم وای مادرم مادرم مادرم وای ناله ها می زند کنج خانه از اثرهای آن تازیانه یاس زخمی در بسترم وای مادرم مادرم مادرم وای داغ و حسرت به قلبم نشانده از تن گل که چیزی نمانده ساقه ی زخمی پرپرم وای مادرم مادرم مادرم وای 🌷 ناله های علی ع ای بهار خزانی یا زهرا یار قامت کمانی یا زهرا از غم رفتنت بی شکیبم من غریبم غریبم غریبم بر شب غصه هایم تو ماهی بر تسلای من کن نگاهی من چه سازم به دردم طبیبم من غریبم غریبم غریبم از برم می روی حال خسته بازو و دست تو شد شکسته شد جوان مرگی تو نصیبم من غریبم غریبم غریبم می روی و قراری ندارم بعد تو من که یاری ندارم ای طرفدار خوب و نجیبم من غریبم غریبم غریبم 🌷 تشیع گل ناله در ناله صحن چمن شد مادر لاله ها در کفن شد شد شب اول درد و غربت آه و واویلتا وا مصیبت با چه حالی علی ناله دارد ناله بر یار نه ساله دارد پلک او پر شد از اشک حسرت آه و واویلتا وا مصیبت لب به یا فاطمه می گشاید یاد بازوی او می نماید ساقی کوثر آل عصمت آه و واویلتا وا مصیبت کودکان بغض مخفی شکستند پیش پهلو شکسته نشستند از جدایی حدیث شکایت آه و واویلتا وا مصیبت جامه ی غم تن غنچه ها شد دست گل گَردن غنچه ها شد مادری ناله زد شد قیامت آه و واویلتا وا مصیبت
نوحه حضرت فاطمه (س) سلام ای بانوی شهر مدینه  سلام ای نازنین بی قرینه الا ای مادر سادات عالم  شکسته پهلویت از ظلم و کینه به جان زینبت مادر به آوای شبت مادر به یارب یاربت مادر مرو ای جان عالم حضرت کوثر شده تنهای تنها جان پیغمبر آه واویلا واویلا واویلا(2) سلام ای مادر کل زمانها  الا ای آبروی  کهکشانها چرا از پا  فتادی در مدینه تو که منصوره ای در آسمانها میان کوچه غوغا بود نگاه تو بر مولا بود علی تنهای تنها بود از آن روزی که خوردی بر زمین مادر ندیده روز خوش  اولاد پیغمبر آه واویلا واویلا واویلا(2) پسر عم جان ببین بشکسته بالم  علی جان گریه کمتر کن به حالم شبای آخر زهرا  رسیده حلالم کن  حلالم کن حلالم تمام  عشق و دین من امام من امین من امیر المومنین من به زیر پیرهن  غسلم  بده مولا نبینی نیمه ی شب بازوی زهرا آه واویلا واویلا واویلا(2) یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)