eitaa logo
ذاکرین آل الله
278 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
: و امامان دیگر علیهم السلام، همه در این خط حرکت کرده اند که حاکمیت خدا را، حاکمیت قانون الهی را بر جامعه‌ها حکومت بدهند. تلاش‌ها شده است، جهادها شده است، زجرها کشیده شده است. و تبعیدها و شهادت‌های پرثمر و پربار در این راه تحمل شده است.
|⇦•ای دائم از خدا و نَبییّن تو را سلام... ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام "صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ يَا بْنَ رَسُولِ اللّه" ای دائم از خدا و نَبییّن تو را سلام وی روی عالمی به حریمِ تو صبح و شام اِبن‌الرّضای دومی و چارمین علی جدِّ امامِ منتظرّی و دهم امام مِهر جهان فروزِ سپهرِ هدایتی هادی است کُنیه‌ات، به تو و کُنیه‌ات سلام ای بابِ عسکری، پسرِ حضرتِ جواد ای نورِ چشم فاطمه و سیّدِ اَنام ما آروزیِ سامره داریم، رحمتی تا خاکِ زائرِ تو ببوسیم، گام گام *ان شاءالله به زودی از نزدیک عرضِ ادب کنیم، سامرا و عَسْکَریَّیْن علیهم السلام، قبرِ شش گوشه رو در بر بگیریم...* دردا که چرخ بر تو جفا کرد روز و شب آوَخ که خصم، خون به دلت کرد صبح و شام دشمن تو را به زور به بزمِ شراب برد کرد از تو و رسول خدا، هتکِ احترام حاج غلامرضا سازگار *ریختن تویِ خونه آقارو بردن، واردِ اون مجلس شد، حجتِ خدا، پسرِ پیغمبرِ خدا، به ایشان شراب تعارف کردن، فرمود: پوست و گوشتِ ما از اینها بیگانه است...نانجیب گفت: برام شعر بخوان، حضرت ابیاتی رو فرمود،دیدن اون ملعون داره گریه میکنه، بساط اون ملعون رو بهم ریخت... اما دلا برِ کنارِ دلِ زینبِ کبری، لحظه ای که واردِ مجلسِ یزید ملعون شد، صدا زد:" أمِنَ العَدلِ یَابنَ الطّـُلَقاˈءِ تَخدیرُکَ حَراˈئِرَکَ وَ إماˈءَکَ وَ سَوقُکَ بَناˈتِ رَسولِ اللهِ، سَباˈیاˈ؟!" یعنی: آی ای پسرِ آزاد شده، آیا این از عدالتِ، زنها و دخترانِ تو پشتِ پرده، اما دخترانِ رسولِ خدا تو کوچه و بازار، اسیرِ تو...* گه بر فروش حکم کنی، گه به قتلِ ما ظالم مگر تو، آلِ علی را خریده ای؟ * دید سَرِ بریده هم به یاریِ خواهر اومده، صدا میزنه:" وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون"...یه وقت دیدن اون نانجیب، چوب خیزران برداشت...حسین... یه پیرمردِ شامی از جا بلند شد، صدا زد: یزید! چوبت رو از رویِ این لبها بردار، خودم دیدم، رسولِ خدا این لبها رو می بوسید، حسین..."صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه..."
«و ساسَة العِباد وَ اَرکانُ البِلاد» آن کسانی که را جدای از می‌دانند،نمی‌توانند مـدعی پیروی از و باشند شیعه، آب خوردنش هم سیاسی است! اهل مطالعه باشیم و اهل تفکر.....
❇️ ذكري كه توفيقاتِ سلب شده را باز مي گرداند: استادفاطمي نيا: ، ماه توبه است. يكي از اذكاري كه اگر به معناي آن توجه كنيم بسيار موثر است ،  ذكر " يا مُقيل العَثَرات" است. (اي خدايي كه لغزش ها را اقاله ميكند و ناديده ميگيرد ) ما خدايي داريم كه بسيار مهربان است و گناهان ما را اقاله ميكند ، اقاله ي لغزش ها به اين معناست كه اگر پشيمان شويم و توبه كنيم ، خداوند با ما طوري معامله ميكند مثل اينكه گناهي مرتكب نشده ايم! گاهي مواقع دراثر گناه ، بعضي توفيقات از انسان سلب ميشود ؛ اگر اين ذكر را با توجه و حضور قلب در قنوت يا سجده خود بگويد ، توفيقات بازميگردد. اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
|⇦•ای گنج معرفت به دل سامرا... و توسل به امام هادی علیه السلام اجرا شده ای گنج معرفت به دل سامرا سلام ابن الجواد حضرتِ ابن الرضا سلام ای چون پدر مطهر و معصوم و متقی ای آسمان علم خدا ایهاالنقی خورشید از تشعشع نورت منوّر است ماه فَلَک به یُمن حضورت منوّر است در قول و حکم و فعل تو انصاف جاری است باغ کرامت تو همیشه بهاری است گنجینه های عِلم الهی است در دلت حظِّ حضور می برم امشب ز محفلت نطقت اگر نبود هدایت نداشتیم راهی به آسمان امامت نداشتیم با نور تو درست شده اعتقادمان دادی طریق عرضه ی حاجات یادمان فهمانده ای به ما ادب و احترام را طرز چگونه حرف زدن با امام را فهمانده ای که شآن رفیع امام چیست ظرفیت پذیرش فیض مدام چیست لطفت اگر نبود مقرب نمی شدیم در محضر ائمه مودّب نمی شدیم هر کس که باطناً به خدا وصل می شود با رحمت نگاه شما وصل می شود کفر است اگر به غیر شما رو زند کسی عشق است اگر کنار تو زانو زند کسی ای سروِ سربلند سحرهای سامرا باز است بر گدای تو درهای سامرا ما سائلیم و جای دگر سر نمی زنیم جز خانه ی شما دَرِ دیگر نمی زنیم ما را از آن دو چشم شریفت نگاه کن یا هادیِ الائمه مرا سر به راه کن آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد آماده ی رسیدن ماه رجب نشد باقیِّ عُمر را نگرانم چه می شود آماده نیستم رمضانم چه می شود خیر مرا ندیده کسی، خیره سر شدم در آخر خَطَم به تو محتاج تر شدم امشب ولی به عشق هوایت رسیده ام امشب به قصد گریه برایت رسیده ام آقا شنیده ام که غمت بی شمار بود دور از مدینه بودی و دل بی قرار بود آقا چه ها که از متوکل کشیده ای پای پیاده در دل صحرا دویده ای ـــــــــــــــ *غیر امام هادی، اون سه ساله هم نیمه ی شب، تو صحرا، پای پیاده میدوید، هی میگفت: بابا! بابا!... گفت: بابا!* آن شب که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی؟ از ما تو جدا بودی *یه وقت سَرِ بریده شروع کرد حرف زدن:..* آن شب که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر سَرِ نی بودم، کی از تو جدا بودم ـــــــــــــــ گاهی تو را به بزم حرامی کشانده اند گاهی تو را میان خرابه نشانده اند جا داده اند بین فقیران چرا تورا؟ بردند بین حلقه شیران چرا تو را؟ شیران که در برابرتان سر گذاشتند بی اذن تو سر از کف پا بر نداشتند مجتبی شکریان * اون نانجیب متوکل گفت: چرا گناهِ کشتنِ امام هادی گردنِ ما بیوفته، اون رو بفرستید توی قفس حیواناتِ درنده، شیرها کارش رو تموم میکنن، میندازیم گردنِ حیوانات، حضرت رو بردن انداختن توی قفس، حیوانات هم که درنده بودن، بعد از ساعتی گفتن: بریم ببینیم کار تموم شده یا نه؟ دیدن حضرت نشسته روی زمین شیرها اومدن به حضرت دارن احترام می کنن، دور امام جمع شدن، حیوانات اینجوری به امام احترام کردن، من بمیرم برا اون آقایی که وقتی افتاد تویِ گودال اون انسان های بدتر از حیوان چه کردن با آقا، دوره اش کردن، فقط این صحنه رو یه نفر داشت از بالای تل میدید، دستاش رو زینب روی سر گذاشت، صدا زد:" وامحمدا وا علیا ، وا اُمّا، وا حَسَنا" اما صدای "واحسینا" اون موقعی بلند شد که نگاه کرد دید دشمن رویِ سینه ی ابی عبدالله، تا نشست روی سینه ی حسینش، صدا زد:"واحُسینا"...ای حسین!... خدایا به آبرویِ امامِ هادی، و به حق آقامون علی بن موسی الرضا علیهماسلام، فرج آقامون امام زمان را برسان، الهی بحق زینب علیهاسلام عجِّل لولیک الفرج...*
ㅤㅤ▷ㅤㅤ دهمین رهبر دین را صلوات حافظِ شرع مبین را صلوات کوکبِ پر اثر مُلک وجود هادیِ اهلِ زمین را صلوات
|⇦•ای طبیبا نظری کن... به امام زمان عجل الله ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام ای طبیبا نظری کن دل بیمار مرا آنقدر گریه کنم تا بخری بار مرا قدر یک سال فقط گریه بدهکارم من کَرَمی کن بپذیر عُمرِ بدهکار مرا پهن کردم سر راه تو بساطی ای دوست تا که رونق دهد احسان تو بازار مرا پرده پوشی تو پایم به حرم وا کرده به کناری نزدی پرده ی اسرار مرا *آقا جان! کافی بود یه گوشه ای از خطاهای من رو نشون بدی، کسی دیگه جوابِ سلامم رو نمیداد، تو دستور دادی خطاهام رو بپوشونن تا من هم بتونم بیام زیرِ این خیمه برا روضه... سید بن طاووس میگه: از سرداب امام زمان داشتم پایین می اومدم صدای امام زمانم رو می شنیدم، صدای مناجات آقارو میشناختم، دیدم حضرت تویِ قنوتِ نمازش میگه: خدایا! این دوستان ما گاهی خطاهی انجام میدن، خدایا! گناهانشون رو به خاطرِ مَنِ مهدی ببخش...* گردنی کج ، سَرِ پایین، به پناه آمده ام آخرِ سال تو سامان بدهی کارِ مرا آمدم تا که بگویم به خودم بد کردم تا که اسباب شفاعت کنی؛ اِقرارِ مرا آخر کار شده شوقِ شهادت دارم پس به تأخیر میانداز تو دیدارِ مرا ناز دلدار کشیدن تن بی سر خواهد درشلمچه تو ببین شاهد گفتار مرا سامرا روضه به پا میکنی آقا، تنها یاریِ خویش ببر دیده ی خونبار مرا چِقَدَربی ادبی شد به امامِ هادی سخت کرده بخدا روضه ی او کارِ مرا *یه دونه از اون بی ادبی هارو میخوام بگم...* جایِ معصوم مگر بَزم شراب است، آقا گوش کن روضه ی این قلبِ عزادارِ مرا *تا میگیم بزم شراب، دلت یه جایِ دیگه ای هم میره...* توخودت گفته ای: خون گریه کنم هر جایی که بگویند غمِ عمه ی بی یار مرا وسط بزم شراب عمه ی ما گیر افتاد گفت: یارب برسان میر و علمدارِ مرا *داره از مجلسِ یزید میگه:...* آستینِ پاره حجابِ سر و صورت می شد پیش چشمش به لبِ یار جسارت می شد قاسم نعمتی
ㅤㅤحسین خیرالدین مداح لبنانی که به زیارت رهبر انقلاب مشرف شده پس از دیدار رهبرانقلاب نوشته است: اگر نائب امام زمان این گونه است،پس خود امام زمان چگونه است؟
|⇦•برا دلِ شکسته، همیشه... ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام برا دلِ شکسته، همیشه سرپناهی من اومدم دوباره،پِیِ یه نیم نگاهی دلتنگِ سامراتم،عمریه من گداتم من خشکم و تو دریایی ‌و تشنه ی دعاتم یا عَلیَ النَّقی فدایِ اسمِ دلربای تو یا علیَ النَّقی جوونیمُ میدم برای تو گرمِ تنورِ اشکم از غم و غربتِ تو الهی خیر نبینند، شکستند حُرمتِ تو گریه کمِ به والله،سالی یه بار برا تو از برکتِ تو زنده م،از من نگیر دعاتو یا علیَّ النقی صفا گرفتم از صفایِ تو یا علیَّ النقی فدایِ بیرقِ عزایِ تو یا عَلیَ النَّقی فدایِ اسمِ دلربای تو یا علیَ النَّقی جوونیمُ میدم برای تو شبیهِ جدّت آقا، تشنه ی جرعه آبی من باورم نمیشه، تو مجلسِ شرابی آقا شما کجا و اینجا کجا،بمیرم واست تمومِ عُمرم ،باید عزا بگیرم یا عَلیَّ النقی،عذابه هر نفس برای تو یا علیَّ النقی،فدایِ غربتِ عزایِ تو یا عَلیَ النَّقی فدایِ اسمِ دلربای تو یا علیَ النَّقی جوونیمُ میدم برای تو
|⇦•مرد شب زنده دار سجاده .. و توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام مرد شب زنده دار سجاده مردی از جنسِ عالم بالا مردی از جنس آیهٔ تطهیر مردی از خانوادۀ زهرا در زمانِ عبادتِ صبحش جا نمازش فرشته باران بود در زمانِ کرامتِ دستش خانه اش کعبۀ فقیران بود کاش امشب نسیمِ ماه رجب برساند به ما دعایش را برساند به روح مُردۀ ما بوی سردابِ سامرایش را بین این حجره ای که دربسته است برتنش زهر کارگر گشته چقدر دست و پاش می لرزد چقدر رنگ و روش برگشته اثرِ زهرِ روسیاست اگر پلکِ چشمِ ترش کبود شده چقدر مثل مادرش زهراست چقدر پیکرش کبود شده او که خود دل شکسته بود اما دل اورا شکسته تر کردند آیه های نجیب و پاکش را بین بزم شراب بردند کس نپرسید بین این مجلس این ولیِّ خدا گناهش چیست آیه هست و پیاله هست اما این وسط اما جای خیزران خالیست اَلامان از حکایتِ زینب آنکه در طشت آسمان را دید آنکه پیش نگاه غمبارش لب و دندان وخیزران را دید اَلامان از حکایتِ زینب آنکه در مجلس بَدِ دشمن داد می زد لبِ امام مرا پیشِ چشمِ سه ساله چوب مزن * مجلس شراب بردنت آقاجان! اما دختر باهات نبود، خواهرت، همسرت نبود. وای از اون ساعتی که یه عده نامحرم دور تا دور ایستادن بودن، صدا زد: بابا!...* چوب از یزید خورده ای و قهر با مَنی خواهم ببوسم از لبت اما نمی شود بیهوده زیر منتِ مرهم نمی روم این پا برای دختر تو پا نمی شود کار از حنا و شانه کشیدن گذشته است مویی که سوخته گره اش وا نمی شود _ بی هوا درب خانه ات وا شد عده ای نانجیب آمده اند بین سجده، بدون عمامه پیِ تو ای غریب آمده اند *میخوام بگم: یا امام هادی! بی هوا دَرِ خونه ات رو باز کردن، اما همسرت بین در و دیوار نبود...* می کِشد با دو دستِ بسته تو را * همۀ این ها رو میشه مدینه نگاه کنی،امام سجاد فرمود: دست من رو مثل جدم میان کوچه ها بستن. گفتن: آقا! مگه دست امیرالمؤمنین رو چطور بستن؟ آقا فرمودن: سَرِ امیرالمؤمنین پایین بود، اینقدر لباس مولا رو کشیدن،لباس پاره شده خبر نوشته: شونۀ مولا نمایان بود، از یه طرف چهل نفر،از یه طرف یه خانم هجده ساله، یه وقت دومی یه نگاه کرد، صدا زد: قنفذ چرا ایستادی... کاش با غلافِ شمشیر میزد، نه والله، غلاف و شمشیر با هم بودن...* می کِشد با دو دستِ بسته تو را دل به تقدیر داده بودی تو دشمنانت سوار بر مرکب پشت مرکب پیاده بودی تو جان فدایت که روضه خوان بودی یادِ نورِ دو عین افتادی عقب قافله زمین خوردی یادِ بنتُ الحسین افتادی تا رسیدی به کاخ آن ملعون پر و بالت تمام خاکی شد ذره ای از بها نمی افتد گیرم اصلا امام خاکی شد متوکل شراب آورد و...‌ بعد از آن هم کمی به تو خندید طعنه زد لااقل بخوان شعری شعر خواندی و وجودِ او لرزید دلِ زهراییت شکست آن جا یادت افتاده بود بزم شراب یاد دندان و خیزران بودی یادت افتاده بود اشکِ رباب یادت آمد شراب را می ریخت به روی زخم دیده ی جدت چشم عباس خیره شد ناگه سوی رأس بریده ی جدت می چکید اشکش از نوک نیزه همه ی های و هویم این جا بود دختری زیر لب فقط می گفت: کاش الآن عمویم این جا بود شاعر : * یا امام هادی! مجلس شراب رفتی، اما کسی دخترت رو نخواست کنیزی ببره، مثل فردایی بدنت رو کفن کردن، با احترام بدنت رو میان قبر قرار دادن«صَلَّ اللهُ عَلَیکَ یا سَیدنا الْمَظلوم»«أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى» برسون صدات رو کربلا: حسین....
|⇦•اشک را روز جزا با نور .. و توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ اشک را روز جزا با نور قیمت می کنند برتو هرکس گریه کرده وقف جنت می کنند ایها الهادی گدایانِ دَرِ تو تا ابد برهزاران حاتم طائی کرامت می کنند اشکهایی را که در این روضه هایت ریخته قطره قطره وصل بر دریای رحمت می کنند سینه زنهای تو با سینه زدن در روضه ات مثل موسی در میان طور عبادت می کنند مَردم ایران به یاد صحن نورانی تو حضرت عبد العظیمت را زیارت می کنند عده ای با پرچمِ یاهادی ات روز جزا ازتمامی گنهکاران شفاعت می کنند نام تو دارد جهانی را هدایت می کند علتش این است برنامت اهانت می کنند کاش می شد ما فداییِ نگاهت می شدیم کاشکی در سامرای تو سپاهت می شدیم ای کلام تو، کلام ناب قرآن، یانقی! زنده شد از برکت نام تو انسان، یا نقی! حرمت نام تو ای مظلوم شهر سامرا واجب عینی شده برهر مسلمان، یا نقی! مردم ایران زمین، بااحترام و ومؤمن اند کاش جای سامرا بودی در ایران، یا نقی! با دعای جامعه ما را رساندی تاخدا ای کلیدِ اصلی ابواب ایمان، یا نقی! مَهبطِ وحیی، تو آقا معدن الرحمه تویی ای مصابیحُ الدجی، ای باب احسان، یا نقی! ای که اعلامُ التقی هستی وهم کهف الوَری هرکسی شد نوکرت شد از بزرگان، یانقی! مُنتهی الحلمی، ستون علمی، ارکان البلاد ای امام مهربان بهتر ازجان، یا نقی! باگدایی ازتو دارم پادشاهی می کنم مرغ دل را سوی ایوان تو راهی می کنم آمدم کُنج حریمت با دوتا چشم تری آمدم پیش تو آقاجان برای قنبری آمدم مثل غلامی بر سر بازار تو جان زهرا حضرت هادی مراهم می خری؟ ای غریب سامرا ای آشنایِ عالمین تو امام،عسگری هستی وخود بی عسگری هرزمانی آمدم دیدم حریمت خاکی است باضریح تخته ای ات اشک در می آوری ای فدای نام تو، جان تمام شیعه ها ایهاالهادی النقی، تو یک علی دیگری درخرابه جاگرفتی پیش یک دسته گدا پادشاهانه نشستی در کنار نوکری نیمه ی شب ریختند آقاسرسجاده ات قدری انگاری در این روضه شبیه حیدری بردنت از خانه ات اما دری دیگر نسوخت درمیان شعله دست وپای یک مادر نسوخت گرچه برروی لبت نامی بجز مادر نبود روی دوشت کُنده زنجیرِ زجر آور نبود آمدی بزم شراب و حُرمتت آنجا شکست در عوض آقادراین مجلس که تشت زرنبود دور تو پربود از نامردهای سامرا درعوض دور وبرت بالای نیزه سرنبود دور تو کف می زدند و عده ای باده به دست سخت بود اما کنارت خواهری مضطر نبود گرچه تنها بودی آقاجان دراین مجلس ولی دورتو خولی و شمر و لشگری دیگرنبود جای صدهاشُکر باقی، مانده در بزم شراب خیزران بالا نمی آمد، لبی هم تر نبود خوب شد حرف از کنیزی هم نشد در آن میان خوب شدچشم پلیدی خیره بر دخترنبود شاعر : *روضه بخونم بلند گریه کنید: آوردنش آقا امام هادی رو تو مجلسِ متوکلِ مستِ لایعقل، نانجیب به حضرت تعارف کرد جامِ شراب رو، حضرت فرمود: گوشت و پوست و خونِ ما از این نجاسات به دورِ، بعد آقا شروع کرد با شعر، حقایقی رو برا متوکل بیان کردن، متوکل جام شراب رو زمین زد، افتاد رو پاهایِ حضرتِ هادی، گفت: انعام بهش بدید، با احترام ببریدش، به آقا گفت: دیگه کاری ندارید؟ آقا فرمود: دیگه من رو تو این مجلس نیارید... یا امام هادی! آقاجان! شما مَرد بودید تو مجلس شراب...سکینه خانوم میگه: به عمه ام گفتم: یه پارچه ای بده من سرم رو بپوشونم، فرمود: عزیزم! منم مثل تو هستم، نگاه کردم دیدم همه دارم خیره خیره نگاه میکنن...اینجا ابی عبدالله به فریاد اومد، یه وقت دیدن از توی تشت صدای تکبیر داره میاد، نگاه کردن دیدن لبهای حسین بهم میخوره...چیکار کرد نانجیب؟ چوب رو برداشت اینقدر به لب و دهان حسین ضربه زد...راوی میگه: سر رو که می آوردن نگاه کردم دیدم دندان هاش برق میزنه، اما سر رو که می بردن، دیدم دندانها شکسته...* حسین...
دفاعیه امام هادی از ولایت، متن است دوره را از مُحتوای آن دریابید
|⇦•تو نورِ هدایتی بانیِ شفاعتی.. و توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام تو نورِ هدایتی ، بانیِ شفاعتی معنایِ عبادتی ، یا امامِ هادی! ای اصلِ هر مسیر ، مولایِ بی‌نظیر دست من رو بگیر ، یا امامِ هادی! تو همه عزتِ شیعه ، تو همه باورِ مایی تویی اصلِ مناجاتُ ، سایۀ رو سَرِ مایی تا میشه آشوب دلِ من ، میخونم دوباره ، از عشقِ تو آقا پر میشکه این دلم با ، چه شوقی به سمتِ ، زیارتِ سامرا «یا وَلیَّ المؤمنین یا علی بن جواد..» از لطفِ نگاه تو ، در ظِلِّ پناهِ تو دلبستم به راه تو ، يا امامِ هادي! اي سامونِ دلم ، عشقت آب و گلم رحمي كه سائلم ، يا امامِ هادي! به تو مَديونم آقاجان ، تويي كه نورِ اين راهي ميشه پيدا راهم از چاه ، تويي كه برام پناهي «یا وَلیَّ المؤمنین یا علی بن جواد..»
༻↷↭↶༺ خواستند که تکانی بخورد، را نوشتند!
|⇦•عمری گذشت هنوز .. و توسل ویژۀ به امام هادی علیه السلام ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ عمری گذشت هنوز تویِ گوشم العطشِ بچه ها می‌پیچه تو خیمه‌گاه یه چیزایی دیدم که زهر کینه پیش اون هیچه دیدم،بچه ها رو تو خیمهٔ مَشکا رو خاک نمدار که می‌اُفتادن دیدم با چه خجالتی رفتن مشک و به سقای حرم دادن عَلَم افتاد، تو حرم غوغا شد پایِ دشمن ،سَمتِ خیمه وا شد وا مصیبت،ای امان از غربت... گودال بود تو خاطرم هرجا دیدم حصیر و کهنه قالیچه تو قتلگاه یه چیزایی دیدم که زهر کینه پیشِ اون هیچه دیدم،خنجر کهنه که نمیبُرّه حوصله‌ی سپاه‌شون سر رفت بین سنان و شمر دعوا شد خولی به سمت کوفه با سر رفت کربلا بود،محشر کبری بود یا بُنَیَّ، نالۀ زهرا بود وا مصیبت،ای امان از غربت... بینِ محلّۀ یهودی شد سرای روی نیزه بازیچه تو شهر شام یه چیزایی دیدم که زهر کینه پیش اون هیچه دیدم،اوباش مستِ سنگ به دستی که دنبال شرّ و فتنه می‌گردن جلو چشایِ عمه ام زینب به رأس روی نی جسارت کردن سری اُفتاد، زیر سُمّ مرکب ما می مُردیم، نبود اگه زینب وا مصیبت،ای امان از غربت...
بعد از شَهَنشَهِ نجف و شاهِ کربلا، در طالعم نوشته خدا؛ ...
•|یاهادی‌النقي|• وقتش‌رسیده‌ وقت کنی،رو به‌ما کنی مـا را کبوتر حــرم "سـامـرا" کنی … دَرهـَم بخـر نگاه نکن که چه میخری رسوا شوم اگرکه بخواهی سوا کنی!
و توسل به امام زمان ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام . حال و احوالِ گرفتار تماشا دارد گریۀ عبـدِ گنـهکار تماشا دارد آمدم گریه کنم تا که نگاهم بکنی چون ستاره به شب تـار تماشا دارد هر چه شد بین من و تـو ز همه پوشاندی آبروداریِ سَتـّار تماشا دارد بالحسین الهی العفو... بـارها زیـرِ همه قـول و قـرارم زده ام دست گیریِ تـو هـر بـار تماشا دارد ماه،ماهِ رجب و سفره به نامِ علی است لحظه ی جلوه ، رُخِ یار تماشا دارد عاشقِ نیمه شب صحن و سرایِ نـجفـم حـرم حیـدر کـرّار تماشا دارد *اولِ ماهِ رجب، زیارتیِ ابی عبدالله است، نیمه ی ماه، زیارتیِ ابی عبدالله است، آخرِ ماه هم زیارتیِ ابی عبدالله است «صَلَّ الله عَلیکَ یا سَیدنَا المَظلوم» * همۀ آرزویم یک سحر کرب و بلاست شب جمعه حـرمِ یـار تماشا دارد مادری دست به پـهلو، پـسری پـاره گلو گـریـه ها لحظۀ دیـدار تماشا دارد روضـۀ قحطی آب و لبِ عـطشانِ حسین گـوشۀ صـحن علمـدار تماشا دارد * آخرایِ سالِ، دم دمای عید که میشه آدم به زن و بچه اش میگه بذار اوستام مزدم رو بده براتون لباسِ نو میخرم، آقا! اربابِ ما توئی ما رعیتِ تو هستیم«وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا،إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين» بده در راهه خدا یه کربلا...* کـاش امسال شـود سال ظهـور دلبـر پـرچم خیمۀ دلـدار تماشا دارد یا صاحب الزمان... من آن صیدم که بینِ دامِ این بیگانه افتادم من آن شمعم که در این بَزم، بی پروانه افتادم دلِ شب از پیِ مرکب پیاده می دویدم من به یادِ عمۀ جان داده در ویرانه افتادم من آن مرغ گرفتارم بیا مادر تماشا کن به کنج این قفس پر بسته و بی دانه افتادم چو دیدم این همه زیور به روی تاج و تختِ من آن صیدم که بینِ دامِ این بیگانه افتادم من آن شمعم که در این بَزم، بی پروانه افتادم دلِ شب از پیِ مرکب پیاده می دویدم من به یادِ عمۀ جان داده در ویرانه افتادم من آن مرغ گرفتارم بیا مادر تماشا کن به کنج این قفس پر بسته و بی دانه افتادم چو دیدم این همه زیور به روی تاج و تختِ تو به یاد گوشِ مجروحِ گُلِ دُردانه افتادم مرا بَزمِ شراب آورده ای، شرمی کن از زهرا به یادِ عمه ها در مجلسِ بیگانه افتادم عمامه از سرم انداختی، مویم پریشان شد به یادِ گیسوانِ در هم و بی شانه افتادم به من در حالت مستی جسارت میکنی، یادِ لب بی آب و چوبِ زادۀ مرجانه افتادم متوکل آقارو از مدینه به سامرا آورد، میگن: بین راه یه موقفی بود، دستور داده بود جایی که از همه جا بدترِ، امام هادی رو ببرن، آقا رو توی کاروانسرایی بردن که پر بود از اَراذل و اوباش ، جایی بود که حیوان هاشون رو می بستن،تویِ او کاروانسرا دستور داد بدترین جاش آقارو جا بدن...با این کار میخواست امام هادی رو کوچک کنه... بعد از یه زمانی آقا وقتی دوستانشون دورشون جمع بودن، فرمودن: از همه جاهایی که بیشتر به من سخت گذشت، اون جایی بود که متوکل من رو برد یه عده اوباش اونجا بودن، جایِ من اونجا نبود... یا امام هادی! راست میگی آقاجان، شما امامی،شما حجتِ خدایی، شأن و منزلتِ شما بالاتر از این حرفهاست،اما خدارو شکر زن وبچه ات همراهت نبودن،خدارو شکر خواهرت همراهت نبود... چی میخوام بگم؟ بعضی ها میدونم کجا رفتن...اما من اونجا نمیخوام بیام، اگه جا خوردی من رو ببخش... آقا دیگه ناموست رو توی انظار قرار ندادن، اما کربلا زینب همه رو سوار کرد،یه عده نامحرم دور زینب رو گرفتن... آی گریه کن ها! شتر قدش بلنده، وقتی یکی بخواد سوارِ شتر بشه باید کمکش کنی...یه نگاه زینب به دور و اطرافش کرد...این خانوم وقتی رسید کربلا، اباالفضل مهار ناقه اش رو می گرفت، قاسم رکاب برا عمه اش می گرفت، علی اکبر زیر بغلهای زینب رو می گرفت، اما الان دیگه محرمهای زینب نیستن، یه نگاه کرد طرف علقمه، «اَخی اباالفضل!»
🎼دل تنگم آه ای سامرا .. |⇦• سینه زنی ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آه از غمِ گلدستۀ غربت نصیبت از دل شكسته گنبد و صحن غریبت دل تنگم آه ای سامرا دل تنگ آن صحن و سرا ای كاش و می خواندی مرا با هر نسیم از صحن تو،عطر عجیبی می وزد از گوشۀ سرداب تو،اَمَّن یجیبی می وزد دل تنگم آه ای سامرا .. شد آینه دارِ بقیع،این صحنِ ویران از این جفا جان های ما،گشته پریشان آه از ستم ، آه از جفا در حقِ آلِ مصطفی نفرین به قومِ بی وفا نام تو سُرَّمَن رأی اما نشاند درد و غم آخر خدایا تا به كی زائر ندارد این حرم دل تنگم آه ای سامرا .. ابن الرضایِ ثانی ای هادیِ امت اذنی بده تا بی قرار آیم به سویت مولا امامِ عسكری بر این گدا بگشا دری اینك من و چشم تری خود توشۀ راهم بده بارِ گناهم را مَبین بر اشك و آهم كن نظر روی سیاهم را مَبین