eitaa logo
ذاکرین آل الله
272 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
نهمین نور خدا،مشکل گشا،ابن الرضا ع مظهر جود وسخا،مهرووفا،ابن الرضا ع حرز تو باشد برای رفع هر مشکل دوا یاجوادالائمه،باب الدعا،ابن الرضا ع
اگر دست و بالت کمی خالی است اگر حال و روز تو بی حالی است اگر آسمان در قفس میکشی اگر قسمتت بی پَر و بالی است اگر کار و بار تو پیچیده و... اگر چند وقتی بد اقبالی است اگر تار و پودت گره خورده است اگر غصه‌ها نقشِ این قالی است اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد اگر مثل پاییز یک شالی است - علاجش فقط یک نفس یا علیست خدا هست با آنکه او با علیست - خدا در شکوهِ جلال علیست خدا در ظهورِ جمال علیست خدا در نزولش علی می‌شود خدا در مقامش کمالِ علیست حرام خدا و حلال خدا حرام علی و حلال علیست پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت که ما هرچه دیدیم مال علیست علی چارده مرتبه آمده علی عین میلادِ آل علیست - علی گفته و غرق عین اش شدیم همه راهیِ کاظمینش شدیم - مرا فارغ از قیل و قالم کنید مرا راحت از خشکسالم کنید محال است لب را به مِی تر کنم مرا تشنه‌ی این محالم کنید مرا بشکنید و بسازید باز تَرَکهای روی سفالم کنید فقط روی چشمان خود میکشم از این خانه هرچه"حوالم"کنید مرا می‌کشاند دو گنبد طلا شب رفتنم شد حلالم کنید - ببینید رویای جبریل را مبارکترین کودک ایل را - شلوغ است اگر آستانِ جواد پُر از برکت است آسمان جواد گدایی به شاهی مقابل نشست چه ها می‌کند تکه نان جواد پیمبر پدر با خدیجه شد و... رضا نیز با خیزران جواد علی‌اکبرش را ببین بعد از این رضا می شود میهمان جواد شبیه نماز حسین و علی است نماز رضا با اذان جواد فقط شانه‌ات را به دیوار نِه فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد - تو را می‌دهد تا قیامتِ مراد گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد - خدا خواست تا بی کرانش دهند و در یک افق سه جوانش دهند علی جان آقای کرببلاست حسین آمده تا سه جانش دهند فقط دوست دارد ببیند علی فقط دوست دارد همانش دهند علی در سه صورت تماشایی است علی را سه جلوه نشانش دهند علی اصغرش هم علی‌اکبر است اگر فرصت امتحانش دهند به صف فطرس و جبرئیل و رباب که نوبت به نوبت تکانش دهند - زمین خوردها را که جان می‌دهند به باب الحوائج نشان می‌دهند - اگر بارِ ما از کَرَم می‌کشد برای پدر بارِ غم می‌کشد رسیده بگوید اگر قد کِشَد شبیهِ عمویش عَلَم می‌کشد غریبی ببین تشنگی‌اش ببین که کارِ پدر بر قسم می‌کشد گمانم به دنبال گهواره است کسی که به آتش حرم می‌کشد فقط مادرش آه دنبال او در آن راهِ پُر پیچ و خَم می‌کشد بِبَر نامِ او را خدا بعد آن به حجم گناهت قلم می‌کشد رباب است یک فاصله تا حسین چه‌ها کرده این حرمله با حسین 🔸شاعر: ___________________________
❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ دوران بزن در رو تمام شده صهیونیست ها زدن ۸ فلسطینی مظلوم رو شهید کردند فلسطینی ها انتقام گرفتند ۱۰ صهیونیستی رو نفله کردند.... معادلات قدرت در همه جای جهان در حال تغییر است.... .
|⇦•اگر چه حوصله ی شعر... و توسل ویژۀ ولادت حضرت علی اصغر سلام الله علیه اگر چه حوصله ی شعر سر نیامده است  قلم ز عهده ی مدح تو بر نیامده است  به شهد غنچه ی لبهای سرخ تو سوگند  گلی شبیه تو از خاک در نیامده است  بزرگی تو چنان جلوه کرده در عالم  مجال عُمر کَمَت در نظر نیامده است  به لطف منسب بابُ الحوائجْیت بُوَد  که بين حرف تو اصلاً اگر نیامده است  علی؛ علیست چه اکبر؛ چه اصغرش اصلاً ز نام نامی تو خوبتر نیامده است  بدیل نیست برایت که در سرای حسین  پس از ظهور تو دیگر پسر نیامده است  چه جلوه ای تو ندانم که لطف نقّاشیْت  به ذهن این همه تصویرگر نیامده است  خبر رسیده لبت خنده داشت وقت سفر  اگر ز شورش اشکت خبر نیامده است  از آن طرف دل مادر اسیر دلشوره ست  از این طرف سوی خیمه پدر نیامده است  بگو گلوی تو شمشیر خورده یا نیزه؟  مگر به سمت تو تیر سه پر نیامده است؟  تنت برای چه اینقدر؛ زخمْ خورده شده؟  اگر ز خاک به سرنیزه در نیامده است  محمد قاسمی
|⇦•آن‌که هستی به همه... ویژۀ ولادت حضرت جوادالائمه علیه السلام و حضرت علی اصغر سلام الله علیه آن که هستی به همه هستیِ ما داده علی ست ما همه مَست ولاییم و مِی و باده علی ست سر به هر جاده نهادیم تَه جاده علی ست هدف خِلقت ما عشقِ به اولاد علی ست همه شان بابِ حوائج ، همه شان بابِ مراد همه شان یا که کریمند و یا این که جواد آمدی تا که نگاه پدرت تر نشود تا که هر بی سر و پا منکر کوثر نشود تا فراموشِ کسی آیه ی "وَانْحَر" نشود نسلِ تو چشمه ی عشق است که اَبتر نشود پُشت در پشت همه مظهر "أعطینائید" همه هستید علی و همگی زهرائید آمدی و نهمین باب اجابت شده ای پسر عاطفه و عشق و محبت شده ای بین گهواره ی خود نور حقیقت شده ای در همان کودکیت رُکن ولایت شده ای یک نظر کن که فَلک در حرکت می آید از قدم های تو عطر برکت می آید آمدی هر طپش دل شده غرق هیجان شام شِمشاد قَدان خسرو شیرین، دَهَنان که به مژگان شکنی قلب همه صف شکنان تو عیان تر ز عیانی و چه حاجت به بیان همه گفتند که جان در گرو جانان است پسر حضرت سلطان و خودش سلطان است عشق همراه شما تا دَم آخر زنده است ریشه ی دین خدا از کَرمت سر زنده است نِهضت سبز کریمانه ی حیدر زنده است با شما تا به ابد نام پیمبر زنده است چقدر نام محمد به شما می آید همه گفتند ولیعهد رضا می آید "مُؤمِنٌ بِسِرکُم ، شاهِدُکُمْ غائبِکُمْ" "یَسْلُکَ سَبیلِکُمْ ، یَکِرَّ فی رَجْعَتُکُمْ" "وَ تَوَلَیْتُ بِه اَوَلِکُمٰ آخِرکُمْ" "اَبٍغَضَ الله مِن عَدُوکُمْ اَبْغَضَکُمْ" یا مَن اَرْجُوهِ دَهُم ! عاشق و مجنون توییم پاسخ جلوه ی این الرجبیونِ توییم قد برافراشته کردی علم حکمت را به قیامت بکشانی دم قد قامت را به کجا سجده کنم شکر کنم نعمت را که نگاه تو گشاید گره حاجت را پدرانم همه گفتند از این باب مُراد ای جواد بن جواد بن جواد بن جواد باز هم در دل من شوق حَرم افتاده است و ضریحی که پناه دل هر دلداده است حِس صَحنت به همان خوبی گوهرشاد است هر طرف می نگرم پنجره ی فولاد است کَرمت قابل لمست کَرم سلطان است حرمت مثل رواق حرم سلطان است باز هم آمده ام مثل گدا محتاجم نا امید از همه دنیا به شما محتاجم "وَ تَصَدَقْ" بده در راه خدا محتاجم به هوای حرم کرب وبلا محتاجم باز هم شوق ضریح شَه بی سر دارم باز هم دست به گهواره ی اصغر دارم :رضا تاجیک
|⇦•قسم به سوره ی خورشید... ویژۀ ولادت حضرت جوادالائمه علیه السلام قسم به آن که به گنجشک بال و پر داده همان که بال قنوت دَمِ سحر داده قسم به سوره ی خورشید و آیه آیه ی آن که نور را به دل روشن بشر داده قسم به آه درختی بدون بَر، که جبر شکوه ساقه ی خود را به یک تبر داده دمیده بر دم صور مدینه اسرافیل ترانه خوانده و آواز عشق سر داده که هان تمامی هفت آسمان نظاره کنید فَلک به دامن خورشیدتان قمر داده کسی که وارث پیغمبر است اَبتر نیست خدا دوباره به این خاندان پسر داده پسر نه ،کوثرِ قرآن ضامن آهو جواد آل علی، جانِ ضامن آهو *جانِ امام رضاست، علی اکبرِ امام رضاست، دیدین میگن: میری حرم امام رضا بگو‌: آقا به حق جوادت، دو نفر رو به امام رضا سفارش کردن تو‌ حرم قسم ندید، اما نامش رو ببرید رد خور نداره یکی مادرش حضرت زهرا، یکی جواد الائمه..* همان که سجده گهش آسمان عیسی شد همان که خاک درش کوه طور موسی شد همان که ذره شد از لطف چِشم او خورشید همان که قطره ز شوق نگاش دریا شد همان که روشنی چشم آسمانی هاست ستاره ی سحرِ آسمان بابا شد همان که در وسط طعنه ها و تهمت ها رسید و قِصه ی کوثر دوباره احیا شد مدینه مکه و ریحانه هم خدیجه ی آن رضا رسول خدا و جواد، زهرا شد رسید سیب بهشت خدا، خدا را شکر رسید یوسف یعقوب ما، خدا را شکر به شیوه ی پدر این چشم مهربان شده است همان نگاه همان عاطفه همان شده است همان صمیمیت و گرمی و صفایی سبز همان پناه که آهو دخیل آن شده است اگر غلط نکنم بوی یاس می آید اگر درست بگویم رضا جوان شده است جواد، جود خداوند آسمانها هست که با زبان زمینی او بیان شده است منم گدای امامی که قرص مهر و ماه به دست سائل او مثل قرص نان شده است فقط نه مَلجأ حاجات مردمان زمین که مَأمن همه ی آسمانیان شده است کسی که سائل این خانه هاست می داند جواد، جود کند سائلی نمی ماند مخاطب همه ی نامه های من شده ای توسلی همه روزه برای من شده ای در این زمین که هوای نفس کشیدن نیست حیات من نفس من هوای من شده ای دلم بهانه صحن تو دارد آقا باز بهانه ی سفر کربلای من شده ای مرا سفر، سفر کاظمین قسمت کن مرا زیارت قبر حسین قسمت کن محسن عرب خالقی
|⇦•قلم به دست گرفتم ... ویژۀ ولادت حضرت جوادالائمه علیه السلام و حضرت علی اصغر سلام الله علیه قلم به دست گرفتم دل از نفس افتاد که باز عشق رسید و نفس به این دل داد به پای عشق نشستن چقدر شیرین است شبیه تیشه زدنهای بی حدِ فرهاد خراب عشقم و اما به خویش می بالم کّزین خرابی عشق است خانه ام آباد من‌ و تمامی ایل و تبارم از اول غلام زاده وعاشق شدیم مادر زاد تمام صحبتم از عشق یک توسل بُود توسلی که زده شعله ها بر این بنیاد خداش بیامرزد آن کسی را که قسم به‌حق جواد الائمه یادم داد خدا به حُرمت چشمانش آفرید مرا میان‌حلقهٔ عشاق او کشید مرا زمین وشمس وقمر از تبار چشمانت ومَه به گردش دورِ مدار چشمانت وجودآیینه شد آب از خجالت تو‌همینکه آمد وآمد کنار چشمانت اگر که وعدهٔ محشر نبود ممکن بود شوند عالمین تارو‌مارِ چشمانت دلیل اینکه زمین دست وپای خودگم‌کرد قسم به نام‌ خودت بود کار چشمانت دل از امام ربودن که کار هرکس نیست ولی نبود همین افتخار چشمانت زِ راه آمدی وآسمانمان کردی شبیه چشم‌خودت بی کَرانمان کردی ــــــــــــــ امشب از شوق چشم دلبرها لب به لب میشوند ساغرها از اهالی آسمان هستی التماس دعا کبوترها دل عالم به شوق آمده است از سر خنده های خواهر ها چشم‌خود باز میکند طفلی وبه پا میشود محشرها چِقدر دل اسیر قُنداقش چِقدر زیر پای او سرها اصغر است ولبان کوچک‌او بوسه گاه لبان اکبرها پسر آفتاب آمده است بند جان رباب آمده نمک‌خانوادهٔ زهرا شده بابای باب حاجتها نمک از خنده هاش می ریزد طفل شیرین حضرت بابا گاهی اوقات بالش سر او میشود دست دختر زهرا یا که‌گاهی رقیه می آید تا بگیرد بغل برادر را او برای خودش علمداری است علمش دست حضرت سقاست روز اول حسین میدانست میشود قصه ساز عاشورا چقدر با وقار می آید نوه ی ذوالفقار می آید خنده اش اعتبار دنیا بود همهٔ دل خوشی بابا بود رتبهٔ بی نظیر قنداقش مثل چادر نماز زهرا بود هر زمانی که گریه سر می داد قبل هرکس رقیه آنجا بود
|⇦•توخونهٔ ارباب یه صدایی... ویژۀ ولادت حضرت جوادالائمه علیه السلام و حضرت علی اصغر سلام الله علیه توخونهٔ ارباب یه صدایی میگه اومده به دنیا یه علیِ دیگه وقتی تو آغوش مادر آروم‌ میخوابه انگار همه دنیا تو‌ دستای ربابه لالایی پاره ی دلم، اصغر الهی صد ساله بشی، مادر برام بشی مثلِ علی اکبر، یا اصغر این خبر از آسمونا اومد سوره ی برکتِ خدا اومد یکی یه دونه ی رضا اومد خوش اومد... با طلوعی تازه رو‌ دامن‌ِ خورشید صورتِ یه مهتاب شبونه درخشید چشم رضا روشن به میلادِ جوادِ امشب دلم پشتِ درِ باب المُرادِ این خبر از آسمونا اومد سوره ی برکتِ خدا اومد یکی یه دونه ی رضا اومد خوش اومد... کسی رو‌نداشتم، اگه تو نبودی گِدای گِدا مَن تو‌ خدای جودی هر جا کَرَم باشه هم‌ اونجا هست نشونی آقا جٓوُونیمون به قربون‌ِ جٓوُونیت آقا ببین چه خالیِ دستم عمریِ نوکر خونه ات هستم به عشق کاظمین تو‌مستم آقا مستم‌... این خبر از آسمونا اومد سوره ی برکتِ خدا اومد یکی یه دونه ی رضا اومد خوش اومد...
❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ استاد فاطمي نيا(ره): 《ماه رجب، ماه توبه است. يكي از اذكاري كه اگر به معناي آن توجه كنيم بسيار موثر است، ذكر [يا مُقيل العَثَرات] است. اي خدايي كه لغزش ها را اقاله ميكند و ناديده ميگيرد... گاهي مواقع دراثر گناه، بعضي توفيقات از انسان سلب ميشود؛ اگر اين ذكر را با توجه و حضور قلب در قنوت يا سجده خود بگويد، توفيقات بازميگردد》
❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ باید کور و کر بود تا این حجم از پیشرفت علمی، پزشکی ، عمرانی و ... را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ندید.
❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ در یک ماه گذشته ۱۰۰۰ نفر بر اثر سرما در انگلیس جان باختن! در ایران یک نفر هم از سرما و گرما نمرده ولی عده‌ای حقیر ایرانی، در برابر درخواست صرفه‌جویی گاز اعلام فلاکت عمومی کردن! .
. پیامبر گرامی اسلام صلی‌ الله علیه و آله و سلم فرمودند: اگر تمامی مردم در دوستی و محبت علی بن ابی‌طالب علیه‌ السلام یکدل بودند و وحدت کلمه داشتند خداوند آتش جهنم را هرگز نمی‌ آفرید مقتل‌ الحسین خوارزمی، ج١، ص ٣٨ ۴ روز مانده تا ولادت امیرالمومنین علی علیه السلام .
|⇦ㅤㅤ یادت نره رفیق! توکل، توسل، تلاش! .
⏰یک دقیقه با قرآن کریم بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِّنَ اللّهِ شَيْئًا وَأُولَـئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ یقیناً اموال و فرزندان کافران هرگز چیزی از [عذاب] خدا را از آنان برطرف نمی کند؛ و اینانند که آتشگیره آتش اند. 🔹سوره آل عمران آیه ۱۰🔹 🌺صلوات🌺 ⏰یک دقیقه با نهج البلاغه 🔹حکمت ۲۴۰🔹 حضرت علی علیه السلام فرمودند: سنگ غصبی در بنای خانه مایه ویران شدن آن است. سید رضی می گوید: اين سخن از پيامبر(ص) هم نقل شده است و دراينكه سخن اين دو بزرگوار شبيه هم ميباشد هيچ جاى شگفتى نيست زيرا مانند آبى هستند كه از يك چاه كشيده شده‌اند و در دو دلو ريخته شده است. 🌺صلوات🌺
     دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد آیات شادی آفرین تنزیل می گردد لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد آئینه احساس تماشا را بغل می کرد دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد باید که درد دردمندان را دوا می کرد از نور خالق انشعابی را جدا می کرد باید برای ماه نامی دست و پا می کرد او را میان کهکشان خود صدا می کرد مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت بابا برای بار سوم"یا علی"می گفت این ماه‌سیما پرده ها را از حجاب انداخت از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب بند قماط او نخ حبل المتینِ رب قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد رسم گدایی را درِ این خانه رایج کرد ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است کعبه به دورش حاجی هوشیار امروز است یوسف برو،او گرمی بازار امروز است دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند جنگاوری را در دل گهواره می داند قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت خون علی را در دل رگهاش جاری داشت بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت تیغ نگاهش کاردبرد ذوالفقاری داشت کوچکترین باز شکاری بین این لانه است او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است کوچکترین قطره میان نسل باران است پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است مثل علی اکبر برای عمه ها جان است قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند زینب برایش "وَاْنْ یَکاد"از جان و دل می خواند تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید از آسمان باران که می بارید،می خندید وقتی عموعباس را می دید،می خندید گاهی رقیّه جان که می خندید،می خندید چشمان شور ای کاش این ها را نمی دیدند گل های لبخند قشنگش را نمی چیدند در کربلا وقتی عطش کابوس بابا شد از تشنگی قدِّ سکینه،خواهرش،تا شد ماه قبیله راهی آغوش دریا شد لب های خشک او بلای جان سقا شد از تشنگی با مرگ بازی می کند..،ای وای ماهیِ شش ماهه تلظّی می کند..،ای وای بعد از پسر از این پدر چیزی نمی ماند جز آه های شعله ور چیزی نمی ماند وللهِ دیگر از جگر چیزی نمی ماند این حنجر و تیر سه پر..،چیزی نمی ماند نقش سپید بوم او پاشیده شد از هم آئینه ی حلقوم او پاشیده شد از هم 🔸شاعر: ____________________
     نوری ز عرش آمد و وقتِ سپیده شد مابِین شهر صوت اذانی شنیده شد در صور جسم،نفخه ی روحی دمیده شد آئینه ی جمال نبی آفریده شد خورشیدِ روی بام رضاجان ما..،سلام ای سومین محمد ایمان ما..،سلام لبخند تو به خوشه‌ی گندم سلام کرد بامِ عروج ، بالِ تو را احترام کرد شُرب نگاهِ تو چه شرابی به جام کرد چِل سال انتظار پدر را تمام کرد از قعرِ چاهِ طعنه ی مَردُم..،رها شدی تو یوسف مدینه ی یعقوب ما شدی جود تو شیعه را ز گدایی مُعاف کرد باید به دور دست کریم‌ات طواف کرد حُبِّ تو ریسمان دلم را کلاف کرد حتّی عصا به مرتبه ‌ات اعتراف کرد عشق تو حُکم قطعیِ حفظ شعائر است هرکس که بی ولای تو مُرده‌است..،کافر است در فصل‌فصلِ کوچ،شبیه کبوتریم از کاظمین تا حرم طوس می پریم جیره‌بگیرِ گندم خواهر_برادریم ما ریزخوار سفره ی موسی‌بن جعفریم این کاسه‌ها رسیده به خوان سِتُرگ تو قربان سفره‌داری بابابزرگ تو در خاک ما نسیم دل‌انگیز یاس‌هاست ایران؛پناهگاهِ ولایت‌شناس‌هاست روی ضریح‌ها گرهِ التماس‌هاست این عمه جانِ تو بخدا جانِ فارس هاست مانند موجِ عاطفه ها در تلاطمیم خدمتگزار حضرت معصومه ی قمیم نقش تو طرح نقشه ی آب و گل من است حِرزَت امید آخر هر مشکل من است پشت در حریم شما..،منزل من است باب‌الجواد؛باب مراد دل من است دروازه ی رسیدن شیعه به جنتی تو آن جواز آخر قبل از زیارتی در دشت خشک لذت باران تویی تویی تلفیقی از کرامت و احسان تویی تویی روز جوانِ مردم ایران تویی تویی اصلاً علیِّ اکبر سلطان تویی تویی هرچند مَشهَدی‌ شده ام..،کربلایی‌ام من بی قرار بوسه‌ی پائینِ پایی‌ام زلف تو جز نوازش باد سحر ندید شش‌ماهگیِّ عاطفه‌ ی تو خطر ندید گهواره ات لطیف تر از جنس پر ندید شکر خدا که تشنگی‌ات‌ را.،پدر ندید آه از دل حسین..،سه‌شعبه بلند شد اصغر سرش به تکّه ای از پوست بند شد اشک پدر به گونه‌ی اصغر چکید..،آه با چه مشقتی به خیامش رسید..،آه این صحنه را سکینه دم خیمه دید..،آه ارباب از رباب خجالت کشید..،آه!... ولله قلبِ اَخنَس و خولی رقیق نیست قبری که کنده اید برایش..،عمیق نیست 🔸شاعر: ____
     هر کس به جهان سر بسپارد به جواد کار دو جهان وا بگذارد به جواد از ساحت ثامن الحجج فیض برد از بسکه رضا علاقه دارد به جواد ای دوست به درگهت مراد آوردم از دست ستم ها به تو داد آوردم نام تو جواد است و خدای تو جواد امید به لطف دو جواد آوردم 🔸شاعر: مرحوم =========================
     اي قمر شمس ولايت جواد اي گهر بحر عنايت جواد حجّت حق باب مراد همه نجل علي دسته گل فاطمه بر همه خوبان جهان سروري محمّد (ص) استّي و علي پروري چشم رضا از همه سو سوي تو ماه رجب شيفته روي تو روي دل آراي تو بدر رجب ليله ميلاد تو قدر رجب جود به خاک درت آرد سجود بسته به جود تو تمام وجود صورت تو باغ و بهار رضا تويي همه دار و ندار رضا حسن تو مرآت خداوند تو بهشت بابا گل لبخند تو بی خردان طعنه ديگر زدند بر پدرت تهمت ابتر زدند ولادت تو کوثري دگر بود روشني چشم و دل پدر بود نور شد و نور شد و نور شد چشم همه تيره دلان کور شد سمند علم و معرفت رام تو گره گشاي عالمي نام تو عطر رياحين جنان خاک تو روح رضا در بدن پاک تو باب تولاّي تو باب خدا مصحف روي تو کتاب خدا عقل نهالي ز دبستان تو علم گلي رسته ز بستان تو بين امامان ز عطاي زياد تويي ملقّب به امام جواد جز تو که حرز مادر خويش را به قاتل پدر نمايد عطا شبي که مأمون ستمکار مست برد به قتل تو به شمشير دست در دل تاريک شب اي جان پاک کرد تن پاک تو را چاک چاک صبح که آن بي خرد آمد به هوش گشت سراپا همه سوز و خروش گفت مرا قتل رضا بس نبود کشتن نجل مرتضي بس نبود چگونه من در نظر خاص و عام شهره شوم به قاتل دو امام قاصد مأمون به تحيّر شتافت در بدن پاک تو زخمي نيافت کرد سراپا به وجودت نظر ديد ز گل خوب تري خوبتر از رخ مأمون عرق شرم ريخت زمام اقتدارش از هم گسيخت از پي ديدار تو بشتافت باز گفت که اي مهر سپهر حجاز جسم تو شد به تيغ من چاک چاک از چه کنون سالمي اي جان پاک گفتي از دعاي زهراست اين معجر حرز مادر ماست اين مرا خداي داورم حفظ کرد به يمن حرز مادرم حفظ کرد شد خجل از کار خود آن رو سياه گشت به پيش کرمت عذر خواه عفو از آن جرم و خطا کرديش خواست دعا را تو عطا کرديش جود خداييت چه ها مي کند پيش خطا لطف و عطا مي کند اي به فداي تو و جودت جواد جود وجودش ز وجودت جواد تو دست جود خالق اکبري جواد اهلبيت پيغمبري بحر نمي از کرمت يا جواد جود گداي حرمت يا جواد روي تو شمس الشّرف اهلبيت اي دُر ناب صدف اهلبيت کودک نه ساله بدي کز کمال دادي پاسخ به هزاران سؤال زاده اکثم ز دُر افشانيت گشت يکي طفل دبستانيت مانده زهر قيل و زهر قال بود گويي از آغاز کر و لال بود لکنت نطقش به لب افتاده بود گويي طفلي عقب افتاده بود از کف مأمون چو رها گشت باز ماهيکي گرفت و برگشت باز تا ببرد ره به کمال تو بيش ماهي را فشرد در دست خويش گفت که اي نور دل بوالحسن فاش بگو چيست کف دست من پاسخ تو دوباره اعجاز کرد پرده ز اسرار دگر باز کرد قصّه تبخير و هوا و شکار گشت ز دُرج سخنت آشکار حلم ز رفتار شما حلم شد علم ز گفتار شما علم شد معادن حکمت حق شماييد مساکن رحمت حق شماييد شما همان ائمه الدّعاييد مشاعل انوار الهداييد جلالت خدا نشان شماست آيه ي تطهير به شان شماست کلامتان نور است و رحمت است معجزه و موعظه و حکمت است ارث نبّوت رسول از شماست مجد و کرامت بتول از شماست طاعت مقبول? حق شماييد رحمت موصول? حق شماييد شما امامان همگي جواديد باب نجات و قبله ي مراديد قرآن يکدم از شما جدا نيست هر آنکه بي شماست با خدا نيست «ميثم» را بر درتان التجاست اميد او به مَن اتاکُم نَجاست 🔸شاعر: ===============
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا