#امام_حسین #مناجات_با_امام_حسین
شُهرتِ ماست، مُحِبّانِ اباعبدالله
ریزه خواریم، سَرِ خوانِ اباعبدالله
نظرِ فاطمه از روزِ اَزَل بر ما بود
نامِ ما بوده به دیوانِ اباعبدالله
اَشکِ ما از کَرمِ زینبِ او تأمین است
تا که هَستیم پریشانِ اباعبدالله
"یاعَلی" گفتم و دیدم که علی گفت؛ "حُسین"
پدرش رفته به قُربانِ اباعبدالله
قَلمِ عَفو کِشیدند به پَرونده ی ما
تا نِشَستیم به اِیوانِ اباعبدالله
دینِ ما را نَبی آوَرد و حُسین اِبقاء کرد
زیر دِینیم و مسلمانِ اباعبدالله
مَرگ حَقّ است، ولی در دلِ میدان خوب است
کاش باشَم زِ شهیدانِ اباعبدالله
مادرم لُقمه ی نانی که سَرِ سُفره گذاشت
همه خوردیم به اِحسانِ اباعبدالله
جُرعه آبِ خُنَکی خوردم و گُفتَم با اَشک
به فَدای لَبِ عَطشانِ اباعبدالله
رَفته بودم سَرِ بازار لِباسی بِخَرَم
یادَم آمَد تَنِ عُریانِ اباعبدالله
عِلَّتِ سوختنِ چوب دَر آتش این است؛
چوبها خورده به دَندانِ اباعبدالله
آه از شامِ غریبان، که به صَحرا اُفتاد
شُعله بَر دامَنِ طِفلانِ اباعبدالله
🔸شاعر:
#رضا_رسول_زاده
___________
|⇦•تو پناهمی،تو تکیه گاه....
#نماهنگ و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب جمعه
تو پناهمی، تو تکیه گاه محکمی
تو پناهمی، تو کِشتی نجاتمی
تو پناهمی، تو یک نیاز مبرمی
آقا...
مِنْ أیْنَ لِیَ نِجاةُ اِلا رَوضه
مِنْ أیْنَ لِیَ الْحَياةُ اِلا رَوضه
دلتنگ حرم هستم حسین
ولی دل به عَلَم بستم حسین
به کتیبه ها که دست میکِشم
به ضریح می رسه دستم حسین
قَوِّ عَلَى خِدمَتِكَ جَوارِحي
وَاشدُد عَلَى العَزيمَةِ جَوانِحي
چه عنایتی! چه شاه با کرامتی
چه سعادتی! چه ذکر با حلاوتی
چه عبادتی! چه بَزمِ پُر محبتی
آقا...
مِنْ أیْنَ لِیَ الرَّفیقُ اِلا روضه
مِنْ أیْنَ لِیَ الطَّریقُ اِلا روضه
دستامو بگیر پاشم حسین
زیر خیمه ی تو جاشم حسین
بی خیالِ همه دنیا میشم
اگه با تو رفیق باشم حسین
دلتنگ حرم هستم حسین
ولی دل به عَلَم بستم حسین
به کتیبه ها که دست میکِشم
به ضریح می رسه دستم حسین
قَوِّ عَلَى خِدمَتِكَ جَوارِحي
وَاشدُد عَلَى العَزيمَةِ جَوانِحي
|⇦•دلِ من تنگه برا شلوغیه حرم..
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب جمعه
دلِ من تنگه برا شلوغیه حرم
برسم دم غروب ورودیه حرم
اشکِ چشمام اذنِ دخول باشه
مادرت بهم بگه قبول باشه ..
قبول باشه، پا پیاده این همه راه اومدی
قبول باشه، برای حسینِ من سینه زدی
قبول باشه، خیر ببینی از جوونیت پسرم
قبول باشه، اومدی خالی نشه دور و برم
«لاعشق الا حسین، محیای محیا حسین»
یه سلام بهت بدم دم میدونه مشک
زیر لب ازت بخوام با چشم پر اشک
نوکریم باشه علی الدوام آقا
اومدم بهت بدم سلام آقا ..
سلام آقا، دوریه کربلا من رو میکشه
سلام آقا، دله من فقط به این حرم خوشه
برسم کنار خیمهگاهِ خواهرت
پای پر آبله شبیه دخترت
شبِ جمعه و دم اذون باشه
مادرت فاطمه روضه خوان باشه
آهای مردم، پسرم رو لبِ تشنه کشتنش
آهای مردم، دست به دست میچرخید پیرهنش
حسینِ من، ذوالجناح اومده سمتِ خیمه ها
حسینِ من، تنِ تو مونده به روی بوریا
«ای حسینم .. ای ضیا هر دو عینم ..»
با سلام و ارادت ویژه خدمت دوستان عزیزم
ذاکرین آل الله
متن اشعار ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
👇👇👇👇
#مدح_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
ای ماورای حد تصور کمال تو
بالاتر از پریدن جبریل بال تو
از مادری چنین-چنین دختری شود
هم خوش به حال فاطمه هم خوش به حال تو
غیر از حسین فاطمه، چیزی ندیده ایم
در انعکاس آینه های زلال تو
نزدیک سایه های عبورت نمی شویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو ؟
از گوشه های چشم تو ساحل درست شد
محض رضای پای تو محمل درست شد
تو زینبی و شیر زن بعد کربلا
تفسیر نفس مطمئن بعد کربلا
زهرا، نبی ،حسین و علی و حسن تویی
بانو تویی تو «پنج تن » بعد کربلا
گاهی که طعنه می شنوی صبر میکنی
یعنی تویی همان حسن بعد کربلا
ای گریه غریبی عریان بی کفن
حالا تویی و پیرهن بعد کربلا
قلبت تپید وسوره مریم شروع شد
غمگین ترین غروب محرم شروع شد
ای سایه بلند اباالفضل بر سرت
ای بال جبرئیل گلستان معبرت
عباس هم رشیدی قد تو را ندید
از بس که سر بزیر بود در برابرت
شب زنده دار شام غریبان کربلا
دل بسته بر نماز شب تو برادرت
ای خطبه صدای تو نهج البلاغه ات
وی محمل بدون جهاز تو منبرت
هجده سربریده به دنبال چشم تو
هجده سر بریده نگهبان معجرت
ای قله نجابت توحید ، جای تو
عطر حضور فاطمه دارد حیای تو
#علی_اکبر_لطیفیان
#مدح_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
پائین تر از آنیم زبالا بنویسیم
یا اینکه بخواهیم شما را بنویسیم
ما کوزه ی اندیشه ی مان کمتر از آن است
تا اینکه بخواهیم زدریا بنویسیم
آنقدر به ما وقت ملاقات ندادند
تا گوشه ی چشمی زتماشا بنویسیم
ما را لُلُلُک لُکنت محض آففریدند
تا مدح تو با لهجه ی موسی بنویسیم
هر جا که حسین ابن علی حک شده باید
زیرش مددی زینب کبری بنویسیم
از وسعت نوری بنویسیم که تابید
ای نقطه ی تاریک حوالی تو خورشید
بسیار شنیدیم ولی کم ز تو گفتند
ناگفته زیاد است اگر هم ز تو گفتند
نُه ماه تو در کالبد فاطمه بودی
گاه متولد شدنت عالمه بودی
از چهره ات اینگونه گرفتند نتیجه
هم مادر و هم دختر زهرا ست خدیجه
بر روی زمین از تو بگوییم چگونه
ای شیوه ی تفسیر تو در عرش نمونه
لب باز کنی هرچه نفس بند می آید
از حنجرت آیات خداوند می آید
پیوند صمیمانه ی دریا زده بر باد
آرامش آمیخته با لهجه فریاد
قول تو فصیح است بدانگونه که زهرا
این غرش شیر است همانگونه که مولا
دستی به در قلعه ی خیبر زد و از جا
لا حول ولا قوه ای وای مبادا...
ای کوفه بخاطر بسپار این عظمت را
در دست اگر تیغ دو صد مرد ندارد
برپای اگر از تاختنش گرد ندارد
پیشانی او پارچه زرد ندارد
این دختر مولاست همآورد ندارد
ای کوفه بخاطر بسپار این عظمت را
گاهی که به ناگاه گذر میکند از راه
با طرز وقاری که برش کوه شود، کاه
خورشید فراروی وی و پشت سرش ماه
جز این نبود منزلت دختر یک شاه
ای کوفه به خاطر بسپار این عظمت را
ای کوفه چه زود این همه از یاد تو پر زد
این لکه ی ننگ از چه ز دامان تو سرزد
زینب که دمی راهی بازار نمیشد
از معجر او باد خبر دار نمیشد
اکنون به چه جرم است وِ را کوچه به کوچه...
دشنام ، تماشا، سر بر نیزه، چه و چه
از گریه ی بر دختر حیدر بنویسیم
یک مرتبه خواهر دو برادر بنویسیم
#حسین_رستمی
#مدح_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
یا که خدا به خلق پیمبر نمی دهد
یا گر دهد پیمبر ابتر نمی دهد
حتی اگر چه فیض الهی به هیچ کس
غیر از رسول سوره ی کوثر نمی دهد
دختر در این قبیله تجلی کوثر است
بی خود خدا به فاطمه دختر نمی دهد
زینب رشیده ای است که بر شانه ی کسی
تکیه به غیر شانه ی حیدر نمی دهد
زینب شکوه خواهری اش را در عالمین
دست کسی به غیر برادر نمی دهد
او مظهر صفات جلالی حیدر است
یعنی به راحتی به کسی سر نمی دهد
زینب همان کسی است که در راه عفتش
عباس می دهد نخ معجر نمی دهد
#علی_اکبر_لطیفیان
#مدح_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
خوب است که از زینب کبری بنویسم
از حضرت صدیقه صغری بنویسم
تا نقش ببندد به دلم نام عقیله
از آمدن دختر زهرا بنویسم
از حال و هوای قدم تازه رسیده
از پشت در و جمع گداها بنویسم
با کسب اجازه بنویسم خود زهرا
یا روی زمین شاخه طوبی بنویسم
وقتی شده چون فاطمه سر تا قدم او
شاید بشود ام ابیها بنویسم
تنها نه فقط چشم مدینه شده روشن
از روشنی چشم دو دنیا بنویسم
من منتظرم حضرت جبریل بیاید
یک اسم پر از عطر و مُسما بنویسم
جبریل کنار پر قنداقه رسیده
باید ملکی محو تماشا بنویسم
حالا که رسیده به علی مژده مولود
بگذار که من زینت بابا بنویسم
بانو به خدا زیر قدمهای تو جنت
دستان تو را عرش مُعلی بنویسم
وقتی که به لبهای حسین آمده لبخند
بد نیست که یک چند تمنا بنویسم
هر چند که دیری ست تمنای من این است
از کربُ و بَلای شده امضا بنویسم
#سید_حجت_بحرالعلومی
#مدح_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
با خبر کرد نسیمی همه دنیا را
متلاطم شده دیدند دل دریا را
گل سرخی که می از قطره شبنم میزد
مست میکرد ز بوی نفسش صحرا را
چه صفایی چه هوایی چه دلی داشت زمین
شور میداد ز حال خوش خود بالا را
چشمهایی به روی چشم دگر وا شد و بعد
دل مجنون کسی برد دل لیلا را
بین آغوش برادر چقدر آرام است
چقدر ناز ربودست دل بابا را
گوییا بار دگر حضرت پیغمبر دید
عکسی از ماه رخ کودکی زهرا را
زینت خانه مهتاب به دنیا آمد
زینب حضرت ارباب به دنیا آمد
چهرهاش منعکس از طلعت روی زهراست
عشق بازیش از آن حال و هوایش پیداست
حضرت زینب کبری خودش اقیانوسیست
گرچه چشمان پر از گوهر نابش دریاست
اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست
از ازل تا به ابد پرچم زینب بالاست
مادری کرد برای سه امامش زینب
پس ولایت به پرستاری او پا برجاست
سوره مریم قرآن نمی از تفسیرش
وسعت روح بزرگش چقدر نا پیداست
بهترین خوبترین خواهر دنیا آمد
حضرت فاطمه دیگر دنیا آمد
#مسعود_اصلانی
#مدح_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
بار دیگر سلام بر نورت
مبدأ عشق، از ولادت توست
مثل زهرا سراسرت خیر است
کرم و لطف و عشق، عادت توست
تو چنان در عبادتی بی بی
که عبادت پیِ عبادت توست
به خداوندیِ خدا سوگند
عشق تو کرده عشق را در بند
از همان ابتدا شدی آرام
تو به اعجاز رنگ و بوی حسین
وسط آن همه بهشتی رو
باز شد چشم تو به سوی حسین
بی گمان اینکه شد برادر تو
آبرو بود و آرزوی حسین
چشمت افتاد بر جمال جمیل
گریه تو به خنده شد تبدیل
#مهدی_مقیمی