eitaa logo
ذاکرین آل الله
329 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
385 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•دلِ من تنگه برا شلوغیه حرم.. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب جمعه دلِ من تنگه برا شلوغیه حرم برسم دم غروب ورودیه حرم اشکِ چشمام اذنِ دخول باشه مادرت بهم بگه قبول باشه .. قبول باشه، پا پیاده این همه راه اومدی قبول باشه، برای حسینِ من سینه زدی قبول باشه، خیر ببینی از جوونیت پسرم قبول باشه، اومدی خالی نشه دور و برم «لاعشق الا حسین، محیای محیا حسین» یه سلام بهت بدم دم میدونه مشک زیر لب ازت بخوام با چشم پر اشک نوکریم باشه علی الدوام آقا اومدم بهت بدم سلام آقا .. سلام آقا، دوریه کربلا من رو میکشه سلام آقا، دله من فقط به این حرم خوشه برسم کنار خیمه‌گاهِ خواهرت پای پر آبله شبیه دخترت شبِ جمعه و دم اذون باشه مادرت فاطمه روضه خوان باشه آهای مردم، پسرم رو لبِ تشنه کشتنش آهای مردم، دست به دست می‌چرخید پیرهنش حسینِ من، ذوالجناح اومده سمتِ خیمه ها حسینِ من، تنِ تو مونده به روی بوریا «ای حسینم .. ای ضیا هر دو عینم ..»
با سلام و ارادت ویژه خدمت دوستان عزیزم ذاکرین آل الله متن اشعار ولادت حضرت زینب سلام الله علیها 👇👇👇👇
  ای ماورای حد تصور کمال تو بالاتر از پریدن جبریل بال تو   از مادری چنین-چنین دختری شود هم خوش به حال فاطمه هم خوش به حال تو   غیر از حسین فاطمه، چیزی ندیده ایم در انعکاس آینه های زلال تو   نزدیک سایه های عبورت نمی شویم نامحرمان عشق کجا و خیال تو ؟   از گوشه های چشم تو ساحل درست شد محض رضای پای تو محمل درست شد   تو زینبی و شیر زن بعد کربلا تفسیر نفس مطمئن بعد کربلا   زهرا، نبی ،حسین و علی و حسن تویی بانو تویی تو «پنج تن » بعد کربلا   گاهی که طعنه می شنوی صبر میکنی یعنی تویی همان حسن بعد کربلا   ای گریه غریبی عریان بی کفن حالا تویی و پیرهن بعد کربلا   قلبت تپید وسوره مریم شروع شد غمگین ترین غروب محرم شروع شد   ای سایه بلند اباالفضل بر سرت ای بال جبرئیل گلستان معبرت   عباس هم رشیدی قد تو را ندید از بس که سر بزیر بود در برابرت   شب زنده دار شام غریبان کربلا دل بسته بر نماز شب تو برادرت   ای خطبه صدای تو نهج البلاغه ات وی محمل بدون جهاز تو منبرت   هجده سربریده به دنبال چشم تو هجده سر بریده نگهبان معجرت   ای قله نجابت توحید ، جای تو   عطر حضور فاطمه دارد حیای تو  
  پائین تر از آنیم زبالا بنویسیم یا اینکه بخواهیم شما را بنویسیم   ما کوزه ی اندیشه ی مان کمتر از آن است تا اینکه بخواهیم زدریا بنویسیم   آنقدر به ما وقت ملاقات ندادند تا گوشه ی چشمی زتماشا بنویسیم   ما را لُلُلُک  لُکنت محض آففریدند تا مدح تو با لهجه ی موسی بنویسیم   هر جا که حسین ابن علی حک شده باید زیرش مددی زینب کبری بنویسیم   از وسعت نوری بنویسیم که تابید ای نقطه ی تاریک حوالی تو خورشید   بسیار شنیدیم ولی کم ز تو گفتند ناگفته زیاد است اگر هم ز تو گفتند   نُه ماه تو در کالبد فاطمه بودی گاه متولد شدنت عالمه بودی   از چهره ات اینگونه گرفتند نتیجه هم مادر و هم دختر زهرا ست خدیجه   بر روی زمین از تو بگوییم چگونه ای شیوه ی تفسیر تو در عرش نمونه   لب باز کنی هرچه نفس بند می آید از حنجرت آیات خداوند می آید   پیوند صمیمانه ی دریا زده بر باد آرامش آمیخته با لهجه فریاد   قول تو فصیح است بدانگونه که زهرا این غرش شیر است همانگونه که مولا   دستی به در قلعه ی خیبر زد و از جا لا حول ولا قوه ای وای مبادا...   ای کوفه بخاطر بسپار این عظمت را در دست اگر تیغ دو صد مرد ندارد برپای اگر از تاختنش گرد ندارد   پیشانی او پارچه زرد ندارد این دختر مولاست همآورد ندارد   ای کوفه بخاطر بسپار این عظمت را   گاهی که به ناگاه گذر میکند از راه با طرز وقاری که برش کوه شود، کاه   خورشید فراروی وی و پشت سرش ماه جز این نبود منزلت دختر یک شاه   ای کوفه به خاطر بسپار این عظمت را   ای کوفه چه زود این همه از یاد تو پر زد این لکه ی ننگ از چه ز دامان تو سرزد   زینب که دمی راهی بازار نمیشد از معجر او باد خبر دار نمیشد   اکنون به چه جرم است وِ را کوچه به کوچه... دشنام ، تماشا، سر بر نیزه، چه و چه   از گریه ی بر دختر حیدر بنویسیم یک مرتبه خواهر دو برادر بنویسیم  
  یا که خدا به خلق پیمبر نمی دهد یا گر دهد پیمبر ابتر نمی دهد   حتی اگر چه فیض الهی به هیچ کس غیر از رسول سوره ی کوثر نمی دهد   دختر در این قبیله تجلی کوثر است بی خود خدا به فاطمه دختر نمی دهد   زینب رشیده ای است که بر شانه ی کسی تکیه به غیر شانه ی حیدر نمی دهد   زینب شکوه خواهری اش را در عالمین دست کسی به غیر برادر نمی دهد   او مظهر صفات جلالی حیدر است یعنی به راحتی به کسی سر نمی دهد   زینب همان کسی است که در راه عفتش عباس می دهد نخ معجر نمی دهد  
خوب است که از زینب کبری بنویسم از حضرت صدیقه صغری بنویسم تا نقش ببندد به دلم نام عقیله از آمدن دختر زهرا بنویسم از حال و هوای قدم تازه رسیده از پشت در و جمع گداها بنویسم با کسب اجازه بنویسم خود زهرا یا روی زمین شاخه طوبی بنویسم وقتی شده چون فاطمه سر تا قدم او شاید بشود ام ابیها بنویسم تنها نه فقط چشم مدینه شده روشن از روشنی چشم دو دنیا بنویسم من منتظرم حضرت جبریل بیاید یک اسم پر از عطر و مُسما بنویسم جبریل کنار پر قنداقه رسیده باید ملکی محو تماشا بنویسم حالا که رسیده به علی مژده مولود بگذار که من زینت بابا بنویسم بانو به خدا زیر قدم‌های تو جنت دستان تو را عرش مُعلی بنویسم وقتی که به لبهای حسین آمده لبخند بد نیست که یک چند تمنا بنویسم  هر چند که دیری ست تمنای من این است از کربُ و بَلای شده امضا بنویسم
با خبر کرد نسیمی همه دنیا را متلاطم شده دیدند دل دریا را گل سرخی که می ‌از قطره شبنم می‌زد مست می‌کرد ز بوی نفسش صحرا را چه صفایی چه هوایی چه دلی داشت زمین شور می‌داد ز حال خوش خود بالا را چشم‌هایی به روی چشم دگر وا شد و بعد دل مجنون کسی برد دل لیلا را بین آغوش برادر چقدر آرام است چقدر ناز ربودست دل بابا را گوییا بار دگر حضرت پیغمبر دید عکسی از ماه رخ کودکی زهرا را زینت خانه مهتاب به دنیا آمد زینب حضرت ارباب به دنیا آمد چهره‌اش منعکس از طلعت روی زهراست عشق بازیش از آن حال و هوایش پیداست حضرت زینب کبری خودش اقیانوسی‌ست گرچه چشمان پر از گوهر نابش دریاست اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست از ازل تا به ابد پرچم زینب بالاست مادری کرد برای سه امامش زینب پس ولایت به پرستاری او پا برجاست سوره مریم قرآن نمی ‌از تفسیرش وسعت روح بزرگش چقدر نا پیداست بهترین خوبترین خواهر دنیا آمد حضرت فاطمه دیگر دنیا آمد
بار دیگر سلام بر نورت مبدأ عشق، از ولادت توست مثل زهرا سراسرت خیر است کرم و لطف و عشق، عادت توست تو چنان در عبادتی بی بی که عبادت پیِ عبادت توست به خداوندیِ خدا سوگند عشق تو کرده عشق را در بند از همان ابتدا شدی آرام تو به اعجاز رنگ و بوی حسین وسط آن همه بهشتی رو باز شد چشم تو به سوی حسین بی گمان اینکه شد برادر تو آبرو بود و آرزوی حسین چشمت افتاد بر جمال جمیل گریه  تو به خنده شد تبدیل
تصویر تمام کربلا زینب بود تفسیر پیام کربلا زینب بود در عشق و فداکاری و ایمان و وفا زهرای قیام کربلا زینب بود 💐💐💐 زیبایی گلشن علی زینب بود پرورده دامن علی زینب بود بر خصم شکست داد ولی خود نشکست آیینه نشکن علی زینب بود
و توسل به عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها ●•┄༻↷◈↶༺┄•● «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ المَعصُومِین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ» روی دست عاشقی هرگز ندیدم منصبی هر کسی عاشق نشد اصلا ندارد مذهبی عشق یعنی کیمیاگر عشق یعنی معجزه مرگ یعنی زندگی بی عاشقی روز و شبی آسمانِ عشق می ارزد به هر هفت آسمان تا درخشان است در آن مثلِ زینب کوکبی ای دل دیوانه خاک پای زهرا را ببوس هر که این روزی ندارد تا بگردد زینبی بنده آن شیر بانوی دلیرم که نشاند حا و سین و یا و نون را همتش بر هر لبی بانی سینه زنی و روضه و دم زینب است این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است نور میبارد خدا کوثر به کوثر داده است بر تمام آفرینش شور دیگر داده است لرزه افتاده به جان ابتران رو سیاه حق دوباره یک خدیجه بر پیمبر داده است قدر زر زرگر شناسد قدر زینب را علی دختر مرد آفرین را حق به حیدر داده است هر چه در زهرا و حیدر هست را عینا خدا بی برو برگرد بر این شیر دختر داده است جای لالایی چرا زهرا برای زینبش نغمه جانم حسین جانم حسین سر داده است چشم ثارالله روشن آمده هم سنگرش آمده سر حلقه جان بر کفان لشکرش کس ندیده مثل زینب پای تا سر فاطمه بعد زهرا هم به خانه داشت حیدر فاطمه خُلق و خُویش مهربانیش حیا و عفتش فاطمه در فاطمه در فاطمه در فاطمه دشمنِ شیر خدا از غیرت او ذله شد در نماز عشق کرده اقتدا بر فاطمه دختری را مادری کرده است خیلی برتر از مریم و آسیه و حوا و هاجر فاطمه هر چه آمد بر سرش دست کسی معجر نداد فخر بر زینب کند تا روز محشر فاطمه هر زمانی که عقیله رو به رویش مینشست خویش را از آینه میدید بهتر فاطمه خَلقاً و خُلقاً همه گفتند زهرا منظر است پس مزار زینب کبری مزارِ مادر است عالمی محوِ کمال بی بدیل زینب است عقل مینازد به خود وقتی عقیله زینب است خوش به حال سوریه از او گرفته آبرو خوش به حال علقمه ماهش کفیل زینب است خوش به حال آن فدایی های مظلوم حرم زنده جاوید شد هر کس قتیل زینب است مژده آمد زائران کربلا را از بهشت چایی شیرین موکب سلسبیل زینب است این هزار و چارصد ساله خوده توحید هم مات مات از جمله «هذا القلیل» زینب است در مناجات سحر خوبان صدایش میکنند عبد زینب هر که شد عبد خدایش میکنند پنج تن مانند کعبه احترامش میکنند عرشیان مانند ما سجده به نامش میکنند آسمانی ها برای بردن دل از خدا خاک بوسی کبوترهای بامش میکنند شیرمردان شیر میگردند پای منبرش مرد میدان ها تأسی بر قیامش میکنند تا ابد اسلام پیغمبر بود ممنون او تا قیامت قبله و قرآن سلامش میکنند جمله جمله خطبه اش لرزه به دل ها مینشاند کوفیان یاد علی با هر کلامش میکنند اوست حیدر در کلام و در مرام و در قیام پرچم حق داشت بر کف پا به پای چار امام کیست این که شام را مردانه ویران میکند عالمی را آتش عشقش گلستان میکند یک جهان دارد اسیر اما اسیری میرود جای او عرش و ولی رو بر بیابان میکند با غل و زنجیر تازه آمده نه ذوالفقار این زنی که این چنین مردانه طوفان میکند کیست این که خالصانه پیش سنگ و کعب نی یک تنه خود را سپر بهر یتیمان میکند وقت آن گشته است تا ثابت کند پیغمبر است رأس روی نیزه را قاری قرآن میکند دست هایش بشکند آن که برای دِرهمی قاری قرآن او را سنگ باران میکند اینَ اکبر اینَ سقا قلب زینب شد کباب قاری قرآن او تنهاست در بزم شراب شاعر: محمد حسین رحیمیان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سر تو را به روی نیزه آشیان دادن مرا به مجلسِ نامحرمان مكان دادند جماعتی كه نمك خوردۀ علی بودند به خواهرت سرِ بازارِ كوفه نان دادند شاعر : حاج سعيد خرازی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صبر از زبان عجز ثنا خوان زینب است عقل بسیط، واله و حیران زینب است درخطبه اش که کوفه از آن شد سکوت محض گفتی که ممکنات همه به فرمان زینب است ایوب صابر است ولیکن در این مقام انصاف ده که ریزه خور خوان زینب است شاعر: «جانباز شهید حمیدرضا مدنی قمصری»