eitaa logo
ذاکرین آل الله
358 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
430 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
ای ضامن غریبان یاثامن الائمه پناه بی پناهان یاثامن الائمه چشم امید سویت گرد وغبار کویت دوای دردمندان یاثامن الائمه گیرم که خوب یا بد هر کس که بر تو رو زد نمیشود پشیمان یاثامن الائمه من قطره ام تو دریا من بنده ام تو مولا من مور و تو سلیمان یاثامن الائمه ماو هدایت تو باشد ولایت تو شرط قبول ایمان یاثامن الائمه ای مشهد الرضایت ایوان باصفایت خوشتر ز باغ رضوان یاثامن الائمه ای قبله گاه ایمان قبر تو در خراسان شد کعبه فقیران یاثامن الائمه من زارک کمن زارالله فوق عرشه کوی تو عرش رحمان یاثامن الائمه یکبار اگر مزارت هر کس کند زیارت سه جاست بر تو مهمان یاثامن الائمه با زائرت رفیقی با سائل همنشینی سلطان ندیدم اینسان یاثامن الائمه خیلی گناه کردم نامه سیاه کردم جرم مرا بپوشان یاثامن الائمه خورده گره به کارم جز تو کسی ندارم امید ناامیدان یاثامن الائمه دیدی که روسیاهم دادی دوباره راهم کردی کرم فراوان یاثامن الائمه الحق اباالجوادی لب وا نکرده دادی حاجات مستمندان یاثامن الائمه از بسکه مهربانی همیشه ازدحام است دور تو از گدایان یاثامن الائمه عالم به خود ندیده شاهی کند ضمانت بر آهوی بیابان یاثامن الائمه من روی رافت تو خیلی حساب کردم ای پادشاه خوبان یاثامن الائمه آقا به جان زهرا این سائل درت را نومید برنگردان یاثامن الائمه فقیر بی نوایم محتاج کربلایم از مرحمت کن احسان یاثامن الائمه به گریه جوادت در موقع وداعت لطفی به این پریشان یاثامن الائمه دردا که زهر مامون زد بر دلت شراره رسید بر لبت جان یاثامن الائمه بر خاک حجره خود لب تشنه سر نهادی می گفتی ای حسین جان یاثامن الائمه به جای خواهر تو کردند نوحه خوانی بر تو زنان نوغان یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اماجنازه ات را کردند لاله باران یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اما پس از شهادت نشد تن تو عریان یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اما نشد تن تو پامال سم اسبان یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اما سرت نیفتاد به دست نیزه داران یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اما تنت کفن شد با آیه های قرآن یاثامن الائمه خیلی غریب بودی اما ندید خواهر جسم تو در بیابان یاثامن الائمه تویی غریب اما غریب تر حسین است آن سید شهیدان یاثامن الائمه 🔸
گر چه باری نمی‌برم با خود چمدان دلم که آماده است از همین ابتدا بگویم که فرصت آخر، آخر جاده است ترمینال جنوب! دربستی می‌روم آهوانه تا مقصد تابلو را نگاه کردم که تازه این ابتدای "صیاد'' است تاکسی زرد و گنبد تو زرد می‌‌پرم شاعرانه تا مشهد کاش جای کبوترت بودم خوش به حالش چقدر آزاد است در کنار تو محشری برپاست مادری که به دیگری می‌گفت پسرم کور بود امام او را... هشت سالی شده شفا داده است دختری که به احترام شما اولین بار چادری شده بود عشق وقتی که در میان باشد چه نیازی به گشت ارشاد است شاعری که سوالش این بوده پنجره بهتر است یا ایوان؟ من که می‌گویم آرزوی طلا اینکه باشد به جای فولاد است! زائری که در انتهای سفر دل نمی‌کند از زیارت تو تازه فهمیده‌ام که وقت وداع وعده‌گاه همه گوهر شاد است ترمینال جنوب! آخر خط صندلی ها تمام پر شده بود شک ندارم که روی کار دلم گره از جنس کور افتاده است می‌نشینم کنار اتوبان دل "بعثت" شبیه من خون است خودخوری، بغض، گریه، اما نه اشک را پاک می کنم با دست دست انداخت دور گردن من پیرمردی که منصرف شده بود گفت آقا بلیط می خواهی؟ گفتم آقا تو را فرستاده است 🔸شاعر:
قصد زیارت حرمت حجّ اکبر است حجی که مثل عمره و حج پیمبر است هر کس که گشت زائر تو زائر خداست این گفته ام روایت موسی بن جعفر است قدر و جلال و زائر قبر تو روز حشر از زائرین کل امامان فراتر است زوّار تو که شیعة کامل عیار توست زوّار چارده حجج الله اکبر است نام دو پارة تن احمد اگر برم نام مقدس تو و زهرای اطهر است حسرت برند خیل عظیم فرشتگان بر آن فرشته ای که به صحنت کبوتر است روح هزار عیسی مریم در این مزار چشم هزار موسی عمران بر این در است روحم شفا گرفت ز یک جرعه آب آن این حوض صحن توست و یا حوض کوثر است بوی بهشت می وزد از چار صحن تو از بس نسیم بارگهت روح پرور است "میثم" که جرم او ز حساب آمده فزون شاد است ازاین که عفو تو ازجرم او سراست 🔸شاعر: ______________________________
دوباره قسمت من شد مسافرت باشم در این زیارت مخصوصه زائرت باشم دوباره رزق عزای"حسین"و دست شما بناست قبل محرم مجاورت باشم کنار پنجره فولاد ، حاجتم این است: نظر کنی که حبیب مظاهرت باشم اگر چه غرق گناهم ولی مدد کن تا... همیشه نوکر تحت اوامرت باشم ورق ورق ، دو سه تا بیت ناقص الوزن و... سیاه مشق نوشتم که شاعرت باشم 🔸شاعر:
السلام ای چشمه ی فیض و سعادت السلام هشتمین نورِ خدا برجِ ولایت السلام السلام ای جلوه ی وَ الطُورِ سِنین السلام آیه های روشنِ طاها و یاسین السلام السلام ای ماهِ تابان کوکبِ اقبال ما آن طلوعِ آستانت قبله ی آمالِ ما بر مشامم می رسد هر لحظه بوی مشهدت جان به قربانِ تو و صحن و سرا وُ مرقدت زنده ایم از برکتِ مِهر و ولایت یا رضا چشمِ ما روشن از آن گنبد طلایت یا رضا در بغل گیریم ضریحِ با صفایت یا رضا یک زیارت سهمِ ما پایینِ پایت یا رضا فخرِ ما این بس تو باشی سید و مولای ما برکتِ دنیای ما وُ شافیِ عقبای ما ای امام نور و رحمت منبعِ فیضِ خدا گلشنِ مِهر و محبت مظهرِ جود و سخا تو به امرِ حق شدی راهی بسوی خاکِ طوس مقدمت بر چشمِ ما ای حضرتِ شمس الشموس اقتدار کشورِ ایران همه از نامِ توست روزیِ ایرانیان از سفره ی انعامِ توست گر چه گشته دارِ غربت منزل و ماوای تو شد ولی در قلبِ هر جان حقیقت جای تو! 🔸شاعر:
یابن الشبیب گریه کن از غربت حسین در کربلا شکسته شده حرمت حسین شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب یابن الشبیب ذکر لبش بود آب آب ٭٭٭ یابن الشبیب نیزه به حلقوم دیده شد چون گوسفند سر ز تن او بریده شد یابن الشبیب پیکر جد غریب ما در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد یابن الشبیب چکمه به پهلوی او زدند در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند ٭٭٭ یابن الشبیب جد غریبم کفن نداشت یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند یک جای سالمی به تمام بدن نداشت یابن الشبیب تَر َک روی آئینه دیده ای؟ جای سم ستور به یک سینه دیده ای؟ ٭٭٭ یابن الشبیب گریه به جز داغ او مکن این حرف را به پیش کسی بازگو مکن ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن یابن الشبیب تیغ به حنجر کشید شمر رگها وگوشتهای گلو را برید شمر ٭٭٭ یابن الشبیب آتش قلبم زبانه زد نامحرمی به عمه ی ما تازیانه زد هر دختری بهانه ی بابا گرفته بود دشمن حیا نکرده و باهر بهانه زد یابن الشبیب لاله ی پژمرده دیده ای یابن الشبیب طفل کتک خورده دیده ای 🔸شاعر: ___________________________ 🔹
دوباره قسمت من شد مسافرت باشم در این زیارت مخصوصه زائران باشم دوباره رزق عزای حسین و دست شما بناست قبل محرم مجاورت باشم 🔹
وقتی فرشته دست دعای مرا گرفت کم کم بساط یک سفر تازه پاگرفت مبدا دلِ شکسته ی من بود وبعداز آن بال فرشته مقصد ایوان طلا گرفت بی اختیار مرغ دلم پرکشید وبعد بین کبوتران حریم توجا گرفت باب الجواد بودم وباران شروع شد اذن دخول را که دلم از شما گرفت... لب وا نکرده بودم وحاجت روا شدم لطفت مجال حرف زدن از گدا گرفت من حاجی فقیرم و تو کعبه ی منی سعی صفا هم از قدم تو صفا گرفت دیدم کنار پنجره فولادتان شبی معلول بود کودکی اما شفاگرفت هرکس به گوشه های ضریحت دخیل بست از دست با عنایت تو کربلا گرفت 🔸شاعر: ____________________________
مرغم که در حرم چمنی دارم از قدیم پروانه‌ام که سوختنی دارم از قدیم دل تا مقیم گوشه‌ی باب‌الجواد شد از یاد بُرد که قَرَنی دارم از قدیم از کُنیه‌ی ابالحسنت خوانده‌ام رضا من رزق و روزیِ حسنی دارم از قدیم دلخوش مرا به آبیِ فیروزه‌ای مکن من میل سرخیِ یمنی دارم از قدیم مادر مرا به دست رئوفت سپرده است صد شکر، بیمه‌ی بدنی دارم از قدیم در آسمان پرچم و گلدسته‌های تو حال و هوای پرزدنی دارم از قدیم از راه دور آمده‌ام پایبوسی‌ات با تو هوای هم‌سخنی دارم از قدیم من نذر کرده‌ام که بمیرم برای تو در دست خویشتن کفنی دارم از قدیم کرب و بلا... مدینه... نجف... جای خود، ولی در مشهدالرّضا وطنی دارم از قدیم یابن‌شبیب خویش مرا هم حساب کن من التهاب سینه‌زنی دارم از قدیم شال عزای مادرتان را خریده‌ام بر تن سیاه پیرهنی دارم از قدیم  🔸شاعر: ___________________________
مریض آمده اما شفا نمی خواهد قسم به جان شما جز شما نمی خواهد برای پیش تو بودن بهانه ای کافیست بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد دلیل ناله ی من یک نگاه محبوب است وگرنه درد غلامان دوا نمی خواهد فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم: مگر که شاه خراسان گدا نمی خواهد؟ دلم به عشق تو تا آسمان هشتم رفت نماز در حَرَمت «إهدِنا» نمی خواهد همین قدر که غباری بر آستان باشد رواست حاجت عاشق، دعا نمی خواهد تو آشنای خدایی، کدام رهگذری در این جهان غریب آشنا نمی خواهد؟ ببین به گوشه ی صحنت پناه آوردم مگر کبوتر آواره جا نمی خواهد؟ به حکم آنکه «عَلیکَ الرَّفیق ثُمَّ طَریق» دلم بدون رضا کربلا نمی خواهد خدا مرا به طواف تو مبتلا کرده ست طواف کعبه بخواهم، خدا نمی خواهد نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا نگفته است، نه اینکه عبا نمی خواهد 🔸شاعر: ____________________________
از گریه پرم شبیه اقیانوسم محتاج سفر به نقطه پابوسم ای کاش میان زائرانش بودم جامانده ای از زیارت مخصوصم 🔹
فعلا که تو سرگرم عزیزان جدیدی فعلا که به پابوس نداریم امیدی معلوم تر از پیش شده روی سیاهم درچشم همه شهر تو از بس که سپیدی ایام زیارت شده مخصوص که در طوس زوّار بگیرند دو دفعه ز تو عیدی با اینکه خودش قفل شده بر حرم تو شد پنجره فولاد عجب شاه کلیدی! لطفی کن و یک بار سوالات مرا هم؛ پاسخ بده هرگونه و هروقت رسیدی گفتند رئوفی تو و هر خواسته ای را من قبل تر از اینکه بگویم تو شنیدی پس خواسته ای نیست به جز عرضِ ارادت باشد گله وقتی که مرا هم طلبیدی 🔸شاعر: _______________________________