eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
در ظل روزگار شما یا‌ابالحسن هستیم ریزه‌خوار شما یاابالحسن چون شمع جان‌نثار شما یا‌ابالحسن آهوی در حصار شما یا‌ابالحسن از خیل دوستدار شما یا‌ابالحسن مشهد زمین نیست ولی آسمان که هست مشهد بهشت نیست ولی بیش از آن که هست مشهد کرانه نیست ولی بی کران که هست شکر خدا برای سرم آستان که هست شد قبله‌ام دیارِ شما یاابالحسن باید گرفت زیر پر جبرئیل را باید که پا برهنه ببینی خلیل را در صحن انقلاب ، می سلسبیل را لطف کثیر حضرت و ظرف قلیل را چشمِ من و غبارِ شما یاابالحسن عالم علی و در همه جا سر به سر علی آئینه شد خدا و علی ضرب در علی دل گفت علی و دیده علی و جگر علی هشت است روبروی من و جلوه‌گر علی جانم فدای چار شما یا‌بالحسن از شوق و عشق تا به قیامت بایستد هرکس که روبروی ضریحت بایستد حتی زمان ، زمان زیارت بایستد دریا از این شکوه به حیرت بایستد در پای آبشار شما یا‌ابالحسن وقتی که چشمهام سحر خیز میشود شبها حرم عجیب دل انگیز میشود از بس عنایت است سرازیر میشود حج مشهد است ، قسمت ما نیز میشود حاجی شدم کنار شما یاابالحسن یک ذره کم نمیشود این اشتیاق‌ها شکر خدا دوباره من و این رواق‌ها امشب نشسته‌ام بنوسيم به طاق‌ها اینجا پر از شفاست از این اتفاق‌ها کارخداست کار شما یاابالحسن پیری رسید و پنجره فولاد را گرفت یک گریه باز صحن گوهرشاد را گرفت یک اشک چشم جامع الاضداد را گرفت عطری وزید و یک دل آباد را گرفت از سمت کفشدار شما یاابالحسن بعد از حرم همیشه منم با خماری‌اش دل تنگ لحظه‌ لحظه‌ی شادی و زاری‌اش مبهوت شمسه‌های طلا ، نقره کاری‌اش حس وداع با همه‌ی بی قراری‌اش ماییم بی قرار شما یاابالحسن امشب حرم قرق شده دل تا خدا رود مادر رسیده است به ایوان طلا رود بالای سر نشیند و پایین پا رود تا که زیارتی کند و کربلا رود مردیم در جوار شما یاابالحسن امشب زیارت تو اگر مادر آمده عباس آمده‌است و علی‌اکبر آمده عمه دوباره با دو سه ‌تا دختر آمده حتی رباب آمد ، علی اصغر آمده جمع‌اند در مدار شما یا‌ابالحسن دارالکرامه است اگر با حبیبها دارالاجابه است برای غریبها دارالهدایه و شب ابن شبیبها مانند کربلاست حرم بوی سیب‌ها می‌آید از مزار شما یاابالحسن نون و قلم نبیست و ما یسطرون حسین طاق فلک علیست به عالم ستون حسین خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین هستی تمام ظاهر و ما فی البطون حسین ذکر حسین کار شما یا ابالحسن 🔸شاعر: ______________________________
نیلی ترین رنگ ها بر پیکرش بود معلوم بود امروز روز آخرش بود معلوم بود آقای ما را زهر دادند وقتی که می آمد عبایش بر سرش بود دستی به پهلوی پر از درد خویش داشت بر شانه دیوار دست دیگرش بود دختر ندارد تا که دستش را بگیرد پس لااقل ای کاش آنجا خواهرش بود پا شد خودش را جمع کرد اما زمین خورد این ضعف خیلی مایه درد سرش بود اصلاً زمین خوردن برای او طبیعی است از بس که دنبال صدای مادرش بود در حجره بی فرش خود افتاده بود و تصویری از گودال در چشم ترش بود می گفت یا جدا چرا خاکت نکردند حتی کفن بر جسم صد چاکت نکردند 🔸شاعر: ______________________________
زیر ایوانِ طلا چشم ترم مخصوص ِ توست جَلد خود کردی مرا! بال و‌ پرم مخصوص ِ توست ضامن آهو شدی! پشتم به عشقت گرم شد آبروداریِ روزِ محشرم مخصوص توست رو زدم بر غیر و تا درها به رویم بسته شد زائرم کردی و گفتی: این حرم مخصوص توست رد نکردی از درِ باب ٱلجوادِ(ع) خود مرا آمدم آقا! امیدِ آخرم مخصوص توست مشهدت حجّ فقیران است و اطرافِ ضریح هر چه می بینم تویی! دور و برم مخصوص توست سر به دیوارِ حرم عشق شهادت داشت و زائری میگفت آقاجان! سرم مخصوص توست چشم هایش قطره قطره اشک، بعد از هر نماز... دست بر سینه سلام ِ مادرم مخصوص توست لااقل ایکاش امشب زائرت بودم! ولی- نیستم...امّا حسابم کن! کرم مخصوص توست! 🔸شاعر: __________________________
چرخاند سمت گنبدت چشم ترَش را انداخت فوراً با ادب پایین سرش را از دارِ دنیا یک نفر مانده برایش آورده پابوسَت امید آخرش را بر ویلچر زل زد به ایوانِ تو! می دید- با حالِ حسرت زائرِ دور و برَش را پیچید بغضش را چنان همراهِ چادر فهمید سقّاخانه حالِ مضطرش را محض شفا رفت و برایش آب آورد «یا ضامن آهو» شنید و باورش را- بر پرچم سبزت گره زد زیر لب گفت: آقا ضمانت کن تبِ شعله ورش را بیتاب در گوشش زیاتنامه خواند و... گاهی نوازش کرد دستِ لاغرش را میدانم آخر این جوان در صحن کوثر میگیرد از دستت شفایِ مادرش را! 🔸شاعر: ________________________
مشهدش معراجِ ما و قبله گاه کبریاست صحن هایش مثل مشعر مثل مروه با صفاست حاجیان در ماه ذی الحجه به کعبه می روند حج ما بیست و سه ی ذی القعده در صحن رضاست
در زير پايش عالم ايجاد را حس كرد تا سنگفرش صحن گوهرشاد را حس كرد تا گفت "من يك زائرم شاها پناهم ده"، در قلب خود هر آنچه آقا داد را حس كرد هرچند یادش نیست هنگام شفا، اما آن لحظه ای که اتفاق افتاد را حس کرد بين سكوت مسجد از شور و نوا پر شد با گوش جان يك آسمان فرياد را حس كرد گويا نسیم رحمت اینجا می وزد، ناگاه در گيسوانش پنجه هاى باد را حس كرد مى بوسد او دامان شه را مثل آن آهو وقتى كه در پا حلقه ى صياد را حس كرد آقا جوابش را عنايت كرد، پس حتماً شيرين صداى تيشه ى فرهاد را حس كرد 🔸شاعر: __________________________
مخواه تا که گدایت ز آب و نان افتد شب زیارتی ات دور از این مکان افتد که دست رد زدن اصلا به تو نمی آید مخواه تا که گذارم به این و آن افتد به خلق گفته ام آقا که عبد سلطانم مخواه بی کسیم بر سر زبان افتد امید اخر زائر به ماه ذی القعده س به شرط آنکه نگاه تو مهربان افتد به شرط آنکه به یاد مصیبتت آقا ز چشم پر گنهم اشک بی امان افتد میان حجره در بسته تشنه افتادی به یاد شاه غریبی که از توان افتد چه خوب شد که کفن گشت پیکرت اما حسین فاطمه عریان در آن میان افتد خوشا به آن قبیله که گفتند نگذارید که کار دفن شهیدان به ما زنان افتد خدا کند که نبیند رقیه خانومت عقیق دست تو در دست ساربان افتد 🔸شاعر: __________________________
اگر هنوز سر سفره های ما نان است به لطف و میمنت دولت خراسان است امید به هر دولتی جز این دولت شبیه ساختن خانه در بیابان است بنای زندگی ما به دست این آقاست و گرنه وضعیت اینجا همیشه طوفان است فقط امام رضا مانده که در این کشور به فکر قصه ی آینده ی جوانان است نه شاه چاره ‌ی کار است نه کسی جز او امید آخر این مملکت به سلطان است به چشم ها دم باب الجواد دقت کن دعای اذن ورودش دعای باران است کسی که عاشق او نیست اصلا آدم نیست چرا که عشق به او جزو ذات انسان است بگو به خادم او چوب پر تکان بدهد که پاک کردن تار عنکبوت آسان است اگر که سخت شده زندگی برو تا قم همیشه کار کنار کریمه آسان است فقط زیارت قبر تو و برادر تو دلیل منطقی زندگی در ایران است 🔸شاعر: __________________________
از روزگار شکوه به دلدار میبرم در محضرش گلایه ی بسیار میبرم صدبار توبه بردم و هر بار هم شکست یک توبه ی نصوح من اینبار میبرم از بس که در به در زدم و ماند بی جواب خسته شدم تکیه به دیوار میبرم دستم تهیست کاسه ی چشمم ولی پُراست آنرا برای شاه به دربار میبرم شاهی که هست ملجا درماندگانُ من یک کوله بار شوق به دیدار میبرم 🔸شاعر: __________________________
آن روزها دستِ پدرها بس که خالی بود یک مشهدِ ساده برامان خوش خیالی بود از چاه های نفت سهمِ ما علاالدین از عیشِ دنیا سهمِ ما چایِ ذغالی بود کفشِ دوخطِ میخی و آتاری و تیله دار و ندارم کارت های فوتبالی بود عکسِ حرم را بوسه می زد کودکی هایم عکسی که روی سکه های صد ریالی بود عکسی که هرشب پیشِ چشمِ مادرم تا صبح تنها دلیلِ گریه های پشتِ قالی بود دستِ پدر از قلکِ من بود خالی تر آری همیشه مادرم بُغضَش سُفالی بود گاهی پدر از طُرقبه می گفت اما حیف هرسال جیبِ او دچارِ خشکسالی بود نه اهلِ مشهد نه ولیکن ریشه ام آنجاست صجایی که شوقِ سالهای نونهالی بود همراهِ اتوبوسِ بنزِ سیصد و دو ، گاه می رفت تا مشهد دلم! بَه بَه! چه حالی بود آقا نوارِ (( لاله ی خوشبو رضا )) بُگْذار فامیلیِ آقای راننده وصالی بود یک فرفره ، یک زنجبیلِ پیچی و یک عطر سوغاتِ خوبِ روزهای خردسالی بود با پرده ی نقاشی صحنِ حرم عکسی... انداختیم و من لباسم خال خالی بود یَخمَک به دستم بود و می رفتم حرم سرمَست لبهام غرقِ خنده های پرتقالی بود با اولین پرواز امروز آمدم مشهد جای منِ آن روزها بدجور خالی بود مادر! دوباره گم شدم در کوچه ی سرشور کو آن مسافرخانه ای که این حوالی بود مادر! به جای تو زیارت کردم آقا را بابا! هوای طرقبه امروز عالی بود...! 🔸شاعر: __________________________
تو را که باغ و بستان هست، قطعا باغبان داری یقینا کارگرهایی میان این و آن داری تو خدمتکارهای بیشماری داری و حتما برای گله‌های گوسفندانت شُبان داری من از تو کار می خواهم، سگ چوپان نمی خواهی؟! برایت دم تکان دادم، برایم استخوان داری؟! همیشه آب و نان سفره ما با خودت بوده است برای سفره ما تا ابد هم آب و نان داری به شوق دیدنت چون یک کبوتر پر درآوردم برایم گوشه ی گلدسته آیا آشیان داری؟! میان ازدحام زائران در کوچه حیرانم بیا و باز کن در را که خیلی میهمان داری 🔸شاعر: __________________________
جگرم یاد حسین ریخت بهم یا بن شبیب زخم شد ؛از غم او پلکِ ترم یا بن شبیب تهِ گودال که جای پسرِ زهرا نیست جای قرآن که به زیر سم ِ مرکب ها نیست پیرُهن از تن ِ بیسر شده در آوردند بی کفن در وسط دشت رهایش کردند حرمت مهریه مادر ِ سادات شکست آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟؟ پای خود را زلبان پسرم بر دارید 🔸شاعر: __________________________
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ میلادی: Monday - 03 June 2024 قمری: الإثنين، 25 ذو القعدة 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیه السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹سفر امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو، 200ه-ق 🔹دحو الارض 📆 روزشمار: ▪️5 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️12 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️14 روز تا روز عرفه ▪️15 روز تا عید سعید قربان ▪️20 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب، هم‌اکنون در حرم مطهر امام خمینی: 🖤 درباره مسئله و وظیفه ملی چند کلمه‌ای خواهم گفت 🗓 ۱۴ خرداد ۱۴۰۳؛ سی‌وپنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب، هم‌اکنون در حرم مطهر امام خمینی: 🖤 در روزهای اول نهضت امام فرمودند اینها رفتنی هستند، شما می‌مانید 🗓 ۱۴ خرداد ۱۴۰۳؛ سی‌وپنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اینگونه دختر عالمه تربیت کنیم محصول تربیت شهیدجمهور، رئیسی مظلوم و همسر مکرمه عالمه را ببینید ... 🌹🔹 ویژگی های گفته نشده شهید جمهور، در بیان دختر فاضله ی ایشان در سوگواره شهیدان پرواز اردیبهشت ▪️ مراسم گرامیداشت شهدای خدمت، جامعه بانوان مشهد درحسینیه آیت الله شیرازی مشهد. 🔴
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 خـبرآمـدبـه صبحي نـاگـهاني فـتاده ازطپـش قلـب جهانی خـبرپيـچـيد وبـر دلـهاشـرر زد خـــبرپيـچيد وداغـي برجگر زد خـبر آتش بجان زد،واي بـرمـن خميني رخت خاك افكنده ازتن خبر آمد امـام خوب مـان رفت هلا کنعانیان یعقوب مان رفت چـه غوغایی بپا شد در دل ما غـم عـالم نشسته بـر دل مـا سيه پوشیده بودیم در عزايش همه خون گريه كرديم ازبرايش غمش تاب وتـوان از ماگرفت و فلـك دُرّ گـِران از مـا گــرفـت و چه صبحی بودپيرمست ما رفت خمـيني عـاقبت ازدست مارفت خودم دیدم چسان ازخاك كوچيد چـه معصومانـه تا افلاك كـوچيد در آن صبحی که یار از ماجـداشد خـودم ديدم كـه ايران كربـلا شد تــن بيـــمار او تــا خـاك كـردند مـريدان جامه از تـن چاك كردند عــزيـــز فـــاطـمه دردت بجانم چگونـه شـرح هجرانت بـخوانم تــو را وقــتي هــواي دلـبر آمـد مــــراخــاك يتيــمي بـرسـرآمد چه شبها بـی تـوسركـرديم اماما و از خــون ديـده تر كرديم اماما خميني،بی توگلشن بی صفا شد عزايت چـون عـزاي مصطفا شـد سخنـهايـت جـلاي جـان مـابـود عـروج تـو بــلاي جـان مــا بــود تـودر طوفان غم چون نوح بودي بـه جسم مـردهٔ مـا روح بـــودي صــداي سـرخ مظـلومان،كجايي خمــيني، جـان محرومان كجايي شـبي راكـه محاسن شـانه كردي هــواي كـوچ ازايـن كاشانه كردي شـب آخـر كــه ديـدم در نــمازی ســراسـر غــرق در راز و نـــــيازی نـدانســتم نـماز آخــريـن اسـت كه فردا جاي تو عرش برين است تـو دانسـتي ومی خواندی نمازت كــه مــي آيـــد پيـمبر پيشوازت نـمي دانــم كـه بُغضَم از غم تو نــمي تــركـه چــرا درمـــاتم تـو دلـم تنگ آمـدازحُـسنِ نگاهـت كـجابــايـــد ببـينم روي مـاهت خمینی جـان تـو را به فرق حیدر بــه دنــدان شکسـته ی پیمـبر تــو را بـه جـان زهـرا مـادر تـو بــه زینـب عمـه ی غم پرور تو تو را به هِـق هِـقِ رقیه جانش کـه بگـرفته غـم بـابـا اَمـانـش بچشم خون چکان ومست عباس تـو را بـه آن تـنِ بـی دست عباس بـه لـب هـای کبـود نــور عینـت بـه آخـریـن نفس هـای حسینت به اِذن حق حمایت کن «ولی» را مـدد کـن «حضـرت سیدعلی» را الهی جـان «مـداح» بـه فـدایش مگـیر از قلـب او یــارب ولایـش 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
288.1K
سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی ره تسلیت و گرامی باد.🥀
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 ای رهروان نهضت پاک حسینی باشد صراط مستقیم راه خمینی راه خمینی چون ره پیغمبران است آنچه عیان باشدچه حاجت به بیان است راه خمینی راه ابراهیم وموسیٰ ست راه محمد،راه یعقوب،راه عیسیٰ ست وقتی خمینی آمد آیین زنده گردید اسلام مُرده زنده و پاینده گردید راه خمینی راه اسلام محمد شد در جهان جاری احکام محمد راه خمینی راه عشق وسرفرازی ست راه ز هر بیگانگانی بی نیازی ست راه خمینی دارد اندر خود فدایی همچون بهشتی و رئیسی و رجایی این راه حق مردان سرفراز دارد چون حضرت سیدعلی جانباز دارد راه خمینی راه حیدر راه زهراست راه امامان عزیز و مهدی ماست راهی که حیدرخون دل خورداز زمانه راهی که کشتند فاطمه را بی بهانه دراین صراط مستقیم محسن فداشد مسموم زهر بی وفایی مجتبی شد راهی که اربابم حسین سررا فدا کرد هم اصغرو عباس و اکبر را فدا کرد بهر قوام این ره پاک و الهی زینب اسیرگشت و رقیه شد فدایی راه خمینی چون بُوَد پاک و مقدس بهرش شهیدان میشونددرخون مُلَبّس اندیشه ی او بوده چون یاریِ مردم شد مکتبش آغاز بیداریِ مردم در سالگرد رحلت آن یار جانی شد«سید ابراهیم» ما هم آسمانی هرچند یاران،ما گرفتاران خویشیم از داغ یاران خمینی دل پَریشیم وقتی خمینی رفت دلها شد پریشان شد ارغوانی زین مصیبت خاک ایران کرده غروب افسوس دیگر آفتابش گشته هزاران دل ازاین هجران کبابش چون روز عاشورا و غوغای حسینی ماتم گرفت ایرانم از داغ خمینی می رفت روزی روی دوش داغداران تابه فلک همراه اشک سوگواران آن روز با مامرگ هم نامهربان شد با رفتن آن گل بهار ما خزان شد دست اَجل باسنگ بر آیینه می زد ماتم بپاشد آسمان برسینه می زد از رحلت جانسوز بابای صمیمی میریخت یک امت به سرخاک یتیمی فرموده آن معمار پیر و با درایت در هر زمان باشید همراه ولایت گر شد ولایت ناخدای کشتیِ دل ازقلب طوفان می بردآن رابه ساحل پیش ازظهوریک یک همه غربال گردیم گر با ولی باشیم خوش اقبال گردیم راه ولایت چون صراط مستقیم است خوش آن دلی که عشق اودرآن مقیم است بار دگر در معرض یک امتحانیم باید که دراین امتحان میدان بمانیم باید که بااین انتخاب مان عزیزان خدمتگذار مردمی آید به میدان همچون رئیسی پاکدست و بادرایت خادم برای مردم و یار ولایت تا که زما روح شهیدان شاد گردد این کشور صاحب زمان آباد گردد. «مداح»مکن این نکته راهرگز فراموش تا به ابد نور ولایت نیست خاموش 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 هدیه محضر شهدای صدر اسلام و امام شهدا صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا