194.7K
.
#مربع_ترکیب
#روز_مباهله
بهر مباهلهست همه آماده میشدند
جمع کثیرشان چقدر سادهمیشدند
از سوز تشنگی به لب بادهمیشدند
دلبر ندیده عاشق دلداده میشدند
جلوه نموده شمس و قمر با کواکبش
مرکب شد آسمان و زمین بهر راکبش
نجران به حیرت آمده مات جلالشان
عیسی تمام دیده و محو جمالشان
بیخود زخویشگشتهودرخطوخالشان
این سیر رشد بوده که بیحد کمالشان
آیینهی خدا چو محمد به کف گرفت
خرسندبوده فاطمه دل را هدف گرفت
زهرا میان خیل کسا محور آمده
زهرا به عرش و ارض و سما محور آمده
زهرا به هلاتای خدا محور آمده
زهراست آنکه در همه جا محور آمده
نجران به یمن فاطمه تسلیم دین شدند
عیسی ندیده عاشق حبلالمتین شدند
پیغام این مباهله حد ولایت است
نابود هرکسی که به رد ولایت است
آیات بینات همه خَّدِ ولایت است
دشمن اگر که منکر و سد ولایت است
حق حافظ ولای علی تا بهمحشر است
این بهترین حمایت حق بهرحیدر است
✍مرتضی محمودپور
#مباهله
خَدّ= رخ..صورت
88.7K
.
#دوبیتی
#روز_مباهله
روز مباهلهست همه هلهله کنیم
باآل مصطفی و علی زمزمه کنیم
تبریک و تهنیت همگی رو به آسمان
تقدیم محضر پسر فاطمه کنیم
✍مرتضی محمودپور
#استاد_مجید_طاهری 🎤
#مباهله
108.8K
.
#روز_مباهله
السلام علیک یا رسول الله:
تو آمدی و ریخت به هم هر معادله
افتاد در زمین و زمان شور و ولوله
اسلام با هوّیت تو آبرو گرفت
گاهی به حسن خلق و گهی با مباهله
✍محسن ناصحی
#مباهله
.
#مباهله
#مثنوی
ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ الباب
اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب
رجز مأذنهها لرزه به ناقوس انداخت
راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت
قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوستهست
نان یک عده به گمراهی مردم بستهست
ننوشتند که باران نمی از این دریاست
یکی از خیل مریدان محمد، عیسی است
لاجرم چارهای انگار به جز جنگ نماند
قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند
به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است
بر حذر باش که زنّار، گریبان گیر است
کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است
بهراسید که این معرکه خونریزتر است
بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد
آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد
با خود آورد به هنگامه عزیزانش را
بر سر دست گرفتهست نبی جانش را
عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند
به صف آرایی آن چند نفر خیره شدند
پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده
آفتابان ازل تا به ابد تابنده
دفترم غرق نفسهای مسیحایی شد
گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد
با طمانیۀ خود راه میآمد آرام
دست در دست یدالله میآمد آرام
دست در دست یدالله چه در سر دارد
حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد
ایها الناس من از پارۀ تن میگویم
دارم از خویشتن خویش سخن میگویم
آنکه هر دم نفسم با نفسش مأنوس است
آنکه با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است
من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم
او علی هست و محمد من و او خویشتنیم
نه فقط جسم علی روح محمد باشد
یک تنه لشکر انبوهِ محمد باشد
دیگر اصلا چه نیازیست به طوفان، به عذاب
زهرۀ معرکه را اخم علی میکند آب
الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد
راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد
مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند
بادها گوش به فرمان عبایش گشتند
میرود قصۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
✍سیدحمیدرضابرقعی
#استاد_مجید_طاهری
#مباهله
.
#روز_مباهله
#غزل #مباهله
گواهی میدهد انجیل هم آیات قرآن را
نمیفهمم تقلای مسیحیهای نجران را
محمد، اهلبیتش را به همراه خودش آورد
که رو در رو ببینند اهل نجران، اهل ایمان را
کسانی را به همراه خودش آورد پیغمبر
که بر هم میزند یک ذکرشان رؤیای شیطان را..
چه در این خاندان میدید آیا اسقف نجران؟
که وقتی دیدشان از دور، خالی کرد میدان را
هر آنکس شک به حقانیت این پنج تن دارد
بخواند آیهای از آیههای «آل عمران» را
#محمدحسین_ملکیان✍
.
با سلام وادب و احترام و ارادت ویژه خدمت دوستان و ذاکرین عزیز آل الله
متن روضهها؛اشعار و نوحه های دهه محرم همراه با فایل صوتی به سبک های :
👇👇👇👇
#زمزمه#واحد#زمینه#شور
تقدیم حضور شما عزیزان
از همه ذاکرین عزیز التماس دعای ویژه دارم..
خادم شما در گروه:
#ذاکرین_آل_الله
(( حاج غلامرضا سالار ))
https://eitaa.com/Arbabhosyn
پهن شد سفره دل، بوی خدا آمده اسـت
بـه تن شاه وگدا رخت عزا آمده اسـت
در و دیوار حسینه چرا گریان اسـت
نکند فاطمه در روضه مـا آمده اسـت
ده شب و روز همه ی سینه زنان سیرابند
فصل آب آوری شاه وفا آمده اسـت
مژده اي میرسد از پنجره فولاد رضا
سوی مـا تذکره کرببلا آمده اسـت
کوچه سینه زنی ارث شهیدان برماست
روزی مـا زعطای شهدا آمده اسـت
دم اي اهل حرم باز بگیرد ناظم
حضرت ام بنین با قد تا آمده اسـت
ذهن درگیر سوالی اسـت دوباره امسال
ارمنی در وسط روضه چرا آمده اسـت
بیست روز اسـت ز دروازه شهر نیرنگ
ناله کوفه میا کوفه میا آمده اسـت
باز پیراهن مشکی بـه تنم کرد ارباب
باز دلبسته این پیرهنم کرد ارباب
اي خدا شکر کـه در هیئت امسالش هم
باز مشغول بـه سینه زدنم کرد ارباب
هر شخصی در پی دلدار خودش میگردد
باز آواره دور از وطنم کرد ارباب
مـن کـه عمریست نشد نوکر خوبی باشم
از سر لطف اُویس قرنم کرد ارباب
مـن کجا روضه کجا هیئت ارباب کجا؟
یا حسین گفتم و شیرین دهنم کرد ارباب
خواب آن شب اثر سینه زدن هایم بود
باز پیراهن مشکی بـه تنم کرد ارباب
مـن بـه عالم ندهم لذت مردن رابا
فکر خوبی کـه برای کفنم کرد ارباب