.
#شور
#شب_نهم_محرم
#حضرت_اباالفضل_شور
بیاید بریم باهم یه سر به علقمه
همونجا که پیچید صدای فاطمه
افتاده برادری غرق خون ، روی خاک
کرده شاه کربلا سینه چاک
میرسه صدای آه و نالَه ش ، تا افلاک
همه دارن به حسین میخندن ، توو میدون
مگه خنده داره چشمِ گریون
از پا افتاده کنارِ جسمی ، غرق خون
عباس ۳ یاابالفضل
نشسته رو تنش ، چهار هزار تا تیر
دستِ بُریده ای ، حسین و کرده پیر
شادی کردن تا علمدار افتاد ، نامردا
میدونن دیگه حسین شد تنها
خدا رحم کنه به عمّه زینب ، واویلا
دیگه راهِ کُشتنش بعد از این ، همواره
شده بی کس و نداره چاره
وای بحال خواهری که میشه ، آواره
عباس ۳ یاابالفضل
وای از دل حسین ، وای از دل رُباب
عَلَم رو خاکه و ، سقّا نداره آب
مادری توو خیمه ها از غصه ، شد مضطر
تمومه کارِ علیِّ اصغر
چشم به راهه دختری محزون با ، چشمِ تر
خیسه چشمای حسین زهرا ، از این غم
قامتش رو کرده این غصه خَم
خیلی سخته واسه اهل خیمه ، این ماتم
عباس ۳ یاابالفضل
دل حسین شده ، از غم لبالبُ و
خدا به خیر کنه ، فردای زینبُ و
اهل خیمه بی پناه و تنها ، بی یاور
بی عمو میشَن همه تنهاتر
مگه میگذَره سپاهِ دشمن ، از معجر
همه ی اهل حرم گریونن ، واحزناه
اسارت سخته براشون والله
نداره زینب دیگه بعد از این ، تکیه گاه
عباس ۳ یاابالفضل
#بهمن_عظیمی✍
#حضرت_عباس
...................
.
#شور #عاشورا
#گودال #قتلگاه #امام_حسین
بیاید بریم باهم ، یه سر به قتلگاه
همونجایی که شد ، خون حسین مُباح
زنده بود هنوز که قتل و غارت ، شد آغاز
پای دشمنا به خیمه شد باز
شمر و خولی و سنان و اَخنَس ، هستن باز
خواهری تو آتیش تنهایی ، میسوزه
خواهری که غُربتش جانسوزه
خواهری که پیر شده توو گودال ، یک روزه
وای حسین ۳ حسین جان
....................
بیاید بریم باهم ، یه سر به خیمه گاه
بریم کنار یک ، خواهرِ بی پناه
نداره نامردیِ این لشکر ، اندازه
غارت خیمه شروع شد تازه
توی نامردی دارن این لشکر ، آوازه
همه شون ارازل و اوباشن ، نامَردا
فکرِ پاداشی که دارن فردا
کُشتن آقا رو برای مالِ ، این دنیا
وای حسین ۳ حسین جان
...................
آتیش که کاملا ، به چادُرا نشست
میون خیمه ها ، ریختن یه عده مَست
یکی فکرِ غارتِ خلخال و ، گوشواره
دنبالِ یه دختر آواره
که نداره دیگه راهِ چاره ، بی یاره
دختری با گوشای زخمی و ، خون آلود
تنها گیر کرده توو آتیش و دود
هی میگه ای کاش عمو عباسم ، اینجا بود
وای حسین ۳ حسین جان
....................
بدونِ مَحرمی ، باید چیکار کنن
میون شعله ها ، کجا فرار کنن
شعله ی کینه و نامردی که ، رفت بالا
پُر شد از ناله ی زینب صحرا
زنده زنده بچهها میسوختن ، واویلا
دختری که گُم شده تنهایی ، توو صحرا
زیر لب میگه همش یازهرا
داره تنهایی میمیره از ترس ، واویلا
وای حسین ۳ حسین جان
.....................
#شور_گودال
بیاید بریم باهم ، یه سر به قتلگاه
افتاده روی خاک ، یه شاهِ بی سپاه
یه طرف یه خواهری سرگردون ، بی سامون
یه طرف حسین و چشم گریون
زیر دست و پای شمرِ ملعون ، غرق خون
داره از رو تل میبینه زینب ، آزارش
خنجر و رو حنجر دلدارش
داره داد میزنه ، ظالم پاتو ، بردارش
جان حسین ۳ حسین جان
پیچیده توی دشت ، صدای مادرش
میکوبه خنجر و ، به روی حنجرش
زنده بودی که تو رو برگردوند ، با پاهاش
ذره ذره کُشتنت این اوباش
خواهرت میگه بمیرم واست ، ای داداش
زنده بودی که بُرید اون ظالم ، از تو سر
جلوی چشای خیس مادر
دست و پا می زدی روی خاک ای ، بی لشکر
جان حسین ۳ حسین جان
به فکر غارته ، هرکی که اومده
هر نیزه ای یه زخم ، به پیکرت زده
یه نفر نرفته دست خالی ، از گودال
تُو رو کُشتنت چه بی استدلال
تنِ بی سرت رو خاک صحرا ، شد پامال
خواهرت با چشم زار و گریون ، بَد احوال
روی تل تا تو رو دید رفت از حال
وای از اون خیمه های بی صاحب ، توو جنجال
جان حسین ۳ حسین جان
بمیره نوکرت ، که حُرمتت شکست
غرق به خون سرت ، رو نیزه ها نشست
به چه جرمی زدنت یامغموم ، یامَهموم
شدی از یه قطره آبم محروم
بمیرم برات عزیز زهرا ، یامظلوم
میشه روضه خونِ تو تنها در ، تاب و تب
تازه شد شروع غمای زینب
میره شهر به شهر به دنبال سر ، روز و شب
جان حسین ۳ حسین جان
بهمن عظیمی✍
روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس ع
شب نهم محرم به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ
هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت
خوش به حالِ سائلی که سائلِ عباس شد
خوش به حال آن که از عباس نانش را گرفت
*امشب راحت دَرِ خونه ي عباس دستت رو دراز كن، بگو: آقا! من گدايِ دَرِ خونه ي شما هستم، گدا مي اومد دَرِ خونه اش، در ميزد، قمر بني هاشم رزقِ سالش رو ميداد از بينِ در، اونم تشكر مي كرد مي رفت، آقاجان! خوب بيا بيرون ببينه شمارو، مي گفت: مي ترسم، چشمش به چشمم بيوفته خجالت بكشه، من نمي تونم خجالتش رو ببينم...
تا سالِ بعد از كربلا،گدا اومد دَرِ خونه رو زد، اُم البنين اومد در رو باز كرد، گفت: چيكار داري؟ گفت: من همون گدايِ هر ساله هستم، اومدم رزقِ سالم رو بگيرم، اُم البنين فرمود: صبر كن الان ميام، رفت رزقِ سالش رو آوُرد، گفت: خانوم! پس خودِ عباس كجاست، من ميخوام از دستايِ خودش بگيرم، اُم البنين گفت: دستِ عباس رو ميخواي؟ اين دستارو كنارِ علقمه از تن جدا كردن...*
خوش به حالِ سائلی که سائلِ عباس شد
خوش به حال آن که از عباس نانش را گرفت
روزِ محشر دست هايش دستگيري مي كند
دستِ خود را داد دستِ دوستانش را گرفت
هيچ كس اندازه ي عباس شرمنده نشد
كربلا بدجور از او امتحانش را گرفت
از خجالت آب شد، آب آورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا امان نامه امانش را گرفت
چشم هايش پاسبان هاي بَناتِ خيمه بود
حرمله با تير چشمِ پاسبانش را گرفت
تيرها در پيكرش وقتِ زمين خوردن شكست
بس كه خون رفت از تنش آخر توانش را گرفت
صارَ کَالْقُنْفُذ برايِ تيرها جايي نماند
ناگهان سر نيزه اي حجمِ دهانش را گرفت
.
.
🏴 #زمینه #شب_تاسوعا نهم محرم الحرام ۱۴۰۳ #حضرت_عباس علیه السلام
#زمینه_نهم_محرم_۱۴۰۳
#زمینه_حضرت_عباس
#پهلوونه_عرب
🏴بند اول
پهلوونه عرب سیدی ابالفضل
ای تو عالی نسب سیدی ابالفضل
با حیا با ادب سیدی ابالفضل
ساقیِ تشنه لب سیدی ابالفضل
ای مه هاشمی نایبه حیدری
علمداری و هم تو قلب لشکری
تو برای حسین با وفا یاوری
تو سقایی و یک تنه تو محشری
مشکو برداشتی و رفتی
تا بیاری جرعه آبی
تو امید خیمه ها و
طفل بی تابه ربابی
مشکو برداشتی و رفتی
توی میدون به امیدی
شدی علقمه زمینگیر
و به خیمه نرسیدی
علمدار...
🏴بند دوم
نمیشه باورم که چشماتو بستی
سپهدار حرم پشتمو شکستی
بی تو کار حسین زاره پاشو اخا
پا نشی میبرن حمله به خیمه ها
شکسته فرقتو شده دستات قلم
بازم پاشو بردار علمدارم علم
کی زده به چشمت تیر اخا واویلا
چی شده که میگی زیر لب یازهرا
پاشو ای قراره زینب
پاشو ماهه حرم من
پاشو یا اخا ببین که
میکُنه هلهله دشمن
تو بری حرم نداره
دیگه امنیت ابالفضل
ای امید اهل خیمه
خدای غیرت ابالفضل
علمدار...
.
.
|⇦•برای آینه بودن...
#روضه_حضرت_عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد
●━━━━━━───────
یاد وصیت حرف مادرش افتاد،از مدینه که می خواستن برن همه قافله حرکت کرد یه مرتبه ابی عبدالله نگاه کرد دید خانم ام البنین جلو دروازه ی مدینه ایستاده یه نگاه به ابوالفضل کرد گفت :عباسم! مگه با مادرت خدا حافظی نکردی؟ گفت: چرا آقا جان! گفت چطور مگه؟ گفت نگاه کن ببین اومده جلو دروازه شهر برو برس به مادرت ببین امرش چیه ..رفت قمر بنی هاشم خانم ام البنین گفت: عباسم! داداشات هم صدا بزن ..مرحوم ربّانی تو ستارهی درخشان مدینه این جوری نقل می کنه: میگه داداش های عباس هم اومدن دور مادر چهار تا شیر نر حلقه زدن دستهاشونو گرفت تو دست خودش گفت دارید از مدینه میرید منِ مادر به گردن شما حق دارم یا نه ؟ گفت :اون آقا رو ببینید حسین رو نشون داد. اون آقا رو میبینید؟ آره مادر
شماها به دنیا اومدید دورش بگردید میخوام با حسین برید مبادا بی حسین برگردید. وصیت من اینه تا نفس دارید دورش بگردید. نمیخوام تا زنده اید یه تار مو از سرش کم بشه ..دونه دونشون انتخاب شدن خصوصاً عباس....
برای آینه بودن که انتخاب شدم
چو ماه مَطلع الاَنوار آفتاب شدم
مرا هر آینه ذُخرُ الحسین می خواندند
*تو صفین مگه نبود نقاب بست رفت وسط میدان جوری لشکر رو تارو مار کرد چهارده ساله بود همه موندن این نوجوون کیه امیرالمومنین فرستاده وسط میدون؟! صدا زدبه یکی از یارانش برید برش گردونید..حضرت دستور داد برو تو خیمه استراحت کن...یاران گفتن آقا میذاشتید بجنگه حضرت فرمود نه ! "هذاذُخرالحُسین" این ذخیره کربلای حسینمه..*
مرا هر آینه ذُخرُ الحُسین می خواندند
دعای فاطمه بودم که مستجاب شدم
*روضه ابوالفضل محاله با آرامش خونده بشه دلیلشم خود کربلاست ابی عبدالله گریه زیاد کرده.. کربلا کنار قاسم "وَ رَفَعَ صُوتَهُ بِالبُکاء" بلند گریه کرد. کنار علی اکبر " و َبکی بُکاءً عالیاً"بلند گریه کرد. اما کنار ابوالفضل گریه نکرد نوشتن وَصَرخ الحسین صَرخه بالاتر از ضجه است صَرخه یعنی داد زدن...*
امان که مشک تهی آبروی من را ریخت
من از خجالت لبهای تشنه آب شدم
چقدر نیزه ی تشنه به جان من افتاد
که جرعه جرعه پر از زخمِ بی حساب شدم
*بدنهای مختلفی رو ابی عبدالله دید دیگه بالاتر از ارباً اربا نبود..تومقتل فقط یه جمله هست..خبر داری فقط دستهاش رو نزدن؟ خبر داری دوتا پاهاش رو قطع کردن؟ خبر داری اینقدر تیر زدن دیگه جا تو بدنش نبود..؟
به جای دست بریده دو بال سهمم شد
پناه روسری و خیمه و حجاب شدم
دلم شکست سرم را به حرمله دادن
که مزدِ ذبحِ علی، کودک رباب شدم
*ابی عبدالله اومد بالاسرش نوشتن آروم نشست بالا سرش دو دستی سر رو جمع کرد آروم تیر رو در آورد..دید چشم سالم داره اشک میریزه. اشک رو با پرِ شالش پاک کرد..چرا داری گریه می کنی؟گفت: برادر گریه ام برای شماست الان شما سر منو از رو خاک برداشتی اما یک ساعت دیگه کی میخواد سر آقای من رو برداره؟....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_عباس
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_شب_جمعه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مداحی آنلاین - برای آینه بودن که انتخاب شدم - میرداماد.mp3
6.92M
|⇦•برای آینه بودن...
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفس سید مهدی میرداماد
#شب_نهم_محرم
❣💔❣💔❣💔
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
آه ای علمدارم. ز پا تا نشستی٣
بعد از علیاکبر. قدم رو شکستی٣
ببین خیمه بی تو بی علمداره
ببین زینب توی خیمه بی یاره
علمدارم علمدارم
بی تو خیمه نمیرم. پناه حرم٢
بی تو چی جوری داداش. به خیمه برم٢
#بند_دوم
پاش و علمدارم. که دشمن میخنده٣
راه برادر رو. تا خیمه میبنده٣
بلند شو از جا ای تکیهگاه من
دارم میمیرم ای سر پناه من
علمدارم علمدارم
امنیت نیست به خدا. میون حرم٢
داره میلرزه داداش. دل دخترم٢
#بند_سوم
گم کردم ای یارم. راه خیمهها رو٣
سمت حرم رفتن. ببین دشمنا رو٣
دارن میرن سمت خیمهی زینب
دارن میخندن به گریهی زینب
علمدارم علمدارم
جون زهرا مادرت. نبند چشمات و٢
جون زینب رو زمین. نکش پاهات و٢
🔆🔳🔆🔳🔆🔳
#حضرت_عباس_ع
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت
از تو خبر دارم با دستای خونی
زهرا وساطت کرد برادر بخونی
تو که پیرم کردی ای پناه من
زمین گیرم کردی ای سپاه من
پیر شده برادرت فدای سرت
خون شده چشم خواهرت فدای سرت
♻️⚜♻️⚜♻️
|⇦•دستی برات نمونده....
#سینه_زنی و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دستی برات نمونده، تا دستت و بگیرم
پشت و پناه من ای، سردار بینظیرم
عباس چشاتو واکن، پاشو دارم می میرم
«چه کنم با رنگِ پریده
چه کنم با قدِ خمیده
چه کنم با مشکِ دریده و دستِ بریده»
باور نمیکنم این، پیکر که رو زمینه
این جسم قطعه قطعه، ماه ام البنینه
خوبه که زینبم نیس، وضع تو رو ببینه
چه کنم با ماه مدینه
چه کنم با داغِ رو سینه
چه کنم با حالِ رباب و اشکِ سکینه
«چه کنم با رنگِ پریده
چه کنم با قدِ خمیده
چه کنم با مشکِ دریده و دستِ بریده»
مبهم شدی عزیزم، این شبیه رازه
با هر نفس میاد از، چشم تو خون تازه
واسه رسوندنت تا خیمه عبا نیازه
چه کنم تیرِ توو چشما
چه کنم با گریهی زهرا
چه کنم با اشکِ رقیه و غربتِ زنها
«چه کنم با رنگِ پریده
چه کنم با قدِ خمیده
چه کنم با مشکِ دریده و دستِ بریده»
بعد از تو ای علمدار، خیلی سرم شلوغه
دور و برت شلوغه، دور و برم شلوغه
میبینی غیرت الله، دورِ حرم شلوغه
چه کنم با غربتِ خیمه
چه کنم با حرمت خیمه
چه کنم با سیلیِ دشمن و غارتِ خیمه
«چه کنم با رنگِ پریده
چه کنم با قدِ خمیده
چه کنم با مشکِ دریده و دستِ بریده»
.
Fadaeian_Shab09Moharam1402_04.mp3
17.18M
عباس یعنی ذکر طوفانی مهدی
عباس آوای غزل خوانی مهدی
درک محرم کرده ای دانی چه گویم
عباس یعنی اوج مهمانی مهدی
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
واحد؛ شب غربت.mp3
1.47M
#حضرت_عباس علیهالسلام
#واحد
🔹امید حرم🔹
روی شونههاش مشک آبه
اما داغ دلش بیحسابه
به فکر لبای امام و
بیقراری طفل ربابه
میبینه یه لشکر حرامی، روبروشه
دلش مثل اهل حرم غرق در التهابه
از هر طرف که، رفت سمت خیمه
راهش رو بستن کوفیا
گفتن نباید هر جوری که هست
آب برسه به خیمهها
ای وای اباالفضل
«امید حرم یا اباالفضل»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دلا تو حرم بیقراره
از غم سقا آروم نداره
یکی اومده با سهشعبه
داغی باز روی دلها بذاره
هدف میگیره با خباثت، مشک آبو
حالا چشمای مشکِ سقا داره خون میباره
کیه بدونه، این مشک آب، نه
این آبروی ساقی بود
آبی که میریخت، امید طفلان
تنها امید باقی بود
ای وای اباالفضل
«امید حرم یا اباالفضل»
.
4_5987593643697902197.mp3
8.94M
#شور
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
متن:قمر پهلوونه..
🍃🍃
قمر پهلوونه حماسه میسازه
قمر طرف دشمن تا که میتازه
هیبتشو ببین ، قدرتشو ببین
واسه برادرش ، غیرتشو ببین
قمر به همین سادگی نمیبازه
چقدَر نام زیباست ابوفاضل
قد و بالای تو رعناست ابوفاضل
دور چشمای قشنگ تو میگردم
روی تو جنت اعلیست ابوفاضل
شیر نر ام البنینی ، مسند نشینی
آب آور حرم از همه بهترینی
عشق رقیه ، ماه سکینه
تنها دلخوشی زندگی عقیله
یا اباالفضل یا اباالفضل
☘☘☘
قمر هنر دست پروردگاره
قمر انعکاس حیدر کراره
میکنه زلزله ، تو دل حرمله
به به ابهت و ببین بَه چقَدر یله
قمر نعرهی تکبیرش یک هشداره
برق شمشیر تو غوغاست ابوفاضل
زلف تو چون شب احیاست ابوفاضل
خواهرت بعد تو در شام قیامت کرده
قهرمانْ زینب کبراست ابوفاضل
ساقی حرم بی نظیری ، ماه منیری
شاهزاده ای اباالفضل شیر دلیری
عشق رقیه ، ماه سکینه
تنها دلخوشی زندگی عقیله
یا اباالفضل یا اباالفضل
.
317.1K
#واحد_حضرت_عباس علیه السلام
#شب_نهم_محرم
سایه ی مستدامِ این پرچم
تا روزی که روو سر نوکرهاس
بزرگ نوکرا ابالفضل و
ام بنین مادر نوکرهاس
دلدارم ابالفضل
کس و کارم ابالفضل
خوش به حال دل من که تو رو دارم ابالفضل
دنیامی ابالفضل
تو آقامی ابالفضل
ته مردونگی و عشق و مرامی ابالفضل
تو دلت دریاس، لقبت سقاس
تا خود محشر، علمت بالاس
یا ابوفاضل
میگن قدیمی ترامون وقتی
گره توو کارشون می افتاده
توو خوونه شون یه سفره مینداختن
با نونْ پنیر و سبزیِ ساده
سلطانه ابالفضل
بی کرانه ابالفضل
همه عالم روزی خورده سرِ خوانِ ابالفضل
جنگاور ابالفضل
سر و سرور ابالفضل
میشه دست تو شفیعم روز محشر ابالفضل
کرمت غوغاس، حرمت زیباس
تو قَدِ ارباب، علمت بالاس
یا ابوفاضل
هر کسی که به غیر تو دل داد
یه روزی آخرش پشیمون شد
هر کسی که تو بش نگاه کردی
روزی زندگیش فراوون شد
ای دلخواه ابالفضل
قمر الله ابالفضل
می درخشه روی ماه تو مثه ماه ابالفضل
محبوبم ابالفضل
با تو خوبم ابالفضل
تا آخر سنگتو به سینه می کوبم ابالفضل
با تو پا برجاس، غیرت و احساس
توو جوونمردی، علمت بالاس
یا ابوفاضل
.
.
#شب_نهم_محرم
#واحد_سنگین
#حضرت_عباس
____
تا از توو دست تو عَلَم افتاد
دیدم با گریه خواهرم افتاد
نگم براتو از زن و بچه ام..
چه اضطرابی تو حرم افتاد
پاشو ببین رقیه گریونه
سکینه بیقرار و دل خونه
چشم انتظار نشستن و ذکر
رو لبهاشون فقط عموجونه
پاشو قدم بزن علمدارم
نگاهی کن به من علمدارم
پاشو نزار که دشمنا حالا
تا خیمه ها برن علمدارم
سقای دشت کربلا عباس/دستت شده از تن جدا عباس
....
هنوز برام یه لشکری داداش
هنوز یل دلاوری داداش
پاشو یه بار دیگه علم بردار
هنوز امید خواهری داداش
تیر سه شعبه خورده تو چشمات
نمیتونی بایستی روی پات
نمیشه باورم داری میری
باید خدافظی کنم باهات.!
داغ تو زندگیمو درهم کرد
بدجوری این قد منو خم کرد
دیدم که بعد رفتنت زینب
دوباره معجرش رو محکم کرد
سقای دشت کربلا عباس/دستت شده از تن جدا عباس
....
تو علقمه پیچیده بوی یاس
بالاسرتو حضرت زهراس
بهم بگو تا مادرو دیدی
چی بینتون گذشت داداش عباس
تو گفتی که چیشد توی میدون
کشیدنت تورو به خاک و خون
یا گفته مادرم که توو کوچه
یه سیلی خورد و شد حسن گریون
تو گفتی از دلت که شد مضطر
از این که بی کسه دیگه خواهر
یا گفته مادر از آتیشی که
یه روزی گُر گرفته پشت در
(یا گفته مادر از هجومی که
آوُردن عده ای به پشت در)
مادر مهربون من زهرا/مادر قد کمون من زهرا
.
روضه ابالفضلی ع.mp3
4.41M
#زمزمه
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
برادر
میخواستم برا اصغرت آب بیارم ، ولی اه
زدن مشک آب منو پاره کردن ، توی راه
برادر
برادر
میگی من بیام با تو خیمه ولی با ، چه رویی؟؟
نه دیگه برام مونده آبی و نه ابرویی
برادر
دیگه دست به پیکر ندارم ، میبینی
برادر مثه نیزه زارم ، میبینی
برو هر چی زودتر تو خیمه , مردی نیست
برا زینبم بی قرارم ، میبینی
حسین جان
،،،،،،،
برادر
اومد مادرت جای ام البنین در کنارم
دیگه دلخوشی بعد این مشک پاره ندارم
برادر
برادر
تو خیمه همه انتظار منو میکشیدن
بمیرم که دیگه همه بچه ها نا امیدن
برادر
میده گریه ی تو عذابم میبینی
خجالت منو کرده آبم میبینی
بگو که حلالم کنه اون شیش ماهه
خجالت زده از ربابم میبینی
حسین جان
.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
#زمزمه
از روی خاکا
پاشو حسین رسیده
داداشتو ندیده بودی با قد خمیده
شکوهت اعجاز
شده قیامتی باز
برای کشتنت اومد چهار هزار تیر انداز
از مشک پاره شده
خجالت حرم می ریزه
از مشک پاره شده
اشکای مادرم می ریزه
از مشک پاره شده
آواره رو سرم می ریزه
تن تو ، غرق به خون برابر من
تن تو ، پا خورده قبل پیکر من
بند دو
نوای آهت
به مادرم رسیده
یه دست شکسته گریه کرد واسه یه دست بریده
نشد که بیشتر
کنار تو بمونم
دلم تو خیمه بود نشد برات نماز بخونم
رفتی با رفتن تو
خندید سنان به قد خمم
رفتی با رفتن تو
گوشواره جمع شد از حرمم
رفتی با رفتن تو
داداش که نه ، یه کوه غمم ! برادر من
رفتی و ، هنوز تو سر به دار منی
رفتی و ، رو نیزه هم کنار منی
بند سه
تو رو نی هم
که باشی همنشینی
ایشالا روی نیزه زینبو اسیر نبینی
ایشالا تو شام
دیگه بهت نخندن
سرتو رو با معجر حرم به نی نبندن
ایشالا که سر تو
کنار نهر آب نبرن
ایشالا که سر تو
مقابل رباب نبرن
ایشالا که سر تو
به مجلس شراب نبرن ، برادر من
سر تو ، تو شام می بینه غم یه سره
سر تو ، ایشالا که خرابه نره
#ناصر_دودانگه✍
.........
#زمزمه
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
#زمزمه۱۶
داره قرار از
دله عقیله میره
ایشالا خیمه هایی که زدی آتیش نگیره
ایشالا هیچکس ،
غصه ی یار نگیره
ایشالا هیچ پای برهنه ای به خار نگیره
ایشالا عصر دهم
ذبح نکنن برادرمو
ایشالا عصر دهم
به هم نریزن این حرمو
ایشالا عصر دهم
نریزن اشک مادرمو عزیز زهرا
حرمت ، حرم بمونه تا به ابد
تو خیام ، بیدار نشه کسی با لگد
بند دوم
عباس که اومد،
بهش بگو علمدار
برا دل رباب ، یه چند تا مشک ، اضافه بردار
کمون به دستی ،
یه کمی اون طرف تر
نگاشو دوخته به سپیدیه گلوی اصغر
ایشالا عصر دهم
عمود خیمه دست نخوره
ایشالا عصر دهم
کسی سر تو رو نبُره
ایشالا عصر دهم
شمر نیست اونی که دستِ پره ، عزیز زینب
عزیزم ، دلشوره داره خواهر تو
می میرم ، رو نیزه ها بره سر تو
#ناصر_دودانگه ✍
................
واحد؛ عموی صاحبالزمان.mp3
3.58M
#حضرت_عباس علیهالسلام
#واحد
🔹عموی صاحبالزمان🔹
روح لطافت، کعبهٔ احساسی
کوه صلابت، تو أشجع الناسی
دم زدن از تو، کار من و ما نیست
ماه دو عالم، حضرت عباسی
«دامن علقمه و باغ گل یاس یکیست
قمر هاشمیان بین همه ناس یکیست
سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب
نام زیبای اباصالح و عباس یکیست»
قبلهٔ عشاق جهان یا اباالفضل
ماه تمام عرشیان یا اباالفضل
عموی قاسم و رقیه تویی تو
عموی صاحبالزمان یا اباالفضل
«یا اباالفضل مدد یا اباالفضل»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وَه چه شکوه و رزم نفسگیری
وَه چه خروش و ضربت شمشیری
دست رشیدت، دست یداللهیست
هر نفس تو، نغمۀ تکبیری
«همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
دشمن از ترس نگاهت مژه بر هم نزند
غضبآلودهای و خشم خدا هم با توست»
دشمن ظلم و ستمی، یا اباالفضل
مأمن اهل حرمی، یا اباالفضل
منتقم خون خدا میرسد و تو،
دوباره صاحبعلمی، یا اباالفضل
«یا اباالفضل مدد یا اباالفضل»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حضرت سقا، راهی میدانی
در دل میدان، جلوهٔ طوفانی
گرچه نداری فرصت جنگ اما
دشمن تو دید، رزم نمایانی
«وعدهای دادهای و راهی دریا شدهای
خوش به حال لب اصغر كه تو سقّا شدهاى
آب از هيبت عباسى تو میلرزد
بىعصا آمدهای حضرت موسى شدهاى»
گرچه پر از تاب و تبی، یا اباالفضل
گرچه خودَت تشنهلبی، یا اباالفضل
حسرت لبهای تو مانده به دل آب
ساقی عشق و ادبی، یا اباالفضل
«یا اباالفضل مدد، یا اباالفضل»
.
سوگند به عاشورا عباس نمی میرد
غیرت شد از او اِحیا عباس نمی میرد
تا دور جهان باقی ست ما تشنه و او ساقی ست
دارد لقب سقا عباس نمی میرد
دل را ز عطش دارد، بس ناز عطش دارد
لب تشنه و دل دریا عباس نمی میرد
سوگند به حالاتش، ایثار و مُوالاتش
در ظاهر و در معنا عباس نمی میرد
08-vahed_01.mp3
3.66M
می دانم بابا دو بخش است؛ بخشی در صحرا و بخشی بر نیزه
اما اینکه عمو چند بخش است را فقط بابا می داند.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•حاجت همه ی دنیا...
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ای داد ای بیداد گرما میباره
هیچکی از سقا خبر نداره
از خیمه هامون رفت
با چشم گریون رفت آب بیاره
ساقیِ حرم طفلان اباالفضل
ای جانان اباالفضل ای عطشان اباالفضل
خورشید از آسمون رفت برگرد
تشنگی یادمون رفت برگرد
حاجت همه ی دنیا اباالفضل
ای سقا اباالفضل ای تنها اباالفضل
دست ما رو به آسمون بالاست
تو چشم بابا دلشوره پیداست
بی طاقته انگار آخه بی علمدار
خیلی تنهاست...
صاحب عَلَمِ بابا اباالفضل
ای آقا اباالفضل ای والا اباالفضل
جونِ رقیه خانوم برگرد
شیرخواره میشه آروم برگرد
آه و واویلا تنها شد بابا
بی دست افتاده رو زمین سقّا
چه عطری پیچیده
مَشکِ پاره میده بوی زهرا
تو خاک و خون لب دریا اباالفضل
ای زیبا اباالفضل ای رعنا اباالفضل
میاد صدای غارت برگرد
تا که نریم اسارت برگرد
.
11-shoor.mp3
14.23M
تاسوعا
آغاز عطشناک نهضت حسینی است
و خط سرخ عاشورا با واژه های تاسوعا به حقیقت پیوست .
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
علمدار نیامد علمدار نیامد
حسین
سقای حسین سید و سالار نیامد
علمدار نیامد علمدار نیامد
حسین
09-dam.mp3
4M
دو دســت بــــریده اش کــــافیست . . .
بــــرای گــــــرفتن دســـت تمــــام عـــــالمیــــــان . . .
ألسَــــلاَمُ عَلَیکَــــــــ یَــــــا أبـــوُالفَضل ِ اَلعَبّــــــاس
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•در حرم چشم انتظاران...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمود کریمی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
در حرم چشم انتظاران فراوان داشت حیف
علقمه بیتاب بود، آن روز مهمان داشت، حیف!
سهم آبش را سه روزی سهم طفلان کرده بود
روی لب ها از تَرَک زخمی نمایان داشت، حیف!
رفت سمت خیمه ها اما هوا تاریک شد
علقمه از تیر و تیغ و نیزه باران داشت، حیف!
خم شده بر مَشک اما دست ها را جا گذاشت
این پناه خیمه ها ردّی شتابان داشت، حیف!
یک سه شعبه آمد و در جا سه جایش را شکست
حیف شد؛ ماه حرم انبوه مژگان داشت، حیف!
مَشک را وقتی به دندان داشت چشمش را زدند
مَشک را وقتی به دندان داشت دندان داشت، حیف!
کم کم از قدِّ رشیدش در مسیرش ریخت ریخت
کاشکی این ضربه های سخت پایان داشت، حیف!
*روایت داریم..عباس در صفین یلی بود در سپاه دشمن، میومد هل مِن مبارز میطلبید و صدا میزد... "هل مِن مبارز"، هر کی میرفت به جنگش این پهلوان سپاه معاویه ی ملعون، روی زمین، نقش زمینش میکرد، تا امیرالمؤمنین میرفت این فرار میکرد، دید چاره ای نیست، اومد داخل خیمه، صدا زد عباسم لباستو با لباس بابات عوض کن.. چشم بابا! لباس عباسشو پوشید، صورتشو بست.حکمتش چی بود؟ وقتی به میدان آمد گمان نکرد که این علیه، امیرالمؤمنین در نبرد راحت پیروز شد و برگشت، اما همه ی سپاه به این آقازاده نگاه میکنن، لباس علی تن عباس.. خودش شاید عرض کرده باشد بابا من برم، و طبق فرمایش مولا در جنگ صفین فقط یکبار عباس به میدان رفت با مالک اونم مالک میگه من در عمرم قهرمان اینطوری ندیدم، از چشم کسی اینطوری حساب نبردم، فقط سر پرتاب میشد.. وقتی برگشت همه دیدن ماه بنی هاشمه، گفتن آقا یکبار دیگه، فرمود: نه دیگه همین یکبار بسه، هذا ذُخرُالحسین، این ذخیره ی حسینمه، نباید صدمه بخوره، بچه ام علمدار میخواد، زینبم پناه میخواد، نوه هام عموی دلاور میخوان، عباس مال حسینه...*
با عمود آهنین افتاد با صورت زمین
بین صد ها درد این دردی دوچندان داشت، حیف!
*سر آقای شما رو متلاشی کردن، یه جوری
زدن که روی نیزه دیگه بند نشد...*
خورد با صورت زمین پهلویش اما درد داشت
پیش چشمِ فاطمه دستان لرزان داشت، حیف!
روی زمين افتاد
میزدند و دور میگشتند و هی می آمدند
لشکری که چند صد قاری قرآن داشت، حیف!
تا تکان میخورد جمعیت به هر سو میدوید
لشکری که تیغ عریان داشت او جان داشت، حیف!
خواهری از خیمه دارد روسری می آورد
مادری بی شیر هم طفلی به دامان داشت، حیف!
دخترک کنج خرابه دست بر مویش کشید
با خودش میگفت روزی هم عموجان داشت، حیف!