1_1148600678.mp3
17.61M
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_ورود_به_مجلس_عبیدالله
▪️ای نور دیده من و تاج سرم حسین(۲)
▪️بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین
▪️یک دم قدم گذار به چشم ترم حسین
▪️نام تو گشته زمزمه آخرم حسین
====================
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_ورود_به_مجلس_عبیدالله
▪️ای نور دیده من و تاج سرم حسین(۲)
▪️بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین
▪️یک دم قدم گذار به چشم ترم حسین
▪️نام تو گشته زمزمه آخرم حسین
▪️یادش به خیر آن تب و تابی که داشتم
▪️در طول آن مسیر رکابی که داشتم
▪️در زیر سایه تو حجابی که داشتم
▪️دیدی چه شد حسین نقابی که داشتم
▪️دیدی چه شد مقنعه و معجرم حسین
▪️یک نیمه روز موی سیاهم سفید شد
▪️یک نیمه روز امید دلم ناامید شد
▪️هجده گلم مقابل چشمم شهید شد
▪️از مادر تو خواهرت هر چه شنید...،شد
▪️داغت هنوز هم نبوَد باورم حسین
▪️گفتی به خیمه گاه بمانم ولی نشد
▪️گفتم کنم فدای تو جانم ولی نشد
▪️یک جرعه آب بر تو رسانم ولی نشد
▪️پایت به سوی قبله کشانم ولی نشد
▪️تو دست و پا زدی و من زدم بر سرم حسین
▪️هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت
یا صاحب الزمان
▪️هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت
▪️بر پیکر تو نیزه خود را شکست و رفت
▪️شمر آمد و به سینه تنگت نشست و رفت
▪️با دست خالی آمد و پر کرد دست و رفت
▪️ای کاش کور بود دو چشم ترم حسین
دیگه روضه ها سنگین تره، ساکت باشی جفا کردی
▪️دیدم تو را به سجده ولی سر نداشتی
▪️ای سر بریده کاش که خواهر نداشتی
▪️ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی
▪️گویا غریب بودی و مادر نداشتی
▪️قربان غربتت پسر مادرم حسین
▪️نگذاشتند گریه بر آن پاره تن کنم
▪️نگذاشتند سایه ای بر آن بدن کنم
▪️نگذاشتند حسین خودم را کفن کنم
▪️نگذاشتند کاری برای یوسف بی پیرهن کنم
▪️میخورد خاک پیکر تو در برم حسین
حالا از گودال بیا کوفه،
ببرم روضه رو همونجا که باید ببرم
▪️ما را پس از تو خار شمردند کوفیان
▪️بر روی نیزه راس تو بردند کوفیان
▪️نان علی مگر که نخوردند کوفیان
▪️از من چه آبرو که نبردند کوفیان
▪️دادند نان به ما صدقه ،دلبرم حسین
▪️دیدی چگونه حرمت زینب به باد رفت
▪️وقتی میان مجلس ابن زیاد رفت
▪️صبر و قرار از دل زین العباد رفت
▪️کاری رباب کرد ،که دردم زِ یاد رفت
▪️چون جان بغل گرفت سر سرورم حسین
تا رسیدن تو مجلس ابن زیاد،
نانجیب شروع کرد طعنه زدن
الحمدْللهِ فَضَحَکُم وَ قَتَلَکُمْ
فَرَقَّتْ زَیْنَبُ وَ بَکَتْ
اشک چشم زینب رو درآورد
شراب میخورد با اون حالت مستی، خوشحال بود غرور دختر علی رو شکسته، یه وقت دیدن رباب بلندشد،
دوان دوان به سمت طشت طلا رفت،
همه حواسها رو از زینب به سمت خودش برگردوند،
سر بریده رو از میان طشت برداشت چسباند به سینه،
فَوَللّه لا نَسیتُ حُسَیْناً،
اَقصَدَتْهُ اَسنَّةُ الْاَدْعِیاءِ
به خدا یادم نمیره نیزهدارها چجوری با نیزه میزدنت....
حسین...
====================
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا
ما برای دفن شاه کربلا آمادهایم
رو به سوی قتلگاه و علقمه بنهادهایم
یک بدن صد پاره از شمشیر و تیر خنجر است
این گل دامان لیلا یا علی اکبر است
یک بدن بیدست و سر مانده کنار علقمه
مثل مادر اشک ریز و در عذایش فاطمه
سیزده ساله گلی افتاده در دریای خون
از حنای خون شده سر تا به پایش لالهگون
لالهها پیداست اما غنچهی پرپر کجاست
پیکر سرباز ششماهه علی اصغر کجاست
جسم یاران حسین ابن علی بر روی خاک
از دم شمشیر و خنجر قطعه قطعه چاک چاک
از کنار علقمه آید صدای زمزمه
میچکد بر جسم ثارالله اشک فاطمه
✍ #غلامرضا_سازگار
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
کانال نوحه مجمع الذاکرین.mp3
949K
❣﷽❣
🏴 #سینه_زنی_امام_سجاد_ع
🏴 #دشتی #آقای_سلطانی
خودم دیدم به نی راس بریده
ز سیلی رنگ رخسار پریده
🏴غریبم من غریبم من غریبم
علمدارم به خون غلطیده دیدم
فغان و ناله ی طفلان شنیدم
ز بی آبی خزان گلهای زهرا
همه بار مصیبت را کشیدم
🏴غریبم من غریبم من غریبم
خرابه کودکی در پیچ و تاب است
تمام گریه اش بهر رباب است
شنیدم عمه ام با طفل میگفت
کنون مهمان سر خونین باب است
🏴غریبم من غریبم من غریبم
(مرتضی محمودپور)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5976765416964360056.mp3
463.2K
نوحه شهادت امام سجاد(ع)
زهر کین زده شرر، بر جان وبه پیکرم، ای وای، ای وای
باقرم بیا ببین، آمده چه بر سرم، ای وای ای وای
یادگار کربلایم، می روم سوی خدایم
من علی بن الحسین، من علی بن الحسینم2
______________________
تا پایان عمر خود، با یاد کرببلا، گریان بودم
بهر تشنه کامیِ، بابای غریب خود، نالان بودم
پدرم تشنه فدا شد، سر او زتن جدا شد
من علی بن.....
_______________________
در کرببلا شدم، بیمار وبه بستر، خود افتادم
زار وناتوان شدن، جز اشک دیده نکرد، استمدادم
چیده شد گلهای زهرا، غرق خون گردید صحرا
من علی بن...
_________________________
دستان عموی من، شد از پیکرش جدا، تشنه جان داد
پیکر برادرم، ارباًاربا شده و، بر خاک افتاد
پدرم شد زار وتنها، عمه شد مادر غمها
من علی بن....
___________________----
ای وای از جسارت و، سختی اسارت، الشام الشام
کوچه گردانی ما، در اوج قصاوت، الشام الشام
خواهرم آنجا فدا شد،کودکان را مقتدا شد
من علی بن...
.
4_5913717023635932966.mp3
2.72M
سینه زنی شور شهادت امام سجاد (ع)
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
شده وقت سفر
بیا ای همسفر
منو با خد ببر
بیا ای همسفر
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
بعد تو روز خوش ندیدم
ببین محاسن سفیدم
شبیه عمه ام خمیدم
تنم رو دنبالت کشیدم
تا اینکه امشب
به آرزوم رسیدم
این نماز آخر من
که اومده برادر من
اومده باز عموم اباالفضل
نشته روبروم اباالفضل
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
کجایی یار من
ببین دلدار من
تموم کار من
کجایی یار من
آخر شده غربت من، بابا بابا حسین
بیا ببین غربت من، بابا بابا حسین
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
فدا خون تو
لب گلگون تو
اومده مهمون تو
فدای خون تو
تو کربلا کشته شدم، بابا بابا حسین
به خونت آغشته شدم، بابا بابا حسین
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#واحد_امام سجاد(ع)
#به سبک کربلاکربلا اللهم الرزقنا حاج #سید مجیدبنی فاطمه
بی حرم مدینه ای
مسموم زهرکینه ای
خون به دل شماولی
فکرغمی دیرینه ای
جای غل وزنجیرکین
باشونه هات بوده عجین
کاش بمیرم برای تو
سیدی زین العابدین(ع)
گریه کن آل عبا
روضه خون کرببلا
نوحه توازباباو
ازکوفیای بی وفا
کربلا کربلا ای وای ازکربلا
جونت همش روی لبه
به یادتوروزوشبه
خاطره های کربلا
طنابی که به زینبه
زیرلبات داشتی گله
ازساربان وقافله
ازداغی که روی دلت
یه روزگذاشته حرمله
سه تیرزدی توکربلا
یکی وبه قلب آقا
یکی وبه چشم عمو
یکی وبه طفل بابا
کربلا کربلا ای وای ازکربلا
تودیده ای به کربلا
تشنگی آل عبا
اوج غم وآوارگی
آتیش زدن به خیمه ها
تودیده ای غرق به خون
جسم گلای مصطفی(ص)
به چشم توشده عیان
هجده تاسربه نیزه ها
تودیده ای به شهرشام
شلوغی واون ازدحام
زینب نبودجون میدادی
تومجلس کفروحرام
کربلا کربلاای وای ازکربلا
#روضه #امام_سجاد علیه السلام 😭
.
همینکه آب میدید گریه میکرد
یه طفلو خواب میدید گریه میکرد
میون کوچه بازار مدینه
اگه قصاب میدید گریه میکرد
.
⚫️روضه جانسوز_ماجرای ام حبیبه و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج مجید سبزعلی⚫️
➖⚫️➖➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السلام علیک یا اخیک الشهید ابوالفضل العباس "
نام زینب در شئون زندگی گل می کند
در دل عشاق ایجاد تحول می کند
مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست
در مقام ذکر با زینب توسل می کند
بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد
آقا نشد هرآنکه گدای شما نشد
مقصود از تکلم طور از تو گفتن است
موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد
روز ازل برای گلوی تو هیچ کس
غیر از خدای عز و جل خونبها نشد
در خلقتش زمین و مکانهای محترم
بسیار آفرید ولی کربلا نشد ....
ما گندم رسیده ی شهر ری توایم
شکر خدا که نان تو از من جدا نشد
یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
حالا که کربلای تو روزی ما نشد
*داداش*
داغ تو اعظم است تحمل نمی شود
در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد
شاعر:علی اکبر لطیفیان
ایام شهادت ابی عبدالله و شهدای کربلا ، روضه،روضه ی عمه ی سادات حضرت زینب یااباعبدالله؛
وارد کوفه شدن کنیز ام حبیبه اومد گفت خانم یه مشته زن و بچه اومدن،لباسا همه پاره،پای برهنه،خیلی گرسنه اند، ام حبیبه یه زنبیل پر از نان و خرما کرد گفت ببر،کنیزه اومد تو کاروان خرماها رو دادن،بچه ها همه گرسنه" خانم کلثوم اومد نون و خرماها رو از دست بچه ها گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه ...."
برگشت، (قدیمیا وقتی کارد به استخوانشون میرسید به دو نفر توسل میکردن بعد از عاشورا،یکی حضرت صغری،یکی هم روضه ام حبیبه)گفت نون و خرماها رو برگردون،ام حبیبه تعجب کرد گفت مکه تو نگفتی اینا گرسنه ان،چند روزه غذا نخوردن؟گفت خانوم،تا نون و خرماها رو دادم دست بچه ها یه خانمی اومد گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه"
بلند شد از جا گفت صدقه فقط به یه خانواده حرامه"اونم بنی هاشمیان ...."
اومد خود ام حبیبه با گریه زنبیلای نان و خرما رو آوردن از بچه ها سوال کرد بزرگ شما کیه؟همه یه خانم قد خمیده رو نشدن دادن؛همه زینب و نشون دادن ..." اومد ام حبیبه،گفت چرا این نان و خرماها رو نزاشتید بچه ها بخورن؟گفت صدقه بر ما حرامه" گفت خانم جان صدقه نیست نذره ...."گفت ام حبیبه نذرت چیه؟گفت نذر من اینه هر کاروانی اومد تو این شهر نان و خرما نذر می کنم،نذرم اینه یه دفعه دیگه خانمم زینبو ببینم ..." یه موقع زینب صدا زد ام حبیبه" نذرت قبول شد ... من زینبم ...." گفت اگه تو زینبی چرا قدت خمیده؟چرا موهات سپید شده؟باورم نمیشه تو زینبی ،اون زینبی که من میشناسم"هیچ موقع از حسین جدا نمیشد ..." یه موقع عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب صدا زد ام حبیبه اون سری که بالا نیزه ست سر حسینه ...."
حسین
لذا چند روز اهل بیت ابی عبدالله رد تو یه خرابه ای نگه داشتن،نه بامی نه در " ده هزار نفر نوشته مرحوم اشتهاردی شهر رو محاصره کرده بودن گفتن الان جیگر بچه های حسین رو میسوزونیم"چی کار کردن؟شروع کردن غذا پختن ...." بچه ها زینب و میگرفتن،عمه ما گرسنمونه ...."
زخانه ها بوی طعام می آید .....
اینم برا شهدا،شهدای مدافع حرم زینبی؛ دارن حرکت می کنن،یه موقع زینب دید شمر و زجر ابن قیس و سنان و دیگر نانجیبا دارن به رباب میخندن ...." آخ آخ ..... یه نگاهی کرد حضرت زینب دید رباب دستاشو داره تکون میده ،اما خوابه ...."گفت خانم جان،رباب،همسر برادر بیدار شو ببین این نانجیبا دارن بهت میخندن ....." گفت خانم جان خوابم برد ؛ خواب علی اصغر و دیدم..... خواب دیدم علی اصغر تو بغلمه،دارم براش لالایی می گم ..... دستمو تکون میدادم ........."
حسین ..........
غم عشقت بیابون پرورم کرد .......
هوای وصل بی بال و پرم کرد ......
ای دل .....ای دل .....
به ما گفتی صبوری کن صبوری
صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد ......
دلم را هر چه میخواهی بسوزان
تنم را هرچه میخواهی بلرزان
ولی در کوچه های کوفه و شام ....
به پیش چشم نامحرم مگردان ...
حسین .........
.
4_5834694568896891363.mp3
1.54M
امام_حسین_علیه_السلام
لب تشنه سر بریدند
( سلطان کربلا را ) 2
همه برا لب تشنه ی امام حسین (ع) گریه کردند ، حضرت زهرا (سلام الله علیها ) وقتی روضه میخونه ، زبان حالش اینه : بُنَیَّ ، بُنَیَّ ، ...
بُنَیَّ ، پسرم ، قَتَلوک
مادر ، مادر ، مادر
وَ ما عَرَفوک
مادر ، نشناختنت ، حسین
این جمله ی آخرش جگر و میسوزونه ...
دیدی مادر داغ جوان دیده ، چه جوری ناله میزنه :
وَ مِنَ الماءِ مَنَعوک
آبت ندادند ، حسین ...
لب تشنه سر بریدند
سلطانِ کربلا را
در خاک و خون کشیدند
عطشانِ نینوا را ...
⚫️روضه بسیار جانسوز_مجلس ابن زیاد و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی⚫️
⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️
السلام علیک یااباعبدالله
هشتاد و چهار زن و بچه رو ب طناب بسته بودن،اگه شب جمعه نبود نمیگفتم
زیارت ناحیه رو ببین خود امام داره روضه میخونه" عرضه داشت : و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید"حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید" دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب،با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) "ایدیهم مغلولت الی الأعناق" دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله"یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات"مثل برده ها ازین شهر به اون شهر میبردن ......
حسین .....
برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن ....
هرمنزل و روستا که بردند
پای سر تو شراب خوردند
حسین .....
حالا ک حال خوبی داری بزرگان ب ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه
در محضر آقا دارم این روضه رو میخونم
اما اگه۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن،مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن ، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه،لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه" اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت .......
رسید تو مجلس ابن زیاد،الله اکبر،خدا رحمت کنه،بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس"همه مون میمیریم"
محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه،روضه خوان،روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن،مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان!
چی گفت مگه؟! گفت: "و دخلت زینب علی ابن زیاد" همین!
آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند،ایشون میفرمود تا غروب همه داشتیم گریه میکردیم،ما ک نمیفهمیم!یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه ، بلکه شب خود ربابه، باب الحوایجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی ب ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه"ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمیکرد" تا گفت "هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب" ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن "فرقت زینب و بکت" زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب ب خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا ، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ ب سینه چسباند،هی صدا میزد،
فوالله ما نسیتُ حسینا ... حسین .....
4_5839216095717755805.mp3
16.65M
❣﷽❣
▪️#سینه_زنی_امام_حسین_ع
▪️#شور
▪️#آقای_مقدم
▪️#پیشنهادم 👌👌
توو روایت داریم
بی هوا میزدنت
با عصا میزدنت
تو رو هر گوشهٔ
خاک کربلا میزدنت
توو روایت داریم
لحظههای آخر
شمر اومد با خنجر
پیش چشم مادرت
پیکر تو شد بی سر
سنگ انداختن
بعضیا به پیرهنت چنگ انداختن
نیزههاشونو هماهنگ انداختن
سنگ انداختن
▪️ نوحوا علی الحسین
▪️نوحوا علی الغریب
▪️نوحوا علی الشهید
▪️شیب الخضیب
توو روایت داریم
پاره شد پیرُهنت
پیرمردا زدنت
زبونم لال اسبا
رد شدن از رو بدنت
توو روایت داریم
روزمین پیکرتو
روی نیزه سرتو
رفته ازحال کنار
بدنت خواهرِ تو
غوغا کردن نیزههاشونو
توو جسمت جا کردن
برا بردن سرت دعوا کردن
غوغا کردن
▪️ نوحوا علی الحسین
▪️نوحوا علی الغریب
▪️نوحوا علی الشهید
▪️شیب الخضیب
توو روایت داریم
قصد قربت کردن
تو رو غارت کردن
جلوی چشم همه
بهت جسارت کردن
توو روایت داریم
که عبا رو بردن
معجرا رو بردن
هرچی که بودو نبود
توو خیمهها رو بردن
غارت کردن
بعدعباس چقدر جرئت کردن
اینابه مال حروم عادت کردن
غارت کردن
▪️ نوحوا علی الحسین
▪️نوحوا علی الغریب
▪️نوحوا علی الشهید
▪️شیب الخضیب
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
ببا برگرد خیمه ای کس و کار م
منو تنها نگذار ای علم دارم
اب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
میگشم منت اگر تیر به چشمم بزنید
ولی ای قوم شما تیر به مشکم نزنید
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
در حرم، چشم انتظاران فراوان داشت؛ حیف
علقمه بیتاب بود، آنروز مهمان داشت؛ حیف
سهم آبش را سهروزی سهم طفلان کرده بود
روی لبها از ترک، زخمی نمایان داشت؛ حیف
رفت سمت خیمهها امّا هوا تاریک شد
علقمه از تیغ و تیر و نیزه، باران داشت؛ حیف
خم شده بر مشک امّا دستها را جا گذاشت
این پناه خیمهها ردّی شتابان داشت؛ حیف
یک سهشعبه آمد و درجا سهجایش را شکست
حیف شد ماه حرم؛ انبوه مژگان داشت؛ حیف
مشک را وقتی به دندان داشت، چشمش را زدند
مشک را وقتی به دندان داشت، دندان داشت؛ حیف
کمکم از قدّ رشیدش در مسیرش ریخت ریخت
کاشکی این ضربههای سخت، پایان داشت؛ حیف
با عمود آهنین افتاد با صورت زمین
بین صدها درد، این دردی دو چندان داشت؛ حیف
خورد با صورت زمین؛ پهلویش امّا درد داشت
پیش چشم فاطمه، دستان لرزان داشت؛ حیف
میزدند و دور میگشتند و هی میآمدند
لشکری که چندصد قاری قرآن داشت؛ حیف
تا تکان میخورد، جمعیت به هرسو میدوید
لشکری که تیغ عریان داشت، او جان داشت؛ حیف
خواهری از خیمه دارد روسری میآورد
مادری بیشیر هم طفلی به دامان داشت؛ حیف
دخترک کنج خرابه، دست بر مویش کشید
با خودش میگفت روزی هم عمو، جان داشت؛ حیف
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
کربلاکعبه عشق است ومن در احرام
شد در این کعبه عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به ابی که نصیب تو نشد
چشم من داد ازین اب روان تصویرم
باید این دیده واین دست کنم قربانی
تا که تکمیل شود حج من وتقصیرم
بدنم را بسوی خیمه اصغر نبرید
چون خجالت زده زان تشنه لب بی شیرم
می کشم منت اگر تیر به چشمم بزنید
ولیرای قوم شما تیر به مشکمنزنید
این امانت بود ازسکینه وهم اصغرم
پیش طفلان برادر شرمسارم نکنید
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
چون اختراندعشق زهر سو به نیزه شد
دانی چگونه ان سر مه رو به تیزه شد
ازبس شکاف زخم عموذش عمیق بود
تنها سری بود که زپهلو به نیزه شد
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
این دست زتن بریده بادا
ازحلقه برون دو دیده بادا
عمو را که ندیدم
شده قطع امیدم
روم خیمه بگویم که شد کشته حسینم
دلم تاب ندارد حرم اب ندارد
علی خواب ندارم
روم خیمه بگویم که شد کشته عمویم
عباس عمو جانم
ما اب نمیخواهیم۰
از چه ای سرو من سرنگون شده ای
ای گل یاسمن غرقه خون شده ای
شمس وماه من بخداهستی
شمس وماه من تکیه گاه من.
.
2024_07_18_11_28_06_128kbs.mp3
1.39M
🖤شهادت امام سجاد(ع)
من یادگار کربلایم
من همسفر با نیزه هایم
من پا به پای عمه هایم
از کربلا تا کربلایم
اتیش رسید به خیمه ها مون
میون آتیش بچه هامون
اتیش رسید به خیمه هامون
تو دشت وصحرا بچه هامون
جای طناب وتازیانه
مونده به روی دست وپامون
هنوز تو گوشمه صداشون
خدا براکسی نیاره
صدای ساز وناسزاشون
خدا براکسی نیاره
یه اهل بیت داغدیده
خدابرا کسی نیاره
رونیزه ها سر بریده
خدابراکسی نیاره
یه شب توی خرابه ی شام
به استخوون رسید دردام
شبی که خواهر سه سالم
تاصبح میگفت بابامو میخام
دیدم سر بریدش اومد
خدابراکسی نیاره
به دیدن شهیده ش اومد
خدابرای کسی نیاره.
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه امام سجاد (ع)
#روضه شهادت
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یا اَبَا الْحَسَنِ، یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، یَا زَیْنَ الْعابِدِینَ، یَا ابْنَ رَسُولِ، اللّٰهِ یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
⬅️آجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله آبروی امام سجاد در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند
♦️دریا به دیده تر من گریه می کند
♦️آتش زسوز حنجر من گریه می کند
♦️سنگی که می زنند به فرقم زروی بام
♦️بر زخم تازه سر من گریه می کند
♦️از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک
♦️زنجیر هم به پیکر من گریه می کند
♦️ریزد سرشک دیده اکبر به روی نی
♦️اینجا به من برادر من گریه می کند
♦️وقتی زدند خنده اشکم زنان شام
♦️دیدم سه ساله خواهر من گریه می کند
♦️رأس حسین بر همه سر می زند ولی
♦️چون می رسد برابر من گریه می کند
♦️ای اهل شام پای نکوبیید بر زمین
♦️کاینجا ستاده مادر من گریه می کند
♦️تا روز حشر هر که به گل می کند نگاه
♦️بر لاله های پرپر من گریه می کند
♦️زنهای شام هلهله و خنده می کنند
♦️جایی که جد اطهر من گریه می کند
⬅️روزِ شهادتِ امام زین العابدین علیه السلامِ .. دلا باید بره مدینه و قبرستانِ بقیع کنارِ آن قبورِ با خاک یکسان شده ..
اَلسَّلامُ عَلَىک یا عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ یَا زَینَ العابِدینَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ..
ان شالله به همین زودی از نزدیک عرضِ ادب کنیم تو حرمِ مطهرشون .. اونجا گریه کنیم برا اون آقایی که همۀ مصائبِ کربلا رو دیده .. همۀ مصائبِ کوفه و شام رو دیده .. تا قریبِ به چهل سال کارش همه گریه و ناله بود …
جوان میدید گریه میکرد .. طفلِ شیرخواره میدید گریه میکرد .. غذا میاوردن میل کنه ، تا چشمش به می افتاد روضه می خواند .. قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جَائِعاً .. آب می آوردن بنوشه ، گریه میکرد .. صدا میزد پسرِ رسولِ خدا رو با لبِ تشنه کشتن .. ای حسین جانم ..
امان از اون لحظه ای که میدید میخوان گوسفندی رو ذبح کنن .. حسینیا .. با گریه سوال میکرد ، آیا آبش دادید یا نه ؟!
میگفتن آقا ما مسلمانیم .. آب ندیم ذبح نمی کنیم .. گریه و ناله اش بیشتر میشد .. میفرمود کربلا پدرِ منو با لبِ تشنه کشتن …
حسین …
سوال کردن آقا تو این سفر به شما کجا خیلی سخت گذشت ؟!! سه مرتبه فرمود الشام .. الشام .. الشام ..
می دونید چرا؟ چون تو کربلا زخم شمشیر زدن اما تو شام زخم زبان میزدن،
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند
سَهل ساعدی میگه: دمِ دروازه ی ساعات دیدم چند سر بریده بالای نیزه هاست یکی از سرها داره قرآن میخونه، میگه سرها که گذشت دیدم آقای بزرگواری رو سوار بر شتر برهنه کردن، جلو رفتم سلام کردم فرمودن خدا شما رو رحمت کنه کی هستی که بین اینهمه کافر از خدا بی خبر به ما سلام میکنی؟ گفتم آقا من سهل ساعدی هستم از صحابه ی جدّت رسول خدایم، آقا این چه حالیست که میبینم تو را ؟ فرمود: ای سهل ساعدی نبودی کربلا..بابامو کشتند اونم با لب تشنه، سرش رو از بدنش جدا کردن، عمو عباسم رو شهید کردن به گریه افتادم گفتم آقا جان چه کاری از دست من بر میاد فرمود: سهل پول همراهت داری ؟ گفتم دارم آقا فرمود برو پول بده به اینایی که سرها رو به نیزه زدن بهشون بگو یا جلو برند یا عقب بیان، چرا ؟ فرمود: انقدر این مردم به بهونه ی سرها ناموس ما رو نگاه نکنن ای وای .. هاناله داری بگم؟ میگه انجام دادم آمدم محضر زین العابدین گفتم آقا تمامه، فرمود پارچه داری یا نه؟ عرض کردم عبایم را برات پاره میکنم فرمود پارچه رو زیر زنجیری که به گردنم بستن بنداز این گرما زنجیر رو داغ کرده ، میگه تا این زنجیر رو بلند کردم دیدم خون تازه از گردن مبارک جاری شد، ...
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
.
روضه جانسوز حضرت سیدالشهدا در شب جمعه😭😭😭
👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻
لبها مُعطر است سلامٌ علی الحسین
ساعاتِ آخر است سلامٌ علی الحسین
این خاک رستخیزِ تمامِ مصایب است
صحرای محشر است سلامٌ علی الحسین
آن گلویی که بوسه زد بر آن پیغمبر
فرداش خنجر است سلامٌ علی الحسین
والعصر عصر اگر برسد چشمِ زینبش
حیران یکسر است سلامٌ علی الحسین
◾شبِ جمعه س شبِ زیارتی اباعبدالله ست، امشب بی بی فاطمه ی زهرا خودش میاد دست میکشه رو سرِ عزادارِ حسینش، اما امان از لحظه ای که حسین تکیه بر نیزه ی بی کسی زده ، دیگه هیچ یاری براش نمونده خدایا امان از غریبی، اومد به میدان با اینکه داغ دیده همه لشکر رو پراکنده میکرد، صدا زد لا حول و لا قوة الا بالله یعنی خواهرم زینب هنوز بی برادر نشدی، هنوز سایه م رو سرته، اما امان از اون لحظه ای که اومدن دوره حسینِ زهرا رو گرفتن، خدایا یکی با نیزه میزنه یکی با شمشیر میزنه هر کی وسیله نداشت با سنگ میزد😭😭😭
اماناز دل زینب(این روضه خیلی حق داره عزیزان خودتو ببر یه لحظه کربلا ببین حسین و زینب چی کشیدن)ای وای سنگی بر پیشانیِ مولا اثابت کرد الله اکبر خون جلوی چشمای آقا رو گرفت پیراهن عربی شو بالا گرفت خونه پیشانیشو پاک کنه اما یه وقت تیر سه شعبه ای بر قلبِ آقا زدن ای وای این تیر دیگه امید زینب رو ناامید کرد😭😭😭اما زینب حالا منتظره خدایا چرا دیگه صدای لا حول ولای برادرم نمیاد الله اکبر کربلا به لرزه در اومده زینب دوید بالای تل زینبه ای وای خدایا آنچه زینب دید هیچ خواهری نبینه یه وقت دید شمر رو سینه ی برادرش نشسته(اونی که کربلا رفته میدونه تلِ زینبیه با حرم زیاد فاصله نیست)بی بی زینب چی کشید خدایا یه وقت دید شمر هر کاری کرد خنجر از جلو گلوی حسین رو نمی برید (وای میدونی چرا؟) آخه جایی که پیغمبر بوسه زده، تا یه لحظه پیش زینب اون جا رو بوسه زده، زهرا بوسه زده😭😭😭یه وقت شمر خدا لعنتش کنه بدن حسین رو برگردوند، سجده بر خاکِ کربلا گذاشت، لحظات آخر میگه دیدم زینب اومد بالای تل زینبیه ، حسین صدا زد زینب برگرد به خیمه نمی تونی ، طاقت نداری این صحنه رو ببینی
برو خواهر جون مادر ، نبینی بریدنِ سر
بروخواهر جون مادر نبینی خنجر وحنجر
برو خواهر ، یه وقت بمیرم زینب دستاش رو رو سرش گذاشت خدا لعنت کنه شمرو با ۱۲ ضربه ی شمشیر سر حسین رو از بدن جدا کرد، آی امان از دل زینب😭😭😭
او می بُرید و من می بریدم
او از حسین سر من از حسین دل
یه وقت دید سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سرِ برادرِ زینب
◾مارضایی👇🏻👇🏻👇🏻◾
عزیزُم وُ نصیب هیچ کس مبا آولا هیچ فرد مسلمون
وُ بی برارُم کُردنه ای مردم گردُم می بیابون
عزیزم وُ دَس به ایی دلُم مَوِنیت ای مردم زخمم زخم ماره
وُ زخم مار داغِ براره مرهمی نداره
عزیزم وُ گفت مردم مردم می کُلِ جهون کسی ندیده
وُ سر برارشه بُرن نهلِنش گریوه
عزیزم وُ ره برون رَتون بُرا کُردیمِ زِمین گیر
وُ ره به هی جا نَم بَرُم بووِسُم اَ جون سیر
علی لعنة اللهِ علی القوم الظالمین.
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه روز سیزدهم محرم
#دفن شهدا کربلا
#روضه امام حسین (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَین
⬅️آجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله آبروی ابا عبدالله در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند
♦️کیست این خسرو مظلوم؟ که خونین بدن است
♦️وز دم نیزه و شمشیر، دو صد پاره تن است
♦️کیست این مظهر جانبازی و ایثار و وفا؟
♦️که به آزادگی و عدل و شرف، ممتحن است
♦️او بُوَد چشم و چراغ دل زهرای بتول
♦️روشنیبخش جهان، نور رخ «ذوالمنن» است
♦️گبر و ترسا و یهودش، چو مسلمان خواهد
♦️یار و محبوب ملل، شمع همه انجمن است
♦️چه غم از حسرت دیدار وطن داشت به دل؟
♦️وطنش در دل یاران، شه دور از وطن است
♦️او شهید است و نیازش نبُوَد گر چه به غسل
♦️آب غسلش همه از خون گلو و بدن است
♦️«کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون
♦️تا نگویند کسان، جسم حسین بیکفن است»
♦️«استخوانی اگر از سینه او باقی ماند
♦️آن هم از ضرب سم اسب، شکن در شکن است»
♦️دفن کردی چو پدر را پسر بیمارش
♦️آنکه یعقوبصفت، شهره «بیت الحزن» است،
♦️با سرانگشتِ مبارک بنوشتی بر خاک
♦️این همان قبر شهیدی است که عطشان دهن است
⬅️عزاداران در روز سیزدهم محرم قراریم عزیزان ایام محرم وعزاداری ابا عبدالله داره تمام میشه بگیم خدایا شاکریم که امسال هم توانستیم در عزاداری شرکت کنیم خیلی ها دربین من و شما بودند حالا جایشان خالیست فیض ببرند اما یا اباعبدالله قربان آن بدنی که سه شبانه روز بدون غسل و کفن بر روی خاکهای گرم کربلا انداخته بوداما عزاداران
وقتی بنی اسد اومدند کربلا...
نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند...
اما بدن عزیز زهرا حسین...
روی زمین کربلا...
میخواستند بدن ها رو دفن کنند...
اما بدنها رو نمیشناختند...
آخه سر در بدن ندارند...
متحیر ایستادند...
یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد...
♦️بنی اسد بیاید
♦️کفن با خود بیارید
♦️مگر خبر ندارید
♦️حسین کفن ندارد
بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم...
این بدن بی سر...
بدن بابای غریبم حسینه...
این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره...
این بدن قاسمه...
اون بدنی که کنار شط فرات...
دستهاش رو جدا کردند...
بدن عمو جانم عباسه...
بنی اسد...
برید یه قطعه بوریا بیارید...
🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود
امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند:
بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله
بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند...
سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه..انشالله داغ بابا نبینی.
بنی اسد دارن نگاه میکنند...
دیدند امام سجاد رفت داخل قبر...
میخواد با پدر وداع کنه...
ای واااااای ای واااااااای...
دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین...
هی صدا میزنه وای غریب حسین...
وای مظلوم حسین...
وقتی از قبر بیرون اومدند...
با دستان مبارک نوشتند...
هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً
🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم
🔸آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
چه غمی داره بیبی...
(میدونی چه غمی داره)
آی حاجتمندا..آی مریض دارا...آی جوون دارا...
گفت..
♦دلم میخواد یه بار دیگه
♦دخترمو صدا کنم
(یا زهرا2)
( دلت اینجا نباشه ها..دلتو ببر مدینه)
♦دلم میخواد یه بار دیگه
♦دخترمو صدا کنم
♦اما دیگه نا ندارم
♦تا که لبامو وا کنم
(بگم؟؟)
♦دلم میخواد یه بار دیگه
♦شونه به موهاش بزنم...
♦اما دیگه جون ندارم
♦ تا دستمو بالا کنم
♦دلم میخواد مثل تموم مادرا
♦دخترمو توی بغل
♦بگیرمو نگا کنم
بمیرم برات بی بی جان..
بمیرم برا حسرتای دلت بی بی جان..
♦دلم میخواد یه بار دیگه
♦با اشک دونه دونه ام
♦سفارش حسینمو
♦به اسیر کربلا کنم
اگه یه مادر بخواد مسافرت بره...سفارش بچه هاشو میکنه...
(مخصوصا اگه بچه کوچیک داشته باشه)
(مثلا میگه اون بچه ام رواندازشو کنار میزنه..مواظبش باشید سرما نخوره..
اون بچه ام دل نازکه غصه نخوره..
فلان بچه ام زود به زود تشنه اش میشه حواستون باشه...)
آخ یا زهرا ...مادر مدینه هم سفارش کرد..
فرمود زینبم ..جونِ تو و جون حسینم مادر...
مادر... هیچ وقت از حسینم جدا نشی مادر..
صدا زد علی جان..
ابْكِنِي وَ ابْكِ لِلْيَتَامَى وَ لَا تَنْسَ قَتِيلَ الْعِدَى بِطَفِّ الْعِرَاقِ
علی جان بر منه زهرا گریه کن ..
علی جان برا یتیمام گریه کن...
.علی جان حواست به حسینم باشه..علی جان حسینم نیمه های شب تشنه میشه...
ظرف آبی بزار بالا سر حسینم..
آاای
میخوام بگم بیبی جان سفارش حسینتو به زینب کردی..سفارش حسینتو به امیرالمومنین کردی..خانم جااان
🌟شنیدم آب دادی دست حسینت
🌟وای حواس زینبت را جمع کردی
(اوج)
میخوام بگم مادری که تو مدینه سفارش حسینشو کرد مگه میشه این مادر نیاد گودی قتلگاه..
⏪ ای مادر 3
امان از دل امیرالمومنین...
یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..
زهراشو غسل داد..یکی یکی بندای کفن و بست
آی حاجت دارا دلش نیومد بند آخرو ببنده
آی اونی که مادر از دست دادی..نمیدونم لحظه جون دادن مادر بودی یا نه..
نمیدونم لحظه آخر چطور با مادر خداحافظی کردی..
علی یه طرف کفنو رو هم آورد..هی برمی گشت نگاهی به صورت زهرا..
(میدونی چی میگفت)
صدا زد...
...آخ...
♨شب دامادیم کی باورم بود
♨که من روزی عزادار تو باشم
زهرا جااان ...کجا باورم میشد خودم غسلت بدم...
خودم کفنت کنم .
⚘مرو جانا كه حیدر بی تو تنهاست
⚘همیشه سینهاش دریای غمهاست
⚘خدا بی فاطمه آخر چه سازم؟
⚘كه امید علی بر دستِ زهراست
آخ
⚘علی بی فاطمه سامان ندارد
⚘دگر دردِ علی درمان ندارد
⚘نمی دانم چرا غسلِ تو زهرا
⚘دراین سردی شب، پایان ندارد
⏪کجا دیدی یه مادر جوون از دنیا بره...نیمه شب تشیع بشه..نتونن بلند بلند گریه کنن..نتونن بلند بلند مادر مادر بگن..
جنازه رو حرکت دادند..
سلمان میگه سرمو برگردوندم..دیدم زینب سه چهار ساله
. چادر نماز مادرو به سر کرده.. داره مادر مادر میگه و مادررو بدرقه میکنه..
میخوام بگم تو خونه بی بی زهرا کار برعکس شد(چرا..چرا اینطور میگم)
آخه رسمه دختر عروس میشه مادر بدرقه اش میکنه..
اما تو دل شب زیتب مادرو بدرقه کرد..
مادر جوونشو بدرقه کرد..
آخ
🍁ننه ننه جوان ننه
🍁جوان لیقی یالان ننه
🍁خانم ننم بی کس ننم
🍁لای لای ننم لالای ننم
اگه نادر نداری یاد مادر کن
🍁مظلوم ننم یرقون ننم
🍁محرمی اُلمیان ننم
🍁قشوسو اُلمیان ننم
🍁لای لای ننم لای لای
🍁آخ ننه ننه جوان ننه
🍁یارالی سینه دینجله
🍁ایاقادور جوان ننه
🍁اوزوم سنه قوربان ننه
هرچقدر ناله داری به سوز دل یتیمان زهرا..به اشک و آه و ناله آقا امیرالمومنین حاجتت رو مد نظر بگیر راس همه حوائج فرج امام زمان..سه مرتبه ناله بزن بگو
#یا_زهرا
ناله داری سه مرتبه ناله بزن
#یا_حسین
.
.
|⇦•من وجدا شدن از..
#قسمت_اول #روضه_امام_سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
بسم الله الرحمن الرحیم
*گفت خشکسالیِ در مدینه بود، مردم اومده بودن برا دعا، نماز استثغا؛دیدم میون این مردم یه غلام سیاهی راهشو جدا کرد از هیبت این غلام ناخواسته دنبالش رفتم. دیدم رفت یه گوشه ای به تنهایی دستشو بالا آورد و شروع کرد دعا کردن. تو نخ این غلام سیاهه بودم، یه مرتبه دیدم باران رحمت الهی نازل شد. گفتم دعای این بود؟ با دعای این؟ من ببینم این کجا میره!
اومد بره منم دنبالش راه افتادم. تو کوچه پس کوچه های مدینه دیدم اومد تو کوچه بنی هاشم. شک کرده بودم اما دنبالش رفتم به یقین برسم. دیدم وارد خونهٔ امام سجاد شد. گفتم بله غلام این خونه بایدم اینطوری دست به دعا برداره خدا باران رحمتشو نازل کنه..یه جاهایی تو این روایت هم لطیفه هم آدم دلش می سوزه. میگه فرداش رفتم درِ خونه آقام زین العابدین علیه السلام در زدم. آقا با محبت باهام برخورد کرد.گفتم آقاجان یه درخواستی ازت دارم. حضرت فرمود: بخواه. گفتم: آقا یه غلامی داری میخوام ازت بخرم. با هر قیمتی که شما بگی. حضرت فرمود چرا بخریش؟ ما اون غلامو به شما هدیه کردیم. کی هست؟ هی یک به یک غلاما رو آوردن. گفتم نه این نیست. دوباره آوردن نه اینم نیست. آقا فرمود: دیگه کسی نمونده. آقا فقط یه نفر هست. به اسب ها رسیدگی میکنه. اونجا هم می خوابه. حضرت فرمود: اونم بیارید شاید اونه. تا اومد دیدش گفت آقا خودشه. حضرت فرمود: دیگه از این به بعد غلام ایشون هستی. برو خونهٔ ایشون. یه مرتبه غلامه زد زیر گریه. گفت: آقا چه کردم که داری منو از در خونت دور میکنی؟ چه غلطی کردم؟ حضرت فرمود:غلام! کاری نکردی. این دوست ما چشمش تو رو گرفته. رو کرد به اون به التماس گفت: من چه کردم که داری منو از آقام جدا میکنی؟ گفتم عزیزم گریه نکن! من تو رو برا کار نمی برم. میخوام ببرمت خونه ام، من غلامیتو بکنم! حالا بگو چی شده؟ گفت: من دیدم که تو رفتی مناجات کردی. خدا به دعای تو باران رحمتو نازل کرد. میخوام بیای برکت خونمون بشی. گفت آ خدا! این راز بین من و تو بود دیگه نمیخوام زنده بمونم. میگن همه دور و بریای حضرت. غلاما، خود آقا امام سجادم شروع کردن گریه کردن. این مَردَ هم پشیمون شد رفت. تو راهم گریه کرد گفت عجب کاری کردم. هنوز به خونه اش نرسیده بود پیک امام سجاد رفت دنبالش. فلانی رفیقت از دنیا رفت. اگه میخوای، تشییع جنازه اش خودتو برسون. اینجا که میرسیم باید به آقامون اینطور عرضه بداریم...*
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند
خدا هر آنچه کند از توأم جدا نکند
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
روضه خانگی - امام سجاد(ع) - 1876(1).mp3
11.52M
|⇦•من و جدا شدن از...
#روضه و توسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
1_1140469086.mp3
3.85M
اگر کشتن چرا آبت ندادن..
چرا زان در نایابت ندادن ♫
اگر کشتن چِرا خاکت نکردن
کفن بر جسم صَد چاک نکردن.. ♫
اگر کشتن چرا مویت کشیدن!!
چو گرگان پنجه بر رویت کشیدن ♫
برادر جان سلیمان زمانی
چرا انگشت و انگشتر نداری ♫
چرا بر تن برادر سر نداری؟؟؟
بمیرم من مَگر مادر نداری ♫
دانلود مداحی اگر کشتن چرا خاکت نکردن محمود کریمی
خودم دیدم حسین را سربریدن
خودم دیدم که در خونش کشیدن!! ♫
خودم دیدم گلویِ اصغرم را
خودم در ورکشیدم اکبرم را! ♫
وای حسین وای حسین
تموم زندگی مال حسینه ♫
دلم همواره دنبال حسینه
مگه هر کی بَد شد دل نداره… ♫
مگه عشقت برام حاصل نداره
مگه ادم بدا عاشق نمیشن…….
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام
#گوشواره👇
سخت تر از کرب و بلا شام بود
دیدن آن مردم بد نام بود
کاش منم تشنه فدا می شدم
کشته به صحرای بلا می شدم
تا که چنین صحنه نبینم به شام
همرهِ سرهای جدا می شدم
نام علی دارم و احساس او
مرد جهادم به خدا چون عمو
کرب و بلا فرصت جنگم نبود
تا بکُشم خیل سپاه عدو
سخت تر از کرب و بلا...
شام بلا بر منِ خونین جگر
سخت تر از کرب و بلا شد دگر
ذُریّة فاطمه در بارِ عام
دور و برم این همه ظالم نگر
قافله ای را که سراسر عزا
دیده به صحرای غم کربلا
در غُل و زنجیر و رَسَن بَرده ها
کوچه به هر کوچة شام بلا
سخت تر از کرب و بلا...
دست مرا بسته به دوشم زدند
از سرِ بام بر سر و گوشم زدند
بدتر از آن پیش دو چشم تَرم
به خواهرانِ تیره پوشم زدند
جان به لبم شد سرِ بازار شام
کز هوس مردکِ زادالحرام
مُهر کنیزی به یتیمان زدند
وای چه ها شد دلِ بنت الامام
سخت تر از کرب و بلا...
در گذر از کوی یهودی نشین
تودة خاکسترِ بس آتشین
پیرزنی ریخت به روی سرم
سوخت سراپای مرا آن لعین
خارجی ام خواندن و اشکم چکید
زآنچه به اولاد محمّد رسید
بار خدایا بِنِگر حال ما
دین شده بازیچة دست یزید
سخت تر از کرب و بلا...
کرب و بلا ، کوفه و دیگر بِلاد
ظلم و ستم ها شده بر ما زیاد
کاخ یزید رفتن و چوبِ جفا
بر لب و دندان پدر مانده یاد
در دل این واقعه مانند شیر
صرف نظر از غمِ مردی اسیر
خطبة غرّای من و عمّه ام
کاخ ستمگر بکشانید به زیر
سخت تر از کرب و بلا...
گرچه بلا پشت بلا دیده ام
لحظه به هر لحظه جفا دیده ام
سجده کنم بر درِ درگاه حق
این همه را لطف خدا دیده ام
گرچه علی بن حسین شد اسیر
در سفر کوفه به شامات پیر
سروری این نکته بگو با همه
بچة شیر است فقط مثل شیر
سخت تر از کرب و بلا..
4_5881834051173-AudioConverter.mp3
1.19M
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #سنگین
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام
اهل حرم مولا
(با عمه ی ساداتند)۲
وارد شده آن ها از
(دروازه ی ساعاتند)۲
بر دیدار اسیران مردم شام
جلوی دروازه کرده ازدحام
امان از شهر شام آه و واویلا۲
در بین اسیران بود
(سرها همه روی نی)۲
هر کوچه ی شهر شام
(با خون جگر شد طی)۲
یتیمان حسین با دست بسته
خونجگر گردیده قلب شکسته
امان از شهر شام آه و واویلا۲
از این همه ظلم و کین
(خون شد جگر زینب)۲
سوزد دل طفلان با
(سوز و شرر زینب)۲
اهل حرم سوزد زین همه بیداد
خون گردیده دل حضرت سجاد
امان از شهر شام آه و واویلا۲
در بین همه مردم
(شد غربت شان معلوم)۲
خون گریه کنند زین غم
(هم زینب و هم کلثوم)۲
در شام غم بی جرم و بی بهانه
بر طفلان می زدند با تازیانه
امان از شهر شام آه و واویلا۲
زن های حرم گریان
(از این همه غم محزون)۲
از این همه ظلم شام
(دل ها همه گشته خون)۲
روز اسیران گردیده چنان شام
سنگ می زدند بر آن ها از لب بام
امان از شهر شام آه و واویلا۲
.
20230730_103800-AudioConverter.mp3
688.9K
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام
ای خدا زینب و مجلس نامحرمان
تشت زر پیش رو راس حسین در میان
ناله ی کودکان
ضربه ی خیزران
وا حسینا وا حسینا...
تهمت خارجی به آل حیدر زدند
بر لبان حسین به پیش خواهر زدند
وای از این دست غم
جور و ظلم و ستم
وا حسینا وا حسینا...
قاری عشق من دگر تو قرآن مخوان
هر چه خوانی عدو زند به روی دهان
خون روی لبت
قاتل زینبت
وا حسینا واحسینا...
بار دیگر اخا آیه ی قرآن بخوان
تا که از ما رود دیده ی نامحرمان
خوانده خصم ای عزیز
دخترت را کنیز
وا حسینا وا حسینا...
.
20230807_101011-AudioConverter.mp3
1.09M
#ایام_اسارت
#شام
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #سه_ضرب #زمزمه
▪️نوحه مصائب شهر شام
مردمِ شام این امام عالمین است
نور سرمد سبط احمد این حسین است
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
این سَرِ بر روی نیزه شاه دین است
نور چشمانِ امیرُالمؤمنین است
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
لُطفتان بود شامِلَش ای قوم کافر
سنگ کینه شد پذیرایی از این سر
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
نانَجیبانِ همه عالَم شمایید
خنده کم بر گریه عترت نمایید
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
زین مصائب شد روان اشک از دو دیده
رقص و آواز پای سرهای بریده
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
دستِ ما را ای حرامی ها نَبَندید
مادرش اینجا بُوَد کمتر بخندید
وامصیبت وامصیبت وامصیبت...
.
20230807_102958-AudioConverter.mp3
1.68M
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #زمزمه
▪️نوحه مصائب شهر شام
به گریه ما دگر نخندید ای مردم شام
به روی زخمم نمک نپاشید ای مردم شام
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
از بار داغ هجده عزیزم پشتم شکسته
من زائر این سرهای پاکم با دست بسته
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
غمی ندارم گر بازویم را از کینه بستید
با سنگ از چه فرق حسین من را شکستید
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
روی کبود و اشک یتیمان دیدن ندارد
ای مردم شام ناموس یزدان دیدن ندارد
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
آتش زکینه بر بال و پرهای ما نریزید
خاکستر از بام بر روی سرهای ما نریزید
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
از هیچ ظلمی بر آل عصمت پروا ندارید
ای مردم شام شرم و حیا از زهرا ندارید
جانم رسیده بر لبم
من زینبم من زینبم
.
20230807_100657-AudioConverter.mp3
2.03M
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام
در شام به عترت جفا شد
دیگر نگویم چه ها شد
دست زن و بچه بسته
قلب زینب شد شکسته
ای وای، ای وای ای وای ای وای...
دیدند مصیبت و آزار
آلِ حیدر سرِ بازار
زهرا گریان از این عزا
خون بر دیدهٔ مرتضیٰ
ای وای، ای وای ای وای ای وای...
آه از رنج بی حساب و
آه از مجلس شراب و
آه از گریهٔ بی امان
آه از ضربتِ خِیزران
ای وای، ای وای ای وای ای وای...
.