🏴#زندگینامه
⚫️⚫️ مختصری از زندگينانه #امام_زین_العابدین علیبنالحسین (علیهماالسلام)..
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
▪️ نام: علىّ صلواتاللّهوسلامهعليه
▪️ پدر: امام اباعبداللّه الحسين، سيّدالشّهداء عليه الصّلاة والسّلام.
▪️مادر حضرت: نام و نسب مادر علی بن الحسین (علیهماالسلام)، از مسائل اختلافی است
ولی در کتابهای شیعی معروف به شهربانو، شاهزاده ايرانى، دختر يزدجرد ـ كه آخرين پادشاه فارس بود ـ مى باشد.(1)
▪️ امام سجاد (علیهالسلام) در صحرا و صحنه كربلاء حضور داشت وعُمْر آن حضرت را در آن لحظات، بين 22 تا 24 سال گفتهاند.
▪️ آن حضرت پس از شهادت پدر بزرگوارش امام حسين (عليهالسلام) مبارزات گوناگونى عليه دستگاه حكومتى بنىاميّه داشت و به شيوههاى مختلفى در فرصتهاى مناسب، در هوشيارى بخشيدن جامعه نسبت به دستگاه ظالم لحظهاى سكوت و آرامش نداشت، از طريق سخنرانى، تشكيل جلسات دعا و مناجات، گريه و اظهار مظلوميّت و تظلّم و... .
▪️مدّت عمر: عمر شریف حضرت را حدود 57 سال گفتهاند.
▪️ مدّت امامت: آن حضرت روز دهم محرّم الحرام، سال 61 هجرى پس از شهادت پدر بزرگوارش، در سنين 23 يا 24 سالگى به منصب امامت و خلافت نايل آمد و تا 12 يا 25 محرّم سال 94 يا 95، امامتش به طول انجاميد كه جمعاً حدود 35 سال امامت و رهبريّت را بر عهده داشته است.
▪️ شهادت: تاریخ دقیق شهادت امام سجاد (علیهالسلام) روشن نیست؛ برخی آن را سال ۹۴ و برخی دیگر سال ۹۵ دانستهاند، درباره روز شهادت امام سجاد (علیهالسلام) نیز اختلافاتی وجود دارد؛ از جمله شنبه ۱۲ محرم، و ۲۵ محرم گزارشهای دیگری نیز از جمله ۱۸، ۱۹، و ۲۲ محرم در منابع دیده میشود.
حضرت، توسّط هشام بن عبدالملك مروان به وسيله زهر، مسموم و به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.(2)
* تعداد فرزندان: مرحوم سيّد محسن امين تعداد پانزده پسر و چهار دختر براى حضرتش نام برده است.
* خلفاى هم عصر آن حضرت: يزيد بن معاويه بن ابى سفيان، فرزندش معاوية بن يزيد، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان، وليد ابن عبدالملك..(3)
📚 منابع
1.عيون أخبارالرضاعليهالسلام،ج1 ص41
2.شیخ مفید، الإرشاد، ج۲، ص۱۳۷؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۶۶ و منتهی الآمال، شیخ عباس قمی،ج۲، ص۱۱۶۷
3. اصول كافى ج1، تهذيب الأحكام ج6، كشف الغمّة ج1،
❤️ بخونیدازمظلومیت_امام_زمان (عجل الله فرجه)
مرحوم مشهدی حسن یزدی که از صالحین و منتظران حضرت بقیة الله ارواحنافداه بوده است می گوید:
تقریبأ در سال ۱۳۵۰ شمسی یک روز صبح زود به کوه خلج ( کوهی در قسمت قبله مشهد) رفتم و آنجا مشغول زیارت خواندن و توسل به امام زمان علیه السلام شدم و حال خیلی خوبی داشتم و با آن حضرت مناجات می کردم و می گفتم :
آقاجان! ای کاش زودتر ظهور می کردید و من هم ظهور شما را درک می کردم. پس از توسل از کوه پایین آمدم و به منزل رفتم قدری استراحت کنم .
نمی دانم درعالم رویا بود یا در خواب و بیداری دیدم در همان مکان روی کوه خلج هستم و آقا و مولایم صاحب الزمان علیه السلام در حالی که دستهایشان را بر پشت گذاشته بودند، خیلی غریبانه و اندوهناک به طرف شهر مشهد نگاه می کردند. عمق نگاه حضرت مرا دیوانه کرده بود٬ چشم های زیبای او با من حرف می زد...
گفتم: آقاجان تشریف بیاورید داخل شهر( منظورم ظهور حضرت بود)
حضرت فرمودند:
«من در این شهر غریبم !»
گفتم : آقا! قربانتان بشوم٬ اگر کاری دارید من برای شما انجام دهم.
فرمودند:
« ما کارگران ( شیعیان ) زیادی داریم، ولی آنها حق ما را می خورند و اکثرأ یک قدم برای ما برنمی دارند و به یاد ما نیستند!!!»
در این لحظه به خود آمدم ؛ خود را در خانه دیدم و در فراق آن امام مهربان و غریبم بسیار اشک ریختم.
📚 ملاقات با امام عصر ص ۱۰۲
مطلع الفجر ص ۲۰۷
❤️ سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله صلوات بفرست
⬅️ سختترین مصیبت کربلا
از زبان امام زمان عج الله تعالی
☑️ حضرت ولیعصر ارواحنافداه نسبت
به سه مصیبت وارد شده بر حضرت
سیدالشهداء علیهالسلام حساسیت بیشتری دارند:
❶ مصیبت عمه بزرگوارشان
حضرت زینب كبری سلام الله علیها
❷ مصیبت عموی وفادارشان
حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام
❸ مصیت عموی شش ماهه
حضرت علی اصغر علیهالسلام
~~~
💠🔹حاج ملا سلطانعلی كه از جمله
عبّاد و زهاد بوده است میگوید:
در عالم خواب به محضر والای امام زمان
علیهالسلام مشرف شدم و عرض كردم:
مولا جان آیا آنچه در زیارت ناحیه مقدسه
با این عبارت ذكر شده درست است
كه میفرماید:
پس صبح و شب بر شما ندبه كرده
و به جای اشک خون میگریم صحیح است؟
فرمودند: بله
عرض کردم آن مصیبت كه در آن به جای
اشک خون گریه میكنید كدام است؟
↫◄ آیا مصیبت علیاكبر علیهالسلام است؟
فرمود: نه، اگر علی اكبر زنده بود او نیز
در این مصیبت خون گریه میكرد
↫◄ گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس
علیهالسلام است؟
فرمودند: نه، اگر حضرت عباس هم در حیات
میبود در مصیبت آن خون میگریست!
↫◄ گفتم: البته مصیبت حضرت سیدالشهداء
علیهالسلام است؟!
فرمودند: نه، حضرت سیدالشهداء هم اگر
زنده میبود در این مصیبت خون گریه میكرد
↩️ پرسیدم پس آن مصیبت كدام است!؟
فرمود: آن مصیبت اسیری عمهام
زینب سلام الله علیها است
✍منابع:
احمد قاضی زاهدی
📗شیفتگان حضرت مهدی، جلد۱، صفحه۲۵۱
📗شیفتگان حضرت مهدی، جلد۲،
🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفرج
زمزمه حضرت رقیه سلام الله علیها
به سبک : سلام آقا....من الان روبروتونم
➖➖➖➖➖➖➖
سلام بابا...بیا بنشین به دامانم
سلام بابا...ببین در کنج ویرانم
سلام بابا
سلام بابا . ببین گیسو سپیدم من
به آغوشم . تورو آخر کشیدم من
پدر جانم
یه ماه میشه...که لبهام و نبوسیدی
چِشِت روشن... لباسِ پارم و دیدی؟
پدرجانم
خبر داری؟..شبا رو خاکا می خوابم
ببین کرده... موهای سوخته بی تابم
پدر جانم
از اون شب که. ..کتک خوردم چشام تاره
منو بد زد... لباسامم پر از خاره
پدر جانم
یه جمله من...میگم با این سرِ پُر درد
بدون جایِ.... بغل کردن .بلندم کرد
پدر جانم
ازون مجلس ... دیگه من با همه قهرم
بهم میگن.... کنیزِ مردمِ شهرم
پدر جانم
یه پیغامم... بابا واسه عمو دارم
بیار چادر... آخه من آبرو دارم
پدر جانم
شاعر: #قاسم_نعمتی
#نوحه
#زمزمه
#ورود_اهل_بیت_به_شام
بی حیا شامیان،کرده اند ازدحام
کارشان این شده،ظلم و کینه مدام
اهل بیت حق جان شان بر لب
خون شده زین غم ها دل زینب
وای امان از شام۴
همه اهل حرم،زین سفر خسته اند
به روی ناقه ها،دست شان بسته اند
بر اسیران ظلم و ستم افزون
اهل بیت گردیده همه دلخون
وای امان از شام۴
سر پاک حسین،بین زن ها بود
این مه جلوه گر،گل زهرا بود
زین مصیبت ها گریه ها دارند
همه از دیده اشک غم بارند
وای امان از شام۴
بی حیا شامیان،همگی آمدند
پیش چشم همه،کودکان را زدند
در ورود شام همه خندیدند
پیش سرها با خنده رقصیدند
وای امان از شام۴
بی حیا شامیان،چنگ و نی دف زدند
رو به روی حرم،همگی کف زدند
همه ی مردم را خبر کردند
آل عصمت را خونجگر کردند
وای امان از شام۴
کودکان را همه،وحشیانه زدند
بر گلان حسین،تازیانه زدند
خونجگر گشته زین همه بیداد
چارمین مولی حضرت سجاد
وای امان از شام۴
#سبک_همه_جا_بروم
#دروازه_ساعات
#شام
(ورود اهل بیت ع به شام)
کاروانی در،شام غم آمد
ام کلثوم با،قد خم آمد
وای امان از شام۴
دم دروازه،ازدحام کردند
بر اسیران ظلم مدام کردند
وای امان از شام۴
شامیان کردند،ستم و بیداد
خون شده قلب،حضرت سجاد
وای امان از شام۴
از سوی دشمن،ظلم افزون شد
زینب دلخسته دلش خون شد
وای امان از شام۴
بر روی محمل،ام کلثوم است
بر روی نیزه،سر مظلوم است
وای امان از شام۴
دم دروازه،صف زدند مردم
جلوی زینب،کف زدند مردم
وای امان از شام۴
همگی خسته،دست شان بسته
دیده اند آزار،دل بشکسته
وای امان از شام۴
از ستم گل ها،همه پژمردند
بس ستم دیدند،خون دل خوردند
وای امان از شام۴
حرم عترت،روزشان شد شام
می زدند با سنگ،از لب هر بام
وای امان از شام۴
آتش کین در،شام زبانه زد
بر تن طفلان،تازیانه زد
وای امان از شام۴
.
DelamTangeBarat.mp3
3.32M
مداحی امام رضا دلم برات پر میزنه از حمید علیمی :
به جون مادرت دلم تنگه برات
منو آقا ببر بازم تا کربلات
باز منو راه بده تو صحن السرا
آقام حسین
حرم پناه قلب تنهای من
حرم همیشه خواب شب های منه
حرم همیشه عشق و رویای منه
آقام حسین
منم همون که هی به این در رو زده
منو به این جدایی ها عادت نده
میگن که راه کربلا از مشهده
جانم رضا
امام رضا دلم برات پر میزنه
به دور گنبد شما پر میزنه
شب ها کنار پنچرت سر میزنه
جانم رضا
امام رضا امام رضا قربونتم
امام رضا آهوی سرگردونتم
آقا دلم هوای تو کرده
بگو چه چاره کنم
روا بود که گربیان ز هجر
جانم رضا جانم رضا جانم رضا جانم رضا
1. حاج محمد بقایی.mp3
3.31M
#نوحه_اربعین
#حاج_محمد_بقایی
بر سر مزار گلی
ناله میکند بلبلی
مجلس عزا گرفته
دختر بزرگ علی
برگشته ز شام و کوفه با
قامتی خمیده زینب
چهل روزه اسیر بوده
حسین را ندیده زینب
(تکرار بند ا ول )
هجده سرِ نورانی
به بالای نیزها بدیده
صوت قرآنِ برادرش
بر نوک سنان شنیده
داغ دختری سه ساله را
در خرابه دیده زینب
چهل روزه اسیر بوده
حسین را نَدیده زینب
(تکرار بند ا ول )
همراه اَسیران بلا
او رفته به شام و کوفه
انتقامِ خونِ شُهدا
از یزیدیان گرفته
ویرانه گرِ کاخ ِ
معاویه و یزیده ، زینب
چهل روزه اسیر بوده
حسین را ندیده زینب
(تکرار بند ا ول )
#شاعر_سید_محمد_پزشکی
میبد یزد 1400
.
با این ابیات در حال و هوای روضه دل مان را همنشین دل #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کنیم
فرازی از زیارت #زیارت_ناحیه
روضه از زبان بقیت الله الاعظم
من روضه خوان ِ غربت ِ آقای عالمم
بی تابِ سربریدة ماهِ محرمم
با گریه هر غروب من از حال می روم
با هر فرازِ ناحیه گودال می روم
صبح وغروب ،ندبه کنان گریه می کنم
این روضه را به مادرمان هدیه می کنم
برنیزه تکیه داد وز جایش بلند شد
دردش گرفته بود صدایش بلند شد
فرمود: زنده ام به کجا حمله می کنید
نامردها به خیمه چرا حمله می کنید
کارِ مرا تمام نکرده کجا ؟سنان!!!!
اینجا کنارِ لشگری از گرگ ها بمان
با یالِ غرق خون شده برگشت ذوالجناح
با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح
اینجا به بعد ضربه زدن ها شروع شد
اینجا به بعد شیون زنها شروع شد
دیدم خودم به چشم ترم وای وای وای
بیرون زدند اهلِ حرم وای وای وای
دنبالِ ذوالجناح هراسان وبی پناه
با عمه آمدند به بالای قتلگاه
جدِ مرا محاصره کردند یک سپاه
دیدم چگونه عمه ما می کند نگاه
هرکس رسید نیزة خود را شکست ورفت
یک استخوان ز سینة آقا شکست و رفت
یک عده بر تمام تنش سنگ می زدند
یک عده بر لباسِ تنش چنگ می زدند
در آن میانه حرمتِ آئینه ها شکست
وقتی که شمر آمد وبر سینه اش نشست
از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد
هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشد
تا که زرویِ پیکرِ بی سر بلند شد
فریاد یا بُنَیَ ز مادر بلند شد
اینجا به بعد گریة من رنگِ خون شود
گیسو به دست شمر ز مقتل برون رود
اینجا به بعد زخمِ دلِ ما نمک زدند
باور کنید عمة مارا کتک زدند
راه فرار از حرم آنروز بسته شد
با چوبّ نیزه پهلوی زنها شکسته شد
آن شب زنانِ سوخته یاور نداشتند
آن شب بنات فاطمه معجر نداشتند
#قاسم_نعمتى ✍
#ناحیه #ناحیه_مقدسه
#زیارت_ناحیه_مقدسه
.
ما از دعای خیر به هیئت رسیدهایم
از دولتِ حسین به عزت رسیدهایم
هیئت تمام زندگی ما غریبهاست
با پرچم حسین به قدرت رسیدهایم
این پای منبر است همان قبةالحسین
اینجا هزار بار به حاجت رسیدهایم
زهرای مرضیه است دعاگوی مستمع
وقتی که ما به اوج مصیبت رسیدهایم
در حسرتِ تباکیِ با ما، ملائکند
پیداست ما به بام سعادت رسیدهایم
چون عمرمان گذشت بمانیم گریهکن
مثل حبیب اگر به شهادت رسیدهایم
تا روز حشر دیده اگر با حسین ماند
پس بیحساب تا به قیامت رسیدهایم
هر روز با حسین دوباره تولّدیست
بارید اشک و ما به طهارت رسیدهایم
با یک سلام پاک شود هر گناهکار
ما خود به این مقام و فضیلت رسیدهایم
با این حیات طیبه عمریست دلخوشیم
یعنی به اوج شادی و بهجت رسیدهایم
با چه زبان ز گریه بگوییم با شما
با گریه بر حسین به جنّت رسیدهایم
بس چشمان به اشک عزا شستشو شده
در فتنهها به درک بصیرت رسیدهایم
لازم نبود خُدعهگران موعظه کنند
عمریست ما به حکم ولایت رسیدهایم
وقتی برای قافلهاش گریه میکنیم
انگار که به یاریِ عترت رسیدهایم
شد بارها امام زمان همنشینمان
در روضهها به محضر حضرت رسیدهایم
محمود ژولیده
1_5883840199.mp3
8.79M
🌴نوحه سینه زنی جانسوز حضرت علی اصغر(ع)
زیر عبا گرفتمت تو رو نبینه مادرت
دستمو بردارم علی
جدا میشه دیگه سرت
ای خدا پدری رو شرمنده نکن
حرمله دیگه بسه
به من خنده نکن
با دست خالی قبر تو میکَنم
غریب ترین بابای عالم منم
با مادرت تو رو صدا میزنم
🥀علی لای لای
(حسین دست غریبی به روی زانو زد
برای جرعهٔ آبی به حرمله رو زد)
دلم میسوزه واسهٔ
مادر بیچاره ات علی
دق میکنه هی میبینه
خالیه گهواره تت علی
خاک کربلا سوخت تز غربت من
خون حنجرت تو ریخت
رو صورت من
نیومده خوشی دنیا به تو
داره میخنده کل صحرا به تو
به اسباشون آب دادن
اما به تو
🥀علی لای لای
دم غروب توکربلا
میاد صدای گریه ها
برای نبش قبرتو
میان به پشت خیمه ها
عمر تو مثل یک گل کوتاهه چرا
روی نی سرطفل
شش ماهه چرا
کُشتن شیرخواره نداره ثواب
رو نی سرت بسته میشه باطناب
خدا خدا برس به داد رباب
لالالا
نه دیگه فکرآبه
نه بغل ربابه
بزارین بخوابه
لالالا
مادری توحرم گفت
تیرسه شعبه هم گفت
بزارین بخوابه
اهل حرم گریون
حرمله میخنده
رو دستای بابات
سرت به مو بنده
میسوزه جگرم
جگرم جگرم جگرم
لالایی پسرم پسرم
#صدیقی_
باباجانپور.محلی.زبانحال رقیه(س).mp3
2.39M
دلگویه مازندرانی
زبانحال حضرت رقیه با عمه زینب س
ــــــــــ▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خرابه بیمو بادِ بهارون _ عمه جان عمه
مه بابا درانه با سر پرخون " "
دیگر تموم بیه بابای سفر
خرابه بیمو بابای خبر
عمه جان مه سر ره بکش ته شونه
مه گیسو دارنه از آتش نشــــونه
انده نویـــــن باخـس اِنــه ته بابا
بابا دنـیه مـه چشم خو نشـونه
مه دل، توِسه تنگ بعیه بابا
دیگر هم در نینه بابا مه صدا
مره، آه بابا جان بور شه همراه
ــــــــــــــــــــ▪️▪️▪️▪️
#مازنی
#شب_سوم_محرم
◾نوحه امام سجاد(ع)
◾بنداول
وارث دشت خونین تا که نقش زمین شد
از جفا در مدینه کشتهی زهر کین شد
زادهی شاه عطشان
گشته زار و پریشان(۲)
سید الساجدین است(۳)
◾بنددوم
مرثیه خوان شده بر طفل ششماهه اصغر
هم به طفل سه ساله هم علمدار و اکبر
ناله از سینه دارد
خون ز دیده ببارد(۲)
سید الساجدین است(۳)
#مرتضی_محمودپور
سبک قدم قدم با یه علم
----------------------------
بابا حسین،بابا حسین ،شهید بی کفن حسین (2)
---------------------- -----
قدم قدم از کربلا
تا کوفه و شام بلا
یک قافله بچه و زن
با دشمنان عهد شکن
زنجیر و غُل به دست و پا
سرها همه به نیزه ها
از سر شیر خواره بگیر
تا ساقی آ ن میر دلیر
--------------------------
بابا حسین،بابا حسین ،شهید بی کفن حسین (2)
------------------------
من داغ خواهر دیده ام
جسم برادر دیده ام
من غمگسار زینبم
با ناله های یا ربَّم
رقیه را کتک می زد
به زخم دل نمک می زد
امان که دستم بسته بود
عمّه ی ما چه خسته بود
-------------،-------
بابا حسین،بابا حسین ،شهید بی کفن حسین (2)
-----------------------
یه عمریه گریه کنان
بودم ز داغی روضه خوان
به یاد طفل بی قرار
روضه می خوندم از نگار
با لب تشنه غرقه خون
جسم تو را دید عمّه جون
بوسه به رگ های تو زد
دشمن به جاش سیلی میزد
------------------------
بابا حسین،بابا حسین ،شهید بی کفن حسین (2)
-----------------------
یا رحمة للعالمین
مائیم به سوگ ساجدین
امشب بقیع بی زائر است
اینجا عزایش دائر است
هر شیعه شد سینه زنان
زهرا رسید گریه کنان
مهدی سر قبرت رسید
اشک از دو چشمانش چکید
---------------------
مولا امام ساجدین ،آقام زین العابدین(2)
--------------------
موقع غسل بدنت
دیدند جراحات تنت
از گردن و بازو و دست
دشمن به تو زنجیر بست
چهل منزل از کوفه و شام
هر خطبه با صدها پیام
شد راوی کرب و بلا
با اشک و آ ه و ناله ها
--------------------
مولا امام ساجدین ،آقام زین العابدین(2)
4_5850651763970938541.mp3
2.88M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
نوحه امام حسین ع
#اجرای_خادم_اهل_بیت
🎧#مداح_سعیدپیرزاده🎤
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
حالا که میری و میمونه داغ تو
حالا که میری و، میمونه داغ تو باید بگیرم از، نیزهها سراغتو حالا تنها، گریه حالم رو میدونه حالا تنها، مُردن این دردو درمون قبله اگه میشه اگه میتونی، دوباره صدا کن باباتو اگه هلهلهها بذاره، بشنوم دوباره صداتو تو رو به علی قسم، پاشو علیاکبرم تو غرق خونی و، من غرق خواهشم بازم صدام بزن، تا بازم آروم بشم دلتنگم من، دلتنگ قدّ و بالاتم حق دارم چون، تو بچّمی من باباتم نمیخوام نفسامو بیتو، دنیا بی تو برام عذابه اولین علی رفت و بعدش، نوبتِ علیِ ربابه تو رو به علی قسم، پاشو علی اکبرم وقتی تو رو زدن، پهلوت که ضربه دید بوی مدینه بود، که تُو کربلا پیچید بازم دیدم، روضههای مادرم رو دیدم رو خاک، بازم عشق پرپرم رو یه نفر بیاد از رو دوشم، عبای منو دربیاره رمقیتویدستوپامنیست، علیمو تُو عبا بذاره تو رو به علی قسم، پاشو علی اکبرم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
4_5850651763970938542.mp3
19.22M
اللهم الرزقنا
—–|●♯♩♪♫♬♬♫♪♩♯●|—–
( کربلا کربلا کربلا ، اللهُم ارزِقنا ، کربلا کربلا کربلا ، اَللهم ارزقنا!!!! ) 2بار تکرار||♫
از کوچکی عِشقِ تو شُد برا دلم بهونهای ، اونقده عاشِقت شُدم هَمه میگن دیوونهای!!!
اون زَمونا تا میدیدم دلم اسیرِ ماتمه ؛ صدایی تو دلَم میگفت بیا که باز مُحرمه||♫
از کوچههایِ عشق تو خاطرهها تو سَرمه ، از کوچههای عشقِ تو خاطرهها تو سَرمه
لباس سیامو میبینی ، این هدیهیِ مادرمه ، لباسِ سیامو میبینی این هدیه یِ مادرمه!!!||♫
بازم صِدایی تو دلم میگه بهارِ ماتمه ، لباس سیامو بیارین ماهِ خُدا محرمه
کربلا کربلا کربلا ، اَللهم ارزِقنا ، کربلا کربلا کربلا ، اللهُم ارزِقنا||♫
یه دل دارم مالِ تو ، همیشه دنبالِ تو ، از اون قدیم وابستهیِ سیاهیه شالِ تو!!!
دلی که مستِ عشق توست ، خَسته از این زَمونه شد||♫

بویِ محرمو شنید ، یه بار دیگه دیوونه شُد!!
کوچیک بودم که مادرَم حرز تو گردنم میکرد ، وقتی محَرم میومد لباس سیاه تنَم میکرد||♫
بزرگترایِ من ، منو به مجلس تو بردهاند ، هوامو داشته باش آقا مَنو به تو سِپردهاند!!!
علقمه علقمه علقمه ، اللهُم ارزقنا ، علقمه علقمه علقمه ، اللهُم ارزقنا||♫
قتلگاه قتلگاه قتلگاه ، اللّهم ارزقنا ، خیمه گاه خیمه گاه ، خیمه گاه ، اللّهم ارزقنا
مستِ توام مست توام ، باده به پیمانه بریز ، کبوتر بامِ توام برایِ مِن دونه بریز!!!||♫
( هر کی به مَن دونه بده ، من سر بامِش نمیرم ) 2بار تکرار
اگه تو سَنگم بزنی ، از بام تو نمیپَرم||♫
کربلا کربَلا کربلا ؛ اللّهم ارزِقنا!!!!
—–|●♯♩♪♫♬♬♫♪♩♯●|—–
کربلا کربلا اللهم الرزقنا مجید بنی فاطمه
|⇦•روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام اربعینِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی
سلام همسفرِ نیمه راهه بی سرِ من
سلام ماهِ به دریایِ خون شناورِ من
گذشته است چهل روز از شهادتِ تو
هنوز مانده به گودال دیده ی تَرِ من
*زن و بچه رو جمع کرد،صدا زد:حسینم را همین جا سر بریدند...*
هزار بار سرت را به نوک نی دیدم
هنوز داغ تو یک لحظه نیست باورِ من
خدا گواه است چه دیدم در این چهل منزل
که بود همسفرم،قاتلِ برادرِ من
تن تو ماند زمین پیشِ خواهرِ تو
سرِ تو گشت جدا پیشِ چشمِ مادرِ من
*حسین جان! از زمانی که رویِ زمین افتادی شروع شد..*
ز خاطرم نرود هرگز، ای عزیزِ دلم
که چوب خورد به لبهات در برابرِ من
به ذوالفقارِ زبان،حمله بر عدو کردم
*یه جوری خطبه خواند،که بعضی ها که دور بودند و صدا رو می شنیدن،سئوال کردند:طنینِ صدا آشناست،علی اومده به کوفه؟... خطبه هایت طَنین صوتِ علی ست/یا ز مادر گرفته ای الهام!؟/زینبی ، حیدری ، تو زهرایی/این بُوَد اصلِ صَنعَتِ ایهام/ای که از قامتِ هلالیِ تو/راست گردیده قامت اسلام...*
به ذوالفقارِ زبان،حمله بر عدو کردم
چنانکه محملِ من گشته بود سنگرِ من
گزارشاتِ سفر را زمن بپرس ولی
مپرس از اینکه نیامد سه ساله دخترِ من
*حسین جان! نگاه نکن این همه سختی کشیدم،اول بهت بگم،که شیرِ شیر آمده ام،کاری کردم باهاشون که همه شهر گریه می کردن،با همین بچه هایی که پریشونن،شام رو گرفتم،من دخترِ علی ام،مادرم فاطمه بابام علی رو از مسجد تو خانه آورد،دختر فاطمه ام،یه کاری کردم همه پریشان،نالان...نفرینشون هم کردم...گفتم:ان شاءالله چشماتون گریون باشه،چون شما بابام رو دیده بودید،یتیم هاتون نمک گیرِ بابام بودن...داداش سخت بود ولی همش زیبایی بود...
رفقا! اُسرایِ کربلا رو همه ی بلاد بردن،کوفه در جنوب کربلاست،حلب،در شمال غربیِ کربلاست،بِعَلبَک،لبنانِ فعلی،به سمت غربِ شامِ...کمتر از یک ماه،بین1100 تا 1400 کیلومتر،خیلی راهه،روی ناقه ی عریان،یه جایی سه ساله صدا زد:عمه جان! اینا نمیخواد وایستن؟...حالا برایِ چی؟ چون این ناقه لنگ بود،ناقه ای که امام سجاد هم سوارش بود لنگ بود...
الان زائر هشتاد کیلومتر،صد کیلومتر، ده قدم راه هم که میره...تویِ همین ده قدم همه میان میگن:" هَلابیکُم یا زُوار الحسین" خوش اومدین،بفرمایید چایی،بفرمایید شربت،غذا...داداش! از ما هم پذیرایی کردن...*
ناموسِ خدا و مَلأ عام که دیده؟
شادی و کف و خنده و دشنام که دیده؟
سرهایِ بنی فاطمه در شام که دیده؟
قرآن و سر و سنگِ سرِ بام که دیده؟
هُورا و کف و داغِ دل و گریه و ناله
بهتر که نگویم که چه شد طفلِ سه ساله
من خنده و شادی و کف و هلهله دیدم
ده فاطمه را بسته به یک سلسله دیدم
رأس شهدا را جلویِ قافله دیدم
من خنده ی شادی به لبِ حرمله دیدم
از کعبِ نی و شادی و بیداد بگویم
از سلسله ی گردنِ سجاد بگویم
مردم عوضِ بزم عزا،عید گرفتن
در ریختنِ خونِ خدا عید گرفتن
دور سرِ شاهِ شهدا عید گرفتن
در ماتم مصباحِ هُدا عید گرفتن
رخسارِ گُلِ یاس و کبودی چه بگویم
قرصِ قمر و سنگِ یهودی چه بگویم
کارم تمومِ نمونده جونی به تنم
یه اربعینِ دارم زار می زنم
زار می زنم،زار می زنم،حسین...
می خونم نوحه برات ،وای،وای،وای
می کنم گریه برات،های،های،های
*حسین جان!قربونِ زائرات،زائرهای کوچیک و کم سن و سال،قربون زائرایی که الان تو آغوش پدر و مادراشون خوابشون برده دارن میان،قربون زائرایِ سیرابت،قربون زائرایِ شیرخواره ات که هر موقع گشنه میشن،مادرشون هست،یه گوشه کنارِ جاده مادر میشینه،چادر رویِ سرِ بچه اش میکشه،بچه اش رو شیر میده،بچه که آروم میشه،بلند میشه،بسم الله..طرف کربلا حرکت میکنه...حسین....
مثل اربعین که بی بی حضرت زینب سلام الله علیها رسیدن کربلا،تا سه روز هی ناله زد،هی حسین حسین گفت،تا این زن و بچه ها می اومدن آروم بشن،می رفتن علقمه...دوباره گریه و زاری شروع می شد...*
ای برادرِ من، چشمِ تو روشن...
*عباس! یادته میخواستم برم قبر جدم رو زیارت کنم،می دویدی عباس از جلو،همه مشعل ها و شمع ها رو خاموش می کردی،مبادا سایه ی من رو هم کسی ببینه... *
ای برادرِ من، چشمِ تو روشن...
روم نمیشه بگم رفت معجرِ من
حسین....
|⇦•روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام اربعینِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی
سلام همسفرِ نیمه راهه بی سرِ من
سلام ماهِ به دریایِ خون شناورِ من
گذشته است چهل روز از شهادتِ تو
هنوز مانده به گودال دیده ی تَرِ من
*زن و بچه رو جمع کرد،صدا زد:حسینم را همین جا سر بریدند...*
هزار بار سرت را به نوک نی دیدم
هنوز داغ تو یک لحظه نیست باورِ من
خدا گواه است چه دیدم در این چهل منزل
که بود همسفرم،قاتلِ برادرِ من
تن تو ماند زمین پیشِ خواهرِ تو
سرِ تو گشت جدا پیشِ چشمِ مادرِ من
*حسین جان! از زمانی که رویِ زمین افتادی شروع شد..*
ز خاطرم نرود هرگز، ای عزیزِ دلم
که چوب خورد به لبهات در برابرِ من
به ذوالفقارِ زبان،حمله بر عدو کردم
*یه جوری خطبه خواند،که بعضی ها که دور بودند و صدا رو می شنیدن،سئوال کردند:طنینِ صدا آشناست،علی اومده به کوفه؟... خطبه هایت طَنین صوتِ علی ست/یا ز مادر گرفته ای الهام!؟/زینبی ، حیدری ، تو زهرایی/این بُوَد اصلِ صَنعَتِ ایهام/ای که از قامتِ هلالیِ تو/راست گردیده قامت اسلام...*
به ذوالفقارِ زبان،حمله بر عدو کردم
چنانکه محملِ من گشته بود سنگرِ من
گزارشاتِ سفر را زمن بپرس ولی
مپرس از اینکه نیامد سه ساله دخترِ من
*حسین جان! نگاه نکن این همه سختی کشیدم،اول بهت بگم،که شیرِ شیر آمده ام،کاری کردم باهاشون که همه شهر گریه می کردن،با همین بچه هایی که پریشونن،شام رو گرفتم،من دخترِ علی ام،مادرم فاطمه بابام علی رو از مسجد تو خانه آورد،دختر فاطمه ام،یه کاری کردم همه پریشان،نالان...نفرینشون هم کردم...گفتم:ان شاءالله چشماتون گریون باشه،چون شما بابام رو دیده بودید،یتیم هاتون نمک گیرِ بابام بودن...داداش سخت بود ولی همش زیبایی بود...
رفقا! اُسرایِ کربلا رو همه ی بلاد بردن،کوفه در جنوب کربلاست،حلب،در شمال غربیِ کربلاست،بِعَلبَک،لبنانِ فعلی،به سمت غربِ شامِ...کمتر از یک ماه،بین1100 تا 1400 کیلومتر،خیلی راهه،روی ناقه ی عریان،یه جایی سه ساله صدا زد:عمه جان! اینا نمیخواد وایستن؟...حالا برایِ چی؟ چون این ناقه لنگ بود،ناقه ای که امام سجاد هم سوارش بود لنگ بود...
الان زائر هشتاد کیلومتر،صد کیلومتر، ده قدم راه هم که میره...تویِ همین ده قدم همه میان میگن:" هَلابیکُم یا زُوار الحسین" خوش اومدین،بفرمایید چایی،بفرمایید شربت،غذا...داداش! از ما هم پذیرایی کردن...*
ناموسِ خدا و مَلأ عام که دیده؟
شادی و کف و خنده و دشنام که دیده؟
سرهایِ بنی فاطمه در شام که دیده؟
قرآن و سر و سنگِ سرِ بام که دیده؟
هُورا و کف و داغِ دل و گریه و ناله
بهتر که نگویم که چه شد طفلِ سه ساله
من خنده و شادی و کف و هلهله دیدم
ده فاطمه را بسته به یک سلسله دیدم
رأس شهدا را جلویِ قافله دیدم
من خنده ی شادی به لبِ حرمله دیدم
از کعبِ نی و شادی و بیداد بگویم
از سلسله ی گردنِ سجاد بگویم
مردم عوضِ بزم عزا،عید گرفتن
در ریختنِ خونِ خدا عید گرفتن
دور سرِ شاهِ شهدا عید گرفتن
در ماتم مصباحِ هُدا عید گرفتن
رخسارِ گُلِ یاس و کبودی چه بگویم
قرصِ قمر و سنگِ یهودی چه بگویم
کارم تمومِ نمونده جونی به تنم
یه اربعینِ دارم زار می زنم
زار می زنم،زار می زنم،حسین...
می خونم نوحه برات ،وای،وای،وای
می کنم گریه برات،های،های،های
*حسین جان!قربونِ زائرات،زائرهای کوچیک و کم سن و سال،قربون زائرایی که الان تو آغوش پدر و مادراشون خوابشون برده دارن میان،قربون زائرایِ سیرابت،قربون زائرایِ شیرخواره ات که هر موقع گشنه میشن،مادرشون هست،یه گوشه کنارِ جاده مادر میشینه،چادر رویِ سرِ بچه اش میکشه،بچه اش رو شیر میده،بچه که آروم میشه،بلند میشه،بسم الله..طرف کربلا حرکت میکنه...حسین....
مثل اربعین که بی بی حضرت زینب سلام الله علیها رسیدن کربلا،تا سه روز هی ناله زد،هی حسین حسین گفت،تا این زن و بچه ها می اومدن آروم بشن،می رفتن علقمه...دوباره گریه و زاری شروع می شد...*
ای برادرِ من، چشمِ تو روشن...
*عباس! یادته میخواستم برم قبر جدم رو زیارت کنم،می دویدی عباس از جلو،همه مشعل ها و شمع ها رو خاموش می کردی،مبادا سایه ی من رو هم کسی ببینه... *
ای برادرِ من، چشمِ تو روشن...
روم نمیشه بگم رفت معجرِ من
حسین....