eitaa logo
ذاکرین آل الله
282 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
304 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔊 زیبای ⭕ متن:ای یارم صاحب الزمان... 🎙️ مداح:کربلایی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ای یارم صاحب الزمان معیارم صاحب الزمان ای لیلای جزیره ی اسرارم صاحب الزمان ای منشأ شور ای نورٌ علی نور دل به تو دادم از گهواره تا گور هرچی که بگی میگم منه قربان فقط بده به این نوکرت دستور بیا و منو ختمِ به خیرم کن مث حُر یا شبیه زهیرم کن بگیر دستمو فارغ ز غیرم کن محترم سرورم دلبرم یا مهدی یا مهدی یا مهدی 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 بهشتم صاحب الزمان سرشتم صاحب الزمان رو قلبم صد و سی و سه بار نوشتم صاحب الزمان نور الهدایی محبوب خدایی کوچیکتم من پس رو سر نمایی فقیرت هستم سربلندِ دنیا ندم به عالم آقا این گدایی تا وقتی سایه ی تو به سر دارم مدال عشق تو در دلم دارم دیگه من توی زندگی چی کم دارم بی کران بی نشان الامان یا مهدی یا مهدی یا مهدی 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. عالم امکان سراسر نور شد شیعه بعد از سال ها مسرور شد پور زهرا تاج بر سر می نهد بر همه آفاق فرمان می دهد حکم تنفیذش رسیده از سما نامه ای با مُهر و امضاء خدا می نشیند بر سریر عدل و داد آخرین فرمانروای  ابر و باد پادشاه کشور آیینه ها تک سوار قصه ی آدینه ها امپراتور زمین و آسمان حُکمران سرزمین بی دلان پهلوان نامی افسانه ها تحت امرش لشگر پروانه ها لشگری دارد بزرگ و بی بدیل افسرانش نوح و موسی و خلیل ×××   عرشیان و قدسیان فرمان برش مردمان مهربان کشورش ساحران مصر مبهوت اند و مات از نگاه نافذ و افسون گرش ساقیان و می فروشان جملگی مست لایعقل شدند از ساغرش عالمان حوزه های علم  عشق درس ها آموختند از محضرش نام های شاعران شیعه را ثبت کرده ابتدای دفترش ××× خیمه ای سبز و محقر قصر او پایتختش شهر سبز آرزو خادمان بارگاهش اولیاء کاتبان نامه هایش اوصیاء یوسف مصری سفیر دولتش پیر کنعان هم وزیر دولتش در حریمش قدسیان هو می کشند فطرس و جبریل جارو می کشند خیمه اش دارالشفای خاکیان قبله گاه اصلی افلاکیان عطر سیب و یاس دارد خیمه اش گرمی و احساس دارد خیمه اش بیرق عباس پیش تخت او تکیه گاه لحظه های سخت او چادری خاکی درون گنجه اش گوشواری سرخ بین پنجه اش نیمه شب ها عقده ها وا می کند مخفیانه گنجه را وا می کند بوسه باران می شود با شور و شین گوهر انگشتر جدش حسین شاعر : وحید قاسمی .
. نوکرت پیر می شود بی تو از همه سیر می شود بی تو السلام علیک یا مهدی جمعه دلگیر می شود بی تو چقدر بغضِ در گلو مانده که سرازیر می شود بی تو خواب دیدم که آمدی، این خواب به چه تعبیر می شود بی تو؟ داغ هایی که باز کرده دهان زخم شمشیر می شود بی تو خاک از ذوالفقار خود برگیر ظلم تکثیر می شود بی تو ساعت انتقام با وقت فاطمه دیر می شود بی تو حرف تلخی است، دست زینب هم باز زنجیر می شود بی تو دوری ات با دلم نمی سازد نوکرت پیر می شود بی تو .
. عاشقان اهل بیت شام عنایت آمده همگی شادی کنید عید ولایت آمده امشب زلطف حق شدجشن هم عهدی گردیده هنگام امامت مهدی یابن الحسن مهدی بیا بیا مهدی شیعیان ماه ربیع موسم شادی آمده آخرین روشنگرو امام هادی آمده شامل این عالم لطف دمادم شد ز لطف حق مهدی امام عالم شد یابن الحسن مهدی بیا بیا مهدی آمده تا همه رو ز بندغم رها کنه شیعیان حیدرو عاشق کربلا کنه نور خدا مهدی گل ولامهدی رمز بقا مهدی روح دعا مهدی یابن الحسن مهدی بیا بیا مهدی آمدم تا که خودم را شامل رحمت کنم ای صفای عالمین با تو آقا بیعت کنم تویی همه هستم دل به شما بستم کرم نما مولا امشب بگیر دستم یابن الحسن مهدی بیا بیا مهدی آمدم تا که منو امشب آقا دعاکنی با نگاهی از کرم دلم پر از بلا کنی سینه ای لبریز از مهرو ولا دارم هر چه که دارم از لطف شما دارم یابن الحسن مهدی بیا بیا مهدی تو تمام زندگیم تویی تو افتخار من مهر تو ولای تو عزت و اعتبار من تویی امام من ماه تمام من در دفتر عشقت حک شده نام من یابن الحسن مهدی بیا بیا مهدی همه ی شیعه بوَد منتظر دیدن تو چقدر صفا داره لحظه ی خندیدن تو روشنی دلهاست چهره ی ماه تو غم میبرد از دل نیم نگاه تو یابن الحسن مهدی بیا بیا مهدی با نگاه تو آقا دردم همه دوا میشه اگه تو نگام کنی دلم پر از صفا میشه زلطف و احسانت آمده مهمانت مولا نگاهم کن دستم به دامانت یابن الحسن مهدی بیا بیا مهدی .👇
YEKNET.IR - sorood 2 - nime shaban 1401 - banifatemeh.mp3
6.11M
🌺 (عج) 💐یا مولا دلم تنگ اومده 💐شیشه‌ی دلم ای خدا تیر سنگ اومده 🎙 👏 اگه خدا بخواد منم تا دیدن تو زنده‌ام من به امید لحظه‌ی رسیدن تو زنده‌ام حال عاشق و کی میدونه آخر میرسه یه نشونه دنیا اینجوری نمی‌مونه کاشکی روزای جدایی‌مون سر برسه با نسیم تو قاصدک از در برسه یا مولا دلم تنگ اومده شیشه دلم ای خدا تیر سنگ اومده بیا وارث ذوالفقار تیغ علی رو دست بگیر بیا پسر فاطمه باغ فدک رو پس بگیر برگرد غصه ها فراری بشه برگرد این هوا بهاری شه برگرد خاک تو رگ زمین باز هم خون تازه جاری شه غیر انتظار کاری ازم بر نمیاد از تو کوچه‌ها صدای دلبر نمیاد تو می‌رسی و تو بقیع چه حرمی به پا میشه با تو ضریح مجتبی یه روزی رونما میشه امشب خوابمون نمی‌بره امشب کربلا چه خبره هر کسی امشب و حرمشه بیدار تا طلوع سفره از سفر بیا منتقم خون خدا تا که زنده‌ام ببینمت جون حسین (یا مولا دلم تنگ اومده شیشه‌ی دلم ای خدا تیر سنگ اومده) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. تا چند پی نام و نشانی باشیم یا در طلب جهان فانی باشیم حالا که رسیده وقت بیعت با عشق عشق است که صاحب‌الزمانی باشیم .
. جهان محیط وسیع عنایت است امروز وجود، مرکز نور هدایت است امروز  عطا و جود و کرم بی نهایت است امروز دهید مژده که عید ولایت است امروز خجسته باد به مستضعفین زعامتشان که ثبت شد به کتاب خدا امامتشان  الا که قائم امر قیام شد مهدی زمامدار به کل نظام شد مهدی  به خلق، رهبر والا مقام شد مهدی امام بود و دوباره امام شد مهدی کرامت و شرف و نصر ما مبارک باد امامت ولیعصر ما مبارک باد محیط سفرۀ گستردۀ کرامت اوست پناه عالم هستی به ظلّ قامت اوست امامت همه مستضعفین امامت اوست "سلامت همه آفاق در سلامت اوست" کرامتی که ز کف رفته باز، باز آرد لوای حمد علی را به اهتزاز آرد سلام گرم همه اولیا به جان و تن اش که اوست شمع و دل انبیاست انجمن اش .
قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدرضا نریمانی •ೋ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا إِلـهَ إِلاّ هُو الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ، الْحَىُّ الْقَیُّومُ ، بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ ، مِنْ جِمیعِ ظُلْمى وَ جُرْمى و إِسْرافى عَلى نَفْسى وَ أَتُوبُ إِلَیْه... "اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً" بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت بازهم معصیتم من را ز آقایم گرفت هر زمانی دور ماندم از هوای روضه ها زندگی ام را سراسر غصه و ماتم گرفت *الان چند روزه ماه صفر تموم شده، خیلی دلم برا روضه ها تنگ شده...* بهر دیدار جمال یار بی همت شدیم *قدیما بیشتر دلم برات تنگ میشد، الان اگه روزها و هفته ها و ماهها بگذره و این روضه ها نباشه دلم برات تنگ نمیشه، قربون غریبیت برم آقا ،یابن الحسن آقاجان...* بهر دیدار جمال یار بی همت شدیم یوسف زهرا دلش از عالم و آدم گرفت «دلم گرفته، دل من از عالم و آدم گرفته کدوم گناهم منو از تو و تو رو ازم گرفته» وای بر آنکه سرِ این سفره نان خورده ولی با غریبه رفت و آن را مونس و همدم گرفت راه ظلمت رفتم و در بین راه آقا رسید داشتم گم میشدم دست مرا محکم گرفت *آقاجانم! هر جا اومدم گم بشم تو اومدی... بذار یه حرف دیگه بزنم.دیدی یه بچه گم میشه بیشتر از همه مادر غصه میخوره، اینجوری بگو:...* «گم شدی بنده ی گمراه، بگو: یا زهرا...» راه ظلمت رفتم و در بین راه آقا رسید داشتم گم میشدم دست مرا محکم گرفت خوش بر احوال گدایی که دَمِ جان دادنش یک نفس ذکر حسین بن علی را دم گرفت *میگه: شهید حسین زاده تسبیح دستش گرفته بود همینجور مدام ذکر میگفت، گفتم چی میگی؟ میگه: دیدم هر دونه که تسبیح که میندازه میگه: "السلام علیک یا ابا عبدالله" گفتم این چه ذکریه؟ گفت: اینقدر میگم تا دَمِ جون دادنم یه بار بهم اجازه بدن بگم: "السلام علیک یا اباعبدالله" میگه: لحظه ای که تیر خورد بالا سرش بودم دیدم با همون حالش، داره جون میده، این پاهاش رو آروم آروم جمع کرد دستای بی رمقش رو به سینه اش گذاشت، گوشم رو آوردم دَمِ دهنش ببینم لحظه ی آخر چی میگه ؟ دیدم داره آروم آروم زمزمه میکنه: "السلام علیک یا اباعبدالله" شهید مرتضی زارع از همین شهدای مدافع حرم، پدرش می‌گه: خوابش رو دیدم... مرتضی چه خبر؟ وقتی تیر خوردی دردی هم حس کردی یانه؟ میگه: یه نگاهی بهم کرد، گفت: درد چیه؟ همچین که زمین افتادم دیدم یکی آغوشش رو برام باز کرده تو بغل حسین افتادم... همه ی شهدا رو آقا سرشون رو بغل میکنه، اما قربون خودش برم ....این صورتش رو گذاشت رو خاک گرم کربلا، ای حسین....* از همان روزی که آمد مادرم در روضه ها با دلی محزون به دستانش دو تا پرچم گرفت پرچمِ نام حسین و پرچمِ نام حسن آه با نام حسن جان گونه هایم نم گرفت زخمیِ یک کوچه بود و ناله میزد زیر لب مادرم را ضربه ای سیلی از این عالم گرفت *امام صادق به یکی گفتن: کجا بودی چند روزه؟ عرضه داشت: آقاجان! تو خونم روضه ی حسین داشتم، فرمودند: ماهم خبر داشتیم مگه ندیدی ما رو دَمِ در خوش آمد می گفتیم؟ عرضه داشت: آقاجان! جای شما صدر جلسه است چرا دَمِ در؟ فرموده باشند، آخه برا ما زشته، مجلسی که مادرِ ما فاطمه میاد ما باید دَمِ در باشیم، به مادر خوش آمدی بگیم. امشب هم امام زمان دَمِ در ایستاده...* زخمیِ یک کوچه بود و ناله میزد زیر لب مادرم را ضربه ای سیلی از این عالم گرفت «الهی بشکند دست مغیره میان کوچه ها بی مادرم کرد» .
روضه میخوام عرضه بدارم: آقاجان! یا امام حسن عسکری! ؛اسم مبارکِ شما حَسنِ، اما چه گنبد و بارگاه و حرمی دارید، اما قربون غربت امام حسن مجتبی برم، یه حرف دیگه هم بگم، آقا جانم! شنیدم عمه جان شما قبرش کنار قبر شماست، کسی جسارت به عمه ی شما نکرده ،کسی عمه ی شما حکیمه خاتون رو نزده، کسی مادرتون رو نزده، قربون اون حسنی برم که جلو چشمش به مادرش زهرا جسارت کرد... «به یک ضربت دو سیلی خورد زهرا» یادم نمی‌رود که همه داد میزند طوری بزن که علی بی پسر شود بر درب حرم داشت لگد میزد، حیف در بر سپرم داشت لگد میزد، حیف از بین لگدها لگدی کُشت مرا محسن پسرم داشت لگد میزد، حیف هیچکی نبود بگه.این گل که پرپرِ این زن که میزنید ناموس حیدرِ دلم با مدینه نمیشه صاف بازم زندگیمُ بهم بِباف با دستی که رفته زیر غلاف علی بمیره از عمد مادر رو پیش پسر زدن از عمد با لگد محکم به در زدن... *اینقدر امام حسن عسکری تو حجره، صدا زد: جگرم! یه کسی که زهر خورده بشدت تشنه میشه، بشدت ناتوان و ضعیف میشه...* شرم دارم که بگویم سخن از تشنه لبی تشنه آن بود که می‌گفت به لشکر جگرم *صدا زد: مهدی جان پسرم بیا، آقا اومد ظرف آبی برداشت دیگه اینقدر دستای آقا می‌لرزید از ضعف و ناتوانی، نتونست آب رو بخوره، لذا آقا اومد این ظرف آب رو برداشت جلو دهان مبارک حضرت گرفت، نمی‌دونم آقا خورد یا نه، اما میگه همچین که این ظروف گرفت جلو دهان مبارک، این ظرف به دندانهای مبارک میخورد... امام رو خود امام باید بهش نماز بخونه و کفن و دفنش رو انجام بده، خود امام زمان ،اومد پدر رو نماز خوند و بدن مبارک رو داخل قبر گذاشت، این یه امام بود، یه امام دیگم کربلا سراغ دارم همچین که بدن رو داخل قبر گذاشت، بنی اسد دیدن آقا بیرون نمیاد، آقاجان! چی شده؟ بنی اسد! هر کشته ای رو خاک میکنند طرف راست صورت رو به خاک میذارن، اما من چه کنم بابام سر به بدن نداره...* .
سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس حاج حنیف طاهری•✾• از عشق کربلا مستم دلتنگ سامرا هستم به دو تا ضریح شش گوشه ان شالله میرسه دستم سامرا از لطفش دستمو باز میگیره قلبم پایینِ پای این حرم جا گیره فدایی امام هادی و فرزندش با عشق اِمامِنَا العسکری میمیره السلام علیکم، اهل بیت النبوه و مَعدِنُ الرِساله و مَعدنَ العِلم با اذنِ صاحب امشب باید گفت از این مطلب تسلیت یا حضرتِ حجت وِلیَّ الخائفِ المُهَذَّب شرمنده هستم از لطف تو من ممنونم برای تو میگذرم از هر چی از جونم فدای شال و عزات و اشکات میبینی من برای غربتِ بابای تو گریونم السلام علیکَ، عین الله فی ارضِ حُجَّتَ الله فی خَلقِ وَ مَعدنَ الحِلم السلام علیکم، اهل بیت النبوه و مَعدِنُ الرِساله و مَعدنَ العِلم ↫
14000722-taheri-zamine.mp3
1.05M
: گوش‌تان به دهان باشد چون ايشان به دهان حضرت (عج) است. .
و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس حاج اسلام میرزایی•✾• می رسد از هر طرف، تسلیتِ شیعیان عرضِ ارادت کنند، محضرِ صاحب زمان صاحبِ عزا مهدی و دل به غمش مبتلاست سینه زنانِ حسن، مقصدشان سامراست امشب زائرها را میخری سیدی ایها العسکری مولانا مولانا یا حسن! لحظه ی آخر شد و تشنه لبی یا حسن! جان به فدایت کنم، غرقِ تبی یا حسن! آه جگر سوزِ تو، شعله زده بر جهان آندم آخر فقط، ناله زدی بی امان مهدی آمد بالای سرت شد کفن آن جسمِ اَطهرت مولانا مولانا یا حسن! بارِ غمت مانده بر، دوشِ تمام جهان شد اثرِ زهرِ کین، بر رُخت آقا عیان سامرِ شد کربلا، ناله کنان عالمین ذکرِ لبِ عسکری، جان به فدایِ حسین دست و پا میزدی یا حسن! گریه می کردی بر بی کفن مولانا مولانا یا حسن! ↫
14000723-mirzaei-zamine.mp3
1.27M
: در آخرالزمان شلوغی خیلی زیاد است به نحوی که «یکفُرُ بَعضُهُم بِبَعضٍ وَ یَلعَنُ بَعضُهُم بَعضا»ً گروهی گروه دیگر را تکفیر می‎کند و جمعی جمع دیگر را لعنت می‎کند. .
|⇦•از ما زمینیان به شما آسمان... و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس حاج امیر کرمانشاهی•✾• از ما زمینیان به شما آسمان سلام مولای دلشکسته امامِ زمان سلام این روزها هزار و دو چندان شکسته ای حالا کجایِ روضۀ بابا نشسته ای؟ رخت سیاه داغ پدر کرده ای تنت قربانِ ریشه های نخ شال گردنت آماده می کنی کفن و تربت و لحد مَردِ سیاه پوش، خدا صبرتان دهد گویا دوباره بی کس و بی یار وخسته ای این روزها کنار دو بستر نشسته ای انگار غصه دارِ جراحات سینه ای گاهی به سامرایی و گاهی مدینه ای یک بار فکرِ زهر و دلِ پُر شراره ای یک بار فکر واقعه ی گوشواره ای با این که بر سرِ پدرِ دیده بسته ای اما به یاد مادر پهلو شکسته ای آن مادری که بال و پرش درد می کند هم کتف و شانه هم کمرش درد می کند هم بین خانه گفت و شنودش اشاره شد هم آسمانِ روسریش پر ستاره شد دو ماه و نیم کارِ حسن مو شکافیُ دو ماه و نیم بازوی مادر غلافیُ دو ماه و نیم گونه ی زخمیِ ماه تر از چادرِ سیاهِ سرش سیاه تر علی زمانیان
|⇦•وقتی امام عصرِ ما امشب... و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری وقتی امام عصرِ ما امشب عزادار است برپایی ان روضه ها واجب ترین کار است پیراهن و شال عزا، مولا به تن دارد امشب تمام عرش با آقا عزادار است بی جرم و تقصیری به زندان شد امامِ ما یوسف به زندانی شدن آیا سزاوار است؟ زندان برای عاشقان خلوتگه خوبی است هر روز، روزه... هر شبش دیدارِ دلدار است ای کاش قدری معتصم شرم و حیا می کرد اصلا که گفته او ز آقا دست بردار است؟ با زهرِ کاری، عاقبت زهر خودش را ریخت این روضه ی زهر و جگر الحق که دشوار است از ترسِ رسواییِ خود از این جنایت ها در هر کجا پشت سرش گفتند: بیمار است مردی که هر شب تا سحر غرق عبادت بود این چند روزه تا سحر از درد، بیدار است رنگش دگرگون می شود هر بار از دردش پهلو به پهلو می کند، هرچند ناچار است در این دَمِ آخر شنیدم کعبه هم می گفت: بیچاره من که قسمتم هجرانِ از یار است در سامرا بوی مدینه می رسد انگار آقا به یاد محسن و خونِ به دیوار است در بسترش هر شب سؤال از مادرش می کرد مادر چرا پس بسترت اینقدر گلدار است؟ در جست و جوی علت آن سینه ی مجروح حالا شده خیره به در، در فکر مسمار است میخواست تا یک جرعه ی آبی بنوشد که افتاد از دستش قَدح، از بس که تب دار است محمد جواد شیرازی *خادم امام عسکری میگه: دیدم اون لحظه ی آخر، آقا با اشاره داره میگه، با زحمت داره میگه: یه ظرف آب برام بیار، میگه ظرف آب رو آوُردم خدمتِ آقا رسوندم، به دستِ آقام دادم، دیدم آقا ظرفِ آب رو برداشت، نزدیک دهان آوُرد، اینقدر این بدن ضعف داره، این قدر این کاسه ی آب به دندان آقا خورد دید نمیتونه آب رو بنوشه، به من فرمود: برو حجره ی بغل، یه پسرِ کوچکی میبینی در سجده است، پسرم مهدی است، صداش بزن بیاد، بگو: لحظه ی احتضار باباتِ، بیا بالا سرش، میگه: رفتم توی حجره، دیدم در سجده است، داره با خدا مناجات میکنه، صبر کردم، نماز آقا که تمام شد گفتم: آقاجان! پدرتون فرمودن بیایید، لحظه ی آخرِ... امامِ پنچ ساله اومد، سرِ بابارو به دامن گرفت، آروم آروم، جرعه جرعه آب به دهان بابا ریخت، لحظه ی آخر از این آب نوشید امامِ عسکری، رسمِ دنیا بر اینه لحظه ی آخر پسر سَرِ پدر رو به بالین میگیره... اما میگن کربلا رسم عوض شد، دیدن ابی عبدالله داره با سَرِ زانو خودش رو میرسونه به میدون، همه با انگشت دارن حسین رو بهم نشون میدن، بالای سَرِ علی اکبر که رسید، ارباب مقاتل نوشتن:"صاحَ سَبعَ مَرّات" یعنی فریاد میزد:"وا وَلَداه!" پسرم!... امامِ عسکری تشنه جون نداد، همین برا ما بس، اما شهید کربلا تشنه جون داد، چه خبر بود کربلا، یه نفرم دلش برا این شهید مظلوم نسوخت، اما نه یه نفر سوخت، میگه: دیدم یه صدا از گودال میاد:"اَنَاالعَطشان" یه صدای محزونی میاد: مادر تشنمه... هلال میگه: دلم سوخت برا ابی عبدالله، گفتم: من برم به دادِ حسین برسم، یه سپر داشتم آبش کردم، رفتم برم تویِ گودال، میگه: یه وقت دیدم شمر داره از تویِ گودال بیرون میاد، گفت: هلال کجا داری میری؟ گفتم: مگه نمیشنوی صدای پسرِ فاطمه رو؟ هی صدا میزنه آی جگرم داره میسوزه... گفت: هلال دیر اومدی، من سیرابش کردم، من کارش رو تمام کردم، دیدم دست و پاش داره میلرزه، گفتم: تو اینقدر سنگ دل هستی که از چیزی نمیترسی، چرا بدنت داره میلرزه، گفت: هلال! توی گودی قتلگاه فقط من بودم و حسین، اما دیدم یه صدای زنونه ای میاد، هی میگه:"بُنَیَّ!" پسرم! " قَتَلوکَ وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ" حسین... .
14000721-taheri-roze.mp3
2.36M
. : در اسلام : زنده سازنده و است بہ شرطی کہ لباس رزمش، لباس باشد.
و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان•✾• یا حَسَن بن علی اَیُّها العسکری حُسن ختام شصت و نه شبِ نوکری یا اَبَالمهدی! یا اَبَالمهدی! ای نام تو هر زمان فریادِ من من صید و نگاه تو صیادِ من ای نوکرِ اجدادِ تو اجدادِ من السلامُ عَلَیٰ، آقازاده ی علی دومین حَسَنِ، خانواده ی علی یا اَبَالمهدی! یا اَبَالمهدی! وَ اَنتَ قالَ: مِن عَلامَةِ المؤمنین زیارةَ الحُسین، فی یومِ الاَربعین یا اَبَالمهدی! یا اَبَالمهدی! ای خورشید سامرا ای آقایِ من من مجنونم و تویی لیلایِ من جانم حَسَن، جانم حُسین، آقایِ من السلامُ عَلَیٰ، آقازاده ی علی دومین حَسَنِ، خانواده ی علی یا اَبَالمهدی! یا اَبَالمهدی! .
14000722-hadadian-zamine.mp3
1.59M
• فردای براندازی وجود نخواهد داشت، فقط جنگ و مرگ و تجاوز و تجزیه است! دور از ایران ما باشد، آن روز دیگر حسرت و ندامت فایده ای ندارد .. .
|⇦•محیط علم و معرفت یگانه... و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس حاج مهدی سماواتی•✾• "وَ صِلِ اللَّهُمَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ وُصْلَهً تُؤَدِّی إِلَی مُرَافَقَهِ سَلَفِهِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ یَمْكُثُ فِی ظِلِّهِمْ؛اللَّهُمَّ سَرِّحْ عَنِّي الْغُمُومَ وَ الْهُمُومَ وَ وَحْشَةَ الصُّدُورِ وَ وَسْوَسَةَ الشَّيْطَانِ" "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الزَّکِیُّ الْعَسْکَرِیُّ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه" محیط علم و معرفت یگانه گوهرش تویی سپهر نور اگر دهد مه منورش تویی ملک اگر ملک شده، امام و رهبرش تویی سلام ما به سامره که سایه گسترش تویی مزار تو در آن زمین، نموده نورگستری تویی امام عسکری تویی امام عسکری در آسمان معرفت شمس تویی، قمر تویی تمام نخل علم را ریشه تویی، ثمر تویی بحار نور را همه صدف تویی، گهر تویی شب سیاه هجر را صبح تویی، سحر تویی به ده امام و یک ولی پدر تویی، پسر تویی ز وصف ما، ز مدح ما، تو بهتری، تو برتری تویی امام عسکری تویی امام عسکری تو چشمه ی علوم حق ز، ده یم ولایتی تو حسن کردگار را جمال بی نهایتی تو برتر از حدیثی و تو فرق هر روایتی تو مظهر حقیقتی، تو مشعل هدایتی تو آن ستوده حضرتی تو آن بزرگ آی‌تی که می‌کند جمال تو ز خالق تو دلبری تویی امام عسکری تویی امام عسکری سلام روح و اولیا به پیکر مطهرت چه شد که زهر دشمنان شراره زد به پیکرت نشان مرگ شد عیان به عارض منورت به وقت مرگ مهدی‌ات چو جان گرفت در برت دگر نگشت تشنه لب بریده از قفا، سرت دگر به نیزه بر سرت، نشد جفا ز هر سری تویی امام عسکری تویی امام عسکری نماز خواند مهدی‌ات به پیکر مطهرت به احترام شد نهان، به خاک، جسم اطهرت دگر میان شهرها نشد اسیر، خواهرت نخورد چوب بر لب و نرفت نوک نی سرت نگشت توتیا دگر ز سُمِ اسب، پیکرت نشد تن تو غرق خون ز تیر و تیغ و خنجری تویی امام عسکری تویی امام عسکری هماره پر زند دلم به محفل عزای تو شراره بر دلم فکن که سوزم از برای تو چه می‌شود سفر کنم به شهر سامرای تو سلام من، درود من، به صحن با صفای تو وجود و بذل دست تو،«میثم» و خاک پای تو نمی‌زنم نمی‌زنم جز در این حرم، دری تویی امام عسکری تویی امام عسکری استاد غلام رضا سازگار ↫
14000723-samavati-roze.mp3
3.34M
جمهوری اسلامی روی خون ایستاده! اما نه مثل همه حکومت‌های دنیا روی خون مخالفانش، بلکه خون طرفدارانش! «ما تا آخرین قطره خون وفاداریم ..» .
|⇦•با حسینیم با حسن هستیم... و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی•✾• *میگه: آقا امام حسن عسکری غلامش رو صدا زد: یه کم آب برام بیار، آقا! چشم، جوشانده ای رو آماده کرد، گذاشت خُنَک شد، درظرف آبی ریخت، داد دست امام حسن عسکری، آقا ظرف رو گرفت، روایت میگه: اینقدر رعشه بر بدنِ امام عسکری بود، از شدتِ لرزش و رعشه این ظرف توی دستِ آقا تکون میخورد، آقا ظرف رو آوُرد جلو لب و دندانش، میگه: اینقدر این ظرف به لب و دندان خورد، نتونست آب رو بخوره... غصه نخورید آی نوکرا! پسرش مهدی اومد ظرفِ آب رو برداشت، لحظه های آخر به آقا آب داد، امام زمان شاید چهار یا پنج ساله بوده ولی ظرفِ آب رو برداشت به لب های باباش امام حسن رسوند... یه دختر سه ساله ای رو هم من سراغ دارم، همچین که آب آزاد شد، دیدن دارن میدوه، یه نفر گرفتش، چی میخوای اینقدر میدوی؟ گفت: شنیدم آب آزاد شده، میشه یه ظرف آب به من بدید؟ ظرف آبی دادم دستِ این دختر، تشنه است، میخواد آب بخوره حتماً؟ ظرف آب رو که دستش دادم، گفت: آقا! یه سئوال دارم، چیه؟ میشه به من بگی راه گودال از کدوم طرفِ؟ این تا خرابه تو ذهنِ رقیه موند، که نتونست به باباش آب بده...* با حسینیم با حسن هستیم ما گدای دو تا حسن هستیم نام ما را که از قدیم نوشت از گدایانِ این حریم نوشت تا خدا حال و روز ما را دید بعدِ نام حسن، کریم نوشت تا که پیشِ تو درد دل کردیم نام ما را خدا کلیم نوشت دلِ ما را اسیر کرد آنکه بال جبریل را گلیم نوشت رفته بودیم مشهد و آقا باز هم روزیِ عظیم نوشت سامرا واجبیم، امام رضا! نه کبوتر که یا کریم نوشت با حسینیم با حسن هستیم ما گدای دو تا حسن هستیم این طرف صحن صاحبِ کَرَم است آن طرف یک غریب بی حرم است این طرف هرچه هست زائر هست آن طرف بی چراغ بی عَلَم است این طرف احترام می‌بینی آن طرف ناسزا که دَم‌به‌َدم است سامرا شد خراب فهمیدم چقدر روضه‌ها شبیه هم است مادری اند هر دوتا آقا مو سپید است هرکه غرقِ غم است پیش هر دو به گریه می‌شنوی روضه‌ی پهلویی که محترم است کاش پلکت کمی تکان بخورد به زمین وَرنه آسمان بخورد پسرت آمده است تا جگرت زخم کمتر از این و آن بخورد ظرفِ آبی به دستهایش تا پدر آبی نفس زنان بخورد می‌خورد ظرف هِی به دندانت چه کند آب نیمه جان بخورد خوب شد کودکت ندیده لبت ضربه از چوبِ خیزران بخورد روی پیشانی‌ات فقط چین است آه اگر سنگِ بی امان بخورد عمه مانده است زیر هر ضربه که مبادا به دختران بخورد دختران تشنه‌اند و با خنده لقمه‌ی خویش را سنان بخورد حسن لطفی پاشو حال و روزِ ما رو ببین ببین بازم مادر خورده زمین برا خیمه ات یه عده درکمین ای لب تشنه توی گودال شمر وخولی به رقابت افتادن توی گودال سر فرصت به جسارت افتادن توی گودال رو تنِ تو برا غارت افتادن انگار اومد بر قلبِ من فرود خنجری که سر تو رو از پیکرت ربود اونی که سر از تنت برید فکری به حالِ دلِ زینبت نکرده بود رگاتو می بوسم تو رو خدا دست و پا نزن نذار که ببینه اینقده مادر و صدا نزن *ای حسین!...*
14000722-narimani-roze.mp3
3.32M
رفیق جان!! - قصه آن است که دشمن دهنش آب افتاد..
|⇦•به هواى حرم سامره ... و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•✾• دلم تنگِ، بیا عزیز جونِ من که بی قرارم دلم تنگِ، تو دنیا هیچ کسی رو غیر تو ندارم دلم تنگِ، کار شب و روزم فقط گریه و آهه دلم تنگِ، نزدیک یک قرنِ که دنیا چشم براهه ببین دلم ز دوری خونه برای غربتت میخونه آقام آقام آقام آقام گاهی نگاهی دلم تنگِ، بیا عزیز جونِ من که بی قرارم دلم تنگِ، تو دنیا هیچ کسی رو غیر تو ندارم اباصالح! زینب تو رو صدا میزد میونِ بازار اباصالح! زهرا صدات میزد میون درب و دیوار اباصالح! آقام آقام آقام آقاجان مثل بغض از وسط حنجره برخاسته ایم همچو اشک از غم یک خاطره برخاسته ایم با دو صد حاجت و درد و گره برخاسته ایم به هواى حرم سامره برخاسته ایم روضه ی غربت تو حال عجیبى دارد هرکه نامش حسن است ارث غریبى دارد جان به قربان دلت، جان به فداى سر او فرق ها داشت نگاه تو و چشمِ تر او که تفاوت بکند , همسرتو، همسر او طعنه بسیار شنیده دل غم پرور او حسن سامره صحن حرمت محترم است حسنى بین بقیع است که او بى حرم است یاحسن! آه تو پرداختنى میخواهد یاحسن! داغ تو بر سر زدنى میخواهد یاحسن! نام تو دور از وطنى میخواهد یاحسن! روضه ی تو سوختنى میخواهد دل تو تنگ مدینه است که دلگیر شدى مادرى هستى عزیزم تو اگر پیر شدى *اگه خواستید حرم مشرف بشید به نیت آقا امام حسن عسکری بروید، این آقا جایی زیارت نرفته، چشم باز کرد تو حصار و زندان بود...* خانه ی کوچک تو هیچ کم از زندان نیست خالى از آمدن و رفتن زندانبان نیست بین یک مشت نگهبان که بوى ایمان نیست زندگى با زن و بچه بخدا آسان نیست خانه ات امنیت از دست نگهبانان داشت؟ واقعا ایمنى از حمله ی نااهلان داشت؟ اصلا این غصه به پیمانه ی تو ریخته اند؟ اصلا آقا سر پروانه ی تو ریخته اند؟ شعله بر دامن کاشانه ی تو ریخته اند؟ چل نفر در وسط خانه ی تو ریخته اند ؟ راه ناموس ترا بسته کسى در کوچه؟ همسرت را زده پیوسته کسى در کوچه؟ *نذاشتن کفنش پیغمبر خشک بشه؛ اهل مدینه هیزم آوردن،خبردار شده بود یهودی، پیامبر از دنیا رفته، اومده بود محله ی بنی هاشم، عرب رسمشه ، تا عزادار میشن، تنور روشن نمیکنن، میگه: نزدیک محله ی بنی هاشم دیدم آتش روشنه، گفتم خبر مرگ پیامبر دروغِ، رسید نمیدونست چه خبره، دید گردن یه آقایی، با عمامه ی خودش، از یه طرف چهل نفر، از یه طرف یه خانوم...دیدن یهودیه گفت: اشهدان لا اله الاالله، مسلمان شد، گفت: من دیده بودم جنگیدن این آقا رو تو خیبر... اما امان از اون ساعتی که دومی صدا زد: قنفذ چرا ایستادی!....* کوچه اى بود مدینه، که زنى خورد زمین ناگهان مادرتان با زدنى خورد زمین فاطمه با لگد بد دهنى خورد زمین حسن عسکرى! آنجا حسنى خورد زمین قسمت این بود که او درد و محن جمع کند گوشوار از وسط کوچه حسن جمع کند قسمت این بود از این داغ تو را هم دادند به تو هم موى سپیدى و قدى خم دادند در جوانى پسر فاطمه را سَم دادند به لب خشک تو از جام مُحرم دادند عطش پیکر مسموم تو میگفت: حسین! نفس تشنه حلقوم تو میگفت: حسین ! پسرى داشتى و آب به لبهاى تو ریخت لحظه تشنگى ات گریه به غمهاى تو ریخت اشک بالاى سر پیکر تنهاى تو ریخت خاکها بر سرش از ماتم عظماى تو ریخت روى زانوى پسر بودى و عطشان نشدى حَسنِ فاطمه صد شکر که عریان نشدى محمد جواد پرچمی یا مظلوم!یا غریب!یا عطشان! رَحَمَ الله مَن نادیٰ: یا حسین! *پسرش مهدی آمد دید لبای باباش خشکِ، با دستای کوچیکش کاسه ی آب آورد، اثر زهر این بود لرزه به اندام افتاده بود، کاسه ی آب رو که به لب گذاشت، صدای به دندان خوردن امام عسکری می آمد، حتما امام زمان این کار رو کرده، با دست لب بابا رو تر کرده... صدای خوردن لبه ی کاسه ی آب به دندان، به گوش امام زمان رسید، تو مجلس یزید یه وقت دیدن یه صدایی بلند شد، بچه های قدو نیم قد توجهشون جمع شده چه میکنه؟ حرام زاده با چوب به لبه ی یه تشت میزد، هی میزد آنقدر که همه توجه ها جمع شد،آنقدر زد که امام زمان تو زیارت ناحیه سلام میده به دندانهای شکسته ... ای حسین.." بِالحُسَینِ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج" .