#روضه_حضرت_زهرا_(س)
🌱🌱🌱
بر نورخدا عصمت کبری صلوات
بر دخت نبی ام ابیها صلوات
بر آن که بود شفیعه در روز جزا
همتای علی حضرت زهراصلوات
السلام_علیک_یافاطمه_الزهرا_یابنت_محمد_یاقرة_عین_الرسول_یاسیدتنا_ومولاتنا.....
گر نگاهی به ما كند زهرا
درد ما را دوا كند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد
گر نگاهی به ما كند زهرا
كم مخواه از عطای بسيارش
آنچه خواهی عطا كند زهرا
روز محشر كه ازشفاعت خويش
حشر ديگر به پا كند زهرا
همچو مرغی كه دانه بر چيند
دوستان را جدا كند زهرا...2
دلارو روونه کنیم مدینه ...
کنار قبر مخفی حضرت زهرا ...
کنار قبر بی زائر زهرا...
الهی تو مجلسمون کسی داغ مادر جوون ندیده باشه....
داغ مادر سنگینه....
مخصوصا اگه جوون باشه..
آرزو به دل باشه....
(آی اونایی که اولاد دارید )
خدا سایه تونو از سر اولادتون کم نکنه....
مادر دوست داره بچه شو بزرگ کنه قدوبالاشو ببینه....
یه دل سیر خنده و شادی بچه شو ببینه ....
آخ دختر داره عروسش بکنه...
پسر داره دامادش بکنه....
اما من بمیرم برای بانوی جوون مدینه زهرا....
من بمیرم بمیرم برا اون خانومی که جوون بود ..
خودشم ناز مادرو ندید...
سایه مادر ندید
🌾امان امان
مجلس مجلس جوونِ ..
تو مجلس جوون بلند بلند گریه میکنند...
دیدید وقتی خانمی جوون از دنیا بره مهمونا میان میگن مادرش کجاست ...
خواهرش کجاست....
( خانم جوان از دنیا بره مادر داره خواهر داره....)
اما من بمیرم برا اون خانمی که نه مادر داره نه خواهر...
امروز تو روضه خانم فاطمه زهرا هم مادری کن ...
هم خواهری کن....
با زینبش هم ناله شو...
آخ خدا مادرم را کجا میبرند
گمانم برای شفا میبرند
کجا می برندش کجا میبرند
چسان زیر تابوتُ گیرد پدر
خدا یا کمک کن نمیرد پدر
کجا میبرندش کجا میبرند2
روضه برات بخونمو التماس دعا
نمیدونم مادر داری یا نه....
اگه مادر داری خدا برات نگه داره....
اما اگه مادر نداری ناله بزن بگو یا زهرا....
( چرا )
🌾آخه هر مادری از دنیا بره،،
نازنین بدنش رو روز غسل میدن... روز بدن رو کفن میکنند...
روز بدن رو تشییع میکنند...
روز بدن رو به خاک میسپارند....
میگن صبر کنید عزیزاش بیان بعد بدن نازنین مادررو برداریم.....
اما من بمیرم برای بانوی غریب مدینه زهرا ....
من بمیرم برا اون خانمی که صدا زد...
«يا علي غَسِّلْني فِي اللَيل....كِفِْني فِي الليل.... دَفِّني فِي الليل..
ولا تَُعْلِن اَحَداً»
علی جان شبانه بدنمو غسل بده...
علی جان شبانه بدنمو کفن کن...
علی جان شبانه بدنمو به خاک بسپار....
🌾 (تو رو خدا برای خود تجسم کن امیرالمومنین تو دل شب داره از زیر پیراهن بدن زهرا شو غسل میده)
🌱 اسما بریز آب روان..
🌱 بر روی گلبرگ گلم...
🌱 ولی آهسته آهسته ..2
🌱آخ ببین بشکسته پهلویش...
🌱سیه گردیده بازویش ...
🌱بریز آب روان رویش...
🌱ولی آهسته آهسته...
🌾(اسما میگه...)
میگه دیدم یتیمان زهرا حسن و حسین یه گوشه آستین دهان گرفتن آروم آروم دارن گریه میکنند...
زینب یه گوشه زانوای غم بغل گرفته
🌾آخ فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد
وای به طفلی رخت ماتم در برم کرد
الهی بشکنه دست مغیره
میوون کوچه ها بی مادرم کرد
میگه امیرالمومنین سفارش کرده بود بچه ها نکنه صدای نالتون رو بلند کنید...
میگه یه مرتبه دیدم علی سر گذاشت به دیوار بی کسی...
بلند بلند داره گریه میکنه...
(سردار بدر و حُنینه علی ...)
پرسیدم آقا جان شما به بچه ها سفارش کردید بلند بلند گریه نکنند ...
آقا چرا خودتون دارین بلند بلند گریه میکنید....
(سوز)
صدا زد اسما...دست از دل علی بردار اسما...
اسما فاطمه ام رفت، اما درد دلشو به منِ علی نگفت اسما...
🌱آخ تو میبینی علی را زار و خسته...
🌱وای نمیبینی تو پهلوی شکسته....
(گریز..)
(ناله داری دلتو ببرم کربلا )..
آی کربلائیا...
بگم یا امیرالمومنین آقا جان ...
تو تاریکی دل شب بازوی ورم کرده زهرا رو ندیدی حس کردی، سر گذاشتی به دیوار بی کسی بلند بلند گریه کردی....
آقا میخوام بگم کجا بودی کربلا...
اون لحظه ای دیدن حسین اوند کنار نهر علقمه یه چیزی از زمین برمیداره میبوسه به رو چشم میزاره...
راووی میگه گفتیم حسین قرآن پیدا کرده ..
اما خوب که نگاه کردیم دیدیم دستای بریده ابالفضله....
به ناله های دل یتیمان زهرا ...
به اون لحظه ای که نتونستند بلند بلند مادر مادر بگن و بلند بلند گریه کنند دستتو بیار بالا
ناله بزن بگو یا زهرا.....🌾
.
خدا کند که کسی بیهوا زمین نخورد
به ضرب پا وسط شعلهها زمین نخورد
هزار مرد بیفتد به پیش چشم همه...
ولی زنی وسط کوچهها زمین نخورد
در ازدحام هجوم ستم ، در خانه
خدا کند که زنی پا به ما زمین نخورد...
به آن عبا که علی روی همسرش انداخت
زنی مقابل نامردها زمین نخورد
به اشک چشم حسینش خدا کند دیگر
که مادری جلوی بچهها زمین نخورد
زدند فاطمه را هر چه ، باز هم میگفت
که من زمین بخورم ، مرتضی زمین نخورد
پس از مدینه و این مادر و زمین خوردن
خدا کند پسرش کربلا زمین نخورد
خدا کند که کسی نیزه بیهوا نزند
خدا کند که دگر بیهوا زمین نخورد
خدا کند که دگر پیش خواهری مضطر
سر برادری از نیزهها زمین نخورد
سر بریده به نیزه خدا خدا میکرد
رقیهام ز روی ناقهها زمین نخورد
رباب هم به روی ناقهها دعا میکرد
علی اصغرم از نیزهها زمین نخورد
#حضرت_مادر
─┅─═इई 🖤✨🖤ईइ═─┅─
#روضه_حضرت_زهرا_س
#اذان_بلال
(دعای فرج)
السلام علیک یا فاطمةالزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا
یَا وجیهةً
🥀دست توسلی به دامن بی بی دو عالم ، خانم فاطمه زهرا س
ان شاالله بری مدینه…اونجا برا غربت زهرا ناله بزنی
ان شاالله خانم فاطمه زهرا، شب اول قبر، فردای قیامت ، شفاعت منو شما رو بکنه…
یافاطمه
▪️خسته جانی ره نمیدانی بگویافاطمه
بی کسی سردرگریبانی بگویافاطمه
▪️مادرعالم دعایت میکندارام باش
آبروداری وگریانی بگویافاطمه
▪️نام مولاراببرزهراعنایت میکنه
ره نمیدانی پریشانی بگویافاطمه
▪️دردبی درمان اگرداری شفایت میدهد
مات ومبهوتی وحیرانی بگویا.....
▪️روزگارت گرشده زندان برایت
حل شودمشکل به اسانی بگویافاطمه
(یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا)
(خدانکنه ادم مریضه داشته باشه.
بخصوص مادرباشه)
▪️اشک ازدیده ی خونباربیفتدسخت است
هرکجابستربیماربیفتدسخت است
▪️اوج این واقعه راجان علی میداند
خانم خانه که ازکاربیفتدسخت است
▪️انکه مادرشده این واقعه رامی فهمد
بعدشش ماه اگرباربیفتدسخت است
▪️خاست تاشانه کندموی سرزینب را
شانه ازدست گرفتاربیفتدسخت است
آی حاجت دارا…
🥀صدا زد علی جان…شنیدم بلال وارد مدینه شده…
(علی جان یه خواهش ازت دارم، میشه به بلال بگی یبار دیگه برا منه زهرا اذان بگه…باشه زهرا جان)
مولا تو مدینه بلال رو طلبید… بلال اومد محضر امیرالمومنین …آقا جان امرتون چیه؟
(صدا زد بلال یادگار پیغمبر یه تقاضا ازت داره… زهرا س سفارش کرده اذان بگی…)
صدا زد آقاجان یاامیرالمومنین ع شما میدونید بعد پیغمبر من دیگه به رو مأذنه نرفتم،عهد کردم دیگه اذان نگم.
اماحالا که فرموده ی خانمم زهراست، من اذان میگم.
( برید به زهرا س بگید همین امروز اذان میگم)
مولا اومد خونه…
علی جان آیا بلال سفارش منو قبول کردیا نه؟
(زهرا جان بلال قبول کرد وعده کرده همین امروز اذان بگه)
🥀بی بی صدا زد فضه بسترمو ببر جلوی در اتاق، در اتاقو باز بذار تا من صدای اذان بلال روبشنوم.
(اوج) آی حاجت دارا… آی جوون دارا… میخوام بپرسم چرا یه خانم ۱۸ ساله ،یه زن جوون خودش بسترشو نبرد.
(میدونی چرا؟)
آخ بمیرم چون زهرا پهلوش شکسته بود، سینه اش آزرده بود،مریضه بود.
بلال وارد مسجد شد نگاهش به محراب مسجد افتاد، جای خالی پیغمبرو میبینه گریه میکنه…
(با چشم گریون داره از مأذنه بالا میره، میخواد اذان بگه)
آخ بلال(شبانگاهان
➖اذان بگو تا که دل شیدای من آروم بگیره
زهراداره از غربت و تنهاییه علی می میره
➖یادت میاد روزایی که بابام میگفت تومدینه
که دخترم عمر منه,نشه روزی بلا ببینه
➖ببین حالا حال و روز ما رو
خزون این باغ نو بهارو
➖آخ غریبی شیر ذوالفقارو2
(فرود)شروع کرد اذان گفتن
« الله اکبر الله اکبر » صدای ناله ی زهرا بلند شد
«الله اکبر الله اکبر» زینب دید شونه های مادر داره میلرزه…
امان از دل زینب
(مادر رو سجاده نماز داره صدای اذان رو میشنوه)
یادش افتاد زمانی که بلال اذان میگفت زهرا برا بابا آب می آورد ،تا بابا وضو بگیره…
آی دختر دارا … دختر خیلی باباییه…
خواهرا.. برا دخترا تون خیلی دعا کنید، برا بچه هاتون دعا کنید برا عاقبت بخیریشون دعا کنید.امروزمجلس مادری هاا
( بمیرم برا دختر پیغمبر، پیغمبر یه دختر بیشتر نداشت، چه کردند با یادگار پیغمبر چه بلاها که به سرش نیاوردن…)
🌾صدای اذان بلال بلند شد…
«اشهد ان لاالهالاالله» زینب دید گریه ی مادر شدید شد…
(آخ بابا مؤذنت داره اذان میگه اما دخترت نمیتونه از جا بلند شه…)
آی مریض دارا حالا وقتشه هر کجا صدای منو میشنوی ناله بزن بگو… یا زهرا س…
ولی امان از اون لحظه ای که مؤذن صدا داد
«اشهد ان محمد رسول الله»
(اوج) یه مرتبه دیدن مادر با صورت به رو سجاده افتاد…
آخ زینب صدا زد حسین جان حسن جان چرا معطلید …برید به بلال بگین دیگه اذان نگه، مادرم از دست رفت.
(مردم همه اومدن مسجد ، چه خبر شده ، مگه پیغمبر زنده شده بلال داره اذان میگه ، جای خالی پیغمبرو تو محراب میبینند دارن گریه میکنند)
یه مرتبه دیدن حسنین سراسیمه وارد مسجد شدند، صدا زدن آخ بابا بابا یا علی …به بلال بگین دیگه اذان نگه…
(چرا) آخه مادرمون غش کرد…
( بلال از مأذنه پایین اومد
این اذان نیمه تمام ماند تو مدینه.)
🌾ناله داری یه لحظه دلتو ببرم کربلا، آی کربلائیا…
بگم بی بی جان میون خونه تو بستر، توخونه خودتون خوابیده بودین، مؤذن رفت بالا مأذنه اذان گفت(با عزت نام باباتون برد خانم جان با احترام نام بابارو برد) شما بیاد پدر افتادی غش کردی
اما من بمیرم برا اون بچه هایی که چهل منزل …سر بریده بابارو بالای نی دیدن…
ای حسین…۳
همه با هم حسین…
🌾با هرنفسی که میکشم در هرگاه
از مولد خویش تادم قربان گاه
🌾با هر ضربان قلب خود میگویم
القلبُ لَدَیک یا أباعَبدالله
#بابی انتو امی یا حسین
#جان عالم به فدای لب عطشان حسین
#روضه_حضرت_زهرا_س
#گریز_به_کربلا
چیزی از فاطمه نمونده بوده
واااااااااای مادرم مادرم مادرم مادرم
⬅️فکر کردم رو به بهبودیست حال خانومم
امروز خودش پا شد، همه ی کارارو انجام داد
خودش شروع کرد به آب و جارو کردن خونه
موهای بچه ها رو دونه دونه شونه کرده
اما شونه زدن گیسوان حسین فرق داره
😭😭😭😭
من با وضو موی تو را…
😭😭😭
💠فکر کردم رو به بهبودیست حال خانومم
💠ناگهان دیدم که تو داری وصیت میکنی
یکی دوتا از وصیتای خانومو بگم ها؟؟…
♥️#علی…
✅شبونه غسل و کفنم کن
✅عبای کُهنتو تنم کن
✅بدجوریه مادریه بچم
✅فکری به حال حسنم کن
😭😭😭
یه چیزایی پسرم میدونه بقیه نمیدونن
دونه دونه بگم…
♥️#حسین
⬅️جونم رسیده دیگه بر لب
⬅️یه خواهشی میکنم امشب
⬅️با داداشت حسن، مرتب
⬅️حواستون باشه به زینب
😭😭
تا روزیکه یه نگاه کرد گفت سالار زینب…
🔘تنها، شدم میان جمع نامحرم
🔘نظر نما به قامتم یک دم
🔘که جان من به لب رسیده
😭😭
اصلا درستشم همینه
هی میری مدینه هی میری کربلا
🔶ناگهان دیدم که تو داری وصیت میکنی
☑️خانومم، پشت و پناه علی، همه سپاه علی
دار و ندار علی،،، فاطمه جانم
🔵زینب از عجل وفاتی گفتنت تب کرده است
بچه ها رو جمع کرد
گفت برید وضو بگیرید، مادر میخواد براتون دعا کنه
با چه امیدی اومدن نشستن کنار بستر مادر
دستای کوچولوشونو بالا آوردن
یهو یه جمله ای گفت مادر، دلشون ریخت
اللهم عجّل وفاتی سریعاً
خدا دیگه مرگ منو برسون
🟩 زینب از عجل وفاتی گفتنت، تب کرده است
🟩این دعاها چیست پیش بچه هایت میکنی??
زینب داره میمیره
حسین داره میمیره
حسن داره جون میده
☑️میگن بعد اینکه مصیبتی به کسی وارد شده، اونیکه داره گریه میکنه ناله میزنه رهاش کنید
☑️حواستون به اونی باشه که گریه نمیکنه
بغض میگیرتش
شاید دق کنه
☑️دیدید یه بزرگتر خونواده،،، فرزند ارشد خودشو کنترل میکنه که کوچیکترا عنان از دست ندن
امام حسن مگه تو چی دیدی?????
😭😭😭😭😭
✔️گفت قول دادم،،، به مادرم قول دادم چیزی نگم
یکیشو بگم ها؟؟…
🟠ای کاش، خاک زبون وا میکرد
🟠کوچه، رازشو افشا میکرد
🟠حس بدی که داره این راه، چیه?
🟠هول و هراس این گذرگاه چیه??
🟠گرفتگیه صورت ماه چیه??
🟠قصه این کوچه ی غمبارو کی میدونه??
🟠علت این خون رو دیوارو کی میدونه??
😭😭😭😭
🟣هر چی مادر عقب تر میرفت
🟣نامرد، به سمت مادر میرفت
🟣حیا نکرد و بی هوا زد چرا??
🟣لجش در اومد و با پا زد چرا??
🟣سیلی به ناموس خدا زد چرا??
🔵شکستن غرور بانو رو حسن دیده
🔵کبودیه گوشه ی ابرو رو حسن دیده
🟢تنگ غروبه تنگ غروبه
🟢از کوچه تا خونه حسن سینه میکوبه
🟢ای قد خمیده ای قد خمیده
🟢تو زیر دست و پا منم رنگم پریده
🟢آتیش به قلبم میزنه تا از فدک دم میزنه
🟢ببین چجوری بی حیا سیلی محکم میزنه
😭😭😭
🟢این دعاها چیست پیش بچه هایت میکنی??
🟤هرچه میخواهی بگو ، اما حلالم کن نگو
🟤من خجالت میکشم اینگونه صحبت میکنی
تو باید حلالم کنی
۹سال تو خونه ی من، با همه ی سختیا کنار اومدی
حالا لحظه ی آخر داری آتیش به قلبم میزنی میگی حلالم کن…
😭😭
🔆خانه داری میکنی، دستاس خونی میشود
🔆با چه اوضاعی به ما لطف و محبت میکنی
🔆نان بپز، باشد ولی دیگر چرا پای تنور
🔆از سَری خاکستری، ذکر مصیبت میکنی
☑️زن خولی میگه بین چنتا زن، یه خانوم قامت خمیده ای سر بریده ای رو بغل گرفته
❤️🔥یمّاه یمّاه یمّاه یمّاه یمّاه
❇️فکر دوری از حسینت را نکن، میبینیَش
❇️قتلگاهش را تو قبل از ما زیارت میکنی
❇️خوشی ز عمر ندیده، صنوبری که خمیده
❇️قرار بعدیه ما، قتلگاه دم غروب کنار رأس بریده
💔#ای_حسین…
حسن خودشو انداخت رو سینه ی مادر
کلمینی کلمینی مادر..
#من_حسنم
#با_من_حرف_بزن_مادر
😭😭😭
ارباب من و شما، صورت کف پای مادر گذاشت
اینجا کف پای مادر به صورت ارباب خورده
اما تو گودال…
🔷پا پس نمیکشه…
همه رفتن ولی شمر که دست نمیکشه
🔷زینب رسید و گفت…
مادر بیا ببین دیگه نفس نمیکشه
🔷تاختن…
اونا که مُلک ری باختن
بدجوری با همدیگه ساختن
♻️زیر و رو شدی پشت و رو شدی
♻️چجوری با مادرت روبرو شدی
♻️بی هوا زدن با عصا زدن
♻️جلو خواهر تو با کف پا زدن
😭السلام علی المرمل بالدما
😭السلام علی المقطع الاعضا
😭السلام علی من نحره منحور
😭السلام علی من صدره مکثور
استخونای سینشو شکستن
⬅️#بخش_دوم
#روضه_حضرت_زهرا_س
#بعد_از_شهادت
🔳روحم از تنم، جدا شده
🔳قاتل جونم، زهرا شده
🔳دیگه حیدرت، تنها شده
😭😭😭
🔸زهرا بدون، شده خزون باغ و بهارت
🔸کارم شبا این شده تا، بیام کنارت
🔹حالا که نیستی به جای دست شکستت
🔹پاک میکنه گریه هامو خاک مزارت
🔵بدون تو علی میمیره
🔵 دیگه از این زندگی سیره
🔵کاشکی میشد برگردی خونه
🔵حسین بهونتو میگیره
🔵میخوام برم پاهام نمیره
#کاشکی_میشد_برگردی_خونه
🔻بعد نبی و بیقراری
🔻دوباره زود بود سوگواری
🔻#کاشکی_میشد_برگردی_خونه
🔺زود بود برا تو رهسپاری
🔺برای زینب خونه داری
🔺#کاشکی_میشد_برگردی_خونه
#فاطمه_جان
😭زود پر گرفتی از تو آشیونه
😭ای کاش که برگردی بازم به خونه
#فاطمه_جان_فاطمه_جان
🌾وقتی هستم بیقرار تو
🌾میشم زائر مزار تو
🌾آخه آرومم کنار تو
#وای_وای_وای
💥خون دلم که قاتلم شده فراقت
💥به من بگو چیکار کنم با، گلهای باغت
💥با دیدن اون کوچه و دیــوار و اون در
💥زنده میشه تو خاطرم، غصه و داغت
🔥حکایت تو و مدینه
🔥اون روزا که شدی حزینه
🔥هنوز جلو چشامه زهرا
🔥به کی بگم غمم همینه
🔥فشار درب و میخ و سینه
🔥هنوز جلو چشامه زهرا
☑️مگه میشه یادم بره؟؟
🍃حکایت کبودیه روت
🍃 اون زخمای کنار ابروت
🍃هنوز جلو چشامه زهرا
🍃تکون نخورنای بازوت
🍃شکستگیهای رو پهلوت
🍃هنوز جلو چشامه زهرا
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
🍂هزارتا بغض مونده تو صدامه
🍂راه رفتنت هنوز جلو چشامه
#فاطمه_جان
😔غم عالم، تو دلم لونه کرده
#فاطمه_جانم
☑️حسن آروم میکنم، حسین گریه میکنه
#فاطمه_جانم
☑️حسین آروم میکنم، زینب گریه میکنه
🔘چادر خاکیتو رو سرش میکنه شروع میکنه مث تو نماز خوندن
🔘با یه دست قنوت میره
🔘خمیده خمیده نماز میخونه
⚪️غوغایی شده تو خونه
⚪️چیکار کنم فاطمه؟؟
#خودت_کمکم_کن
هر کی یه گوشه ای روضه ای داره
🔅این وضع خونه ی علیِ
🔅در و دیوار روضه خونن
🔅بستر مادر روضه خونِ
❇️حسن یهو از خواب میپره میگه نزنید مادرمو
❇️زینب روضه میخونه حسین روضه میخونه
ام کلثوم روضه میخونه
☑️من میدونم دلت کجا رفته
☑️خرابه هم همینجوری بوده
☑️هر کی یه گوشه ای روضه میخونده
رباب میگفت علی لای لای
🔰ام کلثوم یه گوشه ای گریه میکنه
تو چرا انقده بی طاقتی میکنی؟؟
🔰گفت خواهرم غروبی همینجا به من گفت عمه، گرسنگی امانمو بریده
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
▪️😭😭▪️😭
نُقل و نباتم ببار من پسر آوردم
قابله چون میخ بود پشت در آوردم
--------
این چند وقت زهرا مشغول دوختن بود
دلواپسِ علی و در فکرِ پیرهن بود
در خانه کار کردم اما به دل نچسبید
از بسکه دستم از صبح بر شانهی حسن بود
با جبرئیل گفتم جانِ تو و علیجان
من را زِ پا در آورد زخمی که در بدن بود
روزیِ خویش را صبح از دست من گرفتهاست
شهری که هیزمِ آن پشت حیاط من بود
شهری که آتش آورد جای عیادت و دید
زهرا بجای آن در مشغول سوختن بود
آنکه دلیلِ ایجادِ عالم است مردم
بر دستْ ریسمان و بر گردنش رسن بود
ماندم علی نیاُفتد بین مدینهای که
مردی نداشت غیر از یک زن که شیرزن بود
گفتم گواه دارم گفتم که ارث دارم
گفتم علی است شاهد اما جواب "لَن" بود
میگفت بین مسجد با من : دروغگویی
آنکه میانِ کوچه بدجور بد دهن بود
اصلا جدا نمیشد دستم, ولی شکستش
از خانه تا به مسجد یک جنگِ تن به تن بود
قنفذ که خسته میشد جایش مغیره میزد
این پشتِ هم زدنها پیشِ ابالحسن بود
در گوشِ گاهواره دیشب به گریه گفتم
ای کاش قدِ محسن در خانهام کفن بود...
#حسن_لطفی
به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا
شبیه مادر در پشت در زدند مرا
خبر نداشتم این ها چقدر نامردند
خبر نداشتم و بی خبر زدند مرا
خدا كند كه عمویم ندیده باشد، چون
پدر درست همین دور و بر زدند مرا
پدر، وقت غذا تازیانه می آمد
نه ظهر و شام كه حتی سحر زدند مرا
سرم سلامت از این كوچه ها عبور نكرد
چقدر مثلِ تو ای همسفر زدند مرا
چه بینِ طشت، چه بر نیزه ها زدند تو را
چه در خرابه، چه در رهگذر زدند مرا
چه چشم زخم، چه زخمِ زبان، چه زخمِ سنان
اگر نظر كنی از هر نظر زدند مرا
فقط نه كعبِ نِیّ و تازیانه و سیلی
سپر نداشتم و با سپر زدند مرا
پدر من از سرِ حرفم نیامدم پائین
پدر پدر گفتم هر قَدر زدند مرا
مگر به یادِ كه افتاده اند دشمن ها
كه بینِ این همه زن بیشتر زدند مرا؟
زدند مادرتان را چهل نفر یكبار
ولی چهل منزل صد نفر زدند مرا
#محسن_عرب_خالقی
یکی دستور میداد، غارتش کنید
خواهرش داد میزد، راحتش کنید
دافع البلایا، سنان سیلی میزنه به کعبةُ الرزایا
دافع البلایا، غریب گیر آوردنش خدایا
خون تو شد مباح حسین حسین حسین
زخمی بی پناه حسین حسین حسین
دست جمعی با هم میزدن شدید
یکی میگفتش جایزه ام بدید
حرف بد شنیدم
به سختی نیزه از تن برادرم کشیدم
کشته ی بی پناه حسین حسین حسین
زخمی بی پناه حسین حسین حسین
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
4_5902267310839697800.mp3
4.32M
#زمینه ای جانسوز (دشتی)☝️
#زمینه ای جانسوز (دشتی)
آرزومه ای خدا،پرواز از این خونه كنم
قبل رفتن گیسوی،زینبم و شونه كنم
می روم از این دنیا
می شود علی تنها
من میگم رفتنیم،زینب میگه بازم بمون
ای پرستو بمون و ،بازم برای من بخون
می روم از این دنیا
می شود علی تنها
تا پای جون دادنم،من واسه جونت سپرم
تار مویی نشه كم،از سر تو تاج سرم
بشكند اگر دستم
یاور علی هستم
بین زهرا و علی،آتش در فاصله شد
محسنم اصغر شد و ،دومی هم حرمله شد
می كشه منو آخر
داغ غربت حیدر
دشمن هیزم آورده
فاطمه مگه مرده
.
بعد_از_شهادت
〰〰〰〰〰〰〰
من باغبانی افسرده حالم
در هجر یک گل بشکسته بالم
نقش گل بین آن در و دیوار
تا ابد باشد نقش خیالم
➖مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
وای از آن میخ وپهلوی زهرا(س)
غنچه اش پرپر،آه و واویلا
دستان بسته کردم نظاره
در اوج غربت،گریان وتنها
➖مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
از برم رفتی یار جوانم
تنها شدم من،ای مهربانم
گو چه سازم با ناله ی طفلان
ناتوان از این بار گرانم
➖مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
آه از زمانه، با من چه کردست
بعد تو قلبم،محمل دردست
گرمی ونور کاشانه بودی
بی تو خانه ام تاریک وسردست
➖مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
غسل ودفن تو بوده شبانه
آه از آن تشییعِ مخفیانه
درد سنگینی، باشد برحیدر
دخت پیمبر،شد بی نشانه
➖مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
.
25090209.mp3
37.04M
.
#زمینه
#فاطمیه
#واحد_سنگین روضه ای
کوچه پر از دود شد
آتیش نمرود شد
خونِ در و دیوار
شبیه یک رود شد
مدینه پر درد شد
خزون شدو سرد شد
خونه امنه ما
پا خور نامرد شد
یه عده بی حیا ،( ازراه اومدن )۳
ضربه بی هوا ، (روو در میزدن)۳
مادر پا به ماه ، (افتادش زمین)۳
طوری لگد زدن ، (شد سقط جنین)۳
یه لشگر و
یه مادر و
نشسته خون تازه روو میخ درو
خدا الهی نگذره از اون کسی
که بین کوچه بسته دست حیدرو
وای ، (مادر مادر مادر مـــادر)۳
بال و پرش میسوخت
موی سرش میسوخت
توو شعله ها مادر
با پسرش میسوخت
چهل نفر با سر
رد شدن از روو در
یکی نگفت آخه
زیر دره مادر
میونه کوچه ها ، (بد کردن به ما)۳
چادر مادرم ، ( له شد زیر پا)۳
ضربه دومی ، ( پهلوشو شکست)۳
غلاف اون دوتا ، (بازوشو شکست)۳
سینه شکست
به خون نشست
بد زده مادرم رو نانجیب پست
ضربه ی محکم لگد های عُمَر
راهه نفس کشیدن مادر و بست
وای ،(مادر مادر مادر مـــادر)۳
#هجوم_به_بیت_وحی