🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#فاطمیه
#روضه دفتری_حضرت فاطمه_زهرا(س)
#روضه بسترحضرت زهرا(س)(2)
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
⬅️اجرومزده شما برادران و خواهران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا (س) شب شهادت فاطمه زهرا(س) است انشاالله به آبروی فاطمه زهرا درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید شفای همه مریضان انشاالله همه اموات فیض ببرندحالا دلها آمده شد بریم مدینه
🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم
🔸زائر اون شکسته سینه باشم
🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم
🔸قبر غریب مادر و ببینم
ان شاءالله وعده منو و شما مدینه...
کنار قبرستان بقیع...
ایام فاطمیه و عزای زهرای مرضیه...
بریم خانه امیرالمومنین.(ع)..
بریم عیادت مادرمون زهرا.مرضیه
مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه...
ان شاءالله هر كی مادر داره...
خدا براش نگه داره..
خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده...
اگه یه روزی بری خونه...
ببینی مادرت حالش خوب نیست...
دست و پات رو گم میكنی...
اگه یه روز ببینی مادرت...
به سختی داره نفس میکشه...
دست و پات رو گم میكنی...
انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد...
امروز بعد از چند ماه...
بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد...
بچه ها تا مادر رو دیدند...
خوشحال شدند...
الحمدلله...
مادرمان خوب شده...
کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی...
فرمود اسماء...
من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن...
اگه جواب ندادم اسماء...
بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم...
اسماء میگه...
دل نگران شدم...
ساعتی بعد صدا زدم...
عرضه داشتم... یا بنت رسول الله...
دیدم جواب نیومد...
خدایا ...چه خبر شده...
چرا بی بی جواب نمیده...
دوباره صدا زدم:
(یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ )
جواب نیومد...
وارد حجره شدم...
پوشیه صورت رو کنار زدم...
دیدم ای وای...
بی بی جان به جانان تسلیم کردند...
عرضه داشتم بی بی جان...
سلام منو به پیغمبر خدا برسونید...
خدایا...
حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم...
جواب بچه ها رو چی بگم...
حسنین وارد شدند...
تا اومدند فرمودند اسماء...
مادرمون زهرا کجاست...
دوان دوان وارد حجره شدند...
کنار بدن بی جان مادر نشستند...
حالا میخوای گریه کنی بسم الله...
امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن...
این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر...
انشاالله داغ مادر نبینی
نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه...
امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر...صدازذ
مادرجان من حسنم.بامن حرف بزن
الان روح از بدنم جدا میشه مادر...
ابی عبدالله اومد..ای کربلایی ها
آقاتون اومد...
صورت گذاشت کف پاهای مادر..
هی کف پاهای مادر رو میبوسه...
صدا میزنه...مادرمان حسینم
با من حرف بزن...مادر
اگه با من حرف نزنی میمیرم...
مادر... مادر...
🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر
🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر
اسماء اومد بچه ها رو با احترام...
از روی جنازه مادر بلند کرد...اما
لا یوم کیومِک یا اباعبدالله
خوب شد اسماء تو بودی...
بچه ها زهرای مرضیه رو...
از کنار جنازه مادر بلند کردی...
اما کربلا..
چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه...
کشان کشان...
دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند...
خصم بدمنش ، مزن تازیانه ام
من از کنار کشته بابا نمی روم
من با علی اکبر و عباس آمده ام
از این دیار ، بیکس و تنها نمی روم
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
.
#پیش_زمینه
#زمینه #فاطمیه
قصه استقامت زهرا
الگوی رزمنده امروزه
هرکسی که بره ضرر کرده
هرکسی که بمونه پیروزه
فاطمه موند پای علی
سیلی خورد جای علی
خدا بهش برکت داد
به شیعه هاش عزت داد
پیرو مسیر فاطمه نداره لحظه ای واهمه
روی لبهای ماست زمزمه
اِنا نُباهی بِفاطمه
#حمید_رمی ✍
1402090205.mp3
18.6M
زمینه | قصه ی استقامت زهرا
شب اول عزاداری دهه اول فاطمیه
.
4_6012749962935275413.mp3
6.79M
#زمینه
#فاطمیه
«کوتاه بیا ای زخم؛ کوتاه بیا»
🎤 سید #محمدرضا_نوشهور
🖋 #حمید_رمی
#زمینه_فاطمیه
کوتاه بیا ای زخم؛ کوتاه بیا
ای درد کمی با من؛ تو راه بیا
چنشبه نخوابیدم؛
چنشبه صورت زینبو نبوسیدم
حرفزدن برام سخته؛
چنشبه احوال بچهمو نپرسیدم
دیگه این مادر واسهشون؛ مادر نمیشه
حالم از این بدتر نشه؛ بهتر نمیشه
ای؛ ای روزگار بیوفا
.......................................
ما و چهل نامرد؛ تُو این مصاف
با من چه کردی ای ضرب غلاف
بازوام ورم داره؛
هی میخوام راه برم این درد نمیذاره
چنروزه که تب دارم؛
هرچی که میکِشم از داغیِ مسماره
هنوزم روضه میخونم، از سوز جگر
هنوزم خونِ محسنه، رو چوبۀ در
ای؛ ای روزگار بیوفا
.......................................
روضه مگه میشه؛ سربستهتر
دارم میمیرم از درد کمر
بیهوا زمین خوردم؛
اون روزی که منو زد یه بیحیا مُردَم
روضه روضۀ کوچهست
روضه خون! تو بگو، من دیگه کم آوُردم
مادر ساداتو زدن؛ آی غیرتیا
وسط کوچه ناله زد: ای فضه بیا
ای؛ ای روزگار بیوفا
.
حضرت زهرا س ی(6)(16).mp3
177.5K
نوحه شهادت حضرت زهرا (س)
سبک: همه جا بروم به بهانه تو
ای گل پرپرم،می روی از برم
همسرم از غمت،خون شده جگرم
از غمت زهرا قامتم خم شد
در کنار تو صبر من کم شد
آه از این ماتم۴
فاطمه از غمت،جان من بر لب است
در کنار حسین،خونجگر زینب است
در کنار تو مجتبی گرید
دخترت زینب بی صدا گرید
آه از این ماتم۴
ای امید علی،گشته ام بی شکیب
بعد تو فاطمه،من شدم غم نصیب
ای که بودی تو گل این خانه
خانه ات بی تو شده غمخانه
آه از این ماتم۴
شرری داغ تو،زده بر این دلم
فاطمه گشته است،داغ تو مشکلم
در کنار پیکر بی جانت
سوزم و گریم با یتیمانت
آه از این ماتم۴
این گل پرپرم،روح پیغمبر است
از غم داغ او،خون دل حیدر است
بعد تو حیدر می شود تنها
غربت حیدر می شود معنا
آه از این ماتم۴
.
.
#زمینه
#فاطمیه
#نوحه_حضرت_زهرا_س »
🎤 #حسین_طاهری
🖋 #حمید_رمی
کوتاه بیا ای زخم؛ کوتاه بیا
ای درد کمی با من؛ تو راه بیا
چنشبه نخوابیدم؛
چنشبه صورت زینبو نبوسیدم
حرفزدن برام سخته؛
چنشبه احوال بچهمو نپرسیدم
دیگه این مادر واسهشون؛ مادر نمیشه
حالم از این بدتر نشه؛ بهتر نمیشه
ای؛ ای روزگار بیوفا
.......................................
ما و چهل نامرد؛ تُو این مصاف
با من چه کردی ای ضرب غلاف
بازوام ورم داره؛
هی میخوام راه برم این درد نمیذاره
چنروزه که تب دارم؛
هرچی که میکِشم از داغیِ مسماره
هنوزم روضه میخونم، از سوز جگر
هنوزم خونِ محسنه، رو چوبۀ در
ای؛ ای روزگار بیوفا
.......................................
روضه مگه میشه؛ سربستهتر
دارم میمیرم از درد کمر
بیهوا زمین خوردم؛
اون روزی که منو زد یه بیحیا مُردَم
روضه روضۀ کوچهست
روضه خون! تو بگو، من دیگه کم آوُردم
مادر ساداتو زدن؛ آی غیرتیا
وسط کوچه ناله زد: ای فضه بیا
ای؛ ای روزگار بیوفا
.
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_شور
🎤مداح :حاج مهدی رسولی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تو که تب حال منو تو شب عزات میبینی
میشه گل اشک منو با گوشه نگات بچینی
حقیقت شب قدره یه لحظه گوشه نگاهت
تویی که شمسه ی عشقی منم غلام سیاهت
منم اسیر یتیم نشسته بر سر راهت
ای عشق مقدس ابالحسن
مرحمتی به حال زار دل من
مست حسینمو شکسته ی حسن
مرا به اسم کوچکم صدا بزن
مهربان مادر مهربان مادر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
گریه نشونه است برا من یعنی تو نگام میکنی
یعنی هنوزم تو قنوت تویی که دعام میکنی
خدا کنه با دعاهات شهادتم رو بگیرم
یه روز به عشق حسینت با لب تشنه بمیرم
تو خوب میدونی که خستم میدونی اینجا اسیرم
ای عشق مقدس ابالحسن
اسیرمو در آرزوی پر زدن
امید من به تو مادر حسن
مرا به اسم کوچکم صدا بزن
مهربان مادر مهربان مادر
.
زبانحال حضرت زینب کبری علیهاالسلام در کنار جسم بی جان مادر
(العَجل، صاحب زمان /مولا)
ایوای/زینبون ئولسون آنا / گیتمه
ایوای/واردی سینَنده یارا / گیتمه
آخِر /سَن مسافر سن هارا / گیتمه
اَشکیمی ایتمه یوزه /جاری
گیتمه ایودن سن گجه / یاری
(قالمیوب منده توان / گیتمه
زینبی آغلار قویان / گیتمه)
عمرون/ گلشنی سولدی آنا / غَمدن
نه تِز /کَسموسن اُلفَت آنا / مَندن
گر چه /سن حیاتوندان آنا / دویدون
امّا / دویمییوب دویماز قیزون/سَندن
زینبی گوزدن آتان /گیتمه
قبریده من سیز یاتان / گیتمه
غَمدن /صورتون اَفسوس آنا / سولدی
ایوده / نچّه یول گونده گوزون / دولدی
ثانی / یاندیراندان دَرگَهون /ظُلمه
گوردوم / خواهشون عَجّل وَفات /اولدی
یاره لی جسمه فَدا / گیتمه
غُصّه دن اولدون رَها / گیتمه
من تک / تیرِ غَم هیچ کیم دیله /ساشماز
سَدِّ /صبرِ زینب گورنجه / داشماز
سن کی/ گیزلَدَردون دردیوی / حتّی
نیلوم / مجتبی کوچه سوزون / آشماز
هرگجه قان اوتموسان / ایوده
نچّه آی اوز دوتموسان / ایوده
یوردی / اوز حیاتوندان نچه / اَرذَل
گیت یات/ قبریده بیر آز آنا / دینجَل
امّا / قُوی اَیاقوندان اوپوم / بیرده
لطف ایت /کربلا صحراسینه / تِز گَل
قیزلارون گول نَک سولار / تِز گَل
(بیکَس) و غَمخوار اولار / تِز گَل
#ایوای_زینبون_ئولسون_آنا_گیتمه
#حضرت_زهرا_س
#فاطمیه
در جلالت بانوی محشر صدیقه ی طاهره علیها السلام
(فارسی_ ترکی)
(مناسب برای دشتی و مقدمه و زمینه)
تمامِ هستیِ عالَم برای فاطمه است
ولای حضرتِ حیدر، ولایِ فاطمه است
یقین به قلبِ خلایق همیشه سُلطان است
همان کسی که به عالَم، گدایِ فاطمه است
(شَفیعه ی دوسَرا، فاطمه سلامٌ عَلَیک)
خوشم که سائل کوی و سرایِ فاطمه ام
قبول اگر کُنَدَم من، گدایِ فاطمه ام
زِ لطفِ و مَرحَمتِ آلِ او، خدا خواهد
فدای آلِ علیّ و فدایِ فاطمه ام
دلیل خلقت عالَم جنابِ فاطمه است
تمامِ آتشِ دوزخ عِتابِ فاطمه است
قیامتی که همه خوف و واهِمه دارند
حساب دستِ علیّ و کتاب، فاطمه است
لِوایِ فاطمه دائم، گرفته بَر دوشَم
زِ جامِ مِهرِ ولایَش، همیشه مِی نوشَم
سؤال شد اگراین، جامه ی سیاهَت چیست
عَزای مادَرم آمد، سیاه میپوشَم
تَمامِ عالَمِ امکان، صفاسی فاطمه دی
بوتون شکسته اورکلر، جَلاسی فاطمه دی
حسینه نوکَر اولانلار، بونی یقین ایتسین
تَمامِ اَهلِ ولانین، آناسی فاطمه دی
ولایَت اَهلینه زهرا، عنایت ایلیه جاق
مسیرِ عزّته حتماً، هدایت ایلیه جاق
علی سوونلره اولسون بَشارتِ اَبَدی
قیامتین گونی زهرا، قیامت ایلیه جاق
کَرَمده فاطمیه یوخدی بیر نَفر هَمتا
همیشه ایلیوب احسان، منه گُلِ طاها
قالاندا (بیکَس) و تنها،بودور منه عادَت
گیدَر غَمیم اوره گیمدن، دییَنده یا زهرا
#تمام_هستی_عالم_برای_فاطمه_است
#حضرت_زهرا_س
#فاطمیه
التماس دعای فرج
JamadioSani 1402.09.26 - Shab 03 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 2 - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
22.61M
🏴 #شهادت_حضرت_زهرا_س
🎤•|#حاج_ابوذر_بیوکافی|•
دارد دل و دین میبَرد از شهر شمیمی
افتاده نخ چادر او دست نسیمی
تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم
با دست خودش داده اناری به یتیمی
حتی اثر وضعیِ تسبیح و دعا را
بخشیده به همسایه، چه قرآن کریمی!
در خانهی زهرا همه معراج نشینند
آن جا که بهجز چادر او نیست گِلیمی
ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم
میسوخت حریم دل مولا، چه حریمی!
آتش مزن آتش، در و دیوار دلش را
جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی
حالا نکند پنجره را وا بگذاریم
پرپر شود آن لالهی زخمی به نسیمی
.
4_6050874832843707996.mp3
24.53M
🏴 #شهادت_حضرت_زهرا_س
🎤•|#حاج_رضا_نریمانی|•
گفتم: بدون مایه فطیر است کارمان
بی مرتضی و فاطمه گیر است کارمان
گفتم: ز یار غار حمایت کند علی
باید به زور هم شده بیعت کند علی
از این جهت روانه شدم سمت خانهاش
گرد آمدیم پشت در آشیانهاش
پشت سرم مهاجر و انصار آمدند
حتی به یاریام در و دیوار آمدند
هر لحظه لحظه بیشتر و بیشتر شدیم
در پیش چشم فاطمه سیصد نفر شدیم
گفتم: علی خانهنشین را خبر کنید
مثل بقیه بیعت بیدردسر کنید
گفتم: که ختم قائله در دست حیدر است
بیعت علی اگر نکند کار ابتر است
آمد صدای فاطمه از پشت در به گوش
میگفت از امامت و حق پسر عموش
حکم ولایت ازلی را به ما نداد
یک تار موی شخص علی را به ما نداد
گفتم به حال خویش نباید رها شود
وقتش رسیده شعلهی آتش به پا شود
در بین دود فکر علی بود فاطمه
همواره گرم ذکر علی بود فاطمه
گرم حمایت از علیش عاشقانه بود
تنها علاج کار فقط تازیانه بود
کاشانهاش همین که پر از بوی دود شد
با تازیانه بازوی زهرا کبود شد
این سو مغیره گرم بگو و بخند شد
آن سو صدای نالهی زهرا بلند شد
چیزی نمانده بود فضا ملتهب شود
با گریههای فاطمه دل منقلب شود
اما علی و شوکتش آمد به خاطرم
شور و شکوه ضربتش آمد به خاطرم
تیغ دو دم به خاطرم آمد چه کار کرد
اهل قریش را به مصیبت دچار کرد
پس با تمام کینه و بغضی که داشتم
آنجا همه توان خودم را گذاشتم
بر سینهی زمین و زمان دست رد زدم
بر درب نیم سوخته محکم لگد زدم
طوری لگد زدم که همان پشت در نشست
طوری لگد زدم پس از آن پهلویش شکست
.
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۰۸ آذر ۱۴۰۳
میلادی: Thursday - 28 November 2024
قمری: الخميس، 26 جماد أول 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️7 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️17 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
🌺24 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️33 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
🌺34 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
.
#روضه حضرت زهرا(ع)و حضرت #رقیه س
گریز به خرابه ی شام
انجام كار خانه مرا سخت گشته است
دیگه خودم نمی تونم برا بچه هام نون درست كنم...
نمی تونم خودم لباس های بچه هام رو بشورم...
بابا چند وقت ِ زینب میاد جلو بسترم...
توقع داره مثل همیشه بغلش كنم...
موهاش رو شونه بزنم...
آخ كه دیگه دستم بالا نمیاد...
بابا برا علی نمیتونم بگم،بچه ها هم كه طاقت ندارن...
اومدم برا تو بگم بابا
انجام كار خانه مرا سخت گشته است
می دونی چرا بابا؟
ضرب غلاف بال و پرم را گرفته است
همسایه ها عیادت نمی اومدند،ای كاش نمی اومدند،وقتی می اومدند،می رفتن بیرون،زینب میشنید،هی با خودشون می گفتن،این خانم دیگه موندنی نیست،این روزها روزهای آخرشه،
همسایه ها همه فهمیده اند كه مرگ
سر تا به پای محتضرم را گرفته است
فاطمه هجده ساله از دیوار كمك میگرفت،می اومد كنار قبر بابا،این روزها وقتی از بابا حرف می زدن دلتنگ میشد،می گفت:علی جان پیراهنی كه بابام رو در اون پیراهن غسل دادی،بده من بوی بابام و استشمام كنم،امیرالمؤمنین علیه السلام می دونه فاطمه چقدر دلتنگه،هی امتانع میكرد،هی زهرا اصرار،پیراهن رو آورد،روایت نوشته،تا پیراهن رو بو كرد،دیدن خانم غش كرد،رو زمین افتاد،می خوام بگم بی بی طاقت نداشتی،پیراهن بابا رو ببینی،من بمیرم برا اون سه ساله ای كه تا بهانه ی بابا رو گرفت،دیدن نانجیب ها از در خرابه یه طبقی دارن میارن،قول بده ناله هات تموم نشه برای باقی شعر،همچین كه رو پوش رو كنار زد،بچه ترسید،عمه جان این سر كیه؟ آخه حق داره بچه،باباش این طوری نبود،همه صورت زخمی ِ،لبها تركیده،بی بی كنار قبر بابا با باباش حرف می زد،اما این سه ساله،كنار سر بریده بابا، گفت:بابا،خیلی درد و دل دارم باهات بابا،
درشام بی كسی مرا داد می زند
زخمی كه بال چشم ترم را گرفته است
اگه كسی تا حالا برا رقیه سلام اللله علیها گریه نكرده باشه،با این بیت تلافیش رو در بیاره.
هر جا زقافله عقب افتاده ام
ضجر از روی اسب موی سرم را گرفته است.
هر جا رقیه رو می زند رو می كرد به عمه جانش میگفت:اگه عموم بود،اینها جرأت نداشتن من و بزنن
دق مرگ كرده حرمله ام بس كه در برم
بر نی سر عموی حرم را گرفته است
این یكی رو به اندازه ی غیرتی كه پا روضه ی بی بی داری باید پاش ناله بزنی.
انگشت های طعنه امانم بریده است
خیرات شهر دور و برم را گرفته است
این كه بی تاب ِ
رو زمین خواب ِ
دختر شاه ِ
شده بی بابا
اما حالا
با كیا همراه ِ
اونجا اگه تو مدینه،غربت اگه بود،اما علی بود سلمان بود،اباذر بود،اینجا هر وقت سر از محمل بیرون میكرد،باید سرهای بریده رو میدید،یا باید شمر و خولی رو می دید.
شده بی بابا
اما حالا
با كیا همراه ِ
نزنید اینقدر
بی گناهه
توی ویرونه
یه ریز می خونه
كجایی بابا
كی میگه بابا
نوه ی زهرا
بی كس و كاره
یتیم تنها كه نشسته
با لباس پاره
آخه كی گفته
خنده داره
آفتاب از كدوم طرف در اومده
كه بابام با سر اومده
لب تشنه بریده حنجر اومده
كه بابام با سر اومده
غریب مادر اومده
حسین رو، مادرش براش گریه می کنه..."بُنَیَّ! قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مِنَ المَاءِ مَنَعوک .." عصر عاشورا خواهرش در کنار پیکر پاره پاره اش به مادرش سلام می کنه...*
*باباش علی میرفت صفین؛از کربلا عبور کرد.اینقدَر برای کشته ی کربلا گریه کرد.اشک چِشمانش جاری شد.مادرش زهرا به علی سفارش کرده بود:علی! "ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِی"علی برای حسینم زیاد گریه کن..
قربون امام زمان برم که فرمود:اگر اشک چشم نداشته باشم برات خون گریه می کنم:" بَدَلَ الدُّموعِ دَما..." *
#روضه_حضرت_زهرا
.