eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با عروج حضرت خدیجه سلام الله علیها به ملکوت ، دیگر کسی پیامبر اکرم صل‌ الله علیه وآله را شاد ندید در بعضی از روایات آمده پیامبر به گونه ای متأثر شد ، که برای مدتی خانه‌ نشین گردید .... در تعریف خدیجه کبری سلام الله علیها همین بس‌ که حضرت فاطمه علیها السلام از دامان پاک او برخاست و محمد صل الله علیه و آله با تکیه بر حمایت‌های او بر قلّه رسالت نشست عظمت مقام خدیجه کبری سلام‌الله علیها از سربلندی او در امتحانی بود که با تمام تنهایی ، لحظه ای در حقانیت رسول خدا صل‌الله علیه و آله شک نکرد ... اگر نبود دست‌ یاری‌گر این بانوی با فضیلت ، شعله دین اسلام در شعب ابیطالب خاموش می شد با عروج حضرت خدیجه سلام الله علیها به ملکوت ، دیگر کسی پیامبر اکرم صل‌ الله علیه وآله را شاد ندید در بعضی از روایات آمده پیامبر به گونه ای متأثر شد ، که برای مدتی خانه‌ نشین گردید .... در تعریف خدیجه کبری سلام الله علیها همین بس‌ که حضرت فاطمه علیها السلام از دامان پاک او برخاست و محمد صل الله علیه و آله با تکیه بر حمایت‌های او بر قلّه رسالت نشست عظمت مقام خدیجه کبری سلام‌الله علیها از سربلندی او در امتحانی بود که با تمام تنهایی ، لحظه ای در حقانیت رسول خدا صل‌الله علیه و آله شک نکرد ... اگر نبود دست‌ یاری‌گر این بانوی با فضیلت ، شعله دین اسلام در شعب ابیطالب خاموش می شد با عروج حضرت خدیجه سلام الله علیها به ملکوت ، دیگر کسی پیامبر اکرم صل‌ الله علیه وآله را شاد ندید در بعضی از روایات آمده پیامبر به گونه ای متأثر شد ، که برای مدتی خانه‌ نشین گردید .... در تعریف خدیجه کبری سلام الله علیها همین بس‌ که حضرت فاطمه علیها السلام از دامان پاک او برخاست و محمد صل الله علیه و آله با تکیه بر حمایت‌های او بر قلّه رسالت نشست عظمت مقام خدیجه کبری سلام‌الله علیها از سربلندی او در امتحانی بود که با تمام تنهایی ، لحظه ای در حقانیت رسول خدا صل‌الله علیه و آله شک نکرد ... اگر نبود دست‌ یاری‌گر این بانوی با فضیلت ، شعله دین اسلام در شعب ابیطالب خاموش می شد https://eitaa.com/Arbabhosyn
خدایا آن‌گونه که شایسته آنی بر ما منّت گذار ، و بر ما جود کن ، که ما نیازمند به عطای توییم ای بسیار آمرزنده، به نور تو هدایت شدیم و به فضل تو بی‌ نیاز گشتیم و به نعمتت بامداد نمودیم و شامگاه کردیم، گناهان ما پیش روی توست، خدایا از گناهانمان از تو آمرزش می‌ خواهیم و به‌سوی تو باز می‌گردیم ، تو با نعمت‌ ها به ما مهر می‌ ورزی و ما با گناهان با تو مقابله می‌کنیم ... چه بردبار و بزرگ و کریمی آغاز کننده نیکی ، و تکرار کننده آنی - فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی
و توسل اجرا شده میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام ┅═🍃┄⊰༻🌼༺⊱┄═🍃┅ بحر رحمت را یکدانه گُهر پیدا شد نخل عصمت را پاکیزه ثمر پیدا شد مژده یاران که شب نیمۀ ماه رمضان قرص خورشید به هنگام سحر پیدا شد عاشقان قدر بدانید که پیش از شب قدر بیت قرآن را قرآن دگر پیدا شد امشب از اهل سماوات ندائی بر خاست که در آغوش زمین قرص قمر پیدا شد دامنِ ماهِ خدا، چشم محمّد روشن علی و فاطمه را نور بصر پیدا شد دامنِ فاطمه شد سبز به میلاد حسن صلوات همه بر حُسن خداداد حَسن رمضان! قدر بدان ماه تمامت آمد رحمت واسعه در سفرۀ عامت آمد «چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی» آن شبِ قدر که خورشید به بامت آمد مه رحمت، مه توبه، مه غفران، مه نور که زهرا اختر تابنده، سلامت آمد بانگِ تکبیر برآور که خدا چهره گشود سرِ تسلیم فرود آر، امامت آمد روزه دار! ار ندهی دل به تولاّیِ حسن با خبر باش که این روزه حرامت آمد خوش ترین ذکر در این ماه، ثنای حسن ست مهر این روزۀ سی روزه ولای حسن ست رمضان! شهر خدای احد ذوالمننی رمضان! جان منی، عشق منی، قلب منی شهرها شهر نکویان و تو شهر اللّهی ماه ها جمله نجوم و تو مه انجمنی یازده ماه تمامند همه چشم به راه که تو از چهرۀ خود پرده به یک سو فکنی هفته و روز و مه و سال همه می دانند که زمان چون بدنی هست و تو جان در بدنی نه فقط ماه خدائی که خدا می داند مه پیغمبر و زهرا و علیّ و حسنی امشب از نور، به تن پیرهنت بخشیدند قدمش باد مبارک حسنت بخشیدند این حسن کیست که سر تا قدم او حسن است این چراغی است که در بزم دل انجمن است این کریم بن کریمی است که با دشمن و دوست همه جا از کرم و لطف و عطایش سخن است این عزیزی است که پیغمبر اکرم فرمود پسر من، جگر من، ثمر قلب من است این امامی است که با صبرِ خداوندی خود چون علی ابن ابیطالب دشمن شکن است چه به خُلقُ چه به خویُ چه به رویُ چه به مو حسن استُ حسن استُ حسن استُ حسن است چون زآغاز در او حسن خدا را دیدند از همان روز ولادت حسنش نامیدند .
و توسل اجرا شده میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام حسن رسیده حُسن را به دلبران نشان دهد کریم آمده به سفرۀ فقیر نان دهد فرشته می رسد که گاهواره را تکان دهد نبی نشسته تا به گوش این پسر اذان دهد بدون نام مرتضی اذان سرود باطلیست اذان مصطفی فقط ترانۀ علی علیست تو اولین امام زاده ای بزرگ زاده ای تو بر فراز قلۀ کرامت ایستاده ای سر مسیر هر گدا خودت کنار جاده ای حوالۀ دل مرا به این و آن نداده ای چه عزتی! چه نعمتی! بدون هیچ منتی تو باب فیض و رحمتی, تو صاحب سخاوتی به خود ندیده هیچ عابدی تعبد تورا مسیر مکه عاشق است این تردد تورا شب تولد تو خواستم فقط خود تورا خدا گرفته میهمانی تولد تورا به عهدۀ خود خداست کل کار و بار ها و سی شبانه روز دعوتند روزه داره ها به ناز در دلِ عجم نشستی ای شه عرب کریم هستی و به نام تو می آید این لقب به ما رسیده از شما بدون خواهش و طلب به یک اشاره ات درخت خشک می دهد رطب به خشک سالی دلِ کویر هم نگاه کن من خراب را به یک اشاره روبه راه کن تو نسل کوثری به کوری دو چشم ابتران شدند و خاک پای تو چه سروران چه نوکران نمانده با جمال تو دلی برای دلبران چه قاسطین چه ناکثین چه مارقین چه دیگران نمی شوند تا ابد حریف ضرب دست تو گرفته زهر چشم ازین قبیله ناز شصت تو گرفته چشم مستت از شراب کسب و کار را ز خواب خوب مستی اش پرانده هر خمار را نگاه کردن تو کرده کار ذوالفقار را زمین زد این نگاه کردنت شتر سوار را تو بچه شیری و شتر سوار در مقابلت شکست خورده از شکوه و شوکت شمایلت به قول مسلمین حسن به قول عبریان شبر به جز خدا نداشتی هراسی از بنی بشر به مهر یا به قهر تو مثل شده است خیر و شر عقب نرفته ای در اوج لحظه های پر خطر قیام اگر نکرده ای چه آتشین نشسته ای مدبرانه و برای حفظ دین نشسته ای تو و حسین معنی حقیقی برادرید تو برادرت بزرگ خاندان حیدرید امیدهای مرتضی عزیزهای مادرید دلاورید و دلبرید و سرورید و صفدرید به من که نوکر توام ثواب می دهد حسین صدا که می زنم حسن جواب می دهد حسین به زور دلبری نصیب دلبران نمی شود لقب به سادگی نصیب این و آن نمی شود به جز علی کسی امیر مومنان نمی شود پس از علی به جز حسن امیرمان نمی شود خلافت خدا فقط رسد به نسل مرتضی معاویه کجا و دلبری چنان حسن کجا؟ قلندرانه یا حسن حسن کنیم و بعد از آن لباسِ سبز نوکری به تن کنیم و بعد از آن به شوق ترک خانه و وطن کنیم و بعد از آن ایادی سقیفه را کفن کنیم و بعد از آن علم به دست با شعار یا امیر مومنین مدینه ای درست می کنیم که بیا ببین گسیل می کنیم قطره قطره های رود را و غرق می کنیم نسل باطل ثمود را به خاک می زنیم پادشاهی سعود را و سر به نیست می کنیم دولت یهود را تمام می کنیم کار ناتمام مانده را به قدس می بریم بیرق به شام مانده را شاعر: داود رحیمی
. ما و تشبیه طلعتِ تو به ماه چه قیاسی است این مَعَ الْفٰارِغ نَجمِ ثاقِب تویی و تفسیرت سوره‌ی وَالسَّمٰاءِ وَالطّٰارِق *یعنی میشه زنده باشیم، پرچم یا حسن ابن علی رو بالای گنبد تو ببینیم، مولای من!حرم کریمه‌ی اهل بیت، پرچم کریم اهل بیت رو بالا آورده، آقای من مولای من* سفره دارِ ضیافتِ رمضان لَیلَةُ القَدر در برابرِ ماست *خواهشی ازت دارم آقایِ کریمم* به بَرَم کُن لباسِ تقوا را بِبَر آنجا که مادرت زهراست تو نماز مَنی و با یادت دَرِ هر مسجدی که مهمانم جایِ اِذنِ دُخول یا مُحسن قد أتٰاکَ الْمُسیء میخوانم خواب دیدم که تو حرم داری من ضریحِ تو در بغل دارم و به گُل بوسه هایِ رؤیایی شَهدِ أحْلیٰ مِنَ الْعَسَل دارم *بخاطر پسرت قاسم، بخاطر عبدالله، بخاطر حاج قاسم سلیمانیِ عزیزِ ما، یه خواهشی دارم آقای کریم ردم نکن* دستخطِ شهادتی بنویس راهیم کُن به کربلای حسین *من روضه نمیخونم ولی بعضیا دارید گریه میکنید* دستخطِ شهادتی بنویس راهیم کُن به کربلای حسین جانِ قاسم قسم عنایت کن تا که جانم شود فدای حسین .
بدون حضور افرادی مثل ، جایگاهی در صحنه نداشتیم. در دنیای قدرت، یک کشور وقتی مورد احترام است که طرف مقابل بداند کشور او در عرصه چقدر توانمندی دارد.
خدا به طالع تان مُهر پادشاهی زد به سینۀ احدی دست رد نخواهی زد در آسمان سخاوت یگانه خورشیدی تمام زندگی ات را سه بار بخشیدی گدا ز کوی تو هرگز نرفته ناراضی عزیز فاطمه! از بس که دست و دل بازی مدینه شاهدِ حرفم؛ فقیر سرگشته همیشه دست پر از محضر تو برگشته *بیرون مدینه، خسته رسید به یه پیرمرد گفت آقا چند روزه تو راهم گرسنمِه، نانی دارید؟ آقا گفت این سفرۀ منه پهن کنم امّا به کارت نمی یاد، نشست نون و ... عشقُ نگاه کن، گفت :چه جور این نونُ می خوری؟ گفت غذایِ من اینه یه ذره صبر بکنی چند قدم راه برو ، برو مدینه ، فلان کوچه درِ خونه بازِ، نه ازت سئوال می کنن کی ای ؟ نه کار دارن چی تنتِ، بشین سرِ سفره غذا بخور، اومد آدرسُ دید در بازِ، اومد سرِ سفره نشست، غذاشُ که خورد، شروع کرد یواش یواش تو یه بقچه غذا جمع کردن، آقا فرمود: چه کار می کنی؟ گفت: راستش داشتم می اومدم یه پیرمردی راهِ خونه رو به من نشون داد، آقا گفت: اینجا همیشه سفره بازِ هر موقع می خوای بیا، غذا کجا می بری گفت داشتم می اومدم بیرون مدینه یه پیرمردی دیدم نونشُ هر کاری کردم نشکست، شروع کردگریه کردن، گفت: سائل اون پیرمرد رو نمی شناختی؟ گفت:نه ، گفت :صاحب این سفره بابام امیرالمؤمنینِ دلم هوای نجف کرده یا علی مولا یعنی دوباره زنده ایم مقابل ایوان طلات صدا بزنیم: السلامُ علیکَ یا امینَ اللهِ فی ارضه پسر دار شدنت مبارک آقا .. دورِ سرِ حسنت یه چیزی بچرخون دستای ما رو پر کن ..* به لطف خنده تان شام غم سحر گردد نشد که سائل تان ناامید برگردد خدا به شهد لبت مزۀ رطب داده کریم آلِ محمد تو را لقب داده تبسم نمکینت چقدر شیرین است! دوایِ درد یتیم و فقیر و مسکین است خوشا به حال گدایی که چون شما دارد در این حرم چقدر او برو بیا دارد به هر مسافر بی سر پناه جا دادی به دستِ عاطفه حتی به سگ غذا دادی گره گشایی ات از کار خَلق، ارث علی است مقام اوّلی جود و بخششت ازلی است به حج خانۀ دلبر چه ساده می رفتی همه سواره ولی تو، پیاده می رفتی *میزاشت همه کاروان ها برن،چند روز بعد می فرمود هر چی شتر دارم آماده کنین، از مدینه بیرون می زد خودش پایِ برهنه، هر کسی تو راه مونده بود، امام حسن به دادش می رسید، لذا تاریخ می نویسه بزرگترین کاروان بود وقتی می رسید مکّه، شب پانزدهمِ ما هم جا موندیم، خیلیا امشب ، شبِ اولشونِ،تو روضه نشستن، یا امام حسن! ..* شدم ای دوست ، سگِ قافلۀ عشاقت به امیدی که به کوی تو رسانند مرا آنقدر بر درِ میخانه بکوبم سرِ خویش تا که از بادۀ وصلِ تو چشانند مرا شما ز بس که کریم و گره گشا بودی دلِ کویر به فکر پیاده ها بودی امام رأفت دورانِ بی مرامی ها نشسته ای سر یک سفره با جزامی ها *یه وقت از تو خرابه صدا بلند شد،تَفَضل یابنَ رسول الله .. از اسب پیاده شد وارد خرابه شد یه عده جزامی سرِ سفره نشستن، آقا بفرما، سرِ سفرشون نشست، باهاشون غذا خورد .. فرمود دعوتتونُ قبول کردم ، دعوتمو رد نکنین .. یه روز مدینه، قدم رو چشمام بزارین، مدتی گذشت امام مجتبی فرمود امروز مهمون دارم خودش با دستِ خودش سفره پهن کرد وقتی در باز شد دیدن جزامی های مدینه وارد شدن ، هممون بگیم یا امام حسن! خیال کن که منم یک جزامی ام آقا نیازمند نگاه و سلامی ام آقا چقدر مثل علی از زمانه رنجیدی سلام داده، جواب سلام نشنیدی! امامِ برهۀ تزویرهای بسیاری به وقت رفتن مسجد، زره به تن داری کریم شهر مدینه! غریب افتادم به جانِ مادرت آقا برس به فریادم خودت غریبی و با دردم آشنا هستی رفیق واقعیِ روزهای بی دستی فسم به حرمت این ماه حق نگاهی کن به دست خالی این مستحق نگاهی کن بگیر دست مرا، دست بسته ام آقا ضرر زدم به خودم ورشکسته ام آقا دل از حساب قنوت تو سود می گیرد دعای دست رحیمت چه زود می گیرد برای مدح تو گویند شعر احساسی به واژه های « در »و« میخ »و« کوچه » حساسی چه شد غرور تو آقا شکست در کوچه؟! بگیر دست مرا با خودت ببر کوچه.. چه شد که بغض گلوگیر گوشه گیرت کرد کدام حادثه اینگونه زود پیرت کرد چگونه این همه غم در دل شما جا شد بگو که عاقبت آن گوشواره پیدا شد؟
و توسل ویژۀ میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام . ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ یگانه ای و نداری شبیه و مانندی که بی بدیل ترین، جلوۀ خداوندی مُعطَّلَ اند هزاران فرشته کاسه به دست عسل بیاوری از آن لبی که می خندی تمامِ عرشِ خدا در طوافِ گهواره نگاهِ خیرۀ زهرا به طفلِ دل بندی به نیمۀ رمضان و میانِ صوتِ اذان رُطب رسیده به دستانِ آرزومندی نمی شناخت رسولِ خدا سر از پایش نمی رسید به آن لحظۀ خوشایندی نوشته اند تو را از بهشت آوردند نوشته اند ز عطری که می پراکندی *شب عیدی گرفتنِ ، وَتَصَدَّق عَلَینا...* لبانِ فاطمه خندان و چشمِ مولا اشک نوشته اند تو مولودِ اشک و لبخندی برای خیلِ غلامان چه خوب مولایی برای حیدر و زهرا چه خوب فرزندی گدا که فرق ندارد، تو سفره ات پهن است دَرِ امید به رویِ کسی نمی بندی یا امام حسن ، یا امام حسن یا امام حسن مولا.
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ {إنزل‌عن منبر أبي واذهب‌إلي منبر أبيك} کودک بود که روزی به مسجد کوفه رفت، دید که بر رویِ منبر نِشسته از مــنبر بالا رفت و به او گفت: از مـــنبرِ پـــدرِ من بيا پايين، برو بر مـنبر پدر خودت بنشين!😍😅 ❤️
پیچیده در این کوچه ها عطر عبایت همراه با نجوای زیبای دعایت در جام چشمان زلالت شور داری در کیسه با خرما مگر انگور داری؟ دارد ‌شرابِ کوثری میخانه ی تو شالِ شکوه حیدری بر شانه ی تو با نان و خرما میرسی من هم یتیمم اما نه خرما، مست دستان کریمم میزد به پایت بوسه لب های مدینه ای خوش به حال نیمه شب های مدینه در دست هایت یاکریمان لانه دارند وقت قنوتت قُدسیان پیمانه دارند نوشیده ام با قُدسیان ساغر به ساغر نوشیده ام با نام تو تا جام آخر از واژه ها مِی می چکید و می نوشتم: سر مستِ آقای جوانان بهشتم شمس بن شمسی، آبروی آفتابی با صحن خاکی، ساقی ابن بوترابی میخانه ی خاکی غبارش هم شراب است اِنعام صحن خاکیت هم بی حساب است این مثنوی تا یاد سردار جمل کرد روح القدس گویی هوای یک غزل کرد یا محسن أم در حال مستی یا حَسَن شد نامت قلم را محو نوری در ازل کرد من در زمان، آواره ی آن لحظه هستم وقتی که دستان تو قاسم را بغل کرد آنگونه او را خوش در آغوشت کشیدی تا بی تو بودن مرگ را پیشش عسل کرد دست کریمت یاکریمان را غذا داد شاه و گدا را لطف تو ضرب المثل کرد با تو وجود عشق اثباتی نمیخواست نور خدا را چشم هایت مستدل کرد آورده ای از آسمان نور خدا را چشم تو روشن کرد چشم مرتضی را پای تو دوش مصطفی را عرش کرده جبریل بالَش را برایت فرش کرده پای پیاده کعبه می آید سراغت لب های زمزم تشنه ی آب وضویت روح تو را از نور زهرا آفریدند از اسم تو اسماء حُسنا آفریدند نام حَسَن یعنی تمام حُسنِ دنیا حالا من و دستِ کریمِ آل طاها شاعر:
شور بسیار زیبا ویژۀ میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام . ┅═🍃┄⊰༻🌼༺⊱┄═🍃┅ امشب مِی شد افطارم از دلدارم سرشارم از بس که دوسش دارم اُوِیسِ قَرَنَم گدایِ حَسَنَم... همیشه با نگاش دردِ دلِ من و دوا کرده چقدر بهش بدهکارم چقدر خوبه، چقدر مَردِ سَرَم داغ، دلم شادِ با این مِی و باده سَرِ سبزم امشب از هفت دولت آزادِ مولا مولا، یابن الزهرا سلطانِ عشق دریاب ما را امشب مِی شد افطارم از دلدارم سرشارم از بس که دوسش دارم اُوِیسِ قَرَنَم گدایِ حَسَنَم... مولا مولا، یابن الزهرا سلطانِ عشق دریاب ما را من هم مثلِ اجدادم هم بنده، هم آزادم عبدِ این آقازاده ام بقیعِ وَطَنَم گدایِ حَسَنَم امشب مِی شد افطارم از دلدارم سرشارم از بس که دوسش دارم اُوِیسِ قَرَنَم گدایِ حَسَنَم... وقتی دلم پُر آشوبِ دَرِ خونه ات رو میکوبِ با تو میشم پُر آرامش چقدر صدات زدن خوبِ فقیرت چی کم داره عَبدِت چه غم داره بقیعت تویِ قلبم صحن و حرم داره غرقِ نورم،دریا دریا سلطانِ عشق، دریاب مارا مولا مولا، یابن الزهرا سلطانِ عشق دریاب ما را امشب مِی شد افطارم از دلدارم سرشارم از بس که دوسش دارم اُوِیسِ قَرَنَم گدایِ حَسَنَم... چشمامُ رو غم بستم ساغر اُفتاد از دستم بس که امشب سرمستم دارم جار میزنم گدایِ حَسَنم دلایِ عاشق و شیدا میان به خونه ی زهرا همه میگیرن عیدی از اَبَاالْحَسَن، علی مولا از اینجا تا اون بالا تا جَنَّةُ الْاَعلی زمین و زمون میگن مولا، علی مولا از امشب تا، صبحِ محشر دَم میگیریم حیدر حیدر...
═🍃┄⊰༻🌼༺⊱┄═🍃┅ : مظلوميت امام به اين نيست که قبرش چراغ و گنبد و بارگاه ندارد... علّت شکستِ قیامِ امام حسـن(ع) خیانتِ خواص و یارانِ نزدیک بود مثلاً همان همراهانِ انقلابِ پیامــبر که پای سفره‌ی انقلاب بزرگ شدند! 👉
حسن جان جلوۀ توحیدی تو که رویِ قلب ما تابیدی تو برایِ وصف تو گفتن از ما ندونستن خودِ خورشیدی تو با نورِ تو امشب این ماه شده کامل مثلِ لیلة القدر خیره شب سائل قرآن کریم از امشب شده نازل .. نسیم عشق حسن جانِ کریم عشق حسن جانِ بگو نورِ صراط مستقیم عشق حسن جانِ حسن جانم .. حسن جانم .. یه شامی اومد و تو راه ایستاد آقا با جسارت دشنامت داد ولی با صبوریت کاری کردی که آخر اومدُ و رو پات افتاد تویِ این روزگار دنیا پر از شامی اما غصه ای نیست وقتی تو آقامی از خلق کریمت آقا بده جامی .. کارِ قلبم صبوریه تویِ سینم چه شوریه براتِ جشن ولادتی میگیرم توی سوریه حسن جانم .. حسن جانم .. زدی خنده رویِ دستِ مادر تو هستی اولین نورِ کوثر تویِ لالایی هاش زهرا میگفت شبیه حیدری از پا تاسر دنیا سجده آورد آقا به کویِ تو رو کرده از امشب قبله به سوی تو افطار علی شد بوسه به رویِ تو .. بگو ایمان حسن جانِ یلِ احسان حسن جانِ تموم زندگیم نذر حسن که جان حسن جانِ نسیم عشق حسن جانِ کریم عشق حسن جانِ بگو نور صراط مستقیم عشق حسن جانِ کار قلبم صبوریه توی سینم چه شوریه برات جشن ولادتی میگیرم توی سوریه بگو ایمان حسن جانِ یل احسان حسن جانِ تموم زندگیم نذر حسن که جان حسن جانِ علی جانم علی جانم علی مولا علی مولا
مدح و توسل ویژۀ میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام . ┅═🍃┄⊰༻🌼༺⊱┄═🍃┅ رمضان سفره مهمانی مخصوص خداوند ودود است مه رحمت و جود است مه ذکر و صلاة است و رکوع است و سجود است و سلام است و درود است تعال الله از این فکر که در نیمۀ این ماه دل افروز خداوند تعالی شده در دامن زهرا مه تابان محمد متجلا که دمیده است فروغش به دلِ اهل تولا سر دست علی و فاطمه و شانه مولا مه هر انجمن است این ولی ذوالمنن است این به نبی جان و تن است این گل یاسمن است این حسن است این حسن است این که در این ماه خدا بوسه زند بر سر و رویش همه محو گل رخسار نکویش همه دلدادۀ خوی اش همه آوارۀ کویش همه را دیده به سویش همه دیدند به رخسار خدا منظر او روی خدا را شب شور و شعف اهل ولا شده امشب که عیان وجه خداوند تعالی شده امشب همه عالم چو دل آل علی غرق تجلا شده امشب که ز هم غنچۀ نو رستۀ زهرا و علی وا شده امشب گهر بحر شرف فاطمه شد مادر و مولایِ دو عالم علی بابا شده امشب پسری داده خدایش چه پسر نام حسن روی حسن خلق حسن خوی حسن حُسن حسن بلکه سزاوار بود تا که بخوانند حسن در حَسنش لحظه به لحظه صلوات از طرف خلق و خدا یکسره بر جان و تنش وحی الهی سخنش بوسه گه ختم رسل لعل لبان و دهنش کیست حسن مظهر حُسن ازلی هستی زهرا و علی جان جهان حِصن امان فخر زمان روح و روان سرّ نهان نور عیان بلکه به هر عصر و زمان برده دل اهل ولا را مه و مهر و فلک و ارض و سما حور و ملک جن و بشر در شب میلاد حسن جشن گرفتند که امشب شب بسیار عظیم است همانا شب میلاد کریم ابن کریم است به هم رسانده خداوند علی و زهرا را نشان دهد به همه لولو دو دریا را شمایلت نمکین تر ز یوسف است آقا تو تشنه میکنی از عشق خود زلیخارا و کافران همه ایمان می آورند به تو اگر نشان بدهی آن جمال زیبا را زمان توان گذشتن ندارد از پیشت چرا که بند میاری همه گذر هارا فدای آن لب شیرین فقط تو لب تر کن که سبز میکنی از نخل خشک خرما را من عاشق حسنم دین و عشق من حسن است تمام ذکر من امشب حسن حسن حسن است مبارزی که به دستان تو اسیر شود عزیز میشود و عاقبت امیر شود کریم هستی و با احترام میبخشی نمیشود که گدا پیش تو حقیر شود همیشه دست گدارا سریع پر کردی ندیده است کسی بخشش تو دیر شود کرمات تو همان دفعه‌ی نخست بس است گدا دوباره محال است که فقیر شود غذا بدون تو اصلا به ما نمیچسبد بیا خودت سر سفره فقیر سیر شود به امر تو شده داماد سیدالشهدا که قاسم تو به پای حسین پیر شود بیا دعا کن و ماهم به پاش پیر شویم به لطف تو در این خانه کاش پیر شویم نمیشود بشناسیم ما غلام تورا چگونه درک کند عقل ما مقام تورا مگر چه کرده ای اقا که جای یا رزاق صدا زدند فقیران شهر نام تورا تمام وقت کنارت حسین ساکت بود برای آنکه فقط بشنود کلام تورا کسی که صلح تورا جاهلانه سازش خواند نخوانده معنی تاریخی قیام تورا کسی که گفت تو ترسیدی و نجنگیدی ندیده ضربت شمشیر در نیام تورا غریب شهر همه کینه از علی دارند نمی دهند اگر پاسخ سلام تورا تو بودی و به علی لعن کرد بر منبر نگه نداشت معاویه احترام تورا بدون شک دم آخر حسین گفت به تو غریب فاطمه میگیرم انتقام تورا جا کرد زهر تمام تن تو در تب سوخت چه دید داخل آن تشت قلب زینب سوخت شب تولد تو نیستم کنار بقیع خدا مرا برساند سر مزار بقیع مزار تو یک شمع نیست روشن نیست چه ساکت است شب جشن شام تار بقیع صبا حریم حسن را غبار روبی کن نشسته روی مزار حسن غبار بقیع کبوتران خراسان به یک دگر گویند بیا که پر بگشاییم تا دیار بقیع خدا بخواهد اگر میرسد زمانی که سرود جشن بخوانیم در جوار بقیع
┄⊰༻🌼༺⊱┄ قاسم سلیمانی مانع دیپلماسی صلح () در منطقه بود و باید حذف می شد !! این جمله☝️ از کیست؟! الف) ترامپ ب) ظریف ج ) هر دو ✅ نام: حاج قاسم سلیمانی شهادت: ۱۳ دی ۱۳۹۸ ترور: ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ فرق با در تفاوتِ دیدِ دانش آموختگانِ شلمچه ۶۱ است، تا مُحَصلانِ ۱۹۸۲ سان فرانسیسکو!!