#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
عشاق چون به درگه معشوق رو کنند
با آب دیدگان، تن خود شستشو کنند
قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق
در روز حشر رتبۀ او آرزو کنند
عباسِ نامدار که شاهان روزگار
از خاک کوی او طلب آبرو کنند
سقای آب بود و لبتشنه جان سپرد
میخواست آب کوثرش اندر گلو کنند
بیدست ماند و داد خدا دست خود به او
آنان که منکرند بگو روبرو کنند
گردست او نه دست خدائی است، پس چرا
از شاه تا گدا همه رو سوی او کنند
درگاه او چو قبلهی ارباب حاجت است
بابالحوائجش همهجا گفتگو کنند
✍️مرحوم #جودی_خراسانی
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#ام_البنين بودی اگر تا قبل آن روز
از بعد عاشورا دگر #ام_الشهيدی …
✍ #نفیسه_سادات_موسوی
#حضرت_عباس_ع_شهادت
شده تسبيحِ باران: يا اباالفضل
نوای چشمه ساران: يا اباالفضل
اگر که تشنگی جان بر لبت کرد
بگو با کام عطشان: يا اباالفضل
✍ #یوسف_رحیمی
زمان:
حجم:
593.6K
#مناجات_امام_زمان_عجج_الله
( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
حالا که بی پناه شدم
یابن فاطمه
محتاجِ یک نگاه شدم
یابن فاطمه
با دستِ خویش
آبرویِ خویش بُرده ام
بیچارۀ گناه شدم
یابن فاطمه
تا خواستم زمین بخورم
با دعایِ تو
هر بار رو به راه شدم
یابن فاطمه
عمرم به سر رسید ،
ولی تو نیامدی
خیره به قبلگاه شدم
یابن فاطمه ..
ای کاش همچنانِ شهدا
وقت رفتنم
بینم چو قرصِ ماه شدم
یابن فاطمه
هر بار وقتِ گریه
به غمهای مادرت
در زمرۀ سپاه شدم
یابن فاطمه
یادِ غریبیِ علی و
بُغضِ در گلو
سر در میانِ چاه شدم
یابن فاطمه
مادر ، میانِ کوچه
صدا زد حسن بیا
محتاجِ تکیه گاه شدم
یابن فاطمه
اما بدونِ کرب و بلا
شعر ناقص است
دلخون شبیهِ آه شدم
یابن فاطمه
با گریه بر حسین
عزیزِ تو می شوم
با آنکه روسیاه شدم
یابن فاطمه
هنگامِ روضه
چشمِ مرا گریه باز کرد
راهیِ قتلگاه شدم
یابن فاطمه
قاسم_نعمتی
Hasan Ataei ~ Music-Fa.ComHasan Ataei - Moje Parcham (320).mp3
زمان:
حجم:
2.91M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
موج پرچم به فرمان ام البنینه
کل عـالم به فـرمان ام البنینــه
🎤 حسن عطایی
#حضرت_ام_البنین
محمد حسین پویانفرنماهنگ دلگیرم.mp3
زمان:
حجم:
3.67M
دلگیرم از این روزگار
روزام شبیه شب تار
اگه خوب اگه بد منو تنها نذار
🎙 #محمد_حسین_پویانفر
✳️ #امام_زمان
#️⃣ #مناجات_با_امام_زمان عج
#️⃣ #استودیویی
#️⃣ #جمعه
دلگیرم از این روزگار
روزام شبیه شب تار
اگه خوب اگه بد منو تنها نذار
دنیا دلمو برد از دستم برگرد
خسته ام برگرد خسته ام برگرد
حرفامو بخون از تو چشمام برگرد
تنهام برگرد تنهام برگرد
یا ابانا دلگیری از این دنیا ابانا
خیلی ها رو دعوت کردی خیمه ات
کی میشه روزی ما ابانا
من بی تو خوشی نمیخواهم
گریه میکنی تو برام
شب جمعه حرم یه سلام بده جام
دستامو بگیر من بی دستم آقا
خسته ام آقا خسته ام آقا
محتاج شبای کرب و بلام آقا
تنهام آقا تنهام آقا
یا حبیبی
بی تو نفرین به دنیا حبیبی
دستامو میگیره وقت مرگم
روضه های پایین پا حبیبی
یا حبیبی ...
.
نبیاله عسگریعسگری_کربلایی.mp3
زمان:
حجم:
7.98M
گلنرجس
مداحکربلایینبیالهعسگری
یااباصالحالمهدی(عج)
گلنرجسآبروی دوعالم
خیالت کی میرود زخیابم
جمالت جلوهی الله
بیاجانان طیکن این شب هجران
بیا مهدی با ترتم باران
صحاب رحمت الله
نگاهم کن من فدای نگاهت
صدایم کن من فدای صدایت
حلالم کن ای چکیده رحمت
سلالهی عصمت تک سوار غریب
توراجان قامت خم زهرا
تورا جان اشک چون یم مولا
مرانی از درت مارا
اباصالح ای امام غریبم
تمامی دردم تو هستی طبیبم
تو راجان مادرت زهرا
.
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸راز ازدواج امیرالمؤمنین «صلواتاللّهعلیه» با امّالبنین «علیهاالسلام»...
در نقلها آمده است:
🥀 روز عاشورا زهیر بن قین پرچم را عبدالله بن جعفر بن عقیل را گرفت و نزد حضرت عبّاس علیهالسلام رفت و عرض کرد: ای فرزند امیرالمؤمنین! میخواهم حدیثی برایت نقل کنم!
🥀 ای اباالفضل، بدان! قبل از آن که پدرت امیرالمؤمنین صلواتاللّهعلیه با مادرت امّالبنین علیهاالسلام ازدواج کند، برادرش عقیل را خواست؛ و عقیل کسی بود که از انساب عرب،کاملاً آگاهی داشت.
🥀 پس به عقیل فرمود: برادرم!میخواهم زنی را برای من خواستگاری کنی که از خاندانی شریف و با حسب و نسب و معروف به شجاعت باشد تا از او فرزندی به دنیا آید که شجاع باشد و بتواند فرزندم حسین علیهالسلام را در کربلا یاری کند و جانش را فدای او نماید.
🥀 پس زهیر عرض کرد: ای اباالفضل! پدرت تو را برای چنین روزی خواسته بود! پس در دفاع از همسران برادرت و برادرانت کوتاهی نکن.
📋 فَارتَعَدَّ العَبّاسُ علیهالسلام وَ تَمَطَّی فی رکابِهِ حَتَّی قَطَعَهُ
▪️در این هنگام حضرت عبّاس علیهالسلام با شنيدن اين سخن به جوش آمد و چنان پا در ركاب زد كه تسمه ركاب پاره شد.
🥀 سپس فرمود: اى زهير! آيا با اين سخن مىخواهى به من جرأت دهى؟! سوگند به خدا، فداكارى خود را به گونهاى ابراز كنم كه هرگز نظيرش را نديده باشی.
📚أسرار الشّهادة، ص۳۳۴
📚معالی السبطین، ج۱، ص۴۲۸
📚کبریت احمر، ص۳۸۶
✍ بنویسید به دیوان اباعبدالله
بنویسید به ایوان اباعبدالله
سردر روضه رضوان اباعبدالله
که بود سروری از آن اباعبدالله
و اباالفضل بود جان اباعبدالله
من کیم همسر محبوبه شاه عربم
مادر فضل و فداکاری و عشق و ادبم
فاطمه نام، ولی امّبنین شد لقبم
همه هستیم من و ابناء من و اُمّ و اَبَم
ز کنیزان و غلامان اباعبدالله
پسری شیر صفت بهر علی آوردم
از همان کودکیش نذر حسینش کردم
گفتمش ای که تماشات دوای دردم
به فدای تو و آن دست رشیدت گردم
نکشی دست ز دامان اباعبدالله
اشک میریزم و چشمان ترم میسوزد
همچنان شمع ز پا تا به سرم میسوزد
هر زمان آب بنوشم جگرم میسوزد
هم دلم از غم سقای حرم می.سوزد
هم به یاد لب عطشان اباعبدالله
گریهام بر غم بیدستی آبآور نیست
گریهام بهر غریبی است کَسَش یاور نیست
خواهرش هست ولی هیچ کسی مادر نیست
غم بیمادری از بیکفنی کمتر نیست
دل من هست پریشان اباعبدالله
گرچه سخت است غم داغ پسر بر مادر
داغ عباسِ جوان زد شررم پا تا سر
سوزم و سازم و میگویم صد بار دگر
چار فرزند من و خلق دو عالم یکسر
جانشان باد به قربان اباعبدالله