کربلا کارگاه زینب بود
تازه آغاز راه زینب بود
.
این که شد دودمان ظلم سیاه
اثر دود آهِ زینب بود
مُهر خون زد به دفتر عشقش
چوب محمل گواه زینب بود
گرچه چل روز سرپناه نداشت
یک جهان در پناه زینب بود
” و اذالشمس کورت ” شرح
روزگار سیاه زینب بود
قتلگاه حسین ، کرب و بلا
شام هم قتلگاه زینب بود
پیش یک لشگر مسلح و مست
گریه تنها سلاح زینب بود
.
آن تن تکه تکه تکه شده
به خدا تکیه گاه زینب بود
بدنی که سپاه رویش رفت
روزگاری سپاه زینب بود
.
زنده زنده تنی که عریان شد
آبرو دار و شاه زینب بود
قطره قطره ز دیده دُر می سفت
با برادر چنین سخن می گفت :
پای هر پنج تن بلا دیدم
من تو را روی نیزه ها دیدم
سر یک نیزه ی بلند ، حسین
گیسوان تو را رها دیدم
بین جمعیتی که سنگ زدند
چهره ی چند آشنا دیدم
غیرت الله ، دخترانت را
بین یک عده بی حیا دیدم
به غذا لب نمی زنم دیگر
سر سفره سر تو را دیدم
کوچه گردیت کوچه گردم کرد
بین این کوچه ها چه ها دیدم
.
ذره ای از بلای کوفه نشد
هر بلایی که کربلا دیدم
آه از آن لحظه که زمین خوردی
روی جسمت برو بیا دیدم
روی تل دست و پای من گم شد
تا تو را زیر دست و پا دیدم
دور گودال غیر سر نیزه
چند تا تکه ی عصا دیدم
بعد از آنكه جدايمان كردند
بدنت را جدا جدا ديدم
از لباس تنت نمانده نخی
تن غارت شده ” اَ انت اخی ” ؟
گروه یا مظلوم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روزها را با توسل کردنم شب میکنم
دارم از این ناحیه خود را مقرب میکنم
عقل را از بارگاه عشق بیرون کردهاند
خویش را دارم به دیوانه ملقب میکنم
اختیار "عبد" یا "رب" را به دست من دهند
اختیاراً خویش را عبد و تو را رب میکنم
من که عادت کردهام شبها به درس عاشقی
روزها فکر فرار از دست مکتب میکنم
دیشبم از دست رفت و حسرتش را میخورم
گرچه امشب آمدم گریه به دیشب میکنم
خلق تحویلم نمیگیرند، تحویلم بگیر
تو که تحویلم نمی گیری همهش تب میکنم
[ من چای میریزم گناهم را بریزی
یک جا تمام اشتباهم بریزی
باید که دست از آنچه غیر از کربلا شست
دیگ تو را شستم خدا روح مرا شست
من عالمی در اینجا با رقیه
هر وقت دستم سوخت گفتم یا رقیه ]
گفت کارت چیست گفتم چند سالی میشود
کفشهای گریه کنها را مرتب میکنم
من تمام خلق را یک روز عاشق میکنم
من تمام شهر را از تو لبالب میکنم
هر سحر از پنجتن، گریه تقاضا کردهام
هر چه را دادند یکجا خرج زینب میکنم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
4_5954233988464773926.mp3
7.4M
💠#مناجات
گنهکارم،بدم بی اعتبارم
🎤#حاج_عباس_طهماسب_پور
گنهکارم بدم بی اعتبارم
خوشی رفت از تمام روزگارم
اسیر نفسمو بی اختیارم
قبولم کن گره افتاد به کارم
❤️#خدایا_من_علی_را_دوست_دارم
❇️با همه بدیام،آقام علی رو دوس دارم
❇️با همه بدیام،آقام حسینو رو دوس دارم
✅میمیرم براش
جوانیه من عاصی کجا رفت
به راه غفلت و راه خطا رفت
چه شد از این دلم،دیگر حیا رفت
مرا امشب بغل کن،بیقرارم
❤️#خدایا_من_علی_را_دوست_دارم
🌺یا علی یا علی یا علی
رفیق بد زمینم زد خدایا
چقد آفت به دینم زد،خدایا
چه مُهری بر جبینم زد، خدایا
نجاتم ده که بِینِ اهل نارم
❤️#خدایا_من_علی_را_دوست_دارم
خودم را در گناهم پیر کردم
فقط عمری شکم را سیر کردم
ز من بگذر اگر که دیر کردم
نگاهم کن در این گوشه کنارم
❤️#خدایا_من_علی_را_دوست_دارم
مرا جوری کریمانه خریدی
که انگاری گناهم را ندیدی
دلم را سوی مولایم کشیدی
خزانم ،علی باغ و بهارم
❤️#خدایا_من_علی_را_دوست_دارم
علی یا ربنای مومنین است
علی دست خدا در آستین است
ولای مرتضی،معنای دین است
خودت بنویس بر سنگ مزارم
❤️#خدایا_من_علی_را_دوست_دارم
شب قَدرت، بَها میخواهم از تو
خبرداری چِها میخواهم از تو
برات کربلا میخواهم از تو
سرم را روی تربت میگذارم
❤️#خدایا_من_حسین_را_دوست_دارم
به صورت تا عزیزالله افتاد
چه مرکب ها بسویش راه افتاد
روی جسمش هلال ماه افتاد
فدای زینبش، ایل و تبارم
❤️#خدایا_من_حسین_را_دوست_دارم
.
﷽
#زمینه #حضرت_زینب_س
بند اول
به چه روزگاری افتادیم
کاش روزای خوشی برگرده
بی برادری چقدر سخته
میبینی باهام چیکار کرده
یک سال و نیمه که تو نیستی
حالمو ببین پریشونم
ای فدای غربتت داداش
من خودم روضه تو میخونم
حق بده برم من از حال
عشقم افتاده تو گودال
چرا من باید ببینم
روی سینه ت شمرو خوشحال؟
ای امون دل
زینب تو هم سفر شده با یه قاتل
ای امون دل
تو دو سه ساعت کنار شمر بودی من چهل منزل
یاور زینب ... یه کاری کن از کنارت نره زینب
بند دوم
غم و غصه ها فراوونه
سر غارت تو دعوا شد
راستی آخرش نفهمیدم
اصلا انگشت تو پیدا شد؟
قربون خشکی لبهات شم
تشنه بودی تشنه افتادی
قربون دلت برم داداش
مرکباشونم تو آب دادی
دسته شمره خاطراتم
خیلی دلتنگ نگاتم
حنجره تورو برید که
نشنوم دیگه صداتم
کار دنیا رو
جای ما نبود آخه کوچه و بازارو
کار دنیا رو
بارون سنگ می بارید از در و دیوارو
خواهرت زینب ... اونقدر کتک خورد جلو سرت زینب
بند سوم
هرکی هرچی دم دستش بود
به زور از تن تو برد آخر
درد من اینه که تو گودال
خولی ول کنت نشد خواهر
ای فدای درد و غم هات شم
فکر ما رو هم میکردی خب
به رقیه قول دادم رفتی
دو سه روزه برمیگردی خب
دختره آرزو داره
سر روی پاهات بذاره
ترس سیلی خوردن از زجر
لکنت زبون میاره
دیگه خوشبخت نیست
موهاشو ببین که سوخته و دیگه لخت نیست
دیگه خوشبخت نیست
داشت میدید سنان میگفت تموم کنید وقت نیست
پیر شده زینب ... دیگه از دنیا بدون حسین سیر شده زینب
.