بس که دارد رحمت بی حد خدا، در اعتکاف
می زند عفو خدا ما را صَلا در اعتکاف
معتکف شو در حریم دوست؛ تا خود بشنوی
نغمه ی ایمان و عطر ربّنا در اعتکاف
می توان عهد مودّت بست با یزدان، اگر
سنّت اسلام را آری بجا در اعتکاف
فرصتی زیبا تو را دادند تا پیدا کنی
راه گم گردیده ات را تا خدا در اعتکاف
با نماز و روزه و ذکر و دعای روز و شب
می کنی پرواز تا اوج سما در اعتکاف
خلوتت را پُر ز قرآن و ز عترت می کنند
نغمه پردازان عرش کبریا در اعتکاف
دل به صاحب دل سپُردن کار مردان خداست
گر که مردِ عرصه ی عشقی بیا در اعتکاف
در جهادی سخت باید بر زمین زد نفس را
تا شَوی از بندِ نفس خود رها در اعتکاف
می درخشی پیش چشم قدسیان وقتی خدا
نور خود را می کند بر تو عطا در اعتکاف
چون توّسل می کنی، مثل کبوترهای عشق
گه مدینه می روی؛ گه کربلا، در اعتکاف
کاش چشمان خدابین شما روشن شود
با فروغ آخرین نور هُدا در اعتکاف
می شود عمری دعاگوی شما ای اهل نور
گر"وفایی" را کنید از جان دعا در اعتکاف
خداحافظ اعتكاف، سلام دنيا؛ ... ميتوان لحظات ناب با خدا بودن را در ذهن قاب كرد و در قلب آويخت
نگاهم را از در و ديوارهاي اينجا پنهان ميكنم!
بوي رفتن ميدهد
خداحافظي!
چشمانم به ستونهاي مسجد التماس ميكنند؛ نگذاريد مرا ببرند...
كاش امروز، امروز بماند!
كاش اين يك سجاده جا را آغوشي بود براي خداحافظي!
كاش عطر لحظهها را ماندگاري امان ميداد
كاش ميشد اين سه روز را به توان رساند
فردا من كجا هستم؟
ميهراسم.
نميخواهم بروم، چه كسي تضمين ميدهد كه سال ديگر برگردم.
اينجا ديگر مجالي براي ماندن نيست، بايد رفت، تنها ميتوان لحظات ناب با خدا بودن را در ذهن قاب كرد و در قلب آويخت، شايد براي پاسخ يك روز!
ديشب همه ی معتكفین دل خود را به ستونها و ديوارهاي مسجد سپردند..
.
از فرداهاي سردي سخن ميگفت كه در خانه سرگردانيم و خوابمان نميرود و سجادههايمان را ميهمان نيمه شبها كرده و به ياد سحرهاي اعتكاف، ناله سر خواهيم داد.
ديشب نيايشها بيش از پيش بوي اجابت ميداد.
گفتههاي شب اول مداح تعبير شد.
بغضمان تركيد و سجادههايمان را اشكباران كرد.
باز هم نتوانستيم آرزوهاي كوچكمان را فراموش كنيم، برايشان دعا كرديم!
كاش ميشد دستان خواب را رها كرد اما چاره نيست بايد براي اعمال ام داوود آماده شد
....
ساعت 10 صبح، روز سوم اعتكاف، مسجد است، با صداي مداحي " ياد امام و شهدا، دل را ميبره كرب وبلا..."
چشمانم را به روز خداحافظي گشودم، احساس آواره شدن دارم، آخرين فرصتها دارند مرا به دست لحظهها ميسپارند!
گيجم
چرخي ميان معتكفين زدم، آرزوي همه ماندن بود و دلهره اينكه واي اگر من هماني باشم كه بودم!
نه!
از پشت بلندگو امانمان نميدهند:
"پتوهايتان را تحويل دهيد و وسايل شخصيتان را جمع كنيد"، بيرونمان ميكنيد، كجا برويم، تازه با همسايهها آشنا شده بوديم،
كجاي دنيا همسايهها براي دراز كردن پا جايشان را قرض ميدهند.
نه انگار بايد خداحافظي كرد.
خداحافظ در و ديوارها و ستونهاي مسجد ..
دلمان را ميانتان جا گذاشتيم، امانت دار خوبي باشيد
خداحافظ شبهاي اعتكاف، سحرهاي به ياد ماندني و فراموش ناشدني!
خداحافظ فرشتههايي كه كارت خادميت معتكفين را به سينه يدك ميكشيد
ميزباني به خوشرويي شما نديده بوديم
خداحافظ همسايههايي كه دوستيتان برايمان از جنس اعتكاف شد
خداحافظ آرامش!
سلام دنيا....سلام دلهره
سلام آشوب فردا، فردايي كه نميدانم چه رنگي خواهي بود
....
من ميان اين همه برگه چه ميكنم
چه خوب معتكف شديد!
معتکفین
حال و احوال گرفتار تماشا دارد
گریه ی عبـد گنـه کار تماشا دارد
آمدم گریه کنم تا که نگاهی بکنی
چون ستاره به شب تـار تماشا دارد
هر چه شد بین من و تـو ز همه پوشاندی
آبروداریِ ستـّار تماشا دارد
بـارها زیـر همه قـول و قـرارم زده ام
دست گیریِ تـو هـر بـار تماشا دارد
مهربـانی بـه گنـهکار بُــَود عادت تو
کـَرم سفرۀ غفـّار تماشا دارد
ماه، ماهِ رجب و سفره بـه نـام عـلی است
لحظه ی جلوه، رخ یـار تماشا دارد
عاشق نیمه شب صحن و سرایِ نـجفـم
حـرم حیـدر کـرّار تماشا دارد
همۀ آرزویم یک سحر کرب و بلاست
شب جمعه حـرم یـار تماشا دارد
مادری دست به پـهلو پـسری پـاره گلو
گـریـه ها لحظۀ دیـدار تماشا دارد
روضـۀ قحطی آب و لبِ عـطشان حسین
گـوشۀ صـحن علمـدار تماشا دارد
خاک ری را به بـهای سـر آقـا دادند
زین جهت گریۀ بسیار تماشا دارد
کـاش امسال شـود سال ظهـور دلبـر
پـرچم خیمۀ دلـدار تماشا دارد
---------------------------------------------
.
مناجات #عامیانه
«ویژه اعتکاف دانش آموزی»
#مناجات
#اعتکاف
#ام_داوود
لحظات آخره ، دلم گرفته بخدا
حالا امشبو کجا حرف بزنم باهات آقا
توی روزگاری که نارفیقی شده زیاد
مهربونیات همیشه توی خاطرم میاد
مادرم از روز اول منو دستو سپرد
پدرم با عشق تو ، نون سر سفرمون آورد
پدرم اگر چه خیلی وقتا حسرت می کشید
اما از هیچ کسی جز ، خودتو منت نکشید
منم حالا اومدم فقط به تو رو بزنم
گناها رو از دلم ، با گریه جارو بزنم
میدونم خیلی جاها به حرفتو گوش ندادم
آخرش هم چوب میخوردم توو گناه میفتادم
حالا امروزو میخوام ، یه قولایی بهت بدم
قید هر چی که تو رو ازم جدا کنه ، زدم
قول میدم همیشه خادم تو هیات بمونم
قول میدم قدر زیارتا رو بیشتر بدونم
قول میدم تو روضه هات ، شبیه بارون ببارم
هرجا کارم گیر کنه اسم حسینو میارم
قول میدم شبای جمعه ، رو به کربلا بشم
یه سلام بدم به آقا ، جزو زائرا بشم
قول میدم تو روضه ها همیشه ناله بزنم
وقتی کربلا میخوام ، رو به سه ساله بزنم
به فدای دختری که تنش از تبش میسوخت
توی خیمه ها کنار عمه زینبش میسوخت
فدای یتیمی که گم شده توو بیابوونا
کتکش میزدن هر موقع صدا میزد بابا
#ام_داود
#حسین_روشنازاده
.
#زمزمه، #زمینه، #واحد، #شور ..
#شب_جمعه ..
شب جمعه حرم تو
مرکز عشق و جنونه
هرکی کربلاست تواین شب
ذکر یاحسین می خونه
چِقَدر شلوغه دورت
آقا تو این شب زیبا
چشم هرعاشق و شیداست
شبیه زمزم و دریا
همه اومدن به پابوس
همه اومدن زیارت
به اُمید اینکه آقا
بهشون بشه عنایت
می دونم کرامت تو
حد و اندازه نداره
زیر قبه شب جمعه
لطف و مرحمت می باره
زیارتْ عاشورا خوندن
چه ثوابی داره امشب
هدیه به حسین و عباس
هدیه به رباب و زینب
به..چه جای با صفایی
وه..چه بین الحرمینی
همه می خونند زیر لب
چه اباالفضل و حسینی
یکی با کرامت و فضل
یکی شُهره در رشادت
یکی اوج مردی و شور
یکی اُسوه ی شهادت
یکی شد ذبیح العطشان
یکی ساقی العطاشا
یکی بی سر ولی تشنه
یکی بی دسته و سقّا
خلاصه خیلی کریمی
حرمت نداره همتا
تویی مولای اباالفضل
یاحسین ای گل زهرا
تو ولیّ علی اکبر
تو بابایِ علی اصغر
تو عزیز دل زینب
تویی تو غریب مادر
شنیدم حضرت زهرا
شب جمعه حرم توست
میون صحن و رواقِت
بی قراره ماتم توست
از حرم تا قتلگاه رو..
میره با ناله و شیوَن
می خونه روضه و میگه
پسرم رو تشنه کشتَن
میگه ای غریب مادر
کی برید حنجرت رو..
کی به خاک و خون کشیده
بدنِ مُطهرت رو..
تو حسین ابن علی و..
کشتنِت با بغضِ حیدر
عاقبت سرت به نیزه
شده پیش چشم خواهر
ای حسین جان ای حسین جان..
*این شعر شب جمعه ای در حرم امام حسین علیه السلام ثبت شده، ان شاءالله مقبول حضرتش قرار گرفته باشد.التماس دعا
.
.
#زمزمه
#مناجات_با_حضرت_زینب
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
۱۱۹۸
ندارم تاب
ز هجر روی تو من ندارم خواب
دو دیده از دوریت بود پر آب
ندارم تاب
امشب شب جمعه
دانم کربلایی
هم گوشه گودال
هم پایین پایی
میخونی
السلام علی الشیب الخضیب
السلام علی الخد التریب
چه خاکی بریزم به سر از
واژهی علی البدن السلیب
میخونی
از حسین و جای پای شمر
خونی شده چکمههای شمر
بگو از محاسنی که بود
توی مشت و پنجههای شمر
****
خرابم من
چو گیسوی تو به پیچ وتابم من
شبیه تو بین آفِتابم من
کبابم من
هم تنگی گودال
مونده یادِ زینب
هم پیکر پامال
مونده یادِ زینب
از یادم
نمیره تورو چه بد زدن
نامردا تورو بی حد زدن
مثل مادرِ در پشتِ در
به تن تو با لگد زدن
میبینی
روی سینمه پیراهنت
خونیه لباس بدنت
از پیراهنت معلومه که
چی اومده به روز تنت
****
کجا هستی
گمونم که زیر دست و پا هستی
هنوز شاید زیر مرکبا هستی
کجا هستی
پا کشیدی رو خاک
کُشتی خواهرت رو
مُردم تا که دیدم
زیر حنجرت رو
میلرزید
روی تل، تموم پیکرم
دستمو گذاشتم رو سرم
با خنده دیدم جدا میکرد
سرتو رو پای مادرم
دیدی که
من عقب عقب رفتم حرم
هنوزم نمیشه باورم
من به تو نکرده پشت ولی
پشت و رو شدی برابرم
****
🔴 ۲۷ دیماه سالروز شهادت نواب صفوی
گرامی باد .
🔵 شهید سید مجتبی نواب صفوی:
🟢 آرزو دارم که حکومت اسلامی تشکیل بشود و آن زمان بزرگترین افتخارم این است که رفتگر خیابانهایش باشم.
🌷 شهادت ۲۷ دیماه ۱۳۳۴
🌷 تیرباران بدست رژیم پهلوی
🟡 مقام معظم رهبری : سلام بر آن پیشاهنگ جهاد و شهادت در زمان ما.
🌺شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
دعای کمیل - فرهمند.mp3
11.37M
#دعای_کمیل با صدای #استاد_فرهمند
مدت ۳۸:۲۸ دقیقه