|⇦•اَلصَّلاة، اَلصَّلاة...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا
اَلصَّلاة، اَلصَّلاة...
بغض زمینیا شکست و
تو آسمون عزا و ماتمه
صف میبندن ملائکه
پشت سرِ امامِ فاطمه
اَلصَّلاة، اَلصَّلاة...
قامت می بندن به نمازش
الله اکبر، الله اکبر
یاد نماز و راز و نیازش
الله اکبر، الله اکبر
شیرین ترین روزایِ زندگیمو
ازم گرفتن، ازم گرفتن
خدا شریک خوب بندگیمو
ازم گرفتن ازم گرفتن
فاطمه دلخوشی زندگیم بود
خودت میدونی خودت میدونی
دیدی چطور تموم دل خوشیمو
ازم گرفتن ازم گرفتن
حیدر و این همه غم
یارب اِرحَم
دارم می میرم از خجالت
الله اکبر، الله اکبر
از این اُمت دارم شکایت
الله اکبر، الله اکبر
اَللّهُمَ اِنَّ هذهِ اَمَتُک
وَ ابنَتُ عَبدِک
وَ ابنَتُ اَمَتِک
آیه های سوره ی کوثر
زخمی و شکسته و پرپر
رو پر بال ملائک
نَزَلَت بِک، نَزَلت بِک
حیدر و این همه غم
یارب اِرحَم
لا نَعلَمُ مِنها اِلّا خَیرا
جز خوبی ندیدم من از زهرا
رسیده وقت تکبیرِ آخر
الله اکبر، الله اکبر
خدا دیگه تموم کارِ حیدر
الله اکبر، الله اکبر
نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَة
يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ اَلزَّفَرَاتِ
لاَ خَيْرَ بَعْدَكِ فِي اَلْحَيَاةِ
وَ إِنَّمَاأَخْشَى مَخَافَةَ
أَنْ تَطُولَ حَيَاتِي
خوشی زِ عُمر ندیده خدا نگهدارت
صنوبری که خمیده خدا نگهدارت
قرار بعدیمان کربلا زمان غروب
کنار رأس بریده خدا نگهدارت
حسین ای وای، حسین ای وای
|⇦•تو قنوت نمازت برای من...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
تو قنوت نمازت برای من دعا کن
تو شلوغی محشر نوکرت وصدا کن
دستم رو بگیر فقط تورو دارم
من از غم تو یه عُمره میبارم
مادر میدونی چقدر دوست دارم
تویی کَس و کارم
روز قیامت به رشته های
چادر سیاهت دخیل می بندم
عاقبت من ختم به خیره
چون به حسینت علاقه مندم
یا زهرا یا زهرا...
چه خوبه که تو دنیا گدا و مبتلاتم
افتخار من اینه گدای بچه هاتم
تا روز ابد پرچم تو بالاست
مثل همیشه رو لب نوکرهاست
آرامشِ من یا زهراست
از کَرَمِمولاست
عزیزتر از توکسی ندارم
الهی مادر جونم فدات شه
عزیزترانم فدا عزیزات
دار و ندارم خرج عزات شه
یا زهرا یا زهرا...
تو دل من یه عُمره بار غمت نشسته
غربت تو همیشه راه گلومو بسته
از برکت تو شیعه سرش بالاست
ایام غمت شبیه عاشوراست
تا صبح ابد برات عزا برپاست
چشام برات دریاست
حِصنِ حَصینِ اسم تومادر
گوشه نگاهت خط امونه
روز قیامت دست کریمت
روسر شیعه یه سایبونه
یا زهرا یا زهرا...
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
تو که در سینه خود سوره کوثر داری
بوسه بر دست خود از لعل پیمبر داری
تو همان سیب بهشتی که پیمبر بوئید
دامنی چون گل ریحانه معطر داری
تو شب قدری و قَدرت همه جا نامعلوم
قدری از عالم امکان تو فراتر داری
ای فدای تو و آن چادر خاکی شده ات
ای فدای تو و آن تاج که بر سر داری
سپر شیر خدا، سینه مجروح تو شد
بازهم شرم ز ماهِ رخِ حیدر داری؟
چِقَدَر زار شدی، آب شدی فاطمه جان
این چه حالیست که در گوشه بستر داری؟
مرگ را هِی نَطلب، زینب تو می شنود
تو خودت تازه جوان هستی و دختر داری
#وحید محمدی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
السلام ای سوره کوثر چطوری؟ بهتری؟
السلام ای یاس پیغمبر چطوری؟ بهتری؟
السلام ای لاله ی پرپر چطوری؟ بهتری؟
السلام ای بهترین مادر چطوری؟ بهتری؟
ای چراغ خانه ی حیدر چنین سو سو نزن
پیش چشمان امیرالمؤمنین سو سو نزن
چند وقتی هست اینجا هم نشین بستری
مثل من لبریز از درد دل و درد سری
گاه بهتر می شوی و گاه گاهی بدتری
با علی حرفی بزن این روزهای آخری
با صدای گریه ات هر بار هق هق می کنم
خوب شو جان علی، با رفتنت دق می کنم
چند وقتی هست که حال هوایت خوب نیست
گریه کمتر کن گلم، گریه برایت خوب نیست
باز حال بازوی مشکل گشایت خوب نیست
فاطمه برخیز... حال بچه هایت خوب نیست
باز با یک خنده ات این خانه را آباد کن
حیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کن
فاطمه بی خوابیِ بسیار پیرت کرده است
کنج بستر این تن تب دار پیرت کرده است
آتش و میخ و در و دیوار پیرت کرده است
تیزی و داغی آن مسمار پیرت کرده است
هیچ کس باری ز روی شانه هایت برنداشت
فاطمه ای کاش اصلا خانه ی ما در نداشت
بس که اشک از دیده ی کم سو گرفتی فاطمه،
چند روزی هست با غم خو گرفتی فاطمه
زیر چادر دست بر پهلو گرفتی فاطمه
از علی هم چند باری رو گرفتی فاطمه
*زیر چادر دست بر پهلو بگیر اما بمان
باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان*
این غمِ همواره همراهت عذابم می دهد
دردهای سخت و جانکاهت عذابم می دهد
سرفه های گاه و بی گاهت عذابم می دهد
این سیاهی بر روی ماهت عذابم می دهد
چند روزی بیشتر مهمان این ویرانه باش
باز هم نانی بپز، گرمای این کاشانه باش
محور هر پنج تن، حال تو بهتر می شود
ای به قربان تو من، حال تو بهتر می شود
با حسین و با حسن، حال تو بهتر می شود
پس نزن حرف از کفن، حال تو بهتر می شود
استراحت کن عزیزم که تنت تب می کند
کارهای خانه را امروز زینب می کند
با دل سوزانِ تو هم سوختم هم ساختم
با نفس های پر از آه تو هر دم ساختم
من برای زخم هایت نیز مرهم ساختم
تا نیفتد... درب را این بار محکم ساختم
تو زمین خوردی علی افتاد از پا ناگهان
جان حیدر راه اگر دارد بمانی، پس بمان
بعدِ احمد حق تو انکار شد یا فاطمه
غربت و غم بر سرت آوار شد یا فاطمه
میخ در هم مایه ی آزار شد یا فاطمه
"هرچه شد بین در و دیوار شد" یا فاطمه
"خواستم یاری کنم اما نشد" زهرای من
"بند غم از دست هایم وا نشد" زهرای من
(* این بیت: جناب آقای محسن ناصحی)
#وحید محمدی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
اشک از دیده ي خونبار بیفتد سخت است
هر کجا بستر بیمار بیفتد سخت است
اوج این واقعه را جان علی می داند
خانم خانه که از کار بیفتد سخت است
به خدا فرق ندارد که کجا ، یک مادر ...
کوچه یا در خم بازار بیفتد سخت است
به زمین خوردن مادر به کناری امّا ...
پیش چشم پسر انگار بیفتد سخت است
مرد باشد ، و زنش پشت در خانهء
او در دل آتش اغیار بیفتد سخت است
سینه اش شد سپر شیر خدا ، امّا حیف
کار این سینه به مسمار بیفتد سخت است
صورت حور که از برگ گلی نازک تر
گذرش چون که به دیوار بیفتد سخت است ...
آنکه مادر شده این واقعه را می فهمد
بعدِ شش ماه اگر بار بیفتد سخت است
خواست تا شانه کند موی سر زینب را ...
شانه از دست گرفتار بیفتد سخت است !
دیدن نیمه در سوخته سخت است ولی
دیدنِ صحنه به تکرار بیفتد سخت است ...
کوچه ها اوّل غم واقعهء کرببلاست ...
علم از دست علمدار بیفتد سخت است
#وحید محمدی
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
"اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی فاطِمه، السَّيِّدَةِ الْجَليلَه، ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِيلَه، فِي الْمُدَّةِ الْقَلِيله، الْمَخْفِيَّةِ قَبْرُها، الْمَجْهُولَةِ قَدْرُها، الْمَمْنُوعَةُ ارثها، الْمَجْهُولَةِ قَدْرَهَا، المَکسورة ضِلْعُهَا، المَقتولة وَلَدَهَا، المغصوبة حَقَّهَا"
زخمی ترین مریض
علی را بهم نریز
"المضروبة وَجْهِ هَا، المجروحة عینها، المضلومة بَعْلُهَا"
بزرگ مدینه، بزرگ همه
دعای قنوتِ شب فاطمه
بیا خانه را آب و جارو زدم
به عشقت خودم پشت درآمدم
*روزای آخر گفت: فضه! زیر بغل هام رو بگیر، خانوم جان حالتون خرابه، گفت: فضه! علی ببینه من پشت درم نیرو میگیره...*
خودم آمدم تا سلامت کنم
به جای همه احترامت کنم
بیا احترامت فقط با من است
جوابِ سلامت فقط با من است
تو خورشیدِ زهرای این خانه ای
عزیزم تو آقایِ این خانه ای
مُهیای تو خانه را ساختم
علی جان بیا سفره انداختم
بیا سیر امشب نگاهت کنم
تماشای رخسار ماهت کنم
نگاهِ تو را از خدا خواستم
من از دارِ دنیا تو را خواستم
تمنای دستانِ سرد منی
تو دل گرمیِ من، تو مَرد منی
بیا چاره ی حالِ پروانه کن
بیا گیسوانِ مرا شانه کن
اگر گیسوانم به هم ریخته
کمی کار خانه سرم ریخته
سرم را اگر پیش تو بسته ام
اگر گریه کردم کمی خسته ام
خیالِ تو راحت رویم زرد نیست
اگر گریه هم کردم از درد نیست
که این گونه دلگیر کرده تو را
چه کس این چنین پیر کرده تو را
به امر پیمبر عمل می کنی
بمیرم که زانو بغل می کنی
*بی بی اومد تو مسجد گفت: چرا هیچکی از حق علی دفاع نمیکنه؟ مگه علی با شما چه کرده؟ اون که چاه میکَنه وقف میکُنه، اون که خرماها رو تقسیم میکُنه، عبارو تکون میده مبادا یه خرما به عبا چسبیده باشه و به خونه بیاد...*
چه کرده اید که خَلق احترامِ او نکنند
سپرده اید غلامان سلامِ او نکنند
ـــــــــــــــــ
ببینم تو را رو به راهی علی
بمیرم برایت الهی علی
غمت را روی شانه ام برده ام
نگو از غریبی مگر مُرده ام
مدینه اگر نیست گریان تو
من و بچه هایم به قربان تو
به دنیا پرستی عمل می کنند
شنیدم تو را کم محل کنند
اگر بی قراری به مسجد نرو
اگر غصه داری به مسجد نرو
کنارِ من و بچه هایت بمان
همین جا نمازِ جماعت بخوان
تو مولای والامَقامِ منی
بدان تا قیامت امامِ منی
اگرچه دَرِ خانه ات هم شکست
علی خانه ی تو بهشتِ من است
یل خیبر این قدر گریه نکن
جلوی در این قدر گریه نکن
من از اشک مردانه دق میکنم
همین گوشه ی خانه دق می کنم
مگر مُرده باشم تو گریه کنی
زمین خورده باشم تو گریه کنی
تو به حدِّ کافی پریشان شدی
همان کوچه بس بود، گریان شدی
زمین خوردن من فدای سرت
کتک خوردم اصلاً فدای سرت
بر آن خونِ دیوار خیره مَشو
به تیزی مسمار خیره مَشو
به جانِ علی پهلویم بهتر است
عزیزِ دلم بازویم بهتر است
تو حرف از مدینه شنیدی علی
سَرِ من خجالت کشیدی علی
ببین رفتنی ام به زحمت نیوفت
جواب هرکسی را نده هرچه گفت
*هر کاری میخوای بکنی مردونه اش خوبه، جهاد مردونه، صدقه مردونه، دستگیری مردونه، یه کاری هست زنونه اش به همه ی کارها می ارزه، اگه خواستی برا زهرا گریه کنی زنونه گریه کن، هی به سینه بزن بگو: یارالی نَنَه، ای مادرِ زخمیِ من، به پا بزن بگو: ای جوان نَنَه... مادری که تو سن هجده سالگی دست به دیوار میگرفت راه میرفت...*
نمی تونم پَرَمو بلند کنم
از زمین مادرمو بلند کنم
زدنت تو کوچه ها روم نمیشه
جلوی مردم سَرمو بلند کنم
* امام حسن میگه: موقعی که میرفتیم من دستم تو دستِ مادرم بود، اما از مسجد که می اومدیم من عصای مادرم بودم...*
از مسجدِ جَدّم می اومدیم خونه
ابرِ چشمِ مادر دیدم که بارونه
حسرت او روزا کوتاهی قد شد
با مادرم رفتم خیلی برام بد شد
ـــــــــــــــــ
مردک پست که عُمری نمکِ حیدر خورد
نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد
*یهو دیدم نامرد یه قدم جلو اومد مادرم یه قدم عقب رفت، دوباره یه قدم جلواومد مادرم عقب تر رفت، مادرم نگاه به اون نانجیب نمی کرد، نانجیب یه نگاهی دور و برش کرد تا دید کسی نیست، تا دید بابام نیست، بی هوا سیلی به مادرم زد...*
ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
ـــــــــــــــــ
سادات شرمنده
مغیره داره به حسن میخنده
روزِ قیامت که میگن امروزه
در داره رویِ مادرم میسوزه
ـــــــــــــــــ
اون مادر شهید میگن: هر چه اصرار می کردیم که آزمایش دی اِن اِی انجام بده تا بچه ات که گمنامه مشخص بشه کجاست، حتی به بچه هاش هم اجازه ی این کار و نمیداد، میگفت: الان بچه ی من که گمنامه مادرش زهراست، اگه دیگه پیدا بشه من میشم مادرش، الان شب های جمعه زهرا میره بالا قبرش، من مادری بیشتر بلدم یا زهرا؟ بخدا زهرا بیشتر مادری بلده...
بچه ها اومدن فضه گفت: بچه ها غذاتون آماده است، بشینین غداتون رو بخورید، یه نگاهی کردن گفتن: فضه! کی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم؟ فضه گفت: بچه ه
ا دیگه بی مادر شدید زود باشید باباتون علی رو خبر کنید، روایت میگه: بچه ها دویدن سمت مسجد تا گفتن:"اَبَتا مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَة" بابا مادرمون فاطمه از دنیا رفت، دیدن علی با صورت زمین خورد، هی دیدن تا مسجد زمین میخوره، دست گذاشت روی در" یا قُرَّةَ عَینِ الرَّسوُل" دید فاطمه جواب نمیده... "يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْن" راوی میگه: "فَأَلْقَی الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِهِ"دیدن علی عبا و عمامه رو درآوُرد" وَ نَادَاهَا یَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُکَلِّمْهُ" زهرا! با من حرف بزن..*
بگذار بگویمت به فریاد
چون طفل علی به گریه افتاد
ارکان فلک ز حرکت افتاد
مولای سخن به لُکنت افتاد
*دوباره علی صدا زد"یَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُکَلِّمْه" راوی میگه: دید علی چاره ای نداره، صدا زد:" فَأَنَا ابْنُ عَمِّکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِب" روح از جسم قبض شده بود، اما زهرا دید علی داره گریه میکنه، با خودش شاید گفته باشه، من محسن دادم علی گریه نکنه، من دستم شکست علی گریه نکنه، روایت میگه: "فَفَتَحَتْ عَیْنَیْهَا فِی وَجْهِه" زهرا چشماش رو باز کرد، یه نگاه به صورت علی کرد،"وَ نَظَرَتْ إِلَیْهِ وَ بَکَتْ وَ بَکَی" دو تایی شروع کردن گریه کردن...
بذار از اینجای روضه برم کربلا، آخه خود مادرمون لحظه های آخر وصیت کرد" وَ لَا تَنْسَ قَتِيلَ الْعِدَى بِطَفِّ الْعِرَاق" علی جان خیلی حواست به حسینم باشه... "صلی الله علیک یا مظلوم" حسین هم از باباش امیرالمؤمنین یاد گرفت، دید چه جوری باباش مادرش زهرا رو صدا زد تا جوابش رو داد، حسین هم روز عاشورا، کربلا کنارِ بدنِ اِرباً اِربای علی اکبرش، صدا زد:*
اي پسر من پدر پير توام
پدر پير و زمين گير توام
آمدم با چه شتابي سويت
تا مگر زنده ببينم رويت
چشم اگر باز كني جادارد
حال باب تو تماشا دارد
*ای حسین!...*
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
بی بی سلام آمدم امشب عیادتت
باران شوم برای تو و داغ غربتت
بی بی سلام با غم حیدر چه می کنی
با گریه های هِجر پیمبر چه می کنی
بی بی سلام راهی بستر شدی چرا؟
بی بی سلام این همه لاغر شدی چرا؟
چیزی نمانده است دگر از وجود تو
رنگی نمانده است به روی کبود تو
سر درد داری و سر تو تیر می کشد
اصلا تکان نخور، پَرِ تو تیر می کشد
می ترسم اینکه پیرهنت لاله گون شود
می ترسم اینکه بستر تو غرق خون شود
پهلو شکسته، درد تو را آب کرده است
خیلی تو را شکسته و بی خواب کرده است
ای نور آشیانه چرا پیر گشته ای؟
آه ای جوان خانه چرا پیر گشته ای؟
جانم فدای پلکِ تَرِ نیمه جان تو
بی بی فدایِ روضه ی قدِّ کمان تو
بی بی سلام با غم زینب چه می کنی؟
با قصّه سه تا کفن امشب چه می کنی؟
انگار سوزِ آه تو در شور و شین شد
ذکر لبانِ خشک تو نام حسین شد
تو می روی ولی پسرت بی کفن شود
در قتلگاه، کشته ی صد پاره تن شود
پس با زبان پر گله زینب در آن میان
رو بر مدینه کرده و وا می کند زبان:
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست ...
#وحید محمدی
#مدح_حضرت_زهرا_سلام الله علیها
لحظه های عاشقی پیش تو معنا می شود
قطره با یک گوشه ی چشم تو دریا می شود
از کرامات تو آوردند در تاریخ که
دختر نه ساله ای امّ ابیها می شود
وصف شأنت در حدیث قدسی لولاک حق
یا که در شرح نزول قدر معنا می شود
ای بنازم چادر پر وصله ات را که از آن
یک یهودی خانه اش عرش معلّی می شود
حضرت صدّیقه ای حرفت کلامت حجت است
هر کسی شاهد بخواهد از تو رسوا می شود
عید من روزیست که غم ها به پایان می رسد
مادرم بعد از سه ماه از بسترش پا می شود
جامه ی نو چیست ؟ ما با جامه ی مشکی خوشیم
قفل های بسته با هر یک نخش وا می شود
آب و نان و فکر و ذکر و هستی ما فاطمه ست
لحظه های عاشقی پیش تو معنا می شود
#سید پوریا هاشمی
زمینه – حضرت زهرا سلام الله علیها
ذکر دل اهل ولا سیدتی یا زهرا
میگیم همه با شهدا سیدتی یا زهرا
حبیبه ی حیدر یا فاطمه اَغیثینی
شفیعه ی محشر یا فاطمه اَغیثینی
حقیقت کوثر نور دو عین جان حسین اَغیثینی
وسعت ِ غم تو چه بی نهایته به خدا
غُصه ی دل تو برا ولایته به خدا
بر دست تو خورده برا بوسه لب پیغمبر
تعقیبات بعد نماز عشق تو یا حیدر
بهانه ی خلقت یا فاطمه اَغیثینی
حقیقت رحمت یا فاطمه اَغیثینی
مادر امامت ذکر لبی جان نبی اَغیثینی
من اگه قیامت نباشی یاورم چه کنم؟
دست تو نباشه اگه روی سرم چه کنم؟
وسعت ِ غم تو چه بی نهایته به خدا
غُصه ی دل تو برا ولایته به خدا
میگن یه روز تو مدینه رخسار تو شد نیلی
مُغیره و قنفذ و یک جنایت تحمیلی
به تَن ِ ضعیفت نمونده جون اَمون ای دل
ضربه ی غلاف و قدّ کمون اَمون ای دل
با دلی پر از خون علی شده مرثیه خون اَمون ای دل
قلب تو شرر از شرار میخ در میگیره
جون دادی تا که دین یه بار دیگه جون بگیره
وسعت ِ غم تو چه بی نهایته به خدا
غُصه ی دل تو برا ولایته به خدا
نوحه – بعد از شهادت حضرت صدیقه سلام الله علیها
ای نور دیده یار شهیده/تو رفته ای با قدّ خمیده قدّ خمیده
ای/همسنگر من/ای روشنای/چشم تر من
یا فاطمه جانم فاطمه جانم فاطمه جانم...
دفنت نمودم با دیده ی تر/شرمنده گشتم من از پیمبر/با قلب مضطر
آه/گشتی آزرده/یاس پژمرده/ای سیلی خورده
یا فاطمه جانم فاطمه جانم فاطمه جانم...
رنگ از رخ زینبت پریده/کجایی ای یار قد خمیده/نور دو دیده
ای مادر جوان/ماه بی نشان/یار قد کمان
یا فاطمه جانم فاطمه جانم فاطمه جانم
زمینه ی بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
((من و این همه غم زهرا زهرا/سپرم شده خم زهرا زهرا))
تویی بهونه ی اشک حسنین/همیشگی شده گریه ی حسین/کجایی ای زهرا
کجایی ای زهرا...
رفتی از بر من زهرا زهرا/گل پرپر من زهرا زهرا
فِراق تو شده غصه ی دلم/حلال کن علی و از تو خجلم/حبیبه ی طاها
کجایی ای زهرا...
غم ِ من بی حساب زهرا زهرا/سلامم بی جواب زهرا زهرا
ببین که گواه ِ غربتم اینه/شده انیس من چاه مدینه/واویلا وویلا
کجایی ای زهرا...
زمینه/شور – حضرت زهرا سلام الله علیها
همسنگر حیدر/تا لحظه ی آخر
تویی نور چشم بابا/یا زهرا یا زهرا
شفیعه ی محشر/ای سوره ی کوثر
بهار خزون دلها/یا زهرا یا زهرا
سینه میزنم با غمِت/تنها دلخوشیم کرمت
میرسه روزی که بیام/به زیارت حرمت
جون دادن/برای غم تو مادر/با نوای حیدر حیدر
مثه یک لاله ی پرپر/اینه آرزوی نوکر 2بار
یا زهرا فاطمه یا فاطمه جان...
جای شهیدان و/پیر جماران و
عاشقات میگیم یا زهرا/یا زهرا یا زهرا
دلم مثه شمعه/همنوا با جَمع ِ
نوکرات میگیم یا زهرا/یا زهرا یا زهرا
زندگی ما همگی/نذر روضه ی پسرت
ممنونم اجازه دادی/که بشیم گدای درت
یا زهرا/من گدای روسیاهم/غرق عصیان و گناهم
منم اونکه بی پناهم/ممنونم که دادی راهم 2بار
یا زهرا فاطمه یا فاطمه جان...
خزان گلشن ها/هجوم دشمن ها
تو بودی در آن کَشاکَش/یا زهرا یا زهرا
چیا میگن مردم/شدی یه لحظه گُم
تو دود و شرار ِ آتش/یا زهرا یا زهرا
ای ملیکه ی بی قرین/داشتی غصه و غم دین
پیش چشم شیر خدا/افتادی به روی زمین
واویلا/داره این دلا بهانه/با سرشک دانه دانه
یه هجوم ظالمانه/با غلاف و تازیانه
یا زهرا فاطمه یا فاطمه جان...
واحد – حضرت زهرا سلام الله علیها
به سبک: کنار قدمهای جابر......
درود همه اهل بیت و/نبی مُکرّم به زهرا
من الآن الی روز محشر/سلام دوعالم به زهرا
قسم بر شرافت،شرافت/بُوَد روز وشب در طوافش
درود تمام ملائک/به صبر و حجاب و عفافش
نوای دل ما/چو حیدر چو طاها
همیشه به هر جا/یا زهرا یا زهرا
یا زهرا یا فاطمه...
منم آنکه از بهر قربان/نباشم برای تو قابل
تویی آنکه از جانب حق/به شأنش شده سوره نازل
تویی کوثر مهر و احساس/به باغ نبوت گل یاس
به گنجینه ی عشق بابا/تویی برتر از دُرّ و الماس
هماره به سویت/بُود روی بابا
تویی روح ِ بین ِ/دو پهلوی بابا
یا زهرا یا فاطمه...
پس از هجر بابا به یثرب/به تو شد ز دشمن ستمها
پی یاری دین و قرآن/شدی توگرفتار غمها
چنان بر تو شد ظلم بی حد/ز سوی عدو ظالمانه
که باید بپرسم غمت را/ز میخ در و تازیانه
ز بار مصائب/خمیده شدی تو
به پشت همان در/شهیده شدی تو
یا زهرا یا فاطمه..
نوحه – حضرت زهرا سلام الله علیها
ولایت در آب و گل ما/بُوَد این نوای دل ما
محبین مولاییم/فدایی زهراییم
پر از شور آواییم/فدایی زهراییم
یا زهرا....مدد یا فاطمه جان...
به دُخت ِ پیمبر چه ها شد/به راه ولایت فدا شد
به دستش رایت عشق/خمیده قامت عشق
بُوَد نهایت عشق/خمیده قامت عشق
یا زهرا....مدد یا فاطمه جان...
امان از حدیث غم او/چه گویم ز عُمر کم او
هجوم بی بهانه/جفای ظالمانه
غلاف و تازیانه/جفای ظالمانه
یا زهرا....مدد یا فاطمه جان...