#امام_سجاد #مرثیه_حضرت_زینب
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
سه روز است آب و غذایی نخوردیم
نشستیم و جای کبودی شمردیم
سه روز است ما جای خوابی نداریم
به جز آستین ها حجابی نداریم
دعا کن کسی بین معبر نباشد
اگر هست از مردم شر نباشد
ببین باز کردند دروازه هارا
دعا کن من و بچه هارا... نگارا!
عجب ازدحامی عجب پست هایی
عجب لات هایی عجب مست هایی
عجب جای تنگی عجب طبل جنگی
عجب دستهایی عجب چوب و سنگی
دل شام ازینکه اسیریم شاد است
دلم سوخت.. رقاصه دورم زیاد است
بگو نیزه دارت نخندد به دردم
قرار است تا کی به کوچه بگردم؟!
کسی نیزه میزد به پهلوم در راه..
کسی درمیاورد ادای مرا آه..
امان از اسیری امان از غریبی
روی صورتم چنگ زد نانجیبی
چه میشد درآن کوچه دیگر نبودی
که من هو شدم بین مشتی یهودی
خودت کور کن چشم آن ساربان را
خودت لال کن آن زن بد دهان را
ابالفضلِ ما بود و خشمی خروشان
که رفتیم بازار برده فروشان..
من از دخترانت خجالت کشیدم
چگونه بگویم چه حرفی شنیدم
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
==========================
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
اینجا بریدنِ سر مظلوم عزت است
نایاب بین مردمِ این شهر غیرت است
بهر نگه به قافله ی بی پناه تو
دروازه ی ورودی کوفه قیامت است
اینجا میان این همه نامحرمانِ پست
یک تکه پاره پاره ی معجر غنیمت است
باران سنگ وهلهله یک سو ولی «حسین»
سوزان تر از تمامی اینها اهانت است
خرما و نان برای رقیه می آورند
اینجا چقدر بودنِ عباس نعمت است
فهمیدم از جسارت بر نام مادرم
بالاترین عداوت شان با سیادت است
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
____________
#امام_سجاد #مرثیه_حضرت_زینب
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
شاعر به حیرت است تو را دید یا شنید
گفت از الست و قافیه قالو بلی شنید
صبح از مدینه خواند و شب از کربلا شنید
از یار آشنا سخن آشنا شنید
چشم تو بود روز ازل غمزه ساز شد
نورت ظهور کرد و ابو حمزه ساز شد
دست تو ربنای قنوت اجابت است
سجاده ی تو قبله ی اهل عبادت است
اشکت نزول آیه ی باران رحمت است
لبهای تو صحیفه ی عرفان و حکمت است
هرکس کلاس درس تو را مستعد شده ست
پای دعای خمسه عشر مجتهد شده ست
از بس قرین رحمت تو ماه و سال ماست
آغشته با دعای تو رزق حلال ماست
شادیم با غم تو و غم بی خیال ماست
یک دم بدون عشق تو ، فرض محال ماست
تو روضه خوان داغی و ما نیز مستمع
ما را مباد رشته عشق تو منقطع
در شام، غیرِ بغض تو در سینه ها نبود
مسجد محلِّ رویش آیینه ها نبود
جز بوسه ی معاویه بر پینه ها نبود
منبر که جای بازی بوزینه ها نبود
منبر برای حج تو میقات عشق بود
حق با علی ست، خطبه ات اثبات عشق بود
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
==========================
#روضه و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها
به نفس حجت الاسلام میر باقری •✾•
السلام علیک یا ابا عبدالله اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
مقاتل نوشتن حضرت زینب سلام الله در ابتدای شب یه خیمه ی نیم سوخته ی به پا کرد همه رو قریب صد و اندی زن و کودک رو تو خیمه جمع کرد یکی مجروحه یکی غصه داره.از دختر امام حسین علیه السلام نقل شده. من هدف کعب نی دشمن قرار گرفتم بی هوش رو زمین افتاده بودم دیدم سرم تو دامن عمه ام زینبه. همه رو یکی یکی از تو این بیابون جمع کرد آرامشون کرد. سرشماری کرد دید دوتا از بچه ها گم شدند.نقل شده خود بی بی زینب به همراه خواهرشون کمر بستن و در این بیابان نا امن که در معرض خطر دشمنند.جست و جو می کردند. گشت و گشت دید این دوتا آقا زاده دست گردن هم انداختند زیر بوته ی خار از تشنگی، از ترس، از غصه جان دادند. آمد تو خیمه همه رو سراپا کرد به همه رسید احیاشون کرد. وقتی همه رو آرام کرد مشغول به مناجات با خدا شد..
از امام سجاد علیه السلام نقل شده فرموده نماز شب عمه ام شب عاشورا ترک نشدولی نمیتونست سراپا بایسته نمازش رو نشسته خواند. مناجات با خدا کرد عباداتش رو انجام داد. بعضی از مقاتل نقل کردن فرصت کوتاهی پیدا شد دیدن خودش رو به قتلگاه رسانید شب را به صبح رسانید.سر صبح همه رو آماده و مهیا کرد برا سفرِ اسارت. لذا وقتی آمدند کاروان را ببرند دیدند همه آماده اند. بی بی زینب سلام الله فرمود: اگه بناست مهلتی به ما بدین به ما اجازه بدین وداعی با سیدالشهدا و شهدامون داشته باشیم .لذا مسیر کاروان را از کنار قتلگاه قرار دادند وقتی آل الله به کنار قتلگاه رسیدن تعبیر اینه مثل برگ پاییزی خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختن...
بی بی میگرده تو این گودی قتلگاه بدن را پیدا نمی کند. تا این که ندایی شنید إِلَیَّ..إِلَیَّ خواهرم به طرف من بیا..
حضرت جلو رفت با بدنی مواجه شد قطعه قطعه، عریان، غرقه در خون،"الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ"با تعجب صدا زد.. "اَأنْتَ أَخی.. اَأَنْتَ ابْنَ والِدی"....*
ای مصحف ورق ورق ای روح پیکرم
آیا تویی برادرم نیست باورم
امام حسین علیه السلام:
مردم، بنده دنيايند و به ظاهر، دم از دين مىزنند و تا زمانى كه زندگىشان تأمين شود ، از آن دفاع مىكنند؛ امّا چون در بوته آزمايش قرار گيرند، ديندارانْ اندکاند.
📚تحف العقول، ص ۲۴۵۱۱۶۳
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.
﷽
ای یگانه منجی عالم بیا
زاده ی پیغمبر خاتم بیا
گوشه چشمی بما کن ازکرم
ای امام ابن امام ای محترم
💚💚
کی شود فصل خزانها سررسد
انتظار شیعیان بر سر رسد
یابن الزهرا .بیقرارم بیقرار
مانده ام در گوشه ای چشم انتظار
💚💚
حق زهرا کن نگاهی بر دلم
از فراغت خون دل شد حاصلم
العجل مولای خوبان،العجل
منتقم ای نور ایمان العجل
#اللهم_عجل لولیک الفرج
مناجات- امام- زمان - عجل - الله
سبک : نبسته ام به کس دل....
الهی زنده باشم ظهورتو ببینم
جمعه ها ندبه خوانم حضورتو ببینم
یابن الحسن کجایی
ای داد از این جدایی
کی میشود بیایی 2
خون شد دل شیعیان ، چون شام بر اسیران
خورشید پشت ابرا، تا کی نهان آقا جان؟
یابن الحسن کجایی
ای داد از این جدایی
کی میشود بیایی 2
مولا ببین غریبم ،بی صبرو بی شکیبم
آقا دلم گرفته ، تنها تویی حبیبم
حال دلم خراب شد ، از غصه دل کباب شد
کشتن تو حسین جان ، سوال بی جواب شد
دلم در تب و تاب شد ، یاد غم رباب شد
شش ماهه اصغرش چون ،حسرت قطره آب شد
یابن الحسن کجایی
ای داد از این جدایی
کی میشود بیایی2
تو نور مصطفایی، طبیب درد مایی
عجل علی ظهورک ، ای یار کربلایی
قسم به اشک زینب ،که جان رسیدش بر لب
آقا بسه جدایی ، جان زهرا کجایی؟
یابن الحسن کجایی
ای داد از این جدایی
کی میشود بیایی2
🌹الهم عجل لولیک الفرج🌹
روضه جانسوز حضرت زینب(س)
السلام علیکِ یا بنت رسول الله، السلام علیکِ یا بنت امیرالمومنین یا اُخت الحسن والحسین
مسلمانان مرا زینب مگوئید
مرا محنت کِشِ دوران بگوئید
بگوئیدم برادر مرده زینب
برادر مرده داند حال زینب
ای یادگار سه امام زینب
بر قلبِ سوزانت سلام زینب
◾سلام ما به اون خانمی که یه عمر مصیبت دید اما صبر کرد، بلاکِشِ دوران بی بی زینبه، چهار سال بیشتر نداشت که داغِ جدش رسول خدا رو دید صبر کرد، هنوز آب غسلِ پیغمبر خشک نشده بود پهلوی مادرش زهرا رو شکستند جلو چشمانش، به مادرش سیلی زدن اما صبر کرد، هنوز داغ مادرش رو از یاد نبرده بود که فرق شکسته ی باباش امیرالمومنین رو دید، صبر کرد، بمیرم برات زینب یه روز هم تکه های جگر برادرش امام حسن رو دید اما بازم صبر کرد بی بی زینب روز عاشورا در نصف روز جلو چشمانش تمام عزیزانش رو شهید کردن بازم صبر کرد، تمام دلخوشیش حسین بود
اما امان از اون لحظه ای که حسینش هم صدا زد خواهرم زینب منم میخوام برم میدان زینب جان خواهرم خدانگهدار، زینب کبری طاقت دوری برادرو نداره، عرضه داشت حسینم ، برا من دیگه کسی نمونده توهم میخوای بری زینب رو تنها بزاری
ابا عبدالله فرمود: اینقدر بی تابی نکن زینب تا صدای تکبیر من میاد بدون من هنوز زنده م ابی عبدالله رفت میدان تصور کن زینب درون خیمه تا صدای تکبیر برادرو میشنوه دلش آروم میگیره، اما امان از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید حالا میخوای برا زینب کبری گریه کنی بسم الله، داخل خیمه هی بلند میشه و میشینه زمین، میگه حسینم چرا دیگه صدای تکبیرت نمی یاد داداش،
در همون حال یکدفعه صدای ذوالجناح بلند شد شاید خوشحال شده زینب، برادرم حسین برگشته ، دوان دوان اومد بیرون یه نگاه کرد ، دید ذوالجناح برگشته اما یال اسب غرق به خونه، زین اسب واژگونه، بی تاب شد،( همه از خیمه ها بیرون دویدن ، ولی سالارِ زینب را ندیدن)
یا صاحب الزمان منو ببخش ، عمه جانتون دوان دوان به سمت قتلگاه(از حرم تا قتلگاه زینب صدا میزد حسین، دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین)خدا به داد دل زینب برسه تا رسید بالای تل زینبیه نگاه کرد دید شمر رو سینه ی حسین نشسته خدا چکار کنه
یا صاحب الزمان این جمله مدِّ نظرِ منه این حسینِ توست که زِنازاده ها کشتنش من به قربون اون کسی برم که داره از محاسنس خون می چکه، زینب بی تاب شده دستاشو گذاشت روی سر هی صدا میزد وامحمدا ، وا علیا ، چیزی نگذشت دیدن(سری به نیزه بلند است در برابر زینب، خدا کند نباشد سرِ برادرِ زینب)برای تسلای دلِ بی بی زینب ناله بزن یا حسییییین یا حسییییین
علی لعنة الله علی القوم الظالمین
جامعه کبیره
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ بِمُوَالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِینِنَا وَ أَصْلَحَ مَا کَانَ .. امشب بر خلاف شب های قبل اول روضه سلام بدین به کریم اهل بیت به غریب مدینه .. امشب و فردا مهمانِ سفرۀ امام حسنیم .. یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّهَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه ..
بر کویرِ سفره های سائلان باران تویی
رحمتِ بی انتهایِ حضرتِ منان تویی
آنکه بوده خاندانش از ازل مسکین منم
آنکه بوده خاندانش صاحبِ احسان تویی
*همۀ این خانواده، خانوادۀ کرامتند .. تو زیارت جامعه میخونی عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ .. اما یه نفر میشه کریم اهل بیت ..تو پسرِ همون فاطمه ای که سه روز گرسنه غذای خودش رو به سائل داد ..وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ برا شما خانوادهست ..*
جود و احسان تو را نازم که بین خانهات
سائلان هستند صاحب خانه و مهمان تویی
هرکجا حرف از کریمانِ دو عالم میشود
اولین نامی که هر کس میکند عنوان تویی
ظاهرت هرگز زِمسکین بهتر و برتر نشد
آنکه قبرش نیز شد با سائلان یکسان تویی
چی میشد دستِ جمع الان مدینه بودیم اونجا عرض ادب میکردیم .. آی گریه کنایِ امام حسن .. اینجا با مدینه خیلی فرق داره، اول فرقش اینه دیگه زیرِ پاهاتون فرش نمیندارن .. دومین فرقش اینه اونجا دیگه چراغ و روشنایی نیست راحت عرض ادب کنی .. دردناک ترین فرقِ اینجا با مدینه اینه که دیگه نمیتونی مثه الان راحت داد بزنی و گریه کنی .. اما شب پنجم اینجا راحت برا امام حسن داد بزن .. آقاجان ما رو صدا بزن بیاییم مدینه .. دلمون یه ذره شده .. اگه امام حسن بخواد راهِ کربلا هم باز میشه ..*
ظاهرت هرگز زِمسکین بهتر و برتر نشد
آنکه قبرش نیز شد با سائلان یکسان تویی
پاسخت بر ناسزایِ دشمنت لبخند بود
خیر خواهِ مهربانِ خِیلِ بدخواهان تویی.اصلا نمیشه امام حسن بیاد اسم مادرش نیاد .. روضۀ امشبم خیلی روضۀ مدینه ای هست .. این بچۀ ده یازده ساله داغِ مادرُ برا حسین تازه کرد .. یه جوری تو بغل عمو گفت وا اُماه .. یا امام حسن اجازه بدید روضه بخوانم ..*یک نفر فهمیده باشد درد زهرا را اگر
آن توهستی آن توهستی آن توهستی آن تویی ..بعد از ماجرای کوچه دیگه زیاد با کسی حرف نمیزد .. یه روز یکی از دوستانِ قدیمیش تو کوچه های مدینه امام حسن رو دید گفت آقا منو میشناسید! من از یمن اومدم فلانی ام برا فلان طائفه .. حضرت فرمود آره شناختم گفتم آقا من و شما هم سن و سالیم من یه مویِ سفید توی صورتم ندارم شما همه موهات سفید شده .. امام مجتبی دستشُ فشار داد یه دست به محاسنش کشید .. اول یه جواب داد به این مرد عرب گفت ما بنی هاشم زود پیر میشیم .. بعد وقتی مرد عرب رفت دیدن هی زیر لب میگفت وای مادرم .. ما پیرِ غصه های مادر شدیم .. مگه میشه آدم جلو چشمش مادرش زمین بخوره ..*
بعد از آن کوچه فقط روی لبِ تو آه بود
غصه میخوردی از این که قد تو کوتاه بود
*تا اومد به خودش بیاد دید یه سایه از رو سرش رد شد .. اما خدا رو شکر بچهت کربلا تلافی کرد .. خدا رو شکر همون کاری که میخواستی مدینه انجام بدی عبدالله تو گودال قتلگاه انجام داد .. دیگه نگفت سنم کمه، دیگه نگفت قدم کوتاهه ..*
کوچکترین دلیر پس از شیرخواره بود
طفلی که در سپهر شجاعت ستاره بود
هرچند که اجازۀ جنگ آوری نداشت
آماده باش منتظرِ یک اشاره بود
*ابی عبدالله سپرده بودش دستِ زینب، خواهرم غفلت کنی ازین بچه وسط میدانه .. یه سالش بود جنازۀ باباشُ تیر باران کردن .. یه سالش بود تو بغل عمو حسین بزرگ شد .. ده سال حسین این بچه رو بزرگ کرد، گفت زینب حواست به این بچه باشه ..*هرچند که اجازۀ جنگ آوری نداشت
آماده باش منتظرِ یک اشاره بود
از اینکه رفته اند همه داشت میشکست از اینکه مانده بود دلش پر شراره بود
خیلی صحنه ها رو دیده عبدالله .. میدونید عبدالله آخرین شهیدِ قبل از ابی عبدالله .. یعنی عبدالله جنارۀ قاسمُ دیده .. عبدالله بدنِ ارباً اربا رو دیده .. عبدالله تو سر زدن های عمه رو دیده .. عبدالله کمر خمیدۀ عمو رو دیده .. عبدالله دیده عمو بچه رو زیر عبا گذاشته .. بی جهت نبود این بچه دستشُ کند از عمه و رفت تو میدان .. دیگه طاقت نداشت .. الله اکبر این همه داغُ ببینی داداشت بره، پسر عمو هات برن ، عمو عباست بره، علی اصغر بره .. الله اکبر ..*
دستش به دستِ عمه و چشمش پی عمودر جستجویِ یافتنِ راهِ چاره بود
چون دید شاهِ کشور جانها شده غریب
در حلقۀ محاصرۀ صد سواره بود
خود را به آستانۀ جسم عمو رساند
*یه صحنه ای دید از تو گرد و غبار عمه کنارِ خیمه ایستاده میدانُ داره میبینه .. عبدالله هی رو پنجۀ پا بلند میشه یه دستش تو
ادامه زیارت جامعه کبیره
دست عمه ست اما چشمش دنبالِ عمو میگرده داره اسبِ عمو رو میبینه خیالش راحت بود عمو رو اسب هست .. میدونی کی دستشُ کند، وقتی دید عموش از بالای ذوالجناح با صورت رو زمین افتاد ..*
خود را به آستانۀ جسم عمو رساند
جسمی که زخم هاش فزون از ستاره بود
نشون داد مردی به سن و سال نیست .. بی مقدمه رفت وسطِ میدان .. نه زره داشت نه شمشیر .. هر کسی میرفت میدان رجز میخواند این بچه رجزش با همه رجزها فرق داره .. داد میزد «وَاللهِ لا أُفارِقُ عَمِّی» ..
رسید تو گرد و خاک بالاسرِ عمو .. دید ابن کعب موهای عمو رو گرفته .. شمشیرشُ بالا برده .. الانه که سرِ عمو رو جدا کنه .. تا شمشیر پایین اومد بازوش رو سپر کرد .. بازو قطع شد .. تو بغل عمو افتاد .. یه ناله زد وا اُماه .. (روضه م تمام از همه التماس دعا ..) من سه تا سوال دارم سوال اولم اینه یه بچۀ ده یازده ساله یه بچه ای که تشنه ست، گرسنه ست، زخمیه، یه بچه ای که دستش قطع شده، یه بچه ای که نفس های آخرشِ .. میدونی باهاش چه کردن؟! آیا این بچه با این توصیفات آیا سه شعبه میخواد ؟!! چرا میگم سه شعبه! تا دیدن افتاده تو بغل عمو حرمله نشست .. سه شعبه رو تو کمان گذاشت .. حسین ..سوال دومم رو با شعر میپرسم:
نوشته اند که بر سینهی عمو جان داد
چگونه بر بدنِ قطعه قطعه جا شده بود؟!
سوال سومم یا صاحب الزمان .. گفتم آخرین شهید گودال عبدالله بوده ، افتاد تو بغلِ ابی عبدالله و جون داد.. دیگه ابی عبدالله نتونست بدنُ برگردنه عقب .. دیگه جونی نداشت حسین .. دیگه نتونست جنازهی ابی عبدالله رو به خیمه دارالحرب ببره .. (خب یعنی چی؟!) یعنی عمو و برادر زاده با هم تو گودال افتادن .. سوالم اینه وقتی اسب ها اومدن رو بدن حسین این بدن کجا بود ؟!.. با بدنِ این بچه چه کردن .. ای حسین ..
🌾 گريزهاي مداحي زیارت جامعه کبیره _ حاج محمود کریمی 🌾
💫"
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ (....)السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى *من گم شدم .... چراغتو بیار من رو ببر آخدا* وَ أَعْلاَمِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ(....)وَ إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ *همه به سمت شما برمیگردن* وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُمْ *حساب همه با شماست* وَ فَصْلُ الْخِطَابِ عِنْدَكُمْ (....) وَ أَمْرُهُ إِلَيْكُمْ مَنْ وَالاكُمْ فَقَدْ وَالَى اللَّه *هرکی شما رو دوست داره خدا رو دوست داره*وَ مَنْ عَادَاكُمْ فَقَدْ عَادَى اللَّهَ (....)وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ وَ الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَة *رحمت پیوسته ی خدا شمایید*ُ وَ الْآيَةُ الْمَخْزُونَةُ وَ الْأَمَانَةُ الْمَحْفُوظَةُ وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاس *شما دری هستید که مردم با شما امتحان میشن ، هر موقع مصیبتی بهت وارد میشه،یاد مصیبت اربابت میفتی* مَنْ أَتَاكُمْ نَجَا وَ مَنْ لَمْ يَأْتِكُمْ هَلَكَ *هرکی در خونه شما اومد نجات پیدا کرد،هرکی نیومد هلاک شد* إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ وَ عَلَيْهِ تَدُلُّونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ (.....) وَ هُدِيَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ مَنِ اتَّبَعَكُمْ فَالْجَنَّةُ مَأْوَاهُ*هر کی از شما تبعیت کنه بهشت جایگاهشه* وَ مَنْ خَالَفَكُمْ فَالنَّارُ مَثْوَاهُ (.......)خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ *شما رو به صورت نور،خدا در حدقه عرش قرار داد*حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ *خدا به ما منت گذاشت به ما یه علی اصغر داد،به ما منت گذاشت یه خانم سه ساله داد گره هامون وابشه،اونایی که حسین ندارن تو زندگیشون،چی دارن؟!!اونایی که حسین دارن چی ندارن ... آقاجان من ممنون خدام* فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ (....) وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا *کفاره ی گناهان من و تورو امام زمان میده،مثه یه بچه ای که میره شیشه مردم و میشکنه،میان دم در خونش به باباش میگن،بچه ت شیشه رو شکسته،میگه این پولش، گناه من میکنم،کفاره ی گناهمو امام زمان بده" خدا منو بکشه ... من دیگه برا خودم آبرو نزاشتم* فَكُنَّا عِنْدَهُ مُسَلِّمِينَ بِفَضْلِكُمْ وَ مَعْرُوفِينَ بِتَصْدِيقِنَا إِيَّاكُمْ فَبَلَغَ اللَّهُ بِكُمْ (َ....)أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُكُمْ أَنِّي مُؤْمِنٌ بِكُمْ وَ بِمَا آمَنْتُمْ بِهِ *خدا رو گواه میگیرم،من مومنم به شما و به اون چیزی که شما بهش ایمان دارید* كَافِرٌ بِعَدُوِّكُمْ وَ بِمَا كَفَرْتُمْ (....) زَائِرٌ لَكُمْ،لَائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِكُمْ*من به قبر شما پناهنده میشم* مُسْتَشْفِعٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِكُمْ وَ (....) بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ* هر کی بخواد به خدا برسه باید از شما شروع کنه* وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُم*هر کی توحید داشته باشه اول شمارو باید قبول کنه*وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ مَوَالِيَّ لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ (....)ِ وَ حُجَجُ الْجَبَّارِ بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ *خدا عالمو با شما شرع کرد،با شما تموم میکنه*وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ*بارون به خاطر شما میاد* وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماء*آسمان رو به خاطر شما نگه داشته*أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ*با شما گره ها باز میشه* وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ وَ عِنْدَكُمْ مَا نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ وَ هَبَطَتْ بِهِ مَلَائِكَتُهُ وَ إِلَى أَخِيكَ بُعِثَ الرُّوحُ الْأَمِينُ*هرکی بیاد در خونت هم و غمش برطرف میشه* آتاكُمْ اللَّهُ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ طَأْطَأَ كُلُّ شَرِيفٍ لِشَرَفِكُمْ (....) وَ آثَارُكُمْ فِي الْآثَارِ وَ قُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ فَمَا أَحْلَى أَسْمَاءَكُم*اسم شما چقدر شیرینه، ای حسین* وَ أَكْرَمَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَعْظَمَ شَأْنَكُمْ وَ أَجَلَّ خَطَرَكُمْ وَ أَوْفَى عَهْدَكُمْ وَ أَصْدَقَ وَعْدَكُم(...)وصَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ.
#حاج_محمود_کریمی
#مناجات_دعا
#زیارت_جامعه_کبیره
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠