eitaa logo
ذاکرین آل الله
278 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
سلیمان کتانی نویسنده، شاعر و ادیب مسیحی لبنانی فاطمه زهرا علیهاالسلام مقامی والاتر از آن دارد که سندهای تاریخی و روایتی به سوی او اشاره کنند و گرامی تر از آن است که شرح حال گونه ها به جانب وی راهنما باشند. فاطمه علیهاالسلام را همین چهارچوب کافی است که وی دختر محمد صلی الله علیه و آله وسلم و همسر علی علیه السلام و مادر حسن و حسین علیه السلام و بزرگ بانوی جهان است. .
روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به نفس حاج محمد کریمی •✾• دم نمیاردمبادا شوهرش غمگین شود فاطمه در شعله ها هم سوخته هم ساخته *دقُ الباب می کردند بچه ها می خواستند در رو باز کنند،خانوم می فرمود: خودم باید در رو باز کنم. از صبح کسی جواب سلام باباتم نداده. به غلاما هم سپردند هرجا علی رو دیدید راهتون رو کج کنید. در رو باز میکردخانوم، هر طور شده خودش رو جمع می کرد زخم ها رو علی نبینه، خم شدنا رو علی نبینه، زخم صورت رو علی نبینه، جواب سلام علی رو می داد سلام می کرد خوش آمدی آقا جانم... می ایستاد اول علی جلو جلو بره مبادا فاطمه جلوتر بره علی از پشت سر متوجه ی راه رفتن بانو بشه، میومد هر طور بود خودش رو جمع می کرد علی متوجه نشه اما علی آگاهه... اومد کنار بستر گفت: فاطمه جان!..* رو مگیر ازمن که دل کندن نمی آید به تو بی محلی با علی اصلاً نمی آید به تو قدر نُه سال است با نان علی سر کرده ای رفتن ای زخمی بدون من نمی آید *امیرالمؤمنین دید بچه ها دور سفره می نشینند میلشون به غذا نیست گفت: خانوم جانم! جانِ علی.. لااقل چیزی بخور تا بچه ها نانی خورند آب رفتی بس که، پیراهن نمی آید به تو سرفه های تو ضرر دارد به زخمِ پهلویت ای شکسته، سرخی دامن نمی آید به تو خانه ام آتش گرفت و در شکست و ریختند مثل اینکه خانه ی ایمَن نمی آید به تو تا چهل تَن گِرد من بودند اما آمدی باخودم گفتم زمین خوردن نمی آید به تو میزدند و هیچ کس آنجا طرفدارت نبود خنده های آن همه دشمن نمی آید به تو بشکند دست همانی که نمازِ تو شکست این قنوت این درد در گردن نمی آید به تو جای این چادر نمازی که دل از ما می ربود ای جوانم این کفن اصلاً نمی آید به تو ↫.
حضرت زهرا (س): کسی که عبادت‌های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.
باز اومد فاطمیه بارون غمِ تو، تو چِشم ترمه آشوبه تو دل من که چرا مادرم بی صحن و حرمه خیلی حیفه مدینه خالی از سینه زنه شبهای فاطمیه این نوحه ی حسنه «وای مادر وای مادر..» نامردی پشت دره داره هی با لگد، بر این در می زنه آروم آروم می سوزه یه کبوتری که، داره پر می زنه خیلی سخته که یه مرد پیش چشمای ترش می بینه همسرش و می سوزه با پسرش «وای مادر وای مادر..» پیچیده تو کوچه ها بوی چادر سوخته ی مادرمون پرپر شد روی زمین گل یاس علی جلو چشم ترمون رو خاک افتاد مادرم اصلا رحمی ندارن دیدم با خنده همه پا روى در میذارن «وای مادر وای مادرم..»
فاطمیه که شروع می‌شود دل برای فاطمه می‌گیرد؛ تمام که می‌شود برای علی…
ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﮐﻪ ﺍﺑﻮﺑﮑﺮ ﻭ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﻣﻼ‌ﻗﺎﺕ ﺣﻀﺮﺕ زهرا سلام الله ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍ ﻭ ﻣﻼ‌ﺋﮑﻪ ﺭﺍ ﮔﻮﺍﻩ ﻣﻰﮔﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﺧﺸﻤﻨﺎﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﺯﺭﺩﻩ‌ﺍﯾﺪ، ﻭ ﻣﺮﺍ ﺭﺍﺿﻰ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ، ﻭ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻼ‌ﻗﺎﺕ ﮐﻨﻢ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ. 📚ﺑﺤﺎﺭﺍﻷ‌ﻧﻮﺍﺭ: ﺝ ۲۸، ﺹ ۳۰۳، ﺻﺤﯿﺢ ﻣﺴﻠﻢ: ﺝ ۲، ﺹ ۷۲، ﺑﺨﺎﺭﻯ: ﺝ ۵، ﺹ ۵.
روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به نفس حاج محمد رضا طاهری فاطمیه آمد و درهای جنت باز شد بال و پر دادند ما را موعد پرواز شد دوره ی درسِ ولایت باوری آغاز شد آری آری نام زهرا نام انسان ساز شد شیعیانِ فاطمه دل بی قرار و سینه چاک ذکرشان مولا امیرالمومنین روحی فداک   نام زهرا استقامت را روایت می کند چادرش مرد یهودی را هدایت می کند حجت الله الحجج شرح فضیلت می کند بر امامان حضرت زهرا امامت می کند فاطمه یعنی تمام انبیا و اولیاء فاطمه یعنی علی، یعنی نبی، یعنی خدا فاطمیه بر همه درس بصیرت می دهد درس نیت، درس همت درس، غیرت می دهد درس نیت درس همت درس غیرت میدهد فاطمه مقبولیت بر هر حکومت می دهد هر که بر پای علی افتاد عزت می دهد با ولایت هر که باشد جاودانه می شود با نشانِ عشق حیدر بی نشانه می شود   عالم از روز ازل محو مقام فاطمه است التزام این نظام از التزام فاطمه است ذکر تسبیح امام ما امام فاطمه است انقلاب ما به زیر دین نام فاطمه است جاودانه ماندن ما از سر گمنامی است فاطمیه بانی جمهوری اسلامی است * وقتی امام زمان اون ناجیبو از قبر میکشه بیرون حضرت سوال میکنه چراسیلی توصورت مادرم زدی؟اول که حاشا میکنه مثل همه،من نزدم، من آتیش نزدم،حضرت نامه رو برمی داره نشونش میده ببین نامهٔ خودته؛نانجیب خودت برا معاویه نوشتی رفتم پشت در،وقتی آتیش به در کشیده شد،صدای نفس کشیدن بلند شد اما چنان با لگد به در زدم ،صداشکسته شدن استخونهای زهرا میومد...*   هیچکس با روضه های فاطمه بیگانه نیست ظلمهایی که شده بر او جوانمردانه نیست کاش می گفتند که این حق یک ریحانه نیست روضه های مادرم زهراست،نه افسانه نیست فاطمیه نقشه ی شوم زنی خودکامه است فاطمیه شرح تلخ یک شهادتنامه است هیزم آوردند درب خانه را آتش زدند غنچه ی نشکفته ای را بی هوا آتش زدند مادر و فرزند را زیر کَساء آتش زدند  من از این آتش گرفتم که چرا آتش زدند او گرفته دست بر پهلو کمی آرامتر بار شیشه دارد این بانو کمی آرامتر   دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست میخ سوزانی رسید و وای من پهلو شکست با لگد در باز شد سر خورد از ابرو شکست فاتح خیبر خمید و دست بر زانو شکست با علی می گفت چیزی نیست ناراحت نباش جان خود را می دهم اما تو در غربت نباش .
از خجالت تا ابد پیشانی حیدر تر است مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرین تر است رفتی ای ام ابیهای نبی اما بدان مرتضی هم مثل زینب بعد از این بی مادر است چشم میدوزد به در هرکس عزیرش میرود من ولی میسوزم از اینکه نگاهم بر در است ای وجودت ساحلِ امن دل طوفانی ام کشتی غم های حیدر بعد تو بی لنگر است فضه هم دارد از اینجا میرود، حق میدهم زندگی،در خانه ی بی فاطمه زجر آور است تو تمام قوت زانوی من بودی ببین اینکه افتاده است از پا پهلوان خیبر است هرکه می افتد زمین با ذکر من پا میشود چاره بیچارگان است اینکه حالا مضطر است خسته ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است خانه من که نشد، این قبر خاکی لااقل خانه امنی برای دختر پیغمبر است محسنم را هم بغل کن جای من زهرای من بر دلم مانده است داغ غنچه ای که پرپر است 🔸شاعر: __________________
مانند شام قصه ات از سر تمام شد کوتاه مثل سوره ی کوثر تمام شد سیلی وزید در وسط کوچه باد شد تا هجده ورق زد و دفتر تمام شد 🔹 https://eitaa.com/Arbabhosyn🔹
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۳۰ آبان ۱۴۰۲ میلادی: Tuesday - 21 November 2023 قمری: الثلاثاء، 7 جماد أول 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليه السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليه السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️26 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️36 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️43 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️52 روز تا وفات حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
مناجات وتوسل به امام زمان روحی له الفدا به نفس حاج‌محمد رضا طاهری •✾• بیا امام زمانم، امام فاطمیه که نامتان گره خورده بنامِ فاطمیه به اشکهای سرازیرِ چشمهای شما شروع می شود آقا سلامِ فاطمیه بده اجازه، که مشکی بپوشم از غمتان به احترام تو و احترام فاطمیه بخوان میان قونتت مرا که این سنّت مرام فاطمه هست و مرامِ فاطمیه *آقاجان !مادرت زهرا برا همسایه ها دعا میکردهمسایه هایی که اینهمه شکایت آوردند گفتن علی بگو یا روز گریه کنه یا شب گریه کنه، ما آروم و قرار نداریم از دست گریه هاش...* خروش گریه ی ما انتها نخواهد داشت که تا ظهورتو دارد ادامه فاطمیه بیا به شعله بکش آن دو بی مروت را به انتقام علی انتقامِ فاطمیه مرا ببر حرم با شکوه مادرتان برای دیدن حُسنِ ختام فاطمیه برای روضه ی آتش گرفتن خانه بیا که با تو شود التیامِ فاطمیه نوشته اند چهل مرد میزدند او را همین بس است برای تمام فاطمیه .
اسلام، فاطمه، آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتي را به عنوان نمونه و اسوه زن معرفي مي‌کند. 🎙سخنراني در ديدار با جميع کثيري از زنان، 26/10/1368
روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمد کریمی چهل شب می شود اینگونه می آیند در شب ها چهل شب می شود خانه به خانه می روند اما فقط یک خانواده نیمه شب آواره اند اینجا علی شاهد برای خویش آورده علی شاهد برای این همه مردم منم مردِ غدیر خم و این است شاهدم زهرا و زهرا شاهد آورده است با آن حال که من هم ارث میگیرم که من هم دختر پیغمبرم این است تقصیرم علی در می زند.. در باز می کردند انصار و مهاجرها نگو یارانِ پیغمبر بگو اغیار و تاجرها یکی در باز کرد و گفت شرمنده نمی آیم یکی هم گفت یادِ من نمی آید غدیر خم امان از حرف نامَردم... یکی در باز کرد و روی خود را آن طرف کرد و یکی هم داشت مولا حرف میزد بین حرفش زود در را بست دل زهرا چه بد بشکست علی ماند و سلام او فقط زهرا جوابش داد اگرچه گریه اش افتاد فقط زهرا جوابش داد علی و فاطمه تنها به پشت دربها بودند چهل شب پشت درها در پی یک آشنا بودند چهل شب ردّ غم پیداست از خانه به هر کوچه چهل شب رفته اند و جز سه تن یک یارو یاور نیست به جز سلمان و مقداد و ابوذر نیست ولی آن روز در کوچه ولی آن روز در خانه میان جمعِ اوباش و اراذل های بیگانه چهل تَن یا که سیصد تَن روایتها فراوان است خدایا کینه عریان است غلاف تیغ پنهان است حرامی هم رجز خوان است تلافی غدیر خم فقط هیزم فقط آتش امان امان از دست نا مردم به پیش طفل سردر گم حسن چشمانِ زینب بست که مادر پشت درب خانه ی خود هست زمین افتاد و در افتاد همه حمله کردن از روی در امان از چادر زهرا امان از رد شدن ها و امان از پازدن ها و امان از رفت وآمدها خدایا میخ لج کرده خدایا راه کج کرده *این میخ در، اینجا میخ بود مسمار بود یه جایی هم نیزه شد. اینجا در بود یه جایی هم سپرشد... مادر زیر در بود هر طوری بود مادر رو بیرون آوردن ...اما بمیرم برات حسین* تنی به روی زمین به زیردست و پاها بود برای غارت او حرمله مهیا بود نگاهِ خولی ناکَس به سمت او خیره نگاهِ خسته ی مولا به آسمان وا بود برای ذبح سرش استخاره میکردند وحرف شمر و سنان هم به هم بفرما بود ↫
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۰۱ آذر ۱۴۰۲ میلادی: Wednesday - 22 November 2023 قمری: الأربعاء، 8 جماد أول 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️5 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️25 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️35 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️42 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️51 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به نفس سید رضا نریمانی •✾• در شهر اگر هیچ کسی را غم دین نیست تا فاطمه زنده است علی خانه نشین نیست ای دست پر از پینه ز چرخاندن دسداس افلاک در افلاک، تو را جایگزین نیست درکوچه ی مسجد تو زمین خوردی و در ما جزپینه ی چون زانوی اُشتر به جبین نیست انصار هم از خطبه ی تو شرم نکردن کردند بهانه که چِنان است و چنین نیست غَصب فدک این بود که نام تو نباشد پیداست که دعوا سر یک تکّه زمین نیست «کو چادرخاکی شده کو دامن مولا» تاکی بزنم چنگ به حبلی که متین نیست جایی که علی هست معاویه چه کاره است قرآنِ سر نیزه که قرآنِ مبین نیست ای کاش که خود را برسانم به رکوعش زیرا که به جز نام توأش نقش نگین نیست مقصود خدا از دو جهان خلقت زهراست أَلمِنَّتُ لِلّه که این است و جز این نیست :مهدی جهاندار مرغِ دل یک بام و دارد دو هوا گه مدینه می رود گه کربلا برمشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم دربغل قبر شهید کربلا ای حسین.... ↫
روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام میرباقری •✾• ●━━━━━━─────── "يا فاطِمَةُ الزَّهْراَّءُ، يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا، اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ، وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهَةً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللَهِ ... يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ." شنیده اید روزهای آخر فاطمه ی زهرا دیگه بستر نشین شده بود نمی‌توانست از جا برخیزد، حتی از بعضی نقل ها استفاده میشود. نمی‌توانست از این پهلو به اون پهلو بچرخد....وقتی اون دو نفر امیرالمومنین رو واسطه کردند برا دیدار حضرت، آمدند روبه روی بی بی نشستند، فرمود: روی من رو از اینها برگردانید. شما از این جمله چه استنباط میکنید؟ دوباره آمدند مقابلِ روی حضرت نشستند.باز فرمودند: صورت من رو از اینها برگردانید. درد امانش نمی‌داد ولی نمی‌دونم چه اتفاقی افتاد چه کرد بی بی، با کدام توان معجزه کرد؟ مثل امروز گفتن از بستر برخواست به امور‌ خانه رسیدگی کرد. گفتن عزیزانش رو شستشو داد، لباس هاشون رو تغییر داد.حتی گفتن خودش رو شستشو داد، بدن رو شستشو داد،کار امیرالمومنین رو آسان کند...لذا وقتی حضرت وارد منزل شدند،دیدن شرایط خانه تغییر کرده. نقل شده فرمودند: دختر رسول خدا الحمدلله،حالتون بهتر شده؟ فرمود: نه علی جان، دارم دست و پای خودم رو جمع میکنم، آمادهٔ رفتنم. پدرم به من فرمود: فردا شب مهمان ما هستی... غوغا در دل امیرالمومنین به پا شد. وقتی کار سخت‌تر شد که فرمود: علی جان! کنار بسترم بنشین می‌خوام وصیت کنم، سفارش ها و وصایایی فرمود. بعد فرمود: آقاجان! آمادگی دارید برای دفن خودم‌ وصیت کنم ؟ اگر معذورید دیگری رو وصی قرار بدم...آقا فرمود: نه فاطمه جان! دختر رسول خدا هر چه باشه عمل میکنم. فرمود: پس علی جان!"غَسِّلنِی وَ کَفِّنّی وَ دَفِّنِّی ِبالَّیْل وَ لَا تُعلِن بِهِ أَحَداً" کسی با خبر نشود خودت شبانه مراسم من رو انجام بده. میدونست خیلی به امیرالمومنین سخت میگذره ولی چاره نبود. نمیدانم با اینکه حضرت می‌دانست این روز، روز آخر فاطمه اش هست چگونه با فاطمه خداحافظی کرد این یه وداع بود... خداحافظی کرد وقت نماز مغرب مسجد رفت. در مسجد نشسته بود،دید حسنین وارد شدند اشک می ریزند،"ماتَت أُمّنا فاطمه"تعبیر علامه مجلسی اینه،" غُشیَ عَلَیه" در بعضی تعابیر آمده امیرالمؤمنین با صورت به زمین خورد... به سرعت خودش رو به خانه رسانید ولی دید کار از کار گذشته این هم یک وداع سخت بود. هر چه صدا زد جواب نشنید.. کمر بست به وصیت فاطمش عمل کنه. لذا شنیده اید فرمود: ابوذر به مردم بگو متفرق بشن، بیگانه ها برن نباشن، وقتی همه رفتند چراغهای مدینه خاموش شد، خودش شمعی به پا کرد. به عزیزانش هم سفارش کرد می‌خوام مادر رو غسل بدم مبادا بلند گریه کنید دشمن بیدار بشود، لذا گفتن آستین ها رو به دندان گرفته بودند.مبادا صداشون بلند بشه، فرمود: حالا اسماء تو آب بریز من بدن فاطمه رو از زیر پیراهن شستشو بدم، اسماء میگه دیدم حضرت دست از غسل دادن برداشت بلند بلند گریه میکند، سوال کرد.. آقا خودتون فرموده بودید بچه ها بلند بلند گریه نکنن. نقل اینه فرمود: اسماء هنوز خون تازه از زخمهای بدن فاطمه جاریه، هنوز آثار غلاف شمشیر بر بازوی فاطمه باقیست...بدن رو غسل داد در کفن پیچید. بچه ها آمدند برای آخرین باربا مادر خدا خافظی کردند.."والله فقد حنت و أنت و أخرجت یداها و ضمتهما الی صدرها" با محبت بچه ها رو از مادر جدا کرد، بند کفن رو بست، اینم‌ وداع دوم حضرت بود... . وداع سوم وقتی بود بدن رو تحویل رسول خدا داد، روی قبر رو پوشانید، قبر رو مخفی کرد.." فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ" وقتی ماموریت رو انجام داد قبر رو پنهان کرد خیالش راحت شد بدن رو تحویل رسول خدا داد امانت رو برگرداند دستش رو از خاک قبر فاطمه تکان داد. خاکهای دستش رو افشاند، "هَاجَ بِهِ الْحُزن" غصه به امیرالمومنین هجوم آورد. هر چه کرد آرام نشد دیدن خم شد صورت به قبر فاطمه اش گذاشت ."نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ یا لَیتَــهَا خَرَجَـت مَـعَ الزَّفَـرَاتِ‏"
حضرت زینب سلام الله هم چند تا وداع داشت یکی اون وقتی که همه رو با محبت فرستاد خیمه پرده خیمه رو انداخت گفتن خودش از در دیگر خیمه بیرون دوید هی می‌دود" مهلاً مهلاً یابن الزهراء "خداحافظی کرد زمام مرکب رو رها کرد امام حسین رفت دیگه امام حسین رو ندید. وداع دوم اون وقتی بود که آمد بالای بلندی رسید بالای تل زینبیه دید از همه طرف محاصرش کردن دیگه توان دفاع از خودش رو به حسب ظاهر ندارد خون از زخمهاش جاریه حضرت دستور داد برگرد، عقب عقب رفت..رو به قتلگاه پشت به خیمه ها.. وداع سوم وقتی بود که آمد به گودی قتلگاه شنیده اید روضه خواند غوغا کرد اشک ریخت از همه اشک گرفت ولی وقتی می‌خواست خداحافظی کنه هجوم آوردند به گودی قتلگاه، گویا دلش آرام نگرفت دیدن خم شد صورت به رگهای برادر گذاشت. رفت پی ماموریت خودش به کوفه و شام . آخرین وداعش وقتی ماموریت رو انجام داد با خیال راحت برگشت کربلا نوشتن سه روز کربلا موندن کار به جایی رسید امام سجاد دید اگر بمانن کسی از کربلا زنده بیرون نمیاد. لذا فرمود: عمه جان! بگید آماده حرکت بشن این آخرین وداع دختر امیرالمومنین بود... «صلی الله علیک‌ یا اباعبدالله و رحمة الله و برکاته» .
. پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: إِنَّ ابنَتِی فَاطِمَةَ مَلَأَ اللَّهُ قَلبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِیمَاناً وَ یقِینا؛ همانا خداوند متعال قلب و جوارح دخترم فاطمه را از ایمان و یقین پر کرده است است‏. 📚الخرائج و الجرائح، ج 2 ص 531؛ ینابیع المودّة، ص 216 .
وقتی مرا در روضه دعوت می‌کند زهرا یعنی کریمانه کرامت می‌کند زهرا بیش از پدر‌مادر محبت می‌کند زهرا از نان شب خرج رعیت می‌کند زهرا تفسیر ناب آیه‌های هل اتی یعنی... لطف بدون منت و بی انتها یعنی... پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ... شام زفافش هم عنایت می‌کند زهرا غم می‌زداید از دل سائل به یک لبخند با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند یک روز نان سفره و یک روز گردن بند همواره لطف بی نهایت می‌کند زهرا هرکس مقیم خانه‌اش شد، اهل ایمان شد مقداد شد، میثم شد و عمار و سلمان شد از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد چادر نمازش هم هدایت می‌کند زهرا زهراتر از زهرا ندارد عالم ایجاد آیات قرآن از مقاماتش خبر می‌داد جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد حجب و حجابش را رعایت می‌کند زهرا توحید دارد می‌چکد از سقف ایوانش اعجاز بیرون می‌زند از مطبخ نانش زهرا که جای خود، بگویم از کنیزانش ... فضه‌ش پیمبرگونه صحبت می‌کند زهرا چیزی نمی‌خواهد در این دنیا برای خود فیضی دهد همسایه را با ربنای خود پهلویش آزرده‌ست اما با خدای خود هرشب سر سجاده خلوت می‌کند زهرا یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد تصمیم بر یاری و امداد علی دارد لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد با ذکر مولایش عبادت می‌کند زهرا با اینکه خلقت را برای او بنا کردند از عالم هستی حسابش را جدا کردند هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند پس بر امامان هم امامت می‌کند زهرا دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران محبوب زهرا می‌شود از هر نظر ایران دیروز در شهر نبی، امروز در ایران سیدعلی‌ها را حمایت می‌کند زهرا یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟ در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟ در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟ تفسیر صبر و استقامت می‌کند زهرا از هرم آتش صورت پروانه می‌سوزد در پیش چشم کودکان، کاشانه می‌سوزد چون شمع، ذره ذره مرد خانه می‌سوزد اما صبوری در مصیبت می‌کند زهرا وقتی که دل را می‌دهد در دست دلبر هم... در پای عهدش می‌گذارد تا ابد سر هم... با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم... بین در و دیوار بیعت می‌کند زهرا پا را که داخل می‌گذارد از در مسجد از ترس می‌لرزد به خود سرتاسر مسجد محو کلام آتشین‌اش منبر مسجد با خطبه‌ای غرا قیامت می‌کند زهرا بوی شهادت می‌رسد از لحن سوگندش "لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش جان علی را می‌خرد با جان فرزندش از هستی‌اش خرج ولایت می‌کند زهرا با صورت نیلی و با چشمان کم سویش با سینه‌ی آزرده و با زخم بازویش با لاله‌های بسترش، با درد پهلویش از غربت مولا روایت می‌کند زهرا هرشب سراغ از مهبط مسمار می‌گیرد از پا می افتد، پهلویش هر بار می‌گیرد وقتی کمک از شانه‌ی دیوار می‌گیرد یعنی که به سختی حرکت می‌کند زهرا از تندی شلاق بی احساس بی دین نه از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه از درد تنهایی شکایت می‌کند زهرا اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید تابوت را در گوشه‌ی سرداب بگذارید نزد حسینم نیمه شب‌ها آب بگذارید این روزها دارد وصیت می‌کند زهرا همچون پرستویی که بالش گشته آزرده مانند سرو سیلی از باد خزان خورده مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده در عرش بابا را زیارت می‌کند زهرا فردای محشر باز محشر می‌شود قطعاً مادر می‌آید دیدنی‌تر می‌شود قطعاً با لطف او یک طور دیگر می‌شود قطعاً از ما گنهکاران شفاعت می‌کند زهرا خسران زده در کوله‌بارش در ندارد که در روز رستاخیز دست پُر ندارد که هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که نزد خدا از ما ضمانت می‌کند زهرا هم سینه زن، هم گریه کن، هم روضه‌خوانش را هم چای‌ریز بی ریا و بی نشانش را تا دوستانِ دوستانِ دوستانش را با دست خود راهی جنت می‌کند زهرا 🔸شاعر: =========================== .
. حضرت زهرا برا هرکسی یه وصیتی داشت برا اسماء یه وصیتی داشت، برا فضه یه وصیتی داشت، برا علی برا حسن، برا خانوم زینب، برا هرکی یه وصیتی کرد. اما انتهای هر وصیتی میگفت: همه رو شنیدیدیادتون میمونه؟ گفتند: آره خانم، آره مادر، آره عزیزم، آخر همه می گفت حواستون به حسینم باشه... اسماء این کارو بکن این کارو بکن حواست به حسینم باشه. علی اگر می تونی در نیم سوخته رو عوض کن آخر گفت حواست به حسینم باشه.... امان از اون روزی که زینب رو صدا کرد گفت: بیا عزیزم! بیا قربونت برم! بیا مادر! نمیدونم تا حالا دقت کردی یانه کسیکه میخواد از دنیا بره چند روز قبلش سرحال میشه یه مقدار روبه راه میشه این لحظه بود زینب رو صدا کرد. گفت برو اون بقچه رو بیار آورد. گفت کنار بگذار بنشین عزیزم نشست.. اول اومد خودش باز کنه تمام بدنش تیر کشید. چی شده مادر چی میخوای؟ قربونت برم به من بگو ،گفت: این بقچه رو باز کن دونه دونه بندای بقچه رو باز کرد همینکه سفیدی کفنا معلوم شد یه آهی کشید زینب، یه نگاهی به مادرش کرد. اینا چیه عزیزم ؟گفت: زینب جان! همه وصیتام رو کردم سخت ترین وصیت برا توئه صبور باش صبر داشته باش تحمل کن .اول این رو بردار عزیزم، کفن رو برداشت،این چیه مادر؟ گفت: این کفن منه! از یه طرف می خواد خودش رو بندازه تو بغل مادر میدونه درد داره از یه طرف نمیدونه چیکار کنه... گریه امانش رو بریده کنار بستر مادر هی میگفت: مادر بس کن! ایشاالله حالت خوب میشه .. بی بی فرمود: صبر کن زینب جان! تحمل داشته باش عزیزم، قربونت برم،اینو باید بدی بابات علی یادت نره خوب بشنو..یه دختر چهار پنج ساله این همه داغ این همه درد من میگم خیلی طول کشید زینب رو آرام کرد من میگم دست شکسته رو بالا آورد ..گفت شاید دیگه نتونم دخترم رو بغل کنم. گفت بذار کنار گذاشت کنار..گفت بعدی رو بردار دستش می لرزید بعدی رو برداشت.گفت: بفرما مادر! این دیگه چیه؟ گفت :این کفن، کفنِ بابات علیه. وقتش که رسید بایدبدی داداش حسنت حنوطش کنه کفنش کنه... گفت: کفن بعدی رو بردار. کفن بعدی رو برداشت ..گفت این کفن، کفنه حسنه یه جا غصه خورد گفت باید داغ حسنمم ببینم.... از یه جادیگه گفت خداروشکر من قراره قبل از حسینم برم چون کفنی دیگه نیست که،قراره من زودتر برم خداروشکر حسین میمونه، گفت خداروشکر داغ حسینم رونمیبینم گفت این مال حسنته یه مرتبه دست برد زیر بستر یه پیراهنی رو بالا آورد گفت این چیه دیگه مادر؟ این پیرهن چیه؟ گفت این مال حسینته.. بعضیها میگن ناله زد گفت: حسین! هیچوقت اینطوری ناله نزد بگه حسن، هیچوقت اینطوری نگفت علی، هیچوقت اینطوری نگفت مادر، چون دختر علیه میدونه شهید معرکه کفن نمیخواد. گفت: مگه قراره چه اتفاقی بیفته چرا پیراهن کفنه؟ قراره چه بلایی سر حسینم بیاد؟!..... گفت فاطمه جان داری میری پشت علی رو خالی میکنی یه امام کنار یه عزیز نشست گفت داری میری پشت منو خالی کنی کربلا هم یه آقایی کنار یه بدنی زانو بغل گرفت...* آب میخواهد چه کار آب آورش را پس دهید زود عموی دخترش را پس دهید دستهایش را چرا در زیر پا انداختید زودتر آن سایه بان خواهرش را پس دهید لشکر بی آبرو این آبروریزی بس است مشک، يعنی آبروی مادرش را پس دهيد شاعر:علی اکبر لطیفیان ↫