مناجات با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده ایام رحلت حضرت اُم کلثوم سلام الله علیها به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی
.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجهُم
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
أسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِي لاَ إلَهَ إلاَّ هُو عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ العَزیزُ الحَکیمُ الغَفُورُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بَدِيعُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
باالحسینِ الهی العفو ..
دلم گرفته حاجت مرا روا نمیکنی؟
در این دلِ شکستهام برو بیا نمیکنی؟
بهار آمده ولی خزانتر از خزان شدم
حقیقتِ بهارها نظر به ما نمیکنی؟
امیرِ بیقرینهام ، نشسته غم به سینهام
غم فراق را بگو چرا دوا نمیکنی؟
*نمی خوای نگاهی به ما کنی ؟.. عبدت داره پیر میشه .. موهام داره سفید میشه ، سنم داره بالاتر میره حس میکنم دارم از تو دور میشم ..*
همیشه خوبیِ مرا بزرگ جلوه میدهی
بدیِ این خراب را تو بر ملا نمیکنی
*خدا سایه تُ از سرِ منه بیچاره کم نکنه .. خدا تا عمر دارم سایۀ تو رو بالاسرِ من نگه داره .. این یه بیتُ گوش کن خودمُ میگم کاری به شما خوبا ندارم .. شاید امشب آقا یه نگاهی به کنه .. شاید امشب آقا بیاد شونه هایِ منه بیچاره رو تکون بده ..*
زِ رویِ تو شدم خجل ، نشسته کشتیام به گل
مرا برایِ بندگی چرا جدا نمیکنی؟ ..
اگر چه بندهای بدم ، ولی نمیکنی ردم
اگر تو را رها کنم مرا رها نمیکنی
مرا برون ز خانهات نکردهای عجیب نیست
عجیب اینکه بنده را عزیزِ خانه میکنی
به عبد روسیاهِ خود همیشه لطف میکنی
اگر بهتو جفا کنم بهمن جفا نمیکنی
منم گدایِ مادرت ، سرم فدایِ مادرت
بهخاطر همین مرا زِ خود جدا نمیکنی
پس از گناه کردنم همیشه گفتهام به خود:
کمی ز رویِ حجت خدا حیا نمیکنی؟
طبیبِ من حبیبِ من ، مسافرِ غریبِ من
فدایِ غربتت که گریۀ شبانه میکنی
کنم بهناله زمزمه ، اغثنی یابن فاطمه
به حقِ شاهِ علقمه ، مرا دعا نمیکنی؟
من آشنایِ زینبم ، "متی ترانا" به لبم
دلم گرفته حاجت مرا روا نمیکنی؟
شاعر : #مهدی_علی_قاسمی
.مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
بانویی که بهراهِ زینب بود
شاهدِ اشک و آه زینب بود
بانویی که شکسته شد بالش
و نگفتند شرحی از حالش
دخترِ فاطمهست این خانوم
نام او هست ، حضرتِ کلثوم
*امشب دوست دارم برا این خانم بلند بلند گریه کنید .. به خدا غصه هاش کم از زینب نبود ..*
مثل زهرا شریف و با عزّت
مثل حیدر غیور و با غیرت
خلق و خویش به مرتضی رفته
غربتش هم به مجتبی رفته
با برادر به کربلا رفتُ
قاضریه به نینوا رفتُ
شد علمدارِ خواهرش زینب
سپر و یار خواهرش زینب
کربلا پابهپایِ زینب بود
گریههایش برایِ زینب بود
روضههایی عجیب را دیده
بدنی را هجا هجا دیده ..
بدنِ پارهپارهای را دید
رویِ نیزه ستارهای را دید
شاهد کشتنِ برادر بود
شاهد نالههایِ خواهر بود
کعبه نی خورده او بهجایِ همه
ضربه هی خورده او بهجایِ همه
چادرش چنگ خورده چندین بار
بهسرش سنگ خورده چندین بار
بعد روزِ دهم اسارت رفت
زیور آلاتِ او به غارت رفت
بر سر و روش بیامان میزد
دست او بسته و سنان میزد
سر بازار بردنش ای وای ..
بینِ اغیار بردنش ای وای ..
شمر و خولی تمسخرش کردند
بسکه پست و کثیف و نامردند
شاعر : #ابراهیم_لآلی
*امام باقر علیه السلام فرمودن جدِ غریبِ ما رو با پنج حربه و وسیله به شهادت رسوندن ..
نیزه دار با نیزه میزد ..
شمشیر دار با شمشیر میزد ..
بعضی ها با چوب میزدن ..
بعضیا از دور با سنگ میزدن ..
اما پنجمی بیچاره میکنه....
بعضیا از دور بی ادبی میکردن ؛ناسزا میگفتن ..*
حسین .....
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
عاشقی که به سینه غم دارد
زیر پلکش همیشه نم دارد
سخن از عاقلان بگو با ما
منکر مجتبی که کم دارد
بارها مرتضی به زهرا گفت
چقدر این پسر کرم دارد
خانه آباد میشود آنکه
یا حسن را به سینه دم دارد
او خودش خواسته چنین باشد
ورنه آنقدر محتشم دارد
لحظه ای هم تصورش زیباست
حسن فاطمه حرم دارد
خواب دیدم که او شبیه حسین
آنقدر بیرق و علم دارد
سر به داران این وطن هستیم
ما همه امت حسن هستیم
جز توسل چکار باید کرد؟
از ته دل هوار باید کرد
ما همه عبد و ربمان یار است
سجده بر پای یار باید کرد
غیر از این سر نمانده سرمایه
سر نامش قمار باید کرد
پیش برق نگاه شیر جمل
لشگری تار و مار باید کرد
بین میدان که تیغ میگیرد
از کنارش فرار باید کرد
صلح او اول قیام حسین
به حسن افتخار باید کرد
وقت باران مزار او گل شد
فکر سنگ مزار باید کرد
حضرت محترم امام حسن
ای خدای کرم امام حسن
تا زمانی که مجتبایی هست
اشتیاقی بر این گدایی هست
خبرش در مدینه پیچیده
پادشاه گره گشایی هست
هر کسی رفته است میداند
در کرمخانه اش صفایی هست
به خدا از عطای او داریم
هر حسینیّه ای که جایی هست
حرف وصل است و حرف هجران نیست
بر لب ما اگر دعایی هست
راه او سد شده اگر امروز
عوضش راه کربلایی هست
دل ما را حسن عراقی کرد
ساکن گنبد و رواقی کرد
پدرش شیوه ی شریعت هست
مادرش هم دلیل خلقت هست
جلوات "حسن" ، "حسین" شود
وحدت ذات رو به کثرت هست
در دعاهای ما به حق حسن
شرط اصلی استجابت هست
گریه کن هاش حشر خندانند
از رسول خدا روایت هست
سفره دار و کریم و همسفره
با جذامی و با رعیت هست
نذر کردیم ذبح او باشیم
تا دمی هست و تا که فرصت هست
مجلس روضه اش شبیه بقیع
اکثرا سوت و کور و خلوت هست
اربعین در مسیر این جاده
زائرش را به کربلا داده
غصه ام را نگار من خورده
یار من چوب کار من خورده
در ره "وصل" وصله ای تازه
گیوه ی وصله دار من خورده
ترکه های معلم حسرت
بر تن روزگار من خورده
اکثرا نذر قاسمش کردم
گره ای تا به کار من خورده
مدعی بیخیال شو امروز
هی نگیر از هوار من خرده
چونکه دیروز کوزه زهری را
دهن روزه یار من خورده
با غم کوچه سالها طی کرد
جگرش را سه مرتبه قی کرد
🔸شاعر:
#ابراهیم_لالی #رضا_قربانی
=============================
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #سبک_حضرت_ام_کلثوم
#⃣ #وفات_حضرت_ام_کلثوم
#⃣ #حضرت_ام_کلثوم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجهُم
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
أسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِي لاَ إلَهَ إلاَّ هُو عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ العَزیزُ الحَکیمُ الغَفُورُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بَدِيعُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
باالحسینِ الهی العفو ..
دلم گرفته حاجت مرا روا نمیکنی؟
در این دلِ شکستهام برو بیا نمیکنی؟
بهار آمده ولی خزانتر از خزان شدم
حقیقتِ بهارها نظر به ما نمیکنی؟
امیرِ بیقرینهام ، نشسته غم به سینهام
غم فراق را بگو چرا دوا نمیکنی؟
*نمی خوای نگاهی به ما کنی ؟.. عبدت داره پیر میشه .. موهام داره سفید میشه ، سنم داره بالاتر میره حس میکنم دارم از تو دور میشم ..*
همیشه خوبیِ مرا بزرگ جلوه میدهی
بدیِ این خراب را تو بر ملا نمیکنی
*خدا سایه تُ از سرِ منه بیچاره کم نکنه .. خدا تا عمر دارم سایۀ تو رو بالاسرِ من نگه داره .. این یه بیتُ گوش کن خودمُ میگم کاری به شما خوبا ندارم .. شاید امشب آقا یه نگاهی به کنه .. شاید امشب آقا بیاد شونه هایِ منه بیچاره رو تکون بده ..*
زِ رویِ تو شدم خجل ، نشسته کشتیام به گل
مرا برایِ بندگی چرا جدا نمیکنی؟ ..
اگر چه بندهای بدم ، ولی نمیکنی ردم
اگر تو را رها کنم مرا رها نمیکنی
مرا برون ز خانهات نکردهای عجیب نیست
عجیب اینکه بنده را عزیزِ خانه میکنی
به عبد روسیاهِ خود همیشه لطف میکنی
اگر بهتو جفا کنم بهمن جفا نمیکنی
منم گدایِ مادرت ، سرم فدایِ مادرت
بهخاطر همین مرا زِ خود جدا نمیکنی
پس از گناه کردنم همیشه گفتهام به خود:
کمی ز رویِ حجت خدا حیا نمیکنی؟
طبیبِ من حبیبِ من ، مسافرِ غریبِ من
فدایِ غربتت که گریۀ شبانه میکنی
کنم بهناله زمزمه ، اغثنی یابن فاطمه
به حقِ شاهِ علقمه ، مرا دعا نمیکنی؟
من آشنایِ زینبم ، "متی ترانا" به لبم
دلم گرفته حاجت مرا روا نمیکنی؟
✍ #مهدی_علی_قاسمی
مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
بانویی که بهراهِ زینب بود
شاهدِ اشک و آه زینب بود
بانویی که شکسته شد بالش
و نگفتند شرحی از حالش
دخترِ فاطمهست این خانوم
نام او هست ، حضرتِ کلثوم
*امشب دوست دارم برا این خانم بلند بلند گریه کنید .. به خدا غصه هاش کم از زینب نبود ..*
مثل زهرا شریف و با عزّت
مثل حیدر غیور و با غیرت
خلق و خویش به مرتضی رفته
غربتش هم به مجتبی رفته
با برادر به کربلا رفتُ
قاضریه به نینوا رفتُ
شد علمدارِ خواهرش زینب
سپر و یار خواهرش زینب
کربلا پابهپایِ زینب بود
گریههایش برایِ زینب بود
روضههایی عجیب را دیده
بدنی را هجا هجا دیده ..
بدنِ پارهپارهای را دید
رویِ نیزه ستارهای را دید
شاهد کشتنِ برادر بود
شاهد نالههایِ خواهر بود
کعبه نی خورده او بهجایِ همه
ضربه هی خورده او بهجایِ همه
چادرش چنگ خورده چندین بار
بهسرش سنگ خورده چندین بار
بعد روزِ دهم اسارت رفت
زیور آلاتِ او به غارت رفت
بر سر و روش بیامان میزد
دست او بسته و سنان میزد
سر بازار بردنش ای وای ..
بینِ اغیار بردنش ای وای ..
شمر و خولی تمسخرش کردند
بسکه پست و کثیف و نامردند
✍ #ابراهیم_لآلی
*امام باقر علیه السلام فرمودن جدِ غریبِ ما رو با پنج حربه و وسله به شهادت رسوندن .. نیزه دار با نیزه میزد .. شمشیر دار با شمشیر میزد .. بعضی ها با چوب میزدن .. بعضیا از دور با سنگ میزدن .. اما پنجمی بیجاره میکنه بعضیا از دور بی ادبی میکردن .. ناسزا میگفتن ..*
حسین .....
👈صوت این متن 👉
.
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
تو از قبیله ی آبی و برتر از دریا
شبیه و مثل تو هرگز نیامده دنیا
دعا بدون توسل به نام زیبایت
قسم به هستی حیدر نمی رود بالا
و در شجاعت و ایثار و بندگی ات هم
نمی رسند به پای تو انبیا حتی
به جای بازو و دستی که گشته اند قلم
دو بال داده خداوند بر تو ای آقا
از آن زمان که برای تو نوکری کردم
دعا نموده برایم مکرراً زهرا
تمام زندگی ام وقف روضه ات گشته
چرا که تشنه ی عشق تو هستم ای سقا
شنیده ام که سرت را به نیزه ای کردند
شنیده ام که تو گشتی مقطع الاعضا
کنار علقمه با دیده ای پر از حسرت
صدا زدی که بیا ای غریب بی همتا
تمام سعی خودت را نمودی اما حیف
نشد که آب رسانی به خیمه ی زن ها
دلش شکست خدا آن زمان که تو گفتی
عزیز فاطمه شرمنده ات شدم مولا
🔸شاعر:
#ابراهیم_لالی
):
🏴 اشعار #شب_عاشورا
___________
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
نمیدونم چرا دلم آشوبه
دل نگرون حال بچه هاتم
فکر نکنی که زینبت بریده
تا آخر دنیا داداش باهاتم
یه یاعلی بگو رو پا بلند شو
دشتو سره یزیدیا خراب کن
اصلا همین شبی بزن به میدون
اصلا داداش روی منم حساب کن
چادرمو دور کمر میبندم
خودم دفاع از حرم میکنم
غصه نخور هرکی بیاد این طرف
با ذوالفقار پاشو قلم میکنم
نمیدونم چرا دلم گرفته
بیا با هم یه ذره صحبت کنیم
به یاد روزای خوب مدینه
با هم دیگه امشب و خلوت کنیم
یادمه شرط ازواجم بودی
گفتم محاله از حسین جدا شم
حتی اگه یه روز بیاد که با او
مجبور بشم راهی کربلا شم
قرار نبود تنهایی جایی بری
قرار نبود که من تنها بمونم
تو روی نیزه ها سفر کنی و
منم با این نامحرما بمونم
اینقده حرف گودال و پیش نکش
اینقده روضه توی گوشم نخون
یه دل سیر میخوام تو رو ببینم
یه شب دیگه کنار زینب بمون
از این به بعد خواب به چشم نمیاد
از این به بعد با غصه ها مانوسم
نیتم اینه امشبو حسین جان
زیر گلوتو هی تا صبح ببوسم
از نعلای تازه ی مرکباشون
باد خزون برام خبر آورده
خدا کنه دروغ باشه که گفتن
حرمله هم تیر سه پر آورده
از تن زیر نیزه ها که گفتی
میدونی که با دل من چه کردی؟
چرا داری گوشه کنار خیمه
دنبال کهنه پیرهن میگردی؟؟
نفرین به هرچی کوفه و کوفیه
از هرچی بی وفائیه دلخورم
افتاده به دلم داداش که فردا
شبیه مادرم لگد میخورم
دلت میاد فردا کنار گودال
حرمله به چشم ترم بخنده ؟
دلت میاد ببینی از رو نیزه
دستمو خولی با طناب میبنده ؟
🔸شاعر:
#علیرضا_خاکساری
🏴 اشعار #شب_عاشورا
_____▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️______
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
مادرم خورده زمین تا که تو را دیده، چرا؟!
قاتلت این همه از قتل تو ترسیده چرا؟
به سر و صورت تو سنگ تراشیده زدند
خورده بر وجه خدا سنگ تراشیده چرا؟
بوسه بر زیر گلوی تو فقط حق من است
نیزه ای حق مرا خورده و بوسیده چرا
مگر این آب روان مهریه زهرا نیست؟
پسر مادر من با لب خشکیده چرا؟
آسمان را لب عطشان تو گریانده و شمر
پیش تو آب زمین ریخته خندیده چرا؟
نکند شمر دوباره به تنت سر زده است
بند بند تن عریان تو پاشیده چرا؟
همه ی حرف من این است که با خنجر کند
گل پرپر شده ی باغ مرا چیده چرا؟!
هر چه کردم نشد آخر که بلندت بکنم
آه بر روی زمین جسم تو چسبیده چرا؟
آفتاب از تن عریان شده ات شرم نکرد؟
به تن بی سر تو یکسره تابیده چرا؟
به تو وابسته ام و بعد تو دق خواهم کرد
به تو احساس مرا کوفه نفهمیده چرا؟!
🔸شاعر:
#ابراهیم_لالی