#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
ناله یِ واعطشا بر جگرش می افتاد
آب میدید به یادِ قمرش می افتاد
بی سبب نیست که از جمله یِ "بَکّائون" است
دائما اشک ز چشمانِ ترش می افتاد
شیرخواره بغل ِتازه عروسی میدید
یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد
با دلی خون شده میگفت که الشام الشام
تا به بازار ِمدینه گذرش می افتاد
روضه ی گم شدن و دفنِ رقیه میخواند
تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد
گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ
خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می افتاد
وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه
قطعه هایِ پدرش دور و برش می افتاد
جلوی پای سکینه دم دروازه ی شهر
از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد
🔸شاعر:
#رضا_قربانی
==========================
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
ناله یِ واعطشا بر جگرش می افتاد
آب میدید به یادِ قمرش می افتاد
بی سبب نیست که از جمله یِ "بَکّائون" است
دائما اشک ز چشمانِ ترش می افتاد
شیرخواره بغل ِتازه عروسی میدید
یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد
با دلی خون شده میگفت که الشام الشام
تا به بازار ِمدینه گذرش می افتاد
روضه ی گم شدن و دفنِ رقیه میخواند
تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد
گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ
خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می افتاد
وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه
قطعه هایِ پدرش دور و برش می افتاد
جلوی پای سکینه دم دروازه ی شهر
از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد
🔸شاعر:
#رضا_قربانی
==========================
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
عاشقی که به سینه غم دارد
زیر پلکش همیشه نم دارد
سخن از عاقلان بگو با ما
منکر مجتبی که کم دارد
بارها مرتضی به زهرا گفت
چقدر این پسر کرم دارد
خانه آباد میشود آنکه
یا حسن را به سینه دم دارد
او خودش خواسته چنین باشد
ورنه آنقدر محتشم دارد
لحظه ای هم تصورش زیباست
حسن فاطمه حرم دارد
خواب دیدم که او شبیه حسین
آنقدر بیرق و علم دارد
سر به داران این وطن هستیم
ما همه امت حسن هستیم
جز توسل چکار باید کرد؟
از ته دل هوار باید کرد
ما همه عبد و ربمان یار است
سجده بر پای یار باید کرد
غیر از این سر نمانده سرمایه
سر نامش قمار باید کرد
پیش برق نگاه شیر جمل
لشگری تار و مار باید کرد
بین میدان که تیغ میگیرد
از کنارش فرار باید کرد
صلح او اول قیام حسین
به حسن افتخار باید کرد
وقت باران مزار او گل شد
فکر سنگ مزار باید کرد
حضرت محترم امام حسن
ای خدای کرم امام حسن
تا زمانی که مجتبایی هست
اشتیاقی بر این گدایی هست
خبرش در مدینه پیچیده
پادشاه گره گشایی هست
هر کسی رفته است میداند
در کرمخانه اش صفایی هست
به خدا از عطای او داریم
هر حسینیّه ای که جایی هست
حرف وصل است و حرف هجران نیست
بر لب ما اگر دعایی هست
راه او سد شده اگر امروز
عوضش راه کربلایی هست
دل ما را حسن عراقی کرد
ساکن گنبد و رواقی کرد
پدرش شیوه ی شریعت هست
مادرش هم دلیل خلقت هست
جلوات "حسن" ، "حسین" شود
وحدت ذات رو به کثرت هست
در دعاهای ما به حق حسن
شرط اصلی استجابت هست
گریه کن هاش حشر خندانند
از رسول خدا روایت هست
سفره دار و کریم و همسفره
با جذامی و با رعیت هست
نذر کردیم ذبح او باشیم
تا دمی هست و تا که فرصت هست
مجلس روضه اش شبیه بقیع
اکثرا سوت و کور و خلوت هست
اربعین در مسیر این جاده
زائرش را به کربلا داده
غصه ام را نگار من خورده
یار من چوب کار من خورده
در ره "وصل" وصله ای تازه
گیوه ی وصله دار من خورده
ترکه های معلم حسرت
بر تن روزگار من خورده
اکثرا نذر قاسمش کردم
گره ای تا به کار من خورده
مدعی بیخیال شو امروز
هی نگیر از هوار من خرده
چونکه دیروز کوزه زهری را
دهن روزه یار من خورده
با غم کوچه سالها طی کرد
جگرش را سه مرتبه قی کرد
🔸شاعر:
#ابراهیم_لالی #رضا_قربانی
=============================
@simaye_haram4_5931313577662087918.mp3
زمان:
حجم:
1.94M
#⃣ #مولودی_حضرت_معصومه
#⃣ #میلاد_حضرت_معصومه
#⃣ #ولادت_حضرت_معصومه
#⃣ #سبك_میلاد_حضرت_معصومه
#⃣ #روز_دختر
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ #بند_اول
اومدی پاییزمون بهارشه
دلای ما همه نو نوارشه
اومدی تا کنار برادرت
سفره ی عاشقی برقرارشه
تو صفاتت خدا رو می بینم
عمه ی کــربلا رو می بینم
تا چشام خیره میشه به صحنت
علی موسی الرضا رو می بینم
همه میگن که شما
عطر فاطمه داری
ارادتِ خاصّى بـه
شـاهِ علقمـه داری
*(کریمه ی اهل بیت،
بی بی فاطمه مدد) ۲
✅ #بند_دوم
دلمو به دستِ تو می سپارم
بذر عشقتو تو دل می کارم
شبیه امام رضا بی بی جان
تو رو من یه جور دیگه دوست دارم
خوبای عالم شدن حیرونت
همــه ی ملائکـه دربـونــت
توی جنت به یقین میدونم
همه زائرات میشن مهمونت
با دستای کریمت
گره ها رو وا بکن
با نیم نگات همهی
دردا رو دوا بکن
*(کریمه ی اهل بیت،
بی بی فاطمه مدد) ۲
✍ #رضا_قربانی
#روح_الله_نوروزی
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#تاسوعا
#شب_نهم_محرم
عمود خوردی و سرو و صنوبرم پاشید
صدا زدی که بیا کاسه ی سرم پاشید
همینکه تا برسم قطعه قطعه ات کردند
قد بلند امیر دلاورم پاشید
کنار علقمه تا لشگر کمانداران
تورا به نخل که بستند لشگرم پاشید
چهار هزار کماندار پیش چشمانم
چقدر تیر به جسم برادرم پاشید
دم وداع که رفتی ز خیمه پشت سرت
دو کاسه گریه ی افسوس دخترم پاشید
همینکه دست تو بر روی خاکها افتاد
به دست حرمله حلقوم اصغرم پاشید
رقیه فاتحه ی گوشواره اش را خواند
خبر رسید که افتاده ای "حرم" پاشید
عليِّ اکبر من... قاسم ام... ابالفضلم...
برای حفط النگوی خواهرم پا، شید
پس از تو امنیت یک قبیله در خطر است
کفیل زینب کبری ، "عقیله" در خطر است
✍️#رضا_قربانی
#⃣ #فیش_روضه_امام_سجاد
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #متن_روضه_کوتاه
#⃣ #متن_روضه
#⃣ #روضه_دفتري
#⃣ #متن_روضه
#⃣ #شهادت_امام_سجاد
....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ *تو هم شب شهادت امام سجاد از مدینه و قبرستان بی شمع و چراغ بقیع با پای دلت برو كربلا..*
مرغ دل یک بام دارد دو هوا
گه مدینه می رود گه کربلا
*حسين جان! راستي راستي دلم برا كربلات تنگ شده آقاجان!... امشب بحق آقازاده ات امام سجاد ویزای کربلای مارو امضا کن... حالا با توجه همه با هم سلام بدیم: به نیابت از امام زمان و شهدا و امواتمون: اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"
السلام علیک یاعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ یازَینَ العابِدینَ یَابنَ رَسوُلِ اللّه...*
نالۀ واعطشا بر جگرش می افتاد
آب میدید به یادِ قمرش می افتاد
بی سبب نیست که از جملۀ بَکّائون است
اشک از گوشۀ چشمانِ ترش می افتاد
*حضرت نزدیک به چهل سال برا باباش ابی عبدالله گریه کرد، یه روز کنیز آقا گفت: آقاجان! بس نشده این همه گریه می کنید؟ آب می بینید گریه می کنید، غذا می بینید گریه می کنید، حضرت فرمود: یعقوب یازده پسر داشت، یکیش یوسف بود، چند وقت از نظرش دور شد میدونست یوسف زنده است؛ سه بار چشماش از گریه سپید شد، اما من بالای نیزه، هجده سَرِ یوسف دیدم ...*
شیرخواره بغل تازه عروسی میدید
یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد
*وقتی به آقا زین العابدین عرض کرد آقا مختار خروج کرده قَتَلِه ی کربلا رو به درک واصل کرده، دونه دونه رو گفت، یه مرتبه حضرت فرمود از حرمله چه خبر؟ گفت آقا این همه رو گفتم سراغ حرمله رو چرا میگیرید؟ فرمود: آخه حرمله جگر ما رو کربلا سوزوند..*
با دلی خون شده میگفت که الشام الشام
تا به بازار مدینه گذرش می افتاد
*به خدا همه مصیبتای کربلا عظیمه، اما وقتی به امام سجاد گفتن: کجا بیشتر به شما سخت تر گذشت؟ فرمود: الشام الشام الشام، توی شام آبروی مارو بردن...*
جلوی پای سکینه دم دروازۀ شهر
از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد
میشکست آینۀ صبر و غرورش را زجر
تا به جانِ اُسرا با کمرش می افتاد
روضۀ گم شدن و دفنِ رقیه میخواند
تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد
گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ
خنجرِ کُند و گلویِ پدرش می افتاد ....
✍ #رضا_قربانی
*همچنین که از کربلا برگشتن مدینه وقتی بشیر اومد خبر آورد برا اهلِ مدینه، دسته دسته مردم میومدن بیرون از مدینه میگفتن آقا چطوری شد باباتون رو کشتن ؟ ... فقط یه جمله جواب می داد میگفت: فقط همین رو براتون بگم حیوانات هم کربلا آب خوردن .... میفرمود: أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا ... من فرزندِ اون آقایی ام که با قتلِ صبر کشتنش ... یعنی چی آقا؟ یعنی یواش یواش کشتنش، یعنی اول با نیزه زدن ... بعد با شمشیر زدن، تازه سنگ میزدن ... سنگاشون که تموم شد ریختن تو گودال...*
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه ی مادر ندارد
*مَردم من روز دوازدهم خودم رو رسوندم کربلا؛دیدم بدن ها همه عریان افتاده، همه رو غارت کردن، بین بدن ها گشتم بابامو پیدا کردم، نگاه کردم دیدم دست هاش بریده، رگ ها بریده، بدن پر از زخمه، خودمو انداختم رو بدن بابام، رگ های بریده رو بوسه زدم، هی گشتم دورو برم یه چیزی پیدا کنم این بدن رو جمع کنم، گفتم: بنی اسد! حصیر دارید بیارید.
بابامو جمع کردم،میان حصیر گذاشتم ... دیدم یه عضو بدن کمه، سر که بالای نیزه ست... اومدم دور و بر کربلا هی نگاه کردم، بنی اسد گفتن: آقا چی گم کردی؟ گفتم: ساربان کربلا میخواست انگشترو ببره ... انگشت بابام رو هم قطع کرد ... ای حسین...
ساربان آمد انگشتر رو در آره، دست ابی عبدالله ورم کرده، خون آلوده، انگشتر چسبیده، انگشتر خون آلوده، هر کار کرد در بیاره نتونست، خنجرشو در آورد... انگشت رو با انگشتر...
با تمام وجود فریاد بزن، دو دستت بیاد بالا، امشب شبی نیست دستت پایین باشه، فرمود: دستی که به سمت ما دراز بشه ما خجالت میکشیم خالی برگرده، ببین هر کی اومد تو گودال دست پر برگشت، حتی ساربان، دستت بیاد بالا...فرج امام زمان، سلامتی رهبرمون، نابودی آمریکا و اسرائیل، سه مرتبه بلند ناله بزن: یا حسین..*
.