1. سلام ای.mp3
زمان:
حجم:
5.47M
#مدح_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#مدح_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
سلام ای ذکر خاص حق ثنایت
درود ای گفته احمد من فدایت
تو فرقانی تو یاسینی تو طاها
تو زهرائی تو زهرائی تو زهرا
تو حبل محکم حبل المتینی
امید رحمة للعالمینی
تو بسم الله
سماواتت کتابند
تو خورشیدی و
عالَم ماهتابند
حیات عشق از خونِ حسینت
بلندی ، خاک بوس زینبینت
#بی_بی_جان
مکان، عبد ذلیلی در رهِ توست
زمان ، مَرهونِ عمرِ کوته توست
یه خانومی که شصت سالش باشه ، پنجاه سالش باشه ، وقتی ازدنیا بره میگن سنی نداشت ، اما مادرِ هجده ساله چی ؟ مادری که دختر پنج ساله داره ، دختر پنج ساله جاش روی زانوی مادره ، مادر موهاشو شانه میکنه ، مادرلباساشو عوض میکنه ، اما این شبا دیگه بی مادر میشه زینب ، این شبا دیگه ابی عبدالله یتیم میشه ، این شبا دیگه صفای خونه ی علی رخت بر می بنده ...
#بی_بی_جانم
مکان، عبد ذلیلی در رهِ توست
زمان ، مَرهونِ عمرِ کوته توست
کِرامت ، خشتی از قصر بلندت
سخاوت تا قیامت مستمندت
#شاعر_استاد_سازگار
تا اون گدا گفت بی بی جان این پوست منو سیر نمیکنه ، این پوست خرج راهم نمیشه ، دست بُرد گردنبندش رو درآورد داد به سائل ، پیغمبر خدا (ص) آدرس داد ، گفت هر کی گداست برود درِ خونه ی فاطمه ، دخترم کسی رو دست خالی برنمیگردونه ، ... مرد سائل وقتی توو مسجد مدینه گفت آقا یا رسولَ الله ، برهنه ام ، گرسنه ام ، خرج راه ندارم ، حضرت فرمود من که چیزی همراهم ندارم ، بِلال ، پاشو این مرد رو ببر درِ خونه ی دخترم فاطمه ، ...
روزیِ سالت رو باید از فاطمیه بگیری ، گدا اگه اسیر هم باشه ، بی بی ردش نمیکنه ...
.
2. کرامت خشتی از.mp3
زمان:
حجم:
7.47M
#روضه_حضرت_زهرا( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
با دیده ی پُر باران
شرمنده ام آقا جان
از روی تو ای جانان
شرمنده ام آقا جان
ای کعبه ی آمالم
از نامه ی اعمالم
خجلت زده و گریان
شرمنده ام آقا جان
با سنگِ گُنه هر دَم
من قلبِ تو بِشکستم
زین معصیت و عِصیان
شرمنده ام آقا جان
#آقا_جان
سرمایه زِ کف دادم
از چشمِ تو اُفتادم
باید بدهم تاوان
شرمنده ام آقا جان
با امام زمان (عج) حرف بزن ، با آقا نجوا کن ، بگو آقا دلت را شکستم ، گناه کردم ! منو دیدی ، نگاه به من کردی ، همه وجودم پُر از گناه بود ... آقاجان ... « از خیلِ گناهانم ، واللهِ پشیمانم » ... آقاجان برگشتم ، اومدم توبه کنم ، با عنایت شما برگشتم ، با مدد شما برگشتم ...
از خیلِ گناهانم
واللهِ پشیمانم
ای پادشهِ خوبان
شرمنده ام آقا جان
( حرف آخرم اینه ، آقای من ، مولای من ، صاحب من )
خورده گِره بر کارم
دلتنگِ شهیدانم
جا مانده ام از یاران
شرمنده ام آقا جان
#شاعرحمیدرضاگلرخی
اومدی مسجد جمکران ، با امام زمانت نجوا کنی ، حرف بزنی ، دردِ دل بگی ... بگی آقاجان ، نیمه شعبان نزدیکه ، میلاد شما داره میرسه ، اما هنوز خبری نیست ، نیومدی ، نیومدی ، نیومدی ...
ای یوسف غریب ،
به کنعان نیامدی
تنهاترین مسافرِ دوران ،
« نیامدی ... »
« گویند بوی پیرهنت ، میرسد ، ولی » ... امشب که مسجد اومدی ، دیدی حال و هوا فرق کرده ، همه جارو چراغون کردند ، مثل اینکه آقا میخواد بیاد ، مولا میخواد بیاد ،
گویند بوی پیرهنت
میرسد ، ولی ...
ما ماندهایم و
وعدۀ خوبان ، نیامدی ...
( یاصاحب الزمان ... )
#شاعر_محمود_ژولیده
1. رباعی صلوات.mp3
زمان:
حجم:
1.04M
قسمت اول :
#هجدهم_ذی_الحجه
#غدیر
#استاد_حیدرزاده
بر عید غدیر ،
عید اکبر صلوات
بر چهره ی نورانی حیدر
« صلوات »
بر فاطمه این عید ،
هزاران تبریک
بر یک یک اهلبیت کوثر
« صلوات »
#حرم_مطهر_امام_رضا
( علیه السلام )
۱
2. تمام پنجره ها.mp3
زمان:
حجم:
1.95M
قسمت دوم :
#هجدهم_ذی_الحجه
#غدیر
#استاد_حیدرزاده
تمام پنجره ها
باز شد بسوی بهار
غدیر آمد و آورد
عطر و بوی بهار
قرار هر که نشسته
در آرزوی بهار
پلاک یکصد وده شهرِعشق
بوی بهار
درون برکه ی خُم
عکسِ ماه افتاده
چه برکه ای که درآن
موج میزند باده ؟
به قلب شیعه کنون
تاب و تب فراوان است
تمام شهر غزل خوان و
دست افشان است
به روی بیرقِ دل
آیه های قرآن است
به شوقِ نام علی
جان سپردن آسان است
بیا به وسعت این شهر
شاعرش باشیم
ودر معیّت معصومه
زائرش باشیم ...
#حرم_مطهر_امام_رضا
( علیه السلام )
3. دلم هوای.mp3
زمان:
حجم:
3.04M
قسمت سوم :
#هجدهم_ذی_الحجه
#غدیر
#استاد_حیدرزاده
دلم هوای نجف دارد و
هوای علی
خدا کند که مدد سازم
خدایِ علی
که تا همیشه بماند دلم
به پایِ علی
فقط نفس بکِشم روز و شب
برای علی
علی ، عُصاره ی هستی
علی امام من است
شراب عیدِ خم اش
لذت مُدام من است
تو هدیه ای که ز عرش
آمدی برای زمین
که دلپذیر شود با دَمت
هوای زمین
به عشقِ نام تو جاریست
چشمه های زمین
ز بارگاه تو بهتر کجا ،
به روی زمین ؟
جهان بدون علی
ارزنی نمی ارزد
و بی حضور ولی
ارزنی نمی ارزد
غدیر چشمه ی عشق و
همیشه جوشان است
زلال جاری و روشن
شبیه باران است
قرار بخشِ دلِ بیقرارِ
انسان است
به دردهای بشر تا همیشه
درمان است
که دین بدون ولایت
به جز وَبال مباد
نفس کشیدن ما بی علی
حلال مباد
#حرم_مطهر_امام_رضا
( علیه السلام )
2. ما را تمام خلق.mp3
زمان:
حجم:
7.87M
#مدح_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#مدح_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
ما را تمام خلق
شناسند با حسین
ما نوکریم و
حضرت فرمانروا حسین
ناز طبیب و
منّت مَرهم نمی کِشیم
وقتی که هست
تربت پاکش دوا حسین ...
( خدای متعال ، شِفا را در تُربت ابی عبدالله قرار داده )
ناز طبیب و
منّت مَرهم نمی کِشیم
وقتی که هست
تُربت پاکش دوا حسین ...
با هر طپش زِ سینه ی ما
میرسد به گوش
( چی میگه قلبت ؟ این شب ها گوش بِدِه ، صدای قلبت چیه ؟ قلب هر عاشقی این شب ها با هر طپشی میگه حسین ... )
با هر طپش زِ سینه ی ما
میرسد به گوش
ای پادشاهِ تشنه لبِ کربلا
« حسین ... »
( بَه بَه ، بارکَ الله بگو حسین ، دم آخرهم بگی حسین ، روز قیامت وقتی سر از خاک در میآری ، بگی حسین ... )
با هر طپش زِ سینه ی ما
میرسد به گوش
ای پادشاهِ تشنه لبِ کربلا
« حسین ... »
منّت خدای عزّوجل را
که لحظه ای
ما را به حال خویش
نکرده رها « حسین »
این همه عزت بهت داده ، هر کسی افتخار میکنه نوکر کسی هست ، اما افتخار ما اینه ، نوکر آقایی هستیم که هرچی بخواد ، خدا بهش میده ، نوکر آقایی هستیم که هرچی بخواد ، خدا در اختیارش میگذاره ، همه عالم فدای حسین ، ... دیدی یک نوکر امام حسین ، یه سینه زن ، یه گریه کن ابی عبدالله از دنیا میره ، اونقدر جمعیت میآد ، میگن نوکر حسینِ ... گریه کنِ ابی عبدالله ست ... عزت مالِ ابی عبدالله ست ، عزت مال آقامون امام حسینِ ...
این توو دنیاست ، اما وقتی پاتو گذاشتی اون طرف خط ، اون موقع می فهمی حسین کیه ؟ میگی چرا کم نوکری کردم ؟ میگی چرا کم گریه کردم ؟ اون کسی که توو مجلس امام حسین ، چایی میداد ، وقتی خوابشو دیدند گفتند چی شد ؟ نوکری به دردت خورد ؟ دیدند داره گریه میکنه ، گفتند چرا گریه میکنی ؟ گفت پشیمانم چرا چایی را با سینی میدادم به نوکرای امام حسین ؟ ... ای کاش چایی هارو یکی یکی ، دودستی تقدیم نوکرها میکردم ، حسییین ...
در روز حشر
سینه زنان ناله می کنیم
شور و نُشور
میکند آنجا به پا «حسین»
نوکر کنار سفره ارباب
دل خوش است
( بَه بَه ، قربون شما نوکرای امام حسین )
نوکر کنار سفره ارباب
دل خوش است
شکرِ خدا
که گشته خریدار ما حسین
( اما یه وصیت دارم ، فکر میکنم این حرف همه ما باشه ، اگه حرف همَمونه ، آخر این یه بیت ، «حسین » را بگید ، امضاشو امشب از مادرش فاطمه ی زهرا بگیریم ... )
آری وصیّت همه ما
همین بُوَد :
بر روی قبر ما
بنویسید « یا حسین ... »
#شاعر_مجید_خضرایی
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
#مدح_حضرت_قاسم
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
آئینهی مرد جمل
آمد به میدان
یک شیر دل
مانند یل آمد به میدان
با سیزده جامِ عسل
آمد به میدان
ای لشگر ِکوفه
اَجل آمد به میدان ..
باید که قبرِ خویش را
آماده سازید
در دل ، جگر دارید اگر
بر او بتازید ..
( یک نوجوان 13 ساله ، در مقابل یک لشکر چند هزار نفری ، جانم به این یَلِ کربلا ، جانم به این قهرمان عرصه عاشورا )
رفته به بابایش
که اینگونه شریف است
از نسل پاکِ
صاحبِ دینِ حنیف است
قاسم ، اگر چه
قد و بالایش ظریف است
اما خدایی ،
او سپاهی را حریف است
شاگردِ رزمِ
حضرت « عباس » ، قاسم
آمد ولی
در هیبت « عباس » ، قاسم
در بازوانش
قدرتِ « عباس » ، قاسم
بَهبَه که دارد
غیرتِ « عباس » ، قاسم
(« عمامهی او را ، عمویش با نمک بست »... قربونت بِرَم ، یه پارچه ای به سرش بست ابی عبدالله )
عمامهی او را
عمویش با نمک بست
مانند بابایش حسن ،
« تَحْتُ الْحَنَکْ » بست
( خیلی جگر میخواد ، یه نوجوان اینطوری ... امشب شب نوجوانهای سیزده چهارده ساله است ، ای نوجوان ها ، هر کجا نشستید امشب باید ناله بزنید )
قاسم حریفِ
تن به تن دارد ، ندارد
این نوجوان
جوشن به تن دارد ، ندارد
( تیر که می اومد ، مستقیم به بدنش میخورد ، نیزه که میزدند ، مستقیم به سینه اش میخورد ... )
این نوجوان
جوشن به تن دارد ، ندارد
چیزی کم از
بابا حسن دارد ، ندارد
اصلا مگر« اَزْرَقْ »
زدن دارد ، ندارد
(« اَزْرَقْ »کجا و شیر میدان خطرها ؟ » ... اَزْرَقِ شامی ، اون شجاعی که اومد به میدان ، اما حریف قاسم نشد ، پسراش هم آمدند اما آقا اونارو به هلاکت رساند )
« اَزْرَقْ »کجا و
شیر میدان خطرها ؟
قاسم بوَد
رزمندهی نسلِ قمرها
وقت پریدن
ناگهان بال و پَرش ریخت
یک لشکری را ریخت
آخر پیکرش ریخت
از مِیْمَنِه تا مِیْسَرِه
روی تنش ریخت
از روی زین افتاد ،
قلب مادرش ریخت
( یه روایتی دیدم ، امام حسین جنگ کردن قاسم را نگاه میکرد ، میگفت : بارکَ الله عمو ، بارکَ الله عمو ... اما وقتی از روی زین ، روی زمین افتاد ... « از روی زین افتاد ، قلب مادرش ریخت » ...آی اونایی که امشب آماده روضه اید :)
مثل مدینه
کوچهای را باز کردند
پرتاب سنگ و نیزه را
آغاز کردند ...
#شاعر_محمد_فردوسی
#هیئت_ثارالله_قم
2. آئینه مرد جمل.mp3
زمان:
حجم:
7.41M
قسمت دوم
#مدح_حضرت_قاسم
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
آئینهی مرد جمل
آمد به میدان ...
#روضه_حضرت_قاسم
#روضه_امام_حسین
( علیهم السلام )
#استاد_حیدرزاده
صدا زد عمو بسه دیگه ، عمو استخوانهای سینه ام زیر سُمِ اسب ها خُرد شد ، بگم آقا ، بدن قاسم زیر سُمِ اسب ها رفت ، لشکر دورش را گرفته بود ، امشب میخوام یه روضه ای بخونم همه داد بزنند ، برای این روضه جگر حضرت زهرا ، خون شده ! ... ، بگم آقا ، بدن قاسم زیر سُمِ اسب ها رفت ، اما یه بدن بی سر را کربلا ... عین عبارت مقتل اینه ، بزار برات معنا کنم ، بعد ناله بزن : « نَحْنُ رَضَضْنا الصَّدْرَ بَعْدَ الظَّهْری » یعنی چی ؟ اگه معنا کنم ، باید داد بزنی ، یعنی اول پشتش را کوبیدیم زیر سُمِ اسب ها ؟؟ بعد بدنشو برگردوندیم ... سینه ی نازنینش زیر سُمِ اسب ها ، ... حسییین ... این روضه خیلی جیگرو میسوزونه ، « رَضَضَ » یعنی خُرد شدنِ استخوان ! ... آی آی آی ی ی ...
تنِ سالار زینب
به زیر سُمِ مَرکب
به خون غلطیده یارم
حسین کفن ندارد ..
هرچقدر گریه کردی و سوختی ، نوش جونت ، روزیت بوده امشب ، توو روضه ی یتیم امام حسن ، ... آقا قاسمِ بنِ الحسن ، مادرش کربلا بود ، وقتی ابی عبدالله بدن قاسم را آورد ، زنها آمدند به استقبال حسین ... [ این ناله را میخوام مادرها ناله بزنند ] ، وقتی نگاه کردند دیدند بدن قاسم ... وای وای ، وای وای ... وقتی مادر نگاه کرد دید قاسمش قد کِشیده ...
از حسن هر کس که در دل
ذرّه ای هم کینه داشت
نیزه ای پرتاب کرد و
زخم بر جسمم گذاشت
#شاعر_رضا_رسول_زاده
حاجت هایت را بخواه ، حرفاتو بزن ، ... یا امام حسن ، یا امام حسن ... آقاجون خودت نبودی کربلا ، اما بچه هات یکی یکی کار را تموم کردند ، ... اونقدر قاسم را دوست داشت امام حسین ، که درباره هیچ کدوم از شهدا نداره که حضرت ، موقع وِداع از حال رفته باشه ، حتی در وِداع علی اکبر ... اما درمورد قاسم داره که قاسم را توو بغل گرفت ، گریه کرد ، گریه کرد « وجَعَلا يَبكِيانِ حَتّى غُشِيَ عَلَيهِما » { بحارالأنوار، ج 45 ، ص33 }، یعی هر دو از حال رفتند ... {مَقْتَلُ الْحُسَیْنِ خوارزمي ، ج 2 ص 27 } ... قربونت بِرَم ، چقدر عزیز کرده ی امام حسین بود قاسم ، که وقتی هم بدنشو آورد خیمه ها ، دو تا بدن را میونِ بدنها گذاشت ، یکی بدن علی اکبر بود ، یکی بدن قاسم ، ... نوشتند حضرت میان این دوتا بدن نشست ، گاهی میگفت : پاره جگرم علی ... گاهی هم میگفت : عزیز برادرم قاسم ... لذا امشب روضه ی حضرت قاسم و مجلس حضرت قاسم ، یک عنایت خاصی بهِش هست ، کسی دست خالی از مجلس حضرت قاسم بیرون نرود ... کسی هم بی حاجت توو مجلس حضرت قاسم نباشه ... امشب این نوجوانهای سیزده چهارده ساله بیایند جلو میدون داری کنند برای حضرت قاسم ، امشب شما بیائید برای اون سیزده ساله ی کربلا سینه بزنید ، سیزده سالشه ، هنوز به رشد کامل نرسیده ، وقتی سوار شد ، پاش به رکاب نمیرسید ، امام حسین خودش کمکش کرد سوارش کرد ، ... یااباعبدالله ، یااباعبدالله ... خدایا به این سیزده ساله شهید کربلا ، فرج امام زمان (عج) را برسان ...
#هیئت_ثارالله_قم