eitaa logo
ذاکرین آل الله
361 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2هزار ویدیو
446 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 در هر سُخَنی، نورِ کلامم مهدی‌ست یک عُمْر به لب، ذکر مدامم مهدی‌ست گر از نَفَسم رسیده عطر آغازِ امامتِ امامم مهدی‌ست...
🌷 در دستِ امامِ ما، زمامِ عصر است از حضرت او به پا قوامِ عصر است تبريک به شيعيـانِ عـالَـم گــوئيد آغــازِ امــامتِ امــامِ عصر است
🌷 امروز که شیعه به جهان در حصر است بر عالمیان مژده‌ی فتح و نصر است دانی که چرا شیعه سراپا شاد است؟ آغاز امامت امام عصر است ✍
🌷 تا چند پی نام و نشانی باشیم؟ یا در طلب جهان فانی باشیم؟ حالا که رسیده وقت بیعت با عشق عشق است که صاحب‌الزمانی باشیم ✍
🌷 تسبيح زمين و آسمان: يا مهدي ذکر همه‌ی فرشتگان: يا مهدي حالا که رسيده روز بيعت با عشق لبيک بگو از دل و جان: يا مهدي ✍
🌷 شادی و شعف به جای غم می‌آید رحمت عوض ظلم و ستم می‌آید ای‌کاش بگویند در این عید بزرگ دارد پسر فاطمه هم می‌آید ✍
🌷 امروز جهان شور قیامت دارد ابرِ کرمِ خدا کرامت دارد ذرات جهان به یکدگر می‌گویند: خورشید به سر تاج امامت دارد ✍
چشم وا کن و ببین موسم بهار شد آیه های عاشقی باز آشکار شد غنچه از سفر رسید خنده بر لبش نشست باز شد نگاه گل خار خوار خوار شد داغ شد اجاق عشق گرم شد هوای مهر دست و پای غم شکست غصه داغدار شد قلبمان شکار شد چشممان خمار شد جانمان نثار شد بخت یار یار شد دل پر از گلایه بود سیب روی شاخه بود از غم فراق یار عاقبت انار شد پر گرفت و پر کشید کال آمد و رسید هر کسی که میوه باغ انتظار شد می‌رسد صدای نور از گلوی کوه طور گوش وا کن و ببین موسم بهار شد شاعر:
سامره امشب تماشایی شده جنت گل‌های زهرایی شده لحظه لحظه، دسته دسته از فلک همچو باران از سما بارد ملک می‌زنند از شوق، دائم بال و پر در حضور حجت ثانی عشر مُلک هستی در یم شادی گم است بعثت است این، یا غدیر دوم است؟! یوسف زهرا به دست داورش می‌نهد تاج امامت بر سرش عید «جاء الحق» مبارک بر همه خاصه بر ساداتِ آل فاطمه عید آدم، عید خاتم آمده عید مظلومانِ عالم آمده عید قسط و عید عدل و دادهاست لحظه‌هـایش را مبارک بادهاست عید قرآن، عید عترت، عید دین عید زهرا و امیرالمؤمنین عید یارانِ فداکارِ علی است عید محسن، اولین یار علی است عید مشتاقان سرمست حسین عید ذبح کوچک دست حسین عید باغ یاسمن‌های کبود عید شادیِ بدن‌های کبود عید سردار رشید علقمه عید سقای شهید علقمه عید ثارالله و هفتاد و دو تن عید سربازان بی غسل و کفن عید طاها، عید فرقان، عید نور عید قرص ماه در خاک تنور عید عزت، عید مجد و افتخار عید مردانِ بزرگِ انتظـار آی مهدی دوستان! عید شماست این شعاع حُسنِ خورشید شماست آنکه باشد عدل و دادِ حیدرش حق نهد تاج امامت بر سرش وعده‌ی فیض حضور آید به گوش مژده‌ی روز ظهـور آید به گوش تا کند محکم اساس کعبه را کعبه پوشیده لباس کعبه را می‌کشد چون شیر حق از دل خروش می‌رسد از کعبه آوایش به گوش می‌بَرد از دل شکیب کعبه را می‌کشد اول خطیب کعبه را روی او آیینه‌ی روی خداست پشت او محکم به نیروی خداست پیشِ رو، خوبان عالَم لشکرش پشت سر، دست دعای مادرش بر سرش عمامه‌ی پیغمبر است ذوالفقارش ذوالفقار حیدر است پرچمش پیراهن خون خداست نقش آن رخسار گلگون خداست رشته‌هایش از رگ دل پاک‌تر از گل پرپر شده صدچاک‌تر حنجر او نینوای زینبین نعره‌ی او «یا لثارات الحسین» اشک چشمش خون هفتاد و دو تن چهره: تصویر حسین است و حسن خیمه‌اش آغوش حیِّ دادگر مقدمش چشمِ قضا، دوش قدر عدل از نور جمالش منجلی پایتختش کوفه مانند علی آسمان پروانه‌ای دور سرش خلق پندارند خود را در برش آسمان چون حلقه در انگشت او مُلک امکان قبضه‌ای در مشت او فرشِ راهِ لشکرش بال مَلک جای سُم مرکبش دوش فلک مکه را بستاند از نا اهل‌ها بشکند پیشانی از بوجهل‌ها شیعه گردد حکمران در آب و گل کوری این بازهای کور دل عید موسا و عصا و اژدهاست عید مرگ فرقۀ باب و بهاست ای امام عصر عاشورائیان ای امید آخر زهرائیان ای به عهد مهدویت مهد ما ای نفس‌هایت دعای عهد ما عمر ما بی تو به سر آمد بسی ای پناه شیعه تا کی بی‌کسی؟! تو به ما بینایی و ما از تو کور تو به ما نزدیکی و ما از تو دور ای ز چشم ما به ما نزدیک‌تر تا دل دشمن شود تاریک‌تر چند میثم با تو نزدیک از تو دور سیدی مولایی عجل لظهور! ✍
عالم امكان سراسر نور شد شیعه بعد از سال‌ها مسرور شد پور زهرا تاج بر سر می‌نهد بر همه آفاق فرمان می‌دهد حكم تنفیذش رسیده از سما نامه‌ای با مُهر و امضای خدا می‌نشیند بر سریر عدل و داد آخرین فرمانروای ابر و باد پادشاه كشور آیینه‌ها تک‌سوار قصه‌ی آدینه‌ها امپراتور زمین و آسمان حُكمران سرزمین بی‌دلان لشگری دارد بزرگ و بی‌بدیل افسرانش نوح و موسی و خلیل ××× عرشیان و قدسیان فرمان‌برش مردمان مهربان كشورش ساحران مصر مبهوت‌اند و مات از نگاه نافذ و افسون‌گرش عالمان حوزه‌های علم عشق درس‌ها آموختند از محضرش نام‌های شاعران شیعه را ثبت كرده ابتدای دفترش ××× خیمه‌ای سبز و محقر قصر او پایتختش شهر سبز آرزو خادمان بارگاهش اولیاء كاتبان نامه‌هایش اوصیاء یوسف مصری سفیر دولتش پیر كنعان هم وزیر دولتش در حریمش قدسیان هو می‌كشند فطرس و جبریل جارو می‌كشند خیمه‌اش دارالشفای خاكیان قبله‌گاه اصلی افلاكیان عطر سیب و یاس دارد خیمه‌اش گرمی و احساس دارد خیمه‌اش بیرق عباس پیش تخت او تكیه‌گاه لحظه‌های سخت او چادری خاكی درون گنجه‌اش گوشواری سرخ بین پنجه‌اش نیمه‌شب‌ها عقده‌ها وا می‌كند مخفیانه گنجه را وا می‌كند بوسه‌باران می‌شود با شور و شین گوهر انگشتر جدش حسین ✍
سپیده سر زد از بیت امام عسکری امشب کرم می‌آید از سوی شما از هر دری امشب ملائک گرم ذکر یا حسن هستند از ماتم ولی روح پدر مشغول ذکر دیگری امشب که ای جان پدر، ای نور امیدم بیا بابا که در روی تو می‌بینم جمال حیدری امشب بیا ای منتقم چشم انتظارت حضرت زهراست اجابت می‌شود گویا دعای مادری امشب مگر تکرار می‌گردد به تو معراج پیغمبر که حتی از پر جبریل هم بالاتری امشب بیا که با قدم‌هایت بشر بیدار می‌گردد بیا که بعثت پیغمبران تکرار می‌گردد تداعی می‌کند لبخند تو لبخند زهرا را جهانی چشم شد بیند مگر فرزند زهرا را که او با ذوالفقار مرتضی از راه می‌آید همان روزی که می‌بندد به سر سربند زهرا را همه عالم شود دلداده‌ی روی درخشانش که می‌بیند خدایا دلبر و دلبند زهرا را تو در حصن دعای وان یکاد مادرت هستی دگر چشمی نمی‌گیرد به تو، این بند زهرا را برای با شما بودن دلیل محکمی دارم اگر باشی به روی زخم قلبم مرحمی دارم برای دیدنت چشم همه غرق تماشا شد زمین از قطره‌های اشک مشتاقانه دریا شد چه رویی دلربا داری، چه گیسویی رها داری قیامت زودتر از موعدش این بار بر پا شد شما صاحب‌زمان نه حضرت صاحب‌دلان هستی که معنای حقیقی ولایت در تو معنا شد چنان بنده‌نوازی می‌کنی کز مهر و احسانت غلامی بر در این خانه از لطف تو آقا شد خدا را شکر ما هم نوکر این آستان هستیم که آقا شد هر آنکس نوکر فرزند زهرا شد قلم بر دفترم چرخید نامت بر زبان آمد کرامت کردی و بر پیکر این مرده جان آمد شاعر:
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ای تاج بالاي سرت با دست زهرا تاج ولايت ، تاج عصمت ، تاج تقوا الحق كه اين خَلْعَت به بالايت مي آيد پيراهن آل امامت آلِ طاها تو بهتريني، تو در عالم برتريني دست خدا بالا سرت در هر دو دنيا تو جانشين يازده مَردِ غديري پس عهد و پيمان با تو مي بنديم مولا اي در كمالِ صورت و سيرت محمد اي هم جمال و هم جلالت عالم آرا احكام دين، آيات حق، قرآن و عترت كعبه تو را مي خواند اي مَردِ مُصَلّا اي نام نابِ يوسفِ زهرا ثنايت ذكر امام عسگري با توست زيبا صبح و مسا، شام و سحر، ذكر تو دارند روح و ملك ، عرش و فلك اي ماهِ بطحا اهلِ كُرات و اِنْس و جن با هم سُرايند در انتظار رويِ تو هستيم آقا بر ، برگْ برگِ شاخة طوبي نوشته برگرد اي فصل شكوه دين، بهارا كوه و درُ و دشت و دَمَنْ با هم بگويند عجِّلْ ظهورك ، يا اباالغوث اي مسيحا بازآ كه هرشيعه تو را مي خواند اينك دستِ همه مستضعفين سوي تو بالا پس کی منادی گويد اي منصور امت ياري كن اي مهدي حريم ممصطفي را از زينبيه از حلب ، از شام امروز فرياد بر مي آيد اي آقاي تنها گفتي ميآيم چون شود زشتي فراوان بازآ كه عالم پُر شده از فقر و فحشا گفتي ميآيم چون شود دلها مهيا اينك مهياي ظهور توست دنيا اي وجهِ زيبايت سرور حَيِّ سرمد اي جان احمد از سرايِ غيب بازآ از شرق تا غربِ جهان در جستجويت از بحر و برّ هر دم تحيت بر تو بادا توصيف جان بخش تو،توصيف الهي است اي نام زيباي تو زينت بخش دلها اوصاف تو با دركِ ما اِحصا نگردد قدرِ تو نا پيداست چون اُمِّ ابيها ما هيچِ هيچيم از ميانِ عاشقانت مشتاقِ ديدار تو اهلِ عرشِ اعلا في هذِهِ الساعه و تا في كلِّ ساعه بادا ولي و حافظت حيِّ توانا ما پايِ تو هستيم چون بنيانِ مرصوص فرمان ز تو ، طاعت ز ما اي عبد يكتا عنوان ما مُسْتَشْهدينْ بَيْنَ يَدَيْهَ است روزي كه مي آيي ز كعبه يابن طاها روزي كه مي خواني ز كعبه يا لثارات لبيك يا مهدي ست آقا بر لبِ ما بيعت كنيم و عهد بنديم و بمانيم پاي ركابت حضرت مهدي زهرا حتي اگر مُرديم با رجعت بياييم با يك اشاره سوي تو اي روح والا احمد صدايت مي كند بازآ محمد! حيدر صدايت مي كند برگرد بابا مادر صدايت مي كند با زخم سينه از پشت در گويد بيا مهدي ، تماشا مادر فتاده زيرِ در ، در رويِ مادر محسن شده كشته وَ آيد واعليا محراب گويد مهديا الغوث الغوث گودال گويد واشهيدا واشهيدا هم كشتة گودال هم يك قامتِ دال از كربلا مي خوانَدَت يا اهلَ تقوا چندين جگر پاره تو را فرياد دارند چندين سرِ از تن جدا گويند بازآ سرهايِ بر نيزه به سوي تو چو پرچم خوانند با هم سورة عصر و ضحي را اهل حرم نحن اُسارا را بخوانند اهل خرابه ناله اي دارند حاشا برگرد كه زينب نشسته بي قرارت در انتظارت مانده عمه با مدارا برگرد و آن شمشير برگير از نيامت كز ذوالفقارت خون بريزد بي مَهابا تا ريشة ظلم و فساد از بُن برآيد برگرد اي تاج سر زهرا ، اماما با مؤمنين دل رحم ، با كفار سر سخت اين است معنايِ تولا و تبرّا