eitaa logo
ذاکرین آل الله
360 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2هزار ویدیو
446 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی اوّل محرّم حضرت مسلم‌ابنِ‌عقیل علیه السلام در این بازار دیدم گُرز و شمشیر طناب و طعنه‌ها و نیزه و تیر میا کوفه که می‌خواهد بِبُرَّد سرت را از قَفا با صوتِ تکبیر اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی اوّل محرّم حضرت مسلم علیه السلام بر دارِ بلا در تب و تابم ارباب شد نامه‌اَم علّتِ عذابم ارباب از حرمله و تیرِ سه‌پر می‌ترسم دلواپسِ نوزادِ ربابم ارباب
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط مربّع اوّلِ محرّم حضرت مسلم‌ابنِ‌عقیل علیه السلام اَمینِ اِمامت سفیرِ ولایت عَلم رویِ دوشَت جهان زیرِ پایت کلامَت پیامِ اُمید و هدایت شبیهِ اَمیرِ حرم روضه‌هایت غریبی و عطشان و زخمی و خسته سرَت مثلِ پیشانیِ او شکسته وفایت وفایِ علمدارِ شاه است سفیرِ حرم یک‌تَنه یک سپاه است کُشنده چنان مرتضی هر نگاه است به لبهایِ تو لحظه‌یِ آخر آه است به یادِ غریبیِ شاهِ وفایی تو در کوفه‌ای و دلَت کربلایی سرِ دارِ غمهایی و فکرِ یاری به یادِ حرم مضطر و بی‌قراری دَمِ آخر است و تو دلشوره داری دو چشمَت به راه است و چشم‌انتظاری بخوان با لبِ تشنه این روضه‌ها را بمان تا تماشا کُنی نیزه‌ها را تنَت بر قَناره سری رویِ نیزه رسید از سفر لشکری رویِ نیزه دلی پایِ نِی دلبری رویِ نیزه گلِ پرپرِ مادری رویِ نیزه شده بسته با سنگِ کوفی می‌اُفتد وَ آویزه در چنگِ کوفی می‌اُفتد مَیا کوفه که لشکرِ بی‌شماره به غارت فقط فکر کرد وُ شَراره وَ چنگال‌ها می‌کَنَد گوشواره غنیمت شود معجر و گاهواره به ویرانه‌ها می‌رسد کارِ زینب شده فکرِ بازار آزارِ زینب در این کوفه بستند بازویِ ناموس شکسته شده کنجِ اَبرویِ ناموس لگد می‌خورَد هر دو پهلویِ ناموس عجب غیرتی داشت بر رویِ ناموس.... سرَش را زمین می‌زند غیرت‌ُاللّه بگو اَلعجل اَلعجل حجّةُاللّه
. مُسمّط مربّع . شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام سفیرِ مضطر و لب‌تشنه می‌پرد از خواب ابوتراب صدایش زده شده بی‌تاب چه آمده به سرِ این پرستویِ ارباب به حرمله که نظر کرد گفت وای رباب نوشته‌ام که بیایی ولی پشیمانم به یاد طفلِ حرم مضطر و پریشانم تو را به پهلویِ زخمیِ مادرت برگرد به خون سرخِ امیرِ قلندرت برگرد به پاره‌هایِ وجودِ برادرت برگرد به دست‌وپا زدنِ تازه گوهرت‌‌ برگرد گلویِ نازکِ اصغر کجا و تیرِ و کمان نیا که نقشه برایِ سرت کشیده سنان نیا که سکّه شده حرفِ کوچه و بازار نیا که قافله را شمر می‌دهد آزار نیا که پایِ سرت می‌زنند زنها زار نیا که جمع شده بهر کشتنت ابزار چه زخمها بنِشیند حسینِ من به تنت به گرگ‌ها برسد پاره‌هایِ پیرهنت میان سینه‌یِ تو نیزه را شکستند و .... دو دستِ فاطمیون پایِ نیزه بستند و .... چقدر پایِ سرت دورِ هم نشستند و ...‌. زبانِ شاعرتان لال آه مَستند و ..... چه حرفهایِ بدی که به خواهرت نزدند بخوان فرج چه لگدها به دخترت نزدند 📃۱۴۰۴/۳/۱۲ ابن_عقیل_علیه_السلام ✍ .