eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
1.03M
🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بازم هوای حرم کاظمین زد به سرم بازم برای دیدن گنبدش در به درم بازم میشه من بشینم توی صحن اون حرم آقام جواده گره خورده دلم با حرمش آقام جواده ببین مثله باباشه کرمش آقام جواده این شبا شد شب محرمش 🕊آه و واویلا _آه و واویلتا واویلتا _ آه و واویلا 🕊 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آه از غریبی تو از امام حسن غریب تری آه از غریبی با غریبیت دلم رو می‌بری آه از غریبی مثه حسین غریب مادری آه از غریبی تورو با لب تشنه کشتنت آه از غریبی تورو رو پشت بوم گذاشتنت سایه شد آقا با بال کفترا اون بدنت 🕊آه و واویلا _آه و واویلتا واویلتا _ آه و واویلا 🕊 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اما بمیرم لا یوم کیومک کرب وبلا اما بمیرم برا غربته شاهه سرجدا اما بمیرم برا سری که رفت رو نیزه ها آقا بمیرم کجا بودن آخه کبوترا آقا بمیرم تن حسین سه روز روی خاکا آقا بمیرم اسبا و نعلا و اون بدنا 🕊آه و واویلا _آه و واویلتا واویلتا _ آه و واویلا 🕊
803K
🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چقد سخته تک و تنها _ باشی غمگین و دل خسته بیاد جونت به لب اما _ باشه حجره درش بسته چقد سخته غریبونه_ بدونه یاور و خواهر داری جون میدی و ذکره _ لبات باشه فقط مادر ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بمیرم من _ برات آقا _ چه کرده ام رزل باتو شبیه جد_ه عطشانت _ کشیدی رو زمین پاتو نبود خواهر نبود بابا بگیره اشک چشماتو ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ صدای ناله هات وقتی _ میومد از در حجره صدای هل _هله نگذاشت _بیاد ناله ت سر حجره کنیزی کاسه ی آبی _ برات آورده بود اما شکست اون کاسه ی آبو _ جلو چشمای تو آقا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سلامه بر _ حسین بوده _ همش ذکر لبت آقا شده حجره _ برای تو_ مثه گودی کربلا توأم تشنه حسین تشنه _ ولی وای از لب سقا
4_375760963535634590.ogg
284.3K
🏴 🏴 ✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب)
🏴 🏴 ✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بسوز ای دل که مولایم فدا شد زمین و آسمان  ماتم سرا شد بـزن بر سینه با صـد آه و ناله شبِ قتل جواد ابن الرضا شد فدایم من  فدای او گدایم من گدای او بسوزم  در عزای او خدایا من نمانم زیر دِین او دلم دارد هوای کاظمین او آه واویلا واویلا واویلا (2) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ز دست خصم دون  دل پر شراره جگر  از  زهر کین شد پاره پاره خبر کن حضرت موسی الرضا را نمـاید   بر جـواد خود نظاره عزیز و جان زهـرا بود میان  حجـره  تنها بود به لبهایش این آوا بود زدم  پرپر  به کنج حجره ی بسته کجایی  مـادرِ   پهلـوی بشکسته آه واویلا واویلا واویلا(2) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بـزن نـالـه   بـزن سینه بـرایش که تا قسمت شود صحن و سرایش چه خوش باشد اگر یک شب بخوانم زیـارتنامـه در ایـوان طلایش بر این در ما  سر نهادیم همه  هستیِ خود دادیم گـدای مـولا جوادیم کبوتر شد دل ما در هوای او بهشت ما بُوَد ایوان طلای او آه واویلا واویلا واویلا(2)
. |⇦•گدایم،گدای جواد الائمه... و توسل به علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── به لطف خدای جوادالائمه گدايم، گدای جوادالائمه غريبم نخوانيد يا ايها النّاس شدم آشنای جوادالائمه رسيدم به آزادگي تا دلم شد اسير ولای جوادالائمه از آن صورت گندمين بوي گندم گرفته هوای جوادالائمه رضاي خداي امام رضا را بجو در رضای جوادُالائمه اگر عاشقي، هر نفَس مثل سايه برو در قفای جواد الائمه «گدایم، گدای جوادُالائمه..» تو و جنّت و قصر و حور، آی زاهد من و خاك پای جوادُالائمه ملك در لباس كبوتر مي‌آيد به ايوانْ طلای جوادُالائمه نه تنها فلك، عرش هم تكيه داده به گلدسته‌های جوادُالائمه شميم دل انگيز مشهد مي‌آيد ز صحن و سرای جوادُالائمه در اين آخر ماه ذي القعده بايد بسوزم برای جوادُالائمه مرا بيمه‌ام مي‌كند تا محرم لباس عزای جوادُالائمه «گدایم، گدای جوادالائمه..» زنی بود و ظالم، و دف و پايكوبی عطش بود و نای جوادُالائمه درِ حجره را بسته‌اند، آه خانه شده كربلای جوادُالائمه بريده بريده، شكسته شكسته مي‌آيد صدای جوادُالائمه دمِ العطش شد، دم وا حسينا عوض شد نوای جوادُالائمه شبيه حسين، آه آبش ندادند صدا زد، بميرم جوابش ندادند كنيزان شنيدند، آهش بلند است جوابي به حال خرابش ندادند اگر منع كردند، از شرب آبش ولي جا به بزم شرابش ندادند تنش را رها بر روي بام كردند ولي تيغ و نيزه عذابش ندادند دَم آن همه كفترِ باوفا گرم كه تحـويل بر آفتابش ندادند تنش از سر بام در كوچه افتاد ولي نعل‌ها پيچ و تابش ندادند دگر سنگها بغض خود را نشانِ گُلِ روی از خون خضابش ندادند زمانی كه تشييع شد، رهگذرهـا عذابي به عاليـجنابش ندادند ولی آه، در گودی قتلگاهی غروبی، غريبی پس از بی‌سپاهی تنش زير سُم ستوران رها شد به بغض علی يكصد و ده هجا شد همين كه سرش رفت روی سَنانها نشستند در موج خون آسمانها در آمد ز عمق جگر، آهِ زنها كه در بين گودال می‌گفت تنها زنی قد خميده، بُنیَّ بُنیَّ گل سر بريده، بُنیَّ بُنیَّ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
🏴 🏴 ✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حضرت زهرای صدّیقه بوَد صاحب عزا یا جواد ابن الرضا (۲) ای خدا ما را ببخش امشب به آل مرتضی یا جواد ابن الرضا (۲)
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹ولگرد شبگردم خودم را میکشم سوی حرم 🔹پیمانه دست من نده چون مستم از بوی حرم 🔸اینجا بهشت است و خدا با اذن زهرا ریخته 🔸کوثر به عشق مرتضی در چشمه و جوی حرم 🔵پیراهن درویشیم، عیب مرا پوشانده است 🔵کشکول من لبریز شد، با ذکر هوهوی حرم 🟣من آن گلیم پاره ای هستم که با دست خودت 🟣گرد و غبارش را کشیدی زیر جاروی حرم 🔻گفتم مریضم خسته ام بیچاره ام درمانده ام 🔻محتاج تر کردی مرا، فوراً به داروی حرم 🔺چاقوی ضامن دار تو درد مرا فهمیده است 🔺یک بار شمشیری بزن بر پای آهوی حرم 🟤از پیش خود طردم نکن، از خانه بیرونم نکن 🟤وَلله وا کردم حساب ویژه ای، روی حرم 🔳حرف وداعت میشود فوراً پریشان میشوم 🔳زلف دلم عُمری گره خورده به گیسوی حرم ☑️مثل شلوغیه نجف تا کربلا در اربعین ☑️گم کن دوباره حاجتم را در هیاهوی حرم 😭جسم حسین بن علی افتاد در گودال تنگ 😭افتاد و با افتادنش، افتاد بانوی حرم 😭😭😭😭 ❣ ♨️پشت در با جگری سوخته، تب میکردی ♨️دست و پا میزدی و آب طلب میکردی 〽️خدا جیگرم داره میسوزه 〽️شدت زهر انقده زیاد بود جواد الائمه داره دست و پا میزنه 🔰گوشی ی حجره عطش، فاتحه ات را میخواند 🔰اشک هایت به نظر روضه ی سقا می خواند ♻️همسرت، جَعده تباریست بمیرم مظلوم ♻️محرم راز دلت کیست،بمیرم مظلوم 💠زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند 💠کف زدن های کنیزان، جگرت را سوزاند 😭😭😭 ☑️دستور داد کنیزها، هلهله کنن کف بزنن ☑️صدای ناله ی جواد الائمه رو کسی نشنوه 🟤تا وارد شهر شد، همه شروع کردن به هلهله کردن همه شروع کردن به کف زدن ... 😭😭😭 🟣دردِ این غربت جانسوز مرا خواهد کشت 🟣خون لبهای تو امروز مرا خواهد کشت ♻️کهنه داغی به دلِ داغْ نشین می ریزد ♻️آب را پیش نگاهت به زمین می ریزد 👌کنیزِ میگه دیدم آقا داره دست و پا میزنه 😔تشنگی و عطش همه ی وجودشو گرفت دلم سوخت رفتم آب بیارم ♨️نزدیک حجره ی جواد الائمه،،، اُمّ فضل بی حیا پرسید کجا میری؟؟ گفت برا پسر غریب فاطمه، آب آوردم ♨️آب از دستش گرفت گفت من همسرشم. من باشم و توئه کنیز آب برا جواد الائمه ببری 🔳آب گرفت، جلو چشم امام جواد آبُ ریخت رو زمین یکیم تو گودال گفت حسین... اگه همه ی درندگان بیابون سیراب بشن نمیزارم قطره ای آب به لبت برسه 😭😭😭 🔹بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید 🔹حاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا 🔸از آب هم مضایفه کردند کوفیان 🔸خوش داشتند حرمت مهمان کربلا 🔰تشنگی، زخم ترک روی سَبویت انداخت 🔰ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت 🔻از لبت، خاک کف حجره تیمم می کرد 🔻ناله ات را وسط هلهله ها، گم می کرد 🔺بر سر بام عجب مرثیه، جان فرسا بود 🔺سایه بان بدنت بالِ کبوترها بود ☑️سه شبانه روز بدن امام جواد رو پشت بوم زیر آفتاب سوزان ☑️کبوترا مأمور شدن بالاشونو باز میکردن، رو بدن جواد الائمه پرواز میکردن آفتاب به بدن پسر غریب امام رضا نخوره آی حسیــــن... 💢اُجرت کشتنتان، گندم مرغوب نشد 💢پیکرت در ته گودال لگدکوب نشد ❇️تشنه ای در گودیه گودال رفت ❇️آنقدر سنگش زدن از حال رفت 😭😭😭 ✅یک طرف، پنجه به گیسو میزدن ✅یک طرف چکمه به پهلو میزدن ◀️شمر با ارباب عالم تند شد ◀️خنجر او از خجالت کُند شد ⬅️زنده بود و دست و پا میزد حسین ⬅️مادر خود را صدا میزد حسین 🔷زیر دست و پای مرکب،جسم برادرم واویلا حسین واویلا 🔷ای خدا دیدی چه خاکی شد سرم، واویلا حسین واویلا 🔶بعد عباس شده،نوبت غارت حرم واویلا حسین واویلا 🔶بی حیا آمده چشم دوخته سوی معجرم، واویلا حسین واویلا 💢واویلا واویلا برادرم، پر نیزه شکسته شد دور و برم 💢برادرم، پِی نعشت ته گوداله مادرم 😭مادرت آمد و دور بدنت غوغا شد 😭وقت غارت،سر پیراهنت دعوا شد حسیـــــن... ✔️سینه ات سهمیه ی شمر و سُم اسبان شد انقده نیزه زدند پیکرت از هم وا شد 😭😭😭😭😭 حسیـــــن... حسیـــــن... 🔹همه هستیه خواهرت را بردند 🔹زر و خلخال دخترت را بردند 🔹کمی دیر آمدم، سرت را بردند 🔹نه فقط یک عدد، همان پیراهن 🔹همه اعضای پیکرت را بردند 🔸به کجا انگشترت را بردند 🔸سرت را بردند 🔸سَرِ تو روی نی شد مانندِ 🔸سر عباس مضطر و شرمنده 🟤شده قلبم ز داغ تو آکنده 🟤حرمله میخنده 🟤سنان میخنده 🟤که داره شمر،دست زینبُ میبنده .
"اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً" تمام عمر پی اشتباه می گردم میان راهم و دنبال راه می گردم تو در منی و من آن چشمه ی سیاه دلم که بی قرار دنبال ماه می گردم عزیز مصرِ پیمبر تو هستی اما من به جستجوی تو در بین چاه می گردم چگونه دور تو گردم منی که درهمه عمر به دور از تو و دُور گناه می گردم الا که گوشه ی چشمت غم از جهان ببرد اگر نگاه کنی رو به راه می گردم * "کُلُّهم نورٌ واحد" فرقی نداره جوادالائمه با امام رضا،امام رضا با امام زمان...امام رضا علیه السلام شنید، مُوفق خادم جوادالائمه، آقازاده ی امام رضا رو از یک دری میبره توی خونه که کمتر مردم سر راهش بیان،امام رضا برای جوادالائمه نوشت:عزیز دلم!جوادم! این مردم با یه امیدی در خونه ی تو میان،بابا از همون جایی ردشو که سائلان میان سر راهت صف میکشن....یا امام رضا! امشب به آقازاده ات سفارش مارو هم بُکن...* به این امید که گیری به کف مهارم را عنان به دست در این بارگاه می گردم مگو که راه ندارم به روضه ی جدَّت میان روضه پی سر پناه می گردم برای دیدنت ای مَردِ روضه ی گودال شبیه فاطمه در قتلگاه می گردم حسی غریب دور و برم را گرفته است آتش حوالی جگرم را گرفته است بغضی هوای چشم ترم را گرفته است غصه به روی شانه، سرم را گرفته است امشب که شمعِ حجلۀ دارالعزا شدم آتش به جانِ روضۀ ابن الرضا شدم *یا امام رضا! مدد آقا،از جگر گوشه ات میخوام بخونم....فرمود:هر وقت کار سخت میشه،یا حاجت مهمی دارید،روبروی گنبد امام رضا که می ایستید،گردن کج کن بگو:آقا! تو رو به جانِ جوادت...* با رنج و غم گذشت همه زندگانی اش خون گشت لحظه لحظه دل آسمانی اش قاتل نشسته فاتحه خوانه جوانی اش له کرده زیر پای حسد مهربانی اش ای نور چشم فاطمه، عالم فدای تو ای حضرت جواد بمیرم برای تو *چرا میگی بمیرم برای تو؟ آخه اگه خوب گوش بدی،از داخل یه حجره ی در بسته،داره صدای ناله اش میاد،مثل جد غریبش هی میگه:آه جگرم...* فضل دید یه کنیزی یه ظرف آب دستش گرفته،داره نزدیک حجره میشه،با تعجب گفت:کجا؟آب برا چی داری می بری؟ گفت:دارم برا پسر فاطمه می برم،جگرم رو ناله هاش آتیش زده،ببین هی داره میگه آه جگرم...ظرف آب رو گرفت محکم رو زمین زد،گفت:اینجا ایستادم ببینم با لب تشنه جون میده...آی گریه کن ها! کربلا هم انگار فقط یه نفر صدای حسین رو شنید،هلال سپرش رو پر از آب کرده،نزدیک گودال یه وقت دید نانجیب از گودال بیرون اومد،همه بدنش داره میلرزه،سئوال کرد،کجا داری میری؟آب برا کی داری می بری؟گفتم:برای پسر فاطمه می برم،دستارش رو باز کرد،گفت: بیهوده زحمت کشیدی،سر ابی عبدالله رو نشون داد...گفتم:نانجیب تو که کار خودت رو کردی،دیگه چرا بدن نحست داره میلرزه؟گفت:هلال!گوشه ی گودال لحظه ی آخر،هیچ خانومی نبود،اما وقتی خنجر روی گلو گذاشتم،یه وقت دیدم یه صدایی میاد:"بُنیَّ قَتَلوکَ عَطشانا"...حسین..."صلی الله علیک یا سیدناالمظلوم یااباعبدالله..."اشکای چشمت رو روی دست بگیر،دستای التماس و گداییت رو بالا ببر،خدایا به جگر گوشه ی امام رضا،عجل لولیک الفرج... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️