شور؛ حال خوب یعنی حسین.mp3
1.66M
#امام_حسین علیهالسلام
#شور
🔹حال خوب یعنی حسین🔹
هرکسی تو زندگیش یه جوری
با امام حسین میونه داره
اگه اهل هیأتم نباشه
عکس کربلا تو خونه داره
الحق که دنیا بی تو دلگیره
دل هرکی یه جور پیشت گیره
تا که اسم تو میاد دلا میره
هر کسی با تو دنیایی داره
حرفاشو تنها پیشت میاره
«حال خوب، یعنی حسین
تو دنیا عشق محبوب یعنی حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اونی که تو زندگیش یه بارم
تا حالا یه یا حسین نگفته
ما چه میدونیم شاید یه روزی
گذرش به کربلا بیفته
اونکه توی زندگی دلسرده
اونکه عمری بی حسین سر کرده
شاید سمت این خیمه برگرده
کی میگه واسه برگشتن دیره
آقا دست همه رو میگیره
«حال خوب، یعنی حسین
تو دنیا عشق محبوب یعنی حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توی ظلمت گناه و غفلت
اونکه حتی از خودش بریده
پا میذاره توی بزم روضهت
که براش دریچۀ امیده
جای ناامیدی نیست اینجا که
هر کی واسۀ تو سینهچاکه
حسابش با خدا پاک پاکه
اشکی که میریزی یک دو ماهه
برا برگشتن بهترین راهه
«حال خوب، یعنی حسین
تو دنیا عشق محبوب یعنی حسین»
شاعر و نغمهپرداز: #عباس_همتی
🔻
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹فجر صادق🔹
و رستاخیز تو از چشم دنیا خواب خواهد برد
شب تشویش را آن نور عالمتاب خواهد برد
بتاب ای فجر صادق! روشنیبخش حقایق باش
وگرنه دین ما را جعفر کذّاب خواهد برد
رسیده سامری با صوت سحرانگیز دقّالباب...
اگر دل دل کنیم ایمانمان را «باب» خواهد برد
تویی تنها تو بابالله و وجهالله و سِرّالله
کدامین مدّعی سهمی از این القاب خواهد برد؟!
کسی که رو بگرداند از آن لبخند، خواهد باخت
کسی که از نگاه تو شود سیراب، خواهد برد
نگاهت نغمۀ باران، نگاهت چشمۀ ایمان
نگاهت خستگیها را از این مرداب خواهد برد
جهان در انتظار آن نماز جمعه در اقصاست
قنوت روحبخش تو دل از محراب خواهد برد
::
غزل را تا زدم، دادم به دست رود؛ میدانم
که این لبتشنه را تا خیمۀ او آب خواهد برد
📝 #عباس_همتی
شور؛ آقای من.mp3
1.38M
#امام_حسین علیهالسلام
#امام_عصر علیهالسلام
#هلال_محرم
#شور
🔹آقای من🔹
شبهای ماتمت رو، مشکی پرچمت رو
زنده باشم ببینم
کاش بازم نوبتم شه، امسالم قسمتم شه
پای روضهت بشینم
من پای روضه جون میگیرم
میمیرم، با یاد عزای تو
دارم، ای یارم، شوق کربلای تو
«شکر خدا حسینه دنیای من
حسینه آقا حسینه مولای من»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسمت با غم عجینه، عشقت شورآفرینه
تو سینه با تو غم نیست
هرجا حرفِ تو میشه، بارون میشم همیشه
گریهم دست خودم نیست
حرفم اینه یا ایها الناس
این اشکاس، شور زندگی من
این غم، این پرچم، نور زندگی من
«شکر خدا حسینه دنیای من
حسینه آقا حسینه مولای من»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میرسه ماه ماتم، ماه گریه، محرم
اما آه از جدایی
عمریه چشم به راهم، دلتنگ روی ماهم
ماه من پس کجایی؟
دنیامون بی تو چه تاریکه
نزدیکه، لحظۀ ظهور تو
روشن، چشم من، میشه با حضور تو
«میرسه باز صدای هَل مِن مُعین
وعدهمون آقا، تو کربلا اربعین»
شاعر و نغمهپرداز: #عباس_همتی
#امام_زمان #طلیعه_محرم
#مدح_حضرت_جعفر_طیار_ع
پرنده پر زد و پرواز کرد از چینه ی دیوار
دل تنگم صدا میزد: مرا همزاد خود پندار
خوشا مشتاق تو آغوش باز آسمان باشد
خوشا پرواز، پروازی رها بر روی گندم زار
که لطف دیگری دارد از آن بالا نظر کردن
به پستیهای این دِه کوره ناچیز بیمقدار
خدا در هر مکان حس میشود اما از آن بالا
به ما نزدیکتر، نزدیکتر هم میشود انگار
خدا پرواز بر بام بهشتش را عنایت کرد
به مقطوعالیدین جنگ موته جعفر طیار
همان ماهی که کسب فیض کرد از محضر خورشید
که حتی شب به نورانی ات او میکند اقرار
سخاوتهای آن دست کریمش نُقل هر محفل
کرامتهای او بوده است نَقل کوچه و بازار
کسی در فکر تطمیعش نیفتاده است، نه هرگز
که عبد مصطفی کی بوده عبد دِرهم و دینار؟
همه داراییاش را پای این یک جمله میبخشد
شده رهتوشه عقبای او((الجار ثم الدار))
اگر در راه حاجاتت هزاران پیچ و خم دیدی
مسیر استجابت، با نمازش میشود هموار
نماز جعفر طیار چون گنجینه ی نور است
در گنجینه را وا کن از آن ذکر و دعا بردار
تمام لحظهها سمت خدا بار سفر بسته است
چه فرقی میکند جزء مهاجر بود یا انصار؟
که هجرت کرده بود از خود، جهاد اکبر این بوده است
تمام لحظهها با نفس اماره است در پیکار
((فمن یرجو لقاء ربه)) در شأن او بوده
((فمنهم من قضی نحبه))از او میگفت دیگر بار
فیُشبه بالنبی خَلقه، فیُشبه بالنبی خُلقه
نبی بوده است در صورت، نبی بوده است در رفتار
قصیده بر ضریح چشمهایش میزند بوسه
به استقبالِ آن دلداده میآید پیمبر وار
زمان رجعتش از وادی غربت مصادف شد
به فتح قلعه ی خیبر، به دست قامع الکفار
هلا برخیز حسان! طبع شعرت را شکوفا کن
بخوان از پاکی طیّار و از بیباکی کرّار
از آن سو کوه میآمد از این سو مرد دریا دل
بلال! الله اکبر سر بده در لحظه ی دیدار
ولی دلخونم از تحریف، از تحریف زیبایی
ولی دلگیرم از تاریخ، از تاریخ پنهان کار
معاذ ابن جبل عقد اخوت خوانده با جعفر؟!
معاذ الله از این نسبت، از این گفتار استغفار
تو تنها با علی بودی برادر، با علی تنها
حریم ((خلوت دل نیست جای صحبت اغیار))*
به جنگ موته رفتی و علی چشم انتظار تو...
خبر آمد خبر چون شعلهای افتاد بر نیزار
خبر خونین خبر سنگین خبر اشک و خبر تلخ است
خبر آمد خبر در خاک و خون غلتیدن سردار
که اوج روضه این شد با دهان روزه جان دادی
خبر میگفت با جام شهادت کردهای افطار
دم رفتن همه دیدند پرچم بین دستت بود
خبر میگفت از افتادن دستان پرچمدار
دو بال سرخ از یاقوت داری جای دستانت
فدای آن همه از خود گذشتن، آن همه ایثار
پس از تو انکسار از چهره ی شیر خدا میریخت
پس از تو میشود هفت آسمان روی دلش آوار
الهی این چنین داغی نبیند هیچ کس هرگز
الهی این چنین داغی نگردد باز هم تکرار
نباشی گرگها بیشک نقاب از چهره میگیرند
پس از تو عرصه بر شیر خدا هم میشود دشوار
اگر در ماجرای کوچه شمشیر علی بودی
کجا دستان مولا بسته میگردید بالاجبار
اگر بودی اگر که جای زهرا خطبه میخواندی
میان شعرها دیگر نمیشد حرفی از مسمار
نبودی، روزهای بعد تو تاریک شد تاریک
حقیقت همچنان خورشید بود، انکار شد انکار
علی آن روزها در غصه ی هجران تو میسوخت
شهادت میدهد روز قیامت آن در و دیوار
#عباس_همتی
زمینه؛ این رسمش نبود.mp3
4.5M
#فاطمیه
#زمینه
🔹این رسمش نبود🔹
خونه شده پُرِ بوی دود
گناه مادر من چی بود؟
چرا شده صورتش کبود؟
این رسمش نبود
مادرم، محبوبۀ خداست
بانویی که توی شعلههاست
فاطمه، دختر مصطفاست
این رسمش نبود
این رسمش نبود
زخم پهلو مادرم رو میده آزار
برا پا شدن میگیره دست به دیوار
میترسم آخر، بشم عزادار
بشم عزادار، برای مادرم
سایۀ مهرش، کم بشه از سرم
تو انتظارِ روزای بهترم
«ای وای مادرم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با غم و غصهها آشنام
غربت و تنهاییِ بابام
نمیره از جلوی چشام
آه از بیکسی
دستاش که تو کوچه بسته شد
از دستِ زمونه خسته شد
بعد مادر چه شکسته شد
آه از بیکسی
آه از بیکسی
تنهایی یه مردو از پا در میاره
مثل ابر رو قبر مادرم میباره
آهه تو سینهش، آروم نداره
آروم نداره، دلش پر از غمه
از دلِ خونش، هرچی بگم کمه
توی نگاهش، غمای عالمه
«ای وای مادرم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با همین چشمای ترم
دیدم و نمیشد باورم
تازیونه بود و مادرم
میسوزه دلم
تمومی نداره این جفا
زنده شد دوباره روضهها
وقتی که رسیدم کربلا
میسوزه دلم
میسوزه دلم
طعم تازیونه رو منم چشیدم
توی خیمه بین آتیش میدویدم
خدا میدونه، چیا که دیدم
چیا که دیدم، تو مجلس شراب
چشام میباره، تا میشه حرف آب
منو سوزونده، بیتابیِ رباب
«واویلا حسین»
شاعر: #عباس_همتی
نغمهپرداز: #سیدعلیاکبر_حسینپور