eitaa logo
ذاکرین آل الله
360 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2هزار ویدیو
446 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه اربعین زینب از شام غم، کربلا آمده بر سر تربت، شهدا آمده تو حسین منی، نور عین منی مادران بی پسر کودکان بی پدر همه آتش به دل، همه خونین جگر تو حسین منی، نور عین منی نوحه بر لب همه گوشه ی علقمه روضه خوان زینب و، ناله زن فاطمه تو حسین منی، نور عین منی ای مرا جان به تن، کشته ی بی کفن می بَرَم در وطن، از تو یک پیرهن تو حسین منی، نور عین منی موضوع: سبک: شاعر:
کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفته‌ست صراط را ز همین راه مستقیم گرفته‌ست تو از عشیرهٔ عشقی، تو از قبیلهٔ قبله که عطر، مرقدت از جنّة ‌النعیم گرفته‌ست گدای کوی تو امروزه نیستم من و، دانی سرم به خاک درت، اُنس از قدیم گرفته‌ست همیشه سفرهٔ دل باز کرده‌ام به حضورت که فیض باز شدن غنچه از نسیم گرفته‌ست همیشه عبد حقیر است در برابر معبود به جز تو کی سِمَت عبد، با عظیم گرفته‌ست بر این بهشت مجسّم قَسَم که زائر صحنت به کف براتِ نجاتِ خود از جحیم گرفته‌ست مَلَک غبار، ز قبر تو تا نَرُفته نرَفته در این مقام، فلک خویش را مقیم گرفته‌ست چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم؟ که هر کبوتر تو ذکر «یا کریم» گرفته‌ست کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر که رنگ و بو حرم تو، از آن حریم گرفته‌ست ✍
علیهاالسلام 🔹آینۀ روشن خدا🔹 علی که آینۀ روشن خدای تو بود همیشه آینه‌اش روی حق‌نمای تو بود حدیث قدسی لولاک معتبر سندی‌ست که هرچه کرد خدا خلق، از برای تو بود به خشت خشت سرایت بهشت حسرت بُرد که توتیای ملک گردِ بوریای تو بود ملک حضور تو را در نماز عاشق بود ولیک شیفته‌تر از ملک، خدای تو بود ز پا نشست علی تا تو راه می‌رفتی که دید دوش حسین و حسن عصای تو بود نگاه بی‌رمقت با علی سخن می‌گفت زبان دردِ دلت در نگاه‌های تو بود به خانۀ دل او، نور داد و دلگرمی جوابِ گرمِ سلامی که با صدای تو بود ز گریه‌ات همه هستی به گریه می‌افتاد همین نه شهر مدینه پر از نوای تو بود 📝
#⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... السَّلامُ عَلَىٰ مَوْلانا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صَاحِبِ السَّوابِقِ وَالْمَناقِبِ، سَاقِي الْمُؤْمِنِينَ بِالْكَأْسِ مِنْ حَوْضِ الرَّسُولِ الْمَكِينِ الْأَمِينِ، السَّلامُ عَلَىٰ قَسِيمِ الْجَنَّةِ وَ النَّار وَ نِعْمَةِ اللّٰهِ عَلَى الْأَبْرارِ، وَ نِقْمَتِهِ عَلَى الْفُجَّارِ . السَّلامُ عَلَىٰ سَيِّدِ الْمُتَّقِينَ الْأَخْيارِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللّٰهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ.... نمی گویم دو تا فرقش به محراب عبادت شد علی از استخوانِ مانده در حلقوم راحت شد صدای واعلیا تا به گردون می رود امشب ز چشم زینب و فرق علی خون میرود امشب دگر بر دیده ی محراب و منبر پای مولا نیست دگر در سفره ی ایتام کوفه نان و خرما نیست ز فرقش خون دل هایی که مولا خورده بود آمد زمانی را که عمری انتظارش برده بود آمد تو ای دنیا به زیر گِل علی را با چه دل بردی؟ تنی را، نی که دنیای فضیلت را به گِل بردی غم امشب از در و دیوار های کوفه می بارَد زمین را خاک بر سر شد، زمان گم کرده ای دارد ز بس درد دلش را چاه های کوفه بشنیدند به آهش اشک باریدند تا آنجا که خشکیدند علی دست خدا امشب به جنت می نهد پا را پیمبر آورد با خود، به استقبال زهرا را ملاقات علی و فاطمه باشد تماشایی ز مظلومی کند مظلومه ی دیگر پذیرایی ✍ امشب شبِ اون آقای مظلومی است که بدنش رو دل شب غریبانه امام حسن و امام حسین علیهم السلام برداشتن، عقب جنازه رو گرفتن، جلو جنازه بلند شد توسط جبرائیل و میکائیل، اومدن تا جایی که جلو جنازه پائین اومد، رو زمین گذاشتن، خاکارو کنار زدن، دیدن یه قبری آماده کرده نوحِ پیغمبر، امام حسن واردِ قبر شد، بدنِ بابارو داخل قبر خوابانید، بند کفن رو باز کرد، طرفِ راستِ صورتِ بابارو روی خاک های قبر گذاشت، صورت بابارو می بوسه، گریه میکنه... امام حسن می فرمایند: از قبر بیرون اومدم دیدم پرده ای روی قبر کشیده شد، گوشه ی پرده رو کنار زدم، دیدم جدم رسولِ خدا اومده، ابی عبدالله پایینِ پایِ بابا میگه گوشه ی پرده رو کنار زدم، دیدم مادرم زهرا اومده... اگرچه غریبانه و دلِ شب، بدنِ امیرالمؤمنین رو برداشتن، حسینی ها! اما کربلا نازنین بدنِ میوه ی دلش ابی عبدالله، سه روز و سه شب روی خاک های کربلا، حسین.... خدایا! به امشبِ بچه های علی همه ی مارو ببخش، به اشک چشم حَسنین علیهم السلام، به اشک چشم زینبین، خدایا! فرج امام زمانمان برسان، مارو هم به امام زمانمون برسان... .
اين جا شرف، از قدر، بر افلاك دارد در هر قدم صد بذرِ غم اين خاك دارد اينجا، زيارتگاه رندان جهان ست در اين صدف صد گوهر تابان جهان ست هر كس عجين با عشق حق باشد گِلِ او در هر كجا باشد بوَد اينجا دل او اينجا، تن جان جهان پنهان به خاك ست ميعادگاه عاشقان سينه‌چاك ست اينجا، بقيع و بقعه، دل‌هاي كباب ست نور چراغش، روز ها هم آفتاب ست هرروزه مِهر، از مِهر، اينجا خاك بوس ست قنديل، شب‌ها ماه چرخ آبنوس ست اينجا، رواق لاله‌هاي باغ داغ ست روشن، ز اشك چشم مردم، چلچراغ ست خواهم زبانِ گفتن و گوشِ شنیدن اما "شنیدن کی بود مانند دیدن" پر خون شده تا قبر زهرا دیده، دیده از غم فزون‌تر گرید از نادیده، دیده این‌جا به روی خاک اگر سر می‌گذارند اولاد زهرا مادری گم‌کرده دارند این جا چراغ آل طاها گشته خاموش مادر گرفته چار فرزندش در آغوش خیزید ای سادات و این‌جا را بگردید دنبال قبر مخفی زهرا بگردید این‌جا که دارد از غم حیدر حکایت زهرا حمایت کرده با جان از ولایت این‌جا در بیت الشرف آتش گرفته خونین دل شاه نجف آتش گرفته این‌جا رخ خورشیدچون شب گشته نیلی در کوچه پیش طفل، مادر خورده سیلی این‌جا عدو با کینه با او رو به رو شد دیگر مپرس از من چه با او از عدو شد آید به گوش از بیت الاحزانش فغانش آن‌جا که دشمن قطع کرده سایبانش آن‌جا که رفته سینه و بازو شکسته در بین ره گه ایستاده گه نشسته اینجا گرفته دست بر دیوار زهرا وز درد بوده تا سحر بیدار این‌جا علی تنها تن زهرا به گِل کرد وز بعد او با چاه شب‌ها درد دل کرد این‌جا علی تا صبح، شب‌ها ناله می‌کرد ناله ز داغ یار هجده ساله می‌کرد این‌جا پدر طفلان خود را خواب می‌کرد شمع دل ایتام خود را آب می‌کرد این‌جا شده اشکش گلاب قبر زهرا صبر علی افزون شده از صبر زهرا این‌جا جوابی کس نداده بر سلامش نشنیده کس با گوش جان خود پیامش دانی دل زائر چرا اینجا شکسته ست مهدی کنار تربت زهرا نشسته ست خیزید این جا دامن او را بگیرید وز او سراغ تربت زهرا بگیرید این‌جاست کز غم جان شیعه بر لب آید از کوچه‌ها بوی حسین و زینب آید در این زمین ام البنین ماتم گرفته ماتم ز داغ صاحب پرچم گرفته این‌جا ز دشت کربلا برگشته زینب برگشته اما بی بردار گشته زینب این‌جا نشان آورده دختر بهر مادر پیراهن سوراخ سوراخ برادر غم سوخت عبدالله را و ساخت این‌جا خود دید زینب را ولی نشناخت این‌جا
اين جا شرف، از قدر، بر افلاك دارد در هر قدم صد بذرِ غم اين خاك دارد هر كس عجين با عشق حق باشد گِلِ او در هر كجا باشد بوَد اينجا دل او اينجا، تن جان جهان پنهان به خاك ست ميعادگاه عاشقان سينه‌چاك ست اينجا، بقيع و بقعه، دل هاي كباب ست نور چراغش، روزها هم آفتاب ست هر روزه مِهر، از مِهر، اينجا خاك بوس ست قنديل، شب ها ماه چرخ آبنوس ست اينجا، رواق لاله هاي باغ داغ ست روشن، ز اشك چشم مردم، چلچراغ ست خواهم زبان گفتن و گوش شنیدن اما "شنیدن کی بود مانند دیدن" پر خون شده تا قبر زهرا دیده، دیده از غم فزون تر گرید از نادیده، دیده این جا به روی خاک اگر سر می گذارند اولاد زهرا مادری گم کرده دارند این جا چراغ آل طاها گشته خاموش مادر گرفته چار فرزندش در آغوش خیزید ای سادات و این جا را بگردید دنبال قبر مخفی زهرا بگردید این جا که دارد از غم حیدر حکایت زهرا حمایت کرده با جان از ولایت این جا در بیت الشرف آتش گرفته خونین دل شاه نجف آتش گرفته این جا رخ خورشیدچون شب گشته نیلی در کوچه پیش طفل، مادر خورده سیلی این جا عدو با کینه با او رو به رو شد دیگر مپرس از من چه با او از عدو شد آید به گوش از بیت الاحزانش فغانش آن جا که دشمن قطع کرده سایبانش آن جا که رفته سینه و بازو شکسته در بین ره گه ایستاده گه نشسته اینجا گرفته دست بر دیوار زهرا وز درد بوده تا سحر بیدار این جا علی تنها تن زهرا به گِل کرد وز بعد او با چاه شب ها درد دل کرد این جا علی تا صبح شب ها ناله می کرد ناله ز داغ یار هجده ساله می کرد این جا پدر طفلان خود را خواب می کرد شمع دل ایتام خود را آب میکرد این جا شده اشکش گلاب قبر زهرا صبر علی افزون شده از صبر زهرا این جا جوابی کس نداده بر سلامش نشنیده کس با گوش جان خود پیامش دانی دل زائر چرا اینجا شکسته ست مهدی کنار تربت زهرا نشسته ست خیزید این جا دامن او را بگیرید وز او سراغ تربت زهرا بگیرید این جاست کز غم جان شیعه بر لب آید از کوچه ها بوی حسین و زینب آید در این زمین ام البنین ماتم گرفته ماتم ز داغ صاحب پرچم گرفته این جا ز دشت کربلا برگشته زینب برگشته اما بی برادر گشته زینب این جا نشان آورده دختر بهر مادر پیراهن سوراخ سوراخ برادر غم سوخت عبدالله را و ساخت این جا خود دید زینب را ولی نشناخت این جا
🖤 وفات حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) تسلیت باد. کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفته صراط را زهمین راه مستقیم گرفته تو از عشیرۀ عشقی تو از قبیلۀ قبله که عطر، مرقدت جنة النّعیم گرفته گدای کوی تو امروزه نیستم من و دانی سرم به خاک درت اُنس از قدیم گرفته همیشه سفرۀ دل باز کرده ام به حضورت که فیض باز شدن ، غنچه از نسیم گرفته برین بهشت مجسّم قسم که زائر قبرت به کف برات نجات خود از جحیم گرفته همیشه عبد ، حقیر است در برابر معبود به جز تو کی سِمت عبد با عظیم گرفته؟ مَلک غبار زِ قبر تو تا نرُفته نرفته در این مُقام ، فلک خویش را مقیم گرفته چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم که هر کبوتر تو ذکر یا کریم گرفته کسی که زائر تو شد ، حسین را شده زائر که رنگ و بو حرم تو از آن حریم گرفته (ع)
تبریک‌گو بر مصطفی، جبریل از دادار شد زهرا امانت باشد و حیدر امانت‌دار شد @navaye_asheghaan
گر علی دل، قرار او زهراست ور علی گل، بهار او زهراست او که خود فخر خلقت است به حق مایۀ افتخار او زهراست جلوه‌گاه خداست خود، اما جلوۀ کردگار او زهراست ذوالفقارش اگر عدوکُش شد جوهرِ ذوالفقار او زهراست در علی می‌توان خدا را دید زآنکه آیینه‌دار او زهراست او ندارد به دار دنیا مِهر تا که دار و ندارِ او زهراست سیر، از سِیْرِ باغ و گلزارست گل و باغ و بهار او زهراست خود میان بهشت می‌بیند تا به خانه کنار او زهراست ✍ @navaye_asheghaan
. علیه‌السلام سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد از آب پُرس از چه ز سقّا حیا نکرد تجدید شد وضوی نماز امام عشق بیهوده دستِ خویش به آب آشنا نکرد تن چاک چاک دید و به بیداد، تن نداد سر شد دو تا و قد برِ دونان، دو تا نکرد «غیر از دمی که مشک به دندان گرفته بود در عُمرِ خویش خندهٔ دندان‌نما کرد» دندان کند کمک، چو گره وا نشد ولی دندان او هم آن گره بسته وا نکرد معراج او به روی زمین شد ز پشت زین همچون نَبی عروج به سوی سما نکرد مسجود را ندیده سر از سجده برنداشت حقِ سجود عشق، چو او کس اَدا نکرد 📝 .
بیش از ستاره «زخم» و فلک در نظاره بود دامان آسمان ز غمش پُر ستاره بود لازم نبود آتش سوزان به خیمه‌ها دشتی ز سوز سینه‌ی زینب شراره بود می‌خواست تا ببوسد و برگیردش زخاک قرآن او، ورق ورق و پاره پاره بود یک خیمه نیم‌سوخته شد جای صد اسیر چیزی که ره نداشت درآن خیمه، چاره بود در زیر پای اسب، دو کودک ز دست رفت چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود آزاد گشت آب، ولیکن هزار حیف! شد شیردار مادر و، بی شیرخواره بود چشمی برآنچه رفت به غارت، نداشت کس اما دل رباب، پی گاهواره بود یک طفل با فرات کمی حرف زد ولی نشنید کس که حرف زدن با اشاره بود یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود در پشت ابر، چهره‌ی هر ماهپاره بود از دست‌ها مپرس که با گوش‌ها چه کرد از مشت‌ها بپرس که با گوشواره بود ✍ @navaye_asheghaan
. هر کوچه و هر خانه ای از عطر، چو باغی ست در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغی ست آویخته بر سر درِ هر خانه چراغی ست بر هر لبی از موعد و موعود، سراغی ست از شوق، همه رو به سوی میکده دارند یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند کی یار سفر کردهٔ ما از سفر آید بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید از باب صفا، قبلهٔ ما کی به در آید بی بال و پران را پر و بالی دگر آید کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده تو در پی خود، قافله در قافله داری در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری با آن که خود از منتظرانت گله داری سوگند به آن اشک که در نافله داری با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن ای گمشدهٔ مردم عالم به کجایی؟ کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟ ما ریزه خوریم و تو ولی نعمت مایی هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما کس نیست در این قافله، وامانده تر از ما ما بی خبریم از تو و تو با خبر از ما ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما ما شب زده ایم و تو همان صبح سپیدی تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی عشق ابدی و ازلی با تو بیاید شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید آرامش بین المللی با تو بیاید ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید عمری ست که در بوتهٔ عشقت به گدازیم هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم هر چند که ما بهره ور از فیض حضوریم داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم در کوه و بیابان ز چه رو دربه دری تو؟ هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو "مولا به کجایی"۲ حاج .