eitaa logo
ذاکرین آل الله
360 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2هزار ویدیو
446 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
توسل و روضه ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه و امام حسن مجتبی علیه السلام به نفسِ حاج محمد رضاطاهری خیلی سخته،که خاکِ مصیبت بشینه سرت خیلی سخته،غرورت لگد شه پیشِ مادرت خیلی سخته،بیوفته زمین پیشِ چشمت زنت خیلی سخته یه نامرد ،راه و به روت ببنده ناموست رو زمینُ، یک بی غیرت بخنده کوچه بود و یه داغی که هیچکس نشد باورش کوچه بود و کبوتر که می لرزه بال و پرش کوچه بود و حسن بود و بیتابیِ مادرش کوچه بود و صدای نفس های مادر،خدا کوچه بود و یه نامرد که می زد بازم بی هوا کوچه بود و یه چادر که پُر می شد از رد پا سنگینیِ یه دستی،که بغض از مرتضی داشت چندتا بنفشه پایِ چشمای مادرم کاشت لعنت به مردم آزار، مادرم شد گرفتار با صورت خورد به دیوار از سنگ بود جنسِ دیوار ای مادرِ جوانم..... .
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهTaheri Shab 28 Safar 97-03.mp3
زمان: حجم: 1.17M
|⇦• توسل و روضه ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه و امام حسن مجتبی علیه السلام
|⇦• روضه و توسل به ساحتِ مقدس مادرِ ادب حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس حاج محمدرضا طاهری تقدیم روح ملکوتی امام راحل و همۀ مادرانِ شهدا •✾• اصلاً حرفِ عباس میشه، دیگه وضع فرق میکنه، دیگه از اینجا به بعد،حرف،حرفِ عباسِ، روضه خونش هم مادرش ام البنینِ... گفت:...* ای صاحبِ عَلَم کجایی ؟ آب آورِ حرم، کجایی ؟ عصایِ پیری ام کجایی ؟ خیلی دلم هواتُ کرده هوای اون چشاتُ کرده میگن که دستاتُ بُریدن مَعجرِ زینبُ کشیدن اشکایِ زهرا رو ندیدن به گریه چشمام ناگزیره الهی مادرت بمیره کی قدوبالاتُ نظر زد؟ نیزه به سینه ت بی خبر زد؟ به چشمِ تو، تیرِسه پرزد؟ بقیع با ناله هام شِریکِ قبرت میگن خیلی کوچیکِ بعد تو محشری به پا شد! کربلا تازه کربلا شد حرمله پاش به خیمه وا شد مثلِ علی یه کوه دردی میگن رو نیزه گریه کردی بعدِ تو دل، چاره شُ گم کرد رقیه گوشواره شُ گم کرد مادری گهواره شُ گم کرد مثلِ خودت خونه خرابم شرمنده ی رویِ ربابم عطر خوش کوثرت اومد رمق به چشم ترت اومد فاطمه بالا سرت اومد حسرتشُ به دل می ریزم خوش به سعادت عزیزم وحید قاسمی عباسِ من! بگو با مادرت کی دستِ حیدریت رو بُریده ؟ کی چشماتُ، با سه شعبه زده؟ قدِ من از غمِ تو خمیده ای عزیزِ جونم،وای از حرمله چشماتُ درید،از اون فاصله وای از مشکِ آب هستم من خِجل از رویِ رباب موجِ غم به پا رأسِ اصغرش رویِ نیزه ها افتادی از رویِ اسب،ماهِ من گفتند که صاحبِ عَلَم افتاده فرقت شکست،ای پناهِ حسین آشوبِ غم تویِ حرم افتاده ای عزیزِ جونم! مشکت پاره شد زینب دیگه بی تو آواره شد بی یاور شدن،زنها بعدِ تو بی معجر شدن، زنها بعدِ تو
ده مرتبه همه با هم: "بعلی....علیه السلام" سِرّ شب قدره...باور کن عرش خدا به لرزه می افته... ده مرتبه:"بفاطمة...سلام الله علیها" در خونه ی کریم بریم...ده مرتبه:"بالحسن...." حسین....رحمة الله الواسعه....ده مرتبه:"بالحسین....علیه السلام" ده مرتبه:"بعلی بن الحسین...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بمحمدبن علی...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بجعفر بن محمد...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بموسی بن جعفر...علیهماالسلام" *ملت ایران زیر سایه امام رضاست...اینجا مملکت امام رضاست... ده مرتبه:"بعلی بن موسی...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بمحمدبن علی...علیهماالسلام" ده مرتبه: "بعلی بن محمد...علیهماالسلام" ده مرتبه: "بالحسن بن علی...علیهماالسلام" *هر کجایید قبل از اینکه خدا رو به امام زمان قسم بدید، یابن الحسن! کجا داری امشب برای ما دعا می کنی؟ من همه بدبختیم اینه تو رو فراموش کردم... تو رو یاد نمی کنم اینطوری شدم... مردم همه با هم بگید: "یا اباصالح ادرکنا...یا اباصالح ادرکنا...یا اباصالح اغثنا...یا اباصالح اغثنا..." مرحوم آیت الله ناصری از خدمتشون پرسیدن: چه کار کنیم دلامون برای امام زمان آماده بشه؟ فرمودند" این ذکر خیلی پروازتون میده تا کنار امام زمان... "یا اباصالح ادرکنا ادرکنا، یا اباصالح اغثنا اغثنا...." ده مرتبه از سویدای دل صدا بزن:"بالحجة...علیه السلام" همه با هم دستات رو بیار بالا...قرآن هم رو دستت بگیر... امشب فقط همین رو میخوام... امام زمان بیاد همه مشکلات حل میشه... امشب ما برای کدوم گناهانمون توبه کردیم؟ فقط گناهان شخصیمون؟ ماها یاد گرفتیم فقط برای گناهان شخصیمون استغفار می کنیم... والله گناهان اجتماعی هزاران بار خطرناک تره... پیغمبر اکرم وقتی فرمان دادند از مکه هجرت کنید... حالا خونه زندگی دارند تو مکه... کجا بریم یا رسول الله؟ زن و بچه و مال و منال و خونه زندگیمون اینجاست...کجا بریم؟ پیغمبر اکرم فرمودند: دستوره، باید بریم... همه هجرت کردند...اومدند کجا موندند؟ تو کوچه و خیابون‌‌‌.... طرف که صاحب خونه و زندگی بود... اومدند کنار مسجد...شدند اصحاب صُفّه... زن و بچه تو کوچه... امتحان انصار چی بود؟ یه اتاق‌‌... دو تا اتاق بیشتر نداره... پیغمبر اکرم فرمود: برید یکیش رو بدید.. پرده بکشید نصف اونا نصف شما... پیغمبر اکرم گاهی می آمد کنار این بندگان خدا... می نشستند روی سکو زیر آفتاب... غذا نداشتند که... پیغمبر گاهی اوقات خرما می آورد... میگفتند یا رسول الله! چند روزه غذا نخوردیم... حالمون خوش نیست... می فرمودند:صبر کنید... خدا بزرگه... بعد از من بعضی هاتون به مال دنیا می رسید... خواست خوشحال بشه، پیغمبر چنان مذمتی کرد... یکیشون اونقدر تحت تاثیر بود که گفت ازدواج نمی کنم نه خونه میسازم... میرم تو بیابونا زندگی می کنم... اینکه شما گفتید... پیغمبر بهش فرمودند: پس چطور میخوای امربه معروف و نهی از منکر کنی؟ فهمیدی یعنی چی؟! یعنی همه دین در این اجمتماعی بودنه... اینکه میگن شب قدر،م ومنین کنار هم جمع بشن،دعا کنند... چون تکی دعا نمیشه...نمی صرفه... برای اینا توبه کردی؟ امشب توبه کردی خدایا من چقدر دل سوزوندم؟ .
ده مرتبه همه با هم: "بعلی....علیه السلام" سِرّ شب قدره...باور کن عرش خدا به لرزه می افته... ده مرتبه:"بفاطمة...سلام الله علیها" در خونه ی کریم بریم...ده مرتبه:"بالحسن...." حسین....رحمة الله الواسعه....ده مرتبه:"بالحسین....علیه السلام" ده مرتبه:"بعلی بن الحسین...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بمحمدبن علی...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بجعفر بن محمد...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بموسی بن جعفر...علیهماالسلام" *ملت ایران زیر سایه امام رضاست...اینجا مملکت امام رضاست... ده مرتبه:"بعلی بن موسی...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بمحمدبن علی...علیهماالسلام" ده مرتبه: "بعلی بن محمد...علیهماالسلام" ده مرتبه: "بالحسن بن علی...علیهماالسلام" *هر کجایید قبل از اینکه خدا رو به امام زمان قسم بدید، یابن الحسن! کجا داری امشب برای ما دعا می کنی؟ من همه بدبختیم اینه تو رو فراموش کردم... تو رو یاد نمی کنم اینطوری شدم... مردم همه با هم بگید: "یا اباصالح ادرکنا...یا اباصالح ادرکنا...یا اباصالح اغثنا...یا اباصالح اغثنا..." مرحوم آیت الله ناصری از خدمتشون پرسیدن: چه کار کنیم دلامون برای امام زمان آماده بشه؟ فرمودند" این ذکر خیلی پروازتون میده تا کنار امام زمان... "یا اباصالح ادرکنا ادرکنا، یا اباصالح اغثنا اغثنا...." ده مرتبه از سویدای دل صدا بزن:"بالحجة...علیه السلام" همه با هم دستات رو بیار بالا...قرآن هم رو دستت بگیر... امشب فقط همین رو میخوام... امام زمان بیاد همه مشکلات حل میشه... امشب ما برای کدوم گناهانمون توبه کردیم؟ فقط گناهان شخصیمون؟ ماها یاد گرفتیم فقط برای گناهان شخصیمون استغفار می کنیم... والله گناهان اجتماعی هزاران بار خطرناک تره... پیغمبر اکرم وقتی فرمان دادند از مکه هجرت کنید... حالا خونه زندگی دارند تو مکه... کجا بریم یا رسول الله؟ زن و بچه و مال و منال و خونه زندگیمون اینجاست...کجا بریم؟ پیغمبر اکرم فرمودند: دستوره، باید بریم... همه هجرت کردند...اومدند کجا موندند؟ تو کوچه و خیابون‌‌‌.... طرف که صاحب خونه و زندگی بود... اومدند کنار مسجد...شدند اصحاب صُفّه... زن و بچه تو کوچه... امتحان انصار چی بود؟ یه اتاق‌‌... دو تا اتاق بیشتر نداره... پیغمبر اکرم فرمود: برید یکیش رو بدید.. پرده بکشید نصف اونا نصف شما... پیغمبر اکرم گاهی می آمد کنار این بندگان خدا... می نشستند روی سکو زیر آفتاب... غذا نداشتند که... پیغمبر گاهی اوقات خرما می آورد... میگفتند یا رسول الله! چند روزه غذا نخوردیم... حالمون خوش نیست... می فرمودند:صبر کنید... خدا بزرگه... بعد از من بعضی هاتون به مال دنیا می رسید... خواست خوشحال بشه، پیغمبر چنان مذمتی کرد... یکیشون اونقدر تحت تاثیر بود که گفت ازدواج نمی کنم نه خونه میسازم... میرم تو بیابونا زندگی می کنم... اینکه شما گفتید... پیغمبر بهش فرمودند: پس چطور میخوای امربه معروف و نهی از منکر کنی؟ فهمیدی یعنی چی؟! یعنی همه دین در این اجمتماعی بودنه... اینکه میگن شب قدر،م ومنین کنار هم جمع بشن،دعا کنند... چون تکی دعا نمیشه...نمی صرفه... برای اینا توبه کردی؟ امشب توبه کردی خدایا من چقدر دل سوزوندم؟ ↫
|⇦•مرهم حریف زخم زبان ها... و توسل به حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفسحاج امیر کرمانشاهی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود *هیچ زخمی بدتر از زخمِ زبان نیست، کربلا هر جسارتی که خواستن به بدن کردن، همه جسارت ها یه طرف، بی ادب اومد تویِ گودال، یه حرفی زد، جگرِ حسین رو پاره پاره کرد، گفت: تو که میگفتی بابات ساقیِ کوثرِ؟ چرا هی داری داد میزنی:" يَا قَوْمِ!ِ اِسْقُونِي شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ" خوب بگو بابات برات آب بیاره...* مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود آری جگر که سوخت مداوا نمی شود این قدر پیش پای کنیزان به خود مپیچ با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود *جوادالائمه هی تویِ حجره دست و پا میزد، یه عده کنیز پشتِ در کِل میکشیدن، هلهله میکردن، پایکوبی میکردن..." صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه" این اولین بار نبود یه آقا دست و پا بزنه یه عده کِل بکِشن، اولین بار کربلا، یه آقا تو گودال دست و پا میزد، یه عده کف میزدن، هلهله میکردن...اما ...* خاکِ این حُجره کُجا و تَهِ گودال کُجا به تَنَم نِیزِه نَخُورده است، جُدا نیست سَرَم *اینجا جوادالائمه هی میگفت:آب!آب!... یه کنیزی رفت برا آقا یه ظرف آب آوُرد، دلش سوخت" اَهل روضه! بگم همه داد بزنید، این شبا میخواهیم برات مُحرم بگیریم" آب آوَرد زَنى ، یادِ هِلال اُفتادم کَربَلا آن به آن میگُذَرَد از نَظَرَم *عطش وقتی زیاد میشه، بدن وَرَم میکنه، ساربان اومد توی گودال دید عبا رو بُردن، عمامه رو بردن، کلاه خود رو بردن، یه نگاه کرد دید انگشتر هست، اومد جلو هرکار کرد دید از انگشت بیرون نمیآد، آخه بدن وَرَم کرده، خنجر رو درآوُرد.... من گریز آخرِ روضه ام کربلا نیست،کربلا دست وَرَم کرده بود، اما مدینه هم دیدن علی دست به دیوارگذاشته، شروع کرد بلند بلند گریه کردن، اسماء اومد جلو، آقا! چرا اینجوری داد میزنید؟ فرمود: اسماء! دست از دلم بردار، دستم رسید به بازویِ وَرَم کرده ی فاطمه...*
و توسل به ابن الکریم خضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *عرضم این بود همون هیبت بی مثال ابی عبدالله نمیذاشت عبدالله رو حرف عمو نه بیاره.."احبسیه یا اختاه!"نگهش دار..هر جا صدای لاحول ابی عبدالله میومد بچه ها مطمئن بودن این زن و بچه امید داشتن. نقل مقتل اینه آقا میومد روی بلندی که خیمه صداش رو بشنوه میفرمود: "لاحول ولا قوه الا بالله"...تصور کنید اینهمه خستگی داشت آقای ما این همه شهید رو آورده خیمه ی دارالحرب..این همه داغ پشت داغ دیده.. آخرین داغی هم که دیده داغ عبدالله بن حسن بود.ربط به دین نداره قواعد جنگی ایجاب میکنه چون همه دارن یه نفر رو میزنن. آقا هی در تکاپو هست.. نمیتونه ساکن یجا وایسته ،وایسته میزنن لذا آقایی که این همه عزیز،ازدست داده و این همه نگرانی..بعدمن خیمه ها چی میشه؟ آقا اما میجنگه مثل شیری که میزنه به گله ی گرگا همه فرار میکنن.تو قاعده ی جنگ اینه داره میجنگی بابا این مال رسم‌ جاهلیت بود وقتی داری میجنگی ایستاد نفس بگیره حق زدن نداری..نوشتن" فَوَقَفَ یَستَریحُ ساعَتَنا" آقا ایستاد دقایقی استراحت کنه. یوقت دیدن یه ،سنگی پیشونی ابی عبدالله خورد.آقا اومد این لباس رو بده بالا خون رو از،صورت وپیشانی پاک کنه سینه ی آقا معلوم شد.نوشتن اینجا نامرد تیر و به کمان کرد زد.بعضی از بزرگان فرمودن: اصلا نیاز نبود بیان سر از بدن جدا کنن..همین یه تیر بس بود چون تیر به قلب ابی عبدالله خورد.شدتش رو میخوای بدونی..آقا دید هر کار میکنه تیر از جلو بیرون نمیاد،تیر رو از پشت سر بیرون آورد.انتهای تیر رو شکست.بالاخره آقا رو مرکبه آرام آرام دیگه بی رمق شد افتاد رو زمین..بی ادبی والله بگم ،بگم با نیزه به پهلوش زدن از اسب انداختنش..حالا عرضم اینجاست یکی یکی دور حسین رو گرفتن.همچنان اون هیبت حسین، حتی بابا بچه های امام حسن هستن که اینگونه باباشون احترام قائل بود هیبت برا ابی عبدالله..بابا حتی دشمنم اون هیبت رو قائل بود. خولی اومد بیرون از گودال گفت مگه نخواستی کار رو تموم کنی؟گفت: چشماش چنان با هیبت بود خودش میگه انگار علی داشت نگاه میکرد ترسیدم.اونکه دشمنه ،اون دشمن هم اون هیبت رو قائل بود حالا ایناکه خانوادتاً این هیبت رو قائلن...این هیبت رو نگاه کن..داره میره میدان این زنا دورش رو گرفتن این هیبته همچنان هست این کوه نبای دبه تلاطم بیفته، نباید زانوان این کوه بلرزه، یه وقت زینب اومد جلو گفت: داداش! این زنا آماده ان برات بجنگن ها..."احبسیه یا اختاه!" رو یادته باید نگهش داره زینب.. اما این هیبت که زمین افتاد.بابا.. عالم‌ دگرگون شد زینب که بماند.هرخواهری باشه تو این صحنه دست بسر میزنه..دست عبدالله رها شد دوید سمت گودال....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ میگه تا صدای علی اکبر اومد دیدم بابام رکاب اسبو گم کرده، نمی تونه سوار بشه. عباس کمکش کرد. دیدند حسین اومد وسط لشکر. یه جمله ای بگم! تنها بدنی که امام، عاشورا براش حریم قائل شد، بدن علی اکبر بود. هفت قدمی بدن علی اکبر، ذوالجناح رو نگه داشت؛ اما من نمی دونم چی دید امام؟ که اینجا شیخ حر عاملی، عبارت مقتل عوض میشه. هرجا رسیده نوشتن؛ "و نَزَلَ فَرَس مِن الفَرس" یعنی حسین از اسب پیاده شد، اما اینجا نوشتند"و سَقَطَ من الفَرَس" همه دیدند حسین از اسب خورد زمین. داره با دو زانو میاد جلو یا الله... یا الله! یاصاحب الزمان...!* پاشو بابا جون، شده دلم خون بگو به من چرا شده، موهات پریشون پاشیدی از هم، مُردم از این غم پیکر تو عزیز من، شده چه دَرهم *رسید بالاسرِ علی اکبر دو زانو خودشو رسوند. یا صاحب الزمان! اینجاس که میگن روضه، روضه مرگ حسینه. کنار هر شهیدی رسید، باهاش چند جمله حرف زده، اما شیخ عباس میگه جان از بدن علی مفارقت کرده بود. هرچی بهش گفت بابا یه بار دیگه لباتو تکون بده. یه بار دیگه منو صدا بزن، دید فایده نداره. می دونی ارباً اربا یعنی چی...؟* اینجا که سر علی رو برداشت، شونه های علی افتاد رو زمین. پاهای علی رو برداشت، پهلوهاش افتاد رو زمین. می دونی چکار کرد؟ دیدند سرِ علی رو گذاشت رو خاک، یه دست گذاشت اینطرف صورتش، یه دست گذاشت اون طرف صورت، دیدند پیرمرد کربلا خم شد صورت گذاشت رو صورت علی، هی میگفت: ولدی. هی داد می زد وَلَدی، وَلَدی پسرم. اینجا بود همه دور حسین جمع شدند.گفت...* ریشهٔ نخل امیدم کندن آه اِستاده به من می خندن ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی محمد عطااللهی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مقتل دربندی مینویسه مرکب این آقا رو برد تو دل لشگر مرحوم دربندی میگه من اینجا رسیدم قانع نشدم گفتم اونم اسب عرب آموزش دیده اسب جنگی چطور شده علی اکبر و کشوند برد وسط لشگر؟ آیا خون رو صورت ریخته چشم اسب بسته شده چی بوده ؟میگه مقتل و ول کردم خوابیدم چی به سر علی اکبر آوردن که امام حسین و از پا انداخت میگه در عالم خواب حضرت زهرا رو دیدم. خانم فرمود: ادامه‌ اشو من میگم: علی اکبرم و شمشیرا پاره پاره کردن بدنش و قطعه قطعه کردن حسین..* به زانو میرسد پیشت نفس دیگر نمی آید خودت را بر عبایم ریز از من برنمی آید *چجوری این بدن ریز ریز و تو عبا بریزم* تو را گم کرده ام این راه را حتی رکابم را علی! بابای تو‌ بودن بمن دیگر نمیاید جوانم دست و پا می‌زد جوان‌هاشان مرادیدن چه کردن این مسلمانها که از کافر بر نمیاید تو را روی عبایم با مصیبت جمع کردم وای علی اکبرم یارم به این اکبر نمیاید تو داری می‌دهی جان و تماشا می‌کنم ای وای پدر هستم ولی کاری ز دستم برنمیاید *خدا برا هیچ بابایی نیاره جون دادن بچه اشو ببینه هی میگه علی ولدی..* سر اتگشتهایم را فرو در حنجرت کردم چرا این تیغ وامانده در گلویت در نمیاید *اول فکر کرد لخته های خون باعث شده علی نفس نمیزنه..دست انداخت این لخته ها رو بیرون کشید میشه یبار دیگه بمن بگی بابا یبار دیگه صدام بزنی علی اکبر* عزای مردن تو بود بابا هم اضافه شد به خیمه بردن ماها به این خواهر نمیاید *پاشو ببین عمه ات اومده نه من جون دارم نه تو دیگه علی اکبر میشی برا من..یکوقت دید صدا زد جوونا بیاید زانوهای من دیگه رمق نداره بیاید این عبایی که پراز علی اکبره ببرید خیمه ای حسین.. صلی الله و علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله* ↫
و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آسمون چشمای تو داره واسه من میباره مگه از غروب تلخ کربلا خبر نداره جیگر پاره کجا و اون گلوی پاره پاره بدن حسن کجا و بدنی که سر نداره خداحافظ برادرِ غریب من خداحافظ گریه نکن برا حسن خداحافظ.. آسمون میزنه پر پر واسه لحظه های آخر گریه های دو برادر روی آغوش پیمبر * افتادن رو سینه ی پیغمبر. دقت کن، حالا...* یاد اون شبی که باید هر دوشون با دل مضطر توی گریه سر بذارن به روی سینه ی مادر *داشتن نگاه میکردن دیدن علی داره آخرین بند کفن رو می بنده. امیرالمومنین دید بچه ها دارن دق میکنن. فرمود: بیاید، بیاید با مادر وداع کنید. یکی یمین یکی یسار، هر دو افتادن رو سینه ی مادر. چشم حسن و حسین بهم دیگه افتاد. هر دو دارن گریه میکنن. یکی میگه مادر اگه جوابمو ندی می میرم. یکی میگه مادر اگه جواب ندی روح از تنم میره. بابا! وقتی جون داشت دستاش بالا نیومد. چرا...* سر آن ضربه که زد بازوی تو درد گرفت چه قَدَر جایزه آن قنفذ نامرد گرفت دردم این است مغیره به علی می خندد آن غلافی که تو را زد به کمر می بندد *یه وقت دیدن بند کفن وا شد. دستای آسیب دیده بیرون اومد. یه دست گردن حسن، یه دست گردن حسین. صدای آسمونی ها بلند شد. علی جان! این بچه ها رو از رو سینه ی زهرا بردار. آسمونی ها طاقت ندارن. آسمونی ها کجا بودید وقتی جنازه حسنو تیرباران کردن. وقتی حسین دونه دونه تیر ها رو در می آورد. آسمونی ها کجا بودید؟ آسمونی ها کجا بودید وقتی که ده نفر نعل تازه به اسب ها زدن. این قَدَر رو سینه تاختن...بگو حسین...* روضه و گریه برا تو نداره تمومی آقا مطمئنم توی هیأت که تو روبرومی آقا من مثه یوسف زهرا برا تو مشکی پوشیدم روز تاسوعا گذشته ولی من تو رو ندیدم *بریم بین الحرمین..* سلام آقا!.. *تو رو امام حسین علیه السلام اینی که من میگم اگه یاد ساعت وداعت افتادی که اینجوری یه نگاه کردی دستو آوردی بالا. به گنبد امام حسین نگاه کردی با امام حسین چی گفتی؟ من میگم، اگه اینه حقشو ادا کن..* سلام آقا سلام من به پرچمت حلالم کن اگه نمُردم از غمت *اونی که زودتر از همه تو گریه برا تو جون داد رقیه بوده. اما زینبم زیاد عمر نکرد. ربابم زود از دنیا رفت. حلالم کن اگه نمُردم از غمت آقاجان... آقاجان نکنه سال آخرم باشه. همین شبا با پیرهن مشکیم باید خداحافظی کنم. آیا اجازه داره بگم پیرهن مشکیمم با من تو خاک قبرم بذارید..*