eitaa logo
ذاکرین آل الله
304 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
339 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
از کریمان سنگ میخواهیم ما، زر میرسد در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است وقت احسان پشت آن احسان دیگر میرسد اى که دستت میرسد کارى کنى، کارى بکن عمر دارد میرود، دارد اجل سرمیرسد در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن وقتی از این ناحیه دارد مکرر میرسد شب به شب در میزنم، چون در زدن مال من است دست سائل ها فقط تا حلقۀ در میرسد گر به ما کم میرسد از خصلت کم بینى است ورنه دارد ده برابر ده برابر میرسد من فقط یک نوکرم، کار خودم را میکنم او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد خادمان آنقدر بى اصل و نسب هم نیستند نسبت ما یا به فضه یا به قنبر میرسد فقر آمد میرود ایمان، ولى پیش شما میشود ایمان من فقرى که از در میرسد رزق در بین الطلوعین است،بین طوس و قم رزق از دو سفرۀ موسى بن جعفر میرسد هم به زیر دین قم، هم زیر دین مشهدم گاه داد من برادر، گاه خواهر میرسد فاطمه را خواستم معصومه را زائر شدم فیض قبر مادرى از قبر دختر میرسد نیستند این دو براى من، فقط پیش منند سر به سرور میرسد، دل هم به دلبر میرسد پیش تو محتاج ها در حال رفت و آمدند تا که آهو میرود پشتش کبوتر میرسد آب پاى میوه اى که ریختم بهتر رسید میوۀ ما هم فقط با گریه بهتر میرسد 🔸شاعر: ________________________
وقتی که تقویم از تو دارد روز دختر را حیف است در خود جا دهد هر نام دیگر را بالاترین تفسیر پاکی نام داری تو با مقدمت دادی جلا شهر پیمبر را تو آمدی با پرتوِ نورانیِ رویت کردی منور خانه ی موسی بن جعفر را تو آن عصای دست موسایی که در حسنت داری جلال و جلوه و پاکی مادر را تو آمدی قم را دمشق دیگری کردی تو آمدی فهمید قم معنای زیور را چشم تمام آسمان پشت سرت حیران داری به طوف خویش شمس و ماه و اختر را از آنزمان که بوسه دادم بر ضریح تو دارد لبم عطر گلاب ناب قمصر را تو عالمه بودی تو بودی زینبی دیگر تو بار دیگر زنده کردی نام خواهر را تو زینبی بهر رضا اما در این میزان دارد دلم حس قیاسی نابرابر را تو زینبی اما ندیدی دشت خونین را تو زینبی اما ندیدی حلق اصغر را هر چند چشمت بود گریان در غم هجران اما ندیدی روی نی گلهای پرپر را هرگز ندیدی نعل اسب و پیکری عریان هرگز ندیدی پاره پاره جسم اکبر را هرگز ندیدی لعل تشنه بر لب دریا هرگز ندیدی پیکر در خون شناور را زینب به زیر تیغ و خنجر دید ، اما تو هرگز ندیدی در سفر روی برادر را 🔸شاعر:
طی شد شب هجران و مبارک سحر آمد مژده بده ای دل که صبا خوش خبر آمد در گلشن دین باز گل یاس در آمد بانوی قم آمد ، غم عالم به سر آمد درد همگان باز نگفته شده درمان آمد به جهان ، جان ِ علی جان ِ خراسان یک بار دگر سوره کوثر شده معنا فریادرس هر لب ِ تشنه شده دریا ای حیدریون فاطمه برگشت به دنیا تا کور شود هر که بُوَد دشمن مولا ای مردم عالم پس ازین عرش نشینید از فاطمه هر چیز شنیدید ، ببینید ماییم همه ملت ایران ِ کریمه هستیم کنیزان و غلامان کریمه در سفره ی ما هست فقط نان کریمه موریم ولی مور سلیمان ِ کریمه هر قدر جهان رنگ عوض کرد به کَرّات جز لطف ندیدیم ازین عمه سادات او کیست که صاحب نفسانند گدایش او کیست که معصوم کُنَد جان به فدایش والله فقط کار ائمه است ثنایش جمع ِ حرم آل کسا صحن و سرایش چون کعبه بُوَد عزت این روضه ی رضوان این فخر بهشت است که قم گشته در ِ آن ای فاطمه ی فاطمه ای بانوی جنت دلبسته ی دار الکرمت اهل کرامت دارند بزرگان ز تو امّید شفاعت ای مفتخر از پیر غلامی ِ تو بهجت قم مرد خدا دیده چه بسیار ، چه بسیار شیعه چه قَدَر هست به این شهر بدهکار بر سینه که مثل تو زده سنگ رضا را آوازه ی عشق تو گرفته همه جا را کوتاهی عمر ِ تو بر افراشت وفا را رفتی تو ره ِ زینب ِ شاه ِ شهدا را مانند عقیله تو وفادارترینی بر یوسف مشهد تو خریدار ترینی من گرچه بَدَم سائل درگاه شمایم گردیده قم و مشهدتان سعی و صفایم بی نان و نوایم نه تویی نان و نوایم من بنده ی سلطان معین الضعفایم بانو چو گذشته بده رنگی به حنایم بیچاره شدم ، دیر شده کرببلایم 🔸شاعر: ___________________________
در آن شهری که بانوی بهشتی چون تو هم باشد سزاوارست نام هر خیابانش
ارم” باشد 

رسیدی تا نشان ما دهی آن قبر پنهان را 
بنا این است در قم، فاطمه صاحب حرم باشد 

تبسم میکند ناخواسته...در قلب زائرها 
مگر صحن تو اصلا میگذارد درد و غم باشد؟ 

ندیدم هیچ شب در حوض، کامل انعکاسش را 
همان بهتر قد مهتاب هم پیش تو خم باشد 

حریم آسمانی تو پروین دارد و خوب است 
اگر نام یکی از باب ها باب القلم باشد 


کرامت میکنی تا گاه از نزدیک و گاه از دور 
تنور شعرمان گرم است ای خورشیدِ بیت النور 


به دریا میزند اینجا دل، آهوی بیابان هم 
به پابوسی میاید از مسیر دور، باران هم 

زیارت میکنندت عاشقان در باد و بوران هم 
ز تو رو برنمیگرداند این زلف پریشان هم 

هدایت شد به راه راست در شهرت خیابان هم 
قمت را مطلع خورشید میداند خراسان هم 

به شوقت غرق 
بهجت” شد دلِ تنگِ
گذرخان” هم 
کنار این حرم مست است 
قبرستان شیخان” هم صفائی چون
صفائیه” ندارد باغ رضوان هم 
دل 
آذر” به تو گرم است در فصل زمستان هم رسیدی با چنان حجبی که تا پایان دوران هم نبیند گرد محمل را نگاهِ
چارمردان” هم 

نشسته عطر جنت در حریمت روی هر دامان 
شمیمت پرکشیده تا خودِ 
بلوار پردیسان” قمت مانند مشهد شوکتی دارد که حیرانم برایت در زیارت `آمدم ای شاه...” میخوانم چنان خوبی که یادم میرود پیش تو مشکل را تویی آنکه امین الله دستت میدهد دل را سلام ای گرد و خاک صحن هایت سرمه افلاک سلام ای آستان قدسیِ تو مدفنِ لولاک چه القابی: کریمه، مرضیه، معصومه، مقدامه گرفته زائرت از آتش دوزخ امان نامه 🔸شاعر: ___________________________
جبرییل اینجا هر از گاهی کبوتر میشود خاکبوس دختر موسی ابن جعفر میشود قم بهشت آرزوی هر پریشان خاطری است عافیت خواهی اگر ، اینجا میسر میشود سال ها علامه پای این ضریح افطار کرد بوسه از درگاه او قند مکرر میشود عصمت و شرم و نجابت ارث او از فاطمه است در صفات و خلق ، دختر عین مادر میشود در وقار و صبر ، تمثال شریف زینب است در کمال علم ، تالی تلو حیدر میشود حضرت معصومه هم شأن نزول کوثر است در زلال مهر او دلها مطهر میشود در مثل آئینه آئینه است کوچک یا بزرگ هر که انکار مقامش کرد کافر میشود یک اشارت از نگاهش بانی فیضیه شد دست لطفش امتداد فیض کوثر میشود نام او را چون به حاجت بر زبان می آورم باغ جانم از نسیم او معطر میشود تا زند جوش شفاعت زمزم احساس او عرصه ی محشر " کمیل" ، آن لحظه محشر میشود 🔸شاعر: ________________________
خانه‌ای که سایه‌اش موسی‌ابن جعفر می‌شود خوشبحال آنکه در این خانه دختر می‌شود از زیارت نامه‌ات پیداست بیش از آن ، رضا از مقاماتت بگوید خلق کافر می‌شود از سفارش‌های آقایم رضا فهمیده‌ام خوشبحال هرکه  با تو  او برادر می‌شود باورش سخت است اما باورِ ما هست که..  زائرت با زائرِ زهرا برابر می‌شود می‌شود ام‌ابیها هرکه نامش فاطمه است دختر این خانه هم یک روز مادر می‌شود در مقام زائرانت دیده‌ام این شأن را هرکه از قم می‌رود مشهد کبوتر می‌شود تکه سنگی بودم و گفتند باید قم روی سنگ اگر عاشق شود در صحن مرمر می‌شود می‌شود مرمر ولی نه ، چند وقتی  بگذرد زیر پای زائران یک تکه  گوهر می‌شود دانش‌آموز آمدند و عاقبت مرجع شدند سنگ هم اینجا بیاید عاقبت زر می‌شود هر کویری  که تو را فهمید می‌گردد بهشت هر بهشتی  که به تو دل داد قمصر می‌شود گاه در مشهد زمانی قم زمانی شهر‌ری خوشبحال ما که با تو عمرِ ما سر می‌شود 🔸شاعر: _______________________
( سلام الله علیها ) شبى گشتم مقيم گلشن قم سحر چون گل شكفتم با تبسّم بلى چون گل شود با گل مقابل در او لطف و صفا يابد تجسّم چه گلزارى كه مى روبد نسيمش غبار محنت و رنج و تألُّم چه بانويى كه در اوصاف ذاتش زبان را نيست ياراى تكلُّم يگانه دختر باب الحوائج گرامى خواهر سلطان ِ هشتم مپوش از آستان فاطمه چشم اگر دارى از او چشم ترحّم بر اين در هر كه سايد روى اخلاص بفردوسش بوَد حقِّ تقدّم زهى معصومه كاندر زهد و عصمت كند مريم در اين مكتب تعلّم نگهبانند كشور را دو گوهر فروزان تر ز مهر و ماه و انجم از آن مردم ز قم جويند حاجت كه قم شد كعبه حاجات مردم «رسا» در وصف گلهاى نبوّت كند طبع خدا دادش تَرنُّم بخاك آستانش دادخواهان نهاده رخ پى عرض ِ تظلّم يكى تابان چو خورشيد از خراسان دگر رخشان چو ماه از وادى قم ...
( سلام الله علیها ) اي دختر عقل و خواهر دين وي گوهر درج عزّ و تمكين عصمت شده پاي بند مويت اي علم و عمل مقيم كويت اي ميوه شاخسار توحيد همشيره ماه و دخت خورشيد وي گوهر تاج آدميّت فرخنده نگين خاتميّت شيطان به خاطب «قُمْ» براندند پس تخت تو را به قم نشاندند كاين خانه بهشت و جاي حوّاست ناموس خداي جايش اينجاست اندر حرم تو عقل مات است زين خاك كه چشمه حيات است جسمي كه در اين زمين نهان است جاني است كه در تنِ جهان است اين ماه مُنير و مِهر تابان عكسي بوَد از قم و خراسان ايران شده نوربخشِ ارواح مشكاة صفت به اين دو مصباح از اين دو حرم دلا چه پرسي حق داند و وصفِ عرش و كرسي هر كس به درت به يك اميدي است محتاج تر از همه « وحيدي » است ... آية الله وحيدی خراساني
. سلام الله علیها ماه ذی القعده و دلم امشب میلِ پرواز تا خدا دارد می روم سمت مقصدی روشن از مسیری که نور می بارد ماهِ احساس و شور این ماه است ماهِ فیض و سرور و مهمانی گاه حال و هوای قم داریم گاه شوقِ شبِ خراسانی یک دهه با کریمه مأنوسیم یک دهه با رئوف هم کاسه غرق لطف و کرامتِ عشقیم دائماً با زيارت خاصه اول ماه را روایت کن با احادیث و شعر و منظومه اهل قم را بشارتی باید.. مژده مژده رسیده معصومه شب میلاد دختر موسی آسمان هم دلش هوایی بود دامن نجمه غرق نور شده خاک از انوار او طلایی بود شد مدینه پر از شعف امشب تو بگو باز کوثر آورده ست نام او فاطمه ست پس حتما نجمه زهرای دیگر آورده ست با وقار و متین و عالمه است ارث زینب به او رسیده، بَلی.. در روایت نوشته اند او را راوی قصه ی غدیرِ علی هر که آورده نامه و حاجت.. ..پیش او، بی جواب و رَد نشده گفته موسی فدای او پدرش چون جوابش نمی شود نشده دختر و خواهر امام است این نورِ چشمی و عمه ی سادات مدح او بر نیامده از ما مدح او آمده به هر آیات آمد و آمد و رسید به قم از گل اَشکش آب قم شد شور قم نه ایران گرفت نور از او.. با حضورش درونِ بیت النور به چه صحن و چه مرقدی دارد به چه ایوان طلای زیبایی رو به رویش علی علی گویم یادِ ایوانْ طلای مولایی دورِ او پُر زِ عالِم و عابد دورِ او چون ستاره می بارد هر که رفته به صحن آئینه گفته که عطر حیدری دارد نام او فاطمه ست حق دارم شعر خود را سوی نجف بکشم تا بگیرم برات از خانوم باید اینجا دوباره صف بکشم ما همیشه رسیده ایم اینجا تا زِ دختر به مادرش برسیم قم شده شهر عش آل رسول تا به زهرای اطهرش برسیم می رسد کار ما به آنجا که تا دخیل ضریح او باشیم یا که در پای پنجره فولاد یادِ مشهد به گفتگو باشیم ما گدایان دختر موسی ما گدایان دست سلطانیم نه به ذی القعده و صفر، اصلاً کل سال عاشق رضا جانیم از کریمه کرامتی داریم از رئوف عرض حاجتی خواهیم ما از این خواهر و برادر هم اربعین یک زیارتی خواهیم قم به حاجات خود رسیده ولی می روم مشهدِ امام رضا تا که امضا کند امام رئوف جان معصومه، برگِ کرببلا .... یک دهه از کرامت و احسان اذنِ دو ماهِ نوکری خواهم دست من را رسان به ماهِ حسین غیر از این حاجتی نمی خواهم ملتمس بر نگاهِ معصومه ملتمس بر نگاهِ سلطانم شاعرم شاعرِ قم و مشهد بی عبا هم براش میخوانم
‍ . حاج 🎤 خورشید محض ، روشنیِ هر شب بهشت حک کرده اند نام تو را، بر لبِ بهشت ای عصمت مقدسه ، ممسوس ذات رَبّ گرمای جانماز تو ، تاب و تب بهشت مُلک بهشت، زیر قدوم تو خاک پا این خاک پا شدن ، شده خود منصب بهشت چیزی کم از مقام اولوالعزم ها نداشت توصیف اجتهاد تو، در مکتب بهشت وقتی که شرحِ آیه ی تطهیر می دهی در آینه ، مشاهده شد زینبِ بهشت تو زینب و خدیجه و زهرا و مریمی تو خواهر رئوف ترین مرد عالمی آنقدر لایقی عمت الله می شوی تفسیر کامل دل آگاه می شوی در سیر خویش پیچ و خم راه عرش را آنقدر رفته ای ، بَلَد راه می شوی آنقدر مثل فاطمه شد تار و پود تو چشم و چراغ طایفه ی ماه می شوی دست کریمیت به همه لطف می کند داروی درد هر غم جانکاه می شوی زائر شدیم، پیش تو یک اهل بیت را با سائلان خویش ، تو همراه می شوی پیدا شده کنار تو یک قبر گمشده زردی گنبدت شرفُ الشَّمس قم شده اینجا بهشت دختر موسی بن جعفر است از نفخه ی شهود و تجلی ، معطر است برپا شده است ، مکتب قرآن و اهل بیت دارالعلومِ مریم آل پیمبر است اینجا کلید علم و فقاهت ، ارادت است خاک در حریم تو علامه پرور است چشم امید عالِم و عاشق به دست توست دست کریم فاطمه در پشت این، در است تنها پناهگاه دلم صحن آینه ست وقتی دلم از آه زمانه مُکَدّر است هر شب کنار مرقد تو یک مدینه ، دل دنبال قبر مخفی زهرای اطهر است اعجاز توست اینکه دلم یاکریم توست قلب تپنده ی حرم قم ، حریم توست با آنکه هست هر دو جهان مال فاطمه در قم دمیده کوکب اقبال فاطمه بی اختیار پای ضریحت رسیده است هر زائری که آمده دنبال فاطمه اصلا عجیب نیست دَرِ جنت است قم اینجاست سایه سار پَر و بال فاطمه شان نزول فاطمیات است این حرم وقتی که می شود حرم آل فاطمه سجاده ی نماز شبت بیت نور بود ای راوی شریعت فعال فاطمه صحن تو غرق بوی گل یاس می شود اینجا حضور فاطمه احساس می شود .