#امام_حسن #مدح_امام_حسن
همان طوری که در بخشش رضای دیگری دارد
حسن تیغ کریمش هم صدای دیگری دارد
به وقت خشم ، ابروی حسن برّنده تر می شد
چو حیدر رقص شمشیرش نمای دیگری دارد
کسی که درد مردم داشت بعد هر نماز خود
درون خانه با زهرا دعای دیگری دارد
همه دیدند که بر عهد خود می ماند پا بر جا
میان کل عالم او وفای دیگری دارد
غذای سفره اش را هر کسی می خورد بعدش گفت :
غذای سفره ی شیعه شفای دیگری دارد
چه دلچسب است صوت ربّناهای دم افطار
ولی در نیمه ی ماهش نوای دیگری دارد
به ظاهر قبر او حتّی ضریحی هم ندارد چون
حقیقت در حریم دل بنای دیگری دارد
گمانم یک ورودی حرم عطر عسل می داد
یقیناً باب قاسم جان صفای دیگری دارد
🔸شاعر:
#فربد_افشاری
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
کریم کشور ایران پس از رضا حسن است
کسی که سفره ی او می دهد شفا حسن است
مدینه مشهد بعدی شیعه خواهد شد
و بعد ، ذکر درون اذان ما حسن است
پس از بنای حرم هر دوشنبه وقت اذان
نوای قاری نقاره خانه ها حسن است
به وقت خواهش دل های بی قرار بقیع
همان کسی که گدا می زند صدا حسن است
یمین معرکه قاسم ، یسار عبدالله
« ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است »
🔸شاعر:
#فربد_افشاری
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
پیاله را نفسِ شربتِ طهور شکست
نماز آینه ها را هبوط نور شکست
سکوت نیمه ی شب را طنین شور شکست
در ازدحام،پر و بال های حور شکست
تمام عرشِ برین محو چهره ی ماه است
لب ملائکه مشغول؛اَحسَنُ الله...است
تبسمش همه شهر را غزلخوان کرد
کویر خالی از احساس را گلستان کرد
و آسمان خدا را ستاره باران کرد
طراوت رمضان را دَمَش دوچندان کرد
ستاره ای بدرخشید و بی نقاب آمد
دُرُست نیمه ی این ماه،آفتاب آمد
به روحِ آیه ی تطهیرِ خویش،تن بخشید
به پیکر غزل خویش پیرهن بخشید
به حُسن عاطفه ی خویش،ذوالمِنَن بخشید
خدا به حیدر کرار خود حسن بخشید
به آفتاب بگوئید آمده قمرش
هزار جان گرامی فدای گُلپسرش
شراب عشق به قربان ساغرش رفته
هزار رود به دریای اطهرش رفته
فرشته وقت تماشاش شهپرش رفته
نگاه بندهنوازش به مادرش رفته
دل مرا بخدا بُرده خوی مادری اش
چقدر فاطمهوار است ذرّه پروری اش
به نام نامی شاه کرم،به نامِ حسن
قیام کرده کرامت به احترام حسن
شده است مرغ کرمخانه جلد بام حسن
هزار حاتم طایی بُوَد غلامِ حسن
گدا،یتیم و گرسنه به برکتش سیرند
جذامیان مدینه به پاش می میرند
شکستگیِ پر و بال را شفا دادن
مس وجودی عُشّاق را جلا دادن
به سائلان و گدایانِ خود بها داد
به دست با کرم خود به سگ غذا دادن
تمام این همه یک شمّه از کرامت اوست
نمی ز قطره ی دریای پُر سخاوت اوست
حسن دلاور آلِ نبیِ دادار است
میان لشکر حیدر امیر و سردار است
اگر که تیغ کِشد،کار دشمنان زار است
دُرُست مثل پدرجانِ خود جگردار است
یلی که بوسه زده جبرئیل دستش را
شتر سوار جمل خورده ضرب شصتش را
چِقَدر زحمت بی حد کشید و همت کرد
هزار بنده ی گمراه را هدایت کرد
برای دین خداوند استقامت کرد
بنای مکتب اسلام را مرمت کرد
چه رنج های فراوان به پای عشقش دید
سه بار مال خودش را برای دین بخشید
درخت خشک غمم،کوهساری از دردم
شبیه فصل زمستان گرفته و سردم
عزا گرفته ی این روزگار نامردم
برای حلم حسن آه می کشم هر دَم
کسی که ماهی دریا به پاش گریه نمود
برای غربت بی انتهاش گریه نمود
هنوز چشم ترم شورِ عشق کم دارد
چِقَدر سینه ی تنگم هوای غم دارد
غمی که ریشه ی دیرینه در دلم دارد
"امامزاده ی آبادی ام حرم دارد"
ولی برادر زینب نه مرقدی دارد
نه زائری،نه ضریحی،نه گنبدی دارد
قسم به باد که زنگار را ز شیشه زدود
قسم به آبی دریا،قسم به چشمه و رود
قسم به بال و پر یا کریمِ خاک آلود
به کوری همه ی آن حرامیان سعود
بقیع،مرکز دیدار شیعه ها گردد
قسم به فاطمه "صحن حسن" بنا گردد
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
ای نگارِ واجبُ التعظیم آقایِ حسن
ای بساطِ دائم التکریم دنیای حسن
چاکرانت در عَجم داراترینِ مردمند
خوب جایی زندگی دارند، در پای حسن
مادرش را اختیارِ هر دو عالم داده اند
اختیار نار و جنت را به بابای حسن
حا و سین و یا و نونی را که عالم عاشقست
حا و سین و نون آن نامِ دل آرای حسن
هفت شهر عشق را عطّار گشتی بی سبب
آنچه را دیدی ببین در سیرِ سیمای حَسن
شهر را تعطیل میکرد "راه رفتن های" او
راه بندان ، بارها شد از تماشای حسن
بخت یارست در دو دنیا با گدایان کریم
روزی آنهاست در دستِ توانای حسن
نذر کردم پای نذری های مادر تا روم
یکصد و هجده سفر تا صحن زیبای حسن
.
ارث از بابا رسیده بر کریمانِ حرم
کربلا پُر بود از شهدِ گوارای حسن
دست ما و دامنت شه زاده قاسم الدخیل
ای که دستت میرسد بر قدِّ رعنای حسن
گرچه راه انداخته است دنیای امروز مرا
دیدنی تر دستگیری های فردای حسن
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
مراشبیه عبایت تکان بده آقا
مرابه زیرِکسایت مکان بده آقا
کمی زچهره ماهت نقاب بر افکن
دوباره برتن این مرده جان بده آقا
به دست فیض کریمت طلیعه ی خورشید
گدای پشت درم, آب ونان بده آقا
به دانه هرموژه ات تیرِ زهد برقلب است
زِ ابروانِ هِلالت کمان بده آقا
توراقسم به نفسهای آخرِ قاسم
برای خوب شدن یک زمان بده آقا
به جان فاطمه محجوب میشوم آخر
زخادمان تو محسوب میشوم آخر
چه مزه ای بدهد ازجگر حسن گفتن
زِ مغرب رمضان تا سحر حسن گفتن
خدابه حق حسن, یاحسن به حق خدا
شدم عبیدتو با اینقدر حسن گفتن
تمام روزی نوکر به دست ارباب است
که آب ونان من است بیشتر حسن گفتن
ز بعدذکرِ حسین یاحسین ،میچسبد
قسم به حضرت زهرا دگر حسن گفتن
ببرتونام حسن را که عاقبت بینی
نجات بخش صراط است هرحسن گفتن
تنورعشق حسین ، از دم حسن گرم است
که اشک روضه وسوز،ازغم حسن گرم است
دوگوشواره حسن را چه گوشه گیرش کرد
و گوشه پاره حسن را چه زود پیرش کرد
🔸شاعر:
#حمید_عرب_خالقی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
میان ارض و سما بزم شادی و شور است
به روی دست نبی آیههایی از نور است
بغل گرفته نبی سبط اکبر خود را
و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است
گمان کنم که پیمبر به گوش او میگفت:
خوشا به حال رسولی که با تو محشور است
به رزق خوان حسن عالمی نمک گیرند
عزیز کردهی زهرا “کریم” مشهور است
زدست هیچ کسی لقمه نان نمیخواهیم
کرامت حسنی با مزاجمان جور است
گدای کوی کریمیم و نان بهانهی ماست
نظر به منظر جانان مراد و منظور است
چقدر غبطه خورم بر کبوتران بقیع
شکسته بال و پرم… قبر خاکی اش دور است
به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم
برای گنبد و گلدسته نقشهها داریم
🔸شاعر:
#مرضیه_نعیم_امینی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
بر ماه شب نیمه ی این میکده سوگند
مثل تو ندیده است کسی کودک دلبند
خورده دلم از صبح همان روز نخستین
با مهر توای دست گل فاطمه پیوند
در لطف و عطا و کرم و بخشش و رحمت
گشتیم و ندیدیم کسی را به تو مانند
هر گوشهای از نام تو حاجات گرفتند
از کوفه بگو تا به بخارا و سمرقند
حاتم که زبانزد شده در جود و سخاوت
یک عمر، بساطش به در خانه ات افکند
در بند توام، عبد توام، نام تو بردم
کوه گنهم را به تو بخشید خداوند
حکاک ازل شیر اُحد، نام حسن را
با خط خوشش سر در تالار دلم کند
تو زندگی ات خرج فقیران شده عمری
هر سائل محزون به کنارت شده خرسند
آن شامی بد خُلق هم از سوی تو حتی
چیزی نشنیده است به جز رحمت و لبخند
در آرزوی وصف تو مردند هزاران
تمثال گر و شاعر و نقاش و هنرمند
هر بار نقاب از رخت افتاد خدا گفت:
جبریلِ امین دود کند بهر تو اسپند
جنگیدن قاسم همه اش از جمل توست
مردانگی ات خوب رسیده است به فرزند
«یا فاطمه»را یاد غمت، خیل شهیدان
با غصه نوشتند به هر پرچم و سربند
آن روز دوشنبه، وسط کوچه و مادر
گریان شده ایم از غم این واقعه هر چند…
هرگز کسی از راز تو آگاه نگشته
آن را که تو دیدی همه در پرده شنیدند
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
کریم های دو عالم به نام زاده شدند
زبانزد همه ی خاص و عام زاده شدند
اگر که ظرف نباشد توقع مِی نیست
شراب ها همه از فیض جام زاده شدند
چقدر خام شدم تا مرا کمی بپزند
پیاله ها همه از خشت خام زاده شدند
تو امر کردی و تکوینا استجابت شد
و عاشقان تو با یک کلام زاده شدند
جواب دادن تو اشتیاق می آرد
سلام ها ز علیک السلام زاده شدند
چه خوب شد که محبان حلال زاده ی عشق
و دشمنان حسن هم حرام زاده شدند
حسن حسین و یقینا حسین هم حسن است
نشسته ام که ببینم کدام زاده شدند
همین دو تا پسر فاطمه همان اول
امامزاده شدند و امام زاده شدند
چقدر دور و بر تو فرشته ریخته است
بزرگ ها همه با احترام زاده شدند
بساط نوکری ما کنار تو پهن است
از اول ایل و تبارم غلام زاده شدند
عجیب نیست به دنبال گنبدت هستیم
کبوتران همه بالای بام زاده شدند
چه بهتر است که بشینی و سکوت کنی
که از قعود تو صدها قیام زاده شدند
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
از عشق و عاشقی چند ساله بنویسم
و از نیاز خودم از پیاله بنویسم
قلم به دست گرفتم که شرح دل بکنم
زمین دور وبرم را ز اشک گل بکنم
دوباره نیمه ی ماه خدا دلم لرزید
نوا و صوت عجیبی در آسمآن پیچید
خبر رسیده که خیر عظیم در راه است
خبر رسیده که مردم کریم در راه است
من از طفولیتم کاسه لیس این خوانم
بزرگ گشته ام اینجا و از گدایانم
ندار و خانه به دوشم قرار من آقا
امید زندگیم اعتبار من اقا
چقدر سفره ی آقا برو بیا دارد
چه عزتی سر این سفره ها گدا دارد
ذلیل امده بودم عزیز دیر شدم
به لطف نان حسن عاقبت بخیر شدم
غذای بیت الحسن خورده ام که سیر شدم
فقیر امده بودم ببین امیر شدم
به زیر پرچم تو صاحب مقام شدم
به اسم نوکر این خانه احترام شدم
تو امدی و دو چشم حسود ها کور است
همان زنی که لعین است و پست منفور است
تو خنده کردی و بر شاعران غزل دادند
به خیل کاسه به دستان خم عسل دادند
حسن حسن ز روی این لبم نمی افتد
عجب حرارتی دارد تبم نمی افتد
تمام زندگیم را به تو بدهکارم
به جان مادرم آقا که دوستت دارم
🔸شاعر:
#امیر_علوی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن
مادر افکند مرا در یم احسان حسن
روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن
از همان روز شدم بی سر و سامان حسن
بر جبینم بنویسید مسلمان حسن
دل خود را سر هر بام ، هوایی نکنم
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنم
رو به هر قبله و هر قبله نمایی نکنم
پیش هر سفره که پهن است گدایی نکنم
نان هر سفره حرام است به جز نان حسن
چه مقامی و چه نامی ، چه مرامی دارد
چقدر لطف به بیمار جذامی دارد
خنده در پاسخ آن سائل شامی دارد
وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد
همه اینها غزلی هست به دیوان حسن
آنکه نامش شده احلی من عسل کیست ؟ حسن
آنکه بخشندگی اش گشته مثل کیست ؟ حسن
معنی حی علی خیر العمل کیست ؟ حسن
مرد نام آور پیکار جمل کیست ؟ حسن
شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن
ارث مظلومیت از غربت بابا دارد
قد خم ، سینه ی خون ، دیده ی دریا دارد
جگری سوخته از زخم زبان ها دارد
گر بگوییم غریب الغربا ، جا دارد
خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن
زهر آمد به سراغش، جگرش ریخت به هم
بس که پیچیده به خود ، موی سرش ریخت به هم
زینبش آمد و چشمان ترش ریخت به هم
همه ی خاطره ها در نظرش ریخت به هم
دل پریشان شده از موی پریشان حسن
چقدر سخت گذشته است به او در کوچه
چه مراعات نظیریست ، حسن ، در ، کوچه
باز هم خاطره ی گریه و مادر ، کوچه
قاتل جان حسن می شود آخر کوچه
کوچه عمریست که آورده به لب جان حسن
چشم نامرد به ناموس علی تا افتاد
وای بر من ، زد و بر صورت گل ، جا افتاد
ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد
خواست تا پا بشود ، باز هم امّا افتاد
شعله ی آه کشد سینه ی سوزان حسن
🔸شاعر:
#رضا_تاجیک
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
ای شهریار حسن و صفات حسن، حسن
سالار عشق و یوسف گل پیرهن حسن
نوباوهٔ پیمبر و میر و کریم و راد
نور خدا و زینت هر انجمن حسن
مولای پارسا و حلیم و نبی سیر
شیرین زبان و سرور و صاحب سخن حسن
کوه وقار و بحر شرف ، معدن کرم
زیبای دهر و دلبر سیمین بدن حسن
تندیس حسن و روح ملاحت ، جمیل کون
وجه الحسن ، موقّر و شیرین دهن حسن
بی ادّعا و اورع و ازهد به روزگار
اهل دل و سلیم و سخی ، مؤتمن حسن
میر شباب اهل جنان و فرشته فر
سالار و سرفراز و شه ممتحن حسن
ممتاز و میر و مهتر و بخشنده و جواد
درّ ثمین و گوهر عالی ثمن حسن
خلق عظیم و سیرت طاها به ارث او
وارسته و جلیل و امین الامن حسن
عبد مقرّب حق و والاتر از ملک
مظلوم و دردمند و غریب وطن حسن
مدح تو را نداند (هدایت) یک از هزار
ای مهر پر فروغ و شه ذوالمنن حسن
🔸شاعر:
#محمد_هدایتی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
گدای لطف و جودِ مجتبی باشد کرامت هم
فقیر و ریزه خوار خوانِ او باشد سخاوت هم
حَسن صورت، حَسن سیرت، حَسن خَلق و حَسن خُلق است
که معنا عاجز است از حدّ توصیفش، عبارت هم
چنان افتاده ام بر خاک پای مجتبی امروز
"که فردا برنخیزم بلکه فردایِ قیامت هم"*
کجا او دوستان را از دعا محروم می سازد
دعا میکرد بهر آنکه بود اهل اهانت هم
ضمانت میکند دنیا و عقبای محبان را
که اینجا دستگیری میکند ، آنجا شفاعت هم
🔸شاعر:
#عاصی_خراسانی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
چقَدَر کار حسن بردنِ دل ، دلبری است
چقدَر روز جمل معنی جنگاوری است
در جمل شمّه ای از رزم حسن را دیدند
ورنه بازوی حسن مثل پدر حیدری است
هرکجا نام حسن آمده زهرا هم هست
پسر اولِ زهرا چقدَر مادری است
می شناسند ملائک همگی روی زمین
خانه اش را که شب و روز پر از مشتری است
جبرئیل آمده هربار به پابوسی او
افتخارش درِ این خانه فقط نوکری است
دستِ ما نیست اگر عاشقِ نام حسنیم
همه اش کارِ همان خالقِ بالاسری است
*
از شب تیره چه غم ، روی حسن را داریم
ماه را ، صورتِ نیکوی حسن را داریم
چه گدایان زیادی که ندارند کریم
ما گدایان حسن کوی حسن را داریم
گفته بودی که بگویم به تو از حبل متین
باز کن چشم و ببین ، موی حسن را داریم
مثل بادیم ، به هر کوی و گذر می گذریم
ذکر برداشته هوهوی حسن را داریم
مثل شمعیم که در عشقِ حسن ذوب شدیم
در دل خود همه سوسوی حسن را داریم
شیعیان حسنی در همه جا معلومند
هرچه باشد همه جا بوی حسن را داریم
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
پیغمبران دورِ پیمبر(ص) جمعشان جمع است
خیلِ ملائک دورِ حیدر جمعشان جمع است
مادر شده زهرا(س) و آمد ساره با لبخند
حوّا و مریم؛ دورِ مادر جمعشان جمع است
نوزاد نه! نورِ کرامت! حُسنِ نامحدود
در دستهایش درّ و گوهر جمعشان جمع است
یامجتبی(ع) گفتند و بوسیدند پایش را
خورشید و ابر و ماه، دیگر جمعشان جمع است
حاتم به بازو بسته حرزِ یاحسن(ع) را و
در خانه؛ سائل هایِ مضطر جمعشان جمع است
لبریزِ روزه دارها شد امشب این خانه
وقتِ اذان از قبل، بهتر جمعشان جمع است
دارند میگیرند از چشم ِ حسن(ع) حاجت
سلمان و مالک، حُجر و قنبر جمعشان جمع است
شخص ِ کریم ِ اهل بیت(ع) آمد؛ بهشت اینجاست
اینجا که اهلِ دل؛ سراسر جمعشان جمع است
وعّاظ، قاری، مستمع، مداح، شاعرها
اطرافِ حیدر خیلِ نوکر جمعشان جمع است
با، یاحسن(ع) دل میبریم از پنج تن هرآن
روزی که دورِ حوض کوثر جمعِ مان جمع است!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
غزل،قصیده،رباعی،همه دچار حسن
که هست شعرمن اینجابه افتخار حسن
به نام حیّ تعالی ،یاعلی مددی
شروع میکنم اینجابه اعتبار حسن
درست نیمه ماه صیام،دست خدا
گرفت کودک خودرا زکردگار حسن
فقط به کوری چشمان عایشه،مولا
گذاشت نام خودش رابه انحصار حسن
زمان کشتی اوبا حسین بین همه
فقط سرود پیمبر شده نثار حسن
جمل به رعشه فتادازصدای تکبیرش
ببین چه ولوله ای کرده ذوالفقار حسن
چه گویم از وجنات امامِ خون خدا
که الکن است زبانم ازاین وقار حسن
خوشابحال جذامی شهرپیغمبر
نشست برسرسفره دمی کنار حسن
بگوبه جمع کریمان کریم یعنی او
که هست رسم کرامت به یادگار حسن
هرآنکه گفت زصلح اش بگو نگاه کند
قیام کرب و بلا شد ز ابتکار حسن
بخوان به نام پدر تا پسر کند اعجاز
که قاسم است رجزخوان کارزار حسن
چه رمزوراز عجیبی نهفته در نامش
تمام من شده غمخارآن مزار حسن
🔸شاعر:
#رضا_میرزایی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
"حَسن" بگو و ببین اسم محترم این است
هزار شکر مرا ذکر دم به دم این است
بگو همیشه که یا محسن بحقّ حسن
که پیش حضرت حق بهترین قسم این است
سه بار زندگی اش را تمام بخشید او
به هر چه هست کشیدن خط عدم این است
گرفته لقمه برای جذامیان حتی
بگو به مدعیان ، معنی کَرَم این است
به وقت بذل کریم و به وقت رزم دلیر
سخاوت است و شجاعت ، هم آن و هم این است
جمل که رفت به میدان ، علی چنین می گفت :
محمد حنفیّه ببین جَنَم این است
که گفته است حسن بی حرم بُوَد اصلا؟!
میان دل حرمش باشد و حرم این است
🔸شاعر:
#عاصی_خراسانی
===========================
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
ما را که مُفلِسیم اگر هم خریدهاند
لطفِ کریم بوده که دَرهم خریدهاند
عاشق شدیم اگر همهاش کارِ عشق بود
عشاق را بدون نظر هم ، خریدهاند
ما جنس بنجولیم به دردی نمیخوریم
ما را - بدون هیچ ثمر هم - خریدهاند
حتی قرار نیست دخیلِ درش شویم
آن را که رد شده زِ گذر هم خریدهاند
پیشِ کریم فرق ندارد زیاد و کم
از جبرئیل تا دو سه پَر هم خریدهاند
هِی بنده میخرند و هِی آزاد میکنند
آزاد کردهاند اگر هم خریدهاند
گفتند ناسزا و ولی عاشقش شدند
از بِین دشمنان چقدر هم خریدهاند
اصلا به کم نمیرود این دستِ با کرم
ما را ببین به قیمت زَر هم خریدهاند
این عشقِ داغ ، سوختنش فرق میکند
در پیش فاطمه حسنش فرق میکند
اشراق میکنی و همه طور میشوند
انگور زادهها همه انگور میشوند
اصلا نیاز نیست که ما دست و پا زنیم
اسباب عاشقی خودشان جور میشوند
با ابترانِ مکه بگو با همین حسن...
امشب حسودهای علی کور میشوند
دنیا به دست نسل خدیجه است ، هرکه هست
جز بچههای فاطمه هاشور میشوند
یکجا محمد است و علی هست و فاطمه
با جلوهای که نور علی نور میشوند
برخیز از مسیر برو بند آمده است
گیسو بهم مریز که مسحور میشوند
باید که سجده کرد تو را قبلِ روز حشر
یک روز عاقبت همه مجبور میشوند
ما را به عشق پاره گریبان نوشتهاند
بشکاف سینه را که حسن جان نوشتهاند
باید که چشمهای تو پیغمبری کند
تو آمدی که فاطمه هم مادری کند
مدیون توست خانهی سادات بعد از این
زهرا نشسته است علی پروری کند
شهر مدینه با تو بهم ریخت حق بده
در کوچهها نبود کسی دلبری کند
در هر سحر نسیم خدا میوزد که باز
در بِینِ گیسوان تو خنیاگری کند
کُشتی بگیر تا که بگویند جان حسین
تاکه حسین ، جای تو جلوه گری کن
اینقدر هم بهانه به دست دلم مده
هر روز سجدهات کند و کافری کند
این نذر چشم ماست که جارو ببافد و
هر صبح بِینِ صحن تو رفتگری کند
ما را شریک خویش نموده عطای تو
نیمه برای ماست و نیمی برای تو
تا که عوض نکرده علی قبلهگاه را
پنهان بکن نقاب بزن قرصِ ماه را
باید جمل سوار ببیند حسن که هست
پیچاندهای به تیغ خودت رزمگاه را
راحت نشسته است علی بین رزم اگر
رفته حسن بهم بزند صد سپاه را
با نیزهای که سینهی لشگر شکافتی
برهَم زدی تو هم آن فتنهگاه را
هر جا زدی به پشت سرِ تو حسین بود
دیدند وقت جنگ همه پادشاه را
رم کردهاند پیش تو انبوه راه راه
بردار از جماعتِ حیران نگاه را
راهی نمانده است مگر تار و مارِ جهل
بسته است ذوالفقارِ تو هر دو جناح را
دور و بر تو هیمنهای از ملائکه است
فهماند تیغ تو پسر فاطمه که هست
باید برای خاک تو مرقد درست کرد
شهری به وسعت دو سه مشهد درست کرد
با اشکهای عاشق و با خشتهای دل
شهری به نام آل محمد درست کرد
ایوان طلای شاه نجف را دوباره ساخت
انجا برای فاطمه گنبد درست کرد
با غنچههای یاس ضریح تو را کشید
دورش رواقهای زبرجد درست کرد
باید که زائران تو را باخبر کنند
نقاره خانههای زبانزد درست کرد
در جمع خادمان مودب به سمت تو
راهی برای رفتن و آمد درست کرد
صحنی برای حضرت امالبنین ولی
باید که بهشت سرآمد درست کرد
باید حرم برای تو قبل از ظهور ساخت
پایین پای فاطمه مسند درست کرد
آوای کرببلا ، حرمین است یا حسن
پنجاه هشت سال حسین است با حسن
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
===========================
🛑 شروط دعا
از حضرت صادق(ع) روايت شدهاست كه فرمود:
«مردى از بنىاسرائيل سه سال تمام دعا كرد كه خداوند متعال پسر بچهاى به او بدهد، وقتى مشاهده كرد كه دعايش مستجاب نمىشود گفت: پروردگارا! آيا من از تو دور هستم و صداى مرا نمىشنوى يا مىشنوى ولى جوابم را نمىدهى؟
در خواب ديد فردى به او مىگويد: «تو سه سال است كه خداوند متعال را با زبانى آلوده و قلبى چركين و نيّتى دروغين مى خوانى، بايد آلودگى را از زبانت بزدايى، قلبت تقواى الهى را پيشه خود سازد و نيتت درست شود. آن مرد يك سال چنين كرد آنگاه برايش پسر بچهاى به دنيا آمد.»
اين حديث، چهار شرط را در بردارد:
اوّل: بد زبانى را بر كندن.
دوّم: قساوت قلب نداشتن.
سوّم: نيت پاك داشتن كه در اينجا عبارت است از حسن ظن.
چهارم: توبه و بازگشت از گناه.
📚 منبع
عدةالداعی، ابن فهد حلی
#دعا_و_مناجات
🔶 علت تأخیر در اجابت دعا
از اميرالمؤمنين- عليهالسّلام- نقل است كه فرمود: «گاهى اوقات خداوند متعال اجابت دعا را به تأخير مىاندازد تا هم اجر عظيمترى بدهد و هم عطاى بيشترى ببخشد.گاهى اوقات، تأخير اجابت به خاطر مقام و منزلت رفيع بنده نزد خداوند متعال است، چون شنيدن صداى بندهاش را دوست دارد.»
در اين رابطه جابر بن عبد اللَّه انصارى از پيامبر اكرم- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- روايت كرده كه فرمود:
«اگر بندهاى كه محبوب خداست دعا كند، ذات اقدس اله به جبرئيل مىگويد حاجت بندهام را بدهيد ولى آن را به تأخير بيندازيد، چون من دوست دارم هميشه صدايش را بشنوم. و اگر بنده مغضوب حق دعا كند خداوند متعال به جبرئيل مىگويد: اى جبرئيل! حاجت اين بندهام را بده و در دادنش عجله كن، چون من خوش ندارم صدايش را بشنوم.»
📚منبع
عدةالداعی، ابن فهد حلی
#دعا_و_مناجات
#روایات_مناجاتی
🟠 دعاکردن با بیم و امید
از جمله مواعظ خداوند متعال به حضرت عيسى- عليهالسّلام- اين است كه فرمود:
«يا عيسى، اذلّ لى قلبَك و اكثِر ذكرى في الخَلَوات و اعلَم اَنَّ سُرورى ان تبصبصَ الىّ و كن في ذلك حيّا و لا تكن ميّتا.»
«اى عيسى، قلبت را در برابر من خوار و ذليل كن و مرا در خلوتها زياد به ياد بياور و بدان كه خوشحالى من در اين است كه با بيم و اميد به سوى من بيايى، اما مبادا با قلبى مرده چنين كنى، بلكه بايد قلبت زنده و با نشاط باشد.»
البَصبَصَة: تحريك الكلب ذنبَه طمعا او خوفا (مجمع البحرين)
وقتی سگ دمش را از روی ترس یا طمع تکان میدهد این عمل را بصبصه یا تبَصبُص گویند. خدا به عیسی میفرماید سُرور من در تبصبص کردن توست یعنی با بیم و امید به من رو کن.
📚منبع
عدةالداعی، ابن فهد حلی
#دعا_و_مناجات
#روایات_مناجاتی
✅ اهمیت دعا در روایات
رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله- فرمود: «آيا اسلحهاى را به شما معرفى كنم كه هم شما را از شرّ دشمنانتان نجات میدهد و هم روزیتان را زياد مىنمايد؟» گفتند: بلى يا رسول اللَّه
فرمود: «پروردگارتان را در شب و روز بخوانيد و دعا كنيد، چون دعا، اسلحه مؤمن است.»
امام على- عليه السّلام- مىفرمايد: «دعا، سپر مؤمن است، اگر باب رحمت الهى را زياد بكوبى (و نااميد نشوى، عاقبت) آن در، به رويت گشوده خواهد شد.»
در پاسخ «بريد بن معاويه» كه از امام باقر(ع) پرسيده بود آيا دعاى بيشتر بهتر است يا قرائت قرآن بيشتر؟
فرمود: «كثرة الدّعاء افضل ثمّ قرأ: قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ.» (سوره بقره، آيه ۱۸۶)
«دعاى بيشتر بهتر است، چون خداوند فرمود: اى پيامبر- صلّى اللَّه عليه و آله- بگو اگر دعايتان نبود، پروردگار من به شما اهميتى نمىداد.»
از رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- نقل شده است كه فرمود: «خداوند متعال، سائل اصراركننده را دوست دارد.»
در تورات آمده است كه:
«اى موسى! كسى كه مرا دوست دارد، فراموشم نمىكند و كسى كه به نيكیهاى من اميدوار است، در درخواستش اصرار مىنمايد.
اى موسى! من از مخلوقاتم غافل نيستم (و خبر دارم) ولى دوست دارم كه ملائكهام صداى ضجّه دعا را از بندگانم بشنوند و ملازمان من ببينند كه چگونه بنىآدم به خاطر چيزهايى كه قدرت و اسبابش در دست من است، به من تقرّب مىجويند.»
«اى موسى! به بنى اسرائيل بگو مبادا نعمت، شما را به طغيان بكشاند كه در اين صورت، بزودى از شما گرفته خواهد شد. و مبادا از شكر آن غافل بمانيد كه در نتيجه آن، به ذلّت خواهيد افتاد، در دعا اصرار كنيد تا با اجابتم، رحمت من شامل حالتان شود و عافيت گوارايتان گردد.»
خداوند متعال بر حضرت موسى- عليهالسّلام- وحى فرستاد كه: «كف دو دستت را ذليلانه در برابر من بلند كن مانند بردهاى كه فرياد مىزند و از آقاى خود كمك مىخواهد، هر گاه چنين كردى، مشمول رحمت من مىگردى كه من كريمترين كريمان و قادرترين قادرين هستم.»
«اى موسى! از فضل و رحمتم درخواست كن كه اين دو فقط در دست من است و غير من آنها را ندارد. و وقتى از من چيزى طلب مىكنى، ببين تمايلت نسبت به آنچه در دست من است چگونه مىباشد هر كسى مطابق عملش پاداش دارد و چه بسا انسان ناسپاس هم در برابر سعى و كوشش خود، جزائى دريافت دارد.»
📚منبع
عدةالداعی، ابن فهد حلی
#دعا_و_مناجات
#روایات_مناجاتی
🟢 دعاکردن و بالابردن دستها
ابو بصير از حضرت صادق- عليهالسّلام- در مورد دعا و بالا بردن دستها سؤال كرد، فرمودند:
«پنج صورت دارد:
اوّل: براى پناه بردن به خدا، كف دو دست را بايد رو به قبله قرار دهى.
دوّم: براى طلب روزى، دستهايت را مىگشايى و كف آن را به طرف آسمان مىگيرى.
سوّم: براى انقطاع به درگاه خدا با انگشت سبابه اشاره مىکنى.
چهارم: براى زارىكردن، دستهايت را كشيده از سرت هم بالاتر مىبرى.
پنجم: براى تضرع، انگشت سبابه را در برابر رويت حركت مىدهى كه اين دعاى ترس است.»
📚منبع
عدةالداعی، ابن فهد حلی
#دعا_و_مناجات
#روایات_مناجاتی
✳️ رابطه دعا و بلا
🔹امام موسی بن جعفر -علیهالسلام- فرمود: «دعا كنيد، چون دعا و طلب كردن از خداوند تعالى، بلا را دفع مىكند حتّى اگر مقدّر شده و بدان حكم گرديده و بجز اجرايش چيزى نمانده باشد، در اينصورت اگر از خدا بخواهيد كه آن را برگرداند، برمىگرداند.»
زراره از امام محمد باقر- عليهالسّلام- نقل مىكند كه فرمود: «آيا مىخواهيد چيزى را به شما معرفى كنم كه رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- از آن استثناء نكرد (يعنى نفرمود ان شاء اللَّه).»
زراره مىگويد گفتم: بلى
فرمود: «آن چيز، دعاست كه قضاى الهى را بر مىگرداند اگر چه محكم و حتمى شده باشد. آنگاه حضرت از باب تشبيه قضاى حتمى الهى، انگشتان دستهایشان را درهم فرو بردند.»(۱)
🔹امام سجاد عليه السلام میفرمایند:
«المؤمِنُ مِن دُعائِهِ عَلي ثَلاثٍ: إِمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ، و إمّا أن يُعجِّلَ لهُ و إمّا أن يَدْفَعُ عنهُ بلاءً يُريدُ أن يُصيبَهُ.»
«دعاهای مؤمن بر سه گونه است: يا برای او ذخيره میشود و يا سريعاً اجابت میشود و يا به واسطه آن دعا، بلایی كه قرار بود به او رسد از او برطرف میگردد.»(۲)
📚منبع
(۱) عدةالداعی، ابن فهد حلی
(۲)تحف العقول، ابن شعبه حرانی، صفحه ۲۸۰
#دعا_و_مناجات
#روایات_مناجاتی
❇️ راه صحیح دعا کردن
عثمان بن سعيد مىگويد: فردى به من گفت كه من به خدمت امام صادق- عليهالسّلام- شرفياب شده، عرض كردم: دو آيه در قرآن كريم هست كه هنوز آن دو را درست درك نكردهام. فرمود: «آن دو آيه كدامند؟» گفتم: يكى آيه شريفه: ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ است كه ما دعا مىكنيم ولى اجابتى نمىبينيم. فرمود: «آيا خداوند متعال خلف وعده مىكند؟» گفتم: خير. فرمود:« پس چرا اجابت نمىشود؟» گفتم: نمىدانم.
فرمود: «اما من تو را با خبر مىكنم؛ كسى كه اوامر الهى را اطاعت نمايد و سپس از راهش دعا كند، مستجاب مىشود.» گفتم: راه دعا كدام است؟
فرمود: «ابتدا خداوند متعال را حمد مىكنى، بعد نعمتهايش را به ياد مىآورى، سپس آنها را شكر مىگزارى، بعد بر پيامبر و آلش- عليهمالسّلام- صلوات مىفرستى، آنگاه گناهان خود را يادآور شده بدان اقرار مىكنى، پس از آن، از گناهانت استغفار مىنمائى، اين طريق دعاست.»
آنگاه فرمود: «آيه بعدى چيست؟» گفتم: آيه: وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ. فرمود: «آيا خداوند متعال خلف وعده مىكند؟» گفتم: خير. فرمود: «پس چرا عوض نمىدهد؟» گفتم: نمى دانم. فرمود: «اگر كسى مالى را از راه حلال به دست بياورد و در موردى كه سزاوار است، انفاق كند، حتما عوضش را خواهد ديد، حتى اگر يك درهم ببخشد.»
📚منبع
عدةالداعی، ابن فهد حلی
#دعا_و_مناجات
#روایات_مناجاتی
🟩 وحی خداوند به داوود نبی(ع) در مورد دعا و بلا
از امام صادق- عليهالسّلام- روايت شده كه: خداى متعال به موسى بن عمران- عليهالسّلام- اين گونه وحى كرد: «اى موسى! من احدى را محبوبتر از بنده مؤمنم خلق نكردم و اگر او را مبتلا بر بلايى مىسازم يا از آن معافش مىدارم، حتما به خير و صلاح اوست، چون من صلاح او را بهتر مىدانم.
پس در موارد بلا، سزاوار است صابر و در موارد نعمت، شاكر باشد تا او را نزد خود جزء صدّيقين قرار بدهم. و اين وقتىاست كه مطابق رضاى من عمل كند و فرمان مرا اطاعت نمايد.»
همچنين از امير المؤمنين- عليهالسّلام- رسيدهاست كه خداوند متعال مىفرمايد: «اى بندگان من! هر فرمانى كه دادم اطاعتش كنيد، مبادا بخواهيد مصالح خود را به من بياموزيد، چون من خود بهتر از شما آنها را مىدانم و بخيل هم نيستم (تا بگويند مصلحت ما را مىداند و نمىدهد).»
و از رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- روايت شدهاست كه فرمود: «اى بندگان خدا! شما همانند مريض هستيد و پروردگار عالمين همانند طبيب است و صلاح مريض در آن چيزىاست كه طبيب آن را مىآموزاند و عاقبتانديشى مىكند، نه در اشتهاى مريض و خواستههاى بىجايش، پس تسليم فرمان حق باشيد تا رستگار و پيروز گرديد.»
و نیز در ادامه سخنانى كه ذات اقدس الهى بر داود نبى- عليهالسّلام- وحى کرد اين است:
«خوب بود مىديدى حالات آن افرادى را كه با زبانشان، گوشت مردم را مىخورند (نظير غيبتكنندگان) در حالىكه زبانهايشان را مانند پوستى مىگسترانم و اطرافش را با گرزهايى از آتش مىزنم، سپس فردى را بر او مىگمارم كه توبيخش كند و بگويد: اى اهل جهنّم! اين فلان شخص بد زبان است بشناسيدش.»
«چه بسا ركعتهاى طولانى كه داراى اشك و گريه از روى خشيت باشد اما نزد من ذرّهاى (حتى به مقدار تار باريك هسته خرما) ارزش ندارد، چون وقتى نظر به قلب او مىكنم، مىبينم اگر بعد از نماز، زنى خود را به او عرضه كند، اجابتش خواهد كرد. و اگر مؤمنى با وى معاملهاى انجام بدهد، آن مؤمن را فريب خواهد داد.»
از جمله سخنانى كه ذات اقدس الهى بر داود نبى -عليهالسّلام- وحى فرستاد ايناست كه:
«چه بسا بندهاى را مريض كنم كه در اثر آن، نماز و خدمات او كم گردد، اما صداى او در حالت غم و اندوهش، نزد من محبوبتر و دوست داشتنىتر از نماز نمازگزاران است.
و چه بسا بندهاى نماز بگزارد ولى من همان نماز را بر چهره او بكوبم و صدايش را نشنوم و بدان اعتنايى نكنم.
اى داود! آيا مىدانى او چه كسى است؟
او فردى است كه به حرم مؤمنين، با نگاه شهوت آلود و حرام، زياد مىنگرد و كسىاست كه اگر بر مردم حاكم شود، ظلم كرده و گردنها را مىزند.
اى داود! براى گناهانت، نوحه و زارى كن آنچنان كه مادر فرزند مرده بر پسرش نوحه و زارى مىكند.»
📚منبع
عدةالداعی، ابن فهد حلی
#دعا_و_مناجات