eitaa logo
ذاکرین آل الله
278 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•هرگز یتیم های مدینه .. و توسل ویژه ایام پایانی ماهِ صفر به نفس حاج سید مهدی میرداماد•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● درسته روز رحلت پیامبرِ .. اما مطمئنم امروز پیامبرم میگه جانم حسن .. اون روز وقتی داشتن تو خونه با اباعبدالله به اصطلاح ما کشتی می گرفتن و بازی می کردن مادرش دید همۀ خونه میگن حسین فقط پیامبر میگه حسن حسن .. بعضی وقتا هم با ستش کمکش می کرد .. یارسول الله بچۀ کوچکترُ تشویق میکنن!! صدا زد فاطمه جان حق داری گلایه کنی اما نگاه کردم دیدم ملک و ملکوت همه میگن حسین کسی نبود حسنمُ صدا کنه .. اگه امروز ناله بزنی معلوم میشه هم نالۀ کی شدی .. هرگز یتیم های مدینه ندیده اند از ذکر مهربان حسن چاره سازتر صلح تو شد دلیل سرافرازی حسین ای از تمام اهل جهان سرفرازتر حتی شریک زندگیت دشمن تو بود مولا کدام داغ از این جانگدازتر از برادرشم مظلومتر بود .. ابی عبدالله یه همسر داشت به نام رباب .. اومد پیش زین العابدین، کاروان می خواست از کربلا اربعین برگرده، با ادب محضرِ آقاش زانو زد آقاجان اجازه میدید من کربلا بمونم؟! صدا زد رباب ما همه داریم بر می گردیم چرا نمیخوای با ما مدینه برگردی؟ گفت من که دیگه مدینه کسی را ندارم .. همه هستیم زیر خاکِ .. امام سجاد به نقل معروف سپرد این بانو رو به طایفۀ بنی اسد .. به طائفۀ بنی اشد فرمود این عروسِ ماست مواظبش باشید .. نزارید اذیت بشه .. میومد کنار قبر ابی عبدالله (چون امام سجاد بهش گفته بود این هم قبر حسینِ هم قبر بچه تِ .. دنبال بچه ت نگردی ..) بچه تُ رو سینۀ بابام گذاشتم .. میومدن میگفتن خانم جان بزار برات یه سایبون درست کنیم میگفت زیر سایه نمیرم .. خودم دیدم بدن اقام برهنه و عریان .. ای حسین ....
mirdamad.payambar.babolharam.net.mp3
2.05M
پ┄•● امیرالمومنین علیه السلام: «عَلَيكَ بِالآخِرَةِ تَأتِكَ الدُّنيا صاغِرَةً» «در كار آخرت باش تا دنيا ذليلانه به تو رو آورد» | غررالحكم، حديث ۶۰۸۰ |
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•هر عاشقي ست در طلبت... روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•●* "أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ"  " رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ" هر عاشقي ست در طلبت، أيها الرّسول اَلجَنَةُ لَهُ وَجَبَت، أيها الرّسول عالم هنوز تشنه ي درکِ حضور توست أرض و سماست در طلبت أيها الرّسول روشن شده است تا به ابد، عالمِ وجود از سجده ي نماز شبت، أيها الرّسول تو مي روي و در دلِ هر کوچه جاري اَست عطر متانت و ادبت، أيها الرّسول آماده ي سفر شدي و با وصيتت جانها اسير تاب و تبت، أيها الرّسول گفتي رضايِ فاطمه، شرط رضاي توست خشم خداست در غضبت، أيها الرّسول اما تو چشم بستي و يک شهر درد و داغ شد سهم ياسِ جان به لبت، أيها الرّسول اَجر رسالت تو ادا شد ولي چه زود بي تو نصيب فاطمه شد، چهره اي کبود .. یوسف رحیمی *خيلي فاطمه بي تاب بود، وقتي مادر بي تاب باشه بچه ها هم بي تاب هستن، وقتي فاطمه بي تاب باشه، علي بي تابِ، لذا پيامبر چشم باز كرد، ديد توي حجره همه نالان هستن، همه بي تاب....صدا زد فاطمه رو، فاطمه نزديك پيغمبر شد، يه چيزي پيغمبر دَرِ گوشِ فاطمه اش نجوا كرد، يه وقت ديدن فاطمه اي كه داشت گريه مي كرد يه وقت لبخند زد، به غير از اين لبخند بعد از پيامبر، يه بار ديگه هم لبخند زده، اينجا پيامبر فرمودن: فاطمه جان! گريه نكن، خيلي زود به من ميرسي، يه بار ديگه هم وقتي چشمش به تابوتي كه براش ساخته بودن افتاد لبخند زد...* کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد رفتی و خنده به کاشانه ی تو گشت حرام رختِ مشکیِ یتیمی به تن زهرا شد عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت حُکم بر خانه نشینیِ علی امضا شد بعدِ تو حُرمت کاشانه ی حق حفظ نشد پایِ اولاد حرامی به حریمت وا شد *خبر شهادتِ رسول خدا كه رسيد، باديه نشين ها اومدن بيان تسليت بگن، ميگه: چند روزي تويِ راه بودم، رسيدم مدينه، رسمِ عرب اينه، خونه اي كه عزادار باشه، تنور روشن نمي كنه، ديدم از محله ي بني هاشم، دود به آسمان بلند شده، با خودم گفتم: الحمدالله، اشتباه خبر اومده كه رسولِ خدا از دنيا رفته، مگه ميشه رسول خدا رفته باشه تنور خونه ي بني هاشم روشن باشه، نه، خودم رو زود رسوندم، كاش چشم نداشتم نمي ديدم، ديدم دَرِ خونه آتيش گرفته، يه طناب به گردنِ علي بستن، از يه طرف چهل نفر ميكِشن، يه خانومي از يه طرف...همين حين يه حرامي صدا زد: قنفذ! چرا ايستادي، دستش رو كوتاه كن...* دخترت پشتِ در و آتش و دود و مسمار خوب فرمانِ مُوَدَّت به خدا اجرا شد خبرِ پَر زدن فاطمه، حیدر را کشت چند باری به زمین خورد علی تا پا شد روضه ها هست، بمانند... ولی عاشورا تشنه لب، شاه غریبی که تک و تنها شد از بلندی فرس تا به زمین خورد شنید صحبت از غارت معجر ز سَرِ زن ها شد *نشسته رويِ منبر پيامبر داره خطبه ميخونه، همه ي اعراب نشستن، همه محو كلامِ پيامبر، يه وقت يه بچه ي سه ساله يا چهار ساله، از دَرِ مسجد داخل شد، دوان دوان، پاش گير كرد به جايي زمين خورد، ديدن پيامبر منبر رو رها كرد، پسر رو رويِ زانو نشانده، هي پاش رو ميتكونه، صورتش رو مي بوسه به سينه مي چسبونه، اومدن به رسول الله گفتن: برا يه بچه منبر رو رها كرديد؟ فرمود: آري، خدا من رو به اين كار امر كرد، آخه حسينِ، "حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْن"...* زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا منزلش خار و خسِ بادیه و صحرا شد داد زد زینب کبری: به روی سینه نرو... گوش نحسش نشنید و قد مادر تا شد سر او تا که جدا شد زره اش را بردند زره اش هیچ،سرِ پیرهنش دعوا شد خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد محمدجواد شیرازی
روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *ديدن دَرِ حجره باز شد، حسين و حسن، دوان دوان خودشون رو رويِ سينه ي پيامبر انداختن، اميرالمؤمنين جلو آمد، آخه ميگن: محتضر بايد سينه اش سبك باشه، لذا ميگن: دكمه هاش رو هم باز كن، بذار راحت نفس بكشه، اما همچين كه خواستن حسين رو از سينه بلند كنن، ديدن پيامبر ميگه بذار باشه، وقتي حسين رويِ سينه ي من باشه من راحت جون ميدم... يا رسول الله! سينه ات سنگين شد اما حسين رويِ سينه ي شما بود، اما كربلا" وَالشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه"...يا رسول الله يه حرفي رو به حسين زديد، اي كاش نزده بوديد، كربلا وقتي ابي عبدالله ديد سينه اش سنگين شده ديد يه حرامي با نقاب نشسته، گفت: نقابت رو كنار بزن، نقاب رو كه كنار زد، چشمِ آقا تا به چشمِ شمر اُفتاد، فرمود:" صَدَقَ رسول الله" پيامبر خدا راست گفت، مگه پيامبر خدا چي گفته؟ فرمود: رسول خدا وعده داد من به دستِ كسي كشته ميشم كه از بدترينِ مردمِ، پوزه اي مثلِ سگ داره، لذا نانجيب عصباني شد، بلند شد، با چكمه بدن رو برگردوند...* از قفا خنجر رسيد بر حنجرش رفت تا گردون صدايِ مادرش *لذا خواهرش هم تا واردِ گودال شد، يادِ رسول الله افتاد، صدا زد:" يا رسول الله! اُنظر إلى جسد ولدك ملقى على الأرض بغير غسل، و كفّنه الرمل السافي عليه، و غسّله الدم الجاري من وريديه" همين روزها اومدن خونه رو آتيش زدن، مادر رو زدن، كربلا هم زينب صدا زد:" يا رسول الله! هؤلائك السبايا، يساقونَ الاُساري" اين زن و بچه اي رو كه دارن اسارت مي برن، اين زن و بچه اي كه تازيه ميخورن ناموسِ تو هستند...* هر چه او بيشتر نفس ميزد، مي زدند زينب را نيزه هاشان ميانِ گودال و با سپر مي زدند زينب را زينت دوشِ نبي، رويِ زمين، جايِ تو نيست خار و خاشاكِ زمين، منزل و مأوايِ تو نيست خاكِ عالم به سرم، كز اثرِ تيغ و سنان جايِ يك بوسه ي من، در همه اعضايِ تو نيست حسينِ من،حسينِ من... از حرم تا قتلگه، زينب صدا مي زد: حسين دست و پا مي زد حسين، زينب صدا مي زد:حسين *" یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری..* من که ز آغاز عمر، بی‌تو نکردم سفر خیز و ببين يا اَخا، با که سفر می‌کنم
pooyanfar.payambar.babolharam.net.mp3
8.6M
┄•● ۹ صداقت حرف اول زندگیتان باشد. اول با خدا بعد با خود و خانواده. اگر صداقت باشد هر چیزی پشت‌بندش می‌آید. 
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•حوادثی ست که قلب مدینه... روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حنیف طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•●* اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم” “اللّهم زِد فی قلوبنا محبة امیرالمومنین و اولادهِ المعصومین عليهم السلام” حوادثی ست که قلب مدینه می لرزد مدینه چون دلِ امّت به سینه می لرزد سپاه شب، شده مستِ تصرّفِ خورشید نسیم، شعله شد و در فضا شراره کشید تمام وسعتِ مُلک خدا شبِ تار است چه روی داده که خورشید هم عزادار است؟ ز کوه و دشت و بیابان، خدا خدا شنوم ز جنّ و انس و مَلَک وامحمّدا شنوم اجل دریده گریبان و اشک افشاند امینِ وحی خداوند، نوحه می خواند پیام می رسد از خشت خشتِ خانه ي وحی که منقطع شده از آسمان ترانه ي وحی برون خانه اجل گشته گرم اذن دخول درونِ خانه چکد خونِ دل ز چشم بتول *مَلَكُ الموت آمده دق الباب ميكنه دَرِ خانه ي پيغمبر…* اَلا اَلا مَلَکُ الموت! ماتم آوردی ز آسمان به زمین یک جهان غم آوردی ز دیدنِ رخ تو گشته رنگ فاطمه زرد چه سخت حلقه به در می زنی، نزن! برگرد! چگونه می کنی ای پیکِ مرگ دَقُ الباب؟ که آسمان به سَرِ خاکیان شده است خراب برو به سینه ي حیدر شرر نزن دیگر به جانِ فاطمه سوگند! در نزن دیگر عقب بایست! بگیر احترامِ این در را برو یتیم مکن دخترِ پیمبر را برو که طعنه بر این باب، دیو و دد نزند به بابِ خانه توحید، کس لگد نزند محمّد و علی و فاطمه کنار هم اند تو ایستاده و این هرسه اشکبار هم اند نبی ز خون دلِ خویش چهره می شوید درون خانه ي در بسته با علی گوید: که یا علی بنشین با تو راز دارم من به سینه شعله سوز و گداز دارم من پس از رسول، مقامت ز کینه غصب شود فراز منبرِ من دشمن تو نصب شود خدای، امر به صبرت کند در این اندوه جواب داد علی: من مُقاومم چون کوه دوباره گفت پیمبر که ای امامِ مبین شوی به شهر مدینه غریب و خانه نشین فلک ز غربت تو آه می کشد ز نهاد به بابِ خانه ات آتش زنند از بیداد جواب داد: همانا به صبر می کوشم به حفظ دین خود این جام زهر می نوشم رسول گفت چو کردی تحمل آن همه را به پیش چشمِ تو سیلی زنند فاطمه را تو ایستاده و با چشم خود نگاه کنی درونِ سینه ي خود حبس سوز و آه کنی در آن میانه علی سخت در خروش آمد کشید ناله و خون در دلش به جوش آمد اگرچه بود وجودش پُر از شراره خشم به رویِ فاطمه چشمی گشود و گفت به چشم! * قبول مي كنم، اين همه پيغمبر زحمت كشيد، فرمود: هيچ پيغمبري رو اندازه ي من آزار و اذيت نكردن… تو كوه هاي سنگلاخِ مكه، پاهاش غرقِ خون ميشد، ميرفت برايِ هدايتِ مردم “قولوا لا اله الا الله تفلحوا” در جواب سنگش ميزدن، خاكستر رويِ سرش مي ريختن، از خودش گذشت، مثلِ همين روزا، آبِ غسل پيغمبر خشك نشده، دَرِ خانه ي دخترش رو آتش زدن، هر چي مصيبت به سَرِ اسلام و مسلمين اومده از همين امروز و فرداست…* ↫
|⇦•ميسوخت در و فاطمه... روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حنیف طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•●* “ميسوخت در و فاطمه پشت در بود دل از دَرِآتش زده سوزانده تر بود بر فاطمه فضه بود نزديک ولي نزديکتر ازکنيز ميخ در بود چون شمع، علی بر سر پروانه رسید پروانه به جا نبود خاکستر بود” الا رسول خدا خون به سینه ام جوشید که گفته هات همه جامه عمل پوشید دری که بود به دارالزیاره ات مشهور دری که گرد از آن می زدود گیسوی حور دری که بود پر از بوسه های جبراییل دری که حُرمت از آن می گرفت عزراییل دری که نور فشاند به چشم عرش عُلا ببین چگونه از آن دود می رود بالا به باغ وحی، خزان دستِ باغبان را بست که چیده گشت از آن میوه و درخت شکست چه ننگ ها که خریدند یا رسول الله ز عترت تو بریدند یا رسول الله چو امتت طلبیدند حب دنیا را برای غصب خلافت زدند زهرا را قسم به عزتِ قرآن! قسم به ذات خدا! سَرِ حسینِ تو روز سقیفه گشت جدا چه تیرها همه از چله ي سقیفه شتافت گلوی اصغر و قلب حسین؛ هر دو شکافت سقیفه از حَرمِ کربلا شراره کشید ز گوش دخترکان تو گوشواره کشید سقیفه کرد، تنِ عترت تو را نیلی سقیفه فاطمه ها را دوباره زد سیلی همین که حقِ وصی تو غصب شد به مِلا سر حسین، جدا شد به دشت کرب وبلا : غلامرضا سازگار *درب حجره رو باز كرد، ديد ابي عبدالله رويِ سينه ي پيغمبرِ، اومد حسين رو از رويِ سينه جدا كنه، لحظات آخر، اينقدر نفس به سينه ي محتضر سنگين ميشه، حتي ميگن: دكمه هاي پيراهن رو هم باز كنيد تا راحت نفس بياد و بره، اما صدا زد: فاطمه جان! بذار حسينم رويِ سينه ام بمونه، من آرامش پيدا مي كنم… آي دلايي كه برا كربلا تنگِ! آماده ايد يا نه؟ نمي دونم زينب اين صحنه رو ديد يا نه، اما ظهر عاشورا دستش رو رويِ سرش گذاشت، صدايِ ناله اش بلند شد، حسينِ من:“یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المُصطفیٰ، یَومٌ علی وجهِ الثَّری” يه روز رويِ سينه ي پيغمبر ديدمت، اما امروز مي بينم رويِ خار و خاشاك بيابون ها بي كفن موندي…دست برد زيرِ بدن، بدن رو بالا آوُرد، يا رسول الله!:“هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء،مُقَطَّعُ الأعضَاء” اما يه وقت نگاش افتاد به سينه ي مباركِ ابي عبدالله، صدا زد: حسين! كاش تيري كه به سينه ات زدن به قلبِ زينب مي زدن، همه ناله بزنيد: يا حسين…* ↫
hanif.payanbar.babolharam.net.mp3
6.64M
•ೋ آیابیان زبان حال در مداحی و روضه ها بصورت اشعار و نثر در مورد اهلبیت علیهم السلام جایز است؟ : اگر معلوم باشد که زبان حال را بیان می کند و مناسب با شأن اهلبیت باشد، مانع ندارد. .
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦چشم را بست ولی... و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج محمدکمیل•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم ای دل از غربتِ آن لحظه ی تشییع بگو از غریبانه ترین لحظه ی تشییع بگو او غریبانه ترین لحظه ی رفتن دارد روضه ی رفتن او گفتن و گفتن دارد اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد شهر در مکر و سکوت است علی تنها شد یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد در عزای پدرش بود که سیلی را خورد سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند تا کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند ای دل خسته گرت عقدۀ عالم به‌گلوست آستان بوس حرم باش بخوان از سَرِ دوست این‌حسین‌کیست که عالم همه دیوانه اوست این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست
Komeyl.payambar.babolharam.net_2.mp3
2.02M
. مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ علیما
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦کـشته سم جفا شــد... و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس کربلایی حمید علیمی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● کــــشتۀ ســم جـــفا شــد خــاتم پیغمبران از غــم هستی رهـــا شد خـاتم پـــیغمبران خوش ادا کردند و مـــزد مـهربانی های تو تلخ و شد از جــور امت شـادمانی های تو این هـمه آزار و مــحنت کی سزاوار تو بود گرچه لطف و مهربانی رسم و رفتار تو بود دیده بسته از رنگ دنیا رحمة اللعالمین داغ احــمد را نــــداند جـز امیر المؤمنین احــمد مـــرسل بـــهشتِ جاودانِ جانِ من مـــذهب من دیـــن من آئین من ایمان من نام زیبای خدا و اســـم اعظم احمد است هم نبی و هم رســـول الله اکرم احمد است احـــمد و مـــحمود اباالقــــاسم محمد نام او تا خدا دارد خدایی می بـــود در جام او با ولای آل احــــمد دین احمد کامــل است بی ولای اهل بیتش هر چه گویی باطل است یا محمد یا علی یا محمد یا علی .
Alimi.payambar.babolharam.net.mp3
1.17M
↶༺┄•● (صلی الله علیه و آله): در روز نزدیکترین مردم نسبت به من کسی است که بیشتر بر من فرستاده باشد. وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ .
و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج‌ میثم مطیعی•✾• می کُشدم آه، این غصه جانکاه دوری تو ای ماه، یا رسول الله بنگر غم ما همه را، تنهایی فاطمه را بشنو ز نفس نفسم، این زمزمه را بارانی شد این شبها چشمان زهرا بر لب آمد جان زهرا، بابا بابا دنیا بدون تو، آوار ماتم‌است هر چه بگریم آه، از دوری ات کم است آرام جان من، یا ایهاالرسول خون گریه می کند، در ماتمت بتول برده توانم، این گریه ناگاه هنگام وداعت، یا رسول الله شد هجر تو قاتل من، آتش زده بر دل من وای از غم دوری تو، وای از دل من در شهر تو تنهاییم بعد از تو تنها فریاد از این دلتنگی‌ها بابا بابا دنیا بدون تو، هر لحظه اش غم است هر چه بگریم آه، از دوری ات کم است آرام جان من، یا ایهاالرسول خون گریه می کند، در ماتمت بتول دکتر محمدمهدی سیار ↫
14000712-motiee-zamine.mp3
1.23M
↻ غول‌های در دنیا دست یهودیانست آنها تعیین میکنند چه بدی ای را خوب و چه خوبی ای را بد جلوه دهند! مواظب باشیم که بازی را نخوریم .. .
و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج‌ میثم مطیعی•✾• دیگه نداره کوچه ها عطرِ پیمبر خدارو دیگه نمیشنوه کسی اون ربنای آشنارو خونه ای که بازه، درش به مسجدِ پیمبر غرق اشک‌وآهه،ا ز ناله ی زهرا وحیدر آه از اون لحظه که، اجل با سوز وناله در زد آه از پیغمبر که وصیتو نگفت و پرزد عده ای نخواستن، حرفشو بدونن بی خبر بمیرن، بی خبر بمونن آه از این مصیبت ... همین یه خط روضه و همین یه خط اوجِ غربت تن پیمبر رو زمین، یه عده در پی خلافت انگار کم‌کم داره، میرسه روزای غم ‌و آه روزای هیزم ‌و آتیش و ضربه های جانکاه زهرا باید باشه، مواظبِ طفلِ تو راهش این روزا که رفته، از این جهان تنها پناهش غیر فاطمه نیست، یار برای حیدر نیست کسی تو این شهر، آشنایِ حیدر آه از این‌مصیبت .. *یه بندم بریم ‌دَرِ خونه امام‌حسن...* ای غریب زهرا ... با بی کسی ها شد عجین، هم‌بودن و هم ‌رفتن تو تیرا میان یکی یکی، برای تشیعِ تن تو غربتت رو‌تنها، زِره زیر عبا میدونه تنهایی تو‌خونه ات رو ‌فقط خدا میدونه از کوچه‌های شهر، که میگذری آتیش میگیری انگار که با مادر، داری باز از کوچه‌ها میری پیش چشمای تو، ‌مادری زمین خورد پیش چشمای تو، ‌چادری زمین‌خورد کوچه های این شهر چی سَرِ تو ‌آورد سیدی حسن‌جان! ای حسن، حسن‌جان...
14000713-motiee-zemzemh.mp3
1.54M
: 🔰حقایق باید به گوش جوانان برسد نسل جدید خیلی از را نمی‌داند. وقتی حرفی از دفاع مقدس می‌شود می‌بینیم خیلی اطلاع دارند
|⇦•تا خط ارتحال پیمبر نوشته شد... و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حنیف طاهری•✾• تا خطِ ارتحالِ پیمبر نوشته شد دردی رسید و داغ مُقَّدر نوشته شد داغی بزرگ بود که تسکین نمیگرفت بعدش چقدر زخم مکرر نوشته شد این بغض های جاهلی بیشمار تر یک جا به پای حضرت حیدر نوشته شد جرمی که او بخاطر عصمت نکرده بود پای علی هزار برابر نوشته شد بیش از هجوم ‌آتشِ غربت به اهل بیت شکر خدا که سوره ی کوثر نوشته شد مقتل به دستِ میخِ ‌همین خانه ی کبود پیش از لهوف پشت همان در نوشته شد یک بخش روی سینه ی دیوار و بخش بعد بر سینه دست، پهلوی مادر نوشته شد فصلی میانِ مسجدو محراب و فصل بعد بر تشت در مقابل خواهر نوشته شد گاهی به دست نیزه وگاهی به دست تیغ مقتل به روی مقتلِ دیگر نوشته شد گفتم ادامه را ننویسم ولی نشد این واژه ی سه شعبه هم آخر نوشته شد دستی نجس درآمد و کاری پلید کرد وا حیرتا که خاکِ مطهر نوشته بود گودال قتلگاه پُر از بوی سیب بود این صفحه ها چقدر معطر نوشته شد یک فصلِ ناتمام که آن هم نوشتم با سُم‌ِّ اسب و پاره ی پیکر نوشته شد تنها نه کربلا که شبی در هراسِ شام کنج خرابه مقتلِ دختر نوشته شد بعد از چقدر نوحه ی بی سر نگاشتم بعدش چقدر روضه ی با سر نوشته شد برسر بزن ‌که نوحه ی مادر شنیدنی است حالا بیا که روضه ی خواهر نوشته شد .
14000712-taheri-vahed.mp3
1.52M
: 🔥از و آزمايش در آخرالزمان نگران نباشيد چرا كه موجب نابودي خواهد شد. 📗میزان الحكمه، حديث شماره 15748 .
|⇦•گریه نکن برام... و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج‌ محمدرضا طاهری•✾• گریه نکن برام، که می گیره دلم می دونی که میشه غمِ تو قاتلم گریه نکن برام سراپا آتیشم یه روزی می رسه که زود میای پیشم *آروم در گوشش گفت:عزیزدلم! اولین نفر تو میای پهلوم، آروم باش، گریه اش تموم شد فاطمه...* یه روز میاد داری با چشم ترت می سوزی یه روز به پشت این در، با پسرت می سوزی یه روزی میخِ در به بال و پرت می گیره زبونه هایِ آتیش به معجرت می گیره *پیغمبر می سوخت و می گفت:...* زهرا! خدانگهدار، زهرا! خدانگهدار... یه روزی پُر میشه کبودی رو تنت چهل نفر میان برای کشتنت چهل نفر میان که شر به پا کنند دست تو رو تا از علی جدا کنند یه روز میاد می بینی تنها تو کوچه هایی به پیش چشم حیدر به زیر دست و پایی یه روزی رو می بینم که کوچه غرق مِه شه این حقِ یاس من نیست، که زیر پاها لِه شه زهرا! خدانگهدار، زهرا! خدانگهدار... *یه وقت دیدند در باز شد، دو تا آقازاده دویدند داخل، حسن و حسین خودشون رو روی سینه رسول الله انداختند. دستور دینِ، میگن: محتضر اون لحظه سینه اش سنگینی می کنه، حتی میگن: دکمه ی پیراهنش رو باز کنید. امیرالمؤمنین تا اومد بچه ها رو برداره، پیغمبر فرمود:بگذار بچه ها همین جا رو سینه ام بمونند...پیامبر کجا رو داره می بینه؟* صحنه ای که باید، ببینم اومده حسینتُ ببین، رو سینه ام اومده می سوزه قلب من تو موج اشک و آه رفته دلت کجا؟! غروب قتلگاه *پیغمبر داره برای علی و فاطمه روضه می خونه...* ریختند تو قتلگاهُ، حُرمت نگه نداشتند نامردا حتی کهنه، پیرهن براش نذاشتند با حوصله نشستند، تا قتل صبر کردند حالا که کشتنش باز، دنبال چی می گردند حسین غریب مادر... *میخوام بگم: یا رسول الله! درست گفتی، اگر حسین روی سینه ات باشه، سینه ات سنگینی نمی کنه... رحمتِ واسعه ی خدا، اگه حسین پاشُ رو روی سر ما بذاره تازه میتونیم نفس بکشیم... اما بمیرم برا اون لحظه ای که سینه ی خودش سنگین شد... بدترین آدمِ رویِ زمین رو سینه اش نشست...یه وقت زینب نگاه کرد..."" وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِه..."حسین....* .
14000712-taheri-zemzemh.mp3
2.63M
ㅤㅤ ↻ : اگر کسی در خدا و رسول خدا صل الله علیه وآله از خدا و رسولش کند در روز قیامت از برترین درجه داران محسوب می شود. 📕مکیال المکارم، ج 1، ص 554 .
و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان•✾• عجب به عهد رسول خدا وفا کردند فزون ز حَدِ توان بر علی جفا کردند *دو سه روز دیگه...* به جای شاخه گُل بار هیزم آوردند شراره هدیه به ناموس کبریا کردند *پای روضه بی بی باید بلند بلند گریه کرد...آی جوان ننه...یه جوری گریه کنید همه بفهمند روضه، روضه ی جوانِ...* به جای مزد رسالت زدند فاطمه را نه از خدا، نه ز پیغمبرش حیا کردند *گریه هات رو برای کِی میخوای بذاری؟ خداحافظ مُحرم و صفر...* می سوخت در و فاطمه پشت در بود *یا امام حسن! من میگم غریب تر از همه شمایید...جلو چشمت مادرت رو کتک زدند...دستش تو دست مادر بود‌...* می سوخت در و فاطمه پشت در بود دل از دَرِ آتش زده سوزان تر بود بر فاطمه بود فضه نزدیک ولی نزدیک تر از کنیز، میخِ در بود *یا رسول الله! همه ی ما از بچگی شنیدیم، وقتی رو سر و صورت شما خاکستر می ریختند، وقتی به شما سنگ می زدند، جسارت می کردند، حضرت خدیجه می اومد جلو، خودش رو سپر می کرد، مبادا سنگی به پیغمبر بخوره... زینب هم ارث بُرده بود... دید یه پیر زنی داره رو زمین دنبال سنگ می گرده، اول پرسید سر حسین کدومِ؟ نانجیب چنان سنگی به سرِ ابی عبدالله زد... زینب تا این صحنه رو دید، دوید خودش رو سپر کرد... میدونی یاد کجا افتادم؟ بالا بلندی ایستاد، دید شمر داره میره توی قتلگاه...* به سمت گودال از، خیمه دویدم من شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من *بگم کِی رسید؟ یه وقتی رسید...* یکی عصا میزد یکی به روی صورت تو با دو کف پا می زد * یَا رَحْمَةَ اللهِ الْوَاسِعَه، یَا بابَ نَجاةَ الاُمه...* دم غروب می گیره دلم نگو حرم که میره دلم همه رفیقام رفتنُ من موندمُ به جون هر چی مرده قسم اگه به کربلا برسم برای تو می میرم تنها با یه نگاه خاطره ی اولین بار، نگاه به صحن علمدار دلم رو کرده گرفتار، دلتنگتم ای یار *" یَا رَحْمَةَ اللهِ الْوَاسِعَه،یَا بابَ نَجاةَ الاُمه...رَحَمَ الله مَن نادیٰ: یا حسین...* .
14000712-hadadian-roze4.mp3
2.07M
ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ : این انقلاب ان شاء اللّه می ماند و آسیبی از به او نخواهد رسید. 📗صحیفه امام؛ ج ۱۸، ص ۱۲
و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حسین سازور•✾• رسول الله غرقِ احتضار است  به دیدار اجل در انتظار است  امیرالمؤنین بالین بستر  به دامانش سر پاک پیمبر خدا را نم نمک، جان میسپارد  غمی را زیر لب بر میشمارد *این داستانِ شهادت پیامبرِ... * کنون که نخل عمرش برگ برگ است سخن از ماجرای بعد مرگ است  خطابش با علی با چشم گریان  خدا صبرت دهد زین پس علی جان اگر که بی مُعین ماندی پس از من اگر خانه نشین ماندی پس از من اگر لوح‌فدک شد پاره پاره اگر شد فاطمه بی گوشواره اگر دیدی که عهدت را گسستن منافقها حریمت را شکستن اگر کفار بر بیتت بتازند اگر سیلی به زهرایت نوازند اگر ناموس تو زیر لگد ماند اگر زهرا به زیر در تو را خواند به اینجا که رسید اوج‌ مصیبت چو‌ ناموسیٖ شد آن‌ غمها و محنت علی غش کرد باز آمد به هوشُ به دستورات احمد داد گوشُ ادامه داد پیغمبر به سختی که برتن کن علی از صبر رختی علی جان جبرئیلم این خبر داد اگر دیدی به خانه شعله افتاد اگر دیدی که شد دست تو بسته اگر پهلوی زهرا شد شکسته اگر دیدی که او‌ نقش زمین شد اگر شش ماه ات سِقطِ جنین شد علی جان! استقامت داری یا نه؟ برای داغ طاقت داری یا نه؟ به اشک همچو‌ باران گفت مولا الا ای صاحب اوصاف والا اگر چه امتحانی سخت دارم به غیر طاعتت حرفی ندارم علی باید شود سنگ صبورت فقط دارم سؤالی از حضورت اگر که دین حق باقی بماند چه باکی کوثر و ساقی نماند صبوری میکنم ای نور دیده کنم صبری که هرگز کس ندیده دراین ساعت حسین آمد کنارش حسن أمد به چشم اشک بارش یکی بر سینه احمد فتاده یکی بر پای جدش سر نهاده چه گویم شرح صَدرُ المصطفی را چه گویم روضۀ وجه و سرا را به زیردست وپا، بس دست و پا زد حسین آن‌لحظه مهدی را صدا زد *امیر المؤمنین حرفاشو زد، دَرِ حجره باز شد، ابی عبدالله اومد... عادت داشت اومد رو سینۀ پیغمبر نشست، سینه محتضر باید سَبُک باشه، امیرالمؤمنین دست برد حسین رو بر داره، چشمان پیغمبر باز شد، فرمود: علی جان بذارحسین بمانه، حسین آرامِ قلب منه .....* یا رسول الله! بشنو این سخن مانده بود جسم‌ حسینت بی کفن روز عاشورا میان قتلگاه پیش چشم زینبش با سوز و آه شمر روی سینه اش بنشسته بود استخوانهایش همه بشکسته بود *من یه جمله روضه بخونم: یا رسول الله! حسین آرامش قلب شماست، گفتی حسین رو برندارن، با حسین احساس سَبُکی میکردی... اما حسینت کربلا، یه وقت چشمش رو‌ باز کرد دید سینه اش سنگین شده، یه نفر با چکمه روی سینه اش نشسته... محاسن حضرت رو‌گرفت، خنجر به حلقوم گذاشت، کار گر نشد پاشد بدن رو برگرداند، شروع کرد از قفا ضربه زدن... یه وقت همۀ لشگر دیدن یه سری بالا رفت ..ای حسین ..* ↫
14000712-sazvar-marsie.mp3
1.99M
↻ ❇️ : کسی که به هنگام یاری خود، بخوابد با لگد از خواب بیدار خواهد شد... 🔹عيون الحكم و المواعظ ص ۴۴۱ .
و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حسین هوشیار•✾• "یا اَبَاالقاسِم یا رَسوُلَ اللّه، یا مُحَمَّد بن عَبدِالله، یا اِمامَ الرَّحمَه، یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِه، یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه" اي ملائک سوي يثرب همه پرواز کنيد شمع سان، ناله و سوزِ جگر آغاز کنيد همه با هم به سَما دستِ دعا باز کنيد خون فشانيد ز چشم و به خدا راز کنيد مُهرِ غم، نقش به بال و پرتان مي گردد مرگ دورِ سَرِ پيغمبرتان مي گردد پيک غم از حرمِ خواجه ي اَسرا آيد خبر از فاجعه ي محشر کبري آيد کاورانِ اَجل از جانبِ صحرا آيد نگذاريد دَرِ خانه ي زهرا آيد قاصد مرگ کجا، کعبه ي مقصود کجا مَلَکُ الموت کجا، خانه ی معبود کجا * مثل پروانه ای حضرت زهرا داره دورِ بابا میگرده، اشک میریزه، دستمالِ نمناکی روی پیشانی گذاشته، تبِ بدن رسول اکرم، تن فاطمه رو میلرزونه، ناگهان بی بی صدای در شنید، آمد پشت در حضرتِ فاطمه، در رو باز کرد، یه نفر دَمِ در ایستاده با ادب، اجازۀ ورود میخواد، شما کی هستید؟ گفته باشه: من سائلِ دَرِ این خانه هستم، گفت: برو ای سائل، برو حالِ پدرم خوب نیست، برو یه وقت دیگه ای بیا...* اَجل اِستاده هراسان به دَرِ بيت رسول پشت در لحظه به لحظه طلبد اذن دُخول لرزد از زمزمه ي او دلِ زهراي بتول فاطمه نزد پدر آمده محزون و ملول *اومد پیش بابا، کی بود در میزد؟ پدر جان! گفت: من سائلم، میخوام شمارو ببینم، دوبار، سه بار تا حالا اومده، پیغمبر فرمود: فاطمه جان! نشناختیش؟...* که اي پدر پيک عجيبي است تو را مي خواند کيست کز هر نَفَنش قلب مرا لرزاند گفت در پاسخِ زهرا پدر، اي پاک سرشت دست تقدير براي تو غمي تازه سرشت پدرت مي رود امروز به گلزار بهشت آسمان کوهِ بلا را به سر دوش تو هِشت فَلَک امروز پُر از ناله ي جبرائيل است اين غريبي که بُوَد پشت در، عزرائيل است * دخترم! این برادرم مَلَكُ الموتِ، از هر در خونه ای بخواد وارد بشه اجازه نمیگیره، اما چون تو جلوی در ایستادی، تا تو اجازه ندی وارد نمیشه... یا رسوالله! نذاشتن آب کفنت خُشک بشه، کاش فقط اجازه نمیگرفتن، اومدن هیزم آوُردن، کاش فقط هیزم می آوُردن، آتیش زدن، با لگد در رو شکستن... یارسول الله! بعد از رحلت شما...* کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد رفتی و خنده به کاشانۀ تو گشت حرام رخت مشکیِ یتیمی به تنِ زهرا شد عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت حکم بر خانه نشینی علی امضا شد بعدِ تو حُرمت کاشانۀ تو حفظ نشد پای اولاد حرامی به حریمت وا شد دخترت پشت در و آتش و دود و مسمار خوب فرمان موَدت به خدا اجرا شد *مگه آیۀ قرآن نیست که خداوند فرمود: ای پیغمبر! به این مردم بگو:"لا اَسئَلُکُم عَلَیه اَجرًا، اِلا المَوَدَةَ فى القُربیٰ" بیست و سه سال چه زحمت ها کشید، دندونش رو شکستن، محاصره اش کردن، تحریمش کردن، شکمبه شتر روی سرش خالی کردن، زدنش، تبعیدش کردن، دلش رو شکستن، اما پیغمبرِ مهربانیِ، اهل گذشته، اهل ندید گرفتنِ، اما فرمود به امر خدا: هیچ مزدی از شما نمیخوام، فقط به من قول بدید با بچه هام مهربون باشید، با دخترم مهربون باشید، دلشون رو نشکنید... یا رسول الله!....* خبرِ پَر زدن فاطمه، حیدر را کُشت چند باری به زمین خورد علی تا پا شد روضه ها هست، بمانند، ولی عاشورا تشنه لب شاهِ غریبی که تک و تنها شد از بلندی فَرَس تا به زمین خورد شنید صحبت از غارتِ معجر ز سَرِ زن ها شد زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد *مگه شما حسین رو بغل نمیکردی؟ مگه روی دوشِ شما جاش نبود؟ مگه رویِ سینۀ شما جاش نبود؟ وقتی پیغمبر داشت جون میداد، امام حسین سن و سالی نداشت، تو اون عالمِ بچگی خودش رو انداخت رو سینۀ پیغمبر اکرم، اهل خانه اومدن بردارن، آخه سینۀ محتضر رو باید سَبُک کنی، اما دیدن دست پیغمبر داره اشاره میکنه، دست نزنید، وقتی حسینم رویِ سینۀ منه من راحت جون میدم... یه روز حسین رویِ سینۀ پیمبر، یه روزم رویِ خاکِ داغ کربلا...ای حسین...* زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد داد زد زینب کبری: به روی سینه نرو گوش قاتل نشنید و قد مادر تا شد سر او تا که جدا شد زره اش را بُردند زره اش هیچ، سرِ پیرهنش دعوا شد محمد جواد شیرازی
14000712-hoshyar-roze.mp3
5M
: تاریخ، شما را با مواضعتان خواهد کرد، نه و روزه‌ای که به جای آوردید! .
|⇦•آید صدای فاطمه... و توسل ویژهٔ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است دیدم شروع محشر کبرای دیگر است گردون شده سیاه و فضا پر زِ دود و آه تاریک تر زِ عرصه ی تاریک محشر است گَرد ملال بر رخ، اسلام و مسلمین اشک عزا به دیده ی زهرای اطهر است گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر دیدم که روز، روزِ عزای پیمبر است پایان عمر سیّد و مولای کائنات آغاز روز غربتِ زهرا و حیدر است قرآن غریب و فاطمه از آن غریب تر اسلام را سیاه به تن، خاک بر سر است روی حسین مانده به دیوارِ بی کسی چِشم حسن به اشکِ دو چِشم برادر است ای دل بیا؛ گریه ی زینب نظاره کن مانند پیروهَن؛ جگر خویش پاره کن زهرا به خانه و ملکُ الموت پشت در از بهرِ قبض روحِ، شریفِ پیامبر از هیچ کس نکرده طلبِ اذن و ای عجب بی اذن فاطمه نَنَهد پای پیشتر *یا رسول الله! امروز ملک الموت بدون‌ اجازه وارد نشد اما چند روز دیگه آتش به در خانه ی فاطمه میزنن..* با آنکه بود داغِ پدر سخت فاطمه در باز کرد و اشک فروریخت از بَصر یک چِشم او به سوی اَجل چِشم دیگرش محو نگاه آخر خود بود بر پدر اشکِ حسن چکیده به رخسارِ مصطفی روی حسین به روی قلبِ پیامبر *امیرالمؤمنین اومدبچه ها رو از روسینه ی پیامبر برداره حضرت فرمود: علی جان بزار بچه هام رو سینه ی من بمانند...* دیگر نداشت جان که کُند هر دو را سوار بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر زد بوسه ها به حلق حسین و لبِ حسن از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بَر هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه گاهی زِ تشت و گاه زِ گودالِ قتلگاه پیغمبری که دید ستم های بی شمار از کس نخواست اجر رسالت به روزگار چون ارتحال یافت خلایق شدند جمع تا هدیه ای دهند به زهرای داغدار گویا نداشت شهر مدینه درختِ گُل کآن را کنند در مقدمِ فاطمه نثار بر دوش بار هیزمشان جای دسته گل رنگِ شَرارت از رُخشان بود آشکار بابی که بود زائر آن سیّد رُسُل آتش زدند عاقبت آن قوم نابکار بر روی دست و سینه ی آن بَضعةُ الرسول تقدیم شد سه لوحه به عنوان افتخار سیلی و تازیانه و ضرب غلافِ تیغ ای دل بگیر آتش و ای دیده خون ببار آید صدای فاطمه از پشت در به گوش تا صبح روز حشر مباد این صدا خموش... جبرئیل و اسرافیل و میکائیل و عزرائیل با چندتا از ملائکه اومدن محضر پیغمبر فرمودند:یا رسول الله!اومدیم از علی وعده ی صبر بگیریم.پیامبر فرمود:چه صبری؟؟؟فرمودند:یا رسول الله به امیرالمومنین بگو بعد از شما حقش رو میگیرن...رسول الله فرمودن:علی جان حقت رو میگیرن چه می کنی؟امیرالمومنین فرمود:صبر میکنم.علی جان حقت رو غصب میکنن چه میکنی؟صبر میکنم .علی جان خانه نشینت میکنن چه می کنی؟ فرمود صبر میکنم.یاعلی آتش به در خانه ات میزنن چه میکنی ؟صبر میکنم.علی جان ریسمان به گردنت می اندازن چه می کنی؟ صبر میکنم.علی جان دو دستت رو میبندن چه می کنی؟صبر میکنم.یه وقت پیغمبر اکرم یه چیزی به امیرالمومنین فرمود،همینطور که نشسته بود با صورت به زمین خوردبیهوش شد،وقتی به هوش اومدپرسیدن یا رسول الله اینجا هم صبر کنم؟؟رسول الله فرمودن علی جان باید بگی صبر میکنم.رسول الله فرمودند:علی جان سیلی به صورت فاطمه میزنن،تازیانه به بدن زهرام میزنن...طولی نکشید بین در و دیوار صدای ناله ی فاطمه بلند شد...بابا یا رسول الله! پاشو ببین امت تو با دخترت فاطمه چه کردن...امّا یه ناله دیگه ام زد فاطمه:صدا زد فضّه کمکم کن، به خدا محسنم رو کشتن‌...امّا به اینجا بسنده نشد یه وقت دید ریسمان آوردن به گردن امیرالمومنین انداختن...چهل نفر سر یه طنابُ میکِشن کسی نیست.فاطمه رو کمک کنه اینجا فاطمه دست به دامن علی زد...علامهٔ مجلسی در کتاب بحارالانوارش مینویسد آنقدر با شمشیر و غلاف به بازوی فاطمه زدن ..همه میگن دست فاطمه رها شد اما علامه میگه نه! دامن علی پاره شد...دست فاطمه رها نشد... ↫
روضه خانگی - پیامبراکرم(ص) - 774.mp3
10.89M
ㅤㅤ ↻ پیر سیمون لاپلاس ، منجم ، ریاضیدان بسیار معروف فرانسوی : گرچه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم ولی آیین حضرت محمد(ص) و تعالیم او دو نمونه اجتماعی زندگی بشریت است . بنابراین اعتراف می كنیم كه ظهور دین او و احكام خردمندانه اش بزرگ و با ارزش می باشد و به همین جهت از پذیرش تعالیم حضرت محمد(ص) بی نیاز نیستیم .
و توسل ویژهٔ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفس حاج‌مهدی صالحی کرمانی•✾• روح هستی در میان بستر است لحظه های آخر پیغمبر است حرف رفتن نقش بر لبهای او اشک ریزان گوشه ای زهرای او *خدا میداند دل فاطمه ی زهرا را، این دختری که از چهار سالگی از مادر یتیم شد مانوس با باباشون رسول الله بود. حالا داره نگاه میکنه لحظه ی جان دادن باباست، دَرِ حجره بسته، دید باباش عرقِ مرگ به چهره اشون نشسته است. سینه ی محتصر رو سبک میکنند روانداز رو کنار میزنند‌ دکمه های لباس رو باز میکنند.اما پیغمبر لحظه ی جان دادن، فرمودند علی جان حسن و حسینم رو بیار آقازاده ها خودشون رو روی سینه ی پیغمبرانداختن، هی آقا امام حسین و امام حسن رو می بوسید، می بویید اشک میریخت. آقا امیرالمؤمنین امام حسن مجتبی رو از رو سینه ی پیغمبر برداشتن، راحتتر جان بده، تا خواستند حسین رو از رو سینه ی جدشون رسول الله بردارند، آقا چشما رو باز کرد صدا زد علی جان بگذارحسینم رو سینه ام بماند. آه! اگر حسین رو سینه ی من بماند من راحت تر جان میدهم. قربان مقامت حسین، قربان جاه و جلالت ابی عبدالله، اینجا پیغمبر چشمارو باز کرد لحظه ی جان دادن ببینه حسینش روی سینه اشه، یا صاحب الزمان بمیرم برا جدّتون حسین، تو گودی قتلگاه یه وقت حس کرد سینه اش سنگین شد چشما رو باز کنه ببینه "وَالشمر جالس علی صدره".. صدات رو خرج امام حسین کن ماه صفر هم رو به پایانه، به نیت خوشنودی دل حضرت زهرا سه مرتبه از سویدای دل بگیم یا حسین...* سلامٌ علی خاتمُ الانبیاء سلامٌ علی خاتم الانبیاء عزای رسول خدا آمده دلم برغمش مبتلا آمده به زهرای غم دیده ی خون جگر زمانِ هجوم، جفا آمده ↫چ
4_5882202812770682334.mp3
6.84M
. ولتر اندیشمند، فیلسوف و نویسنده بزرگ فرانسوی در کتاب «کلیات ولتر» می‌نویسد: «محمد (صلی الله علیه وسلم) بی‌گمان مردی بسیار بزرگ بود و مردان بزرگی نیز در دامن فضل و کمال خود پرورش داد. قانون‌گذاری خردمند، جهان‌گشایی توانا، فرمان‌روایی دادگستر و پیامبری پرهیزگار بود و بزرگترین انقلاب روی زمین را پدید آورد.» .