شاعر برای از تو سرودن زبان نداشت
حتی قلم برای نوشتن توان نداشت
مولای من اگر تو نبودی بدون شک
قرآن حق برای ولایت نشان نداشت
از زور بازویت به همه گفته ام، علی
دنیا به غیرِ تو که یلی پهلوان نداشت
طوری به روی دشمن خود تیغ میکشی
انگار دشمن از دم اول امان نداشت
تنها علی بدون زره رفته در نبرد
ترسی میان معرکه از این و آن نداشت
رزق زمینیان همه در دست مرتضاست
حیدر اگر نبود کسی آب و نان نداشت
زهراست مادر بشریت بنابراین
آدم به جز علی پدری مهربان نداشت
#نـوكــر_نـوشــت:
#جانـم_علـی♥️
در جهان شاهی به جز شاه نجف افسانه است
هرکه مولایش شود غیر علی، دیوانه است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_عوض_رحمانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
ای مصحف نور و نیایش.mp3
1.55M
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها
ای مُصحفِ نور و نیایش/ای مادرِ ایمان
باید که شوم به فدایت/مانند شهیدان
ای نورِ دو دیده ی حیدر/ زهرا یا زهرا
ای دار و ندار پیمبر/ امّ ابیها
خمیده سَروِ قدّ تو/به رَهِ اِعتلای حق
باطل آمد به جنگت وَ/جان تو شد فدای حق
خورشید دلها/زهرا یا زهرا
امّید دلها/ زهرا یا زهرا
زهرا یا زهرا...
این قدّ خمیدَمه شاهد/بر عشق مولا
دستام دیگه روزای آخر/نمیادش بالا
از دیدن صورت نیلی/غمگینه زینب
نمازای نشسته ی من رو/می بینه زینب
به.چشای خودم دیدم/ ظلمِ تحمیلی دشمن
امون از دود و آتیش و/امون از سیلی دشمن
قدّ خمیده/ از عشق مولا
میشم شهیده/ از عشق مولا
زهرا یا زهرا...
میخوام وصیت کنم آقا/ای نور عینم
من رفتنی ام ولی جانِ/تو و حسینم
روزی میرسه که حسینم/عطشان و تنها
رو خاکای گودیِ مقتل/می زنه دست و پا
زیرِ بارِ عزای او/ قامتِ صبر من خم شد
آبروش و برا دین داد/ آبروی دو عالَم شد
نورِ دو دیده/ ای سر بریده
مِحنت کشیده/ ای سر بریده
آه و واویلا...
#فاطمیه_۱۴۰۳
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
686.9K
#نوحه
در و دیوار
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کشد زبانه آتش از در ، خدا برس به دادحیدر
به پشت در فتاده زهرا ، نشسته غم به روی مادر
فضه خذینی بیا که پهلویم شکسته
فضه خذینی که محسنم به خون نشسته
فضه خذینی
ام ابیها بضعه طاها
علی میان کوچه تنها ، به زیر تیر و تیغ اعدا
رسیده بهر یاری او ، غمین و دلشکسته زهرا
علی مظلوم ، چرا به دست تو طناب است
علی مظلوم ، حبیبه ی تو در عذاب است
علی مظلوم
ام ابیها بضعه طاها
دست علی رها نما و بزن مرا به تازیانه
نمی روم مگر علی را ، برم زکوچه تا به خانه
دشمن ظالم ، معنی نور و کوثرم من
دشمن ظالم ، مثل علی دلاورم من
دشمن ظالم
ام ابیها بضعه طاها
#فاطمیه
#نوحه_سنتی_درودیوار
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
غم داری و با مرتضی چیزی نگفتی
از آنهمه رنج و بلا چیزی نگفتی
همسایه ها مرگ تو را می خواستند و
در حقشان غیر از دعا چیزی نگفتی
من محرمت بودم ولی شرمنده کردی
کردی مراعات مرا چیزی نگفتی
اندازه ی یک مرد جنگی زخم دیدی
اما جلوی بچه ها چیزی نگفتی
دستاس را شستی که چشم من نیوفتد
از زحمت زخمت چرا چیزی نگفتی
شانه ز درد شانه ات بالا نیامد
با زینب از این ماجرا چیزی نگفتی
دیدی که قلبم سوخته شکوه نکردی
سیلی که خوردی بی هوا چیزی نگفتی
حیدر فدای غیرتت بانوی حیدر
افتاده بودی زیر پا چیزی نگفتی
این زد تو را،آن زد تورا، اما عزیزم
تو مادری کردی به ما چیزی نگفتی
زانوی حیدر با تن تابوت لرزید
جز رفتنت این روزها چیزی نگفتی
کابوس تو پیراهن خونیست ،درخواب
جز یا حسین و کربلا چیزی نگفتی
#مجید_احدزاده
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر #عامیانه
حیدر و هرکس داره بی نیازه
عالمیه عالم بی نیازی ...
نه ساله من چیزی ازت نخواستم
الان میخوام تابوتمو بسازی
بهت نگفتم چرا رو گرفتم
به غیرتت بر نخوره عزیزم
از رو لباسم منو غسل بدی کاش
پیکرم از زخمه پره عزیزم ...
مرگم رو خواستم با دله شکسته
خدا هم این حاجتو زود بهم داد
النگوهامو به فقیرا دادم ...
غلاف یه دستبند کبود بهم داد
وصیتای فاطمه زیاد نیست
خبر دارم آخه دل تو خونه
تابوتمو یه کم هلال درست کن
کسی نبینه قامتم کمونه ....
از پر کاه سبکترم می خواستم
به شونه هات فشار نیاره جسمم
ببخش اگه موقع غسلم علی
اشک چشاتو در میاره جسمم ...
دستای من بالا نمیاد امروز
مشکل دست منو حل کن علی
دلش برای بغلام تنگ نشده
دخترمو به جام بغل کن علی
بالا سر حسین شبا آب بزار
شونه ی موهای سرش با زینب ...
بوسه گرفتن از چشاش با توئه
بوسه ی زیر حنجرش با زینب ....
#ناصر_دودانگه
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
مردی یگانه بود و بانویی یگانه
آهسته میرفتند از خانه شبانه
همراه هم بودند مثل دو غریبه
پهلو به پهلو، پا به پا، شانه به شانه
سر میزدند انصار را کوچه به کوچه
در میزدند انصار را خانه به خانه
مظلومشان دیدند، در را وا نکردند
وای از زمانه، وای از دست زمانه
چل شب تمام شهر را گشتند با هم
اما بدون یار برگشتند خانه
.
.
وقتی عزادار رسول الله بودند
از درب خانه میکشید آتش زبانه
در باز شد وقتی که زهرا پشت در بود
دخت نبی افتاد بین آستانه
دستی ورم کردهست و دستی هم شکسته
هم با غلاف تیغ... هم با تازیانه....
حتی نگاهی هم به پهلویش نینداخت
محو علی بود عاشقانه، عارفانه
.
.
دامانِ در میسوخت، اما داشت میسوخت...
...در کربلا دامان چندین نازدانه
افتاد یک دانه از آن دو گوشواره
در کربلا افتاد اما دانه دانه
شبهای جمعه فاطمه بالای گودال
با ناله، آنهم نالههای مادرانه...
...گوید حسینم کشته شد ای داد بیداد
نور دو عینم کشته شد ای داد بیداد
#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_فاطمیه
اگر به لب رسیده جان بگو به صاحب الزمان
نمانده گر تو را توان بگو به صاحب الزمان
غم به دل نهفته را راز به کس نگفته را
مگو به این مگو به آن بگو صاحب الزمان
بگو که دل شکسته ای از این زمانه خستهای
ز فتنههای این زمان بگو به صاحب الزمان
دلت که بیقرار شد و بیقرار یار شد
دعای ندبه را بخوان بگوبه صاحب الزمان
گلایه کن، بهانه کن شکایت از زمانه کن
ولی نگو به دیگران بگو به صاحب الزمان
گره اگر به کارشد مشکل اگر هزارشد
برو به زیر آسمان بگو به صاحب زمان
فاطمه گفت یا علی، کشت مرا عدو ولی
شکایت مرانهان بگو به صاحب الزمان
رقیه جان اسیر شد سه ساله بودو پیر شد
گفت غمم تو عمه جان بگوبه صاحب الزمان
#سیدمجتبی_شجاع
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز یکشنبه:
شمسی: یکشنبه - ۰۴ آذر ۱۴۰۳
میلادی: Sunday - 24 November 2024
قمری: الأحد، 22 جماد أول 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹وفات حضرت قاسم پسر امام کاظم علیه السلام
📆 روزشمار:
▪️11 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️21 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
🌺28 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️37 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیه السلام
▪️38 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥داستان روضه خانگی پیرزن و حضرت زهرا سلام الله علیها
🎙استاد عالی
#فاطمیه
#روضه دفتری_حضرت_زهرا(س)
#گریز حضرت موسی بن جعفر(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
اجر و مزد شما برادران و خواهران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا (س)
شب شهادت فاطمه زهرا(س) است
انشاالله به آبروی فاطمه زهرا درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید
شفای مریضها.... انشاءالله همه اموات فیض ببرند ....دلها را روانه کنید مدینه ..
روضه حضرت زهرا (س) برایتان بخونم همه اموات فیض ببرند
🔸یادم ز غم فاطمه چون می آید
🔸از دیده سرشک لاله گون می آید
🔸گر تربت پاک اطهرش بشکافند
🔸از سینه ی او هنوز خون می آید
🔸سلام ما به قلب داغ دیده ات
🔸سلام ما به قامت خمیده ات
🔸سلام ما به قبر بی نشان و بی چراغ تو یا فاطمه جان
🔸سلام ما به پهلو شکسته ات فاطمه جان
🔅دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد
🔅سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد
🔅چه حکمت است که چون نام فاطمه آید
🔅برا گریه،دل من بهانه میگیرد
⬅️ارادتمندان فاطمه،بیایید با پای دل سری به مدینه بزنیم.کنار بقیع بنشینید، برای غمهای فاطمه اشک بریزیم ...
امشب بریم خانه ی علی میخواهیم بریم،
برای تشییع جنازه ی بی بی فاطمه ،با صدای بلند ناله بزنید
جنازه ی مطهره و زخمی و شکسته ای را بلند کردند،
آی کسانی که آماده شدید.
همه با صدای بلند یا زهرا یا زهرا بگید
تا به همراه عزیزان زهرا زیر تابوت مادرشان را بگیریم،و با آنان زمزمه کنیم،اشک ماتم بریزیم.یا فاطمه یا فاطمه .آی کسانی که مادر از دست دادین بگید یا فاطمه مادر از دست دادم،ولی این طور برای مادرم گریه و ناله نکردم..
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرندهرکسی حاجتی داره بریم دره خونه امام موسی بن جعفر انشاءالله جاجت روا بشید
⏪دیدند در زندان باز شد چهارنفر روی پاره تخته ای یک بدنی را دارندمی آرند ای شعیان بیایدبدن..
امام خودتان را تحویل بگیرید آخه بدنو گرفتند خدایا آقامان که چندین سال توی این سیاه چاله ها نه نور و مرطوب چرا این..
تخته سنگینه ،گذاشتند روی زمین پارچه را برداشتند آخ بمیرم دیدند این غل وزنجیر هنوز به دست وپای آقاست..
لا اله الا الله؛حضرت معصومه (س) می فرمایند:
هر روز امام رضا می آمد درون خانه برای اینکه دل تنگی ما نسبت به بابا کم بشه می آمد باما حرف می زد اما دیدیم لحظاتی نیست
آقا بعد از ساعتی برگشت دیدم موی پریشانه ناخوش احواله گفتم آقاجان اتفاقی افتاده گفت یتیم شدیم خواهرا...
4_6050874832843707996.mp3
24.78M
پیامبر به فاطمه (س) چنین وعده داد: "یا فاطمه! هر که بر تو صلوات فرستد، خداوند او را آمرزیده و او را به من ملحق خواهد کرد در هر کجای بهشت که باشم.
📚کشف الغمه، ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۷، ص۱۹۴.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
اگر به لب رسیده جان بگو به صاحب الزمان
نمانده گر تو را توان
بگو به صاحب الزمان
غم به دل نهفته را
راز به کس نگفته را
مگو به این مگو به آن بگو صاحب الزمان
بگو که دل شکسته ای از این زمانه خستهای
ز فتنههای این زمان بگو به صاحب الزمان
دلت که بیقرار شد
و بیقرار یار شد
دعای ندبه را بخوان بگوبه صاحب الزمان گلایه کن، بهانه کن شکایت از زمانه کن
ولی نگو به دیگران بگو به صاحب الزمان
گره اگر به کارشد مشکل اگر هزارشد
برو به زیر آسمان بگو به صاحب زمان
فاطمه گفت یا علی، کشت مرا عدو ولی
شکایت مرانهان بگو به صاحب الزمان
رقیه جان اسیر شد سه ساله بودو پیر شد
گفت غمم تو عمه جان بگوبه صاحب الزمان
#شعر_مناجات_امام_زمان_عج
#شعر_شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
#فاطمیه
در مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
نخل عصمت بی ثمر می ماند اگر زهرا نبود
داغ حسرت در جگر می ماند اگر زهرا نبود
گردش افلاک از یمن وجود فاطمه است
شام خلقت بی سحر می ماند اگر زهرا نبود
طعنه ی ابتر چو زخمی از زبان جاهلان
در دل خیرالبشر می ماند اگر زهرا نبود
راهیان قرب حق را روی او شمع هداست
کاروان بی راهبر می ماند اگر زهرا نبود
خفتگان عصر را فریاد او بیدار کرد
گوش استضعاف کر می ماند اگر زهرا نبود
از ازل وجدان مظلومان عالم تا ابد
از عدالت بی خبر می ماند اگر زهرا نبود
جلوه ی خورشید تابان زره ای از نور اوست
ور نه در ابر کدر می ماند اگر زهرا نبود
بارها فرمود طاها من فدای فاطمه
چون رسالت بی اثر می ماند اگر زهرا نبود
روز رستاخیز مفتاح الجنان در دست اوست
محکمه بی دادگر می ماند اگر زهرا نبود
آری اندر پای میزان امت مرحومه را
دست واویلا به سر می ماند اگر زهرا نبود
مایه ی تسکین دلها ذکر تسبیحات اوست
خیر در زندان شرمی ماند اگر زهرا نبود
بهر احقاق شرف بین در و دیوار ماند
دین قرآن پشت درمی ماند اگر زهرا نبود
قبر او مخفی است اما روح او چون آفتاب
چرخ محتاج قمر می ماند اگر زهرا نبود
بال او بشکست اما مرغ دن شهپر گشود
این هما بی بال و پرمی ماند اگر زهرا نبود
سینه را بنمود بر مسمار جان فرسا سپر
دست غیرت بی سپر می ماند اگر زهرا نبود
هر چه داریم از علی داریم ما ایرانیان
خود علی اندر خطر می ماند اگر زهرا نبود
یاد آن جان دادگان جبهه ی قرآن بخیر
مجدشان دور از نظر می ماند اگر زهرا نبود
گریه بر زهرا کلامی سینه رابخشد صفا
دیده بی نور بصر می ماند اگر زهرا نبود
(حاج ولی اله کلامی زنجانی)
|⇦•شب است و غم...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
شب است و غم و درد و اَلَم و تابش مهتاب، در آن شهر پر از ظلم، به جز مردم يک خانه، همه خواب ، همه خواب، و جز هِق هِق آهسته ي يک مرد، و يا ناله ي آرام دو سه کودک بي تاب، اگر گوش کني مي شنوي زمزمه ي ريختن آب..
اگر چه همه خوابند، ولي در دل آن خانه پر از ماتم و غوغاست، که اين شب، شب بي مادري زينب کبراست، شب اصلي ضربت زدن حضرت مولاست، شب غسلِ گل ياس علي حضرت زهراست.
علي بود(فقط) وَ يک زانوي لرزان، علي بود و غم تازه يتيمان، علي بود.*هیچکی نبود؟ نه! فقط علی بود. یعنی چی ؟ مگه میشه دختر پیغمبر. بخوان غسلش بدن، کفنش کنن. بخوان تشییعش کنن هیچکی نیست؟...* وَ آن اشک روان، سينه ي محزون پر از درد، و آن گريه ي پنهان، علي بود، وَ يک ياس شهيده، همان شير خدا، حيدر کرار و رنگي که ز رخسار پريده، همان فاتح خيبر، که قدش سخت خميده، علي بود، همان همسر زهرا، که چندي است به جز فاطمه از مردم آن شهر سلامي نشنيده، علي بود و رخساره ي زهرا که سه ماه است نديده. *شروع کرد بند های مقنعه (روسری) رو آروم آروم، گره هاشو باز کرد. میخواد غسل رو شروع کنه دیگه. تا اومد گره رو باز کنه، دید حسن یه فریادی زد. آه مادر! راز بین حسن و مادر برملا شد. آره آه مادر و باید بگی. امشب بچه های علی دارن میگن آه مادر... *
علي بود و دلي خسته در آن بارش غمها، علي بود و اسماء، کنار بدن خسته ي زهرا، در آن نيمه شب ساکت و خلوت، همان نيمه شب غصه و غربت، شب هجر، شب اوج مصيبت، شب مرگ علي، مرگ گل ياس، علي کرد نگاهي سوي اسماء، که بريز آب روان بر روي گلبرگ گل ياس.
و با اشک نگاهي به تن فاطمه اش کرد و چنين گفت: عزيز دل حيدر، مددي کن که دهم غسل تنت را، کمک کن که بشويم بدنت را، وَ با نام خدا غسلِ گل ياس شد آغاز، خدا داند از آن لحظه که شد چشم علي سوي گلش باز.
علي بود و قلبي که به اندازه ي يک فاطمه غم داشت، علي بود و بازوي کبودي که ورم داشت.
.
4_5775904403714215856.mp3
28.62M
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام درباره حضرت فاطمه زهرا علیها السلام پرسیدند، حضرت پاسخ دادند: [فاطمه علیها السلام] خوب یاوری در راه اطاعت و بندگی خداست .
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
علي بود وَ قلبي که به اندازه ي يک فاطمه غم داشت، علي بود وَ بازوي کبودي که ورم داشت
وَ دستان علي بر گل زخم بدن فاطمه اش خورد، علي زنده شد و مرد، نفس در دل او حبس شد و سوخت، علي چشم به چشمان گلش دوخت، وَ آن بغض که در سينه نهان داشت رها شد، دوباره قد او خم شد و تا شد، وَ روح از بدنش رفت و جدا شد، سرش را به روي شانه ي ديوار زد و زار زد و گفت:، نگفتي به علي فاطمه يک بار، از اين زخم وَ از قصه ي ديوار، از اين اذيت، آزار، از اين سينه و از لطمه ي مسمار، خدايا چه کند حيدر کرار؟
همه عالم هستي، فغان گشت و ز آه دل آن رهبر مظلوم، وَ از اشک يتيميّ حسين و حسن و زينب و کلثوم، به جز زمزمه ي ريختن آب، از آن خانه صدائي به سما رفت، که تا عرش خدا رفت، صداي طپش يک دل خسته، که بندش شده پاره وَ از ريشه گسسته، صداي کمرِ کوه، که از غصه شکسته
فقط آه کشيد آه، علي با مدد فاطمه استاد روي پا، وَ چنين گفت به اسما، بريز آب به روي گل حيدر، ولي سعي کن آرام بريزي که ياسم شده پرپر، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي که گلم خسته ي خسته است، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي، که پهلوش شکسته است.که بازوش شکسته است.
علي شست تنش را، و َبا گريه چنين گفت به زهرا: شدي پرپر و اين شهر نفهميد، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد، تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه ولي کاش به گلبرگ شقايق بنوسيند، که گل تاب فشار در و ديوار ندارد
*شب شب سختیه اصلا همه مصیبتا مال امشبه فقط من جایی ندیدم زینب امشب کجا بوده.. شاید علی به بچه هاش به حسن و حسینش گفت: بچه ها شما فقط کارتون امشب همین باشه فقط مواظب زینب باشین فهمیدین چی گفتم؟
من و اسماء این بدنو غسل میدیم فقط شماها کارتون این باشه مراقب زینب باشین.زینب نباید خون ببینه،زینب نباید بازوی شکسته ببینه،الان بچه ست الان نباید ببینه،حالا بعد میبینه،زینب نباید این صحنه ها رو ببینه..ولی بذار زینب ببینه
بذار زینب نگاه کنه غسل شبونه رو یاد بگیره.. بذار زینب غسل زیر پیراهنو یاد بگیره..بذار زینب غسل بدن شکسته رو بلد بشه،یه شبی این غسل به دردش میخوره زن غساله اومد این بدنو غسل بده دیدن عقب عقب داره فرار میکنه. کجا؟ من این بدنو غسل نمیدم همه جای این بدن شکسته است.همه جای این بدن سیاهه یهو بی بی بدو بدو اومد.کار خودمه ها من اون شب که مدینه بابام بدن مادرمو غسل میداد دیدم..بلدم چجوری غسل بدم بابام اینجوری غسل میداد..بابام به اسماء میگفت اسماء آروم آب بریز..*
«اسماء بریز آب روان
بر روی گل برگ گلم»
علي شست تنش را، و َبا گريه چنين گفت به زهرا: شدي پرپر و اين شهر نفهميد، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد، تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه ولي کاش به گلبرگ شقايق بنوسيند، که گل تاب فشار در و ديوار ندارد.
.
4_5775904403714215857.mp3
26.28M
امیر المومنین امام علی (ع)فرمودند: من به فاطمه و پدرش مباهات می کنم و آن گاه به رسول خدا افتخار می کنم در آن هنگام که فاطمه را به همسری من درآورد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
غسل تمام شد بچه ها معلومه یه طرف دیگه ایی بودن غسل مادر ندیدند.صدا زد علی.. حسن ،حسین،بیاین برای آخرین بار مادرتان رو ببینید.. فقط آروم کسی بلند گریه نکنه میخواد بند آخر کفن را ببنده
حسن و حسین اومدند خودشون رو انداختن رو بدن نیمه جان مادر، امیرالمؤمنین قسم میخوره میگه به خدا قسم دیدم بندهای پایینی کفن باز شد
معلومه مادرمان خوب شد دو تا دستاشو از تو کفن بیرون آورد. خودش به تنهایی دستاشو بیرون آورد. یکی گردن حسن یکی گردن حسین سه ماه اینجوری حسین و بغل نگرفته بود.. سه ماه اینجوری حسن و بغل نگرفته بود.. یکی گردن حسن یکی گردن حسین شاید چند ثانیه ای چند دقیقه ای نمیدونم..این صحنه طول کشیده باشه سریع از آسمون ندا اومد یا علی بچه ها را از بدن فاطمه( سلام الله علیها) جدا کن ملائکه طاقت دیدن ندارن..
قربونت برم حسینم بسه دیگه...حسنم بسه دیگه.. دورتون بگردم بسه دیگه ببینید زینبم داره نگاه میکنه بلند شین شما مَردای این خونه ایید بلند شین زینب داره نگاه میکنه الان جون میده ها..بچه ها را با نوازش از رو بدن مادر جدا کرد، یا ابا عبدالله.. کار تمام شد. صدا زد حسن! جونم بابا.. بدو برو سلمان را خبر کن ،دیگه من طاقت ندارم دیگه پاهام نمیکشه بگو حداقل سلمان بیاد کمک کنه..حسن بدو بدو رفت در سلمان را زد سلمان بدو خودتو برسون..چه خبره شبیه چی شده؟ سلمان! مادرم و بابام شسته میخوایم ببریم..شبیه تو این دل شب تو این تاریکی چرا به ما نگفتی؟ مادرم سفارش کرده کسی نباشه کسی نشنوه، کسی نبینه، سلمان بدو بدو اومد تو خونهٔ مولا وای چه خبره تو خونه؟! وسط حیاط خونه یه تابوت گذاشته.بدنم یه طرفه.. علی یه طرف زانوهاشو بغل گرفته حسینم یه طرف زینبم یه طرف... دیدی اونایی که غم دیدن میفهمن اونایی که داغ مادر دیدن..یهو مثلاً رفیقت را میبینی داغت دوباره تازه میشه.. همچنین که سلمان اومد تو خونه علی چشمش به سلمان افتاد..گفت آه سلمان! سلمان رو بغل گرفت دوتایی با هم گریه کردنند.. سلمان دیدی چی شد؟ سلمان دیدی مردم شهر با علی چی کار کردند؟ آقا من چی کار کنم چه کاری از دستم بر میاد. سلمان کمک علی باش تو از مائی ،کمک من کن من دیگه دستام بازوهام، پاهام طاقت نداره.. این علیه میگه پاهام طاقت نداره
امیرالمؤمنین فرمود: سلمان تو کمک من باش. من جلو تابوت را میگیرم تو عقبتر تابوت و بلند کردند... یهو دیدن بچه ها.. بچه ها شما هم میخواین بیاین؟ بله بابا.. مگه میشه نیایم قول باید بدینا همین الان باید قول بدین تو کوچه داد نزنید حرف نزنید گریه نکنید..باشه بابا فقط به ما اجازه بده بیایم تشییع جنازه..آروم آروم تابوت را بلند کردن... به عزت و شرف لا اله الا الله
تو کوچه امیرالمؤمنین جلوی تابوت داره میره بچه ها هم عقب تابوت دارن میان یهو یه نقطه از کوچه که رسیدن دیدن حسن رو زمین نشست... تابوت را زمین گذاشتن زیر بغلای حسن رو گرفتن چی شده چرا اینجوری گریه میکنی؟ مگه قول ندادی داد نزنی؟ صدا زد.. سلمان دستبه دل حسن نگذار.. این چیزی که من اینجا دیدم نه حسین دیده، نه بابا علی دیده، یه رازی بین منو مادر بوده.. تو این دلم مونده بذار الآن بگم همه بفهمن چرا من اینجوری دارم گریه میکنم.. سلمان! همینجا با مادر میرفتیم دست تو دست مادر، مادر با من حرف میزد،مادر دست منو گرفته بود، منو میکشوند به سمت خونه.. اما یه مرتبه دیدم روبرومون چند نفر جلومون رو گرفتن کجا؟ من اومدم جلو فهمیدم اینا برا چی اومدن یه مرتبه دیدم دستشو بالا آورد.. نه یه دست دو دستشو بالا آورد......یا زهرا
.
4_5775904403714215858.mp3
22.45M
↻
امیر المومنین علیه السلام فرمودند:
من هرگزفاطمه را در طول مدت زندگی مشترک به غضب نیاوردم وهیچگاه مخالف میل او رفتار نکردم و دوستی مانند فاطمه برای من دیگر پیدا نخواهد شد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
مي دونديد الان به روايت نود و پنج روز چه شب و روزايي است؟ مادرمون فاطمه توي بسترِ بيماري است، بي معرفت ها دَرِ خونه ي مولا رو آتيش زدن...
اونايي كه امشب مشكل دارن، حاجت دارن بايد فاطمي گريه كنن، آي اونايي كه مادر داريد! هميشه دعا كنيد خدا نكنه بچه اي بره خونه ببينه مادرش دست به پهلوش گرفته، هي اون بچه دعا ميكنه: الهي حال مادرم زودتر خوب بشه... اما دلا امشب بسوزه برا دلِ امام زمان، الان هم شايد مدينه باشه، كنار قبر مادرشون فاطمه، ياصاحب الزمان!...*
عزيزِ بي قرينه كي ميآيي؟
سحر خيزِ مدينه كي ميآيي؟
عزيزم مادرت چشم انتظاره
دواي دردِ سينه كي ميآيي؟
*يه جمله بگم با چشم سوزان بريم مدينه، ميگه: ديدم مقداد هي دست روي دست مزينه، توي كوچه نميره، گفتم: مقداد! چرا توي كوچه نميري؟ گفت: آخه اين همون كوچه اي است كه پسرِ فاطمه هي صدا زده: واي مادرم! واي مادرم! مادرم! مادرم!... اوناي كه مشكل داريد، اونايي كه ميخوان با دلِ زينب هم ناله بشن بسم الله، هر كي هم مادر نداره ثواب اين روضه رو بفرسته براش...*
فلك ديدي چه خاكي بر سرم كرد
به طفلي رخت ماتم بر تنم كرد
الهي بشكنه دستِ مغيره
كه بينِ كوچه ها بي مادرم كرد
*صدا زد: زينبم! حسنم! حسينم! اُم كلثوم! بريد وضو بگيريد ميخوام دعا كنم، بچه ها خوشحال شدن، مادرمون ميخواد برا خودش دعا كنه، دعا كنه حالش حتما خوب ميشه... بچه ها نشستن تا مادر دعا كنه، اونا هم آمين بگن، اما يه وقت مادرشون دستاش رو بالا آوُرد، صدا زد: "اللهم عجّل وَفاتی سَریعا" يعني خدا حالا ديگه مرگِ من رو برسون...
جمله ي آخرِ من، از همه التماس دعا، خيلي به علي سخت گذشت، كي؟ اون شبي كه ميخواد فاطمه اش رو به خاك بسپاره، اون لحظه اي كه دست برد زيرِ بدن فاطمه، اون رو بالا آوُرد، ديد زهرا بدنش آب شده، يه نگاه دور و برش كرد، ديد كسي نيست كمكش كنه...*
دست من نيرو ندارد اين همه
تا بريزد خاك روي فاطمه
*اما من بگم: يا اميرالمؤمنين! درسته بازوي فاطمه ات رو شكستن، درسته پهلوي فاطمه ات رو شكستن، اما شما فاطمه رو غسل داديد، كفن كرديد، اما من ميخوام بگم: من بميرم برا زينب، هر چي نگاه به بدنِ داداشش ميكنه، ديد هيچ جاي سالمي به بدنش نمونده، هي فرياد ميزد:" يا اُماه!...* مادر بيا كربلا... دستت رو بيار بالا سه مرتبه صدا بزن: ياحسين!...
.