از آقا امام حسین علیه السلام معنای ادبرا پرسیدند؟ فرمود: ادب عبارت است از این که وقتی که از خانه خارج می شوی به هر کسی برخورد میکنی او را برتر از خود بینی. یعنی اینکه همیشه دیگران را از خود بهتر ببینی و احترام آنها را نگهداری
یکی از آفتهای بد برای روح انسان، خود برتربینی است. از این صفت در روایات با تعبیر عُجب هم یاد شده
کسانی که این صفت را دارند خود را
از همه بهتر، خوبتر، خالصتر، داناتر
و نیکوکارتر می دانند.
از این رو ، پیوسته به بدگویی و غیبت دیگران می پردازند و از عیوب خود غافلند
مثل اینبیت زیبای پروین اعتصامی:
سیر یک روز طعنه زد به پیاز ، که تو مسکین چقدر بدبویی.
گفت: از عیب خویش بی خبری زین ره، از خلق عیب میجویی
از همه ایراد می گیرند ، ولی حاضر نیستند که کسی از آنان انتقاد کند ، چون خودشان را بی عیب می دانند..
# آداب نوکری
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
بوي بهشت عطر نفس هاي اطهرت
فردوس حجره اي ست ز بيت منورت
باغ جنان نشسته به كنج گلِ سرت
خوانده پيمبر از همه خلق برترت
مدحت خدا نموده به آيات كوثرت
اين گونه خوانده از همه عالم فراترت
دردانه ی پيمبر و جانانه ی علي
رخشان ترين ستاره ی كاشانه ی علي
وجه خدا عيان شده بر روي صورتت
خوی خداست جلوه ي زيباي سيرتت
مستور در لطافت محض است فطرتت
بي فايده است جستجو از بهر كثرتت
در بازوي عليست تجلاي قدرتت
گشته رضاي حضرت حق در مسرتت
داخل شوند اهل جنان از قفاي تو
زانو به محضر تو زده ماسواي تو
بالاتر از فراسوي باور فقط تويي
با شان و قدر خويش برابر فقط تويي
شان نزول سوره كوثر فقط تويي
جان علي و ام پيمبر فقط تويي
آري دليل خلقت حيدر فقط تويي
تنها سواره در صف محشر فقط تويي
روز ظهور مي شود آغازِ عصر تو
از آن به بعد جلوه كند فتح و نصر تو
خلقت به دست رب جلي آفريده شد
با علم و حکمت ازلي آفريده شد
بی هیچ نقص یا خللی آفریده شد
گر چرخ و زهره و زحلی آفریده شد
از برکت نبی و ولی آفریده شد
احمد، خودش براي علي آفريده شد
تنها نه صبح و شام براي تو خلق شد
پيغمبر و امام براي تو خلق شد
غیر از تو کیست آن که بهار علی شود؟
غیر از تو نیست آن که قرار علی شود
چشم و چراغ و نقش و نگار علی شود
آینه ي تمام عیار علی شود
چون تو تمام دار و ندار علی شود
با جان خویش یاور و یار علی شود
قبل از شروع خلقت آدم تو بوده اي
از ابتدا دل از دل حيدر ربوده اي
حوريه اي ز جنس بشر كيست غير تو؟
آيينه اي ز حسن پدر كيست غير تو؟
بر مصطفي فروغ بصر كيست غير تو؟
رشك تمام اهل نظر كيست غير تو؟
آن ممتحن به عالم زر كيست غير تو؟
يار ِشهيدِ در پسِ در كيست غير تو؟
در، سنگرِ تو گشته و تو سنگرِ علي
در، گرچه جا زده است، تو ماندي سپر، ولي
نوريه اي و صابره و هم كريمه اي
بدرِ تمام و دُرَّةُ بَيضا، رحيمه اي
عالِيَةُ المَحَلّ و رئوفه، فهيمه اي
رُكنُ الهُدي، شَفيقِه، زُجاجِه، عليمه اي
عذرایی و رشیده، جلیله، حکیمه ای
محزونه ای و باكيه اي و سليمه اي
ريحانه ي رسولي و محبوبه ي خدا
"مَكسورُ ضِلعُها"يي و "مظلومُ بَعلُها"
اي حضرت بتول كه بي بال و پر شدي!
تنها ميان كوچه تو مرد خطر شدي
با جان خويش جان علي را سپر شدي
گرچه سپر شدي تو ولي بي پسر شدي
با هيزم جهنميان شعله ور شدي
آه نهاد سينه ي خيرالبشر شدي
تنها تو بين خلق علي باوري و بس
با پهلوي شكسته بر او ياوري و بس
تعريف كن ز علت جانسوز ناله ات
از رد خون روي تنت، نقش ژاله ات
از گريه هاي دخترك چهار ساله ات
تعريف كن ز قصه ي نشكفته لاله ات
از اولين شهيد علي از سلاله ات
اصلا بگو تو از فدك و از قباله ات
از نابرادران پيمبر چه ديده اي؟
كين گونه از حسين و حسن دل بريده اي!
از بازگشت عصر جهالت به ما بگو
از اتحاد جهل و قساوت به ما بگو
از غاصبان حق خلافت به ما بگو
از چرخ دنده هاي لجاجت به ما بگو
از موسم سكوت جماعت به ما بگو
از آيه هاي اجر رسالت به ما بگو
حتي اگر سفارش ختم رسل نبود
اين گردباد در رمق برگ گل نبود!
اصلا بيا و از دل زينب بگو سخن
از بغض مانده در وسط سينه حسن
از رازهاي مخفي در قلب خویشتن
از دست دوز آخَرَت آن كهنه پيرهن
اين كه چرا کم است در این بقچه يك كفن
از آن شهيد تشنه لب پاره پاره تن
در قتلگاه موي سپيدت خضاب شد
بي سرپناه عترت ختمي مآب شد
🔸شاعر:
#رضا_جوان_بخت
____
حضرت زهرا علیها السلام فرمودند:
همیشه در خدمت مادر و پای بند او باش ، چون بهشت زیر پای مادران است و نتیجه آن نعمت های بهشتی خواهد بود
منبع: کنزل العمّال ، جلد ۱۶ ، ص ۴۶۲
#امام_زمان_علیه السلام
چه کرده ایم که آن آشنا نمی آید
پیامی از سر کویش به ما نمی آید
چه کرده ایم، گره خورده کارمان اینقدر
چه کرده ایم که مشکل گشا نمی آید
چه کرده ایم که خورشید را نمی بینیم
چه کرده ایم که آن رهنما نمی آید
چه کرده ایم که اینگونه مبتلا شده ایم
چه کرده ایم که دیگر دوا نمی آید
چه قدر ندبه این الحسین را خواندیم
چه کرده ایم جواب دعا نمی آید
چه کرده ایم که بر ما بهشت گشته حرام
نسیمی از طرف کربلا نمی آید
به دست بسته حیدر قسم، نمی دانم
جواب ناله زهرا چرا نمی آید؟
#وحید محمدی
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
مرا از لحظه ی پیدایش عالم دعا کردی
همیشه هر کجا نام تو را بردم دعا کردی
هزاران سال طی شد تا خدا بخشید آدم را
یقینا لحظه ی بخشایش آدم دعا کردی
مسیح و حضرت موسی و ابراهیم مدیونت
برای هاجر و اسیه و مریم دعا کردی
جهان را می توانستی به نفرینی بسوزانی
ولی در پاسخ بی مهری عالم دعا کردی
تو معنا کرده ای الجار ثم الدار را وقتی
که آن همسایه های بی وفا را هم دعا کردی
مسلم شد برای اهل خانه رفتنی هستی
از آنجا که برای رفتنت ، هردم دعا کردی
🔸شاعر:
#سیده_فرشته_حسینی
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
هر شب برای گریه هایت ، گریه کردم
ناله به ناله پا به پایت گریه کردم
هر دفعه این نه سال را که یادم آمد
از ابتدا تا انتهایت گریه کردم
تسکین طفلانت اگر چه کار من بود
با بچه هایت هم برایت گریه کردم
ای مستجاب الدعوه ای که رفته از دست
با آرزویت با دعایت گریه گردم
در مجلس ختمِ خودم آندم نشستم
هر کوچه ای که در عزایت گریه کردم
ای که به پشت درصدایت در نیامد
هر بار پشت در به جایت گریه کردم
تو پیرهن میدوختی و در کنارت
با روضه های کربلایت گریه کردم
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
بر شانه میآورد تا بانو نیافتد
آرام تا این شمع از سوسو نیافتد
پروانه بود و دورِ مادر چرخ میزد
حتی نگاهی بر جلالِ او نیافتد
تا دید میآید حرامی سویشان گفت
ای کاش راهِ نانجیب این سو نیافتد
خیلی حواسِ مجتبیٰ جمع است اینجا
زخمی دگر این دفعه بر بازو نیافتد
وقتی که زد سیلی تقلا کرد طفلی
یعنی اگر اُفتاد هم با رو نیافتد
پهلویِ او تازه شکسته بود اُفتاد
اما نشد بر خاک از پهلو نیافتد
ای کاش دیوارِ گذر احساس هم داشت
ای کاش جایِ سنگ بر اَبرو نیافتد
یکروز در گودال هم میگفت مادر
زینب بیا از رویِ زین با رو نیافتد
قاتل رسید و مادرش فریاد میکرد
ای کاش بر این سینه با زانو نیافتد
ای کاش آبی رویِ این لبها بریزد
یا اینکه دستش بر سرِ گیسو نیافتد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
امنیت و اقتدار فراتر از مرزهاست...
#سرداردلها
#اقتدار_امنیت
💐شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
زهرا زهرا! شوق پریدنه، تو قلب تو ولی
پلکی بزن نگاهی کن، به غربت علی
زهرا زهرا، یا بنتَ خیرِ الاَنبیاء
کَلِّمینی، بِنتُ النبیِ المصطفی
بی جوابه، این نالههای من چرا؟
أنَا ابنُ عَمِّکِ علی، چشماتو باز کن که بازم
گریه کنم از غربتت، گریه کنی از غربتم
دار و ندارم،باغ و بهارم
بمان کنارم...
زهرا زهرا! امشب چه غصه ای، تو دل زینبه
گمونم خونده از نگات، که آخرین شبه
یا میمیرم، از نفسای آخرت
یا میکُشه، منو نگاه دخترت
ببین چطور، پر میزنه دور و برت
ببین که با بغض و سکوت، نگاه زینب چی میگه
کاشکی میشد که پیشمون، می موندی یک کمِ دیگه
هستی حیدر...
مادرِ خوبم...
مادر مادر!چادر نمازمو، سر میکنم برات
شاید دوباره ببینم، لبخندو رو لبات
یادش به خیر، وقتی چادر کردی سرم
گفتی چقد، چادر میاد به دخترم
لبخندت رو، از خاطرم نمیبرم
گفتی حجاب حکم خداست
هنوز تو گوشمه صدات
وقتی که یادم میدادی، آیه قل لِلمؤمنات
مادرِ خوبم...