خیلی بده یه گریه کنِ امام حسین(ع)
به بهانه روضه و هیئت و عزاداری
از #درس و #دانشگاه غافل بشه!!
داداشجان، فردا تو
سکان مدیریت این کشور رو
باید دست بگیری، نه یه از خدا بی خبر !!
#دهه_هشتادیا
.
...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها و اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم
تاوان بگیر از ما ولی در این زمان نه
ما را به ماهت میهمان کن، امتحان نه
*من بدونِ اين روضه ها مي ميرم، من گريه نكنم جون ميدم، هر كار ميخواي با ما بكني بكن، هيئت رو از ما نگير، روضه رو از ما نگير حسين جان....*
با هرچه میخواهی بزن اما عزیزم
با دوری از روضه و گریه کنان نه
جانِ جوانت رحم کن بر این جوانان
بسپار ما را دستِ اکبر، این و آن نه
هر چهار فصل سال ما ابرِ بهاریم
اندازه ما گریه کرده آسمان، نه
سر قفلیِ چشمِ مرا دستِ تو دادند
سرمایهای جز اشک دارد این دکان، نه
صدبار حاجات خودم را عرضه کردم
یکبار هم نشنیدم از این آستان، نه
از من کماکان التماس مرقد تو
از تو جواب التماسم همچنان، نه
جانِ من است این روضه ها، پایِ بساطت
دنبالِ جانم آمدم، دنبالِ نان، نه
مثل حبیب و جُون و عابس، پای عشقت
ای کاش با جانم بمانم با زبان، نه
هرکس که آمد قتلگاهت زود برگشت
شمر و سنان رفتند اما ساربان، نه
جوری تو را میزد که آخر خواهرت گفت:
با خیزران بر ما بزن بر آن دهان، نه
بعدِ از تو زینب پیر شد، از بس رُبابت
با گریه میگفت آب و نان نه سایبان، نه
*قرارِ شبِ اولي، دَرِ خونه ي مادر بريم، اذن از مادر بگيريم، بذار يه پلي بزنم برگرديم مدينه، يه چند روز ديگه، وقتي اومدن خيمه هارو آتيش بزنن، يه كسي گفت: زيرِ اين خيمه زينبِ.... اين بي حيايي كه صدجا حيا نكرد نمي دونم اون لحظه چي شد برگشت، اما مدينه، هر چي گفتن فاطمه تويِ اين خونه است، گفت: خونه رو با اهلش آتيش ميزنم...*
کفنم را ببر ولی طفلِ
بی کفن را بیاور ای فضه
از میان امانتی هایم
پیرُهن را بیاور ای فضه
روز آخر کنارِ بستر خود
میزنم بوسه نور عینم را
با همین بازویِ ورم کرده
بغلش میکنم حُسینم را
گفتم امروز نان درست کنم
آمدم خسته، باز پایِ تنور
ناگهان تا تنور روشن شد
یادم افتاد روضه های تنور
یادم افتاد خانه ي خولی
حق بده سینه امکباب شود
خانه ي او کجا حسین کجا
کاشکی خانه اش خراب شود
#شاعر محمدجواد پرچمی
*نيمه شب اميرالمؤمنين بچه هارو خوابوند، آب بالا سَرِ حسينش گذاشت، آروم اومد دَر رو باز كنه بيرون بياد، حسن بيدار شد، حسين هم بيدار شد، بابا جان! مارو هم سَرِ قبرِ مادرمون ببر، بچه ها راه افتادن، اميرالمؤمنين بچه ها رو بلند كرد، آهسته بياييد، زينب بيدار نشه، اين بچه ها مظهرِ ادب هستن، پشتِ سَرِ بابا دارن راه ميان، قدم از بابا جلوتر نميذارن، تا رسيدن كنارِ قبر مادر، دويدن خودشون رو انداختن رو خاك، مادر! جوابم رو بده، دارم دق ميكنم، اميرالمؤمنين هم داره گريه ميكنه، اين دو بيت زبانحال حسينِ، بخونم و عرضم تمام..گفت:*
سلامِ من به تو اي مظهرِ شكيبايي
درودِ من به تو اي غم گُسارِ تنهايي
شبانه بر سَرِ قبرت آمدم مادر
تو هم به خانه ي خولي به ديدنم آيي
*زن خولي ميگه اومدم روپوشِ تنور رو كنار زدم، خدايا! تنور روشن نبود اين نور از كجاست، ديدم يه سَرِ بريده تويِ تنورِ....خدا! اين سر مالِ كيه؟ يه وقت شنيدم صدايِ خانمي كم جوهر مياد، " بُنَیَّ قَتَلوک وَ ِمنَ الماءِ مَنَعوک"...ناله ات برسه كربلا...حسين....*
.
جامعهای که
#نهی_از_منکر را فراموش کند،
به سرنوشت #کوفیان دچار میشود!
همانهایی که
#نهی_از_منکر حسین را
نشنیدند و #ولی_امر شان را
به خاک و خون کشیدند...
.
#سینه_زنی و توسل به سفیرِ دشتِ کربلا حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه
نوکرا پرچم می زنن
از تو فقط دم می زنن
این شبا قید همه رو
برا محرم می زنن ..
مادرا از غم میمیرن
دخترا هم یاد میگیرن
باز پسرا با پدرا
به مجلسِ روضه میرن
باز دل نوکرا خونه
مشکی پوشیده هر خونه
مادر مظلومی داره
روضهی گودال می خونه
روضه بخون .. روضه بخون
روضه بخون از قمرت
از پاره های جگرت
مسلمُ این جور می زدن
وای به حالِ پسرت
غریبِ مادر .. غریبِ مادر ..
بخون که مسلم همونه
که زار و بی یار می مونه
روضه مسلم روضهی
غربت اربابمونه
کوفیا عهدُ میشکونن
رو حرفشون نمی مونن
مسلمُ تنها و غریب
تو کوچه ها می گردونن
توی کمین نشستنُ
دندونشُ شکستنُ
این کوفیا خوب بلدن
دستایِ مظلوم بستنُ
روضه بخون .. روضه بخون ..
روضه بخون از کربلا
بگو حسین کوفه نیا
کوفه نیا که این مسیر
می رسه به شامِ بلا ..
غریبِ مادر .. غریبِ مادر ..
خوندم از این رسمِ جنون
پیکرِ مسلم غرقِ خون
بالای دروازهی شهر
دلش برا تو نگرون
دل نگرونِ سرته
فکر تو و دخترته
کوفیُ بی حیا دیده
دلواپسِ خواهرته
میگه ببار ای بادِ خزون
سلام به آقام برسون
بگو که زینبُ نیار
روضه رو از چشام بخون
روضه بخون .. روضه بخون ..
روضه بخون از لبِ آب
روضهی آب واسه رباب
روضه بخون که جون بدیم
از غمِ مجلسِ شراب
غریبِ مادر .. غریبِ مادر ..
.
آقای بچه هیئتی!!!
تو رو با اسم امام حسین(ع) میشناسن،
زشتِ سیگار گوشه لبت جلو درِ هیئتی ..
مردم رفتارتُ پایِ مکتبت مینویسن ..
#آداب_نوکری
#سینه_زنی و زمزمه تقدیم به سفیرِ دشتِ کربلا حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه
کوفه پُر از نامردُ
به کی بگم این دردُ
تو هم این حسُ داری
دل نگرانیم هر دو
برگردُ .. فکری واسه خیمهت کن
برگردُ .. خیالمُ راحت کن
برگردُ .. دوری از این غربت کن
برگردُ برو ..
میکشن اینا با لبِ تشنه تورو
برگردُ برو ..
میزنن تازیونه گلایِ تو رو
دلمُ غم خون کردُ
میکشم آه سردُ
برا گلایِ یاست
دلنگرانیم هر دو
برگردُ .. نیا که هستیت میره
برگردُ .. نیا دلا میگیره
برگردُ .. نیا رُباب میمیره
برگردُ برو ..
میکشن با سه شعبه ناز اصغرتو رو
پاییز خشک و سردُ
یه غریبه شبگردُ
برا غمای زینب
دلنگرانیم هر دو
برگردُ .. حرمت رو برگردون
برگردُ .. نبینمت سرگردون
برگردُ .. کوفه نمیخاد مهمون
برگردُ برو ..
میکشن علی اکبر ماه تو رو
برگردُ برو ..
میکشن اینا با لب تشنه تو رو
اگه بیای ..
رحم نمیکنن به طفل رباب
میزنن رقیه تُ میون خواب،کوفه نیا
اگه بیای ..
دخترت اسیر سلسله میشه
تو بیابونا پاهاش پر آبله میشه،کوفه نیا
.
آقای بچه هیئتی!!!
تو رو با اسم امام حسین(ع) میشناسن،
زشتِ سیگار گوشه لبت جلو درِ هیئتی ..
مردم رفتارتُ پایِ مکتبت مینویسن ..
#آداب_نوکری
به قولِ آقای قرائتی
پشتِ کسی نماز بخوان
که زن و بچهش بهش اقتدا کنن ..
میکروفن
دستِ هر کسی ندیم
#قائل ابتدا باید #عامل باشه
تا نفوذ کلام در دلِ #سامع ایجاد بشه ..
#تهذیب_نفس
#آداب_نوکری