نوحه امام کاظم علیه السلام
سبک: #یافاطمه_من_عقده_دل_وانکردم
درکنج زندان بلا جان می سپارم
در بی کسی وغربتم یاری ندارم
گویم به آه و با چشم پر خون
خَلِّصنی یا رَب مِن سِجنِ هارون
خَلِّصنی یا رب
چون مادرم چشم انتظار پیک مرگم
یاسم ولی از جور وکین بشکسته برگم
گرید به حالم چشمان گردون
خلصنی یارب من سجن هارون
خَلِّصنی یا رب
از ضرب تازیانه ها بشکسته بالم
معصومه جان یک دم نظر بنما به حالم
بشنو ز بابا با قلب محزون
خلصنی یارب من سجن هارون
خَلِّصنی یا رب
عمرم در این زندان و آن زندان سرآید
چشم انتظارم تا رضایم از در آید
شد مرغ جانم از سینه بیرون
خلصنی یارب من سجن هارون
خَلِّصنی یا رب
شاعر: #مجید_رجبی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
.
شهادت_امام_کاظم_ع
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
یابن الزهرا
تو هفتمین نور خدا هستی
گلی ز گلشن ولا هستی
در این جهان امید ما هستی
امام کاظم باب حاجتی
امام کاظم کوه طاعتی
امام کاظم بین عالمین
معنای صبر و استقامتی
یا موسی بن جعفر آقامدد (۴)
یابن الزهرا
زینت شهر کاظمینی تو
به شیعیان نور دوعینی تو
از نسب پاک حسینی تو
مرقد تو بهشت شیعیان
قدر و مرتبه ات بوَد نهان
ای نور دیدگان مصطفی
بهر غربتت اشک ما روان
یا موسی بن جعفر آقا مدد(۴)
یابن الزهرا
ای که تویی چو جد خود مظلوم
بوده ای از حقوق خود محروم
توسط سِندی شدی مسموم
امام بی مثل و قرینه ای
دارای وقار و سکینه ای
در زندان سندی بی حیا
شهید زهر ظلم و کینه ای
یا موسی بن جعفر آقا مدد (۴)
یابن الزهرا
زین همه رنج و دردِ تو فریاد
تو بوده ای زندانی بغداد
شدی شهید ستم و بیداد
در کنج زندان در حال دعا
دستان تو بوده سوی خدا
ای نور قلب و دیده ی رضا
تو گشتی شهید جور و جفا
یا موسی بن جعفر آقا مدد(۴)
🖤🖤🖤🖤
سلام برسروران گرامی شهادت جانگداز باب الحوایج امام موسی ابن جعفر (ع) رابه محضر همه بزرگواران تسلیت عرض میکنم
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
درسبک(ای منیم نازنین نگاریم)
سسلیرم داده گل رضا جان/
سال منی یاده گل رضا جان/
جان دوداقه یتوب چیخور جان/
ملک بغداده گل رضاجان/
گوزلریمی اولنده گل باغلاگینان
من غریبم منه ئوزون آغلاگینان
رضا جانم رضا جانم
سند ملعون ایدوبدی مسموم/
قلبیمی ایلیوبدی مغموم/
گل مثالی بو محبس ایچره/
آتش ظلم وجوره سولدوم/
بیرقارنلیق مکاندا اوللام /
من شهیدغریب ومظلوم/
سسلیرم داده یوخ گله بیر نفریم/
زهریدن اود دوتوبدی یاندی جگریم,,,,,
من که بی کسلره مجیرم /
ملک دینه اگر امیرم/
بند ظلم وستمده اما /
اونبیرایلدور که دستگیرم/
بس که ظلم وجفا ایدوبلر/
قامتیم خم اولوبدی پیرم/
بیر قارانلیق مکاندا من جان
وریرم/
بیر کسیم یوخ غریب آدامسیز اولیرم,,,
اونبیرایلدی غریب مکاندا /
واردی زنجیر، قوللاریمدا/
هم ایاقیمده واردی کنده/
باغلیدور پیکریم سراپا/
ظلم زنجیریدن وجودیم/
قانیلن هی اولارمحنا/
گل اوغول جان وریبدی چوخ شاد اولورام/
بند زنجیریدن من آزاد اولورام,,,,
هی نفسلر دوشوب شماره
وار وجودیمده چوخلی یاره
گل آتاوی بو آخرین دم
چک بو زندانیدن کناره
اوز الیله بو غربت ایچره
غسل إله قوی منی مزاره
قلبیمون طاقتون بو محنتلر آلوب
گل اوغول گوزلریم منیم یولدا قالوب,
,,,,,,خوش نواز,,,,
🖤🖤🖤🖤🖤
.
#نوحه
#شهادت_امام_کاظم
#سبک_من_علی_مظلوم_خانه_نشینم
رفته از دار دنیا موسی بن جعفر
کاظمین امروز شده صحرای محشر
بزم عزایش گردیده هر جا برپا
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)
آنکه باشد بین همه بی قرینه
موسی بن جعفر شده شهید کینه
رضا زند بر سینه زین غم عظما
واویلا واویلا واویلا واویلا
هر شب سندی شاهک زد ظالمانه
بر پیکر پاک او با تازیانه
برمرگش دعا میکرد هر شب چون زهرا
واویلا واویلا واویلا واویلا
زهر سندی زد بر جان او شراره
زهر اثر کرد بر جانش ،اوبی قراره
غربت ائمه با او گشته معنا
واویلا واویلا واویلا واویلا
شرر زده زهر کین بر جسم و جانش
سوزانده این زهر تا مغز استخوانش
کاظمین از داغ او شد ماتم سرا
واویلا واویلا واویلا واویلا
آنکس که عالم بوده در پناه او
زندان هارون شده قتلگاه او
کا ظمین از داغ او گشته کربلا
واویلا واویلا واویلا واویلا
ای شیعه از غربت او بزن فریاد
جسم پاک او بر روی جسر بغداد
شیعیان از داغ او در شور و نوا
واویلا واویلا واویلا واویلا
جسم پاکش را بردند بیرون از زندان
تشییع جنازه شد بر دوش یاران
افتاده دل یاد شهید کربلا
واویلا واویلا واویلا واویلا
.
.
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_کاظم
توگلبن گلزار مصطفایی
تو هفتمین رهبر و مقتدایی
تو نور چشم اهل ولایی
از کار عالم گرهگشایی
باب الحوائج
موسی بن جعفر
از لطف تو مهمان تو شدم من
شرمنده ی احسان تو شدم من
غرق گناهم تویی پناهم
امشب ز رحمت نما نگاهم
باب الحوائج
موسی بن جعفر
بر درگهت آمده روسیاهی
مولا نمابر سائلت نگاهی
بر کل عالم مولا امیری
آمدهام تا دستم بگیری
باب الحوائج
موسی بن جعفر
امشب گدای شاه عالمینم
در آرزوی شهر کاظمینم
ما را ز رحمت حاجت روا کن
تو کاظمینت قسمت ما کن
باب الحوائج
موسی بن جعفر
امشب همه عالم عزا گرفته
از سوز داغ تو نوا گرفته
از سوز داغت ماتم به پا شد
در کاظمینت روز عزا شد
باب الحوائج
موسی بن جعفر
راحت شدی از رنج و درد و غم ها
روی دگر امشب به سوی زهرا
شیعه ز داغت در غم نشسته
در کاظمینت غم حجله بسته
باب الحوائج
موسی بن جعفر
ای مقتدا و ای امام امت
در کنج زندان دیده ای مصیبت
در حبس هارون ستم کشیدی
زخم زبان از عدوشنیدی
باب الحوائج
موسی بن جعفر
بر فاطمه تو اقتدا نمودی
بر مرگ خودمولا دعا نمودی
آقا رسیده جان تو بر لب
گفتی از این حبس خلصنی یارب
باب الحوائج
موسی بن جعفر
در گوشه ی زندان چه بی بهانه
میزد تو را سندی به تازیانه
با اشک و ناله ای گل پرپر
افتاده بودی به یاد مادر
باب الحوائج
موسی بن جعفر
زهر ستم شرر زده به جانت
سوزانده است تا مغز استخوانت
تو داده ای جان در کنج زندان
رضا زداغت گردیده گریان
باب الحوائج
موسی بن جعفر
از این همه ظلم و ستم دلت خون
گشتی شهید از ظلم و جور هارون
از حبس بیداد گشتی تو آزاد
جسم تو مانده بر جسر بغداد
باب الحوائج
موسی بن جعفر
پیکر تو بر روی دوش یاران
جسم حسین زیر سم ستوران
شد پیکر تو تشییع جنازه
شد داغ جدت دوباره تازه
باب الحوائج
موسی بن جعفر
تشییع جنازه گشته پیکر تو
برنی ندیده دخترت سر تو
بر زخم زینب دشمن نمک زد
رقیه را از کینه کتک زد
باب الحوائج
موسی بن جعفر
.
#نوحه_شهادت ..امام_کاظم #علیه_السلام
#سبک:
انقلابی_ترین_مردجهان_است_آیت_الله_خمینی
کاظمین در عزا نشسته امشب
قلب شیعه ز غم شکسته امشب
کرده ظلم و کینه هارون ستمگر
شدشهید زهر کین موسی بن جعفر
وامصیبت وامصیبت وامصیبت(۲)
کنج زندان غم در تاب و در تب
ذکر لبهای او خلصنی یا رب
زدشرر بر جسم و جانش زهر کینه
کشته گشته آن امام بی قرینه
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
سندی شاهک از راه شرارت
برگل فاطمه کرده اهانت
خون دل گردیده قوت و هم غذایش
مرگ خودهر لحظه می خواست از خدایش
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
زدشرر زهر کین بر جسم و جانش
کرد اثر از ستم تا استخوانش
آنکه میبود کل عالم در پناهش
شیعیان شد کنج زندان قتلگاهش
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
زین غم وزین مصیبت شیعه فریاد
جسم پاکش سه روز بر جسر بغداد
شیعیان تشییع او در کاظمین شد
پاره پاره جسم جد او حسین شد
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
بوده تابوت او بر دوش یاران
پیکر پاک او شد لاله باران
در کنار جسم پاک و اطهراو
تازیانه کس نزد بر دختر او
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
.
#واحد_سنگین #شهادت_امام_کاظم
🏴بند اول
اسیر زندونم و از زمونه سیرم
قعر سیه چال بلا به غم اسیرم
برده توون من رو سنگینیه زنجیر
خسته شدم دیگه از این فضای دلگیر
شبیه مادرم شدم پیر و زمینگیر
زخم زبون سندی،دلیل پیریه من
دیگه دلیل ندارم،برای این شکستن
به ضربه تازیونه،امونم و بریده
حالا به زهر کینه،جونم به لب رسیده
خلصنی یا الهی
ذکر شبانه روزم
دارم شبیه شمعی
آب میشم و میسوزم
غریب آقام واویلا...
🏴بند دوم
قامت من خمیده و گرفته حالم
شبیه مرغ بی پرم شکسته بالم
نشسته تو گلوی من یه بغض سنگین
ناسزا میشنوم من از سِندیه بی دین
واسه همینه میکشم دندون به آستین
بهم میخنده سِندی،میشکنه حرمتم رو
با نیش و با کنایش،می بره طاقتم رو
میزنه بی هوا هِی،سیلی به صورت من
بسکه زده به پهلوم،خمیده قامت من
خلصنی یا الهی
ذکر شبانه روزم
دارم شبیه شمعی
آب میشم و میسوزم
غریب آقام واویلا...
🏴بندسوم
شکسته شد بال وپرم شدم به زنجیر
شکنجه شدروح وتنم زدست تقدیر
توون نداره دست وپام
خَلّصنی یارب
زمزمه ی روی لبام
خَلّصنی یارب
اشک میباره ازچشام
خَلّصنی یارب
ازظلم وجورِسِندی ، میسوزه جگره من
خسته شدم زمِحنت، شدم اسیره غربت
خبرنداری ازمن ، معصومه خواهره من
دیگه دارم میمیرم، به زنجیره مَشِقَت
خلصنی یالهی
ذکرشبانه روزم
دارم شبیه شمعی
آب میشم و میسوزم
غریب اقام واویلا....
**