eitaa logo
ذاکرین آل الله
274 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 لاله ی گلشن هل اتایی تو به درد دو عالم دوایی کنج زندان به دستان بسته گره از کار خلقت گشایی باب المراد مایی آرامش دلهایی تو یوسف زهرایی یا سیدی یا مظلوم ◾️ (ع) تسلیت باد. https://eitaa.com/Arbabhosyn
4_5819039816829897645.mp3
1.32M
. بند اول: گوشه ی زندان/ تنهای تنها/ غریبم و یاری ندارم نه دخترم هست/ نه پسری که/ سر روی پای اون بزارم یه کاری کرده زنجیر * رمق نمونده توو پام انقد منو زدن که * شکسته استخونام هر شب - بارون غم - از چشمای - دیوار و در - می باره هر وقت - که اسم ما-در منو - روی زبون - میاره بند دوم: شبیه یوسف/ قعر یه چاهم/ پر از غمه دل صبورم آروم نمی شن/ این نانجیبا/ تا نکنن زنده به گورم برای گریه کردن * دلم پُر از بهانه ست افطار هر شب من * سیلی و تازیانه ست روزم - تیره شده - فرقی ندا-ره واسه من - روز و شب زیرِ - لگد فقط - با گریه فر-یاد می زنم - یا زینب ۲
4_5819039816829897644.mp3
930.8K
. منکه عزیزه حیدر و   به زهرا نور عینم پناه عالمینمو   غریــــب کاظـمیـــنم خیلی دلم گرفته لحظه آخر من ای کاش بود کنارم معصومه دختر من واویلا واویلا... هم ساق پای منو هم   حرمتمو شکوندن یه عمر از این زندان به اون   زندان منو کشوندن با درد و غم گذشته هر روز و هر شب من شد مستجاب دعای خلصنی یا رب من واویلا.. سلسله در گردن من  راه نفس رو بسته شبیه زین العابدین  بال و پرم شکسته ولی خدا رو شکر که اینجا برابر من نمیزنه نامحرم سیلی به دختر من واویلا... پای سر جدم حسین    کوفه و شام بلا عمه‌ی بی پناهمو   زدن نامحرما همه به زینب زدن چقدر ظالمانه یکی با کعبِ نی و یکی با تازیانه وای حسین...
4_5819039816829897643.mp3
1.09M
. در گوشه زندان غریبانه مردم چون مادرم فاطمه من سیلی خوردم واویلا واویلا     واویلا واویلا .... بیا رضا جان که بابای تو جان داد نفس نفس می زد و از نفس افتاد ..... تا لحظه آخر ترا صدا می زد با دست و پای بسته دست و پا می زد ..... بر غربتم می گرید کند و زنجیرم با جگر آتش گرفته می میرم .... نمیدانم که گناه من چه بوده ست مانند زهرا سراپایم کبوده ست ..... ای ماه من از آهم خیزد شراره تابوت من باشد از یک تخته پاره ...... ای پسرم بابایت را تماشا کن روی مرا جانب کرببلا کن ...... ماندم اگر در قفس هر روز و هر شب اما نماندم به زیر سم مرکب .
4_6010124303398342975.mp3
1.44M
. اگه به تنگ اومده روزگارت ، صدا بزن یا باب الحوائج هر جا میفته گرهی به کارت ، صدا بزن یا باب الحوائج آقا رو قسم بده به حق ، دردونه ش به رضا و اشک دونه دونه ش دست خالی نمیری از خونه ش بیاید امشب کنار بزاریم همه حاجتارو باهم دیگه یکی کنیم دلارو بخواهیم از حق فرج آقارو بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین یکی نبود بگه به این یهودی ، آقای ما رمق به تن نداره اونکه گرفتار تو کند و زنجیر ، ای بی حیا دیگه زدن نداره گفته تاریخ ولی من میخونم ، سربسته انقدر میزد تا میشد خسته روی صورتش یه جای دسته بسوز ای دل اشک فلک شده روونه ای وای شد بدنش پر از نشونه ای وای رو تازیانه رد خونه ای وای بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین چند ساله که دخترش و ندیده ، خیلی دلش گرفته کنج زندان بین مناجات و دعا و گریه ش ،گاهی میگه کجایی ای رضا جان اومد از مدینه آقازاده ش ، تا بغداد یه موقع رسید که دیگه جون داد از سیاچال بلا شد آزاد بمیرم من امام رضا از غم داره میمیره معصومه نیست براش عزا بگیره هنوز تنش میون کند اسیره بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین
. ۵۴ یا موسی جعفر تو گل باغ ولایی هفتم گل دین از نسب شیر خدایی تو باب حوائج،تو حبل المتینی چون جد غریبت،تو حامی دینی یا موسی جعفر۲ بر تو ز کرم ذات خدا داده موالی در گوشه ی زندان بلا غرق ملالی در گوشه ی زندان،با دیده ی گریان مشغول عبادت،در خدمت یزدان یا موسی جعفر۲ خون شد دل تو از ستم دشمن قرآن مرگت ز خدا خواسته ای با دل سوزان زد شرر به جانت،زهر ستم و کین خون شد جگر تو،ای فدایی دین یا موسی جعفر۲ شیعه بزند زین همه غم های تو فریاد مانده است سه روز پیکر تو بر پل بغداد ای نور ولایت،غربتت عیان شد قامت گل تو،در غمت کمان شد یا موسی جعفر۲ از زهر ستم موسی جعفر شدی خاموش با دست رضا گشته ای مولی تو کفن پوش داغ گل زهرا،شد دوباره تازه گشته پیکر تو،تشییع جنازه یا موسی جعفر۲
. حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به آیات خدا زنجیر بستند به دستان دعا زنجیر بستند چرا تابوت او سنگین نباشد پر پروانه را زنجیر بستند .......... . پرواز دل است و صحن روح افزایش دارد چه صفایی حرم زیبایش بغداد چگونه یاد مشهد نکنیم با دیدن گنبد و کبوترهایش .......... . اگر چه بسته در زنجیر دستم به یاد مادرم در خود شکستم در و دیوارِ زندانم گواه است که گریانِ در و دیوار هستم ......... . دل او از سقیفه شعله ور شد دو دست بسته اش ارث از پدر شد تنش بر تخته ی در روضه می‌خواند که او هم کشته ی دیوار و در شد ✍ .
. سوره ی نور است در کنج زندان بسته در زنجیر شد دست قرآن باب الحوائج موسی ابن جعفر سجاده ی او از خاک نمناک در ظلمت محبوس شد ماه افلاک باب الحوائج.......... به ملاقاتش چه ظالمانه دشمن می آمد با تازیانه ............ نوحه خوان گشته زهرای اطهر زینت عرش است بر تخته ی در ............. یوسف زهرا افتاده در چاه حضرت رضا آجرک الله علیه السلام ✍ 👇
‍ . 🎼 اهل‌عالم به‌هوش،دل در تلاطم شده‌ست موسمِ ماتمِ ، امام هفتم شده ست... رَختِ مشکی تنِ، ملیکه‌ی قم شده‌ست تسلیت یا رضا ناله کن زین عزا آه و واویلا(۴) فاطمه در جنان، محزون و نالان بُوَد در غمِ كاظمش، هر ديده گریان بُوَد شيعه در اين عزا، ديگر پریشان بُوَد آسمان غم ببار شد رضا سوگوار آه و واویلا(۴) کُنج زندان شده، قلبش پُر از تاب و تب قوتِ او سیلی است، بِجای نان و رطب او به قعر سجون ، جانش رسیده به لب پور جعفر ببین در اسارت حزین آه و واویلا(۴) سندی نانجیب، او را مرتب زَنَد سیلی از روی کین،هرروز و هرشب زَنَد بر تنش تازیانه یادِ زینب زَنَد گوید او ناسزا بر ولیِ خدا آه و واویلا(۴) شیعه در هر مُصیبت یادِ کرببلاست بی‌قرار حسین،آن کشته‌ی سر جداست با غمِ حضرتِ، خون خدا آشناست همه جا کربلاست همه جا نینواست حسینِ مظلوم(۴) .
‍ . 🎼 اهل‌عالم به‌هوش،دل در تلاطم شده‌ست موسمِ ماتمِ ، امام هفتم شده ست... رَختِ مشکی تنِ، ملیکه‌ی قم شده‌ست تسلیت یا رضا ناله کن زین عزا آه و واویلا(۴) فاطمه در جنان، محزون و نالان بُوَد در غمِ كاظمش، هر ديده گریان بُوَد شيعه در اين عزا، ديگر پریشان بُوَد آسمان غم ببار شد رضا سوگوار آه و واویلا(۴) کُنج زندان شده، قلبش پُر از تاب و تب قوتِ او سیلی است، بِجای نان و رطب او به قعر سجون ، جانش رسیده به لب پور جعفر ببین در اسارت حزین آه و واویلا(۴) سندی نانجیب، او را مرتب زَنَد سیلی از روی کین،هرروز و هرشب زَنَد بر تنش تازیانه یادِ زینب زَنَد گوید او ناسزا بر ولیِ خدا آه و واویلا(۴) شیعه در هر مُصیبت یادِ کرببلاست بی‌قرار حسین،آن کشته‌ی سر جداست با غمِ حضرتِ، خون خدا آشناست همه جا کربلاست همه جا نینواست حسینِ مظلوم(۴)
. رفته از دار دنیا موسی بن جعفر کاظمین امروز شده صحرای محشر بزم عزایش گردیده هر جا برپا واویلا واویلا واویلا واویلا(۲) آنکه باشد بین همه بی قرینه موسی بن جعفر شده شهید کینه رضا زند بر سینه زین غم عظما واویلا واویلا واویلا واویلا هر شب سندی شاهک زد ظالمانه بر پیکر پاک او با تازیانه برمرگش دعا میکرد هر شب چون زهرا واویلا واویلا واویلا واویلا زهر سندی زد بر جان او شراره زهر اثر کرد بر جانش ،اوبی قراره غربت ائمه با او گشته معنا واویلا واویلا واویلا واویلا شرر زده زهر کین بر جسم و جانش سوزانده این زهر تا مغز استخوانش کاظمین از داغ او شد ماتم سرا واویلا واویلا واویلا واویلا آنکس که عالم بوده در پناه او زندان هارون شده قتلگاه او کا ظمین از داغ او گشته کربلا واویلا واویلا واویلا واویلا ای شیعه از غربت او بزن فریاد جسم پاک او بر روی جسر بغداد شیعیان از داغ او در شور و نوا واویلا واویلا واویلا واویلا جسم پاکش را بردند بیرون از زندان تشییع جنازه شد بر دوش یاران افتاده دل یاد شهید کربلا واویلا واویلا واویلا واویلا .
. توگلبن گلزار مصطفایی تو هفتمین رهبر و مقتدایی تو نور چشم اهل ولایی از کار عالم گره‌گشایی باب الحوائج موسی بن جعفر از لطف تو مهمان تو شدم من شرمنده ی احسان تو شدم من غرق گناهم تویی پناهم امشب ز رحمت نما نگاهم باب الحوائج موسی بن جعفر بر درگهت آمده روسیاهی مولا نمابر سائلت نگاهی بر کل عالم مولا امیری آمده‌ام تا دستم بگیری باب الحوائج موسی بن جعفر امشب گدای شاه عالمینم در آرزوی شهر کاظمینم ما را ز رحمت حاجت روا کن تو کاظمینت قسمت ما کن باب الحوائج موسی بن جعفر امشب همه عالم عزا گرفته از سوز داغ تو نوا گرفته از سوز داغت ماتم به پا شد در کاظمینت روز عزا شد باب الحوائج موسی بن جعفر راحت شدی از رنج و درد و غم ها روی دگر امشب به سوی زهرا شیعه ز داغت در غم نشسته در کاظمینت غم حجله بسته باب الحوائج موسی بن جعفر ای مقتدا و ای امام امت در کنج زندان دیده ای مصیبت در حبس هارون ستم کشیدی زخم زبان از عدوشنیدی باب الحوائج موسی بن جعفر بر فاطمه تو اقتدا نمودی بر مرگ خودمولا دعا نمودی آقا رسیده جان تو بر لب گفتی از این حبس خلصنی یارب باب الحوائج موسی بن جعفر در گوشه ی زندان چه بی بهانه میزد تو را سندی به تازیانه با اشک و ناله ای گل پرپر افتاده بودی به یاد مادر باب الحوائج موسی بن جعفر زهر ستم شرر زده به جانت سوزانده است تا مغز استخوانت تو داده ای جان در کنج زندان رضا زداغت گردیده گریان باب الحوائج موسی بن جعفر از این همه ظلم و ستم دلت خون گشتی شهید از ظلم و جور هارون از حبس بیداد گشتی تو آزاد جسم تو مانده بر جسر بغداد باب الحوائج موسی بن جعفر پیکر تو بر روی دوش یاران جسم حسین زیر سم ستوران شد پیکر تو تشییع جنازه شد داغ جدت دوباره تازه باب الحوائج موسی بن جعفر تشییع جنازه گشته پیکر تو برنی ندیده دخترت سر تو بر زخم زینب دشمن نمک زد رقیه را از کینه کتک زد باب الحوائج موسی بن جعفر
🏴بند اول اسیر زندونم و از زمونه سیرم قعر سیه چال بلا به غم اسیرم برده توون من رو سنگینیه زنجیر خسته شدم دیگه از این فضای دلگیر شبیه مادرم شدم پیر و زمینگیر زخم زبون سندی،دلیل پیریه من دیگه دلیل ندارم،برای این شکستن به ضربه تازیونه،امونم و بریده حالا به زهر کینه،جونم به لب رسیده خلصنی یا الهی ذکر شبانه روزم دارم شبیه شمعی آب میشم و میسوزم غریب آقام واویلا... 🏴بند دوم قامت من خمیده و گرفته حالم شبیه مرغ بی پرم شکسته بالم نشسته تو گلوی من یه بغض سنگین ناسزا میشنوم من از سِندیه بی دین واسه همینه میکشم دندون به آستین بهم میخنده سِندی،میشکنه حرمتم رو با نیش و با کنایش،می بره طاقتم رو میزنه بی هوا هِی،سیلی به صورت من بسکه زده به پهلوم،خمیده قامت من خلصنی یا الهی ذکر شبانه روزم دارم شبیه شمعی آب میشم و میسوزم غریب آقام واویلا... 🏴بندسوم شکسته شد بال وپرم شدم به زنجیر شکنجه شدروح وتنم زدست تقدیر توون نداره دست وپام خَلّصنی یارب زمزمه ی روی لبام خَلّصنی یارب اشک میباره ازچشام خَلّصنی یارب ازظلم وجورِسِندی ، میسوزه جگره من خسته شدم زمِحنت، شدم اسیره غربت خبرنداری ازمن ، معصومه خواهره من دیگه دارم میمیرم، به زنجیره مَشِقَت خلصنی یالهی ذکرشبانه روزم دارم شبیه شمعی آب میشم و میسوزم غریب اقام واویلا.... **
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می خوام یه کم روضه بخونم برات می خوام بگم چیکار کردن باهات رد زنجیر موند آقا روی پاهات کنج زندانی چه بلایی سرت آوردن خیلی تورو آزردن کفن برات آوردن و غصه برات خوردن با احترام بردن روی تنت نعلای تازه که نرفت آقا ای آه و واویلا ناموس تو نرفت میون گله ی گرگا ای آه و واویلا آقا غریبی اما به یاد شه بی حبیبی آقا غریبی اما همش یاد شیب الخضیبی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه خواهری روضه میخونه برات میخواد بگه از خشکی لبات بگه چیکار کردن با بچه هات خوش غیرتم بردن ماها رو میون اغیار آره بی علمدار هم صحبتم با خولی و شمر و سنان ناچار ای وای از اون بازار این دخترا با کتکِ زجر میشدن بیدار دادن مارو آزار چقد میبارید سنگ داداش از رو در و دیوار از مردم و انظار کوتاه نیومد،گفتم با ما راه بیا راه نیومد کوتاه نیومد،می گفت رقیه که بابا نیومد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روی لبات جای چیه خیرزان؟ انگشترت هست تو دست ساربان؟ سرت برای نیزه دار سایه بان من اومدم بالا سرت ای وای دیگه دیره شمر موتو میگیره یکی جلوی خولی نامرد و بگیره ای وای دیگه دیره پایین قتلگاه اخه شمر چقد آب میخورد خولی شراب میخورد از پیرمردا سنگ واسه کسب ثواب می خورد خولی شراب می خورد کار دعا نیست،این شمر از اینجا که بیرون بیا نیست کار دعا نیست،خولی هنوز ول کن ماجرا نیست ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ 👇
4_5823452917201374420.mp3
23.08M
🎶 🎧 میخوام یکم روضه بخونم برات 🎤 📆 جمعه ۶ اسفند ماه ۱۴۰۰ - ایام شهادت امام موسی کاظم(س)
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می خوام یه کم روضه بخونم برات می خوام بگم چیکار کردن باهات رد زنجیر موند آقا روی پاهات کنج زندانی چه بلایی سرت آوردن خیلی تورو آزردن کفن برات آوردن و غصه برات خوردن با احترام بردن روی تنت نعلای تازه که نرفت آقا ای آه و واویلا ناموس تو نرفت میون گله ی گرگا ای آه و واویلا آقا غریبی اما به یاد شه بی حبیبی آقا غریبی اما همش یاد شیب الخضیبی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه خواهری روضه میخونه برات میخواد بگه از خشکی لبات بگه چیکار کردن با بچه هات خوش غیرتم بردن ماها رو میون اغیار آره بی علمدار هم صحبتم با خولی و شمر و سنان ناچار ای وای از اون بازار این دخترا با کتکِ زجر میشدن بیدار دادن مارو آزار چقد میبارید سنگ داداش از رو در و دیوار از مردم و انظار کوتاه نیومد،گفتم با ما راه بیا راه نیومد کوتاه نیومد،می گفت رقیه که بابا نیومد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روی لبات جای چیه خیرزان؟ انگشترت هست تو دست ساربان؟ سرت برای نیزه دار سایه بان من اومدم بالا سرت ای وای دیگه دیره شمر موتو میگیره یکی جلوی خولی نامرد و بگیره ای وای دیگه دیره پایین قتلگاه اخه شمر چقد آب میخورد خولی شراب میخورد از پیرمردا سنگ واسه کسب ثواب می خورد خولی شراب می خورد کار دعا نیست،این شمر از اینجا که بیرون بیا نیست کار دعا نیست،خولی هنوز ول کن ماجرا نیست ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. در کنج زندان بلا سندی کافر خون کرده از کینه دل موسی بن جعفر هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ سندی شاهک از چه بی جرم و بهانه بر پیکر موسی زند با تازیانه هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ در کنج زندان قسمتش خون جگر شد زهر ستم بر جسم و جان او شرر شد هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ از جور صیاد او به کنج قفس افتاد از زهر کینه ی عدو از نفس افتاد هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ موسی بن جعفر هفتمین امام امت از جور و کین جان داده در گوشه ی غربت هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ هفتم امام ما شده راحت ز غم ها از گوشه ی زندان رود به سوی زهرا هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ موسی بن جعفر از ستم گردیده خاموش با دست نور دیده اش گشته کفن پوش هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ بیت امام هفتمین بزم عزا شد ذکر لب سوم علی وا غربتا شد هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ خون شد دل آل عبا زین ظلم و بیداد پیکر او مانده به روی جسر بغداد هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲ تشییع پیکرش شده بر دوش یاران جسم حسین شد پایمال سم اسبان هفتم گل دین،گردیده پرپر شهید کین شد،موسی بن جعفر موسی بن جعفر۲
. با موضوع شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام ای دلشکسته در دل صحرا ،امامنا عمری اسیر ِ غربت عظمی' ،امامنا می دانم از گناه من ِ شیعه خسته ای روز وشب از سیاهی قلبم شکسته ای بنگر گرفته حال و هوای تمام شهر تنها ظهور توست امان از بلای دهر این روزها که از غم شیعه مکدّری صاحب عزای حضرت موسی بن جعفری پیش ضریح حضرت معصومه و رضا برپا نموده ای تو کجا مجلس عزا یا کاظمین رفته ای و پیش غربتش جاری شده ست اشک تو بر روی تربتش می نالی از مصیبت دستان بسته اش در بین کُند و سلسله،ساق شکسته اش هر روز و شب شده تن مجروحش آشنا با ضرب تازیانه ی سندی بی حیا آخر دوای جدّ تو زهر جفا شده از شرّ ظلم و کینه ی هارون رها شده از چه امام ِ رافضی اش خوانده دشمنش آثار کند و سلسه ها مانده بر تنش آقا به حقّ کشته ی قَعر ِ سُجون بیا از بند ظلم،شیعه ی خود را رها نما ✍.
4_5819039816829897645.mp3
1.32M
‍ ‍ . بند اول: گوشه ی زندان/ تنهای تنها/ غریبم و یاری ندارم نه دخترم هست/ نه پسری که/ سر روی پای اون بزارم یه کاری کرده زنجیر * رمق نمونده توو پام انقد منو زدن که * شکسته استخونام هر شب - بارون غم - از چشمای - دیوار و در - می باره هر وقت - که اسم ما-در منو - روی زبون - میاره بند دوم: شبیه یوسف/ قعر یه چاهم/ پر از غمه دل صبورم آروم نمی شن/ این نانجیبا/ تا نکنن زنده به گورم برای گریه کردن * دلم پُر از بهانه ست افطار هر شب من * سیلی و تازیانه ست روزم - تیره شده - فرقی ندا-ره واسه من - روز و شب زیرِ - لگد فقط - با گریه فر-یاد می زنم - یا زینب ۲
. حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به آیات خدا زنجیر بستند به دستان دعا زنجیر بستند چرا تابوت او سنگین نباشد پر پروانه را زنجیر بستند .......... . پرواز دل است و صحن روح افزایش دارد چه صفایی حرم زیبایش بغداد چگونه یاد مشهد نکنیم با دیدن گنبد و کبوترهایش .......... . اگر چه بسته در زنجیر دستم به یاد مادرم در خود شکستم در و دیوارِ زندانم گواه است که گریانِ در و دیوار هستم ......... . دل او از سقیفه شعله ور شد دو دست بسته اش ارث از پدر شد تنش بر تخته ی در روضه می‌خواند که او هم کشته ی دیوار و در شد ✍ .
نوحه؛ مدیون لطف تو ایران ما.mp3
3.93M
علیه‌السلام 🔹مدیون لطف تو ایران ما🔹 آسمان تشنۀ نجوایت کنج زندان شده دنیایت اشک چشمت شده تسکینت گشته سجاده‌ات مأوایت چشمت روشنی بر عالم بخشید فِی قَعر سُجون، نورت می‌تابید از محنت سوخت، جسم و جانت افطار تو شد اشک چشمانت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ توبه بر لب نگهبان برگشت کافر آمد مسلمان برگشت از شکوهت زن رقاصه از حضور تو گریان برگشت عطر تو نماند در زندان محصور کی گم می‌شود در تاریکی نور زنجیر غم، دستت را بست بال پرواز تو اما باز است ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ بر سرم سایۀ دستانت در دلم چشمۀ احسانت باب حاجات عالم! باشد، جان من نذر فرزندانت شد میعاد این دل‌های مشتاق مشهد، کاظمین، قم، شاهِچراغ بر دست تو، چشمان ما مدیون لطف تو ایران ما شاعر: نغمه‌پرداز:
واحد؛ باب الحوائج.mp3
1.32M
علیه‌السلام 🔹باب الحوائج🔹 با سجدۀ تو هر سحر، روشن شده زندان غم با تو داره عطر بهشت، حتی سیاه‌چال ستم پر و بال روح تو اسیر نشد بین قفس چه دلای مرده‌ای رو زنده کردی هر نفس ای دست تو مشکل‌گشا، باب الحوائج حتی تو زندان بلا، باب الحوائج ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ شبی که زنجیر ستم، به پای تو خون گریه کرد چشمای آسمون تا صبح، برای تو خون گریه کرد تو قنوت نمازت مگه چی خواستی از خدا؟ که آخر با چشم بارونی شدی حاجت‌روا دلتنگی خیلی این روزا، موسی بن جعفر برای دیدن رضا، موسی بن جعفر ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ حتی تن پاک تو هم، شد روضه‌خون کربلا مونده سه روز روی زمین، جسم مطهرت آقا به فدای پیکری که مونده بود بی‌پیرهن پیکری که شد با خاک و خون و بوریا کفن ای کشتۀ دور از وطن، غریب مادر ای یوسف بی‌پیرهن، غریب مادر شاعر و نغمه‌پرداز:
. حضرت موسی بن جعفر علیه السلام دخیل بسته فلک بر ضریح زنجیرش نماز گریه کند با نوای تکبیرش شکسته ساقه ی او آیه ای مقطعه بود که هیچ سوره نیاورد ، تاب تفسیرش چگونه حلقه ی آهن گرفت حلقش را چرا به گوشه ی زندان ؟ چه بود تقصیرش ؟ چگونه زهر هلاهل ، به زخمه ی الماس به نازنین جگرش ، مینوشت تقدیرش به روی تخته ی در میبرند دریا را قلم به شرم در آمد ، ز شرح تصویرش عجب که حامل عرش است دوش چار غلام زبان گشوده حقیری برای تحقیرش شبیه جد خودش روی خاک پرپر شد شبیه جد خودش زنده مانده تاثیرش
. شهادت موسی بن جعفر علیه السلام مثل یک خنجر گران به گلو داغش آورده است جان به گلو کنج زندان چه می کند خورشید بند بر پا و ریسمان به گلو اشک مظلومی اش عیان بر رخ بغض تنهایی اش نهان به گلو گوئیا ارث هر ابالحسن است خار در چشم و استخوان به گلو غل و زنجیر جامعه یعنی دستها بسته همزمان به گلو با که گویم که تازیانه زدند به جبین به لب و دهان به گلو بوسه می زد زمین به زخم پا گریه می کرد آسمان به گلو دم آخر به نینوا رو کرد داشت مانند نی فغان به گلو میرود اسب ، خونفشان به حرم میرسد شعر ، نوحه خوان به گلو باز میدید با سنان زده اند شمر بر پهلو و سنان به گلو زیر باران کعب نی زیباست بوسه ی قامتی کمان به گلو شرح این روضه را تمامی نیست بغض ها مانده همچنان به گلو علیه السلام .
. طور وفا از بس تنت کاهیده از جور وجفا بود گویی که بر سجاده، جای تو عبا بود یک لحظه غافل از خدای خود نگشتی لب های تو مشغول ذکر ربنا بود موسی شدی و طور تو شد کنج زندان موسی، همه شب، مات این طور وفا شد برغُربتت زنجیرها خون گریه کردند خوناب غم هایت روان، از ساق پا بود هر روز روزه بودی و هنگام مغرب با تازیانه وقت افطار شما بود در زیر زنجیر گران، خون گلویت یادآور خون شهید کربلا بود از معنی «قعرالسجون» گودال پیداست گودال سرخی که برایت آشنا بود چون فاطمه تو مستجاب الدعوه بودی عجل وفاتی آرزویت از خدا بود بی حُرمتی کردند بر جسم شریفت جسمت به روی تخته ای از در چرا بود هرجا «وفایی» با دل خونین نظر کرد شیعه به پاس این مصیبت، در عزا بود ✍ .
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_SHAHADAT_EMAM_KHZEM_1401_HEIAT_RAYATALABBAS (10).mp3
10.63M
این تخته‌ی دَر تیزیِ مِسمار ندارد این لنگه‌ی دَر آتش و دیوار ندارد از چهار غلامی که می‌آیند یکی هم با حلقه‌ی انگشتر تو کار ندارد (یابن الحیدر، موسی ابن جعفر)۲ بارانِ گل آمد به سرت موقع تشییع بازاریِ بغداد که آزاری ندارد آنقدر سبک گشته تنت آخرِ عمری جز سلسله و پیراهنت بار ندارد انکار اگر شد غم و دردی که کشیدی این ساقِ شکسته دگر انکار ندارد مامور رسیده است و برای تو غذایی جز مشت و لگد موقع افطار ندارد ملعون دهنش باز نشد جز به جسارت یک ذره حیا پیشِ تو انگار ندارد یک لحظه ملاقات نکردی پسرت را زندانیِ بغداد که دیدار ندارد تو می‌روی و سایه‌ی سلطان پسرش هست معصومه‌ی تو غصه‌ی بازار ندارد
. شهادت موسی ابن جعفر علیه السلام بیا رضا جان که تو را صدا زدم من با دست و پای بسته دست و پا زدم من ببین فلک چها آورده بر سرم ببین شدم سر تا به پا شبیه مادرم بیا ببین شدم سر تا به پا کبود تابوت برای من به غیر تخته در نبود ######## کاشکی یه مقدار به من وفا میکردن موقع سیلی دست وپام و وا میکردن رضای من بیا حال من و ببین ببین به مثل مادرم من خورده ام زمین من و در این قفس چه بی خبر زدند ولی میگن مادرم و چهل نفر زدند ######## دلم میخواد بیایی و پیشم بمونی بیای برایم روضه گودال بخونی به مثل جد خود بی سر نگشته ام مانند جد خود دیگه من برنگشته ام اگر که هر طرف خود رو کشونده ام ولی دیگه به زیر ده مرکب نمونده ام ######## دائم به یاد عمه و شام خرابم دائم به یاد عمه و بزم شرابم میگن تو کوچه ها کوچه واکرده اند میگن که ناموس من و تماشا کرده اند عمه به مجلس اغیار نرفته بود تمام عمرش بر سر بازار نرفته بود ######## استاد حاج ✍ 👇
. شهادت موسی ابن جعفر علیه السلام صید شکسته پرم در قفس افتاده ام نفس شمرده زدم از نفس افتاده ام واویلتا واویلتا . واویلتا واویلتا ######## به ‌کنج زندان چها که آمده بر سرم ببین رضا جان مرا یاد کن از مادرم واویلتا واویلتا . واویلتا واویلتا ######## بیا رضا جان ببین در قفس مرده ام دگر تو نشناسی ام بسکه زمین خورده ام واویلتا واویلتا. واویلتا واویلتا ######## لحظه آخر شده بیا بیا ای رضا بکن تو روی مرا جانب کرببلا واویلتا واویلتا. واویلتا واویلتا ######## بیا بیا ساعتی به پیش بابا بمون بیا تو گودال من روضه گودال بخون واویلتا واویلتا. واویلتا واویلتا ######## ببین تو گودالم از نیزه لبالب نشد پیکرم آشفته تر به زیر مرکب نشد .... "وای حسین جان حسین۲" ######## حاج سید محسن حسینی ✍ 👇
. شهادت موسی ابن جعفر علیه السلام پسرم بدیدنم بیابیا به کجایی یا علی موسی الرضا پسرم دیر اومدی و زده ام من با دست و پای بسته دست وپا ######## خیلی دیدنی شده حالم بیا توی گودال یاد گودالم بیا توقفس من نفسم بند اومده سپری شده مه و سالم بیا ######## جون من رسیده بر لب پسرم روزم اینجا شده چون شب پسرم من اگر به زیر زنجیر مونده ام نمیمونم زیر مرکب پسرم ######## میدونم جد من و سوزوندنش توی گودال هر طرف کشوندنش پیش چشم مادر ما فاطمه میدونم با نیزه برگردوندنش ######## عمه شد قافله سالار پسرم روز عمه ام شده تار پسرم میدونم که خودتم خبر داری عمه رفته سر بازار پسرم ######## یوسف فاطمه پیرهن نداشت یوسف فاطمه یک کفن نداشت عمه مونده چجوری جمعش کنه زیر مرکب مونده بود و تن نداشت ######## حاج ✍ .👇