|⇦•دستامو بگیر آقای دلم...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب لیلة الرغائب و شب جمعه
دستامو بگیر آقای دلم
اینبار اومدم با پای دلم
با تو خودمو پیدا میکنم
چشمامو برات دریا میکنم
زیر عَلَمِت من قرصه دلم
اما شب و روز میپرسه دلم
کی میشه بازم پیش تو بیام
حتی یه نفس واسه یه سلام
من روضه لرن ترک ایلمرم
من سنن اوزاخ دوشسم اولرم
هر گون یمیشم من دوز چورکین
ای کاش که منه یانسین اورگین
اورگیمز دونوب قانا
باشون ساقول
من قالموشام یانا یانا
باشون ساقول
کیمه دیم دارخموشام
سنه حسینجان
حسرت اولوبد کربلا
باشون ساقول
چک الریوی گوز یاشلارما
بوشلاما منی سن اوزرباشوما
احوالیمه بیر فیکر ایله آقا
گویما اورگیم بوحال دا قالا
اله بیر هچمنیم سسیم
سنه یتیشمیر
نوکرین آل قوجاغیوبیرآز دانشدیر
اورگیمسوزو بودی همیشه والله
گورن اولار سنه اولمگوزیم سو ایچمیر
همه ال یارالی همه باش یارالی
باجی یارالی قارداش یارالی
غملر بولوتیم توتو گویمی
قارداش اولمی یخده اومی
قالدی یخمه الردهحسینم هارا گتدین
گویدین من چولرده ها حسینم هارا گتدین
حسین...
|⇦•آیا به التماس گدایان...
#مناجات و توسل ویژه شب لیلة الرغائب و شب جمعه
آیا به التماس گدایان نظر کنند؟
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند
*امشب بذار اینجوری حرف بزنم...*
باید به التماس گدایان نظر کنند
آنانکه خاک را به دَم خویش زرکنند
امشب بناست با منِ آلوده سر کنند
سرمایه ی بُکای مرا بیشتر کنند
حالا هجومِ خیل گدا را قبول کن
یا رب بحق فاطمه ما را قبول کن
من آن بهاری ام که اسیر خزان شدم
از ذکر تو که دور شدم، بد زبان شدم
هر چند پیری آمده و ناتوان شدم
در لیلة الرغائبِ تو میهمان شدم
بد کرده ام به حق خودم عفو کن مرا
بااهل بیت قهر شدم عفو کن مرا
*من با همه روسیاهیم آمدم ...*
شب های جمعه خیری و خیرات من چه شد
یاسین برای شادیِ اموات من چه شد
آن برکتی که بود به اوقات من چه شد
اُنسِ همیشگی به روایات من چه شد؟!
از یاد یار غفلتِ من اشتباه بود
با این و آن رفاقت من اشتباه بود
*امشب آمدم بگم"یا رفیقَ مَن لا رَفیق لَه"ته همه رفاقتا خودتی ،ته همه معرفتا خودتی، بد این در و اون درزدم، امشب آمدم میخوام هنرنمایی بکنم... همه هنرم رو، رو میکنم ماه رجب ماه کیه؟ رجب به نام کیه؟...*
امشب تمام نغمه ی لبها علی علی است
ذکری که نقش بسته بدنیا علی علی است
حِرزی که بسته شیعه به لب یا علی علی ست
زهرا نگاه کرده به هرجا علی علی است
بابای ما علی است، مسیحای ما علی است
شکر خدا که مَرجعِ اَعلای ما علی ست
گفتم علی و از نجف آمد ندا حسین
ای شیعه با علی تو بگو یکصدا حسین
لبیک یا غریب و لبیک یا حسین
صَلّو عَلی رقیه و صَلّو علی حسین
یک یا رقیه بوده همیشه دوای من
جانم فدای دخترِ اربابِ بی کفن
جانم فدای بازوی شلاق دیده اش
جانم فدای عمه ی مِحنت کشیده اش
جانم فدای چادرِ به هر سو کشیده اش
آن قَدّ زیر چکمه ی دشمن خمیده اش
حسین ...
|⇦•صَلَّی اللهُ عَلَیک...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب لیلة الرغائب و شب جمعه
صَلَّی اللهُ عَلَیک
یه سلام که میدم رو به حرم
به حرم میرسه پای دلم
صَلَّی اللهُ عَلَیک
دل من به همین حرفا خوشه
آخه دوری ازت منو میکشه
ای قرار من با تو میگذره روزگار من
گره میخوره بی تو کار من جانِ دلم
من به هوای تو
گریه برای تو
به خوبیای تو محتاجم
خدا میدونه به
شبای جمعه ی
کرب و بلای تو محتاجم
آرام جان من
تو به داد دل من میرسی
ای رفیق روزای بی کسی
آرامِ جانِ من
دیگه قدرتو بیشتر میدونم
تا ابد پایِ خیمه ات می مونم
میخونم ازت
تا که اسم شما میاد وسط
ضربان دلم میگه فقط جانِ دلم
من به حبیب تو
چشم طبیب تو
اسم غریب تو محتاجم
من به محرم و
به شال و پرچم و
به بوی سیب تو محتاجم
یا لَیتنا کُنا مَعَک
حسین سلامُ الله علیک
|⇦•دستم نمی گردد هرگز...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب لیلة الرغائب و شب جمعه
دستم نمی گردد هرگز کوتاه
از پرچمِ سرخِ یا ثارالله
من با همین پرچم روز محشر
دور تو می گردم ان شاءالله
ای سالار همه شهیدان
نَفسی لَکَ الفِدا حسین جان
بر لبم نشسته آه و ناله و افسوس
کی منِ شکسته دل رَوم حرم پابوس
خوش به حال عاشقت چه قسمتی دارد
اربعینِ کربلا چه لذتی دارد
بر مشامم می رسد هر لحظه بویش
بر دلم ترسم بماند آرزویش
کربلا کربلا، کربلا
با خطِ زر به لوحِ دل نوشت است
جای هر عاشقِ تو در بهشت است
کربلا قلبِ عالمین است
خوش باشد به غم تو دل سپردن
روی لب های من به وقت مردن
صَلَّی اللهُ عَلَی الحُسین است
کربلا، کربلا، کربلا
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند
خدا هر آنچه کند از تو هم جدا نکند
حسین! آقام!
همهمیرنتومی مونی برام
ليلة الرغائب است و اشك بر گونه ام جاری است
برای من حرم بنویس، نجف تا کربلا کافی است
#کربلا
#لیلة_الرغائب
🆔
|⇦•منت به سرم گذاشتی...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب لیلة الرغائب و شب جمعه
منت به سرم گذاشتی آقا
منو باز توی روضه راه دادی
با این همه رو سیاهی اما
زیر عَلَم بهم پناه دادی
مدیون توام این لحظاتو
مدیون توام این برکاتو
گریه برای تو خیرِ کثیره
مدیون تو ام این حسناتو
محبتات یادم نمیره حسین
به لطف تو دارم نفس می کشم
اگه تا امروز پای تو نبودم
از این به بعد هر چی بگی رو چِشَم
سَمعَاً وَ طاعَتا اَباعبدالله
غیر از در خونه ات توی دنیا
جای دیگه خدایی خبری نیست
غیر از نَسَبِ نوکری تو
بعد مردنمون هیچ اثری نیست
کشتیِ نجاتِ همه عالم
با روضه توخوب میشه حالم
سینه زنیِ شغل شریفم
گریه برای تو رزق حلالم
بهتر از این خونه مگه جایی هست
مثل تو ارباب کجا پیدا میشه
نوکرِ غیر تو شدن ذلته
نوکر تو یک شبه آقا میشه
محبتات یادم نمیره حسین
به لطف تو دارم نفس می کشم
اگه تا امروز پای تو نبودم
از این به بعد هر چی بگی رو چِشَم
سَمعَاً وَ طاعَتا اَباعبدالله
ای رحمت واسعه حسینجان
بگو از خطاهام میگذری یا نه
حرف دل من این روزا اینه
من و کرب و بلا میبری یا نه
داغی رو دلم غیر حرم نیست
جایی که تو باشی چیزی کم نیست
غیر از حرمت چیزی نمیخوام
رویایی به جز این تو سرم نیست
چقدر دلم لک زده واسه حرم
بگو چیکار کنم بیام کربلا
غیر تو کی درد منو میدونه
از تو نخوام از کی بخوامکربلا
محبتات یادم نمیره حسین
به لطف تو دارم نفس می کشم
اگه تا امروز پای تو نبودم
از این به بعد هر چی بگی رو چِشَم
سَمعَاً وَ طاعَتا اَباعبدالله
•✾•
بدانید برای هرکس کربلایی وجود دارد.
تا ما را با کربلا نیازمودند از این دنیا نمیبرند!
#شهید_محمد_مسرور
مناجات و فرازهایی از #دعای_کمیل ویژۀ اولین شبِ جمعه ماهِ رجب «لیله لرغائب»
استاد حاج منصور ارضی
ما را خریدی و جز، خیرت عطا نکردی
عمریست خوب و بد را از هم سوا نکردی
صد بار دیده ای که با دیگران نشستیم
تو سفرۀ خودت را از ما جدا نکردی
گفتند افتضاح است پروندهای که دارم
از بس بزرگواری تو اعتنا نکردی
بی آبروتر از من در لین جمعیت نیست
هرجا خجالتم را، دیدی صدا نکردی
نگذاشتی گناهِ من را کسی بفهمد
گفتی بیا دوباره خیلی خطا نکردی!!
خوابم نبرده از بس شوقِ وصال دارم
چون رو سیاهم را هی برملا نکردی
در لیله الرغائب میلم به سوی مهدیست
خوردم زمین خدایی، هرجا دعا نکردی
بادِ صبا به حیدر پیغام میفرست
دردِ زیارتم را از چه دوا نکردی
چون که قدیمالاحسان ذکرِ حسینِ زهراست
گفتم مرا ببخشی چون و چرا نکردی
بابا مگر نگفتم، وقتی بیا که خوبم!
فکری برای دردِ این دست و پا نکردی ..
اجازه بدید زبان حال بگم: تا سر رو وارد خرابه کردن میخواست ادب کنه از جا بلند شد، هی میخورد زمین .. آخه پاهاش همه آسیب دیده بوده .. دیگه همون نشسته نشسته اومد سر رو به دامن گرفت صدا زد :
بالانشین! خرابه، جای سر شما نیست
چیزی ندارم اینجا، فکرِ مرا نکردی ..
در چهرۀ پر از خون یکبوسه سهم من نیست؟!
کم با سرِ شکسته حاجت روا نکردی ..
کو گردنت که دورش حلقه شود دو دستم
حق مرا عزیزم دیدی ادا نکردی ..
آقاجان اولین شبِ جمعه ماه رجب اومدیم در خانهت .. خیلیا خودشون رو رسوندن کربلا، امشب یه کاری کن حسرت زیارت به دل ما نمونه .. تو که هر شب جمعه انبیاء و اولیاء و ملائکه میان حرمت .. روایت میگه فقط چهار هزار ملک مقرب میان تا صبح گریه میکنن برا حسین .. بعد ثواب این زیارت و گریه رو برا شیعیان و دوستانِ حسین مینویسن .. امشب انقدر زائر داری .. مادرت میاد .. انبیاء و اولیاء همه هستن .. حسین جان مارم دعوت کن ..
بدم الحسین الهی العفو ..
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم ..
اَللَّهمَّ إِنِّی أَسْأَلُك بِرَحْمَتِك الَّتِی وَسِعَتْ كلَّ شَیءٍ *انقدر رحمتت واسعهست که تو این لیله الرغائب منم راه دادی بیام باهات حرف بزنم ..* وَ بِقُوَّتِك الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا كلَّ شَیءٍ وَ خَضَعَ لَهَا كلُّ شَیءٍ وَ ذَلَّ لَهَا كلُّ شَیءٍ وَ بِجَبَرُوتِك الَّتِی غَلَبْتَ بِهَا كلَّ شَیءٍ وَ بِعِزَّتِك الَّتِی لایقُومُ لَهَا شَیءٌ وَ بِعَظَمَتِك الَّتِی مَلَأَتْ كلَّ شَیءٍ وَ بِسُلْطَانِك الَّذِی عَلاَ كلَّ شَیءٍ وَ بِوَجْهِك الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ كلِّ شَیءٍ وَ بِأَسْمَائِك الَّتِی مَلَأَتْ أَرْكانَ كلِّ شَیءٍ *یه وقت دیدن از دور یکی داره عصا زنان میاد .. گفتن بهش احترام بزارید این پیرمرد بتونه به ثوابش برسه، با عصا میزد برید کنار منم فیض ببرم .. چنان عصا رو زد به بدنِ ابیعبدالله .. ای غریب آقا ..* وَ بِعِلْمِك الَّذِی أَحَاطَ بِكلِّ شَیءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِك الَّذِی أَضَاءَ لَهُ كلُّ شَیءٍ
یا نُورُ یا قُدُّوسُ یا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَ یا آخِرَ الْآخِرِینَ *من بدونِ تو نمیتونم زندگی کنم حسین ..* اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِك الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیرُ النِّعَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی كلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیك بِذِكرِك وَ أَسْتَشْفِعُ بِك إِلَی نَفْسِك وَ أَسْأَلُك بِجُودِك أَنْ تُدْنِینِی مِنْ قُرْبِك وَ أَنْ تُوزِعَنِی شُكرَك وَ أَنْ تُلْهِمَنِی ذِكرَك اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك سُؤَالَ خَاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خَاشِعٍ أَنْ تُسَامِحَنِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تَجْعَلَنِی بِقِسْمِك رَاضِیاً قَانِعاً
همۀ آرزویم یک سحرِ کرب و بلاست
شب جمعه حـرم یـار تماشا دارد
مادری دست به پـهلو پـسری پـاره گلو
گـریـه ها لحظۀ دیـدار تماشا دارد
وَ فِی جَمِیعِ الْأَحْوَالِ مُتَوَاضِعاً اَللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُك سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ أَنْزَلَ بِك عِنْدَ الشَّدَائِدِ حَاجَتَهُ وَ عَظُمَ فِیمَا عِنْدَك رَغْبَتُهُ
ما فقط از راهِ روضه میتونیم مسیری باز کنیم که مارو راه بدن ..
هرکس رسید نیزۀ خود را شکست و رفت
یک استخوان ز سینۀ آقا شکست و رفت
یک عده بر تمام تنش سنگ می زدند
یک عده بر لباسِ تنش چنگ می زدند
در آن میانه حرمتِ آئینه ها شکست
وقتی که شمر آمد وبر سینه اش نشست
از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد
هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشدن
اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُك وَ عَلاَ مَكانُك وَ خَفِی مَكرُك وَ ظَهَرَ أَمْرُك وَ غَلَبَ قَهْرُك وَ جَرَتْ قُدْرَتُك وَ لایمْكنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكومَتِك
اَللَّهُمَّ لاأَجِدُ لِذُنُوبِی غَافِراً وَ لالِقَبَائِحِی سَاتِراً وَ لالِشَی ءٍ مِنْ عَمَلِی الْقَبِیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیرَك لاإِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَك وَ بِحَمْدِك ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِی وَ سَكنْتُ إِلَی قَدِیمِ ذِكرِك لِی وَ مَنِّك عَلَی اللَّهُمَّ مَوْلاَی كمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ وَ كمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ وَ كمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیتَهُ وَ كمْ مِنْ مَكرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ كمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ
اَللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِی وَ أَفْرَطَ بیسُوءُ حَالِی وَ قَصُرَتْ بیأَعْمَالِی وَ قَعَدَتْ بیأَغْلاَلِی وَ حَبَسَنِی عَنْ نَفْعِی بُعْدُ أَمَلِی وَ خَدَعَتْنِی الدُّنْیا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِی بِجِنَایتِهَا وَ مِطَالِی یا سَیدِی فَأَسْأَلُك بِعِزَّتِك أَنْ لایحْجُبَ عَنْك دُعَائِی سُوءُ عَمَلِی وَ فِعَالِی وَ لاتَفْضَحْنِی بِخَفِی مَا اطَّلَعْتَ عَلَیهِ مِنْ سِرِّی وَ لاتُعَاجِلْنِی بِالْعُقُوبَةِ عَلَی مَا عَمِلْتُهُ فِی خَلَوَاتِی مِنْ سُوءِ فِعْلِی وَ إِسَاءَتِی وَ دَوَامِ تَفْرِیطِی وَ جَهَالَتِی وَ كثْرَةِ شَهَوَاتِی وَ غَفْلَتِی وَ كنِ اَللَّهُمَّ بِعِزَّتِك لِی فِی كلِّ الْأَحْوَالِ رَءُوفاً وَ عَلَی فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیرُك أَسْأَلُهُ كشْفَ ضُرِّی وَ النَّظَرَ فِی أَمْرِی.
إِلَهِی وَ مَوْلاَی أَجْرَیتَ عَلَی حُكماً اتَّبَعْتُ فِیهِ هَوَی نَفْسِی وَ لَمْ أَحْتَرِسْ فِیهِ مِنْ تَزْیینِ عَدُوِّی فَغَرَّنِی بِمَا أَهْوَی وَ أَسْعَدَهُ عَلَی ذَلِك الْقَضَاءُ فَتَجَاوَزْتُ بِمَا جَرَی عَلَی مِنْ ذَلِك بَعْضَ حُدُودِك وَ خَالَفْتُ بَعْضَ أَوَامِرِك فَلَك الْحَمْدُ عَلَی فِی جَمِیعِ ذَلِك
وَ لاحُجَّةَ لِی فِیمَا جَرَی عَلَی فِیهِ قَضَاؤُك وَ أَلْزَمَنِی حُكمُك وَ بَلاَؤُك وَ قَدْ أَتَیتُك یا إِلَهِی بَعْدَ تَقْصِیرِی وَ إِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْكسِراً مُسْتَقِیلاً مُسْتَغْفِراً مُنِیباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً
ای هزاران جلوه از ذات اَحد یا مرتضی
ای هزاران ذکر الله الصمد یا مرتضی
شد درختان کاغذ و شد آب دریاها دوات
هرچه یازهرا نوشتم میشود یا مرتضی
خانهی تو کوچک است اما خدا روزِ ازل
خانۀ خود را به نامت زد سند یا مرتضی
دورِ کعبه گشتهام چون دورِ حیدر گشتهام
اسم اعظم هست اصلاً تا ابد یا مرتضی
از شرابی که رساندی بر لبِ مستان بده
ما که جاماندیم از یاران مدد یا مرتضی
گریه کن بر آن غریبی که کنارِ نهر آب
دست و پا در بین آن گودال زد یا مرتضی
هرچه میگفت آب،سرنیزه به خوردش دادهاند
رد شدن از پیکرِ او اسب ها یا مرتضی
لاأَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا كانَ مِنِّی وَ لامَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَیهِ فِی أَمْرِی غَیرَ قَبُولِك عُذْرِی وَ إِدْخَالِك إِیای فِی سَعَةِ رَحْمَتِك اللَّهُمَّ فَاقْبَلْ عُذْرِی وَ ارْحَمْ شِدَّةَ ضُرِّی وَ فُكنِی مِنْ شَدِّ وَثَاقِی
یا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِی وَ رِقَّةَ جِلْدِی وَ دِقَّةَ عَظْمِی یا مَنْ بَدَأَ خَلْقِی وَ ذِكرِی وَ تَرْبِیتِی وَ بِرِّی وَ تَغْذِیتِی هَبْنِی لاِبْتِدَاءِ كرَمِك وَ سَالِفِ بِرِّك بییا إِلَهِی وَ سَیدِی وَ رَبِّی أَ تُرَاك مُعَذِّبِی بِنَارِك بَعْدَ تَوْحِیدِك وَ بَعْدَ مَا انْطَوَی عَلَیهِ قَلْبِی مِنْ مَعْرِفَتِك وَ لَهِجَ بِهِ لِسَانِی مِنْ ذِكرِك وَ اعْتَقَدَهُ ضَمِیرِی مِنْ حُبِّك وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرَافِی وَ دُعَائِی خَاضِعاً لِرُبُوبِیتِك
هَیهَاتَ أَنْتَ أَكرَمُ مِنْ أَنْ تُضَیعَ مَنْ رَبَّیتَهُ أَوْ تُبْعِدَ مَنْ أَدْنَیتَهُ أَوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَیتَهُ أَوْ تُسَلِّمَ إِلَی الْبَلاَءِ مَنْ كفَیتَهُ وَ رَحِمْتَهُ وَ لَیتَ شِعْرِی یا سَیدِی وَ إِلَهِی وَ مَوْلاَی أَ تُسَلِّطُ النَّارَ عَلَی وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِك سَاجِدَةً وَ عَلَی أَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحِیدِك صَادِقَةً وَ بِشُكرِك مَادِحَةً وَ عَلَی قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ بِإِلَهِیتِك مُحَقِّقَةً وَ عَلَی ضَمَائِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِك حَتَّی صَارَتْ خَاشِعَةً وَ عَلَی جَوَارِحَ سَعَتْ إِلَی أَوْطَانِ تَعَبُّدِك طَائِعَةً وَ أَشَارَتْ بِاسْتِغْفَارِك مُذْعِنَةً مَا هَكذَا الظَّنُّ بِك وَ لاأُخْبِرْنَا بِفَضْلِك عَنْك *همه با هم، این صدامون روزی میرسه که دیگه در نمیاد .. حالا که زنده هستیم بگیم :* یا كرِیمُ یا رَبِ ..
میگه داشتم حدیث نفس میکردم یه وقت دیدم دو سه نفر یه جنازه ای رو دارن میارن .. نیمه شب، جنازه!! میگه اومدم به مقدار جلوتر دیدم پیرِ زنی عصازنان گریه میکنه میگه خدایا ببخشش .. اومدم جلو سلام کردم، تسلیت گفتم .. گفتم چرا نیمه شب آوردیش؟! نشست رو خاکا گفت این بچهی منه تو محله بد نام ترین آدمه، همه از دستش عاجز بودن .. منم اذیت میکرد .. ی
ه روز دیدم تب کرده نگاهش کردم یه نگاهی به من کرد، گفت مادر میدونم اذیتت کردم.. میدونم محله از دستم ناراحته .. اما مادر من آخرای عمرم هست .. من میمیرم یه خواهشی از تو دارم .. مادر وقتی من مُردم؛ این لباس منو در بیار نیمه برهنه، این ریسمان رو تهیه کردم به پاهام ببند تو این صحن حیاط بدنمُ رو زمین بکش .. بگو خدایا گنهکارت رو برات آوردم .. بندۀ فراریت رو آوردم .. شیخ نجم الدین این بچه دق کرد و مُرد .. بعد از ساعتی که گریه کردم گفتم حرفش رو گوش کنم .. اومدم ریسمان بستم به پاهاش، یه ذره کشیدم یه وقت دیدم یه ندایی اومد پیرزن بندۀ ما رو رها کن .. شیخ نجم الدین یه وصیت دیگه هم کرد گفت یه کاری کن کفن و دفن من شب باشه همسایه ها نفهمن .. شاید بیان بی احترامی کنن .. به خاطره همین نیمه شب آوردم دفنش کنم .. بچه ها تا دیر نشده بیاییم با خدا آشتی کنیم ..
وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِی عَنْ قَلِیلٍ مِنْ بَلاَءِ الدُّنْیا وَ عُقُوبَاتِهَا وَ مَا یجْرِی فِیهَا مِنَ الْمَكارِهِ عَلَی أَهْلِهَا عَلَی أَنَّ ذَلِك بَلاَءٌ وَ مَكرُوهٌ قَلِیلٌ مَكثُهُ یسِیرٌ بَقَاؤُهُ قَصِیرٌ مُدَّتُهُ فَكیفَ احْتِمَالِی لِبَلاَءِ الْآخِرَةِ وَ جَلِیلِ وُقُوعِ الْمَكارِهِ فِیهَا وَ هُوَ بَلاَءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ یدُومُ مَقَامُهُ وَ لایخَفَّفُ عَنْ أَهْلِهِ لِأَنَّهُ لایكونُ اِلّا عَنْ غَضَبِك وَ انْتِقَامِك وَ سَخَطِك وَ هَذَا مَا لاتَقُومُ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ یا سَیدِی فَكیفَ لِی وَ أَنَا عَبْدُك الضَّعِیفُ الذَّلِیلُ الْحَقِیرُ الْمِسْكینُ الْمُسْتَكینُ
یا إِلَهِی وَ رَبِّی وَ سَیدِی وَ مَوْلاَی لِأَی الْأُمُورِ إِلَیك أَشْكو وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْكی لِأَلِیمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِه ام لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ فَلَئِنْ صَیرْتَنِی لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِك وَ جَمَعْتَ بَینِی وَ بَینَ أَهْلِ بَلاَئِك *دردآور اینه: همه چیزُ بردن .. بدن پاره پارهست .. این نامرد دیر رسید دید هیچی پیدا نمیکنه غنیمت ببره .. یه وقت برق انگشتر به چشمش خورد .. کاری کرد صدای گریه زهرا بلند شد .. خدا لعنتت کنه ساربان .. هرچه کرد انگشتر تو دست گیر کرده بود .. نانجیب یه خنجر شکسته آورد .. انگشتُ که برید انگشتر رو درآورد .. ای حسین .. بی جهت نبود امام چهارم بدن رو که داخل بوریا چید یه وقت دیدن دورِ گودال داره میگرده .. آقاجان چیزی گم کردی؟!.. گفت آری .. هنوز عضوی از بدنِ بابام تو این بیابانِ پیدا نکردم .. یه وقت دیدن یه انگشت بریده رو آورد به بدن ملحق کرد .. خاک ها رو به بدن ریخت .. اولین شبِ جمعهی ماه رجب و لیله الرغائبِ .. یه نگاهی به ما کن .. ای حسین ..
وَ فَرَّقْتَ بَینِی وَ بَینَ أَحِبَّائِك وَ أَوْلِیائِك فَهَبْنِی یا إِلَهِی وَ سَیدِی وَ مَوْلاَی وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَی عَذَابِك فَكیفَ أَصْبِرُ عَلَی فِرَاقِك وَ هَبْنِی صَبَرْتُ عَلَی حَرِّ نَارِك فَكیفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَی كرَامَتِك أَمْ كیفَ أَسْكنُ فِی النَّارِ وَ رَجَائِی عَفْوُك ..
ㅤㅤ
مِصباحالهُدی و سَفینهُ النجاه
تنها تویی که میتوانی مرا
به راه راست هـدایت کنی
#کشتی_نجات...
#حسین_جان❤️
مناجات شب اول ماه مبارک رجب «دعای امام موسی کاظم علیه السلام»_
حاج میثم مطیعی •ೋ
در روایت فرمود حضرت موسى بن جعفر عليه السلام در شب اوّل ماه رجب بعد از فراغ از نماز شب، در حال سجده اینطور مناجات میکرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
لَكَ الْمَحْمَدَةُ إِنْ أَطَعْتُكَ وَ لَكَ الْحُجَّةُ إِنْ عَصَيْتُكَ لا صُنْعَ لِي وَ لا لِغَيْرِي فِي إِحْسَانٍ إِلا بِكَ يَا كَائِنُ قَبْلَ كُلِّ شَيْ ءٍ
وَ يَا مُكَوِّنَ كُلِّ شَيْ ءٍ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ *خدایا اومدم به تو پناه ببرم ..* اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْعَدِيلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ *خدایا از انحرافِ موقعِ مرگ به تو پناه میبرم .. یه عمر اسم امام حسین رو آوردم ..میترسم آخر عاقبتم ختم به خیر نشه .. یه روزی میرسه انقدر ماه رجب میاد منو تو زیر خاک خوابیده باشیم .. دلمون تنگ بشه یه بار دیگه بیایم ماه رجب مناجات بخونیم* وَ مِنْ شَرِّ الْمَرْجِعِ فِي الْقُبُورِ
وَ مِنَ النَّدَامَةِ يَوْمَ الْآزِفَةِ *من از پشیمانی روزِ قیامت به تو پناه میبرم .. اون روزی که پشیمون میشم که میتونستم بنده خوبی باشم و نشدم ..* فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ عَيْشِي عِيشَةً نَقِيَّةً *خدایا زندگی منو یه زندگی پاک قرار بده ..* وَ مِيتَتِي مِيتَةً سَوِيَّةً * مُردنِ منو یه مردنِ آبرومند قرار بده ..*
وَ مُنْقَلَبِي مُنْقَلَبا كَرِيما غَيْرَ مُخْزٍ وَ لا فَاضِحٍ * آقا موسی ابن جعفر فرموده رَجَبٌ نَهَرٌ فِي الْجَنَّةِ (1) رجب اسم یه نهر تو بهشتِ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ اللَّبَنِ از شیر سفید تر و وَ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ از عسل شیرین تر فَمَنْ صَامَ يَوْماً مِنْ رَجَبٍ سَقَاهُ اللَّهُ مِنْ ذَلِكَ النَّهَرِ" اگر کسی یک روز از ماه رجب رو روزه بگیره خدا از این نهر بهش عنایت میکنه .. دیگه آخرین فرصت های منه .. ماه رجب داره از راه میرسه .. عاشقا دارن برا اعتکاف آماده میشن .. چشم بهم بزنی منادی صدا زده :
عیدِ رمضان آمد و ماهِ رمضان رفت ..
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
به حرمت ماهِ رجب منو ببخش .. وقتی ندای «أین الرجبیون» بلند بشه منم بلند میشم یا نه! منم اهلِ ماهِ رجبم یا نه !!.. شبِ اولِ ماه رجب برا امام حسین منم گریه کردم :
او میدوید و من میدویدم
او می نشست و من می نشستم
او رویِ سینه من در مقابل
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر مناز حسین دل
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَئِمَّةِ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ وَ أُولِي النِّعْمَةِ وَ مَعَادِنِ الْعِصْمَةِ وَ اعْصِمْنِي بِهِمْ مِنْ كُلِّ سُوءٍ
وَ لاتَأْخُذْنِي عَلَى غِرَّةٍ وَ لاعَلَى غَفْلَةٍ *جونِ منو موقعی که به خودم مغرورم موقعی که در غفلت به سر میبرم نگیر ..* وَلاتَجْعَلْ عَوَاقِبَ أَعْمَالِي حَسْرَةً *عاقبتِ کارِ منو حسرت قرار نده ..* وَ ارْضَ عَنِّي * از من راضی شو* فَإِنَّ مَغْفِرَتَكَ لِلظَّالِمِينَ *مگه مغفرت و بخشش تو مخصوصِ ظالمین نیست ..* وَ أَنَا مِنَ الظَّالِمِينَ *من به خودم ظلم کردم ..* اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا لا يَضُرُّكَ وَ أَعْطِنِي مَا لا يَنْقُصُكَ فَإِنَّكَ الْوَسِيعُ رَحْمَتُهُ الْبَدِيعُ حِكْمَتُهُ
وَ أَعْطِنِي السَّعَةَ وَ الدَّعَةَ وَ الْأَمْنَ وَ الصِّحَّةَ *امنیت و تن درستی به من بده ..* وَ الْبُخُوعَ وَ الْقُنُوعَ وَ الشُّكْرَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ التَّقْوَى وَ الصَّبْرَ وَ الصِّدْقَ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَوْلِيَائِكَ وَ الْيُسْرَ وَ الشُّكْرَ وَ اعْمُمْ بِذَلِكَ يَا رَبِّ أَهْلِي وَ وَلَدِي وَ إِخْوَانِي فِيكَ *برا زن و بچه م برا رفقام و هرکسی که دوستش دارم ..*
وَ مَنْ أَحْبَبْتُ وَ أَحَبَّنِي وَ وَلَدْتُ وَ وَلَدَنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُؤْمِنِينَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا تَنْفَدُ خَزَائِنُهُ وَ لا يَخَافُ آمِنُهُ رَبِّ إِنِ ارْتَكَبْتُ الْمَعَاصِيَ فَذَلِكَ ثِقَةٌ مِنِّي بِكَرَمِكَ * اگر گناه مرتکب شدم به یه چیزی اطمینان داشتم ..* إِنَّكَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ *میدونستم توبه م رو قبول میکنی*عَنْ عِبَادِكَ وَ تَعْفُو عَنْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ تَغْفِرُ الزَّلَلَ وَ إِنَّكَ مُجِيبٌ لِدَاعِيكَ وَ مِنْهُ قَرِيبٌ وَ أَنَا تَائِبٌ إِلَيْكَ مِنَ الْخَطَايَا وَ رَاغِبٌ إِلَيْكَ فِي تَوْفِيرِ حَظِّي مِنَ الْعَطَايَا يَا خَالِقَ الْبَرَايَا يَا مُنْقِذِي مِنْ كُلِّ شَدِيدَةٍ يَا مُجِيرِي مِنْ كُلِّ مَحْذُورٍ وَفِّرْ عَلَيَّ السُّرُورَ وَ اكْفِنِي شَرَّ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ، فَأَنْتَ اللَّهُ عَلَى نَعْمَائِكَ وَ جَزِيلِ عَطَائِكَ مَشْكُورٌ وَ لِكُلِّ خَيْرٍ مَذْخُورٌ.
منابع:
1) من لا يحضره الفقيه: 2 / 92
امام موسیکاظم علیهالسلام :
رجب نام نهرىست در بهشت
از شير سفيدتر و از عسل شيرينتر
هركس يک روز از ماه رجب را #روزه بگيرد
خداوند از آن نهر به او مىنوشاند.
📗 من لا يحضره الفقيه|جلد ۲ |ص ۹۲
|⇦•وَهذا ما لاَ تَقُوم...
#فراز های از دعایِ پرفیض کمیل ویژۀ شب لیلة الرغائب و شب جمعه
"وَهذا ما لاَ تَقُومُ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَالاَرْضُ "
چوب از یزید خورده ای و قهر با منی
از چه لبت به صحبت من وا نمی شود
" يَا سَيِّدِى! فَكَيْفَ لِى وَ أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الذَّلِيلُ ، الْحَقِيرُ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ، یَا إِلَهِی وَ رَبِّی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ لِأَیِّ الْأُمُورِ إِلَیْکَ أَشْکُو وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ وَ أَبْکِی لِأَلِیمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِهِ أَمْ لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ فَلَئِنْ صَیَّرْتَنِی لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِکَ وَ جَمَعْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَهْلِ بَلاَئِکَ وَ فَرَّقْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَحِبَّائِکَ وَ أَوْلِیَائِکَ .."
*به حق اون دختری که خواب بود از ناقه افتاد بینخودش و قافله فاصله افتاد، بین ما با اهل بیت جدایی ننداز....
"فَهَبْنِی یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ وَ هَبْنِی (یَا إِلَهِی) صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى کَرَامَتِکَ أَمْ کَیْفَ أَسْکُنُ فِی النَّارِ وَ رَجَائِی عَفْوُکَ فَبِعِزَّتِکَ یَا سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَکْتَنِی نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَیْکَ بَیْنَ أَهْلِهَا ضَجِیجَ الْآمِلِینَ وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَیْکَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ وَ لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بُکَاءَ الْفَاقِدِینَ وَ لَأُنَادِیَنَّکَ أَیْنَ کُنْتَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ "
*خوش بهحال اونایی که اگه آرزو دارن، آرزوشون زیارت شماست ..*
"یَا غَایَةَ آمَالِ الْعَارِفِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ"
*گودالِ قتلگاهِ دعای کمیل این فراز از دعاست، میگه وقتی ابی عبدالله دید، دارن طرف خیمه ها میرن هی زیر لب میگفت: "یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ..." یَا حَبِیبَ قُلُوبِ الصَّادِقِینَ وَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ"
بانوی حرم در دل صحراست، خدایا چه کنم؟
زینبم یکه و تنهاست، خدایا چه کنم؟
*کار به یه جایی رسید...*
هرچه او بیشتر نَفَس میزد
بیشتر میزدند زینب را
تیغ شان مانده بود در گودال
با سپر میزدند زینب را
یک نفر مانده بین گودالُ
صد نفر میزدند زینب را
*روزگار کاری کرد با دختر علی روش رو کرد سمت ساربانان، گفت: ای شتربانان مرا یاری کنید.. *
دختر فاطمه چون از پسر سعد عنید
گشت مأیوس بیامد ببر شمر پلید
گفت دانم نکند بر تو اثر، گفت و شنید
میکشی تشنه حسین را به تقاضایِ یزید
مهلتی تا بسوی قبله کِشم پایش را
سایه از معجر نیلی کنم اعضایش را
آیت الله مکارم شیرازی
◀️ شب جمعه اول ماه رجب
#لیله_الرغائب
💠حقیقت لیلة الرغائب 💠
📌فضیلت و اعمال «ليله الرغائب»
◇معنای واژه لیلة الرغائب
■از نخستین شب جمعه ماه رجب غفلت نکنید
◇«لیله الرغائب» شب پاداش های فراوان
■اعمال «لیلة الرغائب» در کلام پیامبر مهربانی ها
◇وعدههای شیرین پیامبر(صلی الله علیه و آله) در یک شب روحانی
■لیله الرغائب ؛ شب قبولی حاجات و بخشش گناهان
◇فلسفۀ پاداش هاى عظیم در لیله الرغایب
■پاداشهاى عظیم در لیله الرغایب؛ استحقاق با تفضل؟
◇اعمال لیله الرغایب و طرح یک نکته
■لزوم دعا برای تعجیل در فرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
#ماه_رجب
#مناجات لیله الرغائب
درِ رحمت شده باز و شب جمعه ی رجب شد
به امید کرم تو ، دل من به تاب و تب شد
شب بخشش ، شب رحمت ، شب لیله الرغائب
بر سرِ خوان تو امشب ، آمده بنده ی تائب
بِنِگر به سوز و حالم ، تو ببین روی سیاهم
شده ام مضطر و خسته ، از همه بار گناهم
درِ خانه ات نشستم ، به امید یک نگاهی
در بساط و کوله بارم ، نَبُود به غیر آهی
این تو و لطف و عطایت این من و حال تباهم
این تو و جود و سخایت این منم که بی پناهم
از کرم حاجت دل را ، تو بیا روا کن امشب
عبد روسیاه خود را تو بیا سوا کن امشب
ای خدا بحق حیدر بگذر از جرم و خطایم
کربلایی تو عطا کن در جواب گریه هایم
شبِ لیله الرغائب شب جمعه ی حسین است
از غم کرببلایش دل من به شور و شین است
شب جمعه مادری هم ، آمده قامت خمیده
صورتش را می گذارد ، روی رگهای بُریده
فاطمه با اشک دیده گوید ای نور دو عینم
ذَبَحوکَ ، قَتَلوکَ ، یا بُنَیًَ ای حسینم
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#لیلة_الرغائب
هر آرزو که داری در لیلة الرغائب
با شوق مینویسند فرشتههایِ کاتب
امشب میانِ اشکت من را دعا کن ای دوست
بعد از دعایِ اول یعنی ظهور صاحب
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
ما منتظـــر امـــام غایب
او منتظـــر یکی دو تائب
دلبسته لطف دوست هستیم
در نیمــه لیلة الرغایب
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
شب امید و دعا و گــریه و حال نذار
یک خرمن اشک و حزن و یک ناله زار
یک چشــم برای دوری کرب و بلا
یک چشم برای انـــــــتظار و انتظار
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
#محسن_بلنج
#لیلة_الرغائب
جانِ ما در دستِ جانان هست و بس
کیست جانان او حسین جان هست و بس
قیمتی شد هر کسی شد هیئتی
لطف زهرا بر محبان هست و بس
باورم را با تو می سنجم حسین
نام تو معیارِ ایمان هست و بس
گریه بر هر درد بی درمان دواست
گریه ای که بر تو ریزان هست و بس
آن مسیری را که فرجامش نکوست
گریه بر آقای عطشان هست و بس
ای مریضِ لاعلاجِ نا امید
تربتِ او راهِ درمان هست و بس
کربلامان نیست دست این و آن
دستِ سلطانِ خراسان هست و بس
#سید_حسین_میرعماد
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#لیلة_الرغائب#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#لیلة_الرغائب
در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب
ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب
از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم
ما جای خود که یک عمر، حق بر علیست راغب
تکیه زده به کرسی، نزد خدای اعلی
بالاتر از رسولان، در سلسله مراتب
معراج تازه رو شد، اصوات وحی از او بود
دست خدایی اش شد، وقت نزول، کاتب
از برکت وجودش دنیا به گردش آمد
خورشید با نگاهش می رفت سمت مغرب
در روز سخت خیبر، در جنگ هر دلاور
تنها علی است غالب، مافوق کل غالب
تا ذکر لب علی شد، یا والی الولی شد
شد ذکر عرش رحمن، یا مظهر العجائب
من آمدم بگیرم، کرب و بلای خود را
از خوان لطف حیدر، در لیلةالرغائب
یک عمر زیر دِینم، گریه کن حسینم
در راه سِیر عشاق، گریه بر اوست واجب
حتی سرش به نیزه، دلسوزِ خلق می شد
یک جلوه از نگاهش، شد راهِ خیر راهب
شاه از بلندی افتاد، خنجر به کُندی افتاد
سر از قفا جدا شد، با تیغ نامناسب
مهجور از وطن ماند، بر خاک پاره تن ماند
ارباب بی کفن ماند، ای وای از این مصائب
بی تاب روز وصلیم، آن منتقم می
در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب
ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب
از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم
ما جای خود که یک عمر، حق بر علیست راغب
تکیه زده به کرسی، نزد خدای اعلی
بالاتر از رسولان، در سلسله مراتب
معراج تازه رو شد، اصوات وحی از او بود
دست خدایی اش شد، وقت نزول، کاتب
از برکت وجودش دنیا به گردش آمد
خورشید با نگاهش می رفت سمت مغرب
در روز سخت خیبر، در جنگ هر دلاور
تنها علی است غالب، مافوق کل غالب
تا ذکر لب علی شد، یا والی الولی شد
شد ذکر عرش رحمن، یا مظهر العجائب
من آمدم بگیرم، کرب و بلای خود را
از خوان لطف حیدر، در لیلةالرغائب
یک عمر زیر دِینم، گریه کن حسینم
در راه سِیر عشاق، گریه بر اوست واجب
حتی سرش به نیزه، دلسوزِ خلق می شد
یک جلوه از نگاهش، شد راهِ خیر راهب
شاه از بلندی افتاد، خنجر به کُندی افتاد
سر از قفا جدا شد، با تیغ نامناسب
مهجور از وطن ماند، بر خاک پاره تن ماند
ارباب بی کفن ماند، ای وای از این مصائب
بی تاب روز وصلیم، آن منتقم می آید
می آید آن امامِ از چشمِ خلق غائب
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
==========================
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#لیلة_الرغائب
ای دل دیوانه امشب پر بزن
پر به سوی خانه دلبر بزن
در بزن، هی در بزن، هی در بزن
در بنام حضرت حیدر بزن
رازق روزی اشک ما علیست
ذکر استغفار ما یک یا علیست
من کیام آلودهای غرق گناه
رفتهام یک عُمر راهی اشتباه
آه.. از این دل، امان از این نگاه
کوه عصیان مرا کن قدّ کاه
رحمکن بدجور ذلت میکشم
از علی دارم خجالت میکشم
دوستیها کردهام با دشمنم
آنکه بر شیطان وفا کرده منم
بوی معصیت گرفته این تنم
باز اما دم ز مولا میزنم
گرچه از اعمال خود رنجیدهام
با همین چشمم نجف را دیدهام
آنقدر که ظلم کردم بر خودم
ریختم آلودگیها در خودم
خیر، تو بودی، ولیکن شر خودم
نیستم من ناامید، آخر خودم...
گرچه با غفلت تورا آزردهام
نان خورجین علی را خوردهام
ابتدا تا انتها گفتم علی
با ملائک یکصدا گفتم علی
در نماز و در دعا گفتم علی
سالها من به خدا گفتم علی!
یا امین الله یا شمس العرب
یک نجف روزی من کن در رجب
از ازل تاب و تب من کربلاست
ذکرخیر بر لب من کربلاست
مکتب من مذهب من کربلاست
آرزوی امشب من کربلاست
تو دعایم کن گرفتارم حسین
من هوای کربلا دارم حسین
**
ای اسیر غصههای بیشمار
ای بروی صورتت گرد و غبار
تو تکوتنها و دشمن سی هزار
دور تا دور خیامت نیزهزار
داد بیداد از غمت، ای شاه دین
از روی مرکب چه بد خوردی زمین
بعد از آنی که بسویت تیر رفت
بعد از آنکه برتنت شمشیر رفت
شمر زود آمد به مقتل دیر رفت
ماندهام من از چه با تأخیر رفت
چکمهاش با پیکرت برخورد کرد
استخوان سینهات را خورد کرد
میبُرید و میبرید و میبرید
میکشید و میکشید و میکشید
خنجرش را خواهرت از دور دید
واحسینا گفت و به سویت دوید
ای تن بیسر تو کم پرپر بزن
پیش زینب دستوپا کمتر بزن
خیز از جا خواهرت در غربت است
گوش کن این طبل، طبل غارت است
لحظههای سخت آل عصمت است
مَحرم من خیمه بیامنیت است
خیز و غم از خاطر زنها بِبَر
دخترانت را ازین صحرا ببر
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
==========================